SlideShare a Scribd company logo
1 of 26
Download to read offline
‫مکاشفه یوحنای رسول‬
                                          ‫مقدمه‬
‫«مکاشفه» آخرین کتاب در جملۀ فهرست کتابهای کتاب مقدس است. شکل نوشتۀ کتاب مکاشفه‬
‫از بسیار جهات با نوشته های دیگر فرق دارد. ا کثر قسمت های کتاب مکاشفه به زبان استعاره و اشاره‬
‫نوشته شده است که دارای مفاهیم عمیق روحانی است. لذا در وقت مطالعۀ آن باید دقت شود که‬
‫تحت الفظی معنی نگردد. مسیحیان آن دوران مفهوم استعاره های را که در نوشتن این مکاشفه به کار‬
                                                                 ‫رفته است، خوب می فهمیدند.‬
‫مکاشفۀ یوحنا در زمانی نوشته شده است که مسیحیان به خاطر ایمان شان به عیسی مسیح به عنوان‬
‫خداوند، تحت آزار و شکنجه قرار داشتند. هدف اصلی نویسنده از نوشتن مکاشفه، بخشیدن امید به‬
  ‫خوانندگان و تشویق کردن آنها در زمان سختی ها و شکنجه ها است، تا در ایمان شان وفادار باشند.‬
‫ا گرچه نظرات مختلفی در مورد تفسیر و تشریح مکاشفه وجود دارد، اما یک چیز در این کتاب برای‬
                                                                              ‫ً‬
‫همه کامال واضح است که خدا سرانجام به وسیلۀ عیسی مسیح بر تمام دشمنان و شیطان پیروز خواهد‬
‫شد، و کسانی که به او وفادار می مانند در آسمان و زمین جدید پاداش خواهند دید. خداوند اشکها را از‬
                                   ‫چشمان پا ک خواهد کرد و به تمام غمها خاتمه خواهد بخشید.‬




                                           ‫2761‬
‫3761‬                               ‫مکاشفه  1‬


                                                                ‫فهرست مندرجات:‬
                                                             ‫مقدمه: فصل ۱: ۱ - ۸‬
                              ‫اولین رؤیا و نامه های به هفت کلیسا: فصل ۱: ۹ - ۳: ۲۲‬
                                               ‫طومار با هفت مهر: فصل ۴: ۱ - ۸: ۱‬
                                                 ‫هفت شیپور: فصل ۸: ۲ - ۱۱: ۹۱‬
                                            ‫اژدها و دو حیوان وحشی: فصل ۲۱ - ۳۱‬
                                                  ‫رؤیاهای گونا گون: فصل ۴۱ - ۵۱‬
                                                     ‫هفت جام غضب خدا: فصل ۶۱‬
                     ‫سقوط بابل و شکست نبی دروغین و شیطان: فصل ۷۱: ۱ - ۰۲: ۰۱‬
                                                ‫قضاوت آخرین: فصل ۰۲: ۱۱ - ۵۱‬
                                  ‫آسمان، زمین و اورشلیم جدید: فصل ۱۲: ۱ - ۲۲: ۵‬
                                                         ‫خاتمه: فصل ۲۲: ۶ - ۱۲‬


‫او هستند. 5 و از جانب عیسی مسیح، آن‬
‫شاهد امین، آن نخست زاده از مردگان و‬
                                           ‫این مکاشفه ای است که خدا به‬
                                           ‫عیسی مسیح داده است تا آنچه‬            ‫1‬
‫فرماندۀ پادشاهان زمین به شما فیض و‬         ‫که باید به زودی رخ دهد، به بندگانش‬
‫سالمتی باد. او ما را دوست دارد و با‬        ‫نشان دهد. او فرشتۀ خود را به نزد بندۀ‬
‫خون خود ما را از گناهان ما آزاد گردانید.‬   ‫خویش یوحنا فرستاد، 2 تا این چیزها را به‬
‫6 و ما را به سلطنت رسانید تا به عنوان‬      ‫او نشان دهد. یوحنا با بیان آنچه شنیده و‬
‫کاهنان، خدا یعنی پدر او را خدمت کنیم.‬      ‫دیده است به حقانیت کالم خدا و شهادت‬
  ‫به او تا به ابد جالل و قدرت باد، آمین.‬   ‫عیسی مسیح گواهی می دهد. 3 خوشا به‬
‫7 ببین او با ابر ها می آید! همه و از‬       ‫حال کسی که این را می خواند و کسانی که‬
‫جمله آن کسانی که به او نیزه زدند، او را‬    ‫به کلمات این پیشگویی گوش می دهند و‬
‫خواهند دید و همۀ اقوام دنیا به خاطر او‬     ‫مطابق آنچه در آن نوشته شده است، عمل‬
‫سوگواری خواهند کرد. بلی، چنین خواهد‬                 ‫می کنند. زیرا وقت نزدیک است.‬
‫شد! آمین. 8 خداوند، خدا می گوید: «من‬
‫الف و یا هستم، خداوند قادر مطلق که‬              ‫درود به کلیساهای هفت گانه‬
             ‫بود و هست و آمدنی است.»‬‫4 از طرف یوحنا به هفت کلیسا که در‬
                                                       ‫ایالت آسیا هستند:‬
            ‫ظهور مسیح‬               ‫فیض و سالمتی از جانب او که هست‬
‫ من یوحنا، برادر شما، که در پیوستگی‬
                                  ‫9‬ ‫و بود و می آید بر شما باد، و از جانب‬
‫هفت روح که در پیشگاه تخت پادشاهی با عیسی در رنج و در پادشاهی و در‬
‫مکاشفه  1 ،​2‬
                                    ‫​‬                                       ‫4761‬

‫و بعد از این واقع می شود. 02 مفهوم و‬      ‫بردباری شریک شما هستم، به خاطر‬
‫مقصود آن هفت ستاره ای که در دست‬           ‫موعظۀ کالم خدا و شهادت به عیسی،‬
‫راست من دیدی و آن هفت چراغپایۀ‬            ‫در جزیره ای به نام پتموس مقیم بودم.‬
‫زرین این است. آن هفت ستاره، فرشتگان‬       ‫01 آن روز، روز خداوند بود و روح القدس‬
‫هفت کلیسا و آن هفت چراغپایه، هفت‬          ‫مرا فراگرفت، در آن حال، از پشت سر‬
                      ‫کلیسا می باشند.‬     ‫خود صدای بلندی مثل صدای شیپور‬
                                                                        ‫ ‬
                                          ‫شنیدم 11 که به من گفت: «آنچه را که‬
         ‫ِِ ُ‬
        ‫پیام به کلیسای افسس‬               ‫می بینی در کتابی بنویس و به این هفت‬
             ‫ِِ ُ‬
  ‫به فرشته کلیسای افسس بنویس:‬
‫«این است سخنان آن کسی که‬          ‫2‬               ‫ِ‬
                                                    ‫ِ‬
                                                          ‫ِِ ُ‬
                                          ‫کلیسا، یعنی کلیساهای: افسس، اسمیرنا،‬
                                                               ‫ِ‬
                                          ‫ِپرگاموم، طیاتیرا، ساردس، فیالدلفیا، و‬
‫هفت ستاره را به دست راست خود دارد‬                                ‫الئودیکیه بفرست.»‬
‫و در میان هفت چراغپایۀ زرین گردش‬          ‫21 برگشتم تا ببینم کیست که با من سخن‬
‫می کند. 2 من اعمال، رنج ها، و بردباری‬     ‫می گو ید؛ و وقتی برگشتم، هفت‬
‫تو را می دانم. می دانم که نمی توانی‬       ‫چراغپایۀ زرین دیدم. 31  در میان‬
‫شریران را تحمل کنی. تو آنانی را که‬        ‫چراغپایه ها کسی شبیه «پسر انسان»‬
‫ادعا می کنند، رسول هستند ولی نیستند‬       ‫را دیدم که ردای درازی بر تن داشت‬
‫امتحان کرده ای و دریافته ای که دروغگو‬     ‫و شالی زرین به دور سینه اش بود.‬
‫هستند. 3 تو بردبار هستی، به خاطر من‬       ‫41 موهای او مثل پشم یا برف سفید‬
‫در مقابل شرارت ایستادگی کرده ای و‬         ‫بود و چشمانش مثل آتش می درخشید‬
‫از پا در نیامده ای. 4 اما این شکایت‬       ‫51 پاهایش مثل برنجی که در کوره گداخته‬
                   ‫ِ‬
‫را از تو دارم: محبت اول خود را از‬         ‫و سپس شفاف شده باشد، درخشان بود‬
‫دست داده ای. 5 به یاد داشته باش که‬        ‫و صدایش مانند صدای آبشار. 61 او در‬
‫از چه مقام بلندی سقوط کرده ای، توبه‬       ‫دست راست خود هفت ستاره داشت و‬
‫کن و مثل گذشته عمل نما و ا گر توبه‬        ‫از دهانش شمشیری تیز و دو دم بیرون‬
                                                      ‫َ‬
‫نکنی، نزد تو می آیم و چراغپایه ات را‬      ‫می آمد و چهره اش مانند آفتاب نیمروز‬
‫از جایش بر می دارم. 6 البته باید بگویم:‬                               ‫می درخشید.‬
‫تو این خوبی را هم داری، که مثل من از‬      ‫71 وقتی او را دیدم مثل مرده پیش پای‬
                                                           ‫ُ‬
          ‫اعمال نقوالویان نفرت داری.‬      ‫او افتادم، اما او دست راست خود را بر من‬
‫7 ای کسانی که گوش دارید، به آنچه‬          ‫گذاشت و گفت: «نترس، من اول و آخر‬
‫که روح به کلیساها می گوید، گوش‬            ‫هستم. 81 من زنده بودم و مردم و ا کنون‬
                                                        ‫ُ‬
‫دهید! به کسی که پیروز شود اجازه‬           ‫تا به ابد زنده هستم و کلیدهای مرگ و‬
‫می دهم از درخت زندگانی که در باغ‬          ‫عالم مردگان را در دست دارم. 91 آنچه را‬
                  ‫خدا می روید، بخورد.»‬    ‫می بینی بنویس، آنچه که ا کنون هست‬
‫5761‬                                 ‫مکاشفه  2‬

‫اسرائیل را از راه راست گمراه سازد و آنها‬
‫را تشویق کرد خورا کی را بخورند که به‬                 ‫پیام به کلیسای اسمیرنا‬
                                                           ‫ِ‬
‫بتها تقدیم شده بود و مرتکب زنا بشوند.‬  ‫ُ‬           ‫8 به فرشتۀ کلیسای اسمیرنا بنویس:‬
                                                                ‫ِ‬
‫ و همچنین عده ای هستند که از تعلیم‬    ‫51‬     ‫«این است سخنان آن اول و آخر، آن‬
‫نقوالویان پیروی می کنند. 61 پس توبه کن،‬      ‫کس که مرد و زنده شد: 9 من از عذاب‬
                                                                           ‫ُ‬
‫ا گر توبه نکنی به زودی نزد تو خواهم آمد‬      ‫و فقر تو آ گاه هستم ولی با وجود این‬
‫و با شمشیری که از دهانم بیرون می آید،‬        ‫توانگر هستی! می دانم آن کسانی که‬
                ‫با آنها جنگ خواهم کرد.‬       ‫ادعا می کنند یهودی هستند ولی نیستند،‬
‫71 ای کسانی که گوش دارید، آنچه را‬            ‫چطور به تو تهمت می زنند. آنها جماعت‬
‫که روح به کلیساها می گوید بشنوید! به‬         ‫شیطانند! 01 از رنجی که به شما روی‬
‫کسی که پیروز شود، به او از نان منای‬
   ‫َّ‬                                        ‫می آورد، نترسید. البته ابلیس بعضی از‬
‫مخفی خواهم داد. به او سنگ سفیدی نیز‬          ‫شما را به زندان خواهد افگند تا شما را‬
‫می دهم و بر آن سنگ، نام تازه ای نوشته‬        ‫بیازماید و به مدت ده روز رنج خواهید‬
‫خواهد بود که هیچ کس معنی آن را نخواهد‬        ‫کشید ولی تا دم مرگ وفادار بمانید و من‬
                                                                      ‫َ‬
  ‫فهمید، مگر آن کسی که آن را می گیرد.»‬            ‫به شما تاج زندگی را خواهم بخشید.‬
                                             ‫11 ای کسانی که گوش دارید، به آنچه‬
        ‫پیام به کلیسای طیاتیرا‬               ‫که روح به کلیساها می گوید گوش دهید.‬
       ‫81 به فرشتۀ کلیسای طیاتیرا بنویس:‬     ‫کسی که پیروز شود، عذاب مرگ دوم را‬
‫«این است سخنان پسر خدا که چشمانش‬                                    ‫نخواهد چشید.»‬
‫مانند آتش می درخشد و پاهایش مثل‬
‫برنج ِ شفاف، درخشان است. 91 از اعمال‬                 ‫پیام به کلیسای ِپرگاموم‬
‫و محبت و وفاداری و خدمت نیکو و‬                    ‫21 به فرشته کلیسای ِپرگاموم بنویس:‬
‫بردباری تو آ گاه هستم و می دانم که ا کنون‬    ‫«این است سخنان آن کسی که صاحب‬
‫اعمال تو از گذشته بهتر است. 02 و اما از تو‬   ‫آن شمشیر تیز دو دم است. 31 می دانم‬
                                                                 ‫َ‬
‫شکایتی دارم: تو ایزابل را آزاد گذاشته ای.‬    ‫تو در کجا به سر می بری، تخت شیطان‬
‫ایزابل، زنی که ادعا می کند نبیه است و با‬     ‫در آنجا قرار دارد و می دانم ایمانی که‬
‫تعلیم خود بندگان مرا گمراه می کند تا آن ها‬   ‫به من داری کم نشده است. تو حتی در‬
‫مرتکب زنا و خوردن خورا ک هایی شوند‬                         ‫ِ‬
                                             ‫آن زمان که آنتیپاس، شاهد امین ِ من در‬
‫که به بتها تقدیم شده است. 12 به او مهلت‬
     ‫ُ‬                               ‫ُ‬       ‫شهر تو یعنی در خانۀ شیطان شهید شد،‬
‫داده ام که توبه کند ولی او نمی خواهد‬         ‫ایمانت را از دست ندادی. 41 اما از تو‬
‫دست از زنا کاری های خود بکشد. 22 بدان‬        ‫چند شکایت دارم: در ِپرگاموم عده ای با‬
‫که من او را گرفتار بسترش خواهم ساخت‬          ‫تو هستند که به تعالیم ِبلعام چسپیده اند.‬
‫و عاشقانش را که با او زنا کرده اند، همراه‬    ‫ِبلعام به باالق تعلیم داد که چگونه قوم‬
‫مکاشفه  2 ،​3‬
                                      ‫​‬                                       ‫6761‬

‫و نزدیک است از بین برود تقویت‬              ‫خودش گرفتار مصیبت شدیدی خواهم‬
‫کن، زیرا من هیچ یک از کارهایی که‬           ‫کرد، مگر اینکه از آن کارهایی که با او کرده‬
‫پسندیدۀ خداست، در تو نیافته ام. 3 پس‬       ‫بودند، توبه کنند 32 و فرزندانش را به قتل‬
‫آنچه را که آموخته و شنیده ای به یاد آور‬    ‫خواهم رسانید. با این کارها، همۀ کلیساها‬
‫و آن را محکم نگهدار و توبه کن. ا گر‬        ‫خواهند فهمید که من افکار و نیت های‬
‫بیدار نشوی، من مانند دزد بر سر تو‬          ‫انسان را می آزمایم، و به هر یک از شما‬
‫خواهم آمد و تو لحظۀ آمدن مرا نخواهی‬                    ‫مطابق اعمالش جزا خواهم داد.‬
          ‫ِ‬
‫دانست. 4 اما چند نفر در ساردس داری‬         ‫42 ا کنون روی سخن من با بقیۀ شما در‬
‫که لباس های خود را نیالوده اند. آنها با‬    ‫طیاتیرا است که این تعالیم را نپذیرفته اید و‬
‫لباس سفید با من راه خواهند رفت زیرا‬        ‫آنچه را که آنها اسرار مخصوص شیطان‬
                       ‫ ‬
‫مستحق آنند. 5 کسی که پیروز شود، به‬         ‫می خوانند، نیاموخته اید. من نمی خواهم‬
‫لباس سفید ملبس خواهد شد و نامش را‬          ‫بار بیشتری بر شما تحمیل کنم. 52 فقط‬
‫هرگز از کتاب زندگی پا ک نخواهم کرد و‬       ‫می خواهم آنچه دارید تا زمانی که من‬
‫در پیشگاه پدر خود و فرشتگان، او را از‬      ‫می آیم محکم نگاه دارید. 62 به کسی که‬
                   ‫آن ِ خود خواهم دانست.‬   ‫پیروز شود و در انجام ارادۀ من تا به آخر‬
‫6 ای کسانی که گوش دارید، آنچه را که‬        ‫استقامت نشان دهد، قدرت خواهم داد‬
      ‫روح به کلیساها می گوید، بشنوید.»‬     ‫تا بر تمام ملت ها حکمرانی کند. 72 او‬
                                           ‫با عصای آهنین بر آنها فرمان خواهد‬
            ‫ِ‬
       ‫پیام به کلیسای فیالدلفیا‬            ‫راند و آنها را مثل ظروف سفالین خواهد‬
                ‫ِ‬
    ‫7 به فرشتۀ کلیسای فیالدلفیا بنویس:‬     ‫شکست. او تمام این کارها را با قدرتی‬
‫«این است سخنان آن قدوس و صادق‬              ‫که من از پدر دریافت کرده ام، انجام‬
‫که کلید داود را به دست دارد. دری را که‬     ‫خواهد داد. 82 و همچنین ستارۀ صبح را به‬
‫او باز کند نمی توان بست و هر دری را‬                                 ‫او خواهم بخشید.‬
‫که او ببندد نمی توان باز کرد. 8 من اعمال‬   ‫92 ای کسانی که گوش دارید، آنچه را که‬
‫تو را می دانم و دروازۀ باز پیش روی تو‬            ‫روح به کلیساها می گوید، بشنوید.»‬
‫قرار داده ام که هیچ کس نمی تواند آن را‬
                                                     ‫ِ‬
                                                   ‫پیام به کلیسای ساردس‬
‫ببندد؛ زیرا با اینکه قدرت تو کم است،‬

                                                                                 ‫3‬
‫کالم مرا نگهداشته ای و نام مرا انکار‬                    ‫ِ‬
                                            ‫به فرشتۀ کلیسای ساردس بنویس:‬
‫نکرده ای. 9 توجه کن! این است کاری که‬       ‫«این است سخنان آن کسی که‬
‫من خواهم کرد: آنانی را که از جماعت‬         ‫صاحب هفت روح خدا و هفت ستاره‬
‫شیطان هستند و ادعای یهودیت می کنند،‬        ‫است. اعمال تو را می دانم و ا گرچه همه‬
‫ولی نیستند و دروغ می گویند، خواهم‬          ‫می گویند تو زنده هستی، ولی مرده ای.‬
‫آورد و پیش پای تو خواهم افگند و آنها‬       ‫2 بیدار شو و آن چیزهایی را که باقی مانده‬
‫7761‬                            ‫مکاشفه  3 ،​4‬
                                    ‫​‬

‫شده از من بخر تا تو را به راستی دولتمند‬   ‫خواهند دانست که تو محبوب من هستی،‬
‫گرداند و لباس سفیدی بخر تا بپوشی‬          ‫01 زیرا مطابق تعالیم من رفتار کردی و‬
‫و خجلت عریانی خود را بپوشانی و‬            ‫نسبت به من وفادار ماندی، من نیز تو را‬
‫مرحمی بخر و به چشمان خویش بمال تا‬         ‫از آزمایش سختی که قرار است بر تمامی‬
‫ببینی. 91 همۀ کسانی را که دوست می دارم،‬   ‫دنیا واقع شود و سا کنانش را بیازماید،‬
‫سرزنش می کنم و تأدیب می نمایم، پس‬         ‫حفظ خواهم کرد. 11 بزودی می آیم، آنچه‬
‫غیور باش و توبه کن. 02 من پشت در‬          ‫را داری محکم نگهدار و نگذار کسی‬
‫ایستاده در را می کوبم، ا گر کسی صدای‬      ‫تاج تو را بگیرد. 21 من کسی را که پیروز‬
‫مرا بشنود و در را باز کند داخل می شوم‬     ‫گردد، مثل ستونی در عبادتگاه خدای‬
‫و با او نان خواهم خورد و او نیز با من.‬    ‫خود ثابت خواهم ساخت، او هرگز از‬
‫12 به آن کسی که پیروز گردد، جایی در‬       ‫آنجا نخواهد رفت و من نام خدای خود‬
‫روی تخت سلطنت خود خواهم بخشید،‬            ‫را بر او خواهم نوشت. من نام شهر خدا،‬
‫همان طور که من پیروز شدم و با پدر بر‬      ‫یعنی آن اورشلیم نوی را که از آسمان و از‬
                ‫تخت سلطنت او نشستم.‬       ‫جانب خدای من نزول می کند و همچنین‬
‫22 ای کسانی که گوش دارید، آنچه را که‬             ‫نام نو خود را بر او خواهم نوشت.‬
    ‫روح به کلیساها می گوید، بشنوید.»»‬     ‫31 ای کسانی که گوش دارید، آنچه را که‬
                                                ‫روح به کلیساها می گوید، بشنوید.»‬
         ‫پرستش در عالم باال‬

                                  ‫4‬
‫پس از آن نگاه کردم و در آسمان‬
                                                ‫پیام به کلیسای الئودیکیه‬
‫دری باز دیدم و همان صدایی که‬                ‫41 به فرشتۀ کلیسای الئودیکیه بنویس:‬
‫من در آغاز شنیده بودم مانند شیپوری به‬     ‫«این است سخنان «آمین»، آن شاهد‬
‫من گفت: «باال بیا، من آنچه را که باید‬     ‫امین و راستین و آغاز تمام خلقت خدا.‬
‫بعد از این رخ دهد به تو نشان خواهم‬
                           ‫ُ‬              ‫51 من از همۀ اعمال تو آ گاه هستم و‬
‫داد.» 2 روح خدا مرا فرا گرفت و دیدم‬       ‫می دانم که تو نه گرم هستی و نه سرد.‬
‫که در آسمان تخت سلطنتی قرار داشت‬          ‫ای کاش گرم می بودی و یا سرد. 61 اما‬
 ‫ ‬
‫و بر روی آن تخت کسی نشسته بود، 3 که‬       ‫چون بین این دو، یعنی نه گرم هستی و نه‬
‫مانند یشم و عقیق می درخشید و گردا گرد‬     ‫سرد، تو را از دهان خود قی خواهم کرد‬
‫تخت را رنگین کمانی به درخشندگی‬            ‫71 زیرا می گویی: «دولتمند هستم و ثروت‬
‫زمرد فراگرفته بود. 4 در پیرامون این تخت‬   ‫جمع کرده ام و محتاج به چیزی نیستم.»‬
‫بیست و چهار تخت دیگر بود و روی‬            ‫در حقیقت، ا گرچه این را نمی دانی، با‬
‫آن ها بیست و چهار پیر نشسته بودند.‬        ‫این وجود تو بیچاره و بدبخت و بینوا‬
‫آن ها لباس سفید به تن و تاج زرین به سر‬    ‫و کور و عریان هستی. 81 به تو نصیحت‬
‫داشتند. 5 از آن تخت برق می درخشید و‬       ‫می کنم، طالیی را که در آتش تصفیه‬
‫مکاشفه  4 ،​5‬
                                      ‫​‬                                       ‫8761‬

