Dari Persian - Additions to Esther.pdf
•
0 likes•3 views
The Greek version of Esther, found in the Septuagint, contains six additions not found in the Hebrew version of Esther that is in most Bibles. These additions to Esther consist of a prologue, prayers by Mordecai and Esther, the texts of the decrees from King Ahasuerus, amplifications to, and elaborations of, the narrative, and a postscript.
Recommended
More Related Content
More from Filipino Tracts and Literature Society Inc.
More from Filipino Tracts and Literature Society Inc. (20)
Dari Persian - Additions to Esther.pdf
- 2. فصل 10 4 مردوچ سپس یوس ا خدا ،گفت ین است داده انجام را کارها . 5 برا ی به من یاد باش داشته ید رو یای ا مورد در من که ین د را مسائل ،یدم ه و یچ چ یز خورد شکست آن از . 6 خورش و ،نور و ،شد رودخانه کوچک چشمه ،ید ز آب و یادی دارد وجود : ا ین که ،استر که است رودخانه شده ساخته ملکه و ،کرد ازدواج پادشاه است : 7 امان و من اژدها دو و . 8 کسان ها ملت و ی برا که بودند ی ب از ین نام بردن یهودیان بودند شده جمع : 9 ا من ملت و ین اسرائ یل گر که ،است یه شد داده نجات و ،خدا به : برا ی همه از را ما خداوند و ،داد نجات را خود مردم خداوند کسان ی بد که ی تحو یل شگفت و ها نشانه به خدا و ،داده ی ها ی م در که ،بزرگ یان جنت یل است نشده انجام . 10 بنابرا ین ز مقدار دو او یادی شده ساخته , یکی برا ی خدا مردم , د و یگری برا ی جنت همه یل . 11 ا و ین ز مقدار دو یادی م در خدا برابر در ،قضاوت روز و ،زمان و ،آمد ساعت در یان ها ملت همه . 12 بنابرا ین به خدا یاد توج و ،را خود مردم یه را خود ارث . 13 بنابرا ین با روزها آن ید با ،ماه همان روز پانزدهم و چهاردهم ،دار ماه در آنها به یک شاد و ،مجمع ،ی خوشحال با و ی به توجه با ،خدا برابر در برا نسل ی هم یشه م در یان باشد خود مردم . فصل 11 1 دوت ،کلئوپاترا و بپلوموس زمان از چهارم سال در ،یوس او گفت که یک کش یش لو و یت ا ،پسرش بپلموس و ،بود ین از حماسه Phurim آنها که ، ل که و ،بود همان گفتند یسیماچوس اورشل در که ،بئولتموس پسر یم ر آن ،بود تفس ا یر .بود کرده 2 حاکم زمان از دوم سال در یت ن ماه اول روز در ،بزرگ آرتکسرکس ،یسان پسر مردوکوس Jairus سمع پسر ، ،ی س پسر ،یسای قب از یله بن ،یامین یک رو یا بود؛ 3 که یک یهودی ،سوزا شهر در و ،بود یک عنوان به ،بزرگ مرد یک خدمتکار ی .پادشاه دادگاه در 4 همچن او ین یکی اس از ،یران که Nabuchodonosor اورشل از بابل پادشاه یم با Jechonias پادشاه یهودا ا و .بود حمل ین رو یای :بود او 5 از صدا و سر بنگر یک از صدا و سر یک ب و داد و ،زلزله و ،برق و رعد با ،صدا و سر ی زم در صدا ین : 6 برا آماده و آمد بزرگ اژدها دو ,بنگر ,و ی فر و ,با مبارزه یاد .بود بزرگ را خود 7 فر در و یاد مبارزه کار درست مردم برابر در است ممکن آنها که ،جنگ به بودند آماده ها ملت همه را خود .کنند 8 و lo یک تار از روز یکی ب ،اندوه و مشکل ،ابهام و یماری ب و داد و ی قرار ی رو بر ،بزرگ ی زم ین .است 9 .بود رفتن اله به آماده و ،را خود شر ترس از ،درستکار ملت تمام و 10 گر خدا به را آنها سپس ،یه فر بر و یاد از عنوان به را آن ،را خود یک س ،بود کوچک چشمه یل حت ،بود شده ساخته بزرگ ی ز آب یادی .است 11 خورش و نور ید پا و ،کرد طلوع یین د را شکوه با و ،بودند یدم . 