More Related Content More from Filipino Tracts and Literature Society Inc. (20) Persian - The Precious Blood of Jesus Christ.pdf2. گشوده تو دست از برادرت خون دریافت برای را خود دهان که زمینی از تو اکنون و. میگوید من سوی به زمین از برادرت خون صدای کردی؟ چه: گفت و
4:10-11پیدایش. ای شده نفرین، است
. انسان دست به و کرد خواهم طلب را آن جانوری هر دست به. خواست خواهم را شما زندگی خون اامطمئن و. نخورید است آن خون که جانش با را گوشت اما
صورت به را انسان او زیرا، شد خواهد ریخته انسان دست به او خون، بریزد را انسان خون که هر. کرد خواهم طلب را انسان جان انسانی هر برادر دست به
9: 4-6پیدایش. آفرید خدا
دوباره تا کند خلص آنها دست از را او تا. نکنید دراز او بر دستی و بیندازید است بیابان در که گودالی این در را او بلکه، نریزید خون: «گفت آنها به روبن و
را بز یک و گرفتند را یوسف کت و کنیم؟ پنهان را او خون و بکشیم را خود برادر که دارد سودی چه: گفت خود برادران به یهودا و. دهد تحویل پدرش به
37:22،26،31پیدایش. کردند فرو خون در را کت و کشتند
42:22پیدایش. است لزم نیز او خون، بنگر، بنابراین شنوید؟ نمی شما و. نکنید گناه کودک به که نگفتهام شما به: «گفت و داد پاسخ آنها به روبن و
شیلو که زمانی تا او پاهای میان از قانونگذار و شد نخواهد دور یهودا از عصا برانگیزد؟ را او کسی چه. رفتی بال تو، پسرم، طعمه از: است شیر یک یهودا
را هایش جامه و شراب در را خود های جامه. بستند برگزیده تاک به را خود الغ کاله و انگور به را خود اسب کره. بود خواهد او نزد مردم اجتماع و. بیاید
49:9-12پیدایش. بود خواهد سفید شیر از هایش دندان و سرخ شراب از چشمانش. شست انگور خون در
خشک زمین بر رودخانه. برمیداری آن از که را آبی و بریز خشک زمین بر، گرفته نهر آب از، نشنوند را تو صدای و نکنند باور نیز را نشانه دو این اگر و
4: 9خروج. شد خواهد تبدیل خون به
خواهند تبدیل خون به آنها و زد خواهم نهر آبهای به است دستم در که عصایی با من اینک. هستم خداوند من که دانست خواهی اینجا در: «میگوید چنین خداوند
: گفت موسی به خداوند و. بود خواهند بیزار رودخانه آب نوشیدن از مصریان و. داد خواهد تعفن بوی رودخانه و مرد خواهد است رودخانه در که ماهی و. شد
به تبدیل تا کن دراز آنها آب حوضهای همه بر و آنها برکههای و نهرها بر، نهرها بر، مصر آبهای بر را خود دست و بگیر را خود عصای: بگو هارون به
را عصا و. فرمود امر خداوند که کردند چنان هارون و موسی و. سنگی ظروف در هم و چوبی ظروف در هم، باشد خون مصر سرزمین تمام در و خون؛
و. مرد بود رودخانه در که ماهی و. شد تبدیل خون به بود رودخانه در که آبهایی تمام و. زد خادمانش نظر در و فرعون نظر در را نهر آبهای و برافراشت
7:17-21خروج. شد جاری خون مصر سرزمین تمام در و. بنوشند رودخانه آب از نتوانستند مصریان و گرفت تعفن بوی رودخانه
و، هستید آن در که هایی خانه بر بود خواهد شما برای نشانه منزله به خون و. بخورند آنجا در و بزنند ها خانه در بالی در و تیرک دو بر، گرفته خون از و
زوفا دسته یک. بزنم ضربه مصر سرزمین به که هنگامی، کند هلک را شما تا رسید نخواهد شما بر طاعون و گذشت خواهم شما روی از ببینم را خون چون
خانه در از صبح تا شما از یک هیچ و. بزنید را کناری ستون دو و لنگه، است باسن در که خونی با و کنید آغشته است باسن در که خونی در را آن و بردارید
در از خداوند، ببیند کناری ستون دو بر و لنگه روی بر را خون که هنگامی و. بزند را مصریان تا کرد خواهد عبور آنجا از خداوند زیرا. نروید بیرون خود
12:7،13،22-23خروج. بزند را شما تا بیاید شما های خانه به که دهد نمی اجازه ویرانگر به و گذرد می
خواهد ریخته خون او برای، کند طلوع او بر خورشید اگر. شد نخواهد ریخته او برای خونی، بمیرد که بزنند را او و کنند پیدا شکستن حال در را دزدی اگر
22:2-3خروج. شود می فروخته دزدی خاطر به باشد نداشته چیزی اگر. کند کامل جبران باید او زیرا. شد
23:18خروج. ماند نخواهد باقی صبح تا من قربانی چربی و. نگذران مخمر نان با را من قربانی خون
عهدی خون اینک: گفت و پاشید قوم بر و گرفت را خون موسی و. پاشید قربانگاه بر را خون از نیمی و. گذاشت ظرفها در و گرفت را خون از نیمی موسی و
