More Related Content
Similar to Persian - Testament of Benjamin.pdf (20)
More from Filipino Tracts and Literature Society Inc. (20)
Persian - Testament of Benjamin.pdf
- 2. 1فصل
.شود می بشردوست و فیلسوف، خانواده نوزاد، راحیل و یعقوب پسر دوازدهمین، بنیامین
.کنند رعایت، زندگی سال پنج و بیست و صد از پس تا داد دستور خود پسران به که بنیامین سخنان رونوشت1
.بودم یعقوب برای نیز من، شد متولد ابراهیم از پیری در اسحاق که همانطور: گفت و بوسید را ایشان و۲
.داد شیر من به، بلحه، او کنیز، رو این از. نداشتم شیر، مرد من زایمان در راحیل مادرم چون و3
.زایید مرا و شد حامله و کرد دعا خداوند به روزه روز دوازده با او و. ماند نازا سال دوازده یوسف تولد از پس راحیل زیرا4
.بیاید دنیا به او از پسر دو تا میکرد دعا و میداشت دوست بسیار را راحیل پدرم زیرا۵
.شدم نامیده روزگار پسر یعنی، بنیامین بنابراین6
گفتند؟ چه پدرم به فروختند مرا وقتی: گفت من به، شناخت مرا برادرم و رفتم یوسف نزد مصر به چون و7
.است پسرت کت این آیا که بدان: گفتند و فرستادند و کردند آغشته خون با را تو کت آنها: گفتم او به من و8
و، دادند من به کمری پارچه یک آنها و، دادند اسماعیلیان به مرا، درآوردند تنم از مرا کت که هنگامی، برادر ای، حال این با: گفت من به او و9
.کردند فرار به مجبور مرا و، زدند تازیانه مرا
.کشت را او و کرد برخورد او به شیری، بود زده عصا با مرا که آنها از یکی اما و10
.ترسیدند او یاران ترتیب این به و11
.یوسف مقدس و نیکو مرد مانند، دارید نگاه را او احکام و، بدارید دوست را زمین و آسمان خدای، خداوند نیز شما، من فرزندان ای پس12
.بیند می درست را چیز همه کند می درست را خود عقل که کسی زیرا. شناسید می مرا که همانطور، باشد خیر به شما ذهن بگذارید و13
تسلط شما بر اما، کنند می مبتل شری هر به را شما که کنند می ادعا بلیار ارواح چه اگر و. بدارید دوست را خود همسایه و بترسید خداوند از14
.نداشتند یوسف برادرم بر چنانکه، داشت نخواهند
!کرد سپر را او خدا و، بکشند را او میخواستند که مردانی بسیار چه15
.است شده او سپر خدا از ترس زیرا، بخورد شکست بلیار روح توسط نمیتواند، دارد دوست را همسایهاش و میترسد خدا از که کسی زیرا16
.میدهد یاری را او، دارد همسایهاش به نسبت که محبتی طریق از خداوند زیرا، کرد حکومت او بر حیوانات یا انسانها تدبیر با میتوان نه و17
حساب به گناه عنوان به کردهاند او به نسبت که را بدی هر خداوند تا کند دعا خود برادران برای که کرد التماس ما پدر از نیز یوسف زیرا18
.نیاورد
.شدی چیره یعقوب پدرت اندام بر تو، من خوب فرزند: زد فریاد یعقوب ترتیب این به و19
:گفت و بوسید را او ساعت دو و گرفت آغوش در را او و20
و، شد خواهد تسلیم قانون بی افراد دست به عیب بی شخص اینکه و، شد خواهد محقق تو در جهان دهنده نجات و خدا بره مورد در آسمان نبوت21
.کرد خواهند نابود را بندگانش و بلیار، اسرائیل و غیریهودیان نجات برای. مرد خواهد گناه بی مردان برای عهد خون در گناه بی شخص
بینید؟ می را نیکو انسان عاقبت، من فرزندان ای پس22
.بگذارید سر بر جلل تاجهای، خوب فکر با پس، کنید پیروی او شفقت از پس23
.باشند گناهکار آنها چند هر، کند می رحم انسانها همه به او زیرا. ندارد تاریک چشم نیکو انسان زیرا24
خود جان مانند را عادل و. گیرد می قرار خدا سپر در و، کند می غلبه شر بر، نیکوکاری انجام با، او مورد در. کنند تدبیر بد یتین با چند هر و25
.دارد دوست
را نیکوکار مرد. کند می ستایش را او، باشد شجاع کسی اگر. کند نمی حسادت، شود غنی کسی اگر. نمیکند حسادت او به، یابد جلل کسی اگر26