‫و ال ک شده بود. 2 و فرشتۀ نیرومندی را‬       ‫غرش و رعد شنیده می شد. در پیش روی‬
‫دیدم که با صدای بلند می گفت: «چه‬            ‫تخت، هفت مشعل سوزان می سوخت.‬
‫کسی شایسته است که طومار را باز کند و‬        ‫اینها هفت روح خدا هستند. 6 و همچنین‬
‫مهرهایش را بردارد؟» 3 اما هیچ کس در‬     ‫ُ‬   ‫در برابر تخت چیزی که مانند دریایی از‬
‫آسمان یا روی زمین و یا زیر زمین قادر‬        ‫شیشه یا بلور بود، دیده می شد. در اطراف‬
‫نبود که طومار را باز کند و یا به داخل آن‬    ‫و در چهار گوشۀ تخت، چهار حیوان‬
‫ببیند. 4 من زار زار می گریستم، زیرا کسی‬     ‫قرار داشتند که بدن آن ها از هر طرف‬
‫یافت نشد که شایستۀ آن باشد که طومار‬         ‫پر از چشم بود. 7 حیوان اول مانند شیر‬     ‫ُ‬
‫را باز کند و یا به داخل آن ببیند. 5 آنگاه‬   ‫بود، دومی مانند گوساله، سومی صورتی‬
‫یکی از پیران به من گفت: «گریه مکن‬           ‫مانند صورت انسان داشت و چهارمی‬
‫زیرا آن شیر، شیری که از طایفۀ یهودا و‬       ‫مانند عقابی پر گشوده بود. 8 هر یک از‬
                                                                        ‫َ‬
‫نهالی از نسل داود است، پیروز شده و او‬       ‫این چهار حیوان شش بال داشت و بدن‬
‫حق باز کردن طومار و برداشتن هفت مهر‬
   ‫ُ‬                                        ‫آن ها از هر طرف پر از چشم بود و شب‬
                                                                   ‫ُ‬
                             ‫آن را دارد.»‬   ‫و روز دائما می گفتند: «قدوس، قدوس،‬
                                                                           ‫ً‬
‫6 آنگاه دیدم که در بین همان تخت‬             ‫قدوس، خداوند، خدای قادر مطلق که بود‬
‫سلطنت و در میان آن حیوانات و پیران،‬                           ‫و هست و آمدنی است.»‬
‫بره ای ایستاده بود، که عالمت برۀ‬            ‫9 هر وقت این حیوانات آن تخت نشین‬
‫قربانی شده را داشت. آن بره دارای هفت‬        ‫را که تا ابد زنده است، تجلیل و تکریم‬
‫شاخ و هفت چشم بود. هفت چشمی‬                 ‫و تمجید می کنند، 01 آن بیست و چهار‬
‫که هفت روح خدا هستند و به تمام دنیا‬         ‫پیر در برابر تخت نشین که تا ابد زنده‬
‫فرستاده شده اند. 7 بره پیش آمد و طومار‬      ‫است سجده می کنند و او را می پرستند‬
‫را از دست راست تخت نشین گرفت.‬               ‫و تاج های خود را در پیش تخت او‬
‫8 همین که او آنرا گرفت آن چهار حیوان و‬                     ‫می اندازند و فریاد می زنند:‬
‫بیست و چهار پیر، پیش بره سجده کردند.‬           ‫11«ای خداوند و خدای ما، تو تنها‬
‫پیران به یک دست چنگ داشتند و به‬                     ‫شایسته ای که صاحب جالل و‬
‫دست دیگر جام های زرین ِ پر از بخور‬
            ‫ُ‬                                 ‫حرمت و قدرت باشی، زیرا تو همه‬      ‫ُ‬
‫ آن ها‬ ‫که نشانۀ دعاهای مقدسین است. 9‬          ‫چیز را آفریدی و به ارادۀ تو، آن ها‬
                  ‫سرود نوی می سرائیدند:‬                   ‫هستی و زندگی یافتند.»‬
         ‫«تو شایسته ای که، طومار را‬
     ‫بگیری، و مهرهایش را باز کنی،‬                    ‫بره و طومار (کتاب)‬
                          ‫ُ‬
   ‫زیرا تو کشته شدی و با خون خود‬
 ‫مردمان را از هر قبیله و زبان، از هر‬
                                            ‫آنگاه دیدم که تخت نشین، طوماری‬
                                            ‫در دست راست دارد که هر دو‬            ‫5‬
 ‫ملت و امت برای خدا خریدی. 01تو‬             ‫طرف آن نوشته شده و با هفت مهر، مهر‬
                                              ‫ُ‬    ‫ُ‬
‫9761‬                               ‫مکاشفه  5 ،​6‬
                                       ‫​‬

‫بردارد تا انسان ها یکدیگر را بکشند و‬              ‫آنها را به سلطنت رسانیدی تا به‬
    ‫همچنین به او شمشیر بزرگی داده شد.‬          ‫عنوان کاهنان، خدای ما را خدمت‬
‫5 وقتی بره، سومین مهر را باز کرد، شنیدم‬
                    ‫ُ‬                             ‫کنند و آن ها بر زمین فرمانروایی‬
‫که حیوان سوم گفت: «بیا» آنگاه نگاه کردم‬                                ‫خواهند کرد.»‬
‫و اسپ سیاهی را دیدم که سوارش ترازویی‬         ‫11 آنگاه نگاه کردم و صدای فرشتگان‬
‫به دست داشت 6 و صدایی از میان آن‬             ‫بی شماری را که صدها هزار و هزاران‬
‫حیوانات به گوشم رسید که می گفت:‬              ‫هزار بودند، شنیدم. آن ها دور آن تخت‬
                                                            ‫َ‬
‫«قیمت یک چارک گندم و یا سه چارک‬              ‫و حیوانات و پیران ایستاده بودند 21 و با‬
‫جو، مزد یک روز کار خواهد بود. به‬         ‫َ‬                    ‫صدای بلند فریاد می زدند:‬
   ‫روغن زیتون و شراب ضرری مرسان.»‬                 ‫«برۀ قربانی شده شایسته است تا‬
‫7 زمانی که او چهارمین مهر را باز‬
            ‫ُ‬                                ‫قدرت و ثروت و حکمت و توانایی،‬
‫کرد، صدای حیوان چهارم را شنیدم که‬                 ‫حرمت و جالل و تمجید بیابد.»‬       ‫ُ‬
‫می گفت: «بیا» 8 وقتی به آنجا نگاه‬            ‫31 آنگاه می شنیدم که همۀ موجودات‬
‫کردم، اسپ رنگ پریده ای را دیدم که‬            ‫آسمان و زمین و زیر زمین و بحر و هرچه‬
‫نام سوارش مرگ بود و دنیای مردگان‬                        ‫در آن ها است فریاد می کردند:‬
‫به دنبالش می آمد. به او قدرتی داده‬              ‫«ستایش و عزت، جالل و قدرت،‬
‫شد تا یک چهارم زمین را با شمشیر و‬               ‫از آن ِ کسی باد که بر تخت سلطنت‬
‫گرسنگی و امراض مهلک و حیوانات‬                  ‫می نشیند و تا به ابد از آن ِ بره باد!»‬
                      ‫وحشی از بین ببرد.‬      ‫41 و آن چهار حیوان گفتند: «آمین» و‬
‫9 وقتی پنجمین مهر را باز کرد، در زیر‬
                       ‫ُ‬                      ‫پیران سجده نموده، او را پرستش کردند.‬
‫قربانگاه ارواح کسانی را دیدم که به خاطر‬
‫کالم خدا و اعتراف ایمان خود شهید شده‬                     ‫شکستن مهرها‬
                                                             ‫ُ‬
‫بودند. 01 آن ها با صدای بلند فریاد زدند:‬
‫«ای خداوند قدوس و راستین، تا به کی‬
                                             ‫در آن هنگام که بره، اولین مهر از‬
                                                   ‫ُ‬
                                             ‫آن هفت مهر را شکست، من می دیدم‬
                                                                      ‫ُ‬          ‫6‬
‫بر سا کنان زمین داوری نمی کنی و انتقام‬       ‫و می شنیدم، که یکی از آن حیوانات با‬
‫خون ما را از آن ها نمی گیری؟» 11 به هر‬       ‫صدایی مانند رعد می گوید: «بیا» 2 و‬
‫یک از آن ها ردای سفیدی دادند و به‬            ‫نا گهان اسپ سفیدی را دیدم که سوار آن‬
‫آن ها گفته شد، که اندکی دیگر بیارامند‬        ‫کمانی به دست داشت و تاجی به او داده‬
‫تا تعداد همقطاران و برادران شان که‬             ‫شد و او پیروزمندانه برای پیروزی برآمد.‬
‫می باید مثل آنها کشته شوند، کامل گردد.‬       ‫3 وقتی بره، دومین مهر را باز کرد، شنیدم‬
                                                                 ‫ُ‬
‫21 آنگاه وقتی بره، ششمین مهر را باز کرد،‬
              ‫ُ‬                              ‫ و اسپ دیگری‬   ‫حیوان دوم گفت: «بیا» 4‬

‫دیدم که زلزلۀ شدیدی رخ داد. آفتاب مانند‬      ‫که سرخ رنگ بود بیرون آمد و به سوار آن‬
‫بوجی درشت سیاه شد و مهتاب، کامالً مثل‬        ‫قدرت داده شد تا صلح را از روی زمین‬
‫مکاشفه  6 ،​7‬
                                        ‫​‬                                        ‫0861‬

‫از قبیلۀ شمعون، دوازده هزار از قبیلۀ الوی،‬    ‫خون سرخ شد 31 و ستارگان آسمان مانند‬
‫دوازده هزار از قبیلۀ ایسسکار، 8 دوازده‬
                  ‫َ‬                           ‫انجیرهایی که از تندباد به زمین می ریزند،‬
‫هزار از قبیلۀ زبولون، دوازده هزار از قبیلۀ‬    ‫فرو ریختند. 41 آسمان مانند طوماری در‬
    ‫یوسف و دوازده هزار از قبیلۀ بنیامین.‬      ‫هم پیچیده ای ناپدید شد و همۀ کوه ها و‬
                                              ‫جزیره ها از جای خود حرکت کردند، 51 و‬
     ‫جمعیت بزرگ از تمام ملتها‬                 ‫پادشاهان و فرمانروایان زمین، سرلشکران‬
‫9 بعد از این نگاه کردم و گروه بزرگی را‬        ‫و توانگران، زورمندان و همۀ انسانها چه‬
‫دیدم که به شمار نمی آمد. از همۀ ملتها‬         ‫برده و چه آزاد، خود را در غارها و در‬
‫و همۀ قبایل و امتها و زبانها در پیش‬           ‫میان صخره های کوه ها پنهان ساختند.‬
‫تخت سلطنت و در مقابل بره ایستاده‬              ‫61 و به کوه و صخره ها گفتند: «به روی‬
‫بودند. آن ها لباس سفیدی به تن داشتند‬          ‫ما بیفتید و ما را از چهرۀ تخت نشین و از‬
‫و شاخه ای از درخت خرما در دست شان‬             ‫خشم و غضب بره پنهان کنید، 71 زیرا روز‬
‫بود 01 و با هم فریاد می زدند: «نجات‬           ‫عظیم خشم آن ها رسیده است، چه کسی‬
‫ما از جانب خدایی است که بر تخت‬                          ‫می تواند آن روز را تحمل کند؟»‬
‫سلطنت می نشیند و از جانب بره است.»‬
‫11 و همۀ فرشتگانی که در پیرامون تخت‬
                                              ‫بعد از این چهار فرشته را دیدم،‬
                                              ‫که در چهار گوشۀ زمین ایستاده‬          ‫7‬
‫بودند، همراه با پیران و آن چهار حیوان‬         ‫بودند و جلوی چهار باد زمین را می گرفتند تا‬
‫در پیش تخت، روی بر زمین نهاده و‬               ‫دیگر بادی بر بحر و خشکی و یا هیچ‬
‫خدا را عبادت کردند. 21 آن ها می گفتند:‬        ‫درختی نوزد 2 و فرشتۀ دیگری را دیدم که‬
                                                                             ‫َََ‬
‫«آمین، حمد و جالل و حکمت، سپاس‬                ‫از مشرق بر می خاست و مهر خدای زنده‬
                                                              ‫ُ‬
‫و حرمت، قدرت و قوت از آن ِ خدای ما‬
                   ‫ّ‬                          ‫را در دست داشت و با صدای بلند به‬
                     ‫باد، تا به ابد! آمین.»‬   ‫آن چهار فرشته که قدرت یافته بودند به‬
‫31 آنگاه یکی از آن پیران به من خطاب‬           ‫خشکی و بحر ضرر برسانند، گفت: 3 «تا‬
‫کرده گفت: «این مردان سفید پوش‬                 ‫آن زمان که ما مهر خدای ما را بر پیشانی‬
                                                                          ‫ُ‬
‫چه کسانی هستند و اهل کجایند؟»‬                 ‫بندگانش نگذاریم، به بحر و خشکی و یا‬
‫41 من جواب دادم: «ای آقای من، تو‬              ‫درختان ضرری نرسانید.» 4 و شنیدم که‬
‫می دانی.» بعد به من گفت: «اینها‬               ‫تعداد کسانی که از همۀ قبایل بنی اسرائیل‬
‫کسانی هستند که از آن عذاب سخت‬                 ‫نشانۀ مهر را دریافت داشته بودند، یکصد‬‫ُ‬
‫گذشته اند، ردا های خود را شسته و در‬           ‫ دوازده هزار‬  ‫و چهل و چهار هزار بود. 5‬

‫خون بره سفید کرده اند. 51 به این سبب‬          ‫از قبیلۀ یهودا، دوازده هزار از قبیله رؤبین،‬
‫آن ها در برابر تخت خدا هستند و او‬             ‫دوازده هزار از قبیلۀ جاد، 6 دوازده هزار‬
‫را شب و روز در عبادتگاهش خدمت‬                 ‫از قبیلۀ اشیر، دوازده هزار از قبیلۀ نفتالی،‬
                                                                                 ‫َ‬
‫می کنند و آنها در سایۀ آن تخت نشین‬            ‫ دوازده هزار‬ ‫دوازده هزار از قبیلۀ منسی، 7‬
                                                                 ‫ََ ّ‬
‫1861‬                               ‫مکاشفه  7 –​9‬
                                       ‫​‬

‫فرو ریخت، ثلث زمین و ثلث درختان و‬            ‫خواهند بود. 61 آنها دیگر احساس گرسنگی‬
                       ‫همۀ سبزه ها سوختند.‬   ‫یا تشنگی نخواهند کرد. آفتاب و یا هیچ‬
‫8 دومین فرشته در شیپور خود دمید و‬            ‫گرمای سوزانی به آن ها ضرر نخواهد‬
‫چیزی مانند کوهی مشتعل به بحر افگنده‬          ‫رسانید. 71 زیرا آن بره که در مرکز تخت‬
‫شد و ثلث بحر به خون مبدل گردید 9 و‬           ‫است، چوپان آنها خواهد بود و آنها را‬
‫ثلث موجودات زندۀ بحر مردند و ثلث‬
                ‫ُ‬                            ‫به چشمه های آب زندگی هدایت خواهد‬
                  ‫کشتی های آن غرق گشتند.‬     ‫کرد و خدا همۀ اشکها را از چشمان آنها‬
‫01 سومین فرشته در شیپور خود دمید‬                                 ‫پا ک خواهد کرد.»‬
‫و ستارۀ بزرگی که مانند مشعل بزرگ و‬
‫سوزانی بود، از آسمان بر روی ثلث دریاها‬                         ‫مهر هفتم‬
                                                                      ‫ُ‬
‫و چشمه سارها افتاد. 11 نام آن ستاره،‬
‫«افسنتین» بود و ثلث آبها تلخ شد. و مردم‬
                                      ‫َ َ‬
                                             ‫هنگامی که بره، هفتمین مهر را‬
                                                   ‫ُ‬
                                             ‫باز کرد نزدیک نیم ساعت در آسمان‬           ‫8‬
     ‫بسیار از آبها که تلخ شده بود، مردند.‬
            ‫ُ‬                                ‫خاموشی برقرار بود 2 و من دیدم که هفت‬
‫21 سپس چهارمین فرشته در شیپور خود‬            ‫شیپور به هفت فرشته ای که در پیشگاه‬
‫دمید، چنان ضربه ای به ثلث آفتاب و‬                             ‫خدا ایستاده بودند، داده شد.‬
‫ثلث ماه و ثلث ستارگان وارد شد، که‬            ‫3 در این وقت فرشته ای دیگر آمد و‬
‫یک سوم آن ها تاریک شدند و ثلث نور‬            ‫پیش قربانگاه ایستاد. او بخورسوزی‬
                                                          ‫ُ ُ‬
‫روز و ثلث نور شب از بین رفت. 31 آنگاه‬        ‫از طال به دست داشت و مقدار زیادی‬
‫من عقابی را دیدم که در آسمان پرواز‬           ‫بخور به او داده شد تا به همراه دعاهای‬       ‫ُ ُ‬
‫می کرد و با صدای بلند می گفت: «وای،‬                  ‫ِ‬
                                             ‫همۀ مقدسین بر قربانگاه طالیی پیش‬
‫وای، وای بر سا کنان زمین، زیرا که هم‬         ‫  دود‬‫تخت سلطنت تقدیم نماید. 4‬

‫ا کنون سه فرشتۀ دیگر شیپورهای خود را‬         ‫بخور از دست آن فرشته همراه با دعاهای‬         ‫ُ ُ‬
                            ‫خواهند دمید.»‬    ‫ فرشته،‬   ‫مقدسین به پیشگاه خدا باال رفت. 5‬

‫در این وقت، پنجمین فرشته در‬
‫شیپور خود دمید و من ستاره ای‬
‫ِ‬
                                     ‫9‬       ‫بخورسوز را برداشته آنرا از آتش قربانگاه پر‬
                                              ‫ُ‬
                                             ‫ساخت و آن را به روی زمین افگند. آنگاه‬
                                                                                        ‫ُ ُ‬

‫را دیدم که به زمین افتاد و کلید «چاه‬         ‫رعد و برق و صدای ترسنا کی برخاست‬
‫بی انتها» به آن ستاره داده شد 2 و با‬                                       ‫و زمین لرزید.‬
‫آن کلید، چاه بی انتها را باز کرد و از‬
‫چاه دودی مانند دود یک کورۀ بزرگ‬                           ‫نواختن شیپور ها‬
‫برخاست و نور آفتاب و هوا از دود‬              ‫6 هفت فرشته ای که هفت شیپور به‬
‫چاه، تیره و تار گشت. 3 آنگاه از آن دود‬       ‫دست داشتند، آماده شدند تا در آن ها‬
‫ملخ هائی بیرون آمده، زمین را پر ساختند‬
          ‫ُ‬                                  ‫بدمند. 7 اولی در شیپور خود دمید و ژاله و‬
‫و به آنها قدرتی مثل قدرت گژدم داده شد‬
              ‫ُ‬                              ‫آتش آمیخته با خون بارید و بر روی زمین‬
‫مکاشفه  9 ،​01‬
                                        ‫​‬                              ‫2861‬

‫41 که به فرشتۀ ششم که شیپور را به‬       ‫ ‬
                                    ‫4 و به آن ها گفته شد که به علف زمین‬
‫دست داشت می گفت: «چهار فرشته ای‬     ‫و گیاهان و درختان کاری نداشته باشند،‬
‫را که بر دریای بزرگ فرات بسته اند، آزاد‬
                                    ‫بلکه فقط به آدمیانی که مهر خدا را بر‬
                                                     ‫ُ‬
‫ساز.» 51 پس آن چهار فرشته آزاد شدند‬ ‫ به آن ها‬   ‫خود ندارند، ضرر برسانند. 5‬

‫تا ثلث آدمیان را بکشند. آنها برای همین‬
                                    ‫اجازه داده شد این آدمیان را به مدت‬
‫سال و ماه و روز و ساعت آماده شده‬    ‫پنج ماه شکنجه دهند و مانند کسانی که‬
‫بودند. 61 من شنیدم که تعداد سواران آن ها‬
                                    ‫از نیش گژدم رنج می برند آن ها را عذاب‬
                                                                     ‫ُ‬
‫دو صد میلیون نفر بود. 71 در رؤیایی‬  ‫دهند، ولی اجازۀ کشتن آن ها را نداشتند.‬
‫که من دیدم، اسپان و سواران آن ها‬    ‫6 در آن ایام این مردمان آرزوی مرگ‬
‫چنین بودند: سواران سینه پوش هایی‬    ‫خواهند کرد، اما به آرزوی خود نخواهند‬
 ‫ِ‬
‫به رنگ های سرخ ِ آتشین و آبی و زرد‬  ‫رسید. خواهان مردن خواهند بود، ولی‬
‫گوگردی بر تن داشتند. اسپان سرهایی‬              ‫مرگ به سراغ آن ها نخواهد آمد.‬
‫مانند سر شیر داشتند و از دهان شان آتش‬
                                    ‫7 این ملخ ها مثل اسپان آمادۀ جنگ‬
‫و دود و گوگرد بیرون می آمد. 81 این سه‬
                                    ‫بودند. بر روی سر آن ها چیزهائی شبیه‬
‫بال یعنی آتش و دود و گوگرد که از دهان‬
                                    ‫به تاج های طالیی قرار داشت. صورت‬
‫شان بیرون می آمد، ثلث آدمیان را کشت.‬‫آن ها مانند صورت انسان بود. 8 موهای‬
‫91 قدرت اسپان در دهان و دم های آن ها‬
              ‫ُ‬                     ‫شان مانند موهای زنان، دندان هایی مثل‬
‫بود. زیرا دم های شان به مارهایی شباهت‬
                                ‫ُ‬   ‫دندان های شیر داشتند 9 و سینه های‬
                                    ‫آن ها را سینه پوش های مانند ِز ِره های‬
‫داشت که با سر خود می گزیدند و به مردم‬
                         ‫آزار می رسانیدند.‬
                                    ‫آهنین می پوشانید و صدای بالهای شان‬
‫02 بقیۀ آدمیان که از این بالها نجات یافتند،‬
                                    ‫مانند صدای اسپان و ارابه هایی بود که‬
‫از کارهای دست خود توبه نکردند و از‬  ‫به میدان جنگ هجوم می آورند. 01 آن ها‬
‫پرستش شیاطین و بتهایی که از طال و نقره‬
                       ‫ُ‬            ‫مانند گژد م، صاحب د م های نیشداری‬
                                                         ‫ُ‬                ‫ُ‬
‫و برنج و سنگ و چوب ساخته شده بودند‬  ‫هستند و قدرت دارند با دم خود پنج ماه‬
                                                       ‫ُ‬
‫و قادر به دیدن و شنیدن و راه رفتن نیستند،‬
                                    ‫به نوع بشر آزار برسانند. 11 پادشاه آن ها‬
‫دست نکشیدند 12 و از آدمکشی و جادوگری‬‫فرشتۀ چاه بی انتها است که نامش به‬
                                    ‫عبرانی «ابدون» و در یونانی «آپولیون»‬
         ‫و زنا و یا دزدی خود توبه نکردند.‬                              ‫ََ‬
                                    ‫ بالی اول به‬    ‫(نابود کننده) می باشد. 21‬
       ‫فرشته و طومار کوچک‬           ‫پایان رسید، اما دو بالی دیگر هنوز‬
‫آنگاه فرشتۀ پر قدرت دیگری‬
               ‫ُ‬
‫را که از آسمان پائین می آمد،‬     ‫01‬                        ‫هست، که باید بیاید.‬
                                    ‫31 آنگاه ششمین فرشته در شیپور خود‬
                                             ‫ِ‬
‫دمید و من از چهار گوشۀ قربانگاه طالیی دیدم. او با ابری پوشیده شده بود و‬
‫که در حضور خدا قرار دارد، صدایی شنیدم رنگین کمانی به دور سرش بود، چهره اش‬
‫3861‬                           ‫مکاشفه  01 ،​11‬
                                    ‫​‬