24:6،8خروج. است بسته شما با سخنان این همه مورد در خداوند که
در را آن و گرفته را او خون و بكش را قوچ و. بریز مذبح ته کنار در را خون تمام و بگذار مذبح های شاخ بر خود انگشت با را آن، گرفته نر گاو خون از و
شست بر و راستشان دست شست بر و پسرانش راست گوش نوک و هارون راست گوش نوک بر و بگیر او خون از و بکش را قوچ آنگاه. بپاشي مذبح اطراف
بر و پسرانش بر و او جامههای و هارون بر، گرفته مسح روغن از و است مذبح بر که خونی از و. بپاشند محراب اطراف در را خون و، راستشان پای بزرگ
29:12،16،20-21خروج. او با پسرانش لباسهای و پسرانش و او لباسهای و. شد خواهد مقدس او و بپاشی او با پسرانش جامههای
خداوند برای این. کرد خواهد کفاره آن بر شما نسلهای در بار یک سالی و، کرد خواهد کفاره گناه قربانی خون با آن شاخهای بر بار یک سال هر هارون و
30:10خروج. است مقدس
34:25خروج. ماند نخواهد باقی صبح تا فصح عید قربانی. مکن تقدیم خمیرمایه با مرا قربانی خون
در را آن و. بپاشند است اجتماع خیمه در کنار در که مذبح بر اطراف به را خون و بیاورند را خون هارون پسر کاهنان و بکشد خداوند حضور در را نر گاو و
و کند جدا تن از را خود سر و بیاورد مذبح به را آن کاهن و. بپاشند مذبح دور به را او خون هارون پسر کاهنان و بکشد خداوند حضور در مذبح شمال طرف
1: 5، 11، 15لویان: شود کوبیده مذبح کنار در آن خون و. بسوزاند مذبح بر
سر بر را خود دست و. بپاشند اطراف مذبح بر را خون هارون پسران كاهنان و بكشد اجتماع خیمه در در را آن و بگذارد خود قربانی سر بر را خود دست و
در را آن و بگذارد آن سر بر را خود دست و. بپاشند مذبح اطراف در را آن خون هارون پسران و بكشد اجتماع خیمه مقابل در را آن و بگذارد خود قربانی
چربی نه که بود خواهد ابدی حکمی خانههایتان تمامی در شما نسلهای برای. بپاشند اطراف مذبح بر را آن خون هارون پسران و بکشد اجتماع خیمه مقابل
3:2،8،13،17لویان. خون نه و بخورید
خداوند حضور در مرتبه هفت را خون و کند ور غوطه خون در را خود انگشت کاهن و بیاورد اجتماع خیمه به را آن، گرفته نر گاو خون از شده مسح کاهن و
و. بگذارد است اجتماع خیمه در که خداوند حضور به شیرین بخور مذبح شاخهای بر را خون از مقداری کاهن و. مقدس جایگاه. بپاشد عبادت پرده مقابل در
4: 5-7لویان. بریزد است اجتماع خیمه درب در که سوختنی قربانی مذبح ته در را نر گاو خون تمام
3. در حتی، خداوند حضور در بار هفت را آن، کرده فرو خون از مقداری در را خود انگشت کاهن و بیاورد اجتماع خیمه به را گاو خون از شده مسح کاهن و
در که سوختنی قربانی مذبح ته در را خون تمام و بریزد است اجتماع خیمه در خداوند حضور در که مذبح شاخهای بر را خون از مقداری و. بپاشد، پرده مقابل
4: 16-18لویان. جماعت ی خیمه درب
کاهن و. بریزد سوختنی قربانی مذبح ته در را خود خون و بگذارد سوختنی قربانی مذبح شاخهای بر را آن، گرفته خود انگشت با گناه قربانی خون از کاهن و
انگشت با گناه قربانی خون از کاهن و. بریزد مذبح ته در را آن خون تمام و بگذارد سوختنی قربانی مذبح شاخهای بر را آن، گرفته خود انگشت با آن خون از
4: 25، 30 , 34لویان: بریزد مذبح ته در را آن خون تمام و بگذارد سوختنی قربانی مذبح شاخهای بر را آن، گرفته خود
5:9لویان. است گناه قربانی این. بکوبند مذبح ته در را خون بقیه و. بپاشد مذبح کنار بر گناه قربانی خون از و
هیچ و. بشویی مقدس مکان در است شده پاشیده آن بر که را آنچه، شود پاشیده ای جامه بر آن خون از چون و بود خواهد مقدس برسد آن گوشت به چه هر
6:27،30لویان. شود سوزانده آتش در بلکه، نشود خورده، کنند آشتی هم با مقدس مکان در تا بیاورند اجتماع خیمه به آن از خونی که گناهی قربانی
برای بال هدیه عنوان به را قربانی کل از یکی آن از و. بپاشند مذبح اطراف به را آن خون و بکشند را تقصیر قربانی، میکشند را سوختنی قربانی که محلی در
. حیوان از یا و باشد مرغ از خواه، نخورید خونی خود های خانه از یک هیچ در علوه به. بپاشد را سلمتی قربانی خون که باشد کاهن آن و کند تقدیم خداوند
خواهد را او راست شانه، کند می تقدیم را چربی و سلمتی قربانی خون هارون پسران از که کسی. شد خواهد منقطع خود قوم از، بخورد خونی که کس هر
7:2،14،26،27،33لویان. داشت
تقدیس را آن و ریخت مذبح ته در را خون و کرد تطهیر را مذبح و گذاشت گرداگرد مذبح شاخهای بر خود انگشت با و گرفت را خون موسی ;و کشت را آن و