.کند می ستایش را خدا. کند می رحم ضعیفان بر. کند می رحمت فقیر مرد بر. ستاید می
.دارد دوست خود جان مانند را او باشد نیکو روح فیض دارای که هر و27
- 3. نیکی به و گذاشت خواهند احترام شما از تباهکاران و، بود خواهند صلح در شما با شریر دو هر آنگاه، باشید داشته نیک عقل نیز شما اگر پس28
.دهند می ها دیده مصیبت به را خود طمع چیزهای حتی بلکه، کشند می دست خود حصر و حد بی میل از تنها نه طمع افراد و. آورد خواهند روی
.ترسید خواهند تو از جانوران و. کرد خواهند فرار شما از نیز ناپاک ارواح حتی، کنید رفتار خوب اگر29
.گریزد می او از نیز تاریکی، باشد ذهن در نور و نیک اعمال حرمت که جا هر زیرا30
.کند می خاموش را او و است مهربان خود دهنده دشنام به نسبت مقدس مرد زیرا. میکند توبه، کند خشونت مقدس شخص به کسی اگر زیرا31
با یوسف برادرم مانند که است نگذشته مدتی اما، باشد فروتن اندکی برای هرچند، میکند دعا عادل مرد، کند خیانت عادل مرد به کسی اگر و32
.شود ظاهر شکوهتر
.میکند هدایت را او روح صلح فرشته زیرا، نیست بلیار روح فریب قدرت در نیکوکار انسان تمایل33
.نمیکند جمع لذت میل طریق از را ثروت و، نمینگرد فاسد چیزهای به اشتیاق و شور با او و34
.اوست سهم خداوند زیرا، نمیکند اشتباه چشمها کردن بلند در، نمینشیند تجملت به، نمیسازد غمگین را همسایهاش، نمیبرد لذت خوشی از او35
روشن را او روح و است ساکن او در خداوند زیرا. نمیشناسد دشنام و جنگ، دروغ، حیله هیچ و، نمیپذیرد خواری و جلل مردم از نیک میل36
دهد می جایزه مردان همه به همیشه شود می شاد او و کند می
همه مورد در اما. ثروت و فقر، راستی و ریا، آشفتگی و سکوت، شادی و غم، افتخار و خواری، نفرین و برکت: ندارد زبان دو نیک عقل37
.دارد خالص و فاسد خوی و خلق یک انسانها
.نگرد می او روح به خداوند که داند می، بیند می یا، گوید می یا، دهد می انجام که کاری هر در زیرا. ندارد شنوایی دو و بینا دو او38
.نکنند محکوم خدا مانند را او تا کند می پاک را خود ذهن او و39
.نیست یگانگی آنها در و است دوگانه بلیار اعمال ترتیب همین به و40
.دهد می شمشیر کنندگانش اطاعت به او زیرا. کنید فرار بلیار شرارت از، میگویم شما به، من فرزندان، بنابراین41
، ;چهارم مصیبت، ;سوم کردن خراب دوم. شود می خونریزی ابتدا و شود می حامله بلیار طریق از ذهن ابتدا. است بد هفت مادر شمشیر و42
نابودی، هفتم وحشت؛، ششم کمبود؛، پنجم. تبعید
.کرد وارد او بر بل یک سال صد هر در خداوند زیرا، شد تسلیم خدا جانب از انتقام هفت به نیز قابیل بنابراین43
.شد هلک نهصدم سال در و کرد رنج به شروع، شد ساله دویست که هنگامی و44
.هفت ضربدر هفتاد با لمک اما، شد داوری بدیها همه با هابیل برادرش که زیرا45
.شد خواهند مجازات حکم همین به ابد تا هستند برادران نفرت و حسادت در قابیل مانند که کسانی زیرا46
2فصل
.است باستانی ایلخانان این گفتاری های چهره بودن واضح حال عین در و - داری خانه از بارز ای نمونه شامل 3 آیه
.بچسبید محبت و نیکی به و بپرهیزید برادران نفرت و حسادت، شرارت از، من فرزندان ای و1
.است گرفته آرام او بر خدا روح زیرا، ندارد آلودگی هیچ خود قلب در او زیرا. نمیکند نگاه زنا به، دارد پاک عقل عشق در که کسی2
اگرچه، پاک ذهن همچنین. میبرد بین از را بد بوی و میکند خشک را دو هر بلکه، نمیشود نجس آلوده گل و سرگین بر تابش با خورشید زیرا3
.شود نمی ناپاک خود و کند می پاک را آنها بلکه، است شده احاطه زمین های آلودگی توسط
جز، شد خواهید هلک و کرد خواهید زنا سدوم زنای با که: عادل خنوخ سخنان از، داشت خواهد وجود نیز بدیهایی شما میان در که معتقدم من و4