‫فرشته گرفته، خوردم و آن در دهان من‬        ‫مانند آفتاب می درخشید و ساق پاهایش‬
‫مثل عسل شیرین بود، اما وقتی آن را‬         ‫مثل ستون های آتش بود. 2 در دستش‬
‫خوردم اندرونم تلخ شد. 11 به من گفتند:‬     ‫طومار کوچک باز شده ای بود و پای‬
‫«باید یک بار دیگر این پیشگویی ها‬          ‫راستش بر بحر و پای چپ او بر خشکی‬
‫را دربارۀ امت ها، ملتها و زبان ها و‬       ‫قرار داشت. 3 آنگاه فریاد بلندی مانند‬
            ‫پادشاهان بسیار بازگو کنی.»‬    ‫غرش شیر برآورد و همین که او سخن‬
                                          ‫گفت، رعدهای هفتگانه فریاد برآوردند.‬
               ‫دو شاهد‬                    ‫4 من آماده شدم که آنچه را که رعدهای‬
‫به من چوب درازی که مانند‬
‫چوب اندازه گیری بود، دادند‬    ‫11‬          ‫هفتگانه می گفتند بنویسم، اما صدایی را‬
                                          ‫از آسمان شنیدم که می گفت: «آنچه را‬
‫و گفتند: «برو عبادتگاه و قربانگاه را‬      ‫که رعدهای هفتگانه گفتند، در دل خود‬
‫اندازه بگیر و تعداد عبادت کنندگان را‬                       ‫نگهدار و آن را ننویس.»‬
‫بشمار 2 ولی با حویلی خارج عبادتگاه‬        ‫5 آنگاه دیدم آن فرشته ای که به روی‬
‫کاری نداشته باش، آن را اندازه نگیر.‬       ‫بحر و خشکی ایستاده بود، دست راست‬
‫زیرا به ملتهای غیر یهودی واگذار شده‬       ‫خود را به سوی آسمان بلند کرد 6 و به آن‬
‫است و آنها به مدت چهل و دو ماه شهر‬        ‫کس که تا به ابد زنده است و آسمان و‬
‫مقدس را پایمال خواهند کرد. 3 من دو‬        ‫زمین و بحر و هرچه در آنهاست را آفرید،‬
‫شاهد خود را مأمور خواهم ساخت که‬           ‫سوگند یاد کرده گفت: «دیگر تأخیری‬
‫لباسی از پارچه های درشت پوشیده و‬          ‫نخواهد شد! 7 بلکه در آن روزهایی که‬
‫در تمام آن یکهزار و دوصد و شصت‬            ‫فرشتۀ هفتم شیپور خود را به صدا در‬
                  ‫روز پیشگویی کنند.»‬      ‫می آورد نقشه های مخفی خدا انجام‬
‫4 این دو نفر همان دو درخت زیتون و‬         ‫خواهد شد، همان طور که به بندگان خود‬
 ‫ِ‬
‫دو چراغی هستند که در پیشگاه خداوند‬                     ‫یعنی انبیاء وعده داده بود.»‬
‫زمین می ایستند. 5 ا گر کسی بخواهد‬         ‫8 بعد همان صدایی که من از آسمان‬
‫به آن ها آزاری برساند، از دهان آنها‬       ‫شنیده بودم، باز با من صحبت کرده‬
‫آتش بیرون می ریزد و دشمنان شان را‬         ‫گفت: «برو طومار باز شده را از دست‬
‫می سوزاند، به این ترتیب هر که در پی‬       ‫فرشته ای که بر بحر و خشکی ایستاده‬
‫آزار آن ها باشد، کشته می شود. 6 این‬       ‫است، بگیر.» 9 پس به سوی آن فرشته‬
‫دو نفر قدرت بستن آسمان را دارند، به‬       ‫رفتم و به او گفتم که طومار کوچک را‬
‫طوری که در مدت پیشگویی آنها باران‬         ‫به من بدهد. او به من گفت: «آن را بردار‬
‫نبارد و قدرت دارند که چشمه های آب‬         ‫و بخور. اندرونت را تلخ خواهد ساخت‬
‫را به خون مبدل سازند و زمین را هر زمان‬    ‫ولی در دهان تو مثل عسل شیرین خواهد‬
        ‫که بخواهند به بالیی دچار سازند.‬   ‫بود.» 01 پس طومار کوچک را از دست‬
‫مکاشفه  11 ،​21‬
                                     ‫​‬                                    ‫4861‬

                                            ‫7 و آن زمان که شهادت خود را به‬
            ‫هفتمین شیپور‬                    ‫پایان رسانند، آن حیوان وحشی که‬
‫51 آنگاه فرشتۀ هفتم در شیپور خود دمید‬       ‫از چاه بی انتها می آید با آنها جنگ‬
‫و صداهای بلندی از آسمان بگوش رسید که‬        ‫خواهد کرد. آنها را شکست خواهد داد‬
‫می گفتند: «فرمانروایی دنیا به خداوند ما‬     ‫و به قتل خواهد رسانید. 8 اجساد شان‬
‫و مسیح او رسیده و او تا به ابد حکومت‬        ‫در جادۀ عمومی آن شهر بزرگ که به‬
‫خواهد کرد.» 61 و آن بیست و چهار پیر‬         ‫کنایه سدوم یا مصر نامیده شده است،‬
‫که در برابر خدا روی تخت های شان‬             ‫خواهند افتاد. همان جایی که خداوند‬
‫نشسته بودند، به روی خود افتاده، خدا را‬      ‫آن ها نیز مصلوب شد. 9 به مدت سه‬
                 ‫عبادت کردند و می گفتند:‬    ‫و نیم روز مردمان از هر امت و قبیله،‬
          ‫71«تو را سپاس می گوئیم ای‬         ‫از هر ز بان و ملت بر اجساد آنها‬
      ‫خداوند، خدا، تویی قادر مطلق‬           ‫خواهند نگریست و نخواهند گذاشت‬
     ‫که هستی و بودی. زیرا تو قدرت‬           ‫آنها دفن شوند. 01 به خاطر مرگ این‬
 ‫بسیار عظیم خود را به دست گرفته و‬           ‫دو نفر تمام مردم روی زمین خوشحال‬
  ‫سلطنت را آغاز کرده ای. 81ملت ها‬           ‫خواهند شد. جشن خواهند گرفت و به‬
    ‫خشمگین شدند، اینک روز خشم‬               ‫یکدیگر هدیه خواهند داد، ز یرا این‬
      ‫تو رسیده است، زمان آن رسیده‬           ‫دو نبی تمام مردم روی زمین را معذب‬
 ‫است که مردگان داوری شوند، ا کنون‬           ‫می ساختند. 11 در پایان این سه و نیم‬
     ‫زمان اجر گرفتن خادمان تو یعنی‬          ‫روز، روح زندگی از جانب خدا بر آنها‬
      ‫انبیاء می باشد، و هم مقدسان و‬         ‫وارد آمد و آن ها به روی پای خود‬
   ‫هم ترسندگان نام تو، چه کوچک و‬            ‫ایستادند و تمام کسانی که این واقعه را‬
   ‫چه بزرگ. زمان آن رسیده است تا‬            ‫دیدند، سخت وحشت کردند. 21 آنگاه‬
  ‫تباه کنندگان زمین را از بین ببری.»‬        ‫آن دو، صدای بلندی از آسمان شنیدند‬
                         ‫ِ‬
‫91 آنگاه عبادتگاه خدا در آسمان باز شد و‬     ‫که به آنها می گفت: «به اینجا بیائید.»‬
‫او دیده‬ ‫در داخل عبادتگاه، صندوق پیمان ِ‬     ‫و آنها پیش چشم دشمنان خود در‬
‫شد، رعد و برق و زلزله پدید آمد، صداهای‬      ‫ابری به آسمان رفتند. 31  در همان‬
      ‫ترسنا ک شنیده شد و ژالۀ شدید بارید.‬   ‫لحظه زلزلۀ شدیدی رخ داد و یک دهم‬
                                            ‫شهر فرو ر یخت و هفت هزار نفر در‬
              ‫زن و اژدها‬                    ‫آن زلزله کشته شدند و آن ها که زنده‬
‫در این وقت عالمت بزرگی‬
‫در آسمان ظاهر شد: زنی را‬       ‫21‬           ‫ماندند، وحشت کردند و خدای آسمان‬
                                                                ‫را تمجید نمودند.‬
‫دیدم که آفتاب به تن داشت و ماه زیر‬          ‫41 بالی دوم به پایان رسید و بالی سوم‬
‫پاهایش بود. او تاجی از دوازده ستاره بر‬                             ‫بزودی می رسد.‬
‫5861‬                             ‫مکاشفه  21 ،​31‬
                                      ‫​‬

‫برادران ما با خون بره و با شهادتی که‬
                                   ‫سر داشت. 2 او حامله بود و از درد زایمان‬
‫به زبان می آورند بر او غالب شده اند،‬               ‫و پریشانی، فریاد می زد.‬
‫زیرا آن ها حاضرند جان های خود را‬   ‫3 آنگاه عالمتی دیگر در آسمان ظاهر‬
‫فدا کرده، بمیرند. 21 پس ای آسمان ها‬‫شد: اژدهای سرخ رنگ و بزرگی را دیدم‬
‫و همۀ سا کنان آن ها خوشی کنید. اما‬ ‫که هفت سر و ده شاخ داشت و بر هر‬
‫وای بر شما، ای زمین و ای بحر، زیرا‬ ‫یکی از سرهایش نیم تاجی قرار داشت،‬
‫ابلیس به سوی شما آمده است و از‬     ‫4 و با دم خود ثلث ستارگان آسمان را جمع‬
                                                                     ‫ُ‬
‫اینکه می داند مهلت زیادی ندارد، بسیار‬
                                   ‫کرد و آنها را بر زمین ریخت. اژدها در‬
                        ‫خشمگین است.»‬
                                   ‫برابر آن زنی که نزدیک بود بزاید، ایستاد‬
‫31 همین که اژدها فهمید که به زمین‬  ‫تا همین که نوزادش به دنیا بیاید، آن‬
                                   ‫را ببلعد. 5 آن زن پسری به دنیا آورد که‬
‫انداخته شده است، به دنبال زنی که کودک‬
‫ذ کوری به دنیا آورد، رفت. 41 اما به آن زن‬
                                   ‫قرار بود با عصایی آهنین بر همۀ ملتها‬
‫دو بال عقاب بزرگ داده شد تا به سوی‬ ‫حکومت کند. اما کودک او به سوی خدا‬
                                   ‫و تخت او ربوده شد 6 و آن زن به بیابان،‬
‫مکانی که در بیابان برایش آماده شده بود،‬
‫پرواز کند و مدت سه و نیم سال در آنجا‬
                                   ‫به جایی که خدا برایش آماده کرده بود،‬
‫دور از دسترس مار نگهداری شود. 51 مار‬
                                   ‫گریخت تا در آنجا به مدت یکهزار و‬
‫به دنبال آن زن سیالبی از دهان خود‬        ‫دوصد و شصت روز نگهداری شود.‬
                                   ‫7 در آسمان جنگی برپا شد. میکائیل‬
‫بیرون آورد تا با جریان آن او را بشوید‬
‫و ببرد. 61 اما زمین به کمک او آمده دهان‬
                                   ‫و فرشتگانش با اژدها و فرشتگان او‬
‫خود را باز کرد و سیالبی را که اژدها از‬
                                   ‫جنگیدند. 8 اژدها شکست خورد و دیگر‬
‫دهان خود جاری ساخته بود فرو برد. 71 از‬
                                   ‫در آسمان جایی برای او و فرشتگانش‬
‫این رو اژدها نسبت به آن زن خشمگین‬  ‫نبود. 9 پس آن اژدهای بزرگ از آسمان به‬
‫شد و رفت تا با بقیۀ فرزندان او که احکام‬
                                   ‫زیر انداخته شد، آن مار قدیمی که کلیۀ‬
‫خدا را نگاه می دارند و به عیسی شهادت‬
                                   ‫دنیا را گمراه می کند و نامش ابلیس و‬
‫می دهند، بجنگد 81 و اژدها در کنار بحر‬
                                   ‫شیطان است، با فرشتگانش به زمین‬
                         ‫به انتظار ایستاد.‬                    ‫افگنده شدند.‬
                                   ‫01 آنگاه صدایی بلند در آسمان شنیدم‬
          ‫دو حیوان وحشی‬            ‫که می گفت: «ا کنون نجات و قدرت و‬
‫آنگاه دیدم که یک حیوان‬
‫وحشی از میان بحر بیرون‬          ‫31‬ ‫پادشاهی خدای ما رسیده است و مسیح‬
                                   ‫او قدرت را به دست گرفته است و کسی‬
‫که مدعی برادران ما بود و شب و روز آنها می آید که ده شاخ و هفت سر داشت.‬
‫را در برابر خدای ما متهم می ساخت، بر هر یک از شاخ هایش نیم تاجی قرار‬
‫از آسمان بیرون رانده شده است. 11 این داشت و بر هر یک از سرهایش نامی‬
‫مکاشفه  31 ،​41‬
                                       ‫​‬                                ‫6861‬

‫11 آنگاه حیوان وحشی دیگری را دیدم،‬  ‫کفرآمیز نوشته شده بود. 2 این حیوان‬
                                    ‫وحشی مثل پلنگی بود که پاهایش مانند‬
‫که از زمین بیرون آمد. او دارای دو شاخ‬
‫مانند شاخ های بره بود، اما مثل اژدها‬‫پاهای خرس و دهانش چون دهان شیر‬
‫سخن می گفت 21 و وقتی در حضور حیوان‬  ‫بود. اژدها قدرت و تاج و تخت و‬
‫اول قرار داشت، از قدرت و اختیار او‬  ‫اختیارات وسیع خود را به او واگذار نمود.‬
                                    ‫3 به نظرم آمد که یکی از سرهای حیوان‬
‫استفاده می کرد و همۀ زمین و سا کنان آن را‬
‫به پرستش حیوان اول، که زخم کشنده اش‬ ‫وحشی که ضربۀ مرگبار دیده بود، از زخم‬
‫التیام یافته بود، مجبور می ساخت. 31 او‬
                                    ‫کشنده اش التیام یافت. همۀ دنیا با حیرت‬
‫معجزات بزرگی انجام می داد، حتی در‬   ‫به دنبال آن حیوان می رفتند. 4 مردم اژدها‬
‫مقابل چشم همه از آسمان آتش بر زمین‬  ‫را پرستش کردند، زیرا او اختیارات خود‬
‫بارانید 41 و با معجزاتی که اجازه داشت در‬
                                    ‫را به آن حیوان واگذار کرده بود. آن ها‬
                                    ‫حیوان وحشی را نیز پرستش نمودند و‬
‫نام حیوان اول انجام دهد، سا کنان زمین‬
                                    ‫می گفتند: «کیست همتای این حیوان؟‬
‫را فریب داد و به آن ها گفت که پیکره ای‬
‫به افتخار آن حیوان که با شمشیر زخمی‬           ‫کیست که بتواند با او بجنگد؟»‬
                                    ‫5 به آن حیوان اجازه داده شد، سخنان‬
‫شده و هنوز زنده بود، بسازند. 51 او اجازه‬
‫یافت به پیکرۀ آن حیوان بدمد تا بتواند‬
                                    ‫گزاف و کفرآمیز بگوید و به مدت چهل‬
‫سخن بگوید و تا آنانی را که پیکره را‬ ‫و دو ماه سلطنت نماید. 6 او زبان خود را‬
‫پرستش نمی کردند، بکشد. 61 از آن گذشته‬
                                    ‫به کفرگویی بر ضد خدا باز کرد. به او و‬
‫همه را از کوچک و بزرگ، توانگر و‬     ‫مأوای آسمانی او با تمام سا کنان آن ناسزا‬
‫بینوا، آزاد و برده، مجبور می ساخت که‬‫می گفت. 7 او همچنین اجازه یافت تا با‬
‫روی دست راست یا پیشانی خود عالمتی‬   ‫مقدسین خدا بجنگد و آن ها را شکست‬
‫داشته باشند. 71 تا هیچ کس نتواند بدون آن‬
                                    ‫دهد و بر همۀ امتها و ملتها و زبانها و‬
‫عالمت خرید و فروش کند، و آن عالمت‬   ‫قبایل دنیا اقتدار یابد. 8 تمام مردم دنیا او‬
                ‫ِ‬
‫یا نام آن حیوان بود و یا عدد نام او. 81 این‬
                                    ‫را پرستش خواهند کرد، یعنی کسانی که‬
‫محتاج حکمت است و هر صاحب خردی‬       ‫پیش از پیدایش عالم نام شان در کتاب‬
                              ‫ِ‬
‫می تواند عدد نام آن حیوان را که ششصد‬‫زندگی که متعلق به بره ذبح شده می باشد،‬
‫و شصت و شش است حساب کند. زیرا که‬                              ‫ثبت نشده است.‬
                                  ‫ِ‬ ‫9 ای کسانی که گوش دارید بشنوید:‬
                      ‫آن، عدد انسان است.‬
                                    ‫01 ا گر قرار باشد کسی به اسارت برود،‬
            ‫سرود مقدسین‬             ‫به اسارت خواهد رفت و ا گر قرار باشد‬
‫آنگاه نگاه کردم و بره را بر‬
‫فراز کوه سهیون ایستاده دیدم.‬     ‫41‬ ‫کسی با شمشیر کشته شود، با شمشیر کشته‬
                                    ‫خواهد شد. بردباری و ایمان مقدسین به‬
‫همراه او یکصد و چهل و چهار هزار نفر‬                 ‫این حقیقت بستگی دارد.‬
‫7861‬                             ‫مکاشفه  41‬

‫9 فرشتۀ سوم آمد و با صدای بلندی فریاد‬    ‫بودند که نام او و نام پدرش بر پیشانی‬
‫زده گفت: «هر آن کس که حیوان وحشی و‬       ‫آن ها نوشته بود. 2 از آسمان صدایی‬
‫پیکرۀ او را پرستش نماید و نشانۀ او را‬    ‫شنیدم، که مانند صدای آبشار و غرش‬
‫بر پیشانی و یا دست خود بگیرد، 01 شراب‬    ‫شدید رعد و صدای سرود چنگ نوازانی‬
‫غضب خدا را خواهد نوشید. یعنی‬             ‫بود که چنگ های خود را می نواختند.‬
‫شرابی که رقیق نگشته در جام خشم او‬        ‫3 آن ها در برابر تخت و در حضور‬
‫ریخته می شود، آن ها در برابر فرشتگان‬     ‫چهار حیوان و پیران سرود تازه ای‬
‫مقدس و در برابر بره در شعله های آتش‬      ‫می سرائیدند. آن سرود را هیچ کس‬
‫و گوگرد عذاب خواهند دید. 11 دود آتشی‬     ‫نمی توانست بیاموزد، مگر آن یکصد و‬
‫که آن ها را عذاب می دهد تا به ابد بلند‬   ‫چهل و چهار هزار نفر که از تمام دنیا‬
‫خواهد بود و برای آنانی که حیوان وحشی‬     ‫خریده و آزاد شده بودند. 4 اینها مردمانی‬
‫و پیکره اش را پرستش می کنند، و یا‬        ‫هستند که خود را با زنان نیالوده اند و از‬
‫نشان او را دریافت می دارند، نه در روز‬    ‫روابط زناشویی امتناع کرده اند و هرجا‬
‫سالمتی است و نه در شب.» 21 بردباری‬       ‫که بره می رود، به دنبال او می روند. آن ها‬
‫مقدسینی که احکام خدا را حفظ می کنند‬      ‫برای خدا و بره به عنوان اولین نمونه از‬
‫و به عیسی وفادار هستند، به این حقیقت‬     ‫میان انسانها خریداری و آزاد گشته اند.‬
                          ‫بستگی دارد.‬    ‫5 هیچ دروغی در لب های ایشان یافت‬
‫31 صدایی از آسمان شنیدم که می گفت:‬              ‫نشد و بی نقص و بی عیب هستند.‬
‫«این را بنویس: خوشا به حال کسانی‬
‫که از این پس در خداوند می میرند و‬                       ‫سه فرشته‬
‫روح خدا می گوید بلی، آنها از زحمات‬       ‫6 آنگاه در وسط آسمان فرشتۀ دیگری‬
‫خویش راحت خواهند شد، زیرا اعمال‬          ‫را به حال پرواز دیدم که یک مژدۀ ابدی به‬
         ‫نیک شان با آن ها خواهد بود.»‬    ‫سا کنان زمین، یعنی به همۀ ملتها و قبایل‬
                                         ‫و زبانها و امتها می رسانید. 7 او با صدایی‬
         ‫درو محصول زمین‬                  ‫بلند فریاد می زد: «از خدا بترسید و او‬
‫41 آنگاه همچنانکه من می نگریستم، ابر‬     ‫را حمد گوئید، زیرا که ساعت داوری‬
‫سفیدی ظاهر شد و بر آن ابر کسی مانند‬      ‫او آمده است. او را که آسمان و زمین و‬
‫پسر انسان نشسته بود که تاجی طالیی بر‬     ‫بحر و چشمه های آب را آفرید، پرستش‬
‫سر، و داسی تیز در دست داشت. 51 فرشتۀ‬                                      ‫نمائید.»‬
‫دیگری از عبادتگاه بیرون آمد و با صدای‬    ‫8 آنگاه فرشتۀ دیگر، یعنی فرشتۀ دوم ظاهر‬
‫بلند خطاب به آن کس که روی ابر نشسته‬                       ‫ِ‬
                                         ‫گشت و فریاد برآورد: «بابل بزرگ ـ آن زنی‬
‫بود گفت: «داس خود را بردار و درو کن،‬     ‫که تمام ملتها را مجبور کرده است از شراب‬
        ‫ِ‬
‫زیرا موسم درو رسیده و محصول زمین‬          ‫شهوت و زنا کاری او بنوشند ـ نابود شد.»‬
‫مکاشفه  41 –​61‬
                                     ‫​‬                                       ‫8861‬