هارون راست گوش نوک بر و گرفت را آن خون از موسی ;و کشت را آن و. پاشید مذبح اطراف در را خون موسی ;و کشت را آن و. کند آشتی آن بر تا کرد
انگشتان و راست دست شست و راست گوش نوک بر را خون موسی و آورد را هارون پسران و. گذاشت او راست پای بزرگ شست و راست دست شست و
جامههای و هارون بر، گرفته بود مذبح بر که خونی و مسح روغن از موسی و. پاشید دور تا دور مذبح بر را خون موسی و گذاشت ایشان راست پای بزرگ
8:15،19،23،24،30لویان. کرد تقدیس او با را پسرانش لباسهای و پسرانش و او لباسهای و هارون و. پاشید پسرانش لباسهای بر و پسرانش بر و او
قربانی و. ریخت مذبح ته در را خون و گذاشت مذبح های شاخ بر را آن و برد فرو خون در را خود انگشت او و آوردند او نزد را خون هارون پسران و
بود قوم برای که سلمتی قربانی برای را قوچ و گاو همچنین او. پاشید مذبح اطراف در او و کردند تقدیم او به را خون هارون پسران و. کشت را سوختنی
9:9،12،18لویان، کردند تقدیم او به پاشید دور تا دور قربانگاه بر که را خون هارون پسران و کشت
مقداری. ببرد فرو است شده کشته جاری آب بر که ای پرنده خون در را زنده پرنده و آنها و بگیرد را زوفا و قرمز قرمز و سدر چوب و بگیرد را زنده پرنده
از و. بگذارد راستش پای بزرگ شست و راست دست شست بر و شود پاک باید که کسی راست گوش نوک بر را آن کاهن و بردار را تقصیر قربانی خون از
بر. بگذارد او راست پای بزرگ انگشت بر و راست دست شست بر و شود پاک باید که شخصی راست گوش نوک بر باید کاهن، دارد دست در که روغنی بقیه
بر و. بگذارد شود پاک باید که کسی راست گوش نوک بر و بگیرد را تقصیر قربانی خون از مقداری کاهن و بکشد را گناه قربانی بره و: تقصیر قربانی خون
و راست دست شست و شود پاک باید که کسی راست گوش نوک بر است دستش در که روغنی از کاهن و: راستش پای بزرگ شست و راست دست شست
فرو روان آب در و شده کشته پرنده خون در را آنها و بگیرد را زنده پرنده و قرمز و زوفا و سرو چوب و: گناه قربانی خون محل بر راستش پای بزرگ شست
لویان: قرمز به مایل قرمز و زوفا و سدر چوب. کند پاک آن با و زنده پرنده با و روان آب با و پرنده خون با را خانه و: بپاش بار هفت را خانه و کن
14:6،14،17،25،28،51،52
. بپاشد خود انگشت با را خون از بار هفت رحمت صحن از قبل و. بپاشد مشرق طرف به رحمت صندل بر خود انگشت با را آن، گرفته نر گاو خون از و
آن از قبل و بپاشد رحمت صندل بر را آن و کند نر گاو خون مانند خون آن با و بیاورد پرده در را او خون و بکشد است قوم برای که را گناه قربانی بز سپس
شاخهای بر را آن، گرفته بز خون و نر گاو خون از و. کرد خواهد کفاره آن برای و رفته بیرون است خداوند حضور در که قربانگاهی به و: رحمت کرسی
و گناه قربانی برای نر گاو و. کند مقدس اسرائیل بنی ناپاکی از و کند پاک را آن و بپاشد آن بر خود انگشت با را خون از مرتبه هفت و. بگذارد گرداگرد مذبح
آتش در را خود سرگین و گوشت و پوست و. شوند خارج اردوگاه از باید، است شده آورده مقدس مکان در کفاره برای آنها خون که گناه قربانی برای بزی
16:14،15،18،19،27لویان. بسوزانند
از یا اسرائیل خاندان از مردی هر و. باشد خداوند برای خوش عطری تا بسوزاند را چربی و بپاشد اجتماع خیمه در در خداوند مذبح بر را خون کاهن و
قوم میان از را او و نشاند خواهم، خورد می خون که جانی آن روی بر را خود روی حتی من. بخورند خون گونه هر، هستند ساکن شما میان در که بیگانگانی
. کند می کفاره جان برای که است خون زیرا کنید کفاره شما جانهای برای تا دادم شما به مذبح بر را آن و است خون در جسم حیات زیرا. کرد خواهم قطع خود
بیگانگانی از یا بنیاسرائیل از مردی هر و. نخورد خون است ساکن شما میان در که ای غریبه و نخورد خون شما از کس هیچ: گفتم اسرائیل بنی به رو این از
. بپوشاند خاک با را آن و بریزد را آن خون حتی او. کند صید و شکار، شود خورده است ممکن که را پرندهای یا حیوان هر و هستند ساکن شما میان در که
. است آن خون گوشتی هر حیات زیرا، نخورید را گوشتی هیچ خون گفتم اسرائیل بنی به پس. است آن حیات برای آن خون. است جسم تمام حیات این زیرا
17:6،10-14لویان
