SlideShare a Scribd company logo
1 of 54
Download to read offline
‫کتاب دوم تواریخ‬
                                         ‫مقدمه‬
‫کتاب دوم تواریخ ادامۀ کتاب اول تواریخ است. این کتاب ثبت وقایع را از سلطنت سلیمان آغاز‬
‫می کند و کارهای مهم دوران سلطنت او مثل ساختن عبادتگاه و قصر سلطنتی با شکوه او را به تفصیل‬
                 ‫بیان می کند. برعالوه این کتاب نقاط ضعیف سلطنت سلیمان را نیز شرح می دهد.‬
‫این کتاب با ذ کر مطالبی در مورد شورش قبایل شمال، پادشاهان یهودا و سقوط اورشلیم که در سال‬
                                                       ‫۶۸۵ ق.م. واقع شد، به پایان می رسد.‬

                                                                    ‫فهرست مندرجات:‬
                                                           ‫سلطنت سلیمان: فصل ۱ - ۹‬
                                            ‫الف: سالهای اول پادشاهی سلیمان: فصل ۱‬
                                                    ‫ب: ساختن عبادتگاه: فصل ۲ - ۷‬
                                         ‫ج: سالهای آخر پادشاهی سلیمان: فصل ۸ - ۹‬
                                                           ‫شورش قبایل شمال: فصل ۰۱‬
                                                    ‫پادشاهان یهود: فصل ۱۱ - ۶۳: ۳۱‬
                                                    ‫سقوط اورشلیم: فصل ۶۳: ۴۱ - ۳۲‬



‫2-3 او تمام فرماندهان نظامی گروه های صد‬
‫نفری و هزار نفری، قضات، رهبران قوم و‬         ‫سلیمان از خداوند طلب‬
‫رؤسای خانواده ها را فراخوانده همگی بر‬            ‫حکمت می کند‬
                          ‫ِ‬             ‫(همچنین در اول پادشاهان ۳: ۱ - ۵۱)‬
‫تپه ای که در جبعون واقع بود رفتند، زیرا‬
‫سلیمان، پسر داود، پادشاه مقتدری خیمۀ حضور خداوند که موسی، خدمتگار‬
‫شد. خداوند، خدای او همراهش خداوند، آنرا در بیابان ساخته بود، در‬                      ‫1‬
‫بود و به او عظمت و قدرت بخشید. آنجا قرار داشت. 4 (یک خیمۀ دیگر هم‬

                                          ‫595‬
‫دوم تواریخ  1 ،​2‬
                                    ‫​‬                                        ‫695‬

‫در اورشلیم بود که داود پادشاه آنرا ساخت که هیچ پادشاهی، نه پیش از تو دیده و نه‬
                  ‫و وقتیکه صندوق پیمان خداوند را از بعد از تو داشته باشد.»‬
                                           ‫قریت یعاریم آورد در آن خیمه قرار داد.)‬
         ‫ثروت و قدرت سلیمان‬                ‫5 برعالوه، قربانگاه برنجی هم که بزل ئیل،‬
‫(همچنین در اول پادشاهان ۰۱: ۶۲ - ۹۲؛‬
                                           ‫پسر اوری، نواسۀ حور ساخته بود در‬
         ‫دوم تواریخ ۹: ۵۲ - ۸۲)‬
                                           ‫همانجا در پیشروی خیمۀ حضور خداوند‬
‫ بعد سلیمان از خیمۀ باالی تپه پائین‬    ‫31‬  ‫قرار داشت. 6 آنگاه سلیمان بحضور‬
                                     ‫ِ‬
‫خداوند در پیشروی آن خیمه رفت و در آمد، جبعون را ترک کرد و به اورشلیم رفت و‬
‫آنجا با مردم دیگر خداوند را عبادت نمود در آنجا بر تخت سلطنت اسرائیل نشست.‬
‫و یکهزار قربانی سوختنی بر آن قربانگاه 41 پس از مدتی یک سپاهی که متشکل‬
‫از یکهزار و چهار صد عرادۀ جنگی و‬                                 ‫برنجی تقدیم کرد.‬
‫7 در همان شب خداوند آمد و به سلیمان دوازده هزار سوار بود جمع کرد. یک عده‬
‫فرمود: «چه می خواهی که برایت بدهم؟» را برای خود در اورشلیم نگهداشت و‬
‫8 سلیمان جواب داد: «تو همیشه با پدرم، بقیه را در شهرهائی که برای عراده جات‬
‫داود مهربان بودی و حاال مرا بجای او تعیین کرده بود، گماشت. 51 در دوران‬
‫به پادشاهی برگزیدی. 9 ای خداوند، سلطنت سلیمان نقره و طال اهمیت سنگ‬
‫خدای من، به وعده ای که داده ای وفا را داشت و چوب سرو مثل چوب عادی‬
‫کن، زیرا مرا بر مردمی که مثل ریگ فراوان بود. 61 سلیمان تعداد زیاد اسپها را‬
‫بیابان بیشمار اند، پادشاه ساختی. 01 پس از مصر و سیسلی وارد می کرد. تاجران‬
‫حاال به من حکمت و معرفت عطا فرما شاه آن ها را بصورت عمده و قیمت‬
‫تا بتوانم راهنمای مناسبی برای آن ها معین می خریدند. 71 هر عراده را به قیمت‬
‫باشم، در غیر آن چگونه ممکن است که ششصد مثقال نقره و یک اسپ را به‬
‫مردمی را به بزرگی قوم برگزیدۀ تو اداره قیمت یکصد و پنجاه مثقال نقره از مصر‬
‫کنم.» 11 خداوند در جواب او فرمود: خریداری می کردند و بعضی از آن ها‬
                        ‫ِ‬
‫«چون آرزوی قلبی ات همین است و از را به پادشاهان حتیان و ارامیان دوباره‬
                             ‫من دارائی، ثروت، حشمت و یا مرگ می فروختند.‬
                                           ‫دشمنانت را نخواستی و حتی عمر‬
      ‫آمادگی برای تعمیر عبادتگاه‬           ‫طوالنی را برای خود طلب نکردی و‬
         ‫(همچنین در اول پادشاهان‬
                                           ‫در عوض حکمت و معرفت خواستی تا‬
        ‫۵: ۱ - ۸۱ و ۷: ۳۱ - ۴۱)‬
                                           ‫بر مردمی که من ترا پادشاه شان ساختم‬
‫سلیمان تصمیم گرفت تا عبادتگاهی‬
‫بنام خداوند و یک قصر شاهی برای‬     ‫2‬       ‫بدرستی حکومت کنی، 21 بنابران، حکمت‬
                                           ‫و معرفت به تو می بخشم. برعالوه، به تو‬
                           ‫آن قدر ثروت، حشمت و عزت می دهم خود آباد کند. 2‬
‫ پس برای این منظور هفتاد‬
‫795‬                               ‫دوم تواریخ  2‬

‫به کسانی که در فن نقاشی و حکا کی‬           ‫هزار نفر را جهت حمل مصالح تعمیراتی،‬
‫آشنا باشند، احتیاج است تا با کارگران‬       ‫هشتاد هزار نفر را برای سنگتراشی‬
‫ما که در یهودا و اورشلیم هستند و پدرم،‬
                             ‫َُ‬            ‫در معدن سنگ و سه هزار و ششصد نفر‬
‫داود آن ها را تعیین کرده بود یکجا کار‬      ‫را هم بغرض مراقبت و نظارت کارهای‬
‫کنند. 8 عالوتا چوب سرو، صنوبر و صندل‬
                           ‫ً‬                                    ‫کارگران تعیین کرد.‬
‫را هم از لبنان برایم بفرست، زیرا می دانم‬   ‫3 بعد این پیام را به حورام، پادشاه‬
‫که کارگران تو در بریدن چوب و فن‬            ‫صور فرستاد: «همانطوریکه برای‬
‫نجاری ماهر هستند و من کارگران خود‬          ‫پدرم، داود چوب سرو مورد ضرورت‬
‫را برای کمک آن ها می فرستم. 9 ما به‬        ‫ساختمان قصر او را برایش فرستادی،‬
‫یک اندازۀ زیاد چوب ضرورت داریم،‬            ‫برای من هم ارسال کن. 4 زیرا می خواهم‬
‫چون عبادتگاهی را که می خواهم آباد کنم‬      ‫عبادتگاهی برای اسم خداوند، خدای‬
‫بسیار بزرگ و بی نظیر خواهد بود. 01 و‬       ‫خود آباد کنم. آن بنا یک ساختمان‬
‫من به کارگرانی که چوب را می برند، دو‬
         ‫ُ‬                                 ‫مقدس خواهد بود که در آنجا خوشبوئی‬
‫هزار تن گندم، دو هزار تن جو، چهارصد‬
             ‫ُ َ‬                  ‫ُ‬        ‫دود می کنیم، نان مخصوص را همیشه‬
‫هزار لیتر شراب و چهارصد هزار لیتر‬          ‫و قربانی های سوختنی را در هر صبح‬
                        ‫روغن می دهم.»‬      ‫و شام، در روزهای سبت، در ماه نو و‬
                                                            ‫َ َ‬
‫11 حورام، پادشاه صور، در جواب او‬           ‫دیگر روزهای تقدیس شدۀ خداوند،‬
‫نامه ای به این مضمون نوشت: «از آنجا‬        ‫خدای خود تقدیم می کنیم. این مراسم‬
‫که خداوند به قوم برگزیدۀ خود محبت‬          ‫برای اسرائیل یک فریضۀ ابدی است‬
‫دارد، ترا بعنوان پادشاه شان انتخاب کرد،‬    ‫از جانب خداوند. 5 عبادتگاهی که من‬
‫21 سپاس باد بر خداوند، خدای اسرائیل‬        ‫می خواهم آباد کنم یک عبادتگاه بزرگی‬
‫که آسمان و زمین را آفرید و به داود‬         ‫خواهد بود، زیرا خدای ما از همه خدایان‬
‫پادشاه چنین پسر حکیم، دانا و بامعرفت‬       ‫دیگر با عظمت تر است. 6 اما چه کسی‬
‫عطا فرمود تا عبادتگاهی برای خداوند‬         ‫می تواند عبادتگاهی برای او بنا کند؟‬
‫و قصری برای خود آباد کند. 31 اینک‬          ‫زیرا که آسمان با همه پهنا و بزرگی آن‬
‫حورام آبی را که یک شخص ماهر و‬              ‫گنجایش او را ندارد، پس من چطور‬
‫استاد با هنر است بخدمتت می فرستم.‬          ‫می توانم عبادتگاه او را بسازم؟ من فقط‬
‫41 مادر او از مردم دان و پدرش از‬           ‫قربانگاهی جهت دود کردن خوشبوئی‬
‫باشندگان صور است. او در کارهای‬             ‫برای او می سازم. 7  بنابران، از تو‬
‫طال، نقره، برنج، آهن، سنگ و چوب‬            ‫خواهش می کنم تا شخصی را برای من‬
‫و همچنین در رشتۀ بافندگی پارچه های‬         ‫بفرستی که در کارهای طال، نقره، برنج و‬
‫کتان نفیس ارغوانی، سرخ و الجوردی و‬         ‫آهن و بافتن پارچه های ارغوانی، سرخ و‬
‫در فن نقاشی، حکا کی و طراحی مهارت‬          ‫الجوردی مهارت داشته باشد، و همچنین‬
‫دوم تواریخ  2 ،​3‬
                                    ‫​‬                                        ‫895‬

‫شصت متر بلندی داشت. دیوارهای‬               ‫بسزائی دارد. او می تواند با کارگران تو‬
‫داخلی آنرا با طالی خالص ورق شانی‬           ‫و آقای من، پدرت داود پادشاه همکاری‬
‫کرد. 5 سالون بزرگ آن را با چوب‬             ‫کند. 51 در بارۀ گندم، جو، شراب و روغن‬
‫صنوبر پوشانده و با طالی خالص‬               ‫که آقای من پیشنهاد کرد، می تواند آن ها‬
‫ورق شانی کرد و در آن نقشهای درختان‬         ‫را برای من بفرستد. 61 من چوب مورد‬
‫خرما و حلقه های زنجیر را به کار برد.‬
     ‫ُ‬                                     ‫ضرورت را از کوههای لبنان قطع کرده،‬
‫6 دیوار های آن را با سنگهای قیمتی‬          ‫آنها را به هم پیوسته از طرف دریا به بندر‬
‫تزئین کرد و طالئی را که در آن به کار برد‬
   ‫ُ‬                                       ‫یافا می فرستم و کارگران شما آنرا از آنجا‬
‫طالی فروایم بود. 7 دیوارها، آستانه ها،‬                 ‫گرفته به اورشلیم نقل بدهند.»‬
‫دروازه ها و چوکاتهای آن ها را با طال‬       ‫71 بعد سلیمان احصائیۀ بیگانگانی را‬
‫ورق شانی و دیوارها را همچنین با‬            ‫که در سرزمین اسرائیل زندگی می کردند‬
‫تصاویر جانوران بالدار حکا کی کرد.‬                         ‫ً‬
                                           ‫(مطابق احصائیه ایکه قبال پدرش، داود‬
‫8 جایگاه معین قدس االقداس در عبادتگاه‬      ‫گرفته بود) گرفت و معلوم شد که تعداد‬
‫مساوی به عرض تعمیر بود، یعنی ده متر‬        ‫آن ها یکصد و پنجاه و سه هزار و ششصد‬
‫عرض و ده متر هم طول داشت. آن را هم‬         ‫نفر بود. 81 از آن جمله هفتاد هزار نفر را‬
‫با طالی خالص، به وزن بیش از بیست‬           ‫برای حمل مواد تعمیراتی، هشتاد هزار‬
‫تن پوشاند. 9 وزن میخهای طالئی ششصد‬     ‫ُ‬   ‫نفر را در معدن کوهستان و سه هزار و‬
‫گرام بود. اطاق های فوقانی را هم با‬         ‫ششصد نفر را برای مراقبت و نظارت کار‬
            ‫طالی خالص ورق شانی کرد.‬                              ‫کارگران تعیین کرد.‬
‫01 در قدس االقداس عبادتگاه مجسمۀ‬
‫دو کروب، یعنی فرشتۀ مقرب، را ساختند‬                   ‫اعمار عبادتگاه‬
                                            ‫(همچنین در اول پادشاهان ۶: ۱ - ۸۳)‬
‫و با طالی خالص ورق شانی نمودند.‬
‫11 مجموع طول بالهای هر دو فرشته ده‬
‫متر بود. 21 یک بال یک فرشته که دو‬
                                           ‫1- 2  سلیمان آباد کردن عبادتگاه‬
                                           ‫خداوند را در ماه دوم سال چهارم‬     ‫3‬
‫و نیم متر طول داشت به دیوار اطاق و‬         ‫سلطنت خود بر کوه موریا در اورشلیم‬
‫بال دیگر آن با بال فرشتۀ دیگر تماس‬          ‫َ ِ‬
                                           ‫شروع کرد. آنجا زمانی خرمنگاه ارنان‬
‫داشت. 31 فرشتگان بر پاهای خود ایستاده‬      ‫یبوسی بود، یعنی همان جائی که خداوند‬
‫و روی شان بطرف داخل اطاق بود.‬              ‫بر پدرش، داود ظاهر شد، بنابران، داود‬
‫41 یک پردۀ نازک کتانی، برنگ ارغوانی،‬             ‫همانجا را برای عبادتگاه تعیین کرد.‬
‫سرخ و الجوردی ساخت که با نقش‬               ‫3 مساحت عبادتگاه خداوند را بطول‬
                 ‫فرشتگان مزین شده بود.‬     ‫سی متر و عرض ده متر بنا کرد. 4 برندۀ‬
                                              ‫ََ‬
‫51 برای پیش روی عبادتگاه دو ستون به‬        ‫پیشروی عبادتگاه دارای ده متر طول و‬
‫ارتفاع هفده و نیم متر ساخت که تاج سر‬       ‫مساوی به عرض تعمیر عبادتگاه بود و‬
‫995‬                             ‫دوم تواریخ  3 ،​4‬
                                    ‫​‬