  ‫«چقدر بزرگ و شگفت انگیز است‬              ‫کامالً آماده است.» 61 پس آن کس که روی‬
   ‫اعمال تو، ای خداوند، خدای قادر‬          ‫ابر نشسته بود، داس خویش را به کار برد‬
                                              ‫ُ‬
 ‫مطلق! چقدر عادالنه و درست است‬                                            ‫ِ‬
                                           ‫و محصول زمین درو شد. 71 بعد فرشتۀ‬
      ‫روش های تو، ای پادشاه ملتها!‬         ‫دیگری از عبادتگاه در آسمان بیرون آمد. او‬
 ‫4کیست که از تو نترسد، ای خداوند،‬          ‫نیز داس تیزی در دست داشت. 81 سپس‬
 ‫و نام تو را جالل ندهد؟ زیرا تو تنها‬       ‫از قربانگاه نیز فرشتۀ دیگری که حافظ‬
 ‫مقدسی. همۀ ملتها خواهند آمد و در‬           ‫ِ‬
                                           ‫آتش قربانگاه بود، آمد و به صاحب داس‬  ‫ِ‬
    ‫پیشگاه تو پرستش خواهند نمود،‬          ‫تیز فریاد زده گفت: «داس تیز خود را‬
  ‫زیرا کارهای عادالنۀ تو بر هیچ کس‬        ‫به کار ببر و انگورهای تا کستان این دنیا را‬
                     ‫پوشیده نیست.»‬        ‫بچین. زیرا خوشه های آن رسیده است.»‬
‫5 بعد از این دیدم که عبادتگاه، یعنی‬       ‫91 پس آن فرشته داس خود را به کار برد‬
                                             ‫ُ‬
‫خیمۀ شهادت، در آسمان باز شد 6 و از‬        ‫و انگورهای تا کستان این دنیا را چید و‬
‫آن هفت فرشته با هفت بال بیرون آمد.‬                              ‫ِ‬
                                          ‫آن ها را در چرخشت بزرگ غضب خدا‬
                                                                      ‫ُ‬
‫فرشتگان کتان پا کیزه و نورانی به تن و‬     ‫ریخت. 02 انگورها را در آن چرخشت‬
                                                 ‫ُ‬
‫شال زرین به دور سینه داشتند. 7 آنگاه‬ ‫ِ‬    ‫که در خارج شهر بود، زیر پاها کوبیدند و‬
‫سیالبی از خون جاری شد که به اندازۀ چهل یکی از آن چهار حیوان هفت جام‬
‫فرسنگ (احتماال برابر با سیصد کیلومتر) طالیی را که از خشم خدایی که تا به ابد‬
                                                                    ‫ً‬
‫ و‬  ‫زنده است پر بود، به هفت فرشته داد 8‬
                               ‫ُ‬                          ‫و به بلندی افسار اسپان بود.‬
‫عبادتگاه از دود جالل و قدرت خدا پر‬
  ‫ُ‬
‫گشت، به طوری که هیچ کس نتوانست تا‬                   ‫فرشتگان و بالیای آخر‬
‫در آسمان عالمت بزرگ و وقتی که هفت بالی آن هفت فرشته تمام‬
             ‫شگفت انگیزی دیدم: هفت نشده بود، به آن جا وارد شود.‬            ‫51‬
                                          ‫فرشته با هفت بال. آن ها آخرین بالیا‬
            ‫جام های خشم خدا‬               ‫هستند، زیرا با آن ها غضب خدا به پایان‬
‫آنگاه از عبادتگاه صدای‬
‫بلندی شنیدم و آن صدا به‬        ‫61‬                       ‫ِ‬
                                          ‫2 چیزی دیدم که شبیه بحر شیشه مانند‬
                                                                            ‫می رسد.‬

‫آمیخته به آتش بود و در کنار این بحر هفت فرشته گفت: «بروید و هفت جام‬
             ‫شیشه مانند، آن کسانی که بر حیوان وحشی خشم خدا را به زمین بریزید.»‬
‫2 پس فرشتۀ اول رفت و جام خود را‬           ‫و پیکرۀ او و عدد اسمش پیروز شده‬
‫بودند، قرار داشتند و چنگ هایی را که بر زمین ریخت و زخم های دردنا ک و‬
‫خدا به آن ها داده بود، در دست های شان بدنمایی بر بدن مردمانی که نشان حیوان‬
‫دیده می شد. 3 آن ها سرود موسی بندۀ خدا وحشی را به خود داشتند و پیکره اش را‬
               ‫می پرستیدند، پدیدار گشت.‬        ‫و سرود بره را می سرائیدند و می گفتند:‬
‫9861‬                              ‫مکاشفه  61 ،​71‬
                                       ‫​‬

‫ناپا ک مانند سه بقه بیرون آمدند. 41 این‬
                                   ‫3 فرشتۀ دوم جام خود را به بحر ریخت و‬
‫ارواح، شیاطینی هستند که قدرت انجام‬ ‫بحر به خونی مثل خون شخص مرده مبدل‬
‫معجزات نیز دارند. آن ها به سرتاسر‬             ‫شد و همۀ جانداران بحر مردند.‬
                                                   ‫ُ‬
‫جهان می روند تا پادشاهان تمام دنیا را‬
                                   ‫4 فرشتۀ سوم جام خود را بر دریاها و‬
‫برای جنگ روز بزرگ خدای قادر مطلق‬   ‫چشمه ها ریخت و آن ها به خون مبدل‬
                                 ‫جمع کنند.‬
                                   ‫گشتند. 5 آنگاه شنیدم که فرشتۀ حافظ آبها‬
‫51 «توجه کنید، من مثل یک دزد‬       ‫می گفت: «تو در داوری های خویش‬
                                   ‫عادل هستی، تویی آن قدوس که هستی و‬
‫می آیم. خوشا به حال کسی که آماده باشد‬
                                   ‫بوده ای، 6 زیرا آنها خون مقدسین و خون‬
‫و لباس خود را نگه دارد تا مجبور نشود‬
‫عریان و شرمنده در پیش چشم همه راه‬  ‫انبیاء را ریختند و تو به آنها خون داده ای‬
‫برود!» 61 پس شیاطین، پادشاهان را در‬‫تا بنوشند، زیرا مستحق آنند.» 7 و شنیدم که‬
               ‫َ ِ‬
‫جایی که به عبرانی «حارمگدون» خوانده‬‫از قربانگاه ندایی آمد، که می گفت: «بلی،‬
                    ‫می شود، جمع کردند.‬
                                   ‫ای خداوند، خدای قادر مطلق، چقدر‬
‫71 آنگاه فرشتۀ هفتم جام خود را بر هوا‬ ‫راست و عادالنه است داوری های تو!»‬
‫ریخت و از عبادتگاه و از تخت، صدای‬  ‫8 فرشتۀ چهارم جام خود را بر آفتاب‬
‫بلندی شنیده شد که می گفت: «همه چیز‬ ‫ریخت و آن اجازه یافت با گرمای خود‬
‫تمام شد!» 81 و رعد و برق و صداهای‬  ‫آدمیان را بسوزاند. 9 مردم چنان از شدت‬
‫مهیب شنیده شد و زلزلۀ شدیدی رخ داد،‬‫حرارت آفتاب سوختند که به خدایی‬
‫که مانند آن در تاریخ بشر هرگز دیده نشده‬
                                   ‫که چنین بالیایی در اختیار دارد، کفر‬
‫بود. 91 شهر بزرگ سه پاره شد. شهرهای‬‫می گفتند و حاضر نبودند از اعمال خود‬
            ‫ِ‬
‫دنیا ویران شد و خدا اعمال بابل بزرگ را‬     ‫توبه نموده، خدا را تمجید نمایند.‬
                                   ‫01 فرشتۀ پنجم جام خود را بر روی تخت‬
‫نادیده نگرفت، بلکه او را مجبور کرد جامی‬
‫را که از شراب آتشین خشم و غضب او پر‬
  ‫ُ‬                                ‫حیوان وحشی ریخت و سلطنت او به‬
‫بود، بنوشد. 02 جزیره ها همه ناپدید و کوه ها‬
                                   ‫تاریکی فرو رفت. آدمیان از درد و رنج،‬
                                   ‫زبان های خود را می گزیدند 11 و به‬
‫محو شدند. 12 دانه های ژالۀ بسیار بزرگ و‬
‫سنگین از آسمان بر سر آدمیان بارید و مردم‬
                                   ‫خدای آسمان به خاطر دردها و زخم های‬
‫به خاطر این ژاله، خدا را کفر می گفتند،‬
                                   ‫خویش کفر می گفتند و از اعمال خود‬
       ‫زیرا این بالیی بسیار وحشتنا ک بود.‬                    ‫توبه نمی کردند.‬
                                   ‫21 فرشتۀ ششم جام خود را بر دریای بزرگ‬
            ‫فاحشۀ بزرگ‬             ‫فرات ریخت و آبش خشک شد تا راه برای‬
‫آنگاه یکی از آن هفت فرشته ای‬
‫که جام به دست داشتند آمد‬         ‫71‬‫آمدن شاهان مشرق زمین باز باشد. 31 آنگاه‬
                                   ‫دیدم که از دهان اژدها و از دهان حیوان‬
‫وحشی و از دهان آن نبی دروغین سه روح و با من صحبت کرد. او گفت: «بیا، تا‬
‫مکاشفه  71‬                              ‫0961‬

‫9 این به حکمت و فهم نیاز دارد. آن‬          ‫مجازات آن فاحشۀ بزرگ را که در کنار‬
‫هفت سر، هفت تپه ای است که زن بر آن‬         ‫دریا های بسیار قرار دارد به تو نشان‬
‫می نشیند و همچنین هفت پادشاه است‬           ‫دهم. 2 پادشاهان زمین با او زنا کرده اند‬
                                      ‫ ‬
‫01 که پنج نفر از آن ها از سلطنت بر کنار‬    ‫و مردم سراسر جهان از نوشیدن شراب‬
‫شده اند و یکی هم ا کنون فرمانروایی‬            ‫زنا کاری او خود را مست ساخته اند.»‬
‫می کند، و آن هفتمی هنوز نیامده است‬         ‫3 و آن فرشته مرا در روح به بیابان برد‬
                                              ‫ُ‬
‫و هر وقت بیاید، فقط مدت کوتاهی‬             ‫و در آنجا زنی را دیدم که بر حیوان وحشی‬
‫دوام خواهد آورد. 11 اما آن حیوان وحشی‬      ‫سرخ رنگی سوار بود. بدن این حیوان‬
‫که زمانی زنده بود و دیگر زنده نیست،‬        ‫از نام های کفرآمیز پوشیده و دارای‬
‫هشتمی است و با وجود آن، یکی از آن‬          ‫هفت سر و ده شاخ بود. 4 آن زن لباس‬
‫هفت نفر می باشد و به سوی هال کت‬            ‫ارغوانی و سرخ در بر داشت و با طال‬
                                 ‫می رود.‬   ‫و جواهرات و مروارید آراسته شده بود.‬
‫21 ده شاخی که دیدی، ده پادشاه هستند‬        ‫او در دست خود جام طالیی داشت که‬
‫که هنوز به سلطنت نرسیده اند، اما به آنها‬   ‫از فجور و کثافات زنای او پر بود. 5 بر‬
                                                      ‫ُ‬
‫اختیار داده می شود که به مدت یک‬            ‫پیشانی اش این اسم مرموز نوشته شده‬
‫ساعت در سلطنت آن حیوان وحشی حصه‬                                            ‫ِ‬
                                           ‫بود: «بابل بزرگ، مادر فواحش و تمام‬
‫داشته باشند. 31 زیرا هدف همۀ آن ها یکی‬     ‫ من دیدم که آن زن‬  ‫کثافات روی زمین.» 6‬

‫است و قدرت و اختیارات خود را به‬            ‫از خون مقدسین و خون شاهدان عیسی‬
‫حیوان وحشی می بخشند. 41 آن ها با بره‬                                   ‫سرمست بود.‬
‫جنگ خواهند کرد، اما بره پیروز خواهد‬        ‫همین که به او نگاه کردم، سخت در‬
                 ‫ِ‬
‫شد، زیرا اوست خداوند خداوندان و‬            ‫شگفت شدم. 7 اما آن فرشته به من گفت:‬
‫شاه شاهان و همراهان او که «برگزیده و‬  ‫ِ‬    ‫«چرا اینقدر تعجب کردی؟ من راز آن زن‬
‫وفادار» خوانده شده اند، در پیروزی او‬       ‫و راز آن حیوان وحشی را که دارای هفت‬
                     ‫شریک خواهند بود.»‬     ‫سر و ده شاخ است و او بر آن سوار است‬
‫51 آنگاه آن فرشته به من گفت: «در‬           ‫به تو می گویم. 8 آن حیوان که زمانی زنده‬
‫جایی که فاحشه سا کن است، آن آب هایی‬        ‫بود و دیگر زنده نیست، بزودی از چاه‬
‫که دیدی نشانۀ قوم ها و جمعیت ها و‬          ‫بی انتها بیرون می آید و به سوی هال کت‬
‫ملتها و زبانها می باشند. 61 آن ده شاخی‬     ‫خواهد رفت. از میان مردمان روی زمین‬
‫را که دیدی، با آن حیوان وحشی دشمن‬          ‫آنانی که نام های شان پیش از پیدایش‬
‫فاحشه خواهند شد و او را عریان و ویران‬      ‫دنیا در کتاب زندگی نوشته نشده بود،‬
‫خواهند ساخت. گوشت تنش را خواهند‬            ‫از دیدن این حیوان تعجب خواهند کرد،‬
‫خورد و او را در آتش خواهند سوزانید.‬        ‫زیرا او زنده بود ولی دیگر زنده نیست اما‬
‫71 زیرا خدا در دل های آن ها نهاده که‬                              ‫بازهم خواهد آمد.‬
‫1961‬                           ‫مکاشفه  71 ،​81‬
                                    ‫​‬

‫ملکه بر تخت خود نشسته ام! من دیگر‬         ‫خواست او را اجرا نمایند. پس هم رأی‬
‫بیوه نیستم و غم را هرگز نخواهم دید.»‬      ‫شدند و سلطنت خود را در اختیار حیوان‬
‫8 به این جهت تمام بالیا یعنی مرگ‬          ‫وحشی قرار دادند تا آنچه خدا فرموده‬
‫و غم و قحطی در یک روز به او روی‬           ‫است، به کمال رسانند. 81 آن زنی را‬
‫می آورند و او در آتش خواهد سوخت،‬          ‫که دیدی، همان شهر بزرگ است که بر‬
‫زیرا خداوند، خدایی که این چنین او را‬                  ‫پادشاهان دنیا تسلط دارد.»‬
                ‫جزا می دهد، قادر است.»‬
                                                          ‫ِ‬
                                                        ‫سقوط بابل‬
‫9 هرگاه پادشاهان زمین که با او زنا‬
‫کرده اند و از تجمل زیاد او بهره مند‬
‫شده اند، دود سوختن او را ببینند، به حال‬
                                          ‫پس از این فرشته ای را دیدم،‬
                                          ‫که از آسمان به زیر می آمد.‬      ‫81‬
‫او گریه و زاری خواهند کرد. 01 آن ها از‬    ‫او با اقتدار و اختیار عظیم آمد و زمین‬
‫ترس عذابی که او متحمل می شود، دور‬         ‫از شکوه و جالل او روشن شد. 2 آنگاه‬
‫ایستاده خواهند گفت: «آه، آه، ای شهر‬                       ‫ِ‬
                                          ‫با صدایی بلند گفت: «بابل سقوط کرده‬
                         ‫ِ‬
‫بزرگ، ای بابل، شهر پر قدرت که در‬
                ‫ُ‬                             ‫ِ‬
                                          ‫است! بابل بزرگ سقوط کرده است! بابل،‬‫ِ‬
     ‫یک ساعت به جزای خود رسیدی.»‬          ‫مسکن شیاطین، و جای همه ارواح خبیث‬
‫11 تاجران دنیا نیز اشک خواهند ریخت‬        ‫و قفس پرندگان نجس و نفرت انگیز شده‬
‫و برای او ماتم خواهند گرفت، زیرا دیگر‬     ‫است، 3 زیرا همۀ ملتها از شراب آتشین‬
‫کسی کاالهای آنها را نمی خرد. 21 دیگر‬      ‫زنای او نوشیده اند. شاهان زمین با او زنا‬
‫کسی کاالهای طال و نقره، جواهرات و‬         ‫کرده اند و تاجران دنیا از زیادی عیاشی‬
‫مروارید، لباس های ارغوانی و سرخ، یا‬                             ‫او توانگر شده اند.»‬
‫ابریشم و کتان ظریف، انواع چوب های‬         ‫4 آنگاه صدای دیگری از آسمان شنیدم،‬
‫قیمتی و معطر، انواع ظروف عاجی و‬           ‫که می گفت: «از او بیرون آئید. ای قوم‬
‫چوبی و برنجی و آهنین و یا مرمری،‬          ‫برگزیدۀ من، مبادا در گناهان او شریک‬
‫31 دارچین و ادویه، عطریات و بخور‬
   ‫ُ ُ‬                                    ‫شوید و در بالهایش شریک گردید، 5 زیرا‬
‫و کُندر، شراب و روغن، آرد و گندم، گاو‬
                                   ‫ُ‬      ‫گناهان او تا به فلک انباشته شده و خدا‬
‫و گوسفند، اسپ و ارابه های جنگی و‬          ‫جنایات او را از یاد نبرده است. 6 آنچنان با‬
‫حتی غالمان و نفوس انسانی آن ها را‬         ‫او رفتار کنید که او با دیگران کرده است.‬
‫نمی خرد. 41 آن میوه ای را که سخت در‬       ‫برای اعمالش دو چندان به او باز گردانید.‬
‫آرزوی به دست آوردنش بودی، از دست‬          ‫پیاله اش را دو برابر غلیظ تر از پیاله ای‬
‫دادی و تجمل و شکوه تو از بین رفته‬         ‫بگردانید که او برای شما تهیه کرده است.‬
‫است و دیگر هیچ وقت آن ها را نخواهی‬        ‫7 او را به همان اندازه که از جالل و تجمل‬
‫یافت. 51 تاجران این کاالها که ثروت‬        ‫خویش فخر می کرد، غم و عذاب دهید.‬
‫خود را از آن شهر به دست آوردند، از‬        ‫چون او در دل خود می گوید: «من مثل‬
Dari bible injil new testament revelations
Dari bible injil new testament revelations
Dari bible injil new testament revelations
Dari bible injil new testament revelations
Dari bible injil new testament revelations
Dari bible injil new testament revelations

More Related Content

What's hot

Dari bible injil new testament 1 peter
Dari bible injil new testament 1 peterDari bible injil new testament 1 peter
Dari bible injil new testament 1 peterAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament hebrews
Dari bible injil new testament hebrewsDari bible injil new testament hebrews
Dari bible injil new testament hebrewsAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament philippians
Dari bible injil new testament philippiansDari bible injil new testament philippians
Dari bible injil new testament philippiansAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament 2 corinthians
Dari bible injil new testament 2 corinthiansDari bible injil new testament 2 corinthians
Dari bible injil new testament 2 corinthiansAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament luke
Dari bible injil new testament lukeDari bible injil new testament luke
Dari bible injil new testament lukeAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament 1 thessalonians
Dari bible injil new testament 1 thessaloniansDari bible injil new testament 1 thessalonians
Dari bible injil new testament 1 thessaloniansAsiaBibles
 
Dari bible tawrat old testament 1 samuel
Dari bible tawrat old testament 1 samuelDari bible tawrat old testament 1 samuel
Dari bible tawrat old testament 1 samuelAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament romans
Dari bible injil new testament romansDari bible injil new testament romans
Dari bible injil new testament romansAsiaBibles
 
ترمیم مسیحیان Perse
ترمیم مسیحیان Perseترمیم مسیحیان Perse
ترمیم مسیحیان PerseJean-Jacques PUGIN
 
Dari bible injil new testament galatians
Dari bible injil new testament galatiansDari bible injil new testament galatians
Dari bible injil new testament galatiansAsiaBibles
 
Dari bible tawrat old testament daniel
Dari bible tawrat old testament danielDari bible tawrat old testament daniel
Dari bible tawrat old testament danielAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament james
Dari bible injil new testament jamesDari bible injil new testament james
Dari bible injil new testament jamesAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament ephesians
Dari bible injil new testament ephesiansDari bible injil new testament ephesians
Dari bible injil new testament ephesiansAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament 1 john
Dari bible injil new testament 1 johnDari bible injil new testament 1 john
Dari bible injil new testament 1 johnAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament colossians
Dari bible injil new testament colossiansDari bible injil new testament colossians
Dari bible injil new testament colossiansAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament titus
Dari bible injil new testament titusDari bible injil new testament titus
Dari bible injil new testament titusAsiaBibles
 
Dari bible tawrat old testament amos
Dari bible tawrat old testament amosDari bible tawrat old testament amos
Dari bible tawrat old testament amosAsiaBibles
 

What's hot (18)

Dari bible injil new testament 1 peter
Dari bible injil new testament 1 peterDari bible injil new testament 1 peter
Dari bible injil new testament 1 peter
 
Dari bible injil new testament hebrews
Dari bible injil new testament hebrewsDari bible injil new testament hebrews
Dari bible injil new testament hebrews
 
Dari bible injil new testament philippians
Dari bible injil new testament philippiansDari bible injil new testament philippians
Dari bible injil new testament philippians
 
Dari bible injil new testament 2 corinthians
Dari bible injil new testament 2 corinthiansDari bible injil new testament 2 corinthians
Dari bible injil new testament 2 corinthians
 
Dari bible injil new testament luke
Dari bible injil new testament lukeDari bible injil new testament luke
Dari bible injil new testament luke
 
Dari bible injil new testament 1 thessalonians
Dari bible injil new testament 1 thessaloniansDari bible injil new testament 1 thessalonians
Dari bible injil new testament 1 thessalonians
 
Dari bible tawrat old testament 1 samuel
Dari bible tawrat old testament 1 samuelDari bible tawrat old testament 1 samuel
Dari bible tawrat old testament 1 samuel
 
Dari bible injil new testament romans
Dari bible injil new testament romansDari bible injil new testament romans
Dari bible injil new testament romans
 
ترمیم مسیحیان Perse
ترمیم مسیحیان Perseترمیم مسیحیان Perse
ترمیم مسیحیان Perse
 
Meshkat5
Meshkat5Meshkat5
Meshkat5
 
Dari bible injil new testament galatians
Dari bible injil new testament galatiansDari bible injil new testament galatians
Dari bible injil new testament galatians
 
Dari bible tawrat old testament daniel
Dari bible tawrat old testament danielDari bible tawrat old testament daniel
Dari bible tawrat old testament daniel
 
Dari bible injil new testament james
Dari bible injil new testament jamesDari bible injil new testament james
Dari bible injil new testament james
 
Dari bible injil new testament ephesians
Dari bible injil new testament ephesiansDari bible injil new testament ephesians
Dari bible injil new testament ephesians
 
Dari bible injil new testament 1 john
Dari bible injil new testament 1 johnDari bible injil new testament 1 john
Dari bible injil new testament 1 john
 
Dari bible injil new testament colossians
Dari bible injil new testament colossiansDari bible injil new testament colossians
Dari bible injil new testament colossians
 
Dari bible injil new testament titus
Dari bible injil new testament titusDari bible injil new testament titus
Dari bible injil new testament titus
 
Dari bible tawrat old testament amos
Dari bible tawrat old testament amosDari bible tawrat old testament amos
Dari bible tawrat old testament amos
 

Viewers also liked

Pashto bible injil new testament john
Pashto bible injil new testament johnPashto bible injil new testament john
Pashto bible injil new testament johnAsiaBibles
 
Pashto bible injil new testament 1 john
Pashto bible injil new testament 1 johnPashto bible injil new testament 1 john
Pashto bible injil new testament 1 johnAsiaBibles
 
Sindhi bible genesis 1
Sindhi bible   genesis 1Sindhi bible   genesis 1
Sindhi bible genesis 1AsiaBibles
 