خوش بوی برای آتشین قربانی عنوان به را آنها چربی و بپاشید مذبح بر را آنها خون. هستند مقدس آنها. مکن فدیه را بز اول یا گوسفند اول یا گاو زاده اول اما
18:17اعداد. بسوزانید خداوند برای
سرگینش با را او خون و گوشت و پوست. بپاشد بار هفت اجتماع خیمه مقابل در اامستقیم را او خون از، گرفته خود انگشت با او خون از کاهن العازار و
19: 4-5اعداد: بسوزاند
تثنیه. بخوری را گوشت و شود ریخته خدایت یهوه مذبح بر قربانیهایت خون و، بگذران خدایت یهوه مذبح بر، خون و گوشت، را خود سوختنی قربانیهای و
12:27
4. مذبح بر را خون و کشتند نیز را برهها و پاشیدند مذبح بر را خون، کشتند نیز را قوچها و پاشیدند مذبح بر و گرفتند را خون کاهنان و کشتند را گاوها پس
قربانی که بود داده دستور پادشاه زیرا، دهند کفاره اسرائیل تمامی برای تا کردند آشتی مذبح بر ایشان خون با و کشتند را ایشان کاهنان و محراب. پاشیدند
29:22،24تواریخ. 2 شود تقدیم اسرائیل تمامی برای گناه قربانی و سوختنی
30:16تواریخ. 2 پاشیدند، کردند دریافت لویان دست از که را خونی کاهنان. ایستادند خود جای به، خدا مرد، موسی شریعت طبق و
35:11تواریخ. 2 انداختند پوست را آنها لویان و پاشیدند را ایشان دستهای خون کاهنان و کشتند را فصح عید و
یا نر گاو خون از من و. شدهام سیراب حیوانات چربی و قوچها سوختنی قربانیهای از من: میگوید خداوند است؟ منظور چه به من برای شما های قربانی انبوه
1:11اشعیا. برم نمی لذت بز یا بره
آن بر و بگذرانند آن بر سوختنی های قربانی، سازند می را آن که روزی در مذبح احکام است این. میگوید چنین یهوه خداوند، انسان پسر: «گفت من به او و
. کرد خواهی پاک و پاک را آن ترتیب بدین، ده قرار آن اطراف لبه بر و، سکونتگاه گوشه چهار بر و، آن شاخ چهار بر، گرفته را آن خون از و. بپاشند خون
43:18،20حزقیال
خواهند نزدیک من به من به خدمت برای، میداشتند نگه را من عبادتگاه سرپرستی، من از بنیاسرائیل گمراهی هنگام در که، صادوق پسران، لوی کاهنان اما
44:15حزقیال: خون و چربی گوید می یهوه یهوه. کنند تقدیم من به تا ایستاد خواهند من پیش و شد
45:19حزقیال. بگذارد اندرونی صحن دروازه ستونهای بر و مذبح سکونتگاه گوشه چهار بر و خانه تیرهای بر را آن، گرفته گناه قربانی خون از کاهن و
و گرفت را جام پس است من بدن این. بخورید، بگیرید: «گفت و داد شاگردان به و کرد پاره و داد برکت و گرفت را نان عیسی، بودند خوردن مشغول چون و
26:26-28متی. شود می ریخته گناهان آمرزش برای بسیاری برای که است من جدید عهد خون این زیرا. بنوشید آن از همه: «گفت و داد آنها به و کرد شکر
کرد شکر چون و گرفت را جام و. است من بدن این، بخورید، بگیرید: «گفت و داد ایشان به و کرد پاره و داد برکت و گرفت نان عیسی، میخوردند غذا چون و
14:22-24مرقس. شود می ریخته بسیاری برای که است من جدید عهد خون این: گفت آنها به او و. نوشیدند آن از همه و داد ایشان به
از بعد جام همینطور. دهید انجام من یاد به را این، است شده داده شما برای که است من بدن این: گفت و داد آنها به و کرد پاره و کرد شکر و گرفت را نان پس
22:19-20لوقا. شود می ریخته شما برای که است من خون در جدید عهد جام این: گفت و شام
مرا گوشت که هر. داشت نخواهید حیات خود در، ننوشید را او خون و نخورید را انسان پسر گوشت اگر، میگویم شما به آمین، آمین: «گفت آنها به عیسی آنگاه
که هر. است نوشیدنی من خون و است گوشت من گوشت زیرا. کرد خواهم زنده آخر روز در را او من و. دارد جاودانی حیات، بنوشد مرا خون و بخورد
6:53-56یوحنا. او در من و است ساکن من در نوشد می مرا خون و خورد می مرا گوشت
حالتون. کرد خواهید نیکو، کنید خودداری آن از اگر که کنید پرهیز زنا از و خفهشده چیزهای از و خون از و میشوند قربانی بتها برای که خوردنیهایی از
15:29رسولن اعمال باشه خوب
. است کرده تعیین را آنها سکونت حدود و شده تعیین پیش از شده تعیین زمانهای و، شوند ساکن زمین روی تمام در تا است ساخته خون یک از را اقوام همه و
17:26رسولن اعمال
پس. نرفتم طفره شما به خدا نصایح همه اعلم از من زیرا. هستم پاک مردم همه خون از من که کنم می دعوت روز این رساندن ثبت به را شما، رو این از
رسولن اعمال. کنید تغذیه، است خریده خود خون با که را خدا کلیسای تا است داده قرار ناظر آنها بر را شما القدس روح که باشید گله تمام و خود مراقب
20:26-28