‫7 بعد ده شمعدان طال را طبق مشخصات‬           ‫آن ها دو و نیم متر بلند بود. 61 سر ستونها‬
‫آن ها ساخت. پنج عدد آن ها را در طرف‬         ‫را با رشته هائی که دارای یکصد انار‬
‫راست و پنج عدد دیگر آن ها را در طرف‬         ‫بودند، مزین کرد. 71 بعد ستونها را در پیش‬
‫چپ عبادتگاه قرار داد. 8 ده پایه میز‬         ‫روی عبادتگاه یکی را در سمت راست و‬
‫هم ساخت و پنج پایۀ آن ها را به راست و‬       ‫دیگر آن را در سمت چپ عبادتگاه قرار‬
‫پنج پایۀ دیگر آن ها را به چپ عبادتگاه‬       ‫داد. ستون طرف راست را یا کین و ستون‬
‫گذاشت. او همچنان یکصد جام طال‬                              ‫سمت چپ را بوعز نامید.‬
                                   ‫ساخت.‬
‫9 یک حویلی برای کاهنان و یک‬                        ‫سامان و اثاثیۀ عبادتگاه‬
                                             ‫(همچنین در اول پادشاهان ۷: ۳۲ - ۱۵)‬
‫حویلی بزرگ دیگر برای مردم ساخت که‬
‫دروازه های شان با برنج ورق شانی شده‬
‫بودند. 01 حوض بزرگ را در کنج جنوب‬
                                            ‫بعد یک قربانگاه برنجی ساخت‬
                                            ‫که ده متر طول و ده متر عرض و‬        ‫4‬
                  ‫شرقی عبادتگاه قرار داد.‬   ‫پنج متر بلندی داشت. 2 سپس یک حوض‬
‫11 بعد حورام یک تعداد دیگ، خا ک‬             ‫مدور ریختگی ساخت که قطر آن پنج متر،‬
‫انداز و کاسه ساخت. سرانجام کارهای‬           ‫بلندی آن دو و نیم متر و محیط آن پانزده‬
‫عبادتگاه خداوند را که سلیمان پادشاه‬         ‫متر بود. 3 دورادور زیر لب حوض با نقش‬
‫به او سپرده بود به انجام رسانید. اشیائی‬     ‫گاوها مزین شده و فاصلۀ بین هر گاو پنجاه‬
‫که او ساخت اینها بودند: 21 دو ستون؛‬         ‫سانتی متر بود. حوض و گاوها بصورت یک‬
‫پیاله های تاجهای سر دو ستون؛ دو‬             ‫تکه ریخته شده بودند. 4 حوض مذکور بر‬
‫شبکه برای تزئین پیاله های تاجهای دو‬         ‫دوازده گاو قرار داشت. سه تای آن ها رو‬
‫ستون؛ 31 چهارصد انار که با دو رشته از‬       ‫بطرف شمال، سه تا رو به مغرب، سه تا‬
‫باالی تاجها آویزان بودند؛ 41 پایه ها و‬      ‫رو به جنوب و سه تای دیگر آن ها رو‬
‫حوضچه های آن ها؛ 51 حوض بزرگ‬                ‫به مشرق داشتند. سر گاوها بطرف بیرون‬
‫و دوازده گاو زیر آن؛ 61 دیگ، کاسه،‬          ‫بود. 5 ضخامت دیوار حوض هشت سانتی‬
‫خا ک انداز، پنجه و سایر لوازم. تمام‬         ‫متر، لب آن به شکل لب پیاله و خود‬
‫لوازم متذکره را حورام، به فرمایش سلیمان‬     ‫حوض بصورت گل سوسن ساخته شده بود‬
       ‫پادشاه، از برنج صیقلی شده ساخت.‬      ‫که گنجایش بیشتر از شصت هزار لیتر آب‬
‫71 کار ریخته گری آن ها را، پادشاه در‬‫ ‬       ‫را داشت. 6 او همچنان ده حوضچه برای‬
‫وادی دریای ُاردن بین سکُوت و صرده‬
   ‫َ َ‬          ‫ُ‬                           ‫شستن گوشت قربانی ساخت که پنج تای‬
                           ‫ِ‬
‫در قالب های گلی انجام داد. 81 مقدار‬         ‫آن ها را در سمت جنوب عبادتگاه و پنج‬
‫برنجی را که سلیمان برای ساختن لوازم‬         ‫تای دیگر آن ها را در سمت شمال قرار‬
‫مذکور به کار برد به اندازه ای زیاد بود که‬   ‫داد. از آب حوض بزرگ برای شستشوی‬
                       ‫وزن آن معلوم نشد.‬                      ‫کاهنان استفاده می شد.‬
‫دوم تواریخ  4 ،​5‬
                                    ‫​‬                                         ‫006‬

‫کاهنان صندوق پیمان را بجای مخصوص‬           ‫91 به این ترتیب سلیمان همه سامان و‬
‫آن در قدس االقداس عبادتگاه آوردند‬          ‫لوازم عبادتگاه خداوند را از قبیل قربانگاه‬
‫و بزیر بالهای کروبیان، یعنی فرشتگان‬        ‫طالئی، میزهای نان مقدس، 02 شمعدانها و‬
‫مقرب، قرار دادند، 8 بطوریکه بالهای‬         ‫شمعهای طالئی با مشخصات آن ها برای‬
‫کروبیان بر صندوق پیمان و میله های حمل‬                   ‫ ‬
                                           ‫قدس االقداس عبادتگاه، 12 گلها، چراغها،‬
‫آن ها پهن بودند. 9 میله های حمل صندوق‬               ‫ ‬
                                           ‫انبرها از طالی خالص؛ 22 گ ُلگیرها،‬
‫پیمان آنقدر دراز بودند که انجام آن ها از‬   ‫جامها، قاشقها و منقل ها ـ همه از طالی‬
‫پیشروی قدس االقداس دیده می شدند،‬           ‫خالص ـ دروازۀ عبادتگاه، دروازۀ دخول‬
‫اما از بیرون دیده نمی شدند و تا به امروز‬   ‫قدس االقداس و دروازه های سالون‬
‫بهمان وضع قرار دارند. 01 در بین صندوق‬                 ‫عبادتگاه را هم از طال ساخت.‬
‫پیمان تنها دو لوحۀ سنگی قرار داشتند که‬
‫موسی در حوریب در آن گذاشته بود، یعنی‬
                                           ‫بعد از آنکه سلیمان همه کارهای‬
                                           ‫عبادتگاه خداوند را تمام کرد، همه‬    ‫5‬
‫بعد از آنکه قوم اسرائیل کشور مصر را‬        ‫اشیائی را که پدرش، داود وقف کرده بود‬
‫ترک کردند، خداوند در همانجا با آن ها‬       ‫به آنجا آورد. طال، نقره و سایر آالت را‬
                            ‫پیمان بست.‬               ‫در خزانه های عبادتگاه گذاشت.‬

            ‫جالل خداوند‬                        ‫انتقال صندوق پیمان خداوند‬
‫11 بعد کاهنان از جایگاه مقدس بیرون‬                    ‫به عبادتگاه‬
                                             ‫(همچنین در اول پادشاهان ۸: ۱ - ۹)‬
‫شدند و همگی یکجا و بدون رعایت‬
‫نوبت مراسم طهارت را بجا آوردند.‬            ‫2 بعد سلیمان همه مو سفیدان، سرکردگان‬
‫21-31 همه نوازندگان و سرایندگان الوی،‬      ‫قبایل و رؤسای خانواده های قوم اسرائیل‬
‫یعنی آساف، هیمان، یدوتون، پسران و‬          ‫را در اورشلیم فراخواند تا صندوق پیمان‬
‫برادران شان، همه ملبس به لباسهای نفیس‬      ‫خداوند را از شهر داود، یعنی سهیون به‬
‫کتانی با دایره و رباب و چنگ با همراهی‬      ‫عبادتگاه بیاورند. 3 پس تمام مردم اسرائیل‬
‫یک صد و بیست کاهن سرنا نواز در سمت‬         ‫در عید سایبانها در ماه هفتم در حضور‬
‫مشرق قربانگاه ایستادند و سرود حمد و‬        ‫شاه جمع شدند. 4 وقتی همه مو سفیدان‬
‫سپاس خداوند را نواختند و این سرود را‬       ‫رسیدند، الویان صندوق پیمان خداوند را‬
‫می خواندند: «خداوند را ستایش کنید‬          ‫برداشتند 5 و همراه خیمۀ حضور خداوند‬
 ‫چون او نیکوست و رحمت ابدی است.»‬           ‫با تمام سامان مقدسه به عبادتگاه آوردند.‬
‫آنگاه عبادتگاه خداوند پر از ابر شد‬
            ‫ُ‬                              ‫6 آنگاه سلیمان و همه مردم اسرائیل که‬
‫41 و کاهنان نتوانستند وظیفۀ خود را اجراء‬   ‫در آنجا حضور داشتند در مقابل صندوق‬
‫کنند، زیرا جالل خداوند عبادتگاه را پر‬
 ‫ُ‬                                         ‫پیمان خداوند آنقدر گاو و گوسفند قربانی‬
                              ‫کرده بود.‬    ‫کردند که نمی شد آنرا حساب کرد. 7 بعد‬
‫106‬                                ‫دوم تواریخ  6‬

    ‫را نخواهی کرد، بلکه پسرت که‬
   ‫از نسل تو می آید، او کسی است‬                       ‫خطابۀ سلیمان‬
                                           ‫(همچنین در اول پادشاهان ۸: ۲۱ - ۱۲)‬
    ‫که عبادتگاهی برای اسم من بنا‬
                         ‫می کند.»‬
    ‫01 حاال خداوند به وعده ای که داده‬
                                          ‫آنگاه سلیمان گفت: «خداوند‬
                                          ‫فرموده است که در تاریکی غلیظی‬      ‫6‬
      ‫بود وفا کرد، زیرا من جانشین‬         ‫سا کن می شوم. 2 اما من برایت عبادتگاه‬
      ‫پدرم، داود شدم و قرار وعده،‬         ‫مجللی آباد کرده ام، جائی که تا ابد در آن‬
        ‫خداوند به من این افتخار را‬                                    ‫سا کن باشی.»‬
         ‫بخشید که بر تخت سلطنت‬            ‫3 بعد رو به طرف جمعیت کرد و تمام‬
  ‫اسرائیل بنشینم و عبادتگاهی بنام‬         ‫مردم اسرائیل بپا ایستادند. 4 پادشاه از‬
‫ و‬
 ‫خداوند، خدای اسرائیل بسازم. 11‬           ‫خداوند درخواست کرد که آن ها را برکت‬
  ‫من در آنجا صندوقی را قرار دادم‬                                       ‫بدهد و گفت:‬
‫که در بین آن پیمانی وجود دارد که‬                   ‫«سپاس باد بر خداوند، خدای‬
‫خداوند با قوم اسرائیل بسته بود.»‬             ‫اسرائیل! او به وعده ای که بزبان‬
                                             ‫خود به پدرم، داود داده بود، وفا‬
             ‫دعای سلیمان‬                        ‫کرد و به او فرمود: 5 «از همان‬
‫(همچنین در اول پادشاهان ۸: ۲۲ - ۳۵)‬
                                               ‫روزیکه قوم برگزیدۀ خود را از‬
‫21 بعد سلیمان در مقابل قربانگاه خداوند‬    ‫مصر بیرون آوردم، هیچ شهری را در‬
‫و در برابر قوم اسرائیل ایستاد و دستهای‬    ‫هیچ یک از قبیلۀ اسرائیل انتخاب‬
‫خود را بلند کرد. 31 سلیمان در حویلی‬          ‫نکرده ام که در آن خانه ای برایم‬
                            ‫ِ‬
‫بیرون قربانگاه برنجی ساخته بود که طول‬             ‫آباد شود، و هیچ شخصی را‬
‫و عرض آن دو و نیم متر و بلندی آن یک‬         ‫برنگزیدم که پیشوای قوم برگزیدۀ‬
‫و نیم متر بود. او باالی آن رفت و در‬       ‫من، اسرائیل باشد. 6 اما اورشلیم را‬
‫حضور جمعیت اسرائیل زانو زد، دستهای‬           ‫انتخاب کردم تا بنام من یاد شود‬
 ‫خود را بسوی آسمان بلند کرد 41 و گفت:‬       ‫و داود را برگزیدم که پیشوای قوم‬
   ‫«ای خداوند، خدای اسرائیل! مثل‬                         ‫من، اسرائیل باشد.»‬
   ‫تو خدای دیگری نه در آسمان و‬              ‫7 آرزوی قلبی پدرم، داود این بود که‬
 ‫نه در زمین وجود دارد. به عهدت‬                ‫عبادتگاهی بنام خداوند، خدای‬
      ‫وفا می کنی و به بندگانت که از‬            ‫اسرائیل بسازد. 8 اما خداوند به‬
   ‫صمیم دل راه ترا دنبال می کنند،‬           ‫داود فرمود: «چون در دل تو بود‬
‫همیشه شفقت نشان می دهی. 51 تو‬                 ‫که عبادتگاهی برای اسم من بنا‬
    ‫وعده ای را که به بنده ات، داود‬              ‫کنی، نیکو کردی که این را در‬
    ‫داده بودی عملی کردی. بلی، با‬              ‫دل خود نهادی، 9 اما تو این کار‬
‫دوم تواریخ  6‬                                ‫206‬

    ‫22 ا گر شخصی متهم به گناهی شود‬            ‫زبانت وعده فرمودی و امروز با‬
  ‫و بر او قسم واجب گردد و آنگاه‬            ‫دست خود آنرا بجا آوردی. 61 پس‬
     ‫بیاید و در برابر این قربانگاه به‬       ‫حاال ای خداوند، خدای اسرائیل‬
 ‫بیگناهی خود قسم بخورد، 32 پس‬              ‫وعدۀ دیگرت را هم که به بنده ات‬
    ‫عرض او را از آسمان بشنو؛ ا گر‬           ‫داود دادی عملی کن که فرمودی:‬
   ‫گناهکار باشد جزایش بده و ا گر‬            ‫«ا گر اوالده ات براه راست بروند‬
            ‫بیگناه باشد او را ببخش.‬          ‫و فرایض مرا بجا آورند، همیشه‬
 ‫42 ا گر مردم اسرائیل بخاطر گناه شان‬             ‫یکی از آن ها پادشاه اسرائیل‬
        ‫در مقابل تو، به دست دشمن‬                   ‫خواهد بود.» 71 بنابران، ای‬
  ‫شکست بخورند و آنگاه بیایند و‬             ‫خداوند، خدای اسرائیل، آن قولی‬
 ‫به درگاه تو روی آورند؛ بنام پا ک‬          ‫را که به بنده ات داود دادی بگذار‬
‫تو اعتراف نمایند و بحضور تو در‬                              ‫که بحقیقت برسد.‬
  ‫این خانه دعا کنند، 52 پس دعای‬                 ‫81 اما آیا ای خدا، واقعا با آدمیان‬
                                                          ‫ً‬
‫قوم برگزیده ات را از آسمان بشنو،‬             ‫بر روی زمین سکونت می کنی؟‬
    ‫گناهان شان را بیامرز و آن ها را‬         ‫آسمان و حتی بلندترین آسمان ها‬
 ‫به این سرزمینی که به نیا کان شان‬             ‫گنجایش حضور ترا ندارند، چه‬
                 ‫بخشیدی، برگردان.‬                ‫رسد به این عبادتگاهی که من‬
     ‫62 وقتیکه دریچه های آسمان بسته‬        ‫برایت بنا کردم. 91 اما ای خداوند،‬
  ‫شوند و بخاطر گناهی که مردم در‬                ‫خدای من! به دعا و عرض این‬
   ‫مقابل تو کرده اند، باران نبارد و‬              ‫بنده ات گوش بده. به زاری و‬
     ‫آنوقت بیایند، به این خانه روی‬           ‫گریۀ این خدمتگارت توجه فرما‬
   ‫آورند، بنام تو اعتراف کنند و از‬          ‫و دعایش را که بدرگاه تو می کند‬
   ‫گناه خود که آن مصیبت را برای‬                ‫قبول فرما. 02 از تو می خواهم که‬
      ‫شان بار آورده است توبه کنند،‬           ‫شب و روز مراقب این عبادتگاه‬
       ‫72 پس دعای شان را از آسمان‬               ‫باشی، زیرا خودت فرمودی که‬
        ‫بشنو، گناهان بندگانت، مردم‬            ‫نامت همیشه در آن خواهد بود.‬
   ‫اسرائیل را ببخش، آن ها را براه‬             ‫همچنان دعای مرا که رو بسوی‬
‫راست هدایت کن و باران را بر این‬                 ‫این عبادتگاه می آورم، اجابت‬
  ‫سرزمینی که آن را بعنوان ملکیت‬               ‫فرما. 12 بلی، دعا و مناجات این‬
           ‫برای شان دادی، بفرست.‬           ‫بنده ات و قوم اسرائیل را که وقتی‬
      ‫82 هرگاه در این سرزمین قحطی و‬        ‫رو بسوی این عبادتگاه می آورند،‬
  ‫مرض بیاید، آفتی بر نباتات نازل‬                 ‫از آسمان که جای سکونت تو‬
                           ‫ِ‬
      ‫شود، یا کرم و ملخ پیدا شوند،‬                 ‫است، بشنو و ما را ببخش.‬
‫306‬                                   ‫دوم تواریخ  6‬

 ‫کرده ام دعا کنند، 53 دعای شان را‬                  ‫یا دشمنان شان شهرهای شان‬
        ‫بشنو و آن ها را پیروز گردان.‬              ‫را تصرف کنند و یا هر مشکل‬
      ‫63 ا گر در مقابل تو گناه کنند، زیرا‬      ‫دیگری که داشته باشند، 92 آنوقت‬
       ‫انسانی نیست که گناه نکند، و‬              ‫ا گر یکی یا همۀ قوم برگزیدۀ تو‬
    ‫تو بر آن ها قهر شوی و ایشان را‬            ‫بخاطر غم و مصیبتی که دارند هر‬
     ‫به دست دشمنان شان بسپاری و‬                ‫یک دست دعا و زاری را بسوی‬
   ‫دشمنان آن ها را به سرزمین های‬              ‫این عبادتگاه دراز کنند، 03 پس از‬
         ‫دور و یا نزدیک اسیر ببرند،‬          ‫آسمان که جایگاه سکونت تو است‬
‫73 هرگاه از کردۀ خود پشیمان شوند‬              ‫بشنو و آن ها را ببخش. تو از دل‬
  ‫و توبه کنند و از آن جاهائی که در‬             ‫همۀ آدمیان آ گاه هستی. هر کس‬
‫اسارت بسر می برند بدرگاه تو دعا‬                  ‫را مطابق اعمالش جزا بده 13 تا‬
   ‫و زاری کنند و بگویند: «ما گناه‬               ‫از تو بترسند، تا آخر عمر در راه‬
  ‫کرده ایم و کار زشتی از ما سر زده‬            ‫تو قدم بردارند و در این سرزمینی‬
‫است.» 83 ا گر به تمامی دل و جان‬                ‫که تو به پدران شان بخشیدی، به‬
  ‫توبه کنند و رو بسوی این سرزمین‬                      ‫پا کی و راستی زندگی کنند.‬
     ‫که تو به اجداد شان بخشیدی و‬              ‫23 به همین قسم، هرگاه یک شخص‬
 ‫این عبادتگاهی که من بنام تو آباد‬            ‫بیگانه که از جملۀ قوم برگزیدۀ تو،‬
   ‫کرده ام دعا کنند، 93 پس زاری و‬            ‫اسرائیل نباشد و بخاطر شهرت نام‬
  ‫دعای شان را از آسمان که مسکن‬               ‫بزرگ، دست توانا و قدرت بازوی‬
     ‫مقدس تو است بشنو، بداد شان‬               ‫تو از یک کشور دوردست بیاید و‬
 ‫برس و آن ها را که در برابر تو گناه‬           ‫رو بسوی این عبادتگاه دعا کند،‬
                     ‫کرده اند ببخش.‬             ‫33 از آسمان که جای سکونت تو‬
        ‫04 حاال ای خدای من، بر ما نظر‬        ‫است دعای او را بشنو و به تقاضا‬
  ‫داشته باش و دعا و مناجات ما را‬               ‫و نیاز او جواب بده تا همۀ مردم‬
     ‫که در اینجا بحضور تو می کنیم‬                 ‫روی زمین تو را بشناسند، مثل‬
       ‫قبول فرما! 14 پس ای خداوند،‬           ‫قوم اسرائیل از تو بترسند و بدانند‬
     ‫خدا، برخیز و با صندوق پیمان‬                ‫که این عبادتگاهی را که من آباد‬
   ‫که مظهر قوت تو است، به مکان‬
                          ‫ّ‬                         ‫کرده ام، بنام تو یاد می شود.‬
         ‫حضور خویش وارد شو. ای‬                      ‫43 ا گر قوم برگزیدۀ تو بفرمان تو‬
     ‫خداوند، خدا، کاهنانت با لباس‬                  ‫بجنگ دشمنان بروند ـ در هر‬
       ‫نجات و رستگاری ملبس باد!‬                 ‫جائیکه باشند ـ و رو بسوی شهر‬
   ‫مقدسانت از نیکویی تو شادمانی‬                  ‫اورشلیم که تو آن را برگزیدی و‬
‫کنند. 24 ای خداوند، خدا، این بندۀ‬            ‫این عبادتگاهی که من بنام تو آباد‬
‫دوم تواریخ  6 ،​7‬
                                    ‫​‬                                         ‫406‬