.برد خواهد بین از را آن اافور زیرا، بود نخواهد شما میان در خداوند پادشاهی و. ; کرد خواهید تجدید زنان با را ناپسند اعمال و، کمی عده
.بود خواهد باشکوهتر اولی از آخر معبد و بود خواهد شما سهم در خدا معبد ایما۵
.بفرستد یگانه نبی یک دیدار در را خود نجات متعال خدای که زمانی تا، امتها همه و، شد خواهند جمع آنجا در قبیله دوازده و6
- 4. .شد خواهد بلند درختی بر او و، شد خواهد خشمگین آنجا در خداوند و، شد خواهد وارد اول معبد به او و7
.رفت خواهد غیریهودیان بر شده ریخته آتش مانند خدا روح و شد خواهد پاره معبد پرده و8
.رفت خواهد آسمان به زمین از و رفت خواهد بال هادس از او و9
.بود خواهد شکوه با چقدر آسمان در و بود خواهد پست چقدر زمین بر او که دانم می و10
را بدنش تمام حتی، بود بیدار روز در که دیدم را او یعقوب پدرم دعای به و. بودم او صورت و چهره دیدن مشتاق، بود مصر در یوسف وقتی و11
.بود که همانطور اادقیق
.میمیرم دارم من که بدانید فرزندانم پس: گفت آنها به، گفت را چیزها این چون و12
.دارید نگاه را او احکام و خداوند شریعت و گویید راست خود همسایه به یک هر پس13
.میگذارم را شما، ارث جای به چیزها این خاطر به14
.کردند چنین هم یعقوب و اسحاق و ابراهیم زیرا. بدهید ابدی ملکیت به خود فرزندان به را آنها نیز شما پس15
.کند آشکار غیریهودیان همه برای را خود نجات خداوند تا دارید نگاه را خدا احکام: گفتند و دادند میراث به ما به چیزها این همه برای16
.اند برخاسته راست طرف از شادی با که دید خواهید را یعقوب و اسحاق و ابراهیم و سام و نوح و خنوخ آنگاه و17
.شد ظاهر زمین بر فروتنی با مردی صورت به که کرد خواهیم پرستش را آسمان پادشاه و کرد خواهیم قیام خود طایفه بر یک هر نیز ما آنگاه18
.کرد خواهد شادی او با، آورد ایمان او به زمین در کس هر و19
.شرم برای برخی و جلل برای برخی، برخیزند مردم همه نیز آنگاه20
نجات را آنها تا شد ظاهر جسم در خدا عنوان به او که هنگامی زیرا. کرد خواهد داوری ایشان عدالتی بی خاطر به را اسرائیل ابتدا خداوند و21
.نکردند باور را او، دهد
.نیاوردند ایمان او به زمین روی بر او ظهور هنگام که آنهایی، کرد خواهد داوری را غیریهودیان همه او سپس و22
خود برادران که، کرد سرزنش مدیانیان طریق از را عیسو که همانطور، کرد خواهد محکوم غیریهودیان برگزیدگان طریق از را اسرائیل و23
فرزندان ترسند می خداوند از که آنها بخش در رو این از و شدند بیگانه خدا از آنها و. افتادند پرستی بت و زنا به آنها که طوری به، دادند فریب را
.شدند
خواهم جمع خداوند نزد من. شد خواهید ساکن اسرائیل تمامی و من با دوباره، کنید رفتار قدوسیت با خداوند احکام طبق اگر، من فرزندان، پس24
.شد
.میكند توزیع غذا نیکوكاران میان در كه بود خواهم خداوند كارگر بلكه، شد نخواهم نامیده درنده گرگ، تو ویرانی سبب به دیگر و25
غیریهودیان که جدید دانش با، میدهد انجام او دهان در را او خشنودی که، آمد برخواهد، لوی و یهودا قبیله از، خداوند محبوب، آخر ایام در و26
.میسازد روشن را
.بود خواهد همگان دهان در آوازی مانند ایشان فرمانروایان میان در و غیریهودیان کنیسههای در اعصار پایان تا او27
.بود خواهد خدا برگزیده همیشه برای و، میشود نوشته کلمش هم و کار هم، یسدمق کتب در او و28
.کرد خواهد پر است کم تو قبیله از که را آنچه: گفت خواهد و کرد خواهد آمد و رفت یعقوب پدرم مانند آنها طریق از و29
.کرد دراز را خود پاهای، گفت را سخنان این چون و30
.درگذشت آرام و زیبا خوابی در و31
.کردند دفن حبرون در پدرانش با، برداشته را او جسد و دادند انجام، بود کرده سفارش آنها به او که همانطور پسرانش و32
.بود سال پنج و بیست و صد او زندگی روزهای تعداد و33