بتها به که چیزهایی از را خود اینکه مگر، نمیکنند رعایت را چیزی چنین آنها که رسیدهایم نتیجه این به و نوشتهایم، آوردهاند ایمان که غیریهودانی مورد در
21:25رسولن اعمال. دارند نگه دور زنا از و، شدن خفه از و، خون از، میشود تقدیم
عدالت تا است داده قرار کفاره برای او خون به ایمان واسطه به خدا که را او. است عیسی مسیح در که فدیه طریق از خود فیض واسطه به شدن شمرده عادل
عیسی به که کسی و باشد عادل تا کنم اعلم را او عدالت زمان این در که گویم می من. کند اعلم خدا بردباری واسطه به گذشته گناهان آمرزش برای را او
3:24-26رومیان. باشد عادل دارد ایمان
5:9رومیان. یافت خواهیم نجات خشم از او واسطه به، ایم شده شمرده عادل او خون با اکنون که، بیشتر بسیار آن از پس
10:16قرنتیان اول نیست؟ مسیح بدن اشتراک آیا، شکنیم می که نانی نیست؟ مسیح خون اشتراک، میدهیم برکت ما که برکتی جام آیا
، بنوشید جام این از و بخورید را نان این که بار هر زیرا. است من خون در جدید عهد جام این: «گفت و گرفت را پیاله، شام صرف از پس، ترتیب همین به
خواهد مجرم خداوند خون و بدن به نسبت، بنوشد بیارزش خداوند جام این از و بخورد را نان این که هر، بنابراین. میکنید اعلم او آمدن تا را خداوند مرگ
11:25-27قرنتیان اول. بود
ما آن در که، او فیض جلل ستایش برای، ارادهاش خشنودی حسب بر، میپذیرد فرزندخواندگی به خود برای مسیح عیسی که را فرزندانی تا کرد مقدر را ما
1: 5-7افسسیان. داریم او فیض غنای برحسب را گناهان آمرزش و داریم رستگاری او خون با او در ما. است پذیرفته محبوب در را
2:13افسسیان. اید شده نزدیک مسیح خون توسط بودید دور گاه که شما عیسی مسیح در اکنون اما
5. عزیزش پسر ملکوت به را ما و رهانید تاریکی قدرت از را ما که، باشیم شریک نور در مقدسین میراث در تا کرد ملقات را ما که پدری از سپاسگزاری
1: 12-14کولسیان: گناهان آمرزش حتی، او خون طریق از. داریم فدیه او در که کرد تبدیل
1:20کولسیان. آسمان در چه و باشند زمین در چه، گویم می او وسیلۀ به. دهد آشتی خود با را چیز همه او وسیله به تا کرد صلح خود صلیب خون طریق از و
طریق از را شیطان یعنی، دارد مرگ قدرت که را او تا. داشت را آن از بخشی ترتیب همین به نیز او خود، هستند خون و گوشت شریک فرزندان که آنجا از
2:14عبرانیان. کند نابود مرگ
9عبرانیان
.بود دنیوی مقدس مکان یک و الهی خدمت احکام دارای عهد اولین که راستی به سپس1
.گویند می حرم آن به که. بود پیشوایی نان و سفره و شمعدان آن در که اولی. بود شده ساخته خیمه آنجا زیرا2
.میشود نامیده همه مقدسترین که خیمهای، دوم حجاب از بعد و3
و، میزد جوانه که هارون عصای و، داشت اننم که طلیی دیگ آن در که، بود پوشانده طل با را آن دور تا دور که بود عهد صندوق و زرین مشعل دارای که4
.بود عهد میزهای
.کنیم صحبت آن مورد در خاص طور به توانیم نمی اکنون که. اند افکنده سایه رحمت کرسی بر جلل کروبیان آن بر و5
.رساندند انجام به را خدا خدمت و رفتند اول خیمه به همیشه کاهنان، شد مقرر ترتیب این به چیزها این که هنگامی و۶
.کرد می تقدیم قوم خطاهای برای و خود برای که، خون بدون نه، شد می دوم وارد تنهایی به بار یک سال هر اعظم کاهن اما7
.بود برپا هنوز اول خیمه که حالی در، بود نشده آشکار هنوز همه مقدسترین به ورود راه که میدهد نشان را این روحالقدس8
.کند کامل، میداد انجام را وجدان به مربوط خدمات که را او نمیتوانست که، میشد تقدیم قربانیهایی و هدایا آن در که، بود رقمی حاضر زمان برای که9
.بود شده تحمیل آنها بر اصلح زمان تا که نفسانی احکام و گوناگون شستوشوهای و نوشیدنیها و گوشتها در فقط که10
.نیست بنا این از یعنی، است نشده ساخته دست با که است آمده کاملتر و بزرگتر خیمه وسیله به، است آینده نیک چیزهای اعظم کاهن که مسیح اما11
.آورد دست به ما برای را ابدی فدیه و شد وارد مقدس مکان به بار یک، خود خون به بلکه، گوسالهها و بزها خون به نه و12
.میکند تقدیس بدن تطهیر برای، میپاشد را نجس که تلیسهای خاکستر و بزها و گاوها خون اگر زیرا13
خدمت را زنده خدای تا کند می پاک مرده کارهای از را شما وجدان، کرد تقدیم خدا به عیب بدون را خود ابدی روح وسیله به که مسیح خون بیشتر چقدر14
کنید؟
را ابدی میراث وعده، شدهاند خوانده که کسانی، بود اول عهد تحت که گناهانی فدیه برای، مرگ وسیله به تا، است جدید عهد واسطه او دلیل همین به و15