Usingyoutubeintheeslclassroom 100709214538-phpapp02
Usingyoutubeintheeslclassroom 100709214538-phpapp02Usingyoutubeintheeslclassroom 100709214538-phpapp02
Usingyoutubeintheeslclassroom 100709214538-phpapp02Warinchamrap School
 
Saturday budget presentation 2013 2014 2 pm
Saturday budget presentation 2013 2014 2 pmSaturday budget presentation 2013 2014 2 pm
Saturday budget presentation 2013 2014 2 pmVarinder Singh
 
Dhatki bible genesis 1
Dhatki bible   genesis 1Dhatki bible   genesis 1
Dhatki bible genesis 1AsiaBibles
 
Urdu bible gospel of john 2
Urdu bible   gospel of john 2Urdu bible   gospel of john 2
Urdu bible gospel of john 2AsiaBibles
 

Viewers also liked (10)

The Development of CALL
The Development of CALLThe Development of CALL
The Development of CALL
 
Pashto bible injil new testament john
Pashto bible injil new testament johnPashto bible injil new testament john
Pashto bible injil new testament john
 
Mega project in trigonometry10
Mega project in trigonometry10Mega project in trigonometry10
Mega project in trigonometry10
 
Pashto bible injil new testament 1 john
Pashto bible injil new testament 1 johnPashto bible injil new testament 1 john
Pashto bible injil new testament 1 john
 
Sindhi bible genesis 1
Sindhi bible   genesis 1Sindhi bible   genesis 1
Sindhi bible genesis 1
 
Usingyoutubeintheeslclassroom 100709214538-phpapp02
Usingyoutubeintheeslclassroom 100709214538-phpapp02Usingyoutubeintheeslclassroom 100709214538-phpapp02
Usingyoutubeintheeslclassroom 100709214538-phpapp02
 
Saturday budget presentation 2013 2014 2 pm
Saturday budget presentation 2013 2014 2 pmSaturday budget presentation 2013 2014 2 pm
Saturday budget presentation 2013 2014 2 pm
 
Dhatki bible genesis 1
Dhatki bible   genesis 1Dhatki bible   genesis 1
Dhatki bible genesis 1
 
Urdu bible gospel of john 2
Urdu bible   gospel of john 2Urdu bible   gospel of john 2
Urdu bible gospel of john 2
 
Bpr
BprBpr
Bpr
 

Similar to Dari bible injil new testament revelations

Similar to Dari bible injil new testament revelations (6)

Dari bible injil new testament jude
Dari bible injil new testament judeDari bible injil new testament jude
Dari bible injil new testament jude
 
PERSIAN - JUDE.pdf
PERSIAN - JUDE.pdfPERSIAN - JUDE.pdf
PERSIAN - JUDE.pdf
 
ابطال عقيدة الصلب والفداء بالعهد الجديد وبالدليل التاريخي
ابطال عقيدة الصلب والفداء بالعهد الجديد وبالدليل التاريخي ابطال عقيدة الصلب والفداء بالعهد الجديد وبالدليل التاريخي
ابطال عقيدة الصلب والفداء بالعهد الجديد وبالدليل التاريخي
 
Persian - The Gospel of the Birth of Mary.pdf
Persian  -  The Gospel of the Birth of Mary.pdfPersian  -  The Gospel of the Birth of Mary.pdf
Persian - The Gospel of the Birth of Mary.pdf
 
Dari bible injil new testament 1 corinthians
Dari bible injil new testament 1 corinthiansDari bible injil new testament 1 corinthians
Dari bible injil new testament 1 corinthians
 
DARI PERSIAN - JUDE.pdf
DARI PERSIAN - JUDE.pdfDARI PERSIAN - JUDE.pdf
DARI PERSIAN - JUDE.pdf
 

More from AsiaBibles

Dari bible tawrat old testament ecclesiastes
Dari bible tawrat old testament ecclesiastesDari bible tawrat old testament ecclesiastes
Dari bible tawrat old testament ecclesiastesAsiaBibles
 
Dari bible tawrat old testament 2 samuel
Dari bible tawrat old testament 2 samuelDari bible tawrat old testament 2 samuel
Dari bible tawrat old testament 2 samuelAsiaBibles
 
Dari bible tawrat old testament 2 kings
Dari bible tawrat old testament 2 kingsDari bible tawrat old testament 2 kings
Dari bible tawrat old testament 2 kingsAsiaBibles
 
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chroniclesDari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chroniclesAsiaBibles
 
Dari bible tawrat old testament 1 kings
Dari bible tawrat old testament 1 kingsDari bible tawrat old testament 1 kings
Dari bible tawrat old testament 1 kingsAsiaBibles
 
Dari bible tawrat old testament 1 chronicles
Dari bible tawrat old testament 1 chroniclesDari bible tawrat old testament 1 chronicles
Dari bible tawrat old testament 1 chroniclesAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament philemon
Dari bible injil new testament philemonDari bible injil new testament philemon
Dari bible injil new testament philemonAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament matthew
Dari bible injil new testament matthewDari bible injil new testament matthew
Dari bible injil new testament matthewAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament 3 john
Dari bible injil new testament 3 johnDari bible injil new testament 3 john
Dari bible injil new testament 3 johnAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament 2 john
Dari bible injil new testament 2 johnDari bible injil new testament 2 john
Dari bible injil new testament 2 johnAsiaBibles
 

More from AsiaBibles (10)

Dari bible tawrat old testament ecclesiastes
Dari bible tawrat old testament ecclesiastesDari bible tawrat old testament ecclesiastes
Dari bible tawrat old testament ecclesiastes
 
Dari bible tawrat old testament 2 samuel
Dari bible tawrat old testament 2 samuelDari bible tawrat old testament 2 samuel
Dari bible tawrat old testament 2 samuel
 
Dari bible tawrat old testament 2 kings
Dari bible tawrat old testament 2 kingsDari bible tawrat old testament 2 kings
Dari bible tawrat old testament 2 kings
 
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chroniclesDari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
 
Dari bible tawrat old testament 1 kings
Dari bible tawrat old testament 1 kingsDari bible tawrat old testament 1 kings
Dari bible tawrat old testament 1 kings
 
Dari bible tawrat old testament 1 chronicles
Dari bible tawrat old testament 1 chroniclesDari bible tawrat old testament 1 chronicles
Dari bible tawrat old testament 1 chronicles
 
Dari bible injil new testament philemon
Dari bible injil new testament philemonDari bible injil new testament philemon
Dari bible injil new testament philemon
 
Dari bible injil new testament matthew
Dari bible injil new testament matthewDari bible injil new testament matthew
Dari bible injil new testament matthew
 
Dari bible injil new testament 3 john
Dari bible injil new testament 3 johnDari bible injil new testament 3 john
Dari bible injil new testament 3 john
 
Dari bible injil new testament 2 john
Dari bible injil new testament 2 johnDari bible injil new testament 2 john
Dari bible injil new testament 2 john
 