12 هنگام حاضر حال در ی مردوچ که ،یوس ا که ین رو یا د را یده ب ،بود آن انجام به مصمم خدا آنچه و ،بود یدار ا لخت او ،بود ین رو یا تا و ،ذهن در معن تمام با شب ی م را آن به بود مطلوب ی .دانم فصل 12 1 .گرفت کاخ نگهبانان و ،پادشاه سرسق دو ،تارا و گاباتا با دادگاه در را خود استراحت مردوچوس و 2 شن او و یده ها دستگاه ی مور در آنها که است آموخته و ،خود اهداف از جستجو و ،را خود بر گذاشتن دست به د Artexerxes اون و پادشاه؛ گواه رو اونا پادشاه ی داد 3 بررس مورد پادشاه سپس ی دو قرار eunuchs .شدند خفه آنها ،بود کرده اعتراف را آن آنها آن از پس و ، 4 شده ساخته پادشاه و یک ا از رکورد ین چ ،یزها ن مرداکوس و یز .نوشت را آن 5 بنابرا ین فرما پادشاه م خدمت دادگاه در مرداکوس ،داد ن ی برا و ،کنند ی ا ین .پاداش او
- 3. 6 هاوب یت اگار آماداتوس پسر امان یتی بس پادشاه با که یار م افتخار ی ا دنبال به مردمش و مردوچوس به پادشاه اهانت دو خاطر به ،کرد ین بود .کند استفاده سوء او از که فصل 13 1 ا نسخه ی ا ها نامه از ین ب بزرگ پادشاه :ود Artexerxes ا نوشتن ین چ یزها در حبشه به هند از او تحت که فرمانداران و شاهزادگان به و صد ب و هفت یست .هستند استان 2 ب ارباب من آن از پس یش بس از یاری هم خودم حمل اما ،است نشده برداشته من اقتدار فرض با ،بود جهان تمام بر تسلط و شد ها ملت از یشه با الم و عدالت ،یم در مداوم طور به من موضوعات فصل و حل به هدف من یک زندگ ی پادشاه ساخت و ،آرام ی آم صلح من ،یز برا باز و ی به عبور نها ی برا ،سواحل ت ی تجد ید .است مردان همه نظر مورد که ،صلح 3 وقت حاضر حال در ی پرس من مشاوران از من که ید ا چگونه که ین تصو به است ممکن یب م در حکمت در که ،امان ،آورده یان برتر ما ،ی برا و ی ن حسن یت وفادار و ثابت ی تا را خود قدم ثابت یید پادشاه در دوم مقام افتخار حال به و ،شد ،ی 4 ما به کشورها تمام در که ،کرد املاع ی برخ بود پراکنده جهان ی قوان که ،مخرب مردم از ین تحق مداوم طور به و ،ها ملت همه افلخ بر یر بنابرا ،پادشاهان دستورات ین پادشاه شدن متحد عنوان به ی نم ما توسط شده گرفته نظر در شرف ،ما ی برو جلو به تواند ید . 5 د یدن م درک ما سپس و ی کن یم ک ا ه ین تنها به مردم یی عج روش در متفاوت ،مردان همه با مخالفت در مداوم طور به یب غر و یب قوان از ین تاث تحت شر و ،را خود یر م آنها فساد تمام کار ،ما دولت به قرار ی پادشاه که توانند ی تاس محکم طور به است ممکن ما یس : 6 بنابرا ین نوش در که آنها همه که ،است داده دستور ما ب که ،امان توسط شما به تن یش با ،ما به آن از بعد و ،امور از ید فرزندان و همسران با ،همه شمش توسط الکام ،خود یر ا از آدار دوازدهم ماه چهاردهم روز ،بار تره و رحمت همه بدون ،نابود را خود دشمنان ین :حاضر سال 7 قد از که ،آنها که یمی ن حاضر حال در و یز در است ممکن ،هستند مخرب یک برو قبر به خشونت با روز ،ید بنابرا و ین هم یشه م باعث آن از پس ی خوب به ما امور شود ی .مشکل بدون و ،شود فصل و حل 8 دعا و ،کرد فکر خداوند آثار تمام بر مردوکوس سپس ی ،شده ساخته او به را خود 9 ا ،گفتن ی برا :بزرگ پادشاه ،خداوند ،خداوند ی سخت به شما اگر و ،را خود قدرت در جهان تمام ی برا منصوب ی اسرائ نجات ،یل ه یچ مرد ی است م که ی آو دست به را تو تواند :دارد وجود ردن 10 برا ی زم و آسمان شده ساخته شما ،ین چ همه و یز انگ شگفت یز ز در یر .