.کنند دریافت
.است ضروری نیز وصی مرگ، دارد وجود وصیت که جایی در زیرا16
.ندارد قدرت، است زنده وصیتکننده که زمانی تا وگرنه، است قوی انسان مردن از پس وصیت که زیرا17
.نشد تقدیم خون بدون اول عهد از یک هیچ پس18
تمام و کتاب و گرفت زوفا و قرمز پشم و آب با را بزها و گوسالهها خون، بود گفته شریعت برحسب قوم جمیع به را احکام همه موسی که هنگامی زیرا19
.پاشید را قوم
.است کرده امر شما به خدا که است عهد خون این: گفت20
.پاشید خون با را خدمت ظروف تمام و خیمه و21
.نیست عفو خون ریختن بدون و. شود می پاک خون با شریعت وسیله به چیز همه ااتقریب و22
.ها این از بهتر های فداکاری با ها بهشتی خود اما. شود تطهیر اینها با آسمانی چیزهای الگوهای که بود لزم بنابراین23
خدا حضور در ما برای اکنون، بهشت خود در اما. است نشده وارد، است حقیقت مظاهر که، است شده ساخته دست با که مقدسی اماکن به مسیح زیرا24
:شود ظاهر
.شود می مقدس مکان وارد دیگران خون با سال هر اعظم کاهن چنانکه، کند قربانی را خود اغلب او اینکه نه و25
بین از را گناه خود قربانی با تا است شده ظاهر جهان پایان در بار یک اکنون اما، باشد کشیده رنج جهان تأسیس زمان از اغلب باید او آن از پس زیرا26
.ببرد
:داوری آن از پس اما، بمیرند بار یک که است شده مقرر مردم برای که همانطور و27
.شد خواهد ظاهر نجات برای گناه بدون دوم بار میجویند را او که کسانی برای و. شد عرضه بسیاری گناهان تحمل برای بار یک مسیح پس28
10:4عبرانیان. بزداید را گناهان بز و نر گاو خون که نیست ممکن زیرا
10:19عبرانیان، عیسی خون وسیله به مقدسات به ورود جرأت، برادران ای بنابراین
سزاوار بسیار چه، است کرده عمل روح به و است نامقدس امری، شمرد است شده تقدیس آن با که را عهدی خون و گذاشته پا زیر را خدا پسر که را او آیا
10:29عبرانیان لطف؟ از. است بدتر عذاب
11:28عبرانیان. بزند دست آنها به میکند هلک را نخستزادهها که کسی مبادا تا کرد برگزار را خون پاشیدن و فصح عید ایمان با
12:4عبرانیان. اید نکرده مبارزه گناه برابر در و اید نکرده مقاومت خون سرحد تا هنوز شما
12:24عبرانیان. گوید می سخن هابیل از بهتر که، پاشیدن خون به و، جدید عهد واسطه، عیسی به و
برای نیز عیسی بنابراین. شوند می سوزانده اردوگاه بدون، شود می آورده محراب به گناه خاطر به اعظم کاهن توسط آنها خون که حیواناتی آن اجساد زیرا
13:11-12عبرانیان. کشید رنج دروازه بدون، کند تقدیس خود خون با را مردم بتواند اینکه
برای نیکو کار هر در را تو، بازگرداند مردگان از جاودانی عهد خون واسطه به را گوسفندان بزرگ شبان آن، عیسی ما خداوند که سلمتی خدای ای اکنون
13:20-عبرانیان آمین. ابدالباد تا وجلل جلل که. مسیح عیسی طریق از او نظر در. دهد انجام است پسندیده که را آنچه تو در و سازد کامل او اراده انجام
21
6. پطرس اول. شود زیاد شما بر سلمتی و فیض: شوید برگزیده مسیح عیسی خون پاشیدن و اطاعت برای، روح تقدیس طریق از، پدر خدای پیشین علم اساس بر
1:2
مانند، مسیح گرانبهای خون با اما. نشدید فدیه، بود شده گرفته پدرانتان از سنت به که خود بیهوده گفتگوی از طل و نقره مانند فاسد چیزهای با که دانید می زیرا
1:18-19پطرس اول: عیب بی و عیب بی ای بره
1:7یوحنا اول. کند می پاک گناهی هر از را ما مسیح عیسی او پسر خون و داریم شراکت یکدیگر با، است نور در او که همانطور، برویم راه نور در اگر اما
سه زیرا. است حقیقت روح زیرا، دهد می شهادت که است روح این و. خون و آب با بلکه، آب با تنها نه. آمد خون و آب راه از که است مسیح عیسی همان این
و خون و آب و روح: دهند می شهادت زمین در که هستند نفر سه و. هستند یکی سه این و: القدس روح و، کلم، پدر، دهند می گواهی آسمان در که هستند نفر
. است داده شهادت خود پسر درباره او که خداست شهادت این زیرا، است بزرگتر خدا شهادت، بپذیریم را مردم شهادت اگر. دارند نظر اتفاق یک در سه این
5: 6-9یوحنا اول
ما و شست خود خون به ما گناهان از را ما و داشت دوست را ما که او به. است زمین پادشاهان امیر و مردگان زاده اولین و وفادار شاهد که مسیح عیسی از و
1: 5-6مکاشفه آمین. باد او بر ابدالباد تا سلطنت و جلل. داد قرار کاهنان و پادشاهان پدرش و خدا برای را