Dari bible injil new testament revelations

  • 1. ‫مکاشفه یوحنای رسول‬ ‫مقدمه‬ ‫«مکاشفه» آخرین کتاب در جملۀ فهرست کتابهای کتاب مقدس است. شکل نوشتۀ کتاب مکاشفه‬ ‫از بسیار جهات با نوشته های دیگر فرق دارد. ا کثر قسمت های کتاب مکاشفه به زبان استعاره و اشاره‬ ‫نوشته شده است که دارای مفاهیم عمیق روحانی است. لذا در وقت مطالعۀ آن باید دقت شود که‬ ‫تحت الفظی معنی نگردد. مسیحیان آن دوران مفهوم استعاره های را که در نوشتن این مکاشفه به کار‬ ‫رفته است، خوب می فهمیدند.‬ ‫مکاشفۀ یوحنا در زمانی نوشته شده است که مسیحیان به خاطر ایمان شان به عیسی مسیح به عنوان‬ ‫خداوند، تحت آزار و شکنجه قرار داشتند. هدف اصلی نویسنده از نوشتن مکاشفه، بخشیدن امید به‬ ‫خوانندگان و تشویق کردن آنها در زمان سختی ها و شکنجه ها است، تا در ایمان شان وفادار باشند.‬ ‫ا گرچه نظرات مختلفی در مورد تفسیر و تشریح مکاشفه وجود دارد، اما یک چیز در این کتاب برای‬ ‫ً‬ ‫همه کامال واضح است که خدا سرانجام به وسیلۀ عیسی مسیح بر تمام دشمنان و شیطان پیروز خواهد‬ ‫شد، و کسانی که به او وفادار می مانند در آسمان و زمین جدید پاداش خواهند دید. خداوند اشکها را از‬ ‫چشمان پا ک خواهد کرد و به تمام غمها خاتمه خواهد بخشید.‬ ‫2761‬
  • 2. ‫3761‬ ‫مکاشفه  1‬ ‫فهرست مندرجات:‬ ‫مقدمه: فصل ۱: ۱ - ۸‬ ‫اولین رؤیا و نامه های به هفت کلیسا: فصل ۱: ۹ - ۳: ۲۲‬ ‫طومار با هفت مهر: فصل ۴: ۱ - ۸: ۱‬ ‫هفت شیپور: فصل ۸: ۲ - ۱۱: ۹۱‬ ‫اژدها و دو حیوان وحشی: فصل ۲۱ - ۳۱‬ ‫رؤیاهای گونا گون: فصل ۴۱ - ۵۱‬ ‫هفت جام غضب خدا: فصل ۶۱‬ ‫سقوط بابل و شکست نبی دروغین و شیطان: فصل ۷۱: ۱ - ۰۲: ۰۱‬ ‫قضاوت آخرین: فصل ۰۲: ۱۱ - ۵۱‬ ‫آسمان، زمین و اورشلیم جدید: فصل ۱۲: ۱ - ۲۲: ۵‬ ‫خاتمه: فصل ۲۲: ۶ - ۱۲‬ ‫او هستند. 5 و از جانب عیسی مسیح، آن‬ ‫شاهد امین، آن نخست زاده از مردگان و‬ ‫این مکاشفه ای است که خدا به‬ ‫عیسی مسیح داده است تا آنچه‬ ‫1‬ ‫فرماندۀ پادشاهان زمین به شما فیض و‬ ‫که باید به زودی رخ دهد، به بندگانش‬ ‫سالمتی باد. او ما را دوست دارد و با‬ ‫نشان دهد. او فرشتۀ خود را به نزد بندۀ‬ ‫خون خود ما را از گناهان ما آزاد گردانید.‬ ‫خویش یوحنا فرستاد، 2 تا این چیزها را به‬ ‫6 و ما را به سلطنت رسانید تا به عنوان‬ ‫او نشان دهد. یوحنا با بیان آنچه شنیده و‬ ‫کاهنان، خدا یعنی پدر او را خدمت کنیم.‬ ‫دیده است به حقانیت کالم خدا و شهادت‬ ‫به او تا به ابد جالل و قدرت باد، آمین.‬ ‫عیسی مسیح گواهی می دهد. 3 خوشا به‬ ‫7 ببین او با ابر ها می آید! همه و از‬ ‫حال کسی که این را می خواند و کسانی که‬ ‫جمله آن کسانی که به او نیزه زدند، او را‬ ‫به کلمات این پیشگویی گوش می دهند و‬ ‫خواهند دید و همۀ اقوام دنیا به خاطر او‬ ‫مطابق آنچه در آن نوشته شده است، عمل‬ ‫سوگواری خواهند کرد. بلی، چنین خواهد‬ ‫می کنند. زیرا وقت نزدیک است.‬ ‫شد! آمین. 8 خداوند، خدا می گوید: «من‬ ‫الف و یا هستم، خداوند قادر مطلق که‬ ‫درود به کلیساهای هفت گانه‬ ‫بود و هست و آمدنی است.»‬‫4 از طرف یوحنا به هفت کلیسا که در‬ ‫ایالت آسیا هستند:‬ ‫ظهور مسیح‬ ‫فیض و سالمتی از جانب او که هست‬ ‫ من یوحنا، برادر شما، که در پیوستگی‬ ‫9‬ ‫و بود و می آید بر شما باد، و از جانب‬ ‫هفت روح که در پیشگاه تخت پادشاهی با عیسی در رنج و در پادشاهی و در‬
  • 3. ‫مکاشفه  1 ،​2‬ ‫​‬ ‫4761‬ ‫و بعد از این واقع می شود. 02 مفهوم و‬ ‫بردباری شریک شما هستم، به خاطر‬ ‫مقصود آن هفت ستاره ای که در دست‬ ‫موعظۀ کالم خدا و شهادت به عیسی،‬ ‫راست من دیدی و آن هفت چراغپایۀ‬ ‫در جزیره ای به نام پتموس مقیم بودم.‬ ‫زرین این است. آن هفت ستاره، فرشتگان‬ ‫01 آن روز، روز خداوند بود و روح القدس‬ ‫هفت کلیسا و آن هفت چراغپایه، هفت‬ ‫مرا فراگرفت، در آن حال، از پشت سر‬ ‫کلیسا می باشند.‬ ‫خود صدای بلندی مثل صدای شیپور‬ ‫ ‬ ‫شنیدم 11 که به من گفت: «آنچه را که‬ ‫ِِ ُ‬ ‫پیام به کلیسای افسس‬ ‫می بینی در کتابی بنویس و به این هفت‬ ‫ِِ ُ‬ ‫به فرشته کلیسای افسس بنویس:‬ ‫«این است سخنان آن کسی که‬ ‫2‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِِ ُ‬ ‫کلیسا، یعنی کلیساهای: افسس، اسمیرنا،‬ ‫ِ‬ ‫ِپرگاموم، طیاتیرا، ساردس، فیالدلفیا، و‬ ‫هفت ستاره را به دست راست خود دارد‬ ‫الئودیکیه بفرست.»‬ ‫و در میان هفت چراغپایۀ زرین گردش‬ ‫21 برگشتم تا ببینم کیست که با من سخن‬ ‫می کند. 2 من اعمال، رنج ها، و بردباری‬ ‫می گو ید؛ و وقتی برگشتم، هفت‬ ‫تو را می دانم. می دانم که نمی توانی‬ ‫چراغپایۀ زرین دیدم. 31  در میان‬ ‫شریران را تحمل کنی. تو آنانی را که‬ ‫چراغپایه ها کسی شبیه «پسر انسان»‬ ‫ادعا می کنند، رسول هستند ولی نیستند‬ ‫را دیدم که ردای درازی بر تن داشت‬ ‫امتحان کرده ای و دریافته ای که دروغگو‬ ‫و شالی زرین به دور سینه اش بود.‬ ‫هستند. 3 تو بردبار هستی، به خاطر من‬ ‫41 موهای او مثل پشم یا برف سفید‬ ‫در مقابل شرارت ایستادگی کرده ای و‬ ‫بود و چشمانش مثل آتش می درخشید‬ ‫از پا در نیامده ای. 4 اما این شکایت‬ ‫51 پاهایش مثل برنجی که در کوره گداخته‬ ‫ِ‬ ‫را از تو دارم: محبت اول خود را از‬ ‫و سپس شفاف شده باشد، درخشان بود‬ ‫دست داده ای. 5 به یاد داشته باش که‬ ‫و صدایش مانند صدای آبشار. 61 او در‬ ‫از چه مقام بلندی سقوط کرده ای، توبه‬ ‫دست راست خود هفت ستاره داشت و‬ ‫کن و مثل گذشته عمل نما و ا گر توبه‬ ‫از دهانش شمشیری تیز و دو دم بیرون‬ ‫َ‬ ‫نکنی، نزد تو می آیم و چراغپایه ات را‬ ‫می آمد و چهره اش مانند آفتاب نیمروز‬ ‫از جایش بر می دارم. 6 البته باید بگویم:‬ ‫می درخشید.‬ ‫تو این خوبی را هم داری، که مثل من از‬ ‫71 وقتی او را دیدم مثل مرده پیش پای‬ ‫ُ‬ ‫اعمال نقوالویان نفرت داری.‬ ‫او افتادم، اما او دست راست خود را بر من‬ ‫7 ای کسانی که گوش دارید، به آنچه‬ ‫گذاشت و گفت: «نترس، من اول و آخر‬ ‫که روح به کلیساها می گوید، گوش‬ ‫هستم. 81 من زنده بودم و مردم و ا کنون‬ ‫ُ‬ ‫دهید! به کسی که پیروز شود اجازه‬ ‫تا به ابد زنده هستم و کلیدهای مرگ و‬ ‫می دهم از درخت زندگانی که در باغ‬ ‫عالم مردگان را در دست دارم. 91 آنچه را‬ ‫خدا می روید، بخورد.»‬ ‫می بینی بنویس، آنچه که ا کنون هست‬
  • 4. ‫5761‬ ‫مکاشفه  2‬ ‫اسرائیل را از راه راست گمراه سازد و آنها‬ ‫را تشویق کرد خورا کی را بخورند که به‬ ‫پیام به کلیسای اسمیرنا‬ ‫ِ‬ ‫بتها تقدیم شده بود و مرتکب زنا بشوند.‬ ‫ُ‬ ‫8 به فرشتۀ کلیسای اسمیرنا بنویس:‬ ‫ِ‬ ‫ و همچنین عده ای هستند که از تعلیم‬ ‫51‬ ‫«این است سخنان آن اول و آخر، آن‬ ‫نقوالویان پیروی می کنند. 61 پس توبه کن،‬ ‫کس که مرد و زنده شد: 9 من از عذاب‬ ‫ُ‬ ‫ا گر توبه نکنی به زودی نزد تو خواهم آمد‬ ‫و فقر تو آ گاه هستم ولی با وجود این‬ ‫و با شمشیری که از دهانم بیرون می آید،‬ ‫توانگر هستی! می دانم آن کسانی که‬ ‫با آنها جنگ خواهم کرد.‬ ‫ادعا می کنند یهودی هستند ولی نیستند،‬ ‫71 ای کسانی که گوش دارید، آنچه را‬ ‫چطور به تو تهمت می زنند. آنها جماعت‬ ‫که روح به کلیساها می گوید بشنوید! به‬ ‫شیطانند! 01 از رنجی که به شما روی‬ ‫کسی که پیروز شود، به او از نان منای‬ ‫َّ‬ ‫می آورد، نترسید. البته ابلیس بعضی از‬ ‫مخفی خواهم داد. به او سنگ سفیدی نیز‬ ‫شما را به زندان خواهد افگند تا شما را‬ ‫می دهم و بر آن سنگ، نام تازه ای نوشته‬ ‫بیازماید و به مدت ده روز رنج خواهید‬ ‫خواهد بود که هیچ کس معنی آن را نخواهد‬ ‫کشید ولی تا دم مرگ وفادار بمانید و من‬ ‫َ‬ ‫فهمید، مگر آن کسی که آن را می گیرد.»‬ ‫به شما تاج زندگی را خواهم بخشید.‬ ‫11 ای کسانی که گوش دارید، به آنچه‬ ‫پیام به کلیسای طیاتیرا‬ ‫که روح به کلیساها می گوید گوش دهید.‬ ‫81 به فرشتۀ کلیسای طیاتیرا بنویس:‬ ‫کسی که پیروز شود، عذاب مرگ دوم را‬ ‫«این است سخنان پسر خدا که چشمانش‬ ‫نخواهد چشید.»‬ ‫مانند آتش می درخشد و پاهایش مثل‬ ‫برنج ِ شفاف، درخشان است. 91 از اعمال‬ ‫پیام به کلیسای ِپرگاموم‬ ‫و محبت و وفاداری و خدمت نیکو و‬ ‫21 به فرشته کلیسای ِپرگاموم بنویس:‬ ‫بردباری تو آ گاه هستم و می دانم که ا کنون‬ ‫«این است سخنان آن کسی که صاحب‬ ‫اعمال تو از گذشته بهتر است. 02 و اما از تو‬ ‫آن شمشیر تیز دو دم است. 31 می دانم‬ ‫َ‬ ‫شکایتی دارم: تو ایزابل را آزاد گذاشته ای.‬ ‫تو در کجا به سر می بری، تخت شیطان‬ ‫ایزابل، زنی که ادعا می کند نبیه است و با‬ ‫در آنجا قرار دارد و می دانم ایمانی که‬ ‫تعلیم خود بندگان مرا گمراه می کند تا آن ها‬ ‫به من داری کم نشده است. تو حتی در‬ ‫مرتکب زنا و خوردن خورا ک هایی شوند‬ ‫ِ‬ ‫آن زمان که آنتیپاس، شاهد امین ِ من در‬ ‫که به بتها تقدیم شده است. 12 به او مهلت‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫شهر تو یعنی در خانۀ شیطان شهید شد،‬ ‫داده ام که توبه کند ولی او نمی خواهد‬ ‫ایمانت را از دست ندادی. 41 اما از تو‬ ‫دست از زنا کاری های خود بکشد. 22 بدان‬ ‫چند شکایت دارم: در ِپرگاموم عده ای با‬ ‫که من او را گرفتار بسترش خواهم ساخت‬ ‫تو هستند که به تعالیم ِبلعام چسپیده اند.‬ ‫و عاشقانش را که با او زنا کرده اند، همراه‬ ‫ِبلعام به باالق تعلیم داد که چگونه قوم‬
  • 5. ‫مکاشفه  2 ،​3‬ ‫​‬ ‫6761‬ ‫و نزدیک است از بین برود تقویت‬ ‫خودش گرفتار مصیبت شدیدی خواهم‬ ‫کن، زیرا من هیچ یک از کارهایی که‬ ‫کرد، مگر اینکه از آن کارهایی که با او کرده‬ ‫پسندیدۀ خداست، در تو نیافته ام. 3 پس‬ ‫بودند، توبه کنند 32 و فرزندانش را به قتل‬ ‫آنچه را که آموخته و شنیده ای به یاد آور‬ ‫خواهم رسانید. با این کارها، همۀ کلیساها‬ ‫و آن را محکم نگهدار و توبه کن. ا گر‬ ‫خواهند فهمید که من افکار و نیت های‬ ‫بیدار نشوی، من مانند دزد بر سر تو‬ ‫انسان را می آزمایم، و به هر یک از شما‬ ‫خواهم آمد و تو لحظۀ آمدن مرا نخواهی‬ ‫مطابق اعمالش جزا خواهم داد.‬ ‫ِ‬ ‫دانست. 4 اما چند نفر در ساردس داری‬ ‫42 ا کنون روی سخن من با بقیۀ شما در‬ ‫که لباس های خود را نیالوده اند. آنها با‬ ‫طیاتیرا است که این تعالیم را نپذیرفته اید و‬ ‫لباس سفید با من راه خواهند رفت زیرا‬ ‫آنچه را که آنها اسرار مخصوص شیطان‬ ‫ ‬ ‫مستحق آنند. 5 کسی که پیروز شود، به‬ ‫می خوانند، نیاموخته اید. من نمی خواهم‬ ‫لباس سفید ملبس خواهد شد و نامش را‬ ‫بار بیشتری بر شما تحمیل کنم. 52 فقط‬ ‫هرگز از کتاب زندگی پا ک نخواهم کرد و‬ ‫می خواهم آنچه دارید تا زمانی که من‬ ‫در پیشگاه پدر خود و فرشتگان، او را از‬ ‫می آیم محکم نگاه دارید. 62 به کسی که‬ ‫آن ِ خود خواهم دانست.‬ ‫پیروز شود و در انجام ارادۀ من تا به آخر‬ ‫6 ای کسانی که گوش دارید، آنچه را که‬ ‫استقامت نشان دهد، قدرت خواهم داد‬ ‫روح به کلیساها می گوید، بشنوید.»‬ ‫تا بر تمام ملت ها حکمرانی کند. 72 او‬ ‫با عصای آهنین بر آنها فرمان خواهد‬ ‫ِ‬ ‫پیام به کلیسای فیالدلفیا‬ ‫راند و آنها را مثل ظروف سفالین خواهد‬ ‫ِ‬ ‫7 به فرشتۀ کلیسای فیالدلفیا بنویس:‬ ‫شکست. او تمام این کارها را با قدرتی‬ ‫«این است سخنان آن قدوس و صادق‬ ‫که من از پدر دریافت کرده ام، انجام‬ ‫که کلید داود را به دست دارد. دری را که‬ ‫خواهد داد. 82 و همچنین ستارۀ صبح را به‬ ‫او باز کند نمی توان بست و هر دری را‬ ‫او خواهم بخشید.‬ ‫که او ببندد نمی توان باز کرد. 8 من اعمال‬ ‫92 ای کسانی که گوش دارید، آنچه را که‬ ‫تو را می دانم و دروازۀ باز پیش روی تو‬ ‫روح به کلیساها می گوید، بشنوید.»‬ ‫قرار داده ام که هیچ کس نمی تواند آن را‬ ‫ِ‬ ‫پیام به کلیسای ساردس‬ ‫ببندد؛ زیرا با اینکه قدرت تو کم است،‬ ‫3‬ ‫کالم مرا نگهداشته ای و نام مرا انکار‬ ‫ِ‬ ‫به فرشتۀ کلیسای ساردس بنویس:‬ ‫نکرده ای. 9 توجه کن! این است کاری که‬ ‫«این است سخنان آن کسی که‬ ‫من خواهم کرد: آنانی را که از جماعت‬ ‫صاحب هفت روح خدا و هفت ستاره‬ ‫شیطان هستند و ادعای یهودیت می کنند،‬ ‫است. اعمال تو را می دانم و ا گرچه همه‬ ‫ولی نیستند و دروغ می گویند، خواهم‬ ‫می گویند تو زنده هستی، ولی مرده ای.‬ ‫آورد و پیش پای تو خواهم افگند و آنها‬ ‫2 بیدار شو و آن چیزهایی را که باقی مانده‬
  • 6. ‫7761‬ ‫مکاشفه  3 ،​4‬ ‫​‬ ‫شده از من بخر تا تو را به راستی دولتمند‬ ‫خواهند دانست که تو محبوب من هستی،‬ ‫گرداند و لباس سفیدی بخر تا بپوشی‬ ‫01 زیرا مطابق تعالیم من رفتار کردی و‬ ‫و خجلت عریانی خود را بپوشانی و‬ ‫نسبت به من وفادار ماندی، من نیز تو را‬ ‫مرحمی بخر و به چشمان خویش بمال تا‬ ‫از آزمایش سختی که قرار است بر تمامی‬ ‫ببینی. 91 همۀ کسانی را که دوست می دارم،‬ ‫دنیا واقع شود و سا کنانش را بیازماید،‬ ‫سرزنش می کنم و تأدیب می نمایم، پس‬ ‫حفظ خواهم کرد. 11 بزودی می آیم، آنچه‬ ‫غیور باش و توبه کن. 02 من پشت در‬ ‫را داری محکم نگهدار و نگذار کسی‬ ‫ایستاده در را می کوبم، ا گر کسی صدای‬ ‫تاج تو را بگیرد. 21 من کسی را که پیروز‬ ‫مرا بشنود و در را باز کند داخل می شوم‬ ‫گردد، مثل ستونی در عبادتگاه خدای‬ ‫و با او نان خواهم خورد و او نیز با من.‬ ‫خود ثابت خواهم ساخت، او هرگز از‬ ‫12 به آن کسی که پیروز گردد، جایی در‬ ‫آنجا نخواهد رفت و من نام خدای خود‬ ‫روی تخت سلطنت خود خواهم بخشید،‬ ‫را بر او خواهم نوشت. من نام شهر خدا،‬ ‫همان طور که من پیروز شدم و با پدر بر‬ ‫یعنی آن اورشلیم نوی را که از آسمان و از‬ ‫تخت سلطنت او نشستم.‬ ‫جانب خدای من نزول می کند و همچنین‬ ‫22 ای کسانی که گوش دارید، آنچه را که‬ ‫نام نو خود را بر او خواهم نوشت.‬ ‫روح به کلیساها می گوید، بشنوید.»»‬ ‫31 ای کسانی که گوش دارید، آنچه را که‬ ‫روح به کلیساها می گوید، بشنوید.»‬ ‫پرستش در عالم باال‬ ‫4‬ ‫پس از آن نگاه کردم و در آسمان‬ ‫پیام به کلیسای الئودیکیه‬ ‫دری باز دیدم و همان صدایی که‬ ‫41 به فرشتۀ کلیسای الئودیکیه بنویس:‬ ‫من در آغاز شنیده بودم مانند شیپوری به‬ ‫«این است سخنان «آمین»، آن شاهد‬ ‫من گفت: «باال بیا، من آنچه را که باید‬ ‫امین و راستین و آغاز تمام خلقت خدا.‬ ‫بعد از این رخ دهد به تو نشان خواهم‬ ‫ُ‬ ‫51 من از همۀ اعمال تو آ گاه هستم و‬ ‫داد.» 2 روح خدا مرا فرا گرفت و دیدم‬ ‫می دانم که تو نه گرم هستی و نه سرد.‬ ‫که در آسمان تخت سلطنتی قرار داشت‬ ‫ای کاش گرم می بودی و یا سرد. 61 اما‬ ‫ ‬ ‫و بر روی آن تخت کسی نشسته بود، 3 که‬ ‫چون بین این دو، یعنی نه گرم هستی و نه‬ ‫مانند یشم و عقیق می درخشید و گردا گرد‬ ‫سرد، تو را از دهان خود قی خواهم کرد‬ ‫تخت را رنگین کمانی به درخشندگی‬ ‫71 زیرا می گویی: «دولتمند هستم و ثروت‬ ‫زمرد فراگرفته بود. 4 در پیرامون این تخت‬ ‫جمع کرده ام و محتاج به چیزی نیستم.»‬ ‫بیست و چهار تخت دیگر بود و روی‬ ‫در حقیقت، ا گرچه این را نمی دانی، با‬ ‫آن ها بیست و چهار پیر نشسته بودند.‬ ‫این وجود تو بیچاره و بدبخت و بینوا‬ ‫آن ها لباس سفید به تن و تاج زرین به سر‬ ‫و کور و عریان هستی. 81 به تو نصیحت‬ ‫داشتند. 5 از آن تخت برق می درخشید و‬ ‫می کنم، طالیی را که در آتش تصفیه‬
  • 7. ‫مکاشفه  4 ،​5‬ ‫​‬ ‫8761‬ ‫و ال ک شده بود. 2 و فرشتۀ نیرومندی را‬ ‫غرش و رعد شنیده می شد. در پیش روی‬ ‫دیدم که با صدای بلند می گفت: «چه‬ ‫تخت، هفت مشعل سوزان می سوخت.‬ ‫کسی شایسته است که طومار را باز کند و‬ ‫اینها هفت روح خدا هستند. 6 و همچنین‬ ‫مهرهایش را بردارد؟» 3 اما هیچ کس در‬ ‫ُ‬ ‫در برابر تخت چیزی که مانند دریایی از‬ ‫آسمان یا روی زمین و یا زیر زمین قادر‬ ‫شیشه یا بلور بود، دیده می شد. در اطراف‬ ‫نبود که طومار را باز کند و یا به داخل آن‬ ‫و در چهار گوشۀ تخت، چهار حیوان‬ ‫ببیند. 4 من زار زار می گریستم، زیرا کسی‬ ‫قرار داشتند که بدن آن ها از هر طرف‬ ‫یافت نشد که شایستۀ آن باشد که طومار‬ ‫پر از چشم بود. 7 حیوان اول مانند شیر‬ ‫ُ‬ ‫را باز کند و یا به داخل آن ببیند. 5 آنگاه‬ ‫بود، دومی مانند گوساله، سومی صورتی‬ ‫یکی از پیران به من گفت: «گریه مکن‬ ‫مانند صورت انسان داشت و چهارمی‬ ‫زیرا آن شیر، شیری که از طایفۀ یهودا و‬ ‫مانند عقابی پر گشوده بود. 8 هر یک از‬ ‫َ‬ ‫نهالی از نسل داود است، پیروز شده و او‬ ‫این چهار حیوان شش بال داشت و بدن‬ ‫حق باز کردن طومار و برداشتن هفت مهر‬ ‫ُ‬ ‫آن ها از هر طرف پر از چشم بود و شب‬ ‫ُ‬ ‫آن را دارد.»‬ ‫و روز دائما می گفتند: «قدوس، قدوس،‬ ‫ً‬ ‫6 آنگاه دیدم که در بین همان تخت‬ ‫قدوس، خداوند، خدای قادر مطلق که بود‬ ‫سلطنت و در میان آن حیوانات و پیران،‬ ‫و هست و آمدنی است.»‬ ‫بره ای ایستاده بود، که عالمت برۀ‬ ‫9 هر وقت این حیوانات آن تخت نشین‬ ‫قربانی شده را داشت. آن بره دارای هفت‬ ‫را که تا ابد زنده است، تجلیل و تکریم‬ ‫شاخ و هفت چشم بود. هفت چشمی‬ ‫و تمجید می کنند، 01 آن بیست و چهار‬ ‫که هفت روح خدا هستند و به تمام دنیا‬ ‫پیر در برابر تخت نشین که تا ابد زنده‬ ‫فرستاده شده اند. 7 بره پیش آمد و طومار‬ ‫است سجده می کنند و او را می پرستند‬ ‫را از دست راست تخت نشین گرفت.‬ ‫و تاج های خود را در پیش تخت او‬ ‫8 همین که او آنرا گرفت آن چهار حیوان و‬ ‫می اندازند و فریاد می زنند:‬ ‫بیست و چهار پیر، پیش بره سجده کردند.‬ ‫11«ای خداوند و خدای ما، تو تنها‬ ‫پیران به یک دست چنگ داشتند و به‬ ‫شایسته ای که صاحب جالل و‬ ‫دست دیگر جام های زرین ِ پر از بخور‬ ‫ُ‬ ‫حرمت و قدرت باشی، زیرا تو همه‬ ‫ُ‬ ‫ آن ها‬ ‫که نشانۀ دعاهای مقدسین است. 9‬ ‫چیز را آفریدی و به ارادۀ تو، آن ها‬ ‫سرود نوی می سرائیدند:‬ ‫هستی و زندگی یافتند.»‬ ‫«تو شایسته ای که، طومار را‬ ‫بگیری، و مهرهایش را باز کنی،‬ ‫بره و طومار (کتاب)‬ ‫ُ‬ ‫زیرا تو کشته شدی و با خون خود‬ ‫مردمان را از هر قبیله و زبان، از هر‬ ‫آنگاه دیدم که تخت نشین، طوماری‬ ‫در دست راست دارد که هر دو‬ ‫5‬ ‫ملت و امت برای خدا خریدی. 01تو‬ ‫طرف آن نوشته شده و با هفت مهر، مهر‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬
  • 8. ‫9761‬ ‫مکاشفه  5 ،​6‬ ‫​‬ ‫بردارد تا انسان ها یکدیگر را بکشند و‬ ‫آنها را به سلطنت رسانیدی تا به‬ ‫همچنین به او شمشیر بزرگی داده شد.‬ ‫عنوان کاهنان، خدای ما را خدمت‬ ‫5 وقتی بره، سومین مهر را باز کرد، شنیدم‬ ‫ُ‬ ‫کنند و آن ها بر زمین فرمانروایی‬ ‫که حیوان سوم گفت: «بیا» آنگاه نگاه کردم‬ ‫خواهند کرد.»‬ ‫و اسپ سیاهی را دیدم که سوارش ترازویی‬ ‫11 آنگاه نگاه کردم و صدای فرشتگان‬ ‫به دست داشت 6 و صدایی از میان آن‬ ‫بی شماری را که صدها هزار و هزاران‬ ‫حیوانات به گوشم رسید که می گفت:‬ ‫هزار بودند، شنیدم. آن ها دور آن تخت‬ ‫َ‬ ‫«قیمت یک چارک گندم و یا سه چارک‬ ‫و حیوانات و پیران ایستاده بودند 21 و با‬ ‫جو، مزد یک روز کار خواهد بود. به‬ ‫َ‬ ‫صدای بلند فریاد می زدند:‬ ‫روغن زیتون و شراب ضرری مرسان.»‬ ‫«برۀ قربانی شده شایسته است تا‬ ‫7 زمانی که او چهارمین مهر را باز‬ ‫ُ‬ ‫قدرت و ثروت و حکمت و توانایی،‬ ‫کرد، صدای حیوان چهارم را شنیدم که‬ ‫حرمت و جالل و تمجید بیابد.»‬ ‫ُ‬ ‫می گفت: «بیا» 8 وقتی به آنجا نگاه‬ ‫31 آنگاه می شنیدم که همۀ موجودات‬ ‫کردم، اسپ رنگ پریده ای را دیدم که‬ ‫آسمان و زمین و زیر زمین و بحر و هرچه‬ ‫نام سوارش مرگ بود و دنیای مردگان‬ ‫در آن ها است فریاد می کردند:‬ ‫به دنبالش می آمد. به او قدرتی داده‬ ‫«ستایش و عزت، جالل و قدرت،‬ ‫شد تا یک چهارم زمین را با شمشیر و‬ ‫از آن ِ کسی باد که بر تخت سلطنت‬ ‫گرسنگی و امراض مهلک و حیوانات‬ ‫می نشیند و تا به ابد از آن ِ بره باد!»‬ ‫وحشی از بین ببرد.‬ ‫41 و آن چهار حیوان گفتند: «آمین» و‬ ‫9 وقتی پنجمین مهر را باز کرد، در زیر‬ ‫ُ‬ ‫پیران سجده نموده، او را پرستش کردند.‬ ‫قربانگاه ارواح کسانی را دیدم که به خاطر‬ ‫کالم خدا و اعتراف ایمان خود شهید شده‬ ‫شکستن مهرها‬ ‫ُ‬ ‫بودند. 01 آن ها با صدای بلند فریاد زدند:‬ ‫«ای خداوند قدوس و راستین، تا به کی‬ ‫در آن هنگام که بره، اولین مهر از‬ ‫ُ‬ ‫آن هفت مهر را شکست، من می دیدم‬ ‫ُ‬ ‫6‬ ‫بر سا کنان زمین داوری نمی کنی و انتقام‬ ‫و می شنیدم، که یکی از آن حیوانات با‬ ‫خون ما را از آن ها نمی گیری؟» 11 به هر‬ ‫صدایی مانند رعد می گوید: «بیا» 2 و‬ ‫یک از آن ها ردای سفیدی دادند و به‬ ‫نا گهان اسپ سفیدی را دیدم که سوار آن‬ ‫آن ها گفته شد، که اندکی دیگر بیارامند‬ ‫کمانی به دست داشت و تاجی به او داده‬ ‫تا تعداد همقطاران و برادران شان که‬ ‫شد و او پیروزمندانه برای پیروزی برآمد.‬ ‫می باید مثل آنها کشته شوند، کامل گردد.‬ ‫3 وقتی بره، دومین مهر را باز کرد، شنیدم‬ ‫ُ‬ ‫21 آنگاه وقتی بره، ششمین مهر را باز کرد،‬ ‫ُ‬ ‫ و اسپ دیگری‬ ‫حیوان دوم گفت: «بیا» 4‬ ‫دیدم که زلزلۀ شدیدی رخ داد. آفتاب مانند‬ ‫که سرخ رنگ بود بیرون آمد و به سوار آن‬ ‫بوجی درشت سیاه شد و مهتاب، کامالً مثل‬ ‫قدرت داده شد تا صلح را از روی زمین‬
  • 9. ‫مکاشفه  6 ،​7‬ ‫​‬ ‫0861‬ ‫از قبیلۀ شمعون، دوازده هزار از قبیلۀ الوی،‬ ‫خون سرخ شد 31 و ستارگان آسمان مانند‬ ‫دوازده هزار از قبیلۀ ایسسکار، 8 دوازده‬ ‫َ‬ ‫انجیرهایی که از تندباد به زمین می ریزند،‬ ‫هزار از قبیلۀ زبولون، دوازده هزار از قبیلۀ‬ ‫فرو ریختند. 41 آسمان مانند طوماری در‬ ‫یوسف و دوازده هزار از قبیلۀ بنیامین.‬ ‫هم پیچیده ای ناپدید شد و همۀ کوه ها و‬ ‫جزیره ها از جای خود حرکت کردند، 51 و‬ ‫جمعیت بزرگ از تمام ملتها‬ ‫پادشاهان و فرمانروایان زمین، سرلشکران‬ ‫9 بعد از این نگاه کردم و گروه بزرگی را‬ ‫و توانگران، زورمندان و همۀ انسانها چه‬ ‫دیدم که به شمار نمی آمد. از همۀ ملتها‬ ‫برده و چه آزاد، خود را در غارها و در‬ ‫و همۀ قبایل و امتها و زبانها در پیش‬ ‫میان صخره های کوه ها پنهان ساختند.‬ ‫تخت سلطنت و در مقابل بره ایستاده‬ ‫61 و به کوه و صخره ها گفتند: «به روی‬ ‫بودند. آن ها لباس سفیدی به تن داشتند‬ ‫ما بیفتید و ما را از چهرۀ تخت نشین و از‬ ‫و شاخه ای از درخت خرما در دست شان‬ ‫خشم و غضب بره پنهان کنید، 71 زیرا روز‬ ‫بود 01 و با هم فریاد می زدند: «نجات‬ ‫عظیم خشم آن ها رسیده است، چه کسی‬ ‫ما از جانب خدایی است که بر تخت‬ ‫می تواند آن روز را تحمل کند؟»‬ ‫سلطنت می نشیند و از جانب بره است.»‬ ‫11 و همۀ فرشتگانی که در پیرامون تخت‬ ‫بعد از این چهار فرشته را دیدم،‬ ‫که در چهار گوشۀ زمین ایستاده‬ ‫7‬ ‫بودند، همراه با پیران و آن چهار حیوان‬ ‫بودند و جلوی چهار باد زمین را می گرفتند تا‬ ‫در پیش تخت، روی بر زمین نهاده و‬ ‫دیگر بادی بر بحر و خشکی و یا هیچ‬ ‫خدا را عبادت کردند. 21 آن ها می گفتند:‬ ‫درختی نوزد 2 و فرشتۀ دیگری را دیدم که‬ ‫َََ‬ ‫«آمین، حمد و جالل و حکمت، سپاس‬ ‫از مشرق بر می خاست و مهر خدای زنده‬ ‫ُ‬ ‫و حرمت، قدرت و قوت از آن ِ خدای ما‬ ‫ّ‬ ‫را در دست داشت و با صدای بلند به‬ ‫باد، تا به ابد! آمین.»‬ ‫آن چهار فرشته که قدرت یافته بودند به‬ ‫31 آنگاه یکی از آن پیران به من خطاب‬ ‫خشکی و بحر ضرر برسانند، گفت: 3 «تا‬ ‫کرده گفت: «این مردان سفید پوش‬ ‫آن زمان که ما مهر خدای ما را بر پیشانی‬ ‫ُ‬ ‫چه کسانی هستند و اهل کجایند؟»‬ ‫بندگانش نگذاریم، به بحر و خشکی و یا‬ ‫41 من جواب دادم: «ای آقای من، تو‬ ‫درختان ضرری نرسانید.» 4 و شنیدم که‬ ‫می دانی.» بعد به من گفت: «اینها‬ ‫تعداد کسانی که از همۀ قبایل بنی اسرائیل‬ ‫کسانی هستند که از آن عذاب سخت‬ ‫نشانۀ مهر را دریافت داشته بودند، یکصد‬‫ُ‬ ‫گذشته اند، ردا های خود را شسته و در‬ ‫ دوازده هزار‬ ‫و چهل و چهار هزار بود. 5‬ ‫خون بره سفید کرده اند. 51 به این سبب‬ ‫از قبیلۀ یهودا، دوازده هزار از قبیله رؤبین،‬ ‫آن ها در برابر تخت خدا هستند و او‬ ‫دوازده هزار از قبیلۀ جاد، 6 دوازده هزار‬ ‫را شب و روز در عبادتگاهش خدمت‬ ‫از قبیلۀ اشیر، دوازده هزار از قبیلۀ نفتالی،‬ ‫َ‬ ‫می کنند و آنها در سایۀ آن تخت نشین‬ ‫ دوازده هزار‬ ‫دوازده هزار از قبیلۀ منسی، 7‬ ‫ََ ّ‬
  • 10. ‫1861‬ ‫مکاشفه  7 –​9‬ ‫​‬ ‫فرو ریخت، ثلث زمین و ثلث درختان و‬ ‫خواهند بود. 61 آنها دیگر احساس گرسنگی‬ ‫همۀ سبزه ها سوختند.‬ ‫یا تشنگی نخواهند کرد. آفتاب و یا هیچ‬ ‫8 دومین فرشته در شیپور خود دمید و‬ ‫گرمای سوزانی به آن ها ضرر نخواهد‬ ‫چیزی مانند کوهی مشتعل به بحر افگنده‬ ‫رسانید. 71 زیرا آن بره که در مرکز تخت‬ ‫شد و ثلث بحر به خون مبدل گردید 9 و‬ ‫است، چوپان آنها خواهد بود و آنها را‬ ‫ثلث موجودات زندۀ بحر مردند و ثلث‬ ‫ُ‬ ‫به چشمه های آب زندگی هدایت خواهد‬ ‫کشتی های آن غرق گشتند.‬ ‫کرد و خدا همۀ اشکها را از چشمان آنها‬ ‫01 سومین فرشته در شیپور خود دمید‬ ‫پا ک خواهد کرد.»‬ ‫و ستارۀ بزرگی که مانند مشعل بزرگ و‬ ‫سوزانی بود، از آسمان بر روی ثلث دریاها‬ ‫مهر هفتم‬ ‫ُ‬ ‫و چشمه سارها افتاد. 11 نام آن ستاره،‬ ‫«افسنتین» بود و ثلث آبها تلخ شد. و مردم‬ ‫َ َ‬ ‫هنگامی که بره، هفتمین مهر را‬ ‫ُ‬ ‫باز کرد نزدیک نیم ساعت در آسمان‬ ‫8‬ ‫بسیار از آبها که تلخ شده بود، مردند.‬ ‫ُ‬ ‫خاموشی برقرار بود 2 و من دیدم که هفت‬ ‫21 سپس چهارمین فرشته در شیپور خود‬ ‫شیپور به هفت فرشته ای که در پیشگاه‬ ‫دمید، چنان ضربه ای به ثلث آفتاب و‬ ‫خدا ایستاده بودند، داده شد.‬ ‫ثلث ماه و ثلث ستارگان وارد شد، که‬ ‫3 در این وقت فرشته ای دیگر آمد و‬ ‫یک سوم آن ها تاریک شدند و ثلث نور‬ ‫پیش قربانگاه ایستاد. او بخورسوزی‬ ‫ُ ُ‬ ‫روز و ثلث نور شب از بین رفت. 31 آنگاه‬ ‫از طال به دست داشت و مقدار زیادی‬ ‫من عقابی را دیدم که در آسمان پرواز‬ ‫بخور به او داده شد تا به همراه دعاهای‬ ‫ُ ُ‬ ‫می کرد و با صدای بلند می گفت: «وای،‬ ‫ِ‬ ‫همۀ مقدسین بر قربانگاه طالیی پیش‬ ‫وای، وای بر سا کنان زمین، زیرا که هم‬ ‫  دود‬‫تخت سلطنت تقدیم نماید. 4‬ ‫ا کنون سه فرشتۀ دیگر شیپورهای خود را‬ ‫بخور از دست آن فرشته همراه با دعاهای‬ ‫ُ ُ‬ ‫خواهند دمید.»‬ ‫ فرشته،‬ ‫مقدسین به پیشگاه خدا باال رفت. 5‬ ‫در این وقت، پنجمین فرشته در‬ ‫شیپور خود دمید و من ستاره ای‬ ‫ِ‬ ‫9‬ ‫بخورسوز را برداشته آنرا از آتش قربانگاه پر‬ ‫ُ‬ ‫ساخت و آن را به روی زمین افگند. آنگاه‬ ‫ُ ُ‬ ‫را دیدم که به زمین افتاد و کلید «چاه‬ ‫رعد و برق و صدای ترسنا کی برخاست‬ ‫بی انتها» به آن ستاره داده شد 2 و با‬ ‫و زمین لرزید.‬ ‫آن کلید، چاه بی انتها را باز کرد و از‬ ‫چاه دودی مانند دود یک کورۀ بزرگ‬ ‫نواختن شیپور ها‬ ‫برخاست و نور آفتاب و هوا از دود‬ ‫6 هفت فرشته ای که هفت شیپور به‬ ‫چاه، تیره و تار گشت. 3 آنگاه از آن دود‬ ‫دست داشتند، آماده شدند تا در آن ها‬ ‫ملخ هائی بیرون آمده، زمین را پر ساختند‬ ‫ُ‬ ‫بدمند. 7 اولی در شیپور خود دمید و ژاله و‬ ‫و به آنها قدرتی مثل قدرت گژدم داده شد‬ ‫ُ‬ ‫آتش آمیخته با خون بارید و بر روی زمین‬
  • 11. ‫مکاشفه  9 ،​01‬ ‫​‬ ‫2861‬ ‫41 که به فرشتۀ ششم که شیپور را به‬ ‫ ‬ ‫4 و به آن ها گفته شد که به علف زمین‬ ‫دست داشت می گفت: «چهار فرشته ای‬ ‫و گیاهان و درختان کاری نداشته باشند،‬ ‫را که بر دریای بزرگ فرات بسته اند، آزاد‬ ‫بلکه فقط به آدمیانی که مهر خدا را بر‬ ‫ُ‬ ‫ساز.» 51 پس آن چهار فرشته آزاد شدند‬ ‫ به آن ها‬ ‫خود ندارند، ضرر برسانند. 5‬ ‫تا ثلث آدمیان را بکشند. آنها برای همین‬ ‫اجازه داده شد این آدمیان را به مدت‬ ‫سال و ماه و روز و ساعت آماده شده‬ ‫پنج ماه شکنجه دهند و مانند کسانی که‬ ‫بودند. 61 من شنیدم که تعداد سواران آن ها‬ ‫از نیش گژدم رنج می برند آن ها را عذاب‬ ‫ُ‬ ‫دو صد میلیون نفر بود. 71 در رؤیایی‬ ‫دهند، ولی اجازۀ کشتن آن ها را نداشتند.‬ ‫که من دیدم، اسپان و سواران آن ها‬ ‫6 در آن ایام این مردمان آرزوی مرگ‬ ‫چنین بودند: سواران سینه پوش هایی‬ ‫خواهند کرد، اما به آرزوی خود نخواهند‬ ‫ِ‬ ‫به رنگ های سرخ ِ آتشین و آبی و زرد‬ ‫رسید. خواهان مردن خواهند بود، ولی‬ ‫گوگردی بر تن داشتند. اسپان سرهایی‬ ‫مرگ به سراغ آن ها نخواهد آمد.‬ ‫مانند سر شیر داشتند و از دهان شان آتش‬ ‫7 این ملخ ها مثل اسپان آمادۀ جنگ‬ ‫و دود و گوگرد بیرون می آمد. 81 این سه‬ ‫بودند. بر روی سر آن ها چیزهائی شبیه‬ ‫بال یعنی آتش و دود و گوگرد که از دهان‬ ‫به تاج های طالیی قرار داشت. صورت‬ ‫شان بیرون می آمد، ثلث آدمیان را کشت.‬‫آن ها مانند صورت انسان بود. 8 موهای‬ ‫91 قدرت اسپان در دهان و دم های آن ها‬ ‫ُ‬ ‫شان مانند موهای زنان، دندان هایی مثل‬ ‫بود. زیرا دم های شان به مارهایی شباهت‬ ‫ُ‬ ‫دندان های شیر داشتند 9 و سینه های‬ ‫آن ها را سینه پوش های مانند ِز ِره های‬ ‫داشت که با سر خود می گزیدند و به مردم‬ ‫آزار می رسانیدند.‬ ‫آهنین می پوشانید و صدای بالهای شان‬ ‫02 بقیۀ آدمیان که از این بالها نجات یافتند،‬ ‫مانند صدای اسپان و ارابه هایی بود که‬ ‫از کارهای دست خود توبه نکردند و از‬ ‫به میدان جنگ هجوم می آورند. 01 آن ها‬ ‫پرستش شیاطین و بتهایی که از طال و نقره‬ ‫ُ‬ ‫مانند گژد م، صاحب د م های نیشداری‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫و برنج و سنگ و چوب ساخته شده بودند‬ ‫هستند و قدرت دارند با دم خود پنج ماه‬ ‫ُ‬ ‫و قادر به دیدن و شنیدن و راه رفتن نیستند،‬ ‫به نوع بشر آزار برسانند. 11 پادشاه آن ها‬ ‫دست نکشیدند 12 و از آدمکشی و جادوگری‬‫فرشتۀ چاه بی انتها است که نامش به‬ ‫عبرانی «ابدون» و در یونانی «آپولیون»‬ ‫و زنا و یا دزدی خود توبه نکردند.‬ ‫ََ‬ ‫ بالی اول به‬ ‫(نابود کننده) می باشد. 21‬ ‫فرشته و طومار کوچک‬ ‫پایان رسید، اما دو بالی دیگر هنوز‬ ‫آنگاه فرشتۀ پر قدرت دیگری‬ ‫ُ‬ ‫را که از آسمان پائین می آمد،‬ ‫01‬ ‫هست، که باید بیاید.‬ ‫31 آنگاه ششمین فرشته در شیپور خود‬ ‫ِ‬ ‫دمید و من از چهار گوشۀ قربانگاه طالیی دیدم. او با ابری پوشیده شده بود و‬ ‫که در حضور خدا قرار دارد، صدایی شنیدم رنگین کمانی به دور سرش بود، چهره اش‬
  • 12. ‫3861‬ ‫مکاشفه  01 ،​11‬ ‫​‬ ‫فرشته گرفته، خوردم و آن در دهان من‬ ‫مانند آفتاب می درخشید و ساق پاهایش‬ ‫مثل عسل شیرین بود، اما وقتی آن را‬ ‫مثل ستون های آتش بود. 2 در دستش‬ ‫خوردم اندرونم تلخ شد. 11 به من گفتند:‬ ‫طومار کوچک باز شده ای بود و پای‬ ‫«باید یک بار دیگر این پیشگویی ها‬ ‫راستش بر بحر و پای چپ او بر خشکی‬ ‫را دربارۀ امت ها، ملتها و زبان ها و‬ ‫قرار داشت. 3 آنگاه فریاد بلندی مانند‬ ‫پادشاهان بسیار بازگو کنی.»‬ ‫غرش شیر برآورد و همین که او سخن‬ ‫گفت، رعدهای هفتگانه فریاد برآوردند.‬ ‫دو شاهد‬ ‫4 من آماده شدم که آنچه را که رعدهای‬ ‫به من چوب درازی که مانند‬ ‫چوب اندازه گیری بود، دادند‬ ‫11‬ ‫هفتگانه می گفتند بنویسم، اما صدایی را‬ ‫از آسمان شنیدم که می گفت: «آنچه را‬ ‫و گفتند: «برو عبادتگاه و قربانگاه را‬ ‫که رعدهای هفتگانه گفتند، در دل خود‬ ‫اندازه بگیر و تعداد عبادت کنندگان را‬ ‫نگهدار و آن را ننویس.»‬ ‫بشمار 2 ولی با حویلی خارج عبادتگاه‬ ‫5 آنگاه دیدم آن فرشته ای که به روی‬ ‫کاری نداشته باش، آن را اندازه نگیر.‬ ‫بحر و خشکی ایستاده بود، دست راست‬ ‫زیرا به ملتهای غیر یهودی واگذار شده‬ ‫خود را به سوی آسمان بلند کرد 6 و به آن‬ ‫است و آنها به مدت چهل و دو ماه شهر‬ ‫کس که تا به ابد زنده است و آسمان و‬ ‫مقدس را پایمال خواهند کرد. 3 من دو‬ ‫زمین و بحر و هرچه در آنهاست را آفرید،‬ ‫شاهد خود را مأمور خواهم ساخت که‬ ‫سوگند یاد کرده گفت: «دیگر تأخیری‬ ‫لباسی از پارچه های درشت پوشیده و‬ ‫نخواهد شد! 7 بلکه در آن روزهایی که‬ ‫در تمام آن یکهزار و دوصد و شصت‬ ‫فرشتۀ هفتم شیپور خود را به صدا در‬ ‫روز پیشگویی کنند.»‬ ‫می آورد نقشه های مخفی خدا انجام‬ ‫4 این دو نفر همان دو درخت زیتون و‬ ‫خواهد شد، همان طور که به بندگان خود‬ ‫ِ‬ ‫دو چراغی هستند که در پیشگاه خداوند‬ ‫یعنی انبیاء وعده داده بود.»‬ ‫زمین می ایستند. 5 ا گر کسی بخواهد‬ ‫8 بعد همان صدایی که من از آسمان‬ ‫به آن ها آزاری برساند، از دهان آنها‬ ‫شنیده بودم، باز با من صحبت کرده‬ ‫آتش بیرون می ریزد و دشمنان شان را‬ ‫گفت: «برو طومار باز شده را از دست‬ ‫می سوزاند، به این ترتیب هر که در پی‬ ‫فرشته ای که بر بحر و خشکی ایستاده‬ ‫آزار آن ها باشد، کشته می شود. 6 این‬ ‫است، بگیر.» 9 پس به سوی آن فرشته‬ ‫دو نفر قدرت بستن آسمان را دارند، به‬ ‫رفتم و به او گفتم که طومار کوچک را‬ ‫طوری که در مدت پیشگویی آنها باران‬ ‫به من بدهد. او به من گفت: «آن را بردار‬ ‫نبارد و قدرت دارند که چشمه های آب‬ ‫و بخور. اندرونت را تلخ خواهد ساخت‬ ‫را به خون مبدل سازند و زمین را هر زمان‬ ‫ولی در دهان تو مثل عسل شیرین خواهد‬ ‫که بخواهند به بالیی دچار سازند.‬ ‫بود.» 01 پس طومار کوچک را از دست‬
  • 13. ‫مکاشفه  11 ،​21‬ ‫​‬ ‫4861‬ ‫7 و آن زمان که شهادت خود را به‬ ‫هفتمین شیپور‬ ‫پایان رسانند، آن حیوان وحشی که‬ ‫51 آنگاه فرشتۀ هفتم در شیپور خود دمید‬ ‫از چاه بی انتها می آید با آنها جنگ‬ ‫و صداهای بلندی از آسمان بگوش رسید که‬ ‫خواهد کرد. آنها را شکست خواهد داد‬ ‫می گفتند: «فرمانروایی دنیا به خداوند ما‬ ‫و به قتل خواهد رسانید. 8 اجساد شان‬ ‫و مسیح او رسیده و او تا به ابد حکومت‬ ‫در جادۀ عمومی آن شهر بزرگ که به‬ ‫خواهد کرد.» 61 و آن بیست و چهار پیر‬ ‫کنایه سدوم یا مصر نامیده شده است،‬ ‫که در برابر خدا روی تخت های شان‬ ‫خواهند افتاد. همان جایی که خداوند‬ ‫نشسته بودند، به روی خود افتاده، خدا را‬ ‫آن ها نیز مصلوب شد. 9 به مدت سه‬ ‫عبادت کردند و می گفتند:‬ ‫و نیم روز مردمان از هر امت و قبیله،‬ ‫71«تو را سپاس می گوئیم ای‬ ‫از هر ز بان و ملت بر اجساد آنها‬ ‫خداوند، خدا، تویی قادر مطلق‬ ‫خواهند نگریست و نخواهند گذاشت‬ ‫که هستی و بودی. زیرا تو قدرت‬ ‫آنها دفن شوند. 01 به خاطر مرگ این‬ ‫بسیار عظیم خود را به دست گرفته و‬ ‫دو نفر تمام مردم روی زمین خوشحال‬ ‫سلطنت را آغاز کرده ای. 81ملت ها‬ ‫خواهند شد. جشن خواهند گرفت و به‬ ‫خشمگین شدند، اینک روز خشم‬ ‫یکدیگر هدیه خواهند داد، ز یرا این‬ ‫تو رسیده است، زمان آن رسیده‬ ‫دو نبی تمام مردم روی زمین را معذب‬ ‫است که مردگان داوری شوند، ا کنون‬ ‫می ساختند. 11 در پایان این سه و نیم‬ ‫زمان اجر گرفتن خادمان تو یعنی‬ ‫روز، روح زندگی از جانب خدا بر آنها‬ ‫انبیاء می باشد، و هم مقدسان و‬ ‫وارد آمد و آن ها به روی پای خود‬ ‫هم ترسندگان نام تو، چه کوچک و‬ ‫ایستادند و تمام کسانی که این واقعه را‬ ‫چه بزرگ. زمان آن رسیده است تا‬ ‫دیدند، سخت وحشت کردند. 21 آنگاه‬ ‫تباه کنندگان زمین را از بین ببری.»‬ ‫آن دو، صدای بلندی از آسمان شنیدند‬ ‫ِ‬ ‫91 آنگاه عبادتگاه خدا در آسمان باز شد و‬ ‫که به آنها می گفت: «به اینجا بیائید.»‬ ‫او دیده‬ ‫در داخل عبادتگاه، صندوق پیمان ِ‬ ‫و آنها پیش چشم دشمنان خود در‬ ‫شد، رعد و برق و زلزله پدید آمد، صداهای‬ ‫ابری به آسمان رفتند. 31  در همان‬ ‫ترسنا ک شنیده شد و ژالۀ شدید بارید.‬ ‫لحظه زلزلۀ شدیدی رخ داد و یک دهم‬ ‫شهر فرو ر یخت و هفت هزار نفر در‬ ‫زن و اژدها‬ ‫آن زلزله کشته شدند و آن ها که زنده‬ ‫در این وقت عالمت بزرگی‬ ‫در آسمان ظاهر شد: زنی را‬ ‫21‬ ‫ماندند، وحشت کردند و خدای آسمان‬ ‫را تمجید نمودند.‬ ‫دیدم که آفتاب به تن داشت و ماه زیر‬ ‫41 بالی دوم به پایان رسید و بالی سوم‬ ‫پاهایش بود. او تاجی از دوازده ستاره بر‬ ‫بزودی می رسد.‬
  • 14. ‫5861‬ ‫مکاشفه  21 ،​31‬ ‫​‬ ‫برادران ما با خون بره و با شهادتی که‬ ‫سر داشت. 2 او حامله بود و از درد زایمان‬ ‫به زبان می آورند بر او غالب شده اند،‬ ‫و پریشانی، فریاد می زد.‬ ‫زیرا آن ها حاضرند جان های خود را‬ ‫3 آنگاه عالمتی دیگر در آسمان ظاهر‬ ‫فدا کرده، بمیرند. 21 پس ای آسمان ها‬‫شد: اژدهای سرخ رنگ و بزرگی را دیدم‬ ‫و همۀ سا کنان آن ها خوشی کنید. اما‬ ‫که هفت سر و ده شاخ داشت و بر هر‬ ‫وای بر شما، ای زمین و ای بحر، زیرا‬ ‫یکی از سرهایش نیم تاجی قرار داشت،‬ ‫ابلیس به سوی شما آمده است و از‬ ‫4 و با دم خود ثلث ستارگان آسمان را جمع‬ ‫ُ‬ ‫اینکه می داند مهلت زیادی ندارد، بسیار‬ ‫کرد و آنها را بر زمین ریخت. اژدها در‬ ‫خشمگین است.»‬ ‫برابر آن زنی که نزدیک بود بزاید، ایستاد‬ ‫31 همین که اژدها فهمید که به زمین‬ ‫تا همین که نوزادش به دنیا بیاید، آن‬ ‫را ببلعد. 5 آن زن پسری به دنیا آورد که‬ ‫انداخته شده است، به دنبال زنی که کودک‬ ‫ذ کوری به دنیا آورد، رفت. 41 اما به آن زن‬ ‫قرار بود با عصایی آهنین بر همۀ ملتها‬ ‫دو بال عقاب بزرگ داده شد تا به سوی‬ ‫حکومت کند. اما کودک او به سوی خدا‬ ‫و تخت او ربوده شد 6 و آن زن به بیابان،‬ ‫مکانی که در بیابان برایش آماده شده بود،‬ ‫پرواز کند و مدت سه و نیم سال در آنجا‬ ‫به جایی که خدا برایش آماده کرده بود،‬ ‫دور از دسترس مار نگهداری شود. 51 مار‬ ‫گریخت تا در آنجا به مدت یکهزار و‬ ‫به دنبال آن زن سیالبی از دهان خود‬ ‫دوصد و شصت روز نگهداری شود.‬ ‫7 در آسمان جنگی برپا شد. میکائیل‬ ‫بیرون آورد تا با جریان آن او را بشوید‬ ‫و ببرد. 61 اما زمین به کمک او آمده دهان‬ ‫و فرشتگانش با اژدها و فرشتگان او‬ ‫خود را باز کرد و سیالبی را که اژدها از‬ ‫جنگیدند. 8 اژدها شکست خورد و دیگر‬ ‫دهان خود جاری ساخته بود فرو برد. 71 از‬ ‫در آسمان جایی برای او و فرشتگانش‬ ‫این رو اژدها نسبت به آن زن خشمگین‬ ‫نبود. 9 پس آن اژدهای بزرگ از آسمان به‬ ‫شد و رفت تا با بقیۀ فرزندان او که احکام‬ ‫زیر انداخته شد، آن مار قدیمی که کلیۀ‬ ‫خدا را نگاه می دارند و به عیسی شهادت‬ ‫دنیا را گمراه می کند و نامش ابلیس و‬ ‫می دهند، بجنگد 81 و اژدها در کنار بحر‬ ‫شیطان است، با فرشتگانش به زمین‬ ‫به انتظار ایستاد.‬ ‫افگنده شدند.‬ ‫01 آنگاه صدایی بلند در آسمان شنیدم‬ ‫دو حیوان وحشی‬ ‫که می گفت: «ا کنون نجات و قدرت و‬ ‫آنگاه دیدم که یک حیوان‬ ‫وحشی از میان بحر بیرون‬ ‫31‬ ‫پادشاهی خدای ما رسیده است و مسیح‬ ‫او قدرت را به دست گرفته است و کسی‬ ‫که مدعی برادران ما بود و شب و روز آنها می آید که ده شاخ و هفت سر داشت.‬ ‫را در برابر خدای ما متهم می ساخت، بر هر یک از شاخ هایش نیم تاجی قرار‬ ‫از آسمان بیرون رانده شده است. 11 این داشت و بر هر یک از سرهایش نامی‬