آسمان 11 چ همه از پروردگار هنر شما ،یز ه و یچ مرد ی م که است ی .دارد وجود خداوند هنر که ،تو برابر در تواند 12 م شما ی دان ید چ همه ،یز م شما و ی دان ،ید و نفرت در نه را آن که ،پروردگارا برا نه و ،بود غرور نه ی تما گونه هر یل امان به من که ،شکوه به تعظ افتخار یم ن یست . 13 برا ی م من ی ن حسن با توانستم یت برا ی رستگار ی اسرائ یل پاها از تنها بوسه به ی راض را خود ی .است شده 14 ا من اما ین ترج را خدا شکوه از اترلبا انسان شکوه است ممکن من که ،کردم را کار یح نم ی ه من نه :دهم یچ ا ،تو جز به را کس ی آ من نه ،خدا ن .دهد انجام غرور در را 15 ا ،حاضر حال در و ی ب را خود مردم ،پادشاه و خدا خداوند یدکی برا : ی به را ما به ما بر را خود چشمان nought رو ارث خواهند مي اونا ،آره ؛ .بوده نازک اول از اون ،کنن نابود 16 بخش نفرت ی ن ،یست برا مصر از حال به تا شما که ی تحو نازک خود یل داده .است 17 بشنو ید دعا ی تبد :نازک ارث به رحمت و ،من یل شاد به را ما اندوه ،ی زندگ است ممکن ما که ی م ی ا ،کنند ی ستا و ،پروردگار یش و :را خود نام ستا که آنها از دهان کردن نابود یش ا ،تو ی .پروردگار 18 اسرائ همه یل جد رفتار مانند در ی تر ین گر یه برا ی .بود آنها چشمان مقابل در را خود مرگ که چرا ،خداوند ... فصل 14 1 ن استر ملکه ،یز توف خداوند به ،مرگ از ترس در یده :
- 4. 2 جا به و :است داده قرار سوگوار و اندوه و غم لباس در و ،گذاشته را خود شکوه با لباس دور و ی سرگ و خاکستر با را خود سر او ،گرانبها نمد ین ب او و ،پوشانده ز حد تا فروتن را خود دن ،یادی ها مکان تمام و ی شاد ی موها با او را خود ی .است شده پر را خود شده پاره 3 خدا خداوند به را او و ی اسرائ یل ا :گفت ,دعا ی ه که ,متروک زن ,من به کمک :ما پادشاه هنر فقط شما ,من پروردگار یچ ا کننده کمک ی :تو جز 4 برا ی .است من دست در من خطر 5 قب در من تا من جوانان از یله ا ی شن ام خانواده از یده ا ،شما که ام ی اسرائ ،پروردگار یل م از را یان ،را خود فرزندان همه از ما پدران و ،مردم همه برا ی دائم ارث ،ی .است داده وعده آنها به شما آنچه انجام شما و 6 بنابرا :گنا به را تو از قبل ما حاضر حال در و ین ،ما دشمنان دست به داده ما به شما 7 خدا ما چون یان م عبادت را آنها ی کن یم ا : ی هست کار درست تو ،پروردگارا ی . 8 ا با ین راض را آن وجود ی ها بت با دست آنها اما :هستند تلخ اسارت در ما که ،نه را آنها ی ،زده را خود 9 چ آنها که یزی ب از و ,لغو مقدر زحمت با را خود دهان با را شما که است ین ستا که آنها از دهان کردن متوقف و ,نازک ارث بردن یش ا و ,تو ب ز ین ,نازک محراب از و ,را خود خانه شکوه بردن 10 ا مجموعه به مرغ از دهان کردن باز و ی ستا از یش بزرگنما به و ،ها بت از یی یک گوشت پادشاه ی برا ی هم یشه . 11 ا ی ترد و شک آنها به ،خداوند ید ه که را خود یچ چ ،یز ده اجازه و ید ن خنده ما سقوط در را آنها یست خود دستگاه اما . کن روشن خود بر را ،ید و ا که ،مثال عنوان به را او ین عل را کار یه .است شده آغاز ما 12 به یاد باش داشته ،ید ا ی ب زمان در را خود ،پروردگار یماری ا ،جسورانه من به و ،شده شناخته ما ی .قدرت همه پروردگار و ،ها ملت پادشاه 13 سخنران من به ی از قبل من دهان در فساح ش یر تبد : یل پا است ممکن که ,نفرت ما با مبارزه که او به را خود قلب یان که همه از و ,دارد وجود او شب او به یه : 14 تحو نازک دست با را ما اما ،یل ه که و ،متروک که کند کمک من به و یچ د کمک یگری .