قوم و زبان و قوم هر از خود خون به را ما و شدی کشته که زیرا، بگشای را آن مهرهای و بگیری را کتاب که هستی لیق تو: گفتند و سرودند ای تازه آواز و
5:9مکاشفه ملت؛. دادی فدیه خدا به خود قوم و قوم و
سفید بره خون در و شسته را خود های جامه و آمدند بیرون بزرگ مصیبت از که هستند کسانی اینها: «گفت من به او و. دانی می تو، آقا: گفتم او به من و
7:14مکاشفه. کردند
12:11مکاشفه. نداشتند دوست مرگ حد تا را خود زندگی و. شدند چیره او بر خود شهادت قول به و بره خون با و
مانند چشمانش. کند می جنگ و کند می داوری عدالت به و شد خوانده راستین و امین، بود نشسته او بر که کسی و. سفید اسبی اینک و شد باز آسمان که دیدم و
کلم را او نام و بود پوشانده خون به آغشته جامه را او و. دانست نمی او خود جز کس هیچ که بود نوشته نامی و. بود بسیار های تاج سرش بر و بود آتش شعله
19:11-14مکاشفه. رفتند او دنبال به، تمیز و سفید، نازک کتان لباسهای با، سفید اسبهای بر سوار بودند آسمان در که لشکرهایی و. نامند می خدا
جهان تمام برای را توبه فیض، شده ریخته ما نجات برای که خونی: است گرانبها چقدر خدا نزد در او خون که ببینیم و بنگریم مسیح خون به استواری با بیایید
4:5قرنتیان به کلمنت اول رساله. است آورده دست به
ایمان خدا به که کسانی همه رستگاری، ما پروردگار خون وسیله به، ترتیب این به. کند آویزان رنگی قرمز طناب خود خانه از که دادند هم علمتی او به و
6:10قرنتیان به کلمنت اول رساله. داشت وجود نیز نبوت بلکه، ایمان تنها نه زن این در چگونه که بینی می، عزیز ای. باشد، دارند امید و دارند
10:6قرنتیان به کلمنت اول رساله. بگذاریم احترام، است شده داده ما برای او خون که مسیح عیسی خود خداوند به بیایید
. داد ما برای را خود خون خدا خواست به، داشت ما به نسبت که محبتی خاطر به مسیح عیسی ما خداوند. کرد ملحق خود به را ما نیکوکاری طریق از خداوند
21:7قرنتیان به کلمنت اول رساله. ما روح برای، او روح. ما گوشت برای او گوشت
چنین نسدمق کتاب زیرا. او خون پاشیدن با یعنی. شویم تقدیس گناهانمان آمرزش با تا بسپارد هلکت به را خود بدن که کرد ضمانت ما خداوند دلیل همین به
گوسفندی مانند و بردند قتلگاه به بره مانند را او. یافتیم شفا او خون بهواسطهی و، شد مجروح ما گناههای بهخاطر، شد مجروح ما گناهان بهسبب او: میگوید
4: 1، 3برنابا عمومی رساله. نکرد باز را خود دهان، است گنگ قیچیانش برابر در که
1: افسسیان به ایگناتیوس رساله. دادهاید انجام الکام، بود طبیعی شما برای که را کاری، میکنید تحریک را خود مسیح خون با و هستید خدا پیروان که چگونه
3
دارای و، خدا شایسته و برگزیده، مسیح عیسی پدر، خدا محبوب: است آسیا در سللترا در که نسدمق کلیسای به، میشود نامیده نیز تئوفوروس که، ایگناتیوس
رسولی شخصیت در و میفرستم درود آن کمال در نیز من: اوست وسیله به که رستاخیز در، ما امید مسیح عیسی اشتیاق و خون و گوشت طریق از سلمتی
1:1ترالیان به ایگناتیوس رساله. میکنم آرزو خوشی و شادی آن برای و مییابد ادامه
2:7ترالیان به ایگناتیوس رساله. مسیح عیسی خون یعنی، صدقه در و. کنید تجدید، خداوند بدن یعنی، ایمان در را خود، فروتنی پوشیدن با پس
رساله. ناپذیر فساد است عشقی که اوست خون هستم آن آرزوی در که نوشیدنی و. خواهم می، است داوود نسل از، مسیح عیسی بدن که را خدا نان من
3:5رومیان به ایگناتیوس
خدا عهد در و است یافته رحمت که. است آسیا در فیلدلفیا در که مسیح عیسی ما خداوند و پدر خدای کلیسای به، شود می نامیده نیز تئوفوروس که، ایگناتیوس
ابدی که مسیح عیسی خون به همچنین. است شده برآورده رحمت تمام در او رستاخیز واسطه به و است شادمان همیشه ما خداوند مصائب در و است شده ثابت
شده منصوب مسیح عیسی ذهن اساس بر که شماسانی و، هستند او با که پیشتازانی و، اسقف با آنها اگر اامخصوص شادی؛. فرستم می درود ماست آلیش بی و
نامه محراب؛ یک. او خون وحدت در فنجان یک و. است کرده ساکن خود القدس روح وسیله به استحکام تمام با خود اراده حسب بر را او. باشند متحد، اند
1:1،11فیلدلفیان به ایگناتیوس
7. در مسیح خون طریق از و. اید شده میخ روح در هم و جسم در هم، مسیح عیسی ما خداوند صلیب به گویی، اید یافته استقرار ثابتی ایمان در شما که دیدم زیرا
