More Related Content
Similar to Persian - Testament of Naphtali.pdf (20)
More from Filipino Tracts and Literature Society Inc. (20)
Persian - Testament of Naphtali.pdf
- 2. 1فصل
فیزیولوژی درس. دونده. بیله و یعقوب پسر هشتمین، نفتالی
.کرد مقرر مرگش هنگام به خود زندگی سال امین سی و صد در که نفتالی نامه وصیت رونوشت1
و غذا ضیافت آنها برای، بودند سالم هنوز که حالی در، شدند جمع، ماه اول روز در، هفتم ماه در پسرانش وقتی۲
.داد ترتیب شراب
.نکردند باور را او آنها و. میمیرم دارم من، گفت آنها به، صبح در شدن بیدار از پس و3
.بمیرد باید دیروز عید از پس که گفت و شد قوی، میداد جلل را خداوند چون و4
.بشنوید را خود پدر سخنان، نفتالی پسران ای، من فرزندان ای: «گفت و۵
مرا و شد آبستن او و، داد یعقوب به خود جای به را بیله و کرد گری حیله راحیل چون و آمدم دنیا به بیله از من۶
.نامید نفتالی مرا بنابراین، زایید راحیل زانوهای بر
عادت او بودم جوان هنوز من که هنگامی و. آمدم دنیا به او دامان در زیرا داشت دوست بسیار مرا راحیل زیرا7
.باشم داشته تو مانند برادری خود شکم از که باشد: بگوید و ببوسد مرا داشت
.بود من مانند چیز همه در راحیل دعای مطابق نیز یوسف که آنجایی از8
.آمد دنیا به راحیل با روز یک در که، ربکا پرستار، دبورا برادر روتئوس دختر، بود بیله من مادر9
.بود نجیب و آزاده، خداترس، کلدانی، ابراهیم خاندان از روتئوس و10
به را او و آورد دنیا به دختری و داد همسری به را یونا خود کنیز و. شد خریداری لبان توسط و شد اسیر او و11
.نامید زیلپا، بود شده اسیر آن در که روستایی نام
به و گرفت را سینه، تولد محض به زیرا، میشتابد جدید چیزهای دنبال به دخترم: گفت و زایید را بیله بعد و12
.کرد عجله آن مکیدن
برکت آهو مانند و گماشت پیامها همه برای مرا یعقوب پدرم و بودم تندرو خود پاهای روی بر آهو مانند من و13
.داد من به را خود
نیز خداوند، میآورد را گل اساس این بر و، باشد آن در باید چقدر که میداند را ظرف سفالگر که همانطور زیرا14
.میکند کاشته را روح بدن ظرفیت اساس بر و، میسازد روح شبیه را بدن
.بود قانون و اندازه و وزن اساس بر آفرینش تمام زیرا. نمیآید کوتاه دیگری از مو سوم یک اندازه به یکی و15
را بدن نیز خداوند، است مناسب چیزی چه برای که میداند و میداند را ظرف هر کاربرد سفالگر که همانطور و16
.میشود آغاز بدی در که زمانی و، میکند پایداری نیکی در کجا تا، میداند
.آفرید خود شکل مطابق را انسانی هر او زیرا، نداند را آن خداوند که ندارد وجود فکری یا تمایل هیچ زیرا17
روح که همانطور. خواب در همچنین، او چشم که همانطور. است چنین نیز او کار در، انسان قوت مانند زیرا18
.بلیار قانون در یا خداوند شریعت در یا او کلم در همچنین، او
، زن و زن بین و، مرد و مرد بین همچنین، است تقسیم، شنیدن و دیدن بین، تاریکی و نور بین که همانطور و19
.است دیگرى مانند ذهن در یا و صورت نظر از یكى كه گفت نباید و. است تقسیم
و داد پیوند سر به را گردن و، سر در را گانه پنج حواس، ساخت نیکو خود ترتیب به را چیز همه خداوند زیرا20
، ساییدن برای معده و، مدفوع برای را شکم و، فهم برای را قلب سپس، افزود آن به جلل و زیبایی برای نیز را مو
های ماهیچه، احتیاط برای افسار، خنده برای طحال، تلخی برای صفرا، خشم برای جگر، کشیدن نفس برای نای
.غیره و، قدرت برای کمر، کشیدن برای ریه، قدرت برای کمر