تو جز 15 م شما ی دان ید چ همه ،یز ا ی م تو پروردگار؛ ی دان ید ب شکوه و شکوه از من که ی ب مردم همه از و نشده ختنه تخت از و متنفرم پرده ی احترام ی م ی .کنم 16 م شما ی دان ید برا :من ضرورت ی ب من یم ا نشانه ی روزها در من سر بر که است ,من البا اکلام از یی آن من که و ,شستشو را خودم من آن در که عنوان به را یک قاعدگ کهنه ی ب یم که و , م را آن من ی زمان نه پوشند ی خصوص من که ی .خودم توسط 17 پ آن و یشکار م در نازک یز نم خورده امان ی ز حد تا من و ،شود یادی پ از شراب مست نه و ،تگرگ را پادشاه جشن یشکش نوش یدنی . 18 ه حال به نه یچ شاد گونه هر نازک زالزالک ی روز از ی ا ،تو در اما ،شد آورده کنون تا من که ی خ دا ی ابراه یم . 19 ا ی خدا ی صدا ،توانا ی پ یشوا ب بدجنسان دست از را ما و بشنو را یرون ب من ترس از مرا و کن یرون .کن فصل 15 1 زمان ،سوم روز در و ی پا به را خود نماز او که یان رس ،ید .است داده قرار را خود شکوه با لباس در و ،گذاشته را خود سوگوار لباس دور او 2 ستا حال در شکوه با و ،یش ب که ،خدا بر او از پس ینند ه منج و ی چ همه از یز نام یده م ی :او با دوباره دو زمان در او ،شد 3 بر و یکی تک او از یه را خود حمل عنوان به , daintily ; 4 د و یگر .را خود قطار تحمل ،دنبال به 5 طر از را او و یق ز کمال یبایی رود را خود ی بس و شاد او شمارش و ،بود یار .بود ترس از اندود و غم در او قلب اما :بود مهربان 6 ا پادشاه مقابل در او ،درها تمام از عبور از پس یستاده سلطنت تخت بر که ،بود ی ردا تمام با و ،بود نشسته خود ی اعل از را خود ،یحضرت با همه ها سنگ و الط ی بود؛ لباس برق و زرق در گرانبها بود وحشتناک خيلي اون و 7 درخش باحضرت که را خود شمارش کردن بلند سپس ،ید بس نگاه او یار شد ید پر رنگ و ،کرد سقوط ملکه و :او بر یده ضع و ،بود ،یف بر را خود و تعظ رفت او از قبل که اجنه سر یم . 8 الم به را پادشاه روح خدا سپس یم تغ ییر او و ,را خود تخت از جهش ترس در که , زمان تا ,او آغوش در را ی را او و ,آمد خودش به دوباره او که داشتن دوست کلمات با ی ,او به : گفت و آرامش 9 موضوع چه ،استتر ی :باش خوشحال ،هستم تو برادر من است؟ 10 نبا شما ید بم ،یرید عموم ما فرمان چند هر ی نزد :باشد یک .
- 5. 11 بنابرا و ین الط شک تا داشته نگه او یی خود ،گذاشته او گردن بر را آن و ،را 12 کن صحبت من با : گفت و ، گرفت آغوش در را او و ید . 13 د را تو من ،او به را او که گفت سپس ،یدم عنوان به ،من پروردگار یک .بود مشکل سرورم ترس از من قلب و ،خدا فرشته 14 برا ی فضل از پر را خود شمارش و ،پروردگار ،شما العاده فوق هنر .است 15 حال در و ی م صحبت او که ی برا او ،کرد ی .کرد سقوط ضعف 16 .آرامش او به را خود کاران خدمت همه و ،شد مشکل پادشاه سپس فصل 16 1 بزرگ پادشاه Artexerxes unto ب و هفت و صد از فرمانداران و شاهزادگان یست وفادار افراد همه به و ،حبشه به هند از استان .املس ،ما 2 بس یاری ب ,افتخار را خود مهربان شاهزادگان از بزرگ فضل با آنها اغلب ,از یشتر ,موم آنها افتخار 3 برا اشلت و ی فراوان تحمل به قادر اما ، تنها نه ما افراد به زدن صدمه ی تمر به دست در انجام ، ین ن یز کسان برابر در ی : خوب را آنها که 4 سپاسگزار تنها نه و ی ر م از ا یان م فکر آنها ،بود خوب هرگز که ،هرس افراد از شکوه با کلمات با بلند بلکه ،مردان ی برا کنم ی ،خدا عدالت از فرار چ همه که یز .