‫سالمتی تقدیم کرد، زیرا قربانگاه برنجی‬       ‫برگزیده ات را ترک مکن! محبت‬
‫که سلیمان ساخته بود گنجایش آنهمه‬           ‫خود را که به بنده ات، داود داشتی‬
‫قربانی های سوختنی و هدایای آردی و‬                      ‫بخاطر داشته باش.»‬
                       ‫چربی را نداشت.‬
‫8 سلیمان و قوم اسرائیل مراسم عید‬                       ‫وقف عبادتگاه‬
                                           ‫(همچنین در اول پادشاهان ۸: ۲۶ - ۶۶)‬
‫سایبانها را برای هفت روز تجلیل کردند.‬
‫یک گروه بزرگ مردم از سرحد حمات تا‬
‫دریای مصر، در آن مراسم شرکت نمودند.‬
                                           ‫بعد از آنکه سلیمان دعای خود را‬
                                           ‫تمام کرد، آتشی از آسمان فرود آمد‬   ‫7‬
‫9 آن ها هفت روز را برای تبرک قربانگاه و‬    ‫و قربانی های سوختنی و هدایا را سوختاند‬
‫هفت روز دیگر را برای عید صرف کردند‬         ‫و جالل خداوند عبادتگاه را پر کرد.‬
                                                   ‫ُ‬
‫و در روز هشتم جشن دیگری برپا نمودند‬        ‫2 بنابران، کاهنان نتوانستند به عبادتگاه‬
‫01 در روز بیست و سوم ماه هفتم، مردم‬        ‫خداوند داخل شوند. 3 وقتی مردم اسرائیل‬
‫را به خانه های شان فرستاد و همه بخاطر‬      ‫دیدند که آتش از آسمان پائین می آید و‬
‫نیکویی خداوند به داود، سلیمان و قوم‬        ‫جالل خداوند را بر عبادتگاه مشاهده‬
     ‫اسرائیل، شادمان و خوشحال بودند.‬       ‫کردند، روی خود را بر سنگفرش نهادند،‬
                                           ‫خداوند را سجده کردند، ثنا فرستادند و‬
    ‫خدا بار دیگر بر سلیمان ظاهر‬            ‫گفتند: «او نیکوست و رحمت او ابدی‬
              ‫می شود‬                       ‫است.» 4 بعد پادشاه و همه مردم اسرائیل‬
  ‫(همچنین در اول پادشاهان ۹: ۱ - ۹)‬
                                           ‫بحضور خداوند قربانی تقدیم کردند. 5 و‬
‫11 به این ترتیب، سلیمان بنای عبادتگاه‬      ‫سلیمان پادشاه بیست و دو هزار گاو و‬
‫خداوند و قصر شاهی را تمام کرد و همه‬        ‫یکصد و بیست هزار گوسفند را قربانی‬
‫نقشه ها و کارهای آن دو بنا را با موفقیت‬    ‫کرد و با این مراسم پادشاه و همه مردم،‬
‫کامل به انجام رسانید. 21 یک شب خداوند‬      ‫عبادتگاه را برای خداوند وقف کردند.‬
        ‫بر سلیمان ظاهر شد و به او فرمود:‬   ‫6 کاهنان هم به وظایف خود مشغول شدند.‬  ‫ ‬
      ‫«من دعایت را شنیدم و این جا‬          ‫همچنین الویان با آالت موسیقی که داود‬
       ‫را برای اجرای مراسم قربانی‬          ‫پادشاه ساخته بود، سرود حمد خداوند را‬
‫انتخاب کردم. 31 هرگاه دریچه های‬            ‫نواختند و خواندند: «محبت او پایدار و‬
  ‫آسمان را ببندم که باران نبارد، یا‬        ‫ابدی است.» در مقابل آن ها کاهنان، در‬
   ‫به ملخ ها امر کنم که محصوالت‬            ‫حالیکه تمام مردم اسرائیل ایستاده بودند،‬
      ‫زمین را بخورند و یا مرض را‬                                   ‫سرنا می نواختند.‬
  ‫در بین مردم بفرستم، 41 ا گر مردم‬         ‫7  سلیمان وسط حو یلی پیشروی،‬
    ‫نام مرا یاد کنند، سر تواضع خم‬          ‫عبادتگاه را تقدیس کرد و در آنجا‬
       ‫نمایند، دست دعا بلند کنند،‬          ‫قربانی سوختنی، دنبه و چربی و قربانی‬
                                                                ‫ُ‬
‫506‬                             ‫دوم تواریخ  7 ،​8‬
                                    ‫​‬

‫این خواهد بود: «بخاطریکه آن ها‬                    ‫طالب دیدار من باشند و از راه‬
   ‫خداوند، خدای پدران خود را که‬                        ‫خطا برگردند، آنوقت من از‬
  ‫آن ها را از مصر بیرون آورد، ترک‬                   ‫آسمان می شنوم، گناهان شان‬
  ‫نمودند و دنبال خدایان غیر رفتند‬                     ‫را می بخشم و زمین شان را‬
 ‫و آن ها را پرستش و سجده کردند،‬              ‫حاصلخیز می سازم. 51 از این ببعد‬
  ‫بنابران، خداوند این مصیبت را بر‬             ‫چشمان من همیشه باز و گوشهایم‬
                 ‫سر شان آورد.»»‬                      ‫برای شنیدن دعائیکه در این‬
                                                  ‫جا کرده می شود شنوا خواهند‬
         ‫کارهای دیگر سلیمان‬                    ‫بود. 61 این عبادتگاه را برگزیدم و‬
 ‫(همچنین در اول پادشاهان ۹: ۰۱ - ۸۲)‬
                                              ‫تقدیس کردم تا به ابد بنام من یاد‬
‫در اخیر سال بیستم، بعد از آنکه‬
‫سلیمان عبادتگاه خداوند و قصر‬        ‫8‬       ‫شود. چشم و دل من همیشه به این‬
                                                            ‫عبادتگاه خواهد بود.‬
                    ‫ ‬
‫خود را ساخت، 2 کار دیگری که کرد‬                ‫71 و تو هم ا گر مثل پدرت، داود راه‬
‫آبادی دوبارۀ شهرهائی بود که حورام‬           ‫مرا دنبال کنی و همه احکام، اوامر‬
‫به او داده بود و او مردم اسرائیل‬                ‫و فرایض مرا بجا آوری، 81 آنگاه‬
‫را در آن شهر ها جا داد. 3 بعد سلیمان‬              ‫من تخت ترا برقرار می سازم و‬
‫به حمات صوبه حمله کرد و آنرا تصرف‬               ‫مثلیکه به پدرت داود گفتم: «از‬
‫نمود. 4 سپس شهر تدمور را در بیایان‬
                    ‫َ‬                         ‫اوالده ات همیشه یک نفر پادشاه‬
‫و شهرهای دیگری هم برای ذخیره آباد‬                ‫اسرائیل خواهد بود»، به تو هم‬
‫کرد. 5 او همچنین بیت حورون باال و‬                         ‫همین وعده را می دهم.‬
‫بیت حورون پائین را بنا نمود که هر‬           ‫91 اما ا گر شما براه راست نروید، احکام‬
‫دوی آن ها شهر های مستحکم و دارای‬               ‫و اوامری را که به شما داده ام بجا‬
‫دروازه ها با پشت بندهای فوالدی بودند.‬          ‫نیاورید و خدایان بیگانه را سجده‬
‫6 بعلت و دیگر شهرهای ذخیره، مراکز نقلیه‬
                                      ‫َ َ‬    ‫و پرستش کنید، 02 آنوقت من شما را‬
‫و شهرهائی هم برای نگهداری عرابه ها‬           ‫از این سرزمین بیرون می رانم و این‬
‫و اسپها آباد کرد. خالصه سلیمان هر چه‬             ‫عبادتگاه را که بنام خود تقدیس‬
‫می خواست در اورشلیم، لبنان و سراسر‬            ‫کرده ام ترک می کنم و آنرا در میان‬
                      ‫قلمرو خود آباد کرد.‬        ‫همۀ ملتها ضرب المثل و مسخرۀ‬
‫7-8 سلیمان مردمان غیر اسرائیلی، یعنی‬               ‫عام می سازم، 12 و هر کسیکه از‬
             ‫ِ ِ‬                ‫ِ‬
‫باقیماندۀ حتیان، اموریان، فرزیان، حویان‬          ‫پیش این عبادتگاه مجلل بگذرد‬
‫و یبوسیان را به کار اجباری گماشت که تا‬        ‫با تعجب سوال کند: «چرا خداوند‬
‫به امروز از آن ها همان کار را می گیرند.‬             ‫این بنا را به این حال رقت بار‬
‫9 اما از اسرائیل کسی را به بیگاری‬                  ‫درآورده است؟» 22 و جواب آن‬
‫دوم تواریخ  8 ،​9‬
                                    ‫​‬                                          ‫606‬

‫71 بعد سلیمان به شهرهای عصیون‬
       ‫َ‬                                    ‫نمی گرفت، بلکه از آن ها بحیث عسکر،‬
‫حابر و ایلوت، دو شهر ساحلی ادوم،‬            ‫مأمور و قوماندان های نقلیه و سوار کار‬
‫رفت. 81 حورام به دست مأمورین خود‬            ‫می گرفت. 01 دوصد و پنجاه نفر از آن ها‬
‫یک تعداد کشتی و کارکنانی را که در‬           ‫مأمورین عالیرتبۀ دولتی بودند که ادارۀ‬
‫دریانوردی مهارت داشتند فرستاد. آن ها‬                      ‫امور کشور را به دست داشتند.‬
‫با مأمورین سلیمان به اوفیر رفتند و از‬       ‫11 سلیمان دختر فرعون را از شهر داود‬
‫آنجا بیش از پانزده تن طال را بار کرده‬
                  ‫ُ‬                         ‫به قصری که برایش ساخته بود آورد،‬
                    ‫برای سلیمان بردند.‬      ‫زیرا گفت: «زن من نباید در قصر داود،‬
                                            ‫پادشاه اسرائیل زندگی کند، چون هر‬
     ‫مالقات ملکۀ سبا با سلیمان‬              ‫جائیکه صندوق پیمان خداوند در آنجا‬
 ‫(همچنین در اول پادشاهان ۰۱: ۱ - ۳۱)‬
                                                  ‫داخل شده است، مقدس می باشد.»‬
‫چون آوازۀ شهرت سلیمان بگوش‬
‫ملکۀ سبا رسید، با شان و شوکت بسیار‬  ‫9‬       ‫21 بعد سلیمان بر قربانگاهی که در پیش‬
                                            ‫روی برندۀ عبادتگاه ساخته بود، 31 نظر به‬
                                                                       ‫ِ‬
                                                                               ‫ََ‬
‫و کاروان شترهای حامل عطریات، طال و‬          ‫مقتضای هر روز خاص و بر حسب هدایتی‬
‫جواهرات به اورشلیم آمد تا با سواالت‬         ‫که موسی داده بود، در روزهای سبت، ماه‬
                                                    ‫َ َ‬
‫پیچیده او را امتحان کند و مسایل خود‬         ‫نو، عیدهای سه گانۀ سال، یعنی عید‬        ‫َ‬
‫را با او در میان گذارد. 2 سلیمان به‬         ‫نان فطیر، عید هفته ها و عید سایبانها،‬
‫همه سواالت او جواب داد همه چیز را‬           ‫قربانی های سوختنی برای خداوند تقدیم‬
‫بی پرده و آشکارا برای او بیان کرد. 3 و‬      ‫کرد. 41 طبق هدایت پدر خود، داود کاهنان‬
‫ملکۀ سبا از حکمت و دانش سلیمان و از‬         ‫را به وظایف معین شان گماشت. همچنین‬
‫دیدن قصری که آباد کرده بود، 4 اقسام غذائی‬   ‫الویان را تعیین کرد تا سرود روحانی‬
‫که بر سر میز بودند، تعداد مأمورین او که‬     ‫بخوانند و به کاهنان در وظایف روزمرۀ‬
‫در آن مجلس حضور داشتند، خدمتگاران‬           ‫شان کمک کنند. دروازه بانان را بر حسب‬
‫و ساقیان او با لباس فاخر و قربانی هائی‬      ‫فرقه های شان برای نگهبانی دروازه های‬
‫که در عبادتگاه خداوند تقدیم کرد، بسیار‬      ‫مختلف مقرر کرد، زیرا که داود، مرد خدا‬
                               ‫تعجب نمود.‬   ‫چنین امر کرده بود. 51 ایشان تمام مقرراتی‬
‫5 ملکه به پادشاه گفت: «آوازۀ کارروائی‬       ‫را که پادشاه دربارۀ کاهنان و الویان و‬
‫ها و حکمت ترا که در کشور خود شنیده‬          ‫دربارۀ امور خزانه داده بود، با دقت کامل‬
‫بودم همه حقیقت دارند، 6 اما تا همه‬                                  ‫رعایت می کردند.‬
‫را بچشم خود ندیدم باور نمی کردم، و‬          ‫61 به این ترتیب، سلیمان کارهای خود‬
‫حاال می بینم که حتی نیم اینهمه جالل و‬       ‫را، از روزیکه تهداب عبادتگاه را نهاد تا‬
‫شوکتی را که تو داری به من نگفته بودند.‬      ‫ا کمال بنای آن، موفقانه به انجام رسانید‬
‫7 خوشا بحال این ملت تو! خوشا بحال‬                       ‫و عبادتگاه خداوند تکمیل شد.‬
‫706‬                                ‫دوم تواریخ  9‬

‫تن بود. 41 برعالوه تاجران، سودا گران،‬   ‫ُ‬   ‫خدمتگارانت که همواره کمربستۀ خدمتت‬
‫پادشاهان عرب، والیان کشور هم نقره و‬         ‫هستند و از حکمت تو مستفید می شوند!‬
‫طال برای او آوردند. 51-61 سلیمان پادشاه‬     ‫8 سپاس باد بر خداوند، خدای تو که از تو‬
‫از آن طال دو صد سپر بزرگ و سه صد‬            ‫خوشنود است و ترا بر تخت خود نشاند‬
‫سپر کوچک ساخت. برای ساختن هر‬                ‫تا پادشاه خداوند، خدای خود باشی.‬
‫سپر بزرگ ششصد مثقال طال و برای‬              ‫چون خدایت به قوم اسرائیل محبت‬
‫ساختن سپر کوچک سه صد مثقال طال‬              ‫دارد و ارادۀ او این بود که آن ها برای‬
‫به کار برد و همۀ آن ها را در قصر جنگل‬       ‫همیشه سا کنین این سرزمین باشند و ترا‬
                          ‫لبنان قرار داد.‬   ‫بعنوان پادشاه آن ها برگزید تا از عدالت و‬
‫71 پادشاه همچنان تخت بزرگی از عاج‬                          ‫مساوات برخوردار گردند.»‬
‫ساخت و آنرا با طالی خالص ورق شانی‬           ‫9 بعد ملکه به پادشاه در حدود چهار تن‬
                                              ‫ُ‬
‫کرد. 81 آن تخت شش پته داشت و دارای‬
                 ‫ََ‬                         ‫طال، مقدار زیادی از عطریات و جواهرات‬
‫پای اندازی از طال و به خود تخت‬              ‫داد که تا آن زمان چنان عطریاتی در آن‬
‫پیوست بود. چوکی آن بازودار و در‬                                 ‫کشور دیده نشده بود.‬
‫پهلوی هر بازو مجسمۀ یک شیر قرار‬             ‫01 برعالوه نمایندگان حورام و مأمورین‬
‫داشت. 91 دوازده شیر دیگر بر شش‬              ‫سلیمان با طالئیکه از اوفیر آوردند چوب‬
‫پتۀ زینه، یعنی در هر طرف زینه یک شیر‬        ‫صندل هم وارد کردند. 11 پادشاه از آن‬
‫ایستاده بود. نظیر آن تخت در هیچ‬             ‫چوب صندل زینه برای عبادتگاه خداوند‬
                    ‫سلطنتی دیده نمی شد.‬     ‫و قصر سلطنتی ساخت. همچنان از آن‬
‫02 ظروف نوشیدنی پادشاه و همچنین‬             ‫چوب یک تعداد چنگ و رباب ساخت‬
‫ظروف تاالر قصر جنگل لبنان همه‬                         ‫َُ‬            ‫ً‬
                                            ‫که مثل آن ها قبال در سرزمین یهودا وجود‬
‫از طالی خالص ساخته شده بودند.‬                                               ‫نداشت.‬
‫در دوران سلطنت سلیمان نقره ارزشی‬            ‫21  سلیمان پادشاه همه چیزی را‬
‫نداشت، 12 زیرا کشتی های شاه هر سه‬           ‫که ملکۀ سبا می خواست به او داد و‬
‫سال یک مرتبه با دریا نوردان حورام‬           ‫تحفه های دیگری هم بیشتر از آنچه که‬
‫به ترشیش می رفتند و طال، نقره، عاج،‬         ‫ملکۀ سبا برایش آورده بود به او داد. بعد‬
             ‫میمون و طاؤس می آوردند.‬        ‫ملکه آنجا را ترک کرد، با همه خدمه و‬
‫22 به این ترتیب، سلیمان پادشاه در‬                        ‫حشمت به وطن خود برگشت.‬
‫ثروت و حکمت از همه پادشاهان دیگر‬
‫برتر بود. 32 همه سالطین روی زمین آرزو‬              ‫ثروت و حکمت سلیمان‬
                                            ‫(همچنین در اول پادشاهان ۰۱: ۴۱ - ۵۲)‬
‫داشتند که در حضور سلیمان باشند و از‬
‫حکمت خداداد او مستفید شوند. 42 هر‬           ‫31 وزن طالئیکه سلیمان در ظرف یک‬
‫کدام آن ها سال بسال تحفه های فراوان‬         ‫سال دریافت کرد بالغ بر بیست و سه‬
‫دوم تواریخ  9 ،​01‬
                                      ‫​‬                                         ‫806‬