در یا تمسخر در نظمی بی کار هیچ و شود انجام خدا ترس در نیکو نیت با شما اعمال همه، من فرزندان ای پس21
.ندهید انجام مقرر زمان
را نور کارهای توانید نمی هستید تاریکی در که زمانی تا پس. تواند نمی، بشنود بخواهی چشم به اگر زیرا22
.دهید انجام
- 3. . کنید فاسد خود جان دادن فریب برای بیهوده سخنان با یا طمع طریق از را خود اعمال که نباشید مشتاق پس23
کنار را بلیار اراده و بگیرید محکم را خدا اراده چگونه که فهمید خواهید، کنید سکوت دل صفای در اگر زیرا
.بگذارید
تغییر خود اعمال نظمی بی در را خدا قانون نیز شما پس. ندهید تغییر را آنها ترتیب ستارگان و ماه و خورشید24
.ندهید
اطاعت نیرنگ ارواح و سنگها و سنگها از و دادند را خود دستور و کردند ترک را خداوند و شدند گمراه امتها۲۵
.کردند
همه که را خداوند، آفریدهها همه در و، دریا در و، زمین در، فلک در که، من فرزندان، نباشید چنین شما اما26
طبیعت. داد تغییر را نظم که، نباشید سدوم مانند تا دهید تشخیص، آفرید را چیز
دلیل به و کرد لعنت طوفان در را آنها خداوند که، دادند تغییر را خود طبیعت نظم نیز بانان دیده ترتیب همین به27
.کرد ثمر بی و ساکن بی را زمین آن
شد خواهید دور خداوند از نیز شما که ام خوانده خنوخ نوشته در زیرا، فرزندانم، گویم می شما به را چیزها این28
. کرد خواهید عمل ها شرارت تمامی اساس بر و، کرد خواهید رفتار غیریهودیان قانونی بی تمامی اساس بر و
سدوم
و مصیبت هر با شما و کرد خواهید خدمت را خود دشمن آنجا در و آورد خواهد شما بر را اسیری خداوند و29
.کند هلک را شما همه خداوند اینکه تا شد خواهید سرکوب مصیبت
به را شما او و. شناسید می را خود خدای، خداوند و گردید می باز، شدید اندک و کوچک شما که آن از پس و30
.گرداند خواهد باز سرزمینتان به خود فراوان رحمت
بی و کرد خواهند فراموش را خداوند دوباره، بیایند خود پدران سرزمین به که آن از پس که بود خواهد این و31
.شد خواهند خدا
را عدالت که مردی، بیاید خداوند رحمت که زمانی تا، کرد خواهد پراکنده زمین تمام روی بر را آنها خداوند و32
.کند می عمل نزدیکان و دور همه به و کند می عمل
2فصل
.است توجه قابل آنها ابدی خرد دلیل به 27-30 آیات. کند می التماس منظم زندگی برای او
.بودند ایستاده ماه و خورشید که دیدم اورشلیم شرق در زیتون کوه در رویایی عمرم چهلم سال در زیرا1
از ماه و خورشید و. بگیرید را آنها خود قدرت اندازه به کدام هر و بدوید. گفت ما به، پدرم پدر، اسحاق اینک و2
.بگیرد را آنها که است کسی آن
خود با دو هر و گرفت را ماه و گرفت پیشی دیگران از یهودا و گرفت را خورشید لوی و دویدیم هم با همه ما و3
.شدند بلند
و بود درخشان ماه مثل یهودا و. داد او به نخل شاخه دوازده جوانی مرد اینک، شد خورشید مانند لوی چون و4
.بود پرتو دوازده ایشان پای زیر
.گرفتند را آنها و دویدند یهودا و لوی، دو آن و5
اما، بگیریم را او خواستیم می ما و. پشت بر عقاب بالهای و بزرگ شاخ دو با زمین روی بر نر گاو اینک و6
.نتوانستیم
.رفت بال فراز بر او با و گرفت را او و آمد یوسف اما7
و کلدانیان، پارسها، مادها، آشوریان: میگفت که شد ظاهر ما بر مقدسی نوشته اینک و بودم آنجا که دیدم و8
.داشت خواهند اسارت در را اسرائیل قبیله دوازده سوریها
.بودیم او با ما و بود ایستاده جمنیه دریای کنار در که دیدم را یعقوب پدرمان، روز هفت از پس باز و9