  • 15. ‫مکاشفه  31 ،​41‬ ‫​‬ ‫6861‬ ‫11 آنگاه حیوان وحشی دیگری را دیدم،‬ ‫کفرآمیز نوشته شده بود. 2 این حیوان‬ ‫وحشی مثل پلنگی بود که پاهایش مانند‬ ‫که از زمین بیرون آمد. او دارای دو شاخ‬ ‫مانند شاخ های بره بود، اما مثل اژدها‬‫پاهای خرس و دهانش چون دهان شیر‬ ‫سخن می گفت 21 و وقتی در حضور حیوان‬ ‫بود. اژدها قدرت و تاج و تخت و‬ ‫اول قرار داشت، از قدرت و اختیار او‬ ‫اختیارات وسیع خود را به او واگذار نمود.‬ ‫3 به نظرم آمد که یکی از سرهای حیوان‬ ‫استفاده می کرد و همۀ زمین و سا کنان آن را‬ ‫به پرستش حیوان اول، که زخم کشنده اش‬ ‫وحشی که ضربۀ مرگبار دیده بود، از زخم‬ ‫التیام یافته بود، مجبور می ساخت. 31 او‬ ‫کشنده اش التیام یافت. همۀ دنیا با حیرت‬ ‫معجزات بزرگی انجام می داد، حتی در‬ ‫به دنبال آن حیوان می رفتند. 4 مردم اژدها‬ ‫مقابل چشم همه از آسمان آتش بر زمین‬ ‫را پرستش کردند، زیرا او اختیارات خود‬ ‫بارانید 41 و با معجزاتی که اجازه داشت در‬ ‫را به آن حیوان واگذار کرده بود. آن ها‬ ‫حیوان وحشی را نیز پرستش نمودند و‬ ‫نام حیوان اول انجام دهد، سا کنان زمین‬ ‫می گفتند: «کیست همتای این حیوان؟‬ ‫را فریب داد و به آن ها گفت که پیکره ای‬ ‫به افتخار آن حیوان که با شمشیر زخمی‬ ‫کیست که بتواند با او بجنگد؟»‬ ‫5 به آن حیوان اجازه داده شد، سخنان‬ ‫شده و هنوز زنده بود، بسازند. 51 او اجازه‬ ‫یافت به پیکرۀ آن حیوان بدمد تا بتواند‬ ‫گزاف و کفرآمیز بگوید و به مدت چهل‬ ‫سخن بگوید و تا آنانی را که پیکره را‬ ‫و دو ماه سلطنت نماید. 6 او زبان خود را‬ ‫پرستش نمی کردند، بکشد. 61 از آن گذشته‬ ‫به کفرگویی بر ضد خدا باز کرد. به او و‬ ‫همه را از کوچک و بزرگ، توانگر و‬ ‫مأوای آسمانی او با تمام سا کنان آن ناسزا‬ ‫بینوا، آزاد و برده، مجبور می ساخت که‬‫می گفت. 7 او همچنین اجازه یافت تا با‬ ‫روی دست راست یا پیشانی خود عالمتی‬ ‫مقدسین خدا بجنگد و آن ها را شکست‬ ‫داشته باشند. 71 تا هیچ کس نتواند بدون آن‬ ‫دهد و بر همۀ امتها و ملتها و زبانها و‬ ‫عالمت خرید و فروش کند، و آن عالمت‬ ‫قبایل دنیا اقتدار یابد. 8 تمام مردم دنیا او‬ ‫ِ‬ ‫یا نام آن حیوان بود و یا عدد نام او. 81 این‬ ‫را پرستش خواهند کرد، یعنی کسانی که‬ ‫محتاج حکمت است و هر صاحب خردی‬ ‫پیش از پیدایش عالم نام شان در کتاب‬ ‫ِ‬ ‫می تواند عدد نام آن حیوان را که ششصد‬‫زندگی که متعلق به بره ذبح شده می باشد،‬ ‫و شصت و شش است حساب کند. زیرا که‬ ‫ثبت نشده است.‬ ‫ِ‬ ‫9 ای کسانی که گوش دارید بشنوید:‬ ‫آن، عدد انسان است.‬ ‫01 ا گر قرار باشد کسی به اسارت برود،‬ ‫سرود مقدسین‬ ‫به اسارت خواهد رفت و ا گر قرار باشد‬ ‫آنگاه نگاه کردم و بره را بر‬ ‫فراز کوه سهیون ایستاده دیدم.‬ ‫41‬ ‫کسی با شمشیر کشته شود، با شمشیر کشته‬ ‫خواهد شد. بردباری و ایمان مقدسین به‬ ‫همراه او یکصد و چهل و چهار هزار نفر‬ ‫این حقیقت بستگی دارد.‬
  • 16. ‫7861‬ ‫مکاشفه  41‬ ‫9 فرشتۀ سوم آمد و با صدای بلندی فریاد‬ ‫بودند که نام او و نام پدرش بر پیشانی‬ ‫زده گفت: «هر آن کس که حیوان وحشی و‬ ‫آن ها نوشته بود. 2 از آسمان صدایی‬ ‫پیکرۀ او را پرستش نماید و نشانۀ او را‬ ‫شنیدم، که مانند صدای آبشار و غرش‬ ‫بر پیشانی و یا دست خود بگیرد، 01 شراب‬ ‫شدید رعد و صدای سرود چنگ نوازانی‬ ‫غضب خدا را خواهد نوشید. یعنی‬ ‫بود که چنگ های خود را می نواختند.‬ ‫شرابی که رقیق نگشته در جام خشم او‬ ‫3 آن ها در برابر تخت و در حضور‬ ‫ریخته می شود، آن ها در برابر فرشتگان‬ ‫چهار حیوان و پیران سرود تازه ای‬ ‫مقدس و در برابر بره در شعله های آتش‬ ‫می سرائیدند. آن سرود را هیچ کس‬ ‫و گوگرد عذاب خواهند دید. 11 دود آتشی‬ ‫نمی توانست بیاموزد، مگر آن یکصد و‬ ‫که آن ها را عذاب می دهد تا به ابد بلند‬ ‫چهل و چهار هزار نفر که از تمام دنیا‬ ‫خواهد بود و برای آنانی که حیوان وحشی‬ ‫خریده و آزاد شده بودند. 4 اینها مردمانی‬ ‫و پیکره اش را پرستش می کنند، و یا‬ ‫هستند که خود را با زنان نیالوده اند و از‬ ‫نشان او را دریافت می دارند، نه در روز‬ ‫روابط زناشویی امتناع کرده اند و هرجا‬ ‫سالمتی است و نه در شب.» 21 بردباری‬ ‫که بره می رود، به دنبال او می روند. آن ها‬ ‫مقدسینی که احکام خدا را حفظ می کنند‬ ‫برای خدا و بره به عنوان اولین نمونه از‬ ‫و به عیسی وفادار هستند، به این حقیقت‬ ‫میان انسانها خریداری و آزاد گشته اند.‬ ‫بستگی دارد.‬ ‫5 هیچ دروغی در لب های ایشان یافت‬ ‫31 صدایی از آسمان شنیدم که می گفت:‬ ‫نشد و بی نقص و بی عیب هستند.‬ ‫«این را بنویس: خوشا به حال کسانی‬ ‫که از این پس در خداوند می میرند و‬ ‫سه فرشته‬ ‫روح خدا می گوید بلی، آنها از زحمات‬ ‫6 آنگاه در وسط آسمان فرشتۀ دیگری‬ ‫خویش راحت خواهند شد، زیرا اعمال‬ ‫را به حال پرواز دیدم که یک مژدۀ ابدی به‬ ‫نیک شان با آن ها خواهد بود.»‬ ‫سا کنان زمین، یعنی به همۀ ملتها و قبایل‬ ‫و زبانها و امتها می رسانید. 7 او با صدایی‬ ‫درو محصول زمین‬ ‫بلند فریاد می زد: «از خدا بترسید و او‬ ‫41 آنگاه همچنانکه من می نگریستم، ابر‬ ‫را حمد گوئید، زیرا که ساعت داوری‬ ‫سفیدی ظاهر شد و بر آن ابر کسی مانند‬ ‫او آمده است. او را که آسمان و زمین و‬ ‫پسر انسان نشسته بود که تاجی طالیی بر‬ ‫بحر و چشمه های آب را آفرید، پرستش‬ ‫سر، و داسی تیز در دست داشت. 51 فرشتۀ‬ ‫نمائید.»‬ ‫دیگری از عبادتگاه بیرون آمد و با صدای‬ ‫8 آنگاه فرشتۀ دیگر، یعنی فرشتۀ دوم ظاهر‬ ‫بلند خطاب به آن کس که روی ابر نشسته‬ ‫ِ‬ ‫گشت و فریاد برآورد: «بابل بزرگ ـ آن زنی‬ ‫بود گفت: «داس خود را بردار و درو کن،‬ ‫که تمام ملتها را مجبور کرده است از شراب‬ ‫ِ‬ ‫زیرا موسم درو رسیده و محصول زمین‬ ‫شهوت و زنا کاری او بنوشند ـ نابود شد.»‬
  • 17. ‫مکاشفه  41 –​61‬ ‫​‬ ‫8861‬ ‫«چقدر بزرگ و شگفت انگیز است‬ ‫کامالً آماده است.» 61 پس آن کس که روی‬ ‫اعمال تو، ای خداوند، خدای قادر‬ ‫ابر نشسته بود، داس خویش را به کار برد‬ ‫ُ‬ ‫مطلق! چقدر عادالنه و درست است‬ ‫ِ‬ ‫و محصول زمین درو شد. 71 بعد فرشتۀ‬ ‫روش های تو، ای پادشاه ملتها!‬ ‫دیگری از عبادتگاه در آسمان بیرون آمد. او‬ ‫4کیست که از تو نترسد، ای خداوند،‬ ‫نیز داس تیزی در دست داشت. 81 سپس‬ ‫و نام تو را جالل ندهد؟ زیرا تو تنها‬ ‫از قربانگاه نیز فرشتۀ دیگری که حافظ‬ ‫مقدسی. همۀ ملتها خواهند آمد و در‬ ‫ِ‬ ‫آتش قربانگاه بود، آمد و به صاحب داس‬ ‫ِ‬ ‫پیشگاه تو پرستش خواهند نمود،‬ ‫تیز فریاد زده گفت: «داس تیز خود را‬ ‫زیرا کارهای عادالنۀ تو بر هیچ کس‬ ‫به کار ببر و انگورهای تا کستان این دنیا را‬ ‫پوشیده نیست.»‬ ‫بچین. زیرا خوشه های آن رسیده است.»‬ ‫5 بعد از این دیدم که عبادتگاه، یعنی‬ ‫91 پس آن فرشته داس خود را به کار برد‬ ‫ُ‬ ‫خیمۀ شهادت، در آسمان باز شد 6 و از‬ ‫و انگورهای تا کستان این دنیا را چید و‬ ‫آن هفت فرشته با هفت بال بیرون آمد.‬ ‫ِ‬ ‫آن ها را در چرخشت بزرگ غضب خدا‬ ‫ُ‬ ‫فرشتگان کتان پا کیزه و نورانی به تن و‬ ‫ریخت. 02 انگورها را در آن چرخشت‬ ‫ُ‬ ‫شال زرین به دور سینه داشتند. 7 آنگاه‬ ‫ِ‬ ‫که در خارج شهر بود، زیر پاها کوبیدند و‬ ‫سیالبی از خون جاری شد که به اندازۀ چهل یکی از آن چهار حیوان هفت جام‬ ‫فرسنگ (احتماال برابر با سیصد کیلومتر) طالیی را که از خشم خدایی که تا به ابد‬ ‫ً‬ ‫ و‬ ‫زنده است پر بود، به هفت فرشته داد 8‬ ‫ُ‬ ‫و به بلندی افسار اسپان بود.‬ ‫عبادتگاه از دود جالل و قدرت خدا پر‬ ‫ُ‬ ‫گشت، به طوری که هیچ کس نتوانست تا‬ ‫فرشتگان و بالیای آخر‬ ‫در آسمان عالمت بزرگ و وقتی که هفت بالی آن هفت فرشته تمام‬ ‫شگفت انگیزی دیدم: هفت نشده بود، به آن جا وارد شود.‬ ‫51‬ ‫فرشته با هفت بال. آن ها آخرین بالیا‬ ‫جام های خشم خدا‬ ‫هستند، زیرا با آن ها غضب خدا به پایان‬ ‫آنگاه از عبادتگاه صدای‬ ‫بلندی شنیدم و آن صدا به‬ ‫61‬ ‫ِ‬ ‫2 چیزی دیدم که شبیه بحر شیشه مانند‬ ‫می رسد.‬ ‫آمیخته به آتش بود و در کنار این بحر هفت فرشته گفت: «بروید و هفت جام‬ ‫شیشه مانند، آن کسانی که بر حیوان وحشی خشم خدا را به زمین بریزید.»‬ ‫2 پس فرشتۀ اول رفت و جام خود را‬ ‫و پیکرۀ او و عدد اسمش پیروز شده‬ ‫بودند، قرار داشتند و چنگ هایی را که بر زمین ریخت و زخم های دردنا ک و‬ ‫خدا به آن ها داده بود، در دست های شان بدنمایی بر بدن مردمانی که نشان حیوان‬ ‫دیده می شد. 3 آن ها سرود موسی بندۀ خدا وحشی را به خود داشتند و پیکره اش را‬ ‫می پرستیدند، پدیدار گشت.‬ ‫و سرود بره را می سرائیدند و می گفتند:‬
  • 18. ‫9861‬ ‫مکاشفه  61 ،​71‬ ‫​‬ ‫ناپا ک مانند سه بقه بیرون آمدند. 41 این‬ ‫3 فرشتۀ دوم جام خود را به بحر ریخت و‬ ‫ارواح، شیاطینی هستند که قدرت انجام‬ ‫بحر به خونی مثل خون شخص مرده مبدل‬ ‫معجزات نیز دارند. آن ها به سرتاسر‬ ‫شد و همۀ جانداران بحر مردند.‬ ‫ُ‬ ‫جهان می روند تا پادشاهان تمام دنیا را‬ ‫4 فرشتۀ سوم جام خود را بر دریاها و‬ ‫برای جنگ روز بزرگ خدای قادر مطلق‬ ‫چشمه ها ریخت و آن ها به خون مبدل‬ ‫جمع کنند.‬ ‫گشتند. 5 آنگاه شنیدم که فرشتۀ حافظ آبها‬ ‫51 «توجه کنید، من مثل یک دزد‬ ‫می گفت: «تو در داوری های خویش‬ ‫عادل هستی، تویی آن قدوس که هستی و‬ ‫می آیم. خوشا به حال کسی که آماده باشد‬ ‫بوده ای، 6 زیرا آنها خون مقدسین و خون‬ ‫و لباس خود را نگه دارد تا مجبور نشود‬ ‫عریان و شرمنده در پیش چشم همه راه‬ ‫انبیاء را ریختند و تو به آنها خون داده ای‬ ‫برود!» 61 پس شیاطین، پادشاهان را در‬‫تا بنوشند، زیرا مستحق آنند.» 7 و شنیدم که‬ ‫َ ِ‬ ‫جایی که به عبرانی «حارمگدون» خوانده‬‫از قربانگاه ندایی آمد، که می گفت: «بلی،‬ ‫می شود، جمع کردند.‬ ‫ای خداوند، خدای قادر مطلق، چقدر‬ ‫71 آنگاه فرشتۀ هفتم جام خود را بر هوا‬ ‫راست و عادالنه است داوری های تو!»‬ ‫ریخت و از عبادتگاه و از تخت، صدای‬ ‫8 فرشتۀ چهارم جام خود را بر آفتاب‬ ‫بلندی شنیده شد که می گفت: «همه چیز‬ ‫ریخت و آن اجازه یافت با گرمای خود‬ ‫تمام شد!» 81 و رعد و برق و صداهای‬ ‫آدمیان را بسوزاند. 9 مردم چنان از شدت‬ ‫مهیب شنیده شد و زلزلۀ شدیدی رخ داد،‬‫حرارت آفتاب سوختند که به خدایی‬ ‫که مانند آن در تاریخ بشر هرگز دیده نشده‬ ‫که چنین بالیایی در اختیار دارد، کفر‬ ‫بود. 91 شهر بزرگ سه پاره شد. شهرهای‬‫می گفتند و حاضر نبودند از اعمال خود‬ ‫ِ‬ ‫دنیا ویران شد و خدا اعمال بابل بزرگ را‬ ‫توبه نموده، خدا را تمجید نمایند.‬ ‫01 فرشتۀ پنجم جام خود را بر روی تخت‬ ‫نادیده نگرفت، بلکه او را مجبور کرد جامی‬ ‫را که از شراب آتشین خشم و غضب او پر‬ ‫ُ‬ ‫حیوان وحشی ریخت و سلطنت او به‬ ‫بود، بنوشد. 02 جزیره ها همه ناپدید و کوه ها‬ ‫تاریکی فرو رفت. آدمیان از درد و رنج،‬ ‫زبان های خود را می گزیدند 11 و به‬ ‫محو شدند. 12 دانه های ژالۀ بسیار بزرگ و‬ ‫سنگین از آسمان بر سر آدمیان بارید و مردم‬ ‫خدای آسمان به خاطر دردها و زخم های‬ ‫به خاطر این ژاله، خدا را کفر می گفتند،‬ ‫خویش کفر می گفتند و از اعمال خود‬ ‫زیرا این بالیی بسیار وحشتنا ک بود.‬ ‫توبه نمی کردند.‬ ‫21 فرشتۀ ششم جام خود را بر دریای بزرگ‬ ‫فاحشۀ بزرگ‬ ‫فرات ریخت و آبش خشک شد تا راه برای‬ ‫آنگاه یکی از آن هفت فرشته ای‬ ‫که جام به دست داشتند آمد‬ ‫71‬‫آمدن شاهان مشرق زمین باز باشد. 31 آنگاه‬ ‫دیدم که از دهان اژدها و از دهان حیوان‬ ‫وحشی و از دهان آن نبی دروغین سه روح و با من صحبت کرد. او گفت: «بیا، تا‬
  • 19. ‫مکاشفه  71‬ ‫0961‬ ‫9 این به حکمت و فهم نیاز دارد. آن‬ ‫مجازات آن فاحشۀ بزرگ را که در کنار‬ ‫هفت سر، هفت تپه ای است که زن بر آن‬ ‫دریا های بسیار قرار دارد به تو نشان‬ ‫می نشیند و همچنین هفت پادشاه است‬ ‫دهم. 2 پادشاهان زمین با او زنا کرده اند‬ ‫ ‬ ‫01 که پنج نفر از آن ها از سلطنت بر کنار‬ ‫و مردم سراسر جهان از نوشیدن شراب‬ ‫شده اند و یکی هم ا کنون فرمانروایی‬ ‫زنا کاری او خود را مست ساخته اند.»‬ ‫می کند، و آن هفتمی هنوز نیامده است‬ ‫3 و آن فرشته مرا در روح به بیابان برد‬ ‫ُ‬ ‫و هر وقت بیاید، فقط مدت کوتاهی‬ ‫و در آنجا زنی را دیدم که بر حیوان وحشی‬ ‫دوام خواهد آورد. 11 اما آن حیوان وحشی‬ ‫سرخ رنگی سوار بود. بدن این حیوان‬ ‫که زمانی زنده بود و دیگر زنده نیست،‬ ‫از نام های کفرآمیز پوشیده و دارای‬ ‫هشتمی است و با وجود آن، یکی از آن‬ ‫هفت سر و ده شاخ بود. 4 آن زن لباس‬ ‫هفت نفر می باشد و به سوی هال کت‬ ‫ارغوانی و سرخ در بر داشت و با طال‬ ‫می رود.‬ ‫و جواهرات و مروارید آراسته شده بود.‬ ‫21 ده شاخی که دیدی، ده پادشاه هستند‬ ‫او در دست خود جام طالیی داشت که‬ ‫که هنوز به سلطنت نرسیده اند، اما به آنها‬ ‫از فجور و کثافات زنای او پر بود. 5 بر‬ ‫ُ‬ ‫اختیار داده می شود که به مدت یک‬ ‫پیشانی اش این اسم مرموز نوشته شده‬ ‫ساعت در سلطنت آن حیوان وحشی حصه‬ ‫ِ‬ ‫بود: «بابل بزرگ، مادر فواحش و تمام‬ ‫داشته باشند. 31 زیرا هدف همۀ آن ها یکی‬ ‫ من دیدم که آن زن‬ ‫کثافات روی زمین.» 6‬ ‫است و قدرت و اختیارات خود را به‬ ‫از خون مقدسین و خون شاهدان عیسی‬ ‫حیوان وحشی می بخشند. 41 آن ها با بره‬ ‫سرمست بود.‬ ‫جنگ خواهند کرد، اما بره پیروز خواهد‬ ‫همین که به او نگاه کردم، سخت در‬ ‫ِ‬ ‫شد، زیرا اوست خداوند خداوندان و‬ ‫شگفت شدم. 7 اما آن فرشته به من گفت:‬ ‫شاه شاهان و همراهان او که «برگزیده و‬ ‫ِ‬ ‫«چرا اینقدر تعجب کردی؟ من راز آن زن‬ ‫وفادار» خوانده شده اند، در پیروزی او‬ ‫و راز آن حیوان وحشی را که دارای هفت‬ ‫شریک خواهند بود.»‬ ‫سر و ده شاخ است و او بر آن سوار است‬ ‫51 آنگاه آن فرشته به من گفت: «در‬ ‫به تو می گویم. 8 آن حیوان که زمانی زنده‬ ‫جایی که فاحشه سا کن است، آن آب هایی‬ ‫بود و دیگر زنده نیست، بزودی از چاه‬ ‫که دیدی نشانۀ قوم ها و جمعیت ها و‬ ‫بی انتها بیرون می آید و به سوی هال کت‬ ‫ملتها و زبانها می باشند. 61 آن ده شاخی‬ ‫خواهد رفت. از میان مردمان روی زمین‬ ‫را که دیدی، با آن حیوان وحشی دشمن‬ ‫آنانی که نام های شان پیش از پیدایش‬ ‫فاحشه خواهند شد و او را عریان و ویران‬ ‫دنیا در کتاب زندگی نوشته نشده بود،‬ ‫خواهند ساخت. گوشت تنش را خواهند‬ ‫از دیدن این حیوان تعجب خواهند کرد،‬ ‫خورد و او را در آتش خواهند سوزانید.‬ ‫زیرا او زنده بود ولی دیگر زنده نیست اما‬ ‫71 زیرا خدا در دل های آن ها نهاده که‬ ‫بازهم خواهد آمد.‬
  • 20. ‫1961‬ ‫مکاشفه  71 ،​81‬ ‫​‬ ‫ملکه بر تخت خود نشسته ام! من دیگر‬ ‫خواست او را اجرا نمایند. پس هم رأی‬ ‫بیوه نیستم و غم را هرگز نخواهم دید.»‬ ‫شدند و سلطنت خود را در اختیار حیوان‬ ‫8 به این جهت تمام بالیا یعنی مرگ‬ ‫وحشی قرار دادند تا آنچه خدا فرموده‬ ‫و غم و قحطی در یک روز به او روی‬ ‫است، به کمال رسانند. 81 آن زنی را‬ ‫می آورند و او در آتش خواهد سوخت،‬ ‫که دیدی، همان شهر بزرگ است که بر‬ ‫زیرا خداوند، خدایی که این چنین او را‬ ‫پادشاهان دنیا تسلط دارد.»‬ ‫جزا می دهد، قادر است.»‬ ‫ِ‬ ‫سقوط بابل‬ ‫9 هرگاه پادشاهان زمین که با او زنا‬ ‫کرده اند و از تجمل زیاد او بهره مند‬ ‫شده اند، دود سوختن او را ببینند، به حال‬ ‫پس از این فرشته ای را دیدم،‬ ‫که از آسمان به زیر می آمد.‬ ‫81‬ ‫او گریه و زاری خواهند کرد. 01 آن ها از‬ ‫او با اقتدار و اختیار عظیم آمد و زمین‬ ‫ترس عذابی که او متحمل می شود، دور‬ ‫از شکوه و جالل او روشن شد. 2 آنگاه‬ ‫ایستاده خواهند گفت: «آه، آه، ای شهر‬ ‫ِ‬ ‫با صدایی بلند گفت: «بابل سقوط کرده‬ ‫ِ‬ ‫بزرگ، ای بابل، شهر پر قدرت که در‬ ‫ُ‬ ‫ِ‬ ‫است! بابل بزرگ سقوط کرده است! بابل،‬‫ِ‬ ‫یک ساعت به جزای خود رسیدی.»‬ ‫مسکن شیاطین، و جای همه ارواح خبیث‬ ‫11 تاجران دنیا نیز اشک خواهند ریخت‬ ‫و قفس پرندگان نجس و نفرت انگیز شده‬ ‫و برای او ماتم خواهند گرفت، زیرا دیگر‬ ‫است، 3 زیرا همۀ ملتها از شراب آتشین‬ ‫کسی کاالهای آنها را نمی خرد. 21 دیگر‬ ‫زنای او نوشیده اند. شاهان زمین با او زنا‬ ‫کسی کاالهای طال و نقره، جواهرات و‬ ‫کرده اند و تاجران دنیا از زیادی عیاشی‬ ‫مروارید، لباس های ارغوانی و سرخ، یا‬ ‫او توانگر شده اند.»‬ ‫ابریشم و کتان ظریف، انواع چوب های‬ ‫4 آنگاه صدای دیگری از آسمان شنیدم،‬ ‫قیمتی و معطر، انواع ظروف عاجی و‬ ‫که می گفت: «از او بیرون آئید. ای قوم‬ ‫چوبی و برنجی و آهنین و یا مرمری،‬ ‫برگزیدۀ من، مبادا در گناهان او شریک‬ ‫31 دارچین و ادویه، عطریات و بخور‬ ‫ُ ُ‬ ‫شوید و در بالهایش شریک گردید، 5 زیرا‬ ‫و کُندر، شراب و روغن، آرد و گندم، گاو‬ ‫ُ‬ ‫گناهان او تا به فلک انباشته شده و خدا‬ ‫و گوسفند، اسپ و ارابه های جنگی و‬ ‫جنایات او را از یاد نبرده است. 6 آنچنان با‬ ‫حتی غالمان و نفوس انسانی آن ها را‬ ‫او رفتار کنید که او با دیگران کرده است.‬ ‫نمی خرد. 41 آن میوه ای را که سخت در‬ ‫برای اعمالش دو چندان به او باز گردانید.‬ ‫آرزوی به دست آوردنش بودی، از دست‬ ‫پیاله اش را دو برابر غلیظ تر از پیاله ای‬ ‫دادی و تجمل و شکوه تو از بین رفته‬ ‫بگردانید که او برای شما تهیه کرده است.‬ ‫است و دیگر هیچ وقت آن ها را نخواهی‬ ‫7 او را به همان اندازه که از جالل و تجمل‬ ‫یافت. 51 تاجران این کاالها که ثروت‬ ‫خویش فخر می کرد، غم و عذاب دهید.‬ ‫خود را از آن شهر به دست آوردند، از‬ ‫چون او در دل خود می گوید: «من مثل‬