‫فرار کرده بود، هنوز هم در آنجا بسر می برد.‬    ‫از قبیل آالت نقره ئی و طالئی، البسه،‬
‫چون از جریان خبر شد، از مصر برگشت.‬            ‫اسلحه، ادویه، عطریات، اسپ و قاطر‬
‫3 پس مردم او را فراخوانده یکجا پیش‬                                ‫برای او می آوردند.‬
‫رحبعام رفتند و به او گفتند: 4 «پدرت یوغ‬ ‫َ ُ‬   ‫52 سلیمان چهار هزار طویله برای اسپها‬
‫سنگینی را بر دوش ما گذاشته بود، پس‬            ‫و عرابه های خود داشت. او همچنین‬
‫ا گر می خواهی ما خدمتگار تو باشیم، تو‬         ‫دارای دوازده هزار سوار بود و آن ها را‬
‫باید کار سخت و یوغ سنگین پدرت را از‬           ‫در اورشلیم نگه می ‌داشت و بقیه را در‬
‫سر ما آسان و سبک کنی.» 5 او به آن ها‬          ‫شهرهای دیگر. 62 او بر همه پادشاهان‬
‫گفت: «برای من سه روز مهلت بدهید‬               ‫نواحی دریای فرات تا کشور فلسطینی‬
‫بعد دوباره پیش من بیائید.» مردم قبول‬          ‫ها و سرحد مصر حکمرانی داشت. 72 در‬
                 ‫کردند و براه خود رفتند.‬      ‫زمان سلیمان نقره مثل سنگ ناچیز و‬
‫6 آنگاه ر حبعام با مو سفیدان قوم که‬
                             ‫َ ُ‬                         ‫ِ‬
                                              ‫چوب سرو مانند چوب چنار دامنه های‬
‫قبالً مشاورین پدرش بودند مشوره کرد‬            ‫ برای‬ ‫کوهستان یهودا فراوان بود. 82‬
                                                                        ‫َُ‬
‫و از آن ها پرسید: «نظریۀ شما چیست؟‬             ‫سلیمان اسپها را از مصر وارد می کردند.‬
‫چه جوابی به آن ها بدهم؟» 7 آن ها‬
‫گفتند: «ا گر با مردم به مهربانی رفتار‬                     ‫وفات سلیمان‬
                                              ‫(همچنین در اول پادشاهان ۱۱: ۱۴ - ۳۴)‬
‫کنی، آن ها را از خود راضی سازی و‬
‫حرف خوب به آن ها بزنی، آنوقت آن ها‬            ‫92 بقیۀ وقایع دوران سلطنت سلیمان،‬
‫همیشه خدمتگار تو خواهند بود.» 8 اما‬           ‫از اول تا آخر، در کتاب تاریخ ناتان نبی،‬
‫رحبعام به مشورۀ بزرگان گوش نداد و از‬   ‫َ ُ‬    ‫نبوت اخیای شیلونی و در رؤیای یعدوی‬
                                                     ‫َ‬
‫جوانانی که با او یکجا بزرگ شده بودند‬          ‫پیغمبر (که در آن راجع به یربعام پسر‬
                                                       ‫َُ‬
‫مصلحت خواست 9 و پرسید: «به این‬                ‫نباط هم اشاره شده است) ثبت شده اند.‬
‫مردمی که به من گفتند: بار سنگینی را که‬        ‫03 سلیمان مدت چهل سال پادشاه اسرائیل‬
‫پدرت بردوش ما گذاشت سبک بساز.‬                 ‫در اورشلیم بود. 13 بعد سلیمان درگذشت‬
‫چه جوابی بدهم؟» 01 آن ها جواب دادند:‬          ‫و با پدران خود پیوست و پسرش رحبعام‬
                                                   ‫َ ُ‬
‫«به آنهائی که به تو گفتند: بار سنگین‬                                  ‫جانشین او شد.‬
‫پدرت را از دوش ما سبک بساز. اینطور‬
‫جواب بده: انگشت کوچک من ضخیمتر‬                         ‫شورش مردم اسرائیل‬
                                              ‫(همچنین در اول پادشاهان ۲۱: ۱ - ۰۲)‬
‫از کمر پدرم است و 11 یوغ سنگینی را‬
‫که پدرم بر دوش شما گذاشت من آنرا‬
‫سنگینتر می کنم. پدرم شما را با قمچین‬
                                              ‫رحبعام به شکیم رفت، زیرا‬ ‫َ ُ‬
                                              ‫تمام قوم اسرائیل برای مراسم‬   ‫01‬
‫سرزنش کرد و من شما را با گژدم تنبیه‬           ‫تاجپوشی او جمع شده بودند. 2 در عین حال‬
                                 ‫می کنم.»‬     ‫یربعام، پسر نباط که از دست سلیمان به مصر‬
                                                                                    ‫َُ‬
‫906‬                              ‫دوم تواریخ  01 ،​11‬
                                      ‫​‬

                                               ‫21 یربعام و مردم، قراریکه شاه به آن ها‬
                                                                                  ‫َُ‬
        ‫بنای شهرهای مستحکم‬                     ‫گفته بود، در روز سوم پیش او آمدند.‬
‫(همچنین در اول پادشاهان ۲۱: ۱۲ - ۴۲)‬
                                               ‫31 پادشاه به آن ها جواب سخت داد و‬
‫وقتی ر حبعام وارد اورشلیم‬
                    ‫َ ُ‬
‫شد، لشکری را که متشکل از‬          ‫11‬           ‫مشورۀ مو سفیدان را فراموش کرد 41 و‬
                                               ‫به مردم طبق نظریۀ جوانان جواب داد و‬
‫یکصد و هشتاد هزار نفر از مردان جنگ‬             ‫گفت: «یوغ سنگینی را که پدرم بر دوش‬
‫آزمودۀ یهودا و بنیامین بودند مجهز کرد تا‬
                               ‫َُ‬              ‫شما گذاشت من سنگینترش می سازم.‬
‫بجنگ اسرائیل بروند و سلطنت را دوباره‬           ‫پدرم شما را با قمچین سرزنش کرد،‬
‫برای رحبعام به دست آورند. 2 اما خداوند‬
                                ‫َ ُ‬            ‫ولی من شما را با گژدم تنبیه می کنم.»‬
                                    ‫ِ َ‬
‫به شمعیه نبی فرمود: 3 «به رحبعام، پسر‬
          ‫َ ُ‬                                  ‫51 به این ترتیب پادشاه به تقاضای‬
‫سلیمان بگو که خداوند چنین می فرماید:‬           ‫مردم گوش نداد، زیرا خواست خدا‬
‫4 تو نباید با برادرانت جنگ کنی. همگی‬           ‫ً‬
                                               ‫همین بود تا آنچه را که خداوند قبال‬
‫را بخانه های شان برگردان، زیرا شورش‬            ‫بوسیلۀ اخیای شیلونی در بارۀ یر بعام،‬
                                                     ‫َُ‬
‫و قیام آن ها به ارادۀ من صورت گرفته‬            ‫پسر نباط پیشگوئی فرموده بود، عملی‬
‫است.» پس آن ها از فرمان خداوند‬                                                   ‫سازد.‬
     ‫اطاعت کرده به جنگ یربعام نرفتند.‬
                 ‫َُ‬                            ‫61 بنابران، چون مردم دیدند که پادشاه‬
                                               ‫درخواست آن ها را رد کرد در جواب‬
          ‫استحکامات رحبعام‬
              ‫َ ُ‬                              ‫او گفتند: «ما با داود سروکار نداریم؛‬
‫5 رحبعام در اورشلیم ماند و برای دفاع از‬
                                    ‫َ ُ‬        ‫ما را با پسر یسی رابطه ای نیست. ای‬
‫یهودا این شهرهای مستحکم و حصاردار‬         ‫َُ‬   ‫مردم اسرائیل، به خانه های تان بروید؛‬
‫ بیت لحم، عیتام، تقوع،‬
      ‫َ‬                   ‫را آباد کرد: 6‬       ‫و تو هم ای داود، متوجه فامیل خود‬
‫7 بیت صور، سوکوه، عدوالم، 8 جت،‬
    ‫َ‬                                                                           ‫باش.»‬
‫مریشه، زیف، 9 ادورایم، ال کیش، عزیقه،‬
                        ‫َ‬                      ‫پس همه مردم به خانه های خود‬
                      ‫ِ‬
‫01 زرعه، ایلون و حبرون. این شهرها در‬
                                 ‫ََ‬     ‫ُ‬      ‫برگشتند. 71 و رحبعام تنها پادشاه آن عده‬
                                                                        ‫َ ُ‬
‫سرزمین یهودا و بنیامین واقع بودند.‬
                              ‫َُ‬               ‫از مردم اسرائیل بود که در شهرهای‬
‫11 قلعه های مستحکمی هم در آن ها‬                ‫یهودا زندگی می کردند. 81 بعد رحبعام،‬
                                                      ‫َ ُ‬                             ‫َُ‬
‫ساخت و هر کدام ذریعۀ یک عده‬                    ‫هدورام را که رئیس کارگران اجباری‬
‫محافظین مراقبت می شد و دارای ذخایر‬             ‫بود، برای جلب مردم فرستاد، اما مردم‬
‫غذا، روغن و شراب بود. 21 و در اسلحه‬            ‫اسرائیل او را سنگسار کردند و کشتند و‬
‫خانه های همۀ آن ها سپر و نیزه ذخیره‬            ‫رحبعام با عجله بر اسپ خود سوار شد‬     ‫َ ُ‬
‫کرد و شهرها را از هر جهت استحکام‬               ‫و به اورشلیم فرار کرد. 91 بنابران، مردم‬
‫بخشید. به این ترتیب، او قبایل یهودا و‬
        ‫َُ‬                                     ‫سلطنت شمالی اسرائیل تا به امروز علیه‬
  ‫بنیامین را تحت فرمان خود نگهداشت.‬                                ‫خانوادۀ داود هستند.‬
‫دوم تواریخ  11 ،​21‬
                                    ‫​‬                                                    ‫016‬

‫شصت دختر شد. او معکه، دختر ابشالوم‬
                 ‫َ‬
‫را زیادتر از همه زنان خود دوست داشت‬              ‫کاهنان و الویان به یهودا آمدند‬
                                                          ‫َُ‬
‫22 و پسرش، ا ِبیا را بحیث ولیعهد خود‬
                           ‫َ‬                ‫31-41 اما کاهنان و الویان از شهرهای‬
‫تعیین کرد. 32 رحبعام با فراست و کاردانی‬
                       ‫َ ُ‬                  ‫قبایل دیگر، خانه و دارائی خود را ترک‬
‫مسئولیت های هر کدام از پسران خود‬            ‫کردند و به یهودا و اورشلیم آمدند. زیرا‬
                                                                       ‫َُ‬
‫را در شهرهای مختلف یهودا و بنیامین‬
             ‫َُ‬                             ‫یر بعام و پسرانش آن ها را از وظایف‬     ‫َُ‬
‫تعیین نمود. معاشی هم برای مصارف‬             ‫شان بعنوان کاهنان خداوند برطرف کردند‬
‫شان وضع کرد و همچنین زنهای زیادی‬            ‫51 و بعوض آن ها کاهنان شخصی خود‬
             ‫برای هر کدام آن ها گرفت.‬       ‫را در معابد، برای بتهای اجنه و گوساله‬
                                            ‫تعیین کردند. 61 مردمان دیگر هم از‬
      ‫حملۀ مصریان به اورشلیم‬                ‫همه قبایل اسرائیل که خواستار و طالب‬
‫(همچنین در اول پادشاهان ۴۱: ۵۲ - ۸۲)‬
                                            ‫خداوند، خدای اسرائیل بودند، بدنبال‬
‫وقتی سلطنت رحبعام استقرار‬
             ‫َ ُ‬
‫پیدا کرد و قدرت یافت، خداوند‬   ‫21‬           ‫آن ها برای ادای قربانی بحضور خداوند،‬
                                            ‫خدای اجداد شان به اورشلیم آمدند.‬
‫و احکام او را فراموش کرد و تمام مردم‬        ‫71 به سلطنت یهودا استحکام بخشیدند و‬
                                                                    ‫َُ‬
‫اسرائیل هم روش او را تعقیب نمودند.‬          ‫به این ترتیب، آن ها در استحکام سلطنت‬
‫2-3 در سال پنجم سلطنت رحبعام، چون‬
           ‫َ ُ‬                              ‫ر حبعام کمک کردند. ر حبعام، پسر‬
                                                       ‫َ ُ‬                       ‫َ ُ‬
‫مردم در برابر خداوند گناه کردند، در‬         ‫سلیمان برای سه سال در آرامش و امنیت‬
‫نتیجه، شیشق، پادشاه مصر با یکهزار و‬         ‫بسر برد. در طی همین مدت سه سال‬
‫دوصد عرادۀ جنگی، شصت هزار سوار‬              ‫آن ها مثل زمان داود و سلیمان راه راست‬
‫و یک تعداد بیشمار عسکر پیاده از‬                            ‫خداوند را تعقیب نمودند.‬
‫مردم مصر، لیبیا، شکیم و حبشه بعزم‬
‫حمله به اورشلیم لشکرکشی کرد. 4 بزودی‬                         ‫زنان رحبعام‬
                                                                 ‫َ ُ‬
‫شهرهای مستحکم یهودا را تصرف نموده‬
                    ‫َُ‬                      ‫81 بعد رحبعام با محلت، دختر یریموت‬
                                                     ‫َ‬          ‫َ َ َ‬           ‫َ ُ‬
                       ‫به اورشلیم رسید.‬     ‫عروسی کرد. (یریموت یکی از پسران‬
                                                                          ‫َ‬
                                   ‫ِ َ‬
‫5 شمعیه نبی پیش پادشاه و رهبران مردم‬        ‫داود بود که زنش، ا ِبیحایل او را بدنیا‬
                                                           ‫َ‬        ‫َ‬
‫یهودا که بخاطر حملۀ شیشق در اورشلیم‬    ‫َُ‬   ‫آورد. ا ِبیحایل دختر الیاب و نواسۀ ِیسی‬
                                                                  ‫ِ‬         ‫َ‬       ‫َ‬
‫جمع شده بودند، آمد و گفت: «خداوند‬           ‫ محلت صاحب سه پسر شد بنامهای‬      ‫َ َ َ‬ ‫بود.) 91‬

‫می فرماید: چون شما مرا ترک کردید‬            ‫ سپس رحبعام با‬
                                                    ‫َ ُ‬
                                                             ‫یعوش، شمریا و زهم. 02‬
                                                                      ‫َ َ‬         ‫َ‬
‫من هم شما را به دست شیشق تسلیم‬              ‫معکه، دختر ابشالوم ازدواج کرد و او‬               ‫َ‬
‫می کنم.» 6 آنگاه رهبران اسرائیل و پادشاه‬    ‫ا ِبیا، عتای، زیزا و شلومیت را بدنیا آورد.‬‫َ‬        ‫َ‬
‫بگناه خود اعتراف کرده گفتند: «خداوند‬        ‫ رحبعام هجده زن و شصت کنیز داشت‬             ‫َ ُ‬
                                                                                            ‫12‬

‫حق دارد.» 7 وقتی خداوند دید که آن ها‬        ‫و از آن ها صاحب بیست و هشت پسر و‬
‫116‬                              ‫دوم تواریخ  21 ،​31‬
                                      ‫​‬