.یعقوب کشتی: بود شده نوشته کشتی بر و. بود حرکت حال در خلبان و ملوان بدون که آمد کشتیای، اینک و10
- 4. .شویم خود کشتی سوار تا بیایید: گفت ما به ما پدر و11
دست در را فرمان سکان که پدرمان و. برخاست باد شدید طوفان و شدید طوفان، شد سوار او که هنگامی و12
.رفت ما از داشت
تا کوبیدند آن بر عظیمی امواج و شد آب از پر کشتی و. برد دریا بر، بود شده گرفتار طوفان با که را ما و13
.شد شکسته اینکه
.بودند هم با یهودا و لوی و شدیم تقسیم تخته نه بر همه ما و کرد فرار کوچک قایق بر یوسف و14
.شدیم پراکنده جهان نقاط اقصی تا همه ما و15
.کرد دعا خداوند نزد ما همه برای، پوشیده گونی با لوی آنگاه16
.رسید خشکی به آرامش در کشتی، شد متوقف طوفان که هنگامی و17
.کردیم شادی هم با همه ما و آمد ما پدر، اینک و18
اسرائیل که آن از پس، شود انجام خود زمان در باید چیزها این: گفت من به او و. گفتم پدرم به را خواب دو این19
.کرد تحمل را زیادی چیزهای
شما با را او خداوند که بینم می همیشه زیرا، است زنده یوسف که دارم ایمان خدا به من: گفت من به پدرم سپس20
.شمارد می
.ندیدهای زاییده را تو که را یعقوب و، نمیبینم را تو من هرچند، زندهای تو، یوسف پسرم ای: گفت گریه با او و21
برادرانم از اما، است شده فروخته یوسف بگویم تا سوختم دلم در من و انداخت گریه به سخنان این با نیز مرا او22
.ترسیدم
.داد خواهد رخ اسرائیل در چیز همه چگونه که دادم نشان شما به بارها آخرین من، من !فرزندان اینک و23
برای نجات آنها وسیله به که زیرا. شوند متحد یهودا و لوی با که دهید دستور خود فرزندان به نیز شما پس24
.یافت خواهد برکت آنها در یعقوب و آمد خواهد پدید اسرائیل
و دهد نجات را اسرائیل نژاد تا شد خواهد ظاهر زمین روی مردمان میان در آنها اقوام طریق از خدا زیرا25
.آورد هم گرد غیریهودیان میان از را عادلن
وسیله به خدا و. داد خواهند برکت را شما فرشتگان هم و مردم هم، من فرزندان، دهید انجام نیک کارهای اگر26
و ترسید خواهند شما از وحشی حیوانات و کرد خواهد فرار شما از شیطان و شد خواهد تجلیل امتها میان در شما
.چسبید خواهند شما به فرشتگان و داشت خواهد دوست را شما خداوند
پیشگاه در نیز نیک کار برای پس. میشود یاد نیکی به، است کرده تربیت خوب را فرزندی که مردی مانند27
.است نیک ذکر خداوند
امتها میان در او وسیله به خدا و، كرد خواهند لعنت انسانها و فرشتگان، ندهد انجام را نیكو كار كه هر امما28
و، شد خواهد مسلط او بر وحشي حیوان هر و، ساخت خواهد خود خاص ابزار را او شیطان و، شد خواهد رسوا
.شد خواهد متنفر او از خداوند
.رساند انجام به را آنها باید احتیاط طریق از و است دوگانه شریعت احکام زیرا29
خود دعای برای آن از پرهیز برای فصلی و گیرد می آغوش در را خود زن که است فصلی مرد برای زیرا30
.است
.آورند می مردم گردن بر را بزرگی بسیار گناهان، نشوند انجام ترتیب به آنها اگر و. دارد وجود فرمان دو پس31
.است چنین نیز دیگر احکام مورد در32
شما خداوند تا، کلمه هر قوانین. d کنید درک را او دستورات و باشید عاقل و عاقل خدا در من فرزندان ای پس33
،بدارد دوست را
او و ببرند حبرون به را او استخوانهای که کرد تشویق را آنها، کرد سفارش بسیار سخنان این به را آنها چون و34
.کنند دفن پدرانش با را
.مرد و پوشاند را خود صورت، خورد مشروب و خورد شاد دلی با چون و35
.کردند عمل، بود فرموده امر ایشان به نفتالی پدرشان آنچه طبق پسرانش و36