بد نفرت و 5 ن اوقات اغلب یز سخنران ی برا داده قرار اعتماد در که ،آن از انهلعاد ی مد یریت ،خود دوستان امور hath بس باعث یاری کسان از ی ک به اقتدار در ه partakers ب خون از ی ها فاجعه در را آنها و ،هستند گناه ی ب ی :پاک درمان 6 فر یب فر و دروغ با یب ب به را خود هرز از ی گناه ی خوب و ی .شاهزادگان از 7 ا است ممکن شما حاضر حال در ین بب را ،ینید تار با چندان نه ،اند کرده املاع ما که همانطور یخ ها ی باست ان ،ی شما اگر ،است ممکن شما عنوان به طر از اواخر از بدکار که آنچه جستجو یق بد رفتار ی ب که آنها از ی م انجام است شده داده قرار اقتدار در ارزش ی .شود 8 با ما و ید آ زمان از مراقبت ،ینده پادشاه که ی آم صلح و آرام است ممکن ما یز برا ی ،مردان همه 9 تغ با دو هر ییر هم و ، ما اهداف یشه چ قضاوت یزهایی دادخواه با که ی .است آشکار تر برابر 10 برا ی ،امان یک مقدون ،ی واقع در ،آمادتا پسر یک غر یبه ا خون از ،یرانی خوب از دور و ی ها ی عنوان به و ،ما یک غر یبه در ما از یافت ،کرد 11 نس ما که نفع به بود آمده دست به کنون تا نام ما پدر او که عنوان به ،ملت هر به بت یده م ی بعد نفر همه از مداوم طور به و ،شد ی پادشاه به را .شد افتخار ... 12 پادشاه از را ما مورد در و رفت ،را خود بزرگ عزت تحمل ،او اما ی زندگ و ی :محروم ما 13 فر با داشتن یب ها ی ح و برابر چند یلهگری نابود دنبال به ی همچن و ،ما ین زندگ که ،مرداکوس از ی به ،ما خوب مداوم طور به و ،داد نجات را ما همچن عنوان ین ب استر از ی ،سرزنش partaker پادشاه ی .آورد دست به را خود ملت تمام با ،ما 14 برا ی ا ین وس یله م فکر او ی پ ،کرد یدا ب ما کردن ی از بکاهد پادشاه به دوستان ی ا یرانیان مقدون به ی .است شده ترجمه 15 در ما اما یافتیم که ،یهودیان ا که ین نابود به بدجنس ی تحو مطلق یل ه ،داده یچ قوان اکثر با اما ،شرور ین زندگ فقط ی م ی :کنند ... 16 تر توانا و البا از فرزندان آنها و ،ین زندگ ی پادشاه به که ،خدا ی ما به دو هر عال در ما فرزندان به و ی تر ین .داد دستور روش 17 بنابرا ین با شما ید خوب به ی ها نامه اعدام در ی برا شده ارسال ی .است داده قرار آمادتا پسر امان توسط شما 18 برا ی ا کارگر که او ین چ یزها ها دروازه در ،بود ی آو دار به اش خانواده تمام با سوش یخته چ همه حکومت که ،خدا : ،یز به انتقام ارائه سرعت به پر به توجه با او یشان .را خود 19 بنابرا ین با شما ید ا نسخه ی ا از ین کن منتشر جا همه در را نامه ،ید که یهودیان قوان از پس آزادانه است ممکن ین زندگ خود ی .کنند ... 20 با شما و ید کمک را آنها حت که ،کند ی س روز ،روز همان در یزدهم آنها بر را خود از زمان در که ،آنها بر است ممکن آنها ،آدار دوازدهم ماه از .است داده قرار 21 برا ی خدا ی تبد بزرگ یل شاد به ی برا ی با شده انتخاب مردم آن در که ،روز آنها ید م هجا ی .شدند 22 با شما ید م در یان ها جشن ی :جشن تمام با البا روز آن داشتن نگه کامل طور به را خود 23 ا است ممکن آن از بعد و حاضر حال در دو هر که یمنی فارس و ما به ی خوب به ی تاث تحت یر برا اما ;دارد وجود قرار ی کسان ی عل که یه توطئه ما م ی ،کنند یادبودی نابود از ی .است 24 بنابرا ین با که آنچه کشور و شهر هر ید ا به توجه با ین چ یزها نم انجام ی با , ید شمش و آتش با رحمت بدون یر با و ,نابود ید برا تنها نه ی مردان غ یر انگ نفرت بلکه ,شده ساخته عبور قابل یز تر ین وحش جانور به ی برا گاو و ی هم یشه .