‫51 کارروائی های رحبعام از اول تا آخر‬
                  ‫َ ُ‬                  ‫ ‬           ‫ِ َ‬
                                               ‫بخطای خود اعتراف نمودند، به شمعیه‬
          ‫ِ‬            ‫ِ َ‬
‫در کتاب تاریخ شمعیه نبی و عدوی نبی‬             ‫فرمود: «حاال که آن ها به گناه خود اقرار‬
‫ثبت اند. رحبعام و یربعام همیشه در جنگ‬
                    ‫َُ‬           ‫َ ُ‬           ‫کردند، آن ها را از بین نمی برم. بعضی از‬
‫بودند. 61 بعد رحبعام فوت کرد و با پدران‬
                             ‫َ ُ‬               ‫آن ها را نجات می دهم و ذریعۀ شیشق‬
‫خود پیوست و او را در شهر داود بخا ک‬            ‫قهر خود را بر اورشلیم نمی آورم. 8 ولی‬
     ‫سپردند و پسرش ا ِبیا جانشین او شد.‬
                           ‫َ‬                   ‫آن ها غالم او خواهند شد تا بدانند چه‬
                                               ‫فرقی بین خدمت به من و خدمت به‬
           ‫جنگ ا ِبیا و یربعام‬
               ‫َُ‬        ‫َ‬                               ‫پادشاهان این دنیا وجود دارد.»‬
 ‫(همچنین در اول پادشاهان ۵۱: ۱ - ۸)‬
                                               ‫9 پس شیشق، پادشاه مصر به اورشلیم‬
‫در سال هجدهم سلطنت‬
‫یربعام، ا ِبیا پادشاه یهودا شد.‬
         ‫َُ‬             ‫َ‬         ‫31‬
                                 ‫َُ‬
                                               ‫حمله کرد و تمام موجودی خزانه های‬
                                               ‫عبادتگاه خداوند و قصر سلطنتی را‬
‫2 او مدت سه سال در اورشلیم سلطنت‬               ‫همراه با سپرهای طال که سلیمان ساخته‬
‫کرد. مادرش میکایا، دختر اوری ئیل و از‬          ‫بود با خود برد. 01 بنابران رحبعام بعوض‬
                                                            ‫َ ُ‬            ‫ُ‬
                ‫باشندگان شهر جبعه بود.‬         ‫آن ها سپرهای برنجی ساخت و به رؤسای‬
‫در ابتدای سلطنتش جنگ بین او و‬                  ‫محافظین دروازه های قصر سلطنتی‬
‫یربعام شروع شد. 3 ا ِبیا با یک سپاهی که‬
                      ‫َ‬                   ‫َُ‬   ‫سپرد. 11 و هر وقتیکه پادشاه به عبادتگاه‬
‫متشکل از چهارصد هزار نفر از جنگاوران‬           ‫خداوند می رفت، محافظین سپرها را با‬
‫آزموده و شجاع بود به میدان جنگ‬                 ‫خود می بردند و در بازگشت دوباره به‬
‫رفت. یربعام هم با هشتصد هزار نفر‬    ‫َُ‬         ‫تحویلخانه می آوردند. 21 چون پادشاه به‬
‫از مردان دالور و انتخابی برای جنگ‬              ‫گناه خود اقرار کرد از قهر خداوند نجات‬
‫صف آراست. 4 ا ِبیا بر کوه صماریم، در‬
            ‫َ‬             ‫َ‬                    ‫یافت و بطور کلی از بین نرفت و حتی‬
‫کوهستان افرایم ایستاد خطاب به یربعام‬
     ‫َُ‬                                          ‫بعد از حملۀ شیشق وضع یهودا بد نبود.‬
                                                                ‫َُ‬
‫و مردم اسرائیل کرده گفت: «ای یربعام‬
     ‫َُ‬
‫و همۀ مردم اسرائیل به من گوش بدهید!‬             ‫خالصۀ رویدادهای سلطنت رحبعام‬
                                                    ‫َ ُ‬
‫5 آیا نمی دانید که خداوند، خدای اسرائیل،‬       ‫31 رحبعام سلطنت خود را در اورشلیم‬
                                                                               ‫َ ُ‬
‫سلطنت اسرائیل را مطابق یک پیمان‬                ‫تأسیس نمود. در سن چهل و یک سالگی‬
‫ناشکن و ابدی به داود و اوالدۀ او بخشید.‬        ‫پادشاه شد و مدت هفده سال در اورشلیم،‬
‫6 اما یربعام، پسر نباط که خدمتگار سلیمان،‬
                                       ‫َُ‬      ‫یعنی شهریکه خداوند از تمام شهرهای‬
‫پسر داود بود در مقابل پادشاه دست‬               ‫قبایل اسرائیل برگزید و نام خود را بر‬
‫بشورش زد. 7 پسانتر یک عده از اشخاص‬             ‫آن نهاد، سلطنت کرد. مادر ر حبعام‬
                                                    ‫َ ُ‬
‫پست و فرومایه بدور او جمع شدند و او را‬         ‫نعمۀ عمونی بود. 41 اعمال بسیار زشتی‬
                                                                             ‫َ‬     ‫َ‬
‫در جنگ با رحبعام، پسر سلیمان تشویق‬
                             ‫َ ُ‬               ‫از او سر زد و به خداوند ایمان راسخ‬
‫کردند و چون رحبعام یک جوان بی تجربه‬
                            ‫َ ُ‬                                             ‫نداشت.‬
‫دوم تواریخ  31‬    ‫216‬

‫سر بر لشکر یهودا حمله کنند. به این‬
                              ‫بود، نتوانست در مقابل آن ها مقاومت‬
                                   ‫َُ‬
‫ترتیب، سپاه یهودا از پیشرو و پشت سر‬
                              ‫کند. 8 حاال شما فکر می کنید که با لشکر‬
                                    ‫َُ‬
‫ وقتی آن ها خود را در‬         ‫بزرگ و با کمک بتهای گوسالۀ طالئی که‬
                                   ‫محاصره شد. 41‬

                              ‫یربعام برای تان ساخت تا آن ها را پرستش‬
‫محاصرۀ دشمن دیدند، بحضور خداوند‬                                      ‫َُ‬
‫زاری کردند و کاهنان بنواختن سرنا شروع‬
             ‫ُ‬                ‫کنید، در برابر سلطنت خداوند که به دست‬
‫نمودند. 51 بعد سپاه یهودا بانگ بلند جنگ‬
                          ‫َُ‬  ‫اوالدۀ داود است مقاومت کرده می توانید.‬
                              ‫9 شما کاهنان و الویان را که اوالدۀ هارون‬
‫را برآوردند و بمجردیکه بانگ آن ها بلند‬
‫شد، خدا یربعام و همه لشکر اسرائیل را‬
                              ‫هستند از وطن شان راندید و بعوض شان‬
                                        ‫َُ‬
‫به دست ا ِبیا و سپاه یهودا شکست داد.‬
                     ‫َُ‬       ‫از بین مردمان بیگانه کاهنان را برای خود‬
                                           ‫َ‬
‫61 عسا کر اسرائیلی گریختند و خدا آن ها‬
                              ‫انتخاب کردید و مثل همان مردم هر کسی‬
‫را به دست سپاه یهودا تسلیم کرد. 71 ا ِبیا‬
     ‫َ‬                        ‫که با یک گوساله یا هفت قوچ بیاید خود‬
                             ‫َُ‬
                              ‫را تقدیس کند او را بحیث کاهن آنهائی که‬
‫و مردان او با کشتار عظیمی آن ها را‬
‫شکست دادند، بطوریکه پنجصد هزار‬              ‫خدا نیستند انتخاب می کنید.‬
                              ‫01 اما خدای ما خداوند است. ما او‬
‫نفر مردان جنگی و انتخابی آن ها بقتل‬
‫رسیدند. 81 به این ترتیب، سپاه اسرائیل‬
                              ‫را ترک نکرده ایم. کاهنان ما که در‬
‫در آن جنگ مغلوب و لشکر یهودا غالب‬
               ‫َُ‬             ‫خدمت خداوند مشغول اند همه پسران‬
‫شد، زیرا مردان یهودا به خداوند، خدای‬
                              ‫و اوالدۀ هارون هستند و الویان هم‬
                              ‫َُ‬
‫ ا ِبیا به تعقیب یربعام‬
        ‫َُ‬              ‫َ‬     ‫برای کمک به آن ها آماده اند. 11 آن ها‬
                          ‫خود توکل کردند. 91‬

‫رفت و شهرهای بیت ئیل، یشانه و افرون‬
                              ‫هر صبح و شام قربانی های سوختنی،‬
‫را با دهات آن ها تصرف کرد. 02 در دوران‬
                              ‫خوشبوئی و عطریات بحضور خداوند‬
‫سلطنت ا ِبیا، یربعام قدرت از دست رفتۀ‬
                              ‫تقدیم می کنند. نان مخصوص را بر سر‬
                                     ‫َُ‬      ‫َ‬
                              ‫میز مقدس می گذارند. هر شام چراغهای‬
‫خود را باز نیافت و خداوند او را زد و‬
                                               ‫او مُ رد.‬
                              ‫چراغدان طالئی را روشن می کنند، زیرا‬
‫12 اما قدرت ا ِبیا روزافزون بود. او‬
                              ‫ما اوامر و هدایات خداوند را بدقت‬
                                 ‫َ‬
                              ‫پیروی می نمائیم، اما شما او را ترک‬
‫چهارده زن، بیست و دو پسر و شانزده‬
                              ‫کرده اید. 21 پس می بینید که خداوند همراه‬
‫دختر داشت. 22 بقیۀ وقایع دوران سلطنت‬
‫ا ِبیا، رفتار و اعمال او همه در کتاب تاریخ‬
                              ‫و راهنمای ما است. کاهنان او با سرنای‬
                                    ‫ُ‬                    ‫َ‬
                          ‫عدوی نبی ثبت اند.‬            ‫ِ‬
                              ‫بلندآواز، سرود جنگ را برضد شما‬
                              ‫می نوازند. ای بنی اسرائیل، با خداوند،‬
         ‫آسا، پادشاه یهودا‬
            ‫َُ‬                ‫خدای اجداد تان جنگ و ستیزه نکنید،‬
‫ا ِبیا فوت کرد و با پدرانش‬
‫در شهر داود بخا ک سپرده‬
                         ‫َ‬
                                            ‫41‬
                                        ‫زیرا روی پیروزی را نمی بینید.»‬
                              ‫31 در عین حال یر بعام یک عده از‬
                                                   ‫َُ‬
‫عسا کر خود را مخفیانه فرستاد تا از پشت شد و پسرش، آسا بجای او بر تخت‬
‫316‬                               ‫دوم تواریخ  41‬

                                             ‫سلطنت نشست. در دوران سلطنت‬
           ‫جنگ آسا با ِزرح‬
            ‫َ‬                                ‫آسا سرزمین یهودا برای ده سال از‬
                                                                       ‫َُ‬
‫9  ِز ر ح ایتیوپی با یک سپاه یک میلیونی‬
                                ‫َ‬            ‫امنیت و آرامش کامل برخوردار بود.‬
‫و سیصد عرادۀ جنگی بعزم جنگ با‬                ‫2 آسا با اعمال و کردار نیک رضایت‬
‫یهودا به مریشه رفت. 01 آسا هم به‬        ‫َُ‬   ‫خداوند، خدای خود را حاصل کرد.‬
‫مقابلۀ شان حرکت کرد و در وادی صفاته،‬         ‫3 قربانگاه های بت پرستان را و معابد‬
‫در نزدیکی مریشه موضع گرفت. 11 آسا‬            ‫باالی تپه ها را ویران کرد. بتها را‬
‫پیش خداوند، خدای خود زاری‬                    ‫شکست و مجسمۀ آشوریم را از بین برد.‬
                                                  ‫ُ‬
‫کرد و گفت: «ای خداوند، تو تنها‬               ‫4 به مردم یهودا فرمان داد که راه راست‬
                                                                             ‫َُ‬
‫کسی هستی که به ضعیفان در مقابل‬               ‫خداوند، خدای اجداد خود را تعقیب کنند‬
‫تجاوز زورمندان کمک می کنی. ای‬                ‫و احکام و فرایض او را بجا آورند.‬
‫خداوند، خدای ما! یگانه تکیه گاه‬              ‫5 او همچنان معابد بت پرستان و بتهای‬
‫ما تو هستی، به ما مدد کن. با توکل‬            ‫شانرا از همه شهرهای یهودا دور کرد و‬
                                                                ‫َُ‬
‫به نام پا ک تو در مقابل این گروه‬             ‫در دوران حکومت او در کشور یهودا‬
                                                    ‫َُ‬
‫عظیم آمده ایم. خداوندا، تو خدای ما‬           ‫  او‬
                                                ‫امنیت و آرامش حکمفرما بود. 6‬

‫هستی و نگذار که یک انسان خا کی‬               ‫شهرهای مستحکم آباد کرد و مردم در‬
‫بر تو غلبه کند!» 21 بنابران، خداوند‬          ‫آرامی بسر می بردند. در آن سالها هیچ‬
‫سپاه ایتیوپی را به دست لشکر یهودا‬
    ‫َُ‬                                       ‫جنگی رخ نداد، زیرا خداوند به آن ها‬
‫ آسا‬‫شکست داد و دشمن فرار کرد. 31‬             ‫صلح و آرامی بخشیده بود. 7 آسا به مردم‬
‫و مردان او به تعقیب عسا کر ایتیوپی‬           ‫یهودا گفت: «بخاطریکه در طلب خداوند‬     ‫َُ‬
‫تا به جرار رفتند و همه را کشتند و‬            ‫بوده ایم و از او پیروی کرده ایم، ما را‬
‫یک نفر را هم زنده نگذاشتند، زیرا‬             ‫از آرامش و امنیت برخوردار ساخت.‬
‫ترس خداوند آن ها را شکست داد.‬                ‫چون این کشور حاال به دست ما است،‬
‫عسا کر یهودا غنیمت بسیاری به دست‬
                            ‫َُ‬               ‫پس وقت آن است که این شهرها را بنا‬
‫ و تمام شهرهائی را که در‬   ‫آوردند 41‬         ‫نموده و بدور آن ها دیوار آباد کنیم.‬
‫اطراف جرار بودند، تصرف کردند،‬                ‫برجها و دروازه های سیمی و آهنی‬
‫زیرا ترس خداوند همۀ آن ها را به‬              ‫بسازیم.» پس آن شهرها را آباد کردند‬
‫وحشت انداخته بود. چون آن شهرها‬                                            ‫و موفق شدند.‬
‫غنیمت بسیار داشتند، همه را غارت‬              ‫8 آسا دارای یک سپاه سیصد هزار نفری‬
‫کردند. 51 خیمه های رمه داران را از‬           ‫از مردان یهودا و سپاه دیگری دوصد و‬
                                                                             ‫َُ‬
‫بین بردند و تعداد ز یاد گوسفندان و‬           ‫هشتاد هزار نفری از مردان بنیامین بود که‬
‫شترها را به دست آوردند و سرانجام‬             ‫همگی مجهز با سپر و نیزه و تیراندازان‬
                 ‫به اورشلیم برگشتند.‬                   ‫ماهر و مردان شجاع و جنگی بودند.‬
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles
Dari bible tawrat old testament 2 chronicles

More Related Content

More from AsiaBibles

Dari bible tawrat old testament ecclesiastes
Dari bible tawrat old testament ecclesiastesDari bible tawrat old testament ecclesiastes
Dari bible tawrat old testament ecclesiastesAsiaBibles
 
Dari bible tawrat old testament daniel
Dari bible tawrat old testament danielDari bible tawrat old testament daniel
Dari bible tawrat old testament danielAsiaBibles
 
Dari bible tawrat old testament 2 samuel
Dari bible tawrat old testament 2 samuelDari bible tawrat old testament 2 samuel
Dari bible tawrat old testament 2 samuelAsiaBibles
 
Dari bible tawrat old testament 1 samuel
Dari bible tawrat old testament 1 samuelDari bible tawrat old testament 1 samuel
Dari bible tawrat old testament 1 samuelAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament titus
Dari bible injil new testament titusDari bible injil new testament titus
Dari bible injil new testament titusAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament romans
Dari bible injil new testament romansDari bible injil new testament romans
Dari bible injil new testament romansAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament revelations
Dari bible injil new testament revelationsDari bible injil new testament revelations
Dari bible injil new testament revelationsAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament philippians
Dari bible injil new testament philippiansDari bible injil new testament philippians
Dari bible injil new testament philippiansAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament philemon
Dari bible injil new testament philemonDari bible injil new testament philemon
Dari bible injil new testament philemonAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament matthew
Dari bible injil new testament matthewDari bible injil new testament matthew
Dari bible injil new testament matthewAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament mark
Dari bible injil new testament markDari bible injil new testament mark
Dari bible injil new testament markAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament luke
Dari bible injil new testament lukeDari bible injil new testament luke
Dari bible injil new testament lukeAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament jude
Dari bible injil new testament judeDari bible injil new testament jude
Dari bible injil new testament judeAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament john
Dari bible injil new testament johnDari bible injil new testament john
Dari bible injil new testament johnAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament james
Dari bible injil new testament jamesDari bible injil new testament james
Dari bible injil new testament jamesAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament hebrews
Dari bible injil new testament hebrewsDari bible injil new testament hebrews
Dari bible injil new testament hebrewsAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament galatians
Dari bible injil new testament galatiansDari bible injil new testament galatians
Dari bible injil new testament galatiansAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament ephesians
Dari bible injil new testament ephesiansDari bible injil new testament ephesians
Dari bible injil new testament ephesiansAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament colossians
Dari bible injil new testament colossiansDari bible injil new testament colossians
Dari bible injil new testament colossiansAsiaBibles
 
Dari bible injil new testament acts of the apostles
Dari bible injil new testament acts of the apostlesDari bible injil new testament acts of the apostles
Dari bible injil new testament acts of the apostlesAsiaBibles
 

More from AsiaBibles (20)

Dari bible tawrat old testament ecclesiastes
Dari bible tawrat old testament ecclesiastesDari bible tawrat old testament ecclesiastes
Dari bible tawrat old testament ecclesiastes
 
Dari bible tawrat old testament daniel
Dari bible tawrat old testament danielDari bible tawrat old testament daniel
Dari bible tawrat old testament daniel
 
Dari bible tawrat old testament 2 samuel
Dari bible tawrat old testament 2 samuelDari bible tawrat old testament 2 samuel
Dari bible tawrat old testament 2 samuel
 
Dari bible tawrat old testament 1 samuel
Dari bible tawrat old testament 1 samuelDari bible tawrat old testament 1 samuel
Dari bible tawrat old testament 1 samuel
 
Dari bible injil new testament titus
Dari bible injil new testament titusDari bible injil new testament titus
Dari bible injil new testament titus
 
Dari bible injil new testament romans
Dari bible injil new testament romansDari bible injil new testament romans
Dari bible injil new testament romans
 
Dari bible injil new testament revelations
Dari bible injil new testament revelationsDari bible injil new testament revelations
Dari bible injil new testament revelations
 
Dari bible injil new testament philippians
Dari bible injil new testament philippiansDari bible injil new testament philippians
Dari bible injil new testament philippians
 