1: 3اسمیرنیان به ایگناتیوس رساله. است شده متقاعد شود می مربوط ما پروردگار به که چیزهایی از کامل طور به. شوند می تأیید عشق
نداشته ایمان مسیح خون به اگر، نامرئی یا مرئی خواه، شاهزادگان و جلل فرشتگان و هستند آسمان در که چیزهایی دو هر. ندهد فریب را خود کس هیچ
2:12اسمیرنیان به ایگناتیوس رساله. بود خواهد محکوم آنها برای، باشند
نام به، خاص طور به کس هر و، کلی طور به شما همه و. من خدمتگزاران، شماها و. فرستم می درود شما ارجمند اعظم و، شما شایسته بسیار اسقف به من
به ایگناتیوس رساله. شما با خدا یگانگی در ;و روحی نظر از هم و جسمانی نظر از هم او رستاخیز و شور در. او خون و گوشت در و، مسیح عیسی
3:22اسمیرنیان
رساله. باشد مردگان و زندگان قاضی تا آمد خواهد که کسی. پرستد می را او ای زنده موجود هر که. زمین در چه و آسمان در چه، اوست تابع چیز همه که
1:7فیلیپیان به پولیکارپ
مرگ به را خود، کنند نمی پیروی او دستورات از که کسانی و. کنند می دشمنی آن با و گریزند می خود جان از، دارند نمی نگاه را او دستورات که کسانی اما
10:13هرماس سوم کتاب. بود خواهد مجرم خود خون در کس هر و کرد خواهند تسلیم
می باز دوباره آسمان، کردند می فکر آن مورد در هنوز آنها که حالی در و. دهند نشان پیلطس به را چیزها این و بروند آیا که کردند فکر یکدیگر با آنها پس
را ای مقبره و شتافتند پیلطس سوی به شبانه، دیدند را چیزها این بودند او با که کسانی و صدیر که هنگامی. شود می قبر وارد و کند می نزول مردی و شود
و داد پاسخ پیلطس. خداوند پسر او که راستی به: گفتند و شدند مضطرب بسیار و کردند بیان بودند دیده که را چیزهایی همه و کردند ترک بودند ناظر که
صدیر به که خواستند او از و کردند التماس او از و شدند نزدیک همگی آنگاه. کردید تعیین را این که بودید شما این اما، هستم پاک خدا پسر خون از من: گفت
قوم دست به. شویم مرتکب را گناه بزرگترین خدا پیشگاه در ما که بگویند آنها که است بهتر زیرا، نگویند چیزی اند دیده که چیزهایی از که کند امر سربازان و
1:11پطرس روایت به گمشده انجیل. نگویند چیزی که داد دستور سربازان و صدیر به پیلطس پس. نشود سنگسار و نیفتد یهود
آدم ای و. ریخت خواهم را خود خون، بشوم تو نسل از وقتی نیز من، ریختی را خونت تو که همانطور، آدم ای: گفت او به و رسید آدم به خدا کلم آنگاه
بر را خود خون که همانطور و. ساخت خواهم مذبح زمین روی بر نیز تو برای، ساختی قربانگاهی که همانطور و. مرد خواهم نیز من، مردی تو که همانطور
خود خون نیز من، کردی آمرزش طلب خون آن طریق از که همانطور و. کرد خواهم تقدیم زمین روی بر قربانگاهی بر را خود خون نیز من، کردی تقدیم آن
24:4-5حوا و آدم اول کتاب. کرد خواهم محو آن در را گناهان و کرد خواهم گناهان آمرزش را
زیرا. ریخت خواهم گلگوتا سرزمین در تو سر بر را خود خون که روزی در اما. شد نخواهد عطا تو به امروز، خواهی می که حیاتی آب مورد در هم باز و
آرام برایشان ابدالباد تا. آورد خواهند ایمان من به که تو فرزندان تمامی برای بلکه، تو برای تنها نه و بود خواهد حیات آب تو برای زمان آن در من خون
42: 7-8حوا و آدم اول کتاب. باشد
واقعی قربانی این که، بتابد بدنم بر و شود جاری من پهلوی از آب و خون و شوم سوراخ که شد خواهد چنین زمین در نیز من بر: گفت آدم به ادامه در خداوند
69:6حوا و آدم اول کتاب. شود تقدیم مذبح بر کامل هدیه عنوان به و. است
در آنجا در جانور هزاران زیرا، شود منتقل ها قربانی خون شستن برای آب تا آید می پایین شده تعیین های مکان تا و است شده فرش سنگ با کف تمام
به، شود نمی دیده هستند خدمت مشغول که کسانی از غیر همه برای که دارد وجود آب برای زیادی های روزنه محراب پای در. شوند می قربانی عید روزهای
4:12،17اریستیاس نامه. . شود می شسته زدن هم به چشم یک در شود می جمع زیاد مقدار به که ها قربانی خون تمام که طوری
آنها واسطه به که آوردند دست به نیز را افتخار این بلکه، کردند خود نصیب را افتخار این تنها نه، کردند تقدیس خدا راه در را خود اینکه از پس مردان این و
مردان این خون طریق از الهی مشیت و. ما ملت گناه برای باج عنوان به. شد پاک ما کشور و شد عذاب گرفتار ظالم و نداشت قدرتی ما مردم بر دیگر دشمن
8:15مکابیان چهارم کتاب. داد نجات، میگرفت قرار التماس مورد القب که را اسرائیل، آنها مرگ کفاره و صالح