Dari bible injil new testament philemon
Dari bible injil new testament philemonDari bible injil new testament philemon
Dari bible injil new testament philemon
 
Dari bible injil new testament matthew
Dari bible injil new testament matthewDari bible injil new testament matthew
Dari bible injil new testament matthew
 
Dari bible injil new testament mark
Dari bible injil new testament markDari bible injil new testament mark
Dari bible injil new testament mark
 
Dari bible injil new testament luke
Dari bible injil new testament lukeDari bible injil new testament luke
Dari bible injil new testament luke
 
Dari bible injil new testament jude
Dari bible injil new testament judeDari bible injil new testament jude
Dari bible injil new testament jude
 
Dari bible injil new testament john
Dari bible injil new testament johnDari bible injil new testament john
Dari bible injil new testament john
 
Dari bible injil new testament james
Dari bible injil new testament jamesDari bible injil new testament james
Dari bible injil new testament james
 
Dari bible injil new testament hebrews
Dari bible injil new testament hebrewsDari bible injil new testament hebrews
Dari bible injil new testament hebrews
 
Dari bible injil new testament galatians
Dari bible injil new testament galatiansDari bible injil new testament galatians
Dari bible injil new testament galatians
 
Dari bible injil new testament ephesians
Dari bible injil new testament ephesiansDari bible injil new testament ephesians
Dari bible injil new testament ephesians
 
Dari bible injil new testament colossians
Dari bible injil new testament colossiansDari bible injil new testament colossians
Dari bible injil new testament colossians
 
Dari bible injil new testament acts of the apostles
Dari bible injil new testament acts of the apostlesDari bible injil new testament acts of the apostles
Dari bible injil new testament acts of the apostles
 

Dari bible tawrat old testament 2 chronicles

  • 1. ‫کتاب دوم تواریخ‬ ‫مقدمه‬ ‫کتاب دوم تواریخ ادامۀ کتاب اول تواریخ است. این کتاب ثبت وقایع را از سلطنت سلیمان آغاز‬ ‫می کند و کارهای مهم دوران سلطنت او مثل ساختن عبادتگاه و قصر سلطنتی با شکوه او را به تفصیل‬ ‫بیان می کند. برعالوه این کتاب نقاط ضعیف سلطنت سلیمان را نیز شرح می دهد.‬ ‫این کتاب با ذ کر مطالبی در مورد شورش قبایل شمال، پادشاهان یهودا و سقوط اورشلیم که در سال‬ ‫۶۸۵ ق.م. واقع شد، به پایان می رسد.‬ ‫فهرست مندرجات:‬ ‫سلطنت سلیمان: فصل ۱ - ۹‬ ‫الف: سالهای اول پادشاهی سلیمان: فصل ۱‬ ‫ب: ساختن عبادتگاه: فصل ۲ - ۷‬ ‫ج: سالهای آخر پادشاهی سلیمان: فصل ۸ - ۹‬ ‫شورش قبایل شمال: فصل ۰۱‬ ‫پادشاهان یهود: فصل ۱۱ - ۶۳: ۳۱‬ ‫سقوط اورشلیم: فصل ۶۳: ۴۱ - ۳۲‬ ‫2-3 او تمام فرماندهان نظامی گروه های صد‬ ‫نفری و هزار نفری، قضات، رهبران قوم و‬ ‫سلیمان از خداوند طلب‬ ‫رؤسای خانواده ها را فراخوانده همگی بر‬ ‫حکمت می کند‬ ‫ِ‬ ‫(همچنین در اول پادشاهان ۳: ۱ - ۵۱)‬ ‫تپه ای که در جبعون واقع بود رفتند، زیرا‬ ‫سلیمان، پسر داود، پادشاه مقتدری خیمۀ حضور خداوند که موسی، خدمتگار‬ ‫شد. خداوند، خدای او همراهش خداوند، آنرا در بیابان ساخته بود، در‬ ‫1‬ ‫بود و به او عظمت و قدرت بخشید. آنجا قرار داشت. 4 (یک خیمۀ دیگر هم‬ ‫595‬
  • 2. ‫دوم تواریخ  1 ،​2‬ ‫​‬ ‫695‬ ‫در اورشلیم بود که داود پادشاه آنرا ساخت که هیچ پادشاهی، نه پیش از تو دیده و نه‬ ‫و وقتیکه صندوق پیمان خداوند را از بعد از تو داشته باشد.»‬ ‫قریت یعاریم آورد در آن خیمه قرار داد.)‬ ‫ثروت و قدرت سلیمان‬ ‫5 برعالوه، قربانگاه برنجی هم که بزل ئیل،‬ ‫(همچنین در اول پادشاهان ۰۱: ۶۲ - ۹۲؛‬ ‫پسر اوری، نواسۀ حور ساخته بود در‬ ‫دوم تواریخ ۹: ۵۲ - ۸۲)‬ ‫همانجا در پیشروی خیمۀ حضور خداوند‬ ‫ بعد سلیمان از خیمۀ باالی تپه پائین‬ ‫31‬ ‫قرار داشت. 6 آنگاه سلیمان بحضور‬ ‫ِ‬ ‫خداوند در پیشروی آن خیمه رفت و در آمد، جبعون را ترک کرد و به اورشلیم رفت و‬ ‫آنجا با مردم دیگر خداوند را عبادت نمود در آنجا بر تخت سلطنت اسرائیل نشست.‬ ‫و یکهزار قربانی سوختنی بر آن قربانگاه 41 پس از مدتی یک سپاهی که متشکل‬ ‫از یکهزار و چهار صد عرادۀ جنگی و‬ ‫برنجی تقدیم کرد.‬ ‫7 در همان شب خداوند آمد و به سلیمان دوازده هزار سوار بود جمع کرد. یک عده‬ ‫فرمود: «چه می خواهی که برایت بدهم؟» را برای خود در اورشلیم نگهداشت و‬ ‫8 سلیمان جواب داد: «تو همیشه با پدرم، بقیه را در شهرهائی که برای عراده جات‬ ‫داود مهربان بودی و حاال مرا بجای او تعیین کرده بود، گماشت. 51 در دوران‬ ‫به پادشاهی برگزیدی. 9 ای خداوند، سلطنت سلیمان نقره و طال اهمیت سنگ‬ ‫خدای من، به وعده ای که داده ای وفا را داشت و چوب سرو مثل چوب عادی‬ ‫کن، زیرا مرا بر مردمی که مثل ریگ فراوان بود. 61 سلیمان تعداد زیاد اسپها را‬ ‫بیابان بیشمار اند، پادشاه ساختی. 01 پس از مصر و سیسلی وارد می کرد. تاجران‬ ‫حاال به من حکمت و معرفت عطا فرما شاه آن ها را بصورت عمده و قیمت‬ ‫تا بتوانم راهنمای مناسبی برای آن ها معین می خریدند. 71 هر عراده را به قیمت‬ ‫باشم، در غیر آن چگونه ممکن است که ششصد مثقال نقره و یک اسپ را به‬ ‫مردمی را به بزرگی قوم برگزیدۀ تو اداره قیمت یکصد و پنجاه مثقال نقره از مصر‬ ‫کنم.» 11 خداوند در جواب او فرمود: خریداری می کردند و بعضی از آن ها‬ ‫ِ‬ ‫«چون آرزوی قلبی ات همین است و از را به پادشاهان حتیان و ارامیان دوباره‬ ‫من دارائی، ثروت، حشمت و یا مرگ می فروختند.‬ ‫دشمنانت را نخواستی و حتی عمر‬ ‫آمادگی برای تعمیر عبادتگاه‬ ‫طوالنی را برای خود طلب نکردی و‬ ‫(همچنین در اول پادشاهان‬ ‫در عوض حکمت و معرفت خواستی تا‬ ‫۵: ۱ - ۸۱ و ۷: ۳۱ - ۴۱)‬ ‫بر مردمی که من ترا پادشاه شان ساختم‬ ‫سلیمان تصمیم گرفت تا عبادتگاهی‬ ‫بنام خداوند و یک قصر شاهی برای‬ ‫2‬ ‫بدرستی حکومت کنی، 21 بنابران، حکمت‬ ‫و معرفت به تو می بخشم. برعالوه، به تو‬ ‫آن قدر ثروت، حشمت و عزت می دهم خود آباد کند. 2‬ ‫ پس برای این منظور هفتاد‬
  • 3. ‫795‬ ‫دوم تواریخ  2‬ ‫به کسانی که در فن نقاشی و حکا کی‬ ‫هزار نفر را جهت حمل مصالح تعمیراتی،‬ ‫آشنا باشند، احتیاج است تا با کارگران‬ ‫هشتاد هزار نفر را برای سنگتراشی‬ ‫ما که در یهودا و اورشلیم هستند و پدرم،‬ ‫َُ‬ ‫در معدن سنگ و سه هزار و ششصد نفر‬ ‫داود آن ها را تعیین کرده بود یکجا کار‬ ‫را هم بغرض مراقبت و نظارت کارهای‬ ‫کنند. 8 عالوتا چوب سرو، صنوبر و صندل‬ ‫ً‬ ‫کارگران تعیین کرد.‬ ‫را هم از لبنان برایم بفرست، زیرا می دانم‬ ‫3 بعد این پیام را به حورام، پادشاه‬ ‫که کارگران تو در بریدن چوب و فن‬ ‫صور فرستاد: «همانطوریکه برای‬ ‫نجاری ماهر هستند و من کارگران خود‬ ‫پدرم، داود چوب سرو مورد ضرورت‬ ‫را برای کمک آن ها می فرستم. 9 ما به‬ ‫ساختمان قصر او را برایش فرستادی،‬ ‫یک اندازۀ زیاد چوب ضرورت داریم،‬ ‫برای من هم ارسال کن. 4 زیرا می خواهم‬ ‫چون عبادتگاهی را که می خواهم آباد کنم‬ ‫عبادتگاهی برای اسم خداوند، خدای‬ ‫بسیار بزرگ و بی نظیر خواهد بود. 01 و‬ ‫خود آباد کنم. آن بنا یک ساختمان‬ ‫من به کارگرانی که چوب را می برند، دو‬ ‫ُ‬ ‫مقدس خواهد بود که در آنجا خوشبوئی‬ ‫هزار تن گندم، دو هزار تن جو، چهارصد‬ ‫ُ َ‬ ‫ُ‬ ‫دود می کنیم، نان مخصوص را همیشه‬ ‫هزار لیتر شراب و چهارصد هزار لیتر‬ ‫و قربانی های سوختنی را در هر صبح‬ ‫روغن می دهم.»‬ ‫و شام، در روزهای سبت، در ماه نو و‬ ‫َ َ‬ ‫11 حورام، پادشاه صور، در جواب او‬ ‫دیگر روزهای تقدیس شدۀ خداوند،‬ ‫نامه ای به این مضمون نوشت: «از آنجا‬ ‫خدای خود تقدیم می کنیم. این مراسم‬ ‫که خداوند به قوم برگزیدۀ خود محبت‬ ‫برای اسرائیل یک فریضۀ ابدی است‬ ‫دارد، ترا بعنوان پادشاه شان انتخاب کرد،‬ ‫از جانب خداوند. 5 عبادتگاهی که من‬ ‫21 سپاس باد بر خداوند، خدای اسرائیل‬ ‫می خواهم آباد کنم یک عبادتگاه بزرگی‬ ‫که آسمان و زمین را آفرید و به داود‬ ‫خواهد بود، زیرا خدای ما از همه خدایان‬ ‫پادشاه چنین پسر حکیم، دانا و بامعرفت‬ ‫دیگر با عظمت تر است. 6 اما چه کسی‬ ‫عطا فرمود تا عبادتگاهی برای خداوند‬ ‫می تواند عبادتگاهی برای او بنا کند؟‬ ‫و قصری برای خود آباد کند. 31 اینک‬ ‫زیرا که آسمان با همه پهنا و بزرگی آن‬ ‫حورام آبی را که یک شخص ماهر و‬ ‫گنجایش او را ندارد، پس من چطور‬ ‫استاد با هنر است بخدمتت می فرستم.‬ ‫می توانم عبادتگاه او را بسازم؟ من فقط‬ ‫41 مادر او از مردم دان و پدرش از‬ ‫قربانگاهی جهت دود کردن خوشبوئی‬ ‫باشندگان صور است. او در کارهای‬ ‫برای او می سازم. 7  بنابران، از تو‬ ‫طال، نقره، برنج، آهن، سنگ و چوب‬ ‫خواهش می کنم تا شخصی را برای من‬ ‫و همچنین در رشتۀ بافندگی پارچه های‬ ‫بفرستی که در کارهای طال، نقره، برنج و‬ ‫کتان نفیس ارغوانی، سرخ و الجوردی و‬ ‫آهن و بافتن پارچه های ارغوانی، سرخ و‬ ‫در فن نقاشی، حکا کی و طراحی مهارت‬ ‫الجوردی مهارت داشته باشد، و همچنین‬
  • 4. ‫دوم تواریخ  2 ،​3‬ ‫​‬ ‫895‬ ‫شصت متر بلندی داشت. دیوارهای‬ ‫بسزائی دارد. او می تواند با کارگران تو‬ ‫داخلی آنرا با طالی خالص ورق شانی‬ ‫و آقای من، پدرت داود پادشاه همکاری‬ ‫کرد. 5 سالون بزرگ آن را با چوب‬ ‫کند. 51 در بارۀ گندم، جو، شراب و روغن‬ ‫صنوبر پوشانده و با طالی خالص‬ ‫که آقای من پیشنهاد کرد، می تواند آن ها‬ ‫ورق شانی کرد و در آن نقشهای درختان‬ ‫را برای من بفرستد. 61 من چوب مورد‬ ‫خرما و حلقه های زنجیر را به کار برد.‬ ‫ُ‬ ‫ضرورت را از کوههای لبنان قطع کرده،‬ ‫6 دیوار های آن را با سنگهای قیمتی‬ ‫آنها را به هم پیوسته از طرف دریا به بندر‬ ‫تزئین کرد و طالئی را که در آن به کار برد‬ ‫ُ‬ ‫یافا می فرستم و کارگران شما آنرا از آنجا‬ ‫طالی فروایم بود. 7 دیوارها، آستانه ها،‬ ‫گرفته به اورشلیم نقل بدهند.»‬ ‫دروازه ها و چوکاتهای آن ها را با طال‬ ‫71 بعد سلیمان احصائیۀ بیگانگانی را‬ ‫ورق شانی و دیوارها را همچنین با‬ ‫که در سرزمین اسرائیل زندگی می کردند‬ ‫تصاویر جانوران بالدار حکا کی کرد.‬ ‫ً‬ ‫(مطابق احصائیه ایکه قبال پدرش، داود‬ ‫8 جایگاه معین قدس االقداس در عبادتگاه‬ ‫گرفته بود) گرفت و معلوم شد که تعداد‬ ‫مساوی به عرض تعمیر بود، یعنی ده متر‬ ‫آن ها یکصد و پنجاه و سه هزار و ششصد‬ ‫عرض و ده متر هم طول داشت. آن را هم‬ ‫نفر بود. 81 از آن جمله هفتاد هزار نفر را‬ ‫با طالی خالص، به وزن بیش از بیست‬ ‫برای حمل مواد تعمیراتی، هشتاد هزار‬ ‫تن پوشاند. 9 وزن میخهای طالئی ششصد‬ ‫ُ‬ ‫نفر را در معدن کوهستان و سه هزار و‬ ‫گرام بود. اطاق های فوقانی را هم با‬ ‫ششصد نفر را برای مراقبت و نظارت کار‬ ‫طالی خالص ورق شانی کرد.‬ ‫کارگران تعیین کرد.‬ ‫01 در قدس االقداس عبادتگاه مجسمۀ‬ ‫دو کروب، یعنی فرشتۀ مقرب، را ساختند‬ ‫اعمار عبادتگاه‬ ‫(همچنین در اول پادشاهان ۶: ۱ - ۸۳)‬ ‫و با طالی خالص ورق شانی نمودند.‬ ‫11 مجموع طول بالهای هر دو فرشته ده‬ ‫متر بود. 21 یک بال یک فرشته که دو‬ ‫1- 2  سلیمان آباد کردن عبادتگاه‬ ‫خداوند را در ماه دوم سال چهارم‬ ‫3‬ ‫و نیم متر طول داشت به دیوار اطاق و‬ ‫سلطنت خود بر کوه موریا در اورشلیم‬ ‫بال دیگر آن با بال فرشتۀ دیگر تماس‬ ‫َ ِ‬ ‫شروع کرد. آنجا زمانی خرمنگاه ارنان‬ ‫داشت. 31 فرشتگان بر پاهای خود ایستاده‬ ‫یبوسی بود، یعنی همان جائی که خداوند‬ ‫و روی شان بطرف داخل اطاق بود.‬ ‫بر پدرش، داود ظاهر شد، بنابران، داود‬ ‫41 یک پردۀ نازک کتانی، برنگ ارغوانی،‬ ‫همانجا را برای عبادتگاه تعیین کرد.‬ ‫سرخ و الجوردی ساخت که با نقش‬ ‫3 مساحت عبادتگاه خداوند را بطول‬ ‫فرشتگان مزین شده بود.‬ ‫سی متر و عرض ده متر بنا کرد. 4 برندۀ‬ ‫ََ‬ ‫51 برای پیش روی عبادتگاه دو ستون به‬ ‫پیشروی عبادتگاه دارای ده متر طول و‬ ‫ارتفاع هفده و نیم متر ساخت که تاج سر‬ ‫مساوی به عرض تعمیر عبادتگاه بود و‬
  • 5. ‫995‬ ‫دوم تواریخ  3 ،​4‬ ‫​‬ ‫7 بعد ده شمعدان طال را طبق مشخصات‬ ‫آن ها دو و نیم متر بلند بود. 61 سر ستونها‬ ‫آن ها ساخت. پنج عدد آن ها را در طرف‬ ‫را با رشته هائی که دارای یکصد انار‬ ‫راست و پنج عدد دیگر آن ها را در طرف‬ ‫بودند، مزین کرد. 71 بعد ستونها را در پیش‬ ‫چپ عبادتگاه قرار داد. 8 ده پایه میز‬ ‫روی عبادتگاه یکی را در سمت راست و‬ ‫هم ساخت و پنج پایۀ آن ها را به راست و‬ ‫دیگر آن را در سمت چپ عبادتگاه قرار‬ ‫پنج پایۀ دیگر آن ها را به چپ عبادتگاه‬ ‫داد. ستون طرف راست را یا کین و ستون‬ ‫گذاشت. او همچنان یکصد جام طال‬ ‫سمت چپ را بوعز نامید.‬ ‫ساخت.‬ ‫9 یک حویلی برای کاهنان و یک‬ ‫سامان و اثاثیۀ عبادتگاه‬ ‫(همچنین در اول پادشاهان ۷: ۳۲ - ۱۵)‬ ‫حویلی بزرگ دیگر برای مردم ساخت که‬ ‫دروازه های شان با برنج ورق شانی شده‬ ‫بودند. 01 حوض بزرگ را در کنج جنوب‬ ‫بعد یک قربانگاه برنجی ساخت‬ ‫که ده متر طول و ده متر عرض و‬ ‫4‬ ‫شرقی عبادتگاه قرار داد.‬ ‫پنج متر بلندی داشت. 2 سپس یک حوض‬ ‫11 بعد حورام یک تعداد دیگ، خا ک‬ ‫مدور ریختگی ساخت که قطر آن پنج متر،‬ ‫انداز و کاسه ساخت. سرانجام کارهای‬ ‫بلندی آن دو و نیم متر و محیط آن پانزده‬ ‫عبادتگاه خداوند را که سلیمان پادشاه‬ ‫متر بود. 3 دورادور زیر لب حوض با نقش‬ ‫به او سپرده بود به انجام رسانید. اشیائی‬ ‫گاوها مزین شده و فاصلۀ بین هر گاو پنجاه‬ ‫که او ساخت اینها بودند: 21 دو ستون؛‬ ‫سانتی متر بود. حوض و گاوها بصورت یک‬ ‫پیاله های تاجهای سر دو ستون؛ دو‬ ‫تکه ریخته شده بودند. 4 حوض مذکور بر‬ ‫شبکه برای تزئین پیاله های تاجهای دو‬ ‫دوازده گاو قرار داشت. سه تای آن ها رو‬ ‫ستون؛ 31 چهارصد انار که با دو رشته از‬ ‫بطرف شمال، سه تا رو به مغرب، سه تا‬ ‫باالی تاجها آویزان بودند؛ 41 پایه ها و‬ ‫رو به جنوب و سه تای دیگر آن ها رو‬ ‫حوضچه های آن ها؛ 51 حوض بزرگ‬ ‫به مشرق داشتند. سر گاوها بطرف بیرون‬ ‫و دوازده گاو زیر آن؛ 61 دیگ، کاسه،‬ ‫بود. 5 ضخامت دیوار حوض هشت سانتی‬ ‫خا ک انداز، پنجه و سایر لوازم. تمام‬ ‫متر، لب آن به شکل لب پیاله و خود‬ ‫لوازم متذکره را حورام، به فرمایش سلیمان‬ ‫حوض بصورت گل سوسن ساخته شده بود‬ ‫پادشاه، از برنج صیقلی شده ساخت.‬ ‫که گنجایش بیشتر از شصت هزار لیتر آب‬ ‫71 کار ریخته گری آن ها را، پادشاه در‬‫ ‬ ‫را داشت. 6 او همچنان ده حوضچه برای‬ ‫وادی دریای ُاردن بین سکُوت و صرده‬ ‫َ َ‬ ‫ُ‬ ‫شستن گوشت قربانی ساخت که پنج تای‬ ‫ِ‬ ‫در قالب های گلی انجام داد. 81 مقدار‬ ‫آن ها را در سمت جنوب عبادتگاه و پنج‬ ‫برنجی را که سلیمان برای ساختن لوازم‬ ‫تای دیگر آن ها را در سمت شمال قرار‬ ‫مذکور به کار برد به اندازه ای زیاد بود که‬ ‫داد. از آب حوض بزرگ برای شستشوی‬ ‫وزن آن معلوم نشد.‬ ‫کاهنان استفاده می شد.‬
  • 6. ‫دوم تواریخ  4 ،​5‬ ‫​‬ ‫006‬ ‫کاهنان صندوق پیمان را بجای مخصوص‬ ‫91 به این ترتیب سلیمان همه سامان و‬ ‫آن در قدس االقداس عبادتگاه آوردند‬ ‫لوازم عبادتگاه خداوند را از قبیل قربانگاه‬ ‫و بزیر بالهای کروبیان، یعنی فرشتگان‬ ‫طالئی، میزهای نان مقدس، 02 شمعدانها و‬ ‫مقرب، قرار دادند، 8 بطوریکه بالهای‬ ‫شمعهای طالئی با مشخصات آن ها برای‬ ‫کروبیان بر صندوق پیمان و میله های حمل‬ ‫ ‬ ‫قدس االقداس عبادتگاه، 12 گلها، چراغها،‬ ‫آن ها پهن بودند. 9 میله های حمل صندوق‬ ‫ ‬ ‫انبرها از طالی خالص؛ 22 گ ُلگیرها،‬ ‫پیمان آنقدر دراز بودند که انجام آن ها از‬ ‫جامها، قاشقها و منقل ها ـ همه از طالی‬ ‫پیشروی قدس االقداس دیده می شدند،‬ ‫خالص ـ دروازۀ عبادتگاه، دروازۀ دخول‬ ‫اما از بیرون دیده نمی شدند و تا به امروز‬ ‫قدس االقداس و دروازه های سالون‬ ‫بهمان وضع قرار دارند. 01 در بین صندوق‬ ‫عبادتگاه را هم از طال ساخت.‬ ‫پیمان تنها دو لوحۀ سنگی قرار داشتند که‬ ‫موسی در حوریب در آن گذاشته بود، یعنی‬ ‫بعد از آنکه سلیمان همه کارهای‬ ‫عبادتگاه خداوند را تمام کرد، همه‬ ‫5‬ ‫بعد از آنکه قوم اسرائیل کشور مصر را‬ ‫اشیائی را که پدرش، داود وقف کرده بود‬ ‫ترک کردند، خداوند در همانجا با آن ها‬ ‫به آنجا آورد. طال، نقره و سایر آالت را‬ ‫پیمان بست.‬ ‫در خزانه های عبادتگاه گذاشت.‬ ‫جالل خداوند‬ ‫انتقال صندوق پیمان خداوند‬ ‫11 بعد کاهنان از جایگاه مقدس بیرون‬ ‫به عبادتگاه‬ ‫(همچنین در اول پادشاهان ۸: ۱ - ۹)‬ ‫شدند و همگی یکجا و بدون رعایت‬ ‫نوبت مراسم طهارت را بجا آوردند.‬ ‫2 بعد سلیمان همه مو سفیدان، سرکردگان‬ ‫21-31 همه نوازندگان و سرایندگان الوی،‬ ‫قبایل و رؤسای خانواده های قوم اسرائیل‬ ‫یعنی آساف، هیمان، یدوتون، پسران و‬ ‫را در اورشلیم فراخواند تا صندوق پیمان‬ ‫برادران شان، همه ملبس به لباسهای نفیس‬ ‫خداوند را از شهر داود، یعنی سهیون به‬ ‫کتانی با دایره و رباب و چنگ با همراهی‬ ‫عبادتگاه بیاورند. 3 پس تمام مردم اسرائیل‬ ‫یک صد و بیست کاهن سرنا نواز در سمت‬ ‫در عید سایبانها در ماه هفتم در حضور‬ ‫مشرق قربانگاه ایستادند و سرود حمد و‬ ‫شاه جمع شدند. 4 وقتی همه مو سفیدان‬ ‫سپاس خداوند را نواختند و این سرود را‬ ‫رسیدند، الویان صندوق پیمان خداوند را‬ ‫می خواندند: «خداوند را ستایش کنید‬ ‫برداشتند 5 و همراه خیمۀ حضور خداوند‬ ‫چون او نیکوست و رحمت ابدی است.»‬ ‫با تمام سامان مقدسه به عبادتگاه آوردند.‬ ‫آنگاه عبادتگاه خداوند پر از ابر شد‬ ‫ُ‬ ‫6 آنگاه سلیمان و همه مردم اسرائیل که‬ ‫41 و کاهنان نتوانستند وظیفۀ خود را اجراء‬ ‫در آنجا حضور داشتند در مقابل صندوق‬ ‫کنند، زیرا جالل خداوند عبادتگاه را پر‬ ‫ُ‬ ‫پیمان خداوند آنقدر گاو و گوسفند قربانی‬ ‫کرده بود.‬ ‫کردند که نمی شد آنرا حساب کرد. 7 بعد‬
  • 7. ‫106‬ ‫دوم تواریخ  6‬ ‫را نخواهی کرد، بلکه پسرت که‬ ‫از نسل تو می آید، او کسی است‬ ‫خطابۀ سلیمان‬ ‫(همچنین در اول پادشاهان ۸: ۲۱ - ۱۲)‬ ‫که عبادتگاهی برای اسم من بنا‬ ‫می کند.»‬ ‫01 حاال خداوند به وعده ای که داده‬ ‫آنگاه سلیمان گفت: «خداوند‬ ‫فرموده است که در تاریکی غلیظی‬ ‫6‬ ‫بود وفا کرد، زیرا من جانشین‬ ‫سا کن می شوم. 2 اما من برایت عبادتگاه‬ ‫پدرم، داود شدم و قرار وعده،‬ ‫مجللی آباد کرده ام، جائی که تا ابد در آن‬ ‫خداوند به من این افتخار را‬ ‫سا کن باشی.»‬ ‫بخشید که بر تخت سلطنت‬ ‫3 بعد رو به طرف جمعیت کرد و تمام‬ ‫اسرائیل بنشینم و عبادتگاهی بنام‬ ‫مردم اسرائیل بپا ایستادند. 4 پادشاه از‬ ‫ و‬ ‫خداوند، خدای اسرائیل بسازم. 11‬ ‫خداوند درخواست کرد که آن ها را برکت‬ ‫من در آنجا صندوقی را قرار دادم‬ ‫بدهد و گفت:‬ ‫که در بین آن پیمانی وجود دارد که‬ ‫«سپاس باد بر خداوند، خدای‬ ‫خداوند با قوم اسرائیل بسته بود.»‬ ‫اسرائیل! او به وعده ای که بزبان‬ ‫خود به پدرم، داود داده بود، وفا‬ ‫دعای سلیمان‬ ‫کرد و به او فرمود: 5 «از همان‬ ‫(همچنین در اول پادشاهان ۸: ۲۲ - ۳۵)‬ ‫روزیکه قوم برگزیدۀ خود را از‬ ‫21 بعد سلیمان در مقابل قربانگاه خداوند‬ ‫مصر بیرون آوردم، هیچ شهری را در‬ ‫و در برابر قوم اسرائیل ایستاد و دستهای‬ ‫هیچ یک از قبیلۀ اسرائیل انتخاب‬ ‫خود را بلند کرد. 31 سلیمان در حویلی‬ ‫نکرده ام که در آن خانه ای برایم‬ ‫ِ‬ ‫بیرون قربانگاه برنجی ساخته بود که طول‬ ‫آباد شود، و هیچ شخصی را‬ ‫و عرض آن دو و نیم متر و بلندی آن یک‬ ‫برنگزیدم که پیشوای قوم برگزیدۀ‬ ‫و نیم متر بود. او باالی آن رفت و در‬ ‫من، اسرائیل باشد. 6 اما اورشلیم را‬ ‫حضور جمعیت اسرائیل زانو زد، دستهای‬ ‫انتخاب کردم تا بنام من یاد شود‬ ‫خود را بسوی آسمان بلند کرد 41 و گفت:‬ ‫و داود را برگزیدم که پیشوای قوم‬ ‫«ای خداوند، خدای اسرائیل! مثل‬ ‫من، اسرائیل باشد.»‬ ‫تو خدای دیگری نه در آسمان و‬ ‫7 آرزوی قلبی پدرم، داود این بود که‬ ‫نه در زمین وجود دارد. به عهدت‬ ‫عبادتگاهی بنام خداوند، خدای‬ ‫وفا می کنی و به بندگانت که از‬ ‫اسرائیل بسازد. 8 اما خداوند به‬ ‫صمیم دل راه ترا دنبال می کنند،‬ ‫داود فرمود: «چون در دل تو بود‬ ‫همیشه شفقت نشان می دهی. 51 تو‬ ‫که عبادتگاهی برای اسم من بنا‬ ‫وعده ای را که به بنده ات، داود‬ ‫کنی، نیکو کردی که این را در‬ ‫داده بودی عملی کردی. بلی، با‬ ‫دل خود نهادی، 9 اما تو این کار‬
  • 8. ‫دوم تواریخ  6‬ ‫206‬ ‫22 ا گر شخصی متهم به گناهی شود‬ ‫زبانت وعده فرمودی و امروز با‬ ‫و بر او قسم واجب گردد و آنگاه‬ ‫دست خود آنرا بجا آوردی. 61 پس‬ ‫بیاید و در برابر این قربانگاه به‬ ‫حاال ای خداوند، خدای اسرائیل‬ ‫بیگناهی خود قسم بخورد، 32 پس‬ ‫وعدۀ دیگرت را هم که به بنده ات‬ ‫عرض او را از آسمان بشنو؛ ا گر‬ ‫داود دادی عملی کن که فرمودی:‬ ‫گناهکار باشد جزایش بده و ا گر‬ ‫«ا گر اوالده ات براه راست بروند‬ ‫بیگناه باشد او را ببخش.‬ ‫و فرایض مرا بجا آورند، همیشه‬ ‫42 ا گر مردم اسرائیل بخاطر گناه شان‬ ‫یکی از آن ها پادشاه اسرائیل‬ ‫در مقابل تو، به دست دشمن‬ ‫خواهد بود.» 71 بنابران، ای‬ ‫شکست بخورند و آنگاه بیایند و‬ ‫خداوند، خدای اسرائیل، آن قولی‬ ‫به درگاه تو روی آورند؛ بنام پا ک‬ ‫را که به بنده ات داود دادی بگذار‬ ‫تو اعتراف نمایند و بحضور تو در‬ ‫که بحقیقت برسد.‬ ‫این خانه دعا کنند، 52 پس دعای‬ ‫81 اما آیا ای خدا، واقعا با آدمیان‬ ‫ً‬ ‫قوم برگزیده ات را از آسمان بشنو،‬ ‫بر روی زمین سکونت می کنی؟‬ ‫گناهان شان را بیامرز و آن ها را‬ ‫آسمان و حتی بلندترین آسمان ها‬ ‫به این سرزمینی که به نیا کان شان‬ ‫گنجایش حضور ترا ندارند، چه‬ ‫بخشیدی، برگردان.‬ ‫رسد به این عبادتگاهی که من‬ ‫62 وقتیکه دریچه های آسمان بسته‬ ‫برایت بنا کردم. 91 اما ای خداوند،‬ ‫شوند و بخاطر گناهی که مردم در‬ ‫خدای من! به دعا و عرض این‬ ‫مقابل تو کرده اند، باران نبارد و‬ ‫بنده ات گوش بده. به زاری و‬ ‫آنوقت بیایند، به این خانه روی‬ ‫گریۀ این خدمتگارت توجه فرما‬ ‫آورند، بنام تو اعتراف کنند و از‬ ‫و دعایش را که بدرگاه تو می کند‬ ‫گناه خود که آن مصیبت را برای‬ ‫قبول فرما. 02 از تو می خواهم که‬ ‫شان بار آورده است توبه کنند،‬ ‫شب و روز مراقب این عبادتگاه‬ ‫72 پس دعای شان را از آسمان‬ ‫باشی، زیرا خودت فرمودی که‬ ‫بشنو، گناهان بندگانت، مردم‬ ‫نامت همیشه در آن خواهد بود.‬ ‫اسرائیل را ببخش، آن ها را براه‬ ‫همچنان دعای مرا که رو بسوی‬ ‫راست هدایت کن و باران را بر این‬ ‫این عبادتگاه می آورم، اجابت‬ ‫سرزمینی که آن را بعنوان ملکیت‬ ‫فرما. 12 بلی، دعا و مناجات این‬ ‫برای شان دادی، بفرست.‬ ‫بنده ات و قوم اسرائیل را که وقتی‬ ‫82 هرگاه در این سرزمین قحطی و‬ ‫رو بسوی این عبادتگاه می آورند،‬ ‫مرض بیاید، آفتی بر نباتات نازل‬ ‫از آسمان که جای سکونت تو‬ ‫ِ‬ ‫شود، یا کرم و ملخ پیدا شوند،‬ ‫است، بشنو و ما را ببخش.‬
  • 9. ‫306‬ ‫دوم تواریخ  6‬ ‫کرده ام دعا کنند، 53 دعای شان را‬ ‫یا دشمنان شان شهرهای شان‬ ‫بشنو و آن ها را پیروز گردان.‬ ‫را تصرف کنند و یا هر مشکل‬ ‫63 ا گر در مقابل تو گناه کنند، زیرا‬ ‫دیگری که داشته باشند، 92 آنوقت‬ ‫انسانی نیست که گناه نکند، و‬ ‫ا گر یکی یا همۀ قوم برگزیدۀ تو‬ ‫تو بر آن ها قهر شوی و ایشان را‬ ‫بخاطر غم و مصیبتی که دارند هر‬ ‫به دست دشمنان شان بسپاری و‬ ‫یک دست دعا و زاری را بسوی‬ ‫دشمنان آن ها را به سرزمین های‬ ‫این عبادتگاه دراز کنند، 03 پس از‬ ‫دور و یا نزدیک اسیر ببرند،‬ ‫آسمان که جایگاه سکونت تو است‬ ‫73 هرگاه از کردۀ خود پشیمان شوند‬ ‫بشنو و آن ها را ببخش. تو از دل‬ ‫و توبه کنند و از آن جاهائی که در‬ ‫همۀ آدمیان آ گاه هستی. هر کس‬ ‫اسارت بسر می برند بدرگاه تو دعا‬ ‫را مطابق اعمالش جزا بده 13 تا‬ ‫و زاری کنند و بگویند: «ما گناه‬ ‫از تو بترسند، تا آخر عمر در راه‬ ‫کرده ایم و کار زشتی از ما سر زده‬ ‫تو قدم بردارند و در این سرزمینی‬ ‫است.» 83 ا گر به تمامی دل و جان‬ ‫که تو به پدران شان بخشیدی، به‬ ‫توبه کنند و رو بسوی این سرزمین‬ ‫پا کی و راستی زندگی کنند.‬ ‫که تو به اجداد شان بخشیدی و‬ ‫23 به همین قسم، هرگاه یک شخص‬ ‫این عبادتگاهی که من بنام تو آباد‬ ‫بیگانه که از جملۀ قوم برگزیدۀ تو،‬ ‫کرده ام دعا کنند، 93 پس زاری و‬ ‫اسرائیل نباشد و بخاطر شهرت نام‬ ‫دعای شان را از آسمان که مسکن‬ ‫بزرگ، دست توانا و قدرت بازوی‬ ‫مقدس تو است بشنو، بداد شان‬ ‫تو از یک کشور دوردست بیاید و‬ ‫برس و آن ها را که در برابر تو گناه‬ ‫رو بسوی این عبادتگاه دعا کند،‬ ‫کرده اند ببخش.‬ ‫33 از آسمان که جای سکونت تو‬ ‫04 حاال ای خدای من، بر ما نظر‬ ‫است دعای او را بشنو و به تقاضا‬ ‫داشته باش و دعا و مناجات ما را‬ ‫و نیاز او جواب بده تا همۀ مردم‬ ‫که در اینجا بحضور تو می کنیم‬ ‫روی زمین تو را بشناسند، مثل‬ ‫قبول فرما! 14 پس ای خداوند،‬ ‫قوم اسرائیل از تو بترسند و بدانند‬ ‫خدا، برخیز و با صندوق پیمان‬ ‫که این عبادتگاهی را که من آباد‬ ‫که مظهر قوت تو است، به مکان‬ ‫ّ‬ ‫کرده ام، بنام تو یاد می شود.‬ ‫حضور خویش وارد شو. ای‬ ‫43 ا گر قوم برگزیدۀ تو بفرمان تو‬ ‫خداوند، خدا، کاهنانت با لباس‬ ‫بجنگ دشمنان بروند ـ در هر‬ ‫نجات و رستگاری ملبس باد!‬ ‫جائیکه باشند ـ و رو بسوی شهر‬ ‫مقدسانت از نیکویی تو شادمانی‬ ‫اورشلیم که تو آن را برگزیدی و‬ ‫کنند. 24 ای خداوند، خدا، این بندۀ‬ ‫این عبادتگاهی که من بنام تو آباد‬
  • 10. ‫دوم تواریخ  6 ،​7‬ ‫​‬ ‫406‬ ‫سالمتی تقدیم کرد، زیرا قربانگاه برنجی‬ ‫برگزیده ات را ترک مکن! محبت‬ ‫که سلیمان ساخته بود گنجایش آنهمه‬ ‫خود را که به بنده ات، داود داشتی‬ ‫قربانی های سوختنی و هدایای آردی و‬ ‫بخاطر داشته باش.»‬ ‫چربی را نداشت.‬ ‫8 سلیمان و قوم اسرائیل مراسم عید‬ ‫وقف عبادتگاه‬ ‫(همچنین در اول پادشاهان ۸: ۲۶ - ۶۶)‬ ‫سایبانها را برای هفت روز تجلیل کردند.‬ ‫یک گروه بزرگ مردم از سرحد حمات تا‬ ‫دریای مصر، در آن مراسم شرکت نمودند.‬ ‫بعد از آنکه سلیمان دعای خود را‬ ‫تمام کرد، آتشی از آسمان فرود آمد‬ ‫7‬ ‫9 آن ها هفت روز را برای تبرک قربانگاه و‬ ‫و قربانی های سوختنی و هدایا را سوختاند‬ ‫هفت روز دیگر را برای عید صرف کردند‬ ‫و جالل خداوند عبادتگاه را پر کرد.‬ ‫ُ‬ ‫و در روز هشتم جشن دیگری برپا نمودند‬ ‫2 بنابران، کاهنان نتوانستند به عبادتگاه‬ ‫01 در روز بیست و سوم ماه هفتم، مردم‬ ‫خداوند داخل شوند. 3 وقتی مردم اسرائیل‬ ‫را به خانه های شان فرستاد و همه بخاطر‬ ‫دیدند که آتش از آسمان پائین می آید و‬ ‫نیکویی خداوند به داود، سلیمان و قوم‬ ‫جالل خداوند را بر عبادتگاه مشاهده‬ ‫اسرائیل، شادمان و خوشحال بودند.‬ ‫کردند، روی خود را بر سنگفرش نهادند،‬ ‫خداوند را سجده کردند، ثنا فرستادند و‬ ‫خدا بار دیگر بر سلیمان ظاهر‬ ‫گفتند: «او نیکوست و رحمت او ابدی‬ ‫می شود‬ ‫است.» 4 بعد پادشاه و همه مردم اسرائیل‬ ‫(همچنین در اول پادشاهان ۹: ۱ - ۹)‬ ‫بحضور خداوند قربانی تقدیم کردند. 5 و‬ ‫11 به این ترتیب، سلیمان بنای عبادتگاه‬ ‫سلیمان پادشاه بیست و دو هزار گاو و‬ ‫خداوند و قصر شاهی را تمام کرد و همه‬ ‫یکصد و بیست هزار گوسفند را قربانی‬ ‫نقشه ها و کارهای آن دو بنا را با موفقیت‬ ‫کرد و با این مراسم پادشاه و همه مردم،‬ ‫کامل به انجام رسانید. 21 یک شب خداوند‬ ‫عبادتگاه را برای خداوند وقف کردند.‬ ‫بر سلیمان ظاهر شد و به او فرمود:‬ ‫6 کاهنان هم به وظایف خود مشغول شدند.‬ ‫ ‬ ‫«من دعایت را شنیدم و این جا‬ ‫همچنین الویان با آالت موسیقی که داود‬ ‫را برای اجرای مراسم قربانی‬ ‫پادشاه ساخته بود، سرود حمد خداوند را‬ ‫انتخاب کردم. 31 هرگاه دریچه های‬ ‫نواختند و خواندند: «محبت او پایدار و‬ ‫آسمان را ببندم که باران نبارد، یا‬ ‫ابدی است.» در مقابل آن ها کاهنان، در‬ ‫به ملخ ها امر کنم که محصوالت‬ ‫حالیکه تمام مردم اسرائیل ایستاده بودند،‬ ‫زمین را بخورند و یا مرض را‬ ‫سرنا می نواختند.‬ ‫در بین مردم بفرستم، 41 ا گر مردم‬ ‫7  سلیمان وسط حو یلی پیشروی،‬ ‫نام مرا یاد کنند، سر تواضع خم‬ ‫عبادتگاه را تقدیس کرد و در آنجا‬ ‫نمایند، دست دعا بلند کنند،‬ ‫قربانی سوختنی، دنبه و چربی و قربانی‬ ‫ُ‬
  • 11. ‫506‬ ‫دوم تواریخ  7 ،​8‬ ‫​‬ ‫این خواهد بود: «بخاطریکه آن ها‬ ‫طالب دیدار من باشند و از راه‬ ‫خداوند، خدای پدران خود را که‬ ‫خطا برگردند، آنوقت من از‬ ‫آن ها را از مصر بیرون آورد، ترک‬ ‫آسمان می شنوم، گناهان شان‬ ‫نمودند و دنبال خدایان غیر رفتند‬ ‫را می بخشم و زمین شان را‬ ‫و آن ها را پرستش و سجده کردند،‬ ‫حاصلخیز می سازم. 51 از این ببعد‬ ‫بنابران، خداوند این مصیبت را بر‬ ‫چشمان من همیشه باز و گوشهایم‬ ‫سر شان آورد.»»‬ ‫برای شنیدن دعائیکه در این‬ ‫جا کرده می شود شنوا خواهند‬ ‫کارهای دیگر سلیمان‬ ‫بود. 61 این عبادتگاه را برگزیدم و‬ ‫(همچنین در اول پادشاهان ۹: ۰۱ - ۸۲)‬ ‫تقدیس کردم تا به ابد بنام من یاد‬ ‫در اخیر سال بیستم، بعد از آنکه‬ ‫سلیمان عبادتگاه خداوند و قصر‬ ‫8‬ ‫شود. چشم و دل من همیشه به این‬ ‫عبادتگاه خواهد بود.‬ ‫ ‬ ‫خود را ساخت، 2 کار دیگری که کرد‬ ‫71 و تو هم ا گر مثل پدرت، داود راه‬ ‫آبادی دوبارۀ شهرهائی بود که حورام‬ ‫مرا دنبال کنی و همه احکام، اوامر‬ ‫به او داده بود و او مردم اسرائیل‬ ‫و فرایض مرا بجا آوری، 81 آنگاه‬ ‫را در آن شهر ها جا داد. 3 بعد سلیمان‬ ‫من تخت ترا برقرار می سازم و‬ ‫به حمات صوبه حمله کرد و آنرا تصرف‬ ‫مثلیکه به پدرت داود گفتم: «از‬ ‫نمود. 4 سپس شهر تدمور را در بیایان‬ ‫َ‬ ‫اوالده ات همیشه یک نفر پادشاه‬ ‫و شهرهای دیگری هم برای ذخیره آباد‬ ‫اسرائیل خواهد بود»، به تو هم‬ ‫کرد. 5 او همچنین بیت حورون باال و‬ ‫همین وعده را می دهم.‬ ‫بیت حورون پائین را بنا نمود که هر‬ ‫91 اما ا گر شما براه راست نروید، احکام‬ ‫دوی آن ها شهر های مستحکم و دارای‬ ‫و اوامری را که به شما داده ام بجا‬ ‫دروازه ها با پشت بندهای فوالدی بودند.‬ ‫نیاورید و خدایان بیگانه را سجده‬ ‫6 بعلت و دیگر شهرهای ذخیره، مراکز نقلیه‬ ‫َ َ‬ ‫و پرستش کنید، 02 آنوقت من شما را‬ ‫و شهرهائی هم برای نگهداری عرابه ها‬ ‫از این سرزمین بیرون می رانم و این‬ ‫و اسپها آباد کرد. خالصه سلیمان هر چه‬ ‫عبادتگاه را که بنام خود تقدیس‬ ‫می خواست در اورشلیم، لبنان و سراسر‬ ‫کرده ام ترک می کنم و آنرا در میان‬ ‫قلمرو خود آباد کرد.‬ ‫همۀ ملتها ضرب المثل و مسخرۀ‬ ‫7-8 سلیمان مردمان غیر اسرائیلی، یعنی‬ ‫عام می سازم، 12 و هر کسیکه از‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫باقیماندۀ حتیان، اموریان، فرزیان، حویان‬ ‫پیش این عبادتگاه مجلل بگذرد‬ ‫و یبوسیان را به کار اجباری گماشت که تا‬ ‫با تعجب سوال کند: «چرا خداوند‬ ‫به امروز از آن ها همان کار را می گیرند.‬ ‫این بنا را به این حال رقت بار‬ ‫9 اما از اسرائیل کسی را به بیگاری‬ ‫درآورده است؟» 22 و جواب آن‬
  • 12. ‫دوم تواریخ  8 ،​9‬ ‫​‬ ‫606‬ ‫71 بعد سلیمان به شهرهای عصیون‬ ‫َ‬ ‫نمی گرفت، بلکه از آن ها بحیث عسکر،‬ ‫حابر و ایلوت، دو شهر ساحلی ادوم،‬ ‫مأمور و قوماندان های نقلیه و سوار کار‬ ‫رفت. 81 حورام به دست مأمورین خود‬ ‫می گرفت. 01 دوصد و پنجاه نفر از آن ها‬ ‫یک تعداد کشتی و کارکنانی را که در‬ ‫مأمورین عالیرتبۀ دولتی بودند که ادارۀ‬ ‫دریانوردی مهارت داشتند فرستاد. آن ها‬ ‫امور کشور را به دست داشتند.‬ ‫با مأمورین سلیمان به اوفیر رفتند و از‬ ‫11 سلیمان دختر فرعون را از شهر داود‬ ‫آنجا بیش از پانزده تن طال را بار کرده‬ ‫ُ‬ ‫به قصری که برایش ساخته بود آورد،‬ ‫برای سلیمان بردند.‬ ‫زیرا گفت: «زن من نباید در قصر داود،‬ ‫پادشاه اسرائیل زندگی کند، چون هر‬ ‫مالقات ملکۀ سبا با سلیمان‬ ‫جائیکه صندوق پیمان خداوند در آنجا‬ ‫(همچنین در اول پادشاهان ۰۱: ۱ - ۳۱)‬ ‫داخل شده است، مقدس می باشد.»‬ ‫چون آوازۀ شهرت سلیمان بگوش‬ ‫ملکۀ سبا رسید، با شان و شوکت بسیار‬ ‫9‬ ‫21 بعد سلیمان بر قربانگاهی که در پیش‬ ‫روی برندۀ عبادتگاه ساخته بود، 31 نظر به‬ ‫ِ‬ ‫ََ‬ ‫و کاروان شترهای حامل عطریات، طال و‬ ‫مقتضای هر روز خاص و بر حسب هدایتی‬ ‫جواهرات به اورشلیم آمد تا با سواالت‬ ‫که موسی داده بود، در روزهای سبت، ماه‬ ‫َ َ‬ ‫پیچیده او را امتحان کند و مسایل خود‬ ‫نو، عیدهای سه گانۀ سال، یعنی عید‬ ‫َ‬ ‫را با او در میان گذارد. 2 سلیمان به‬ ‫نان فطیر، عید هفته ها و عید سایبانها،‬ ‫همه سواالت او جواب داد همه چیز را‬ ‫قربانی های سوختنی برای خداوند تقدیم‬ ‫بی پرده و آشکارا برای او بیان کرد. 3 و‬ ‫کرد. 41 طبق هدایت پدر خود، داود کاهنان‬ ‫ملکۀ سبا از حکمت و دانش سلیمان و از‬ ‫را به وظایف معین شان گماشت. همچنین‬ ‫دیدن قصری که آباد کرده بود، 4 اقسام غذائی‬ ‫الویان را تعیین کرد تا سرود روحانی‬ ‫که بر سر میز بودند، تعداد مأمورین او که‬ ‫بخوانند و به کاهنان در وظایف روزمرۀ‬ ‫در آن مجلس حضور داشتند، خدمتگاران‬ ‫شان کمک کنند. دروازه بانان را بر حسب‬ ‫و ساقیان او با لباس فاخر و قربانی هائی‬ ‫فرقه های شان برای نگهبانی دروازه های‬ ‫که در عبادتگاه خداوند تقدیم کرد، بسیار‬ ‫مختلف مقرر کرد، زیرا که داود، مرد خدا‬ ‫تعجب نمود.‬ ‫چنین امر کرده بود. 51 ایشان تمام مقرراتی‬ ‫5 ملکه به پادشاه گفت: «آوازۀ کارروائی‬ ‫را که پادشاه دربارۀ کاهنان و الویان و‬ ‫ها و حکمت ترا که در کشور خود شنیده‬ ‫دربارۀ امور خزانه داده بود، با دقت کامل‬ ‫بودم همه حقیقت دارند، 6 اما تا همه‬ ‫رعایت می کردند.‬ ‫را بچشم خود ندیدم باور نمی کردم، و‬ ‫61 به این ترتیب، سلیمان کارهای خود‬ ‫حاال می بینم که حتی نیم اینهمه جالل و‬ ‫را، از روزیکه تهداب عبادتگاه را نهاد تا‬ ‫شوکتی را که تو داری به من نگفته بودند.‬ ‫ا کمال بنای آن، موفقانه به انجام رسانید‬ ‫7 خوشا بحال این ملت تو! خوشا بحال‬ ‫و عبادتگاه خداوند تکمیل شد.‬
  • 13. ‫706‬ ‫دوم تواریخ  9‬ ‫تن بود. 41 برعالوه تاجران، سودا گران،‬ ‫ُ‬ ‫خدمتگارانت که همواره کمربستۀ خدمتت‬ ‫پادشاهان عرب، والیان کشور هم نقره و‬ ‫هستند و از حکمت تو مستفید می شوند!‬ ‫طال برای او آوردند. 51-61 سلیمان پادشاه‬ ‫8 سپاس باد بر خداوند، خدای تو که از تو‬ ‫از آن طال دو صد سپر بزرگ و سه صد‬ ‫خوشنود است و ترا بر تخت خود نشاند‬ ‫سپر کوچک ساخت. برای ساختن هر‬ ‫تا پادشاه خداوند، خدای خود باشی.‬ ‫سپر بزرگ ششصد مثقال طال و برای‬ ‫چون خدایت به قوم اسرائیل محبت‬ ‫ساختن سپر کوچک سه صد مثقال طال‬ ‫دارد و ارادۀ او این بود که آن ها برای‬ ‫به کار برد و همۀ آن ها را در قصر جنگل‬ ‫همیشه سا کنین این سرزمین باشند و ترا‬ ‫لبنان قرار داد.‬ ‫بعنوان پادشاه آن ها برگزید تا از عدالت و‬ ‫71 پادشاه همچنان تخت بزرگی از عاج‬ ‫مساوات برخوردار گردند.»‬ ‫ساخت و آنرا با طالی خالص ورق شانی‬ ‫9 بعد ملکه به پادشاه در حدود چهار تن‬ ‫ُ‬ ‫کرد. 81 آن تخت شش پته داشت و دارای‬ ‫ََ‬ ‫طال، مقدار زیادی از عطریات و جواهرات‬ ‫پای اندازی از طال و به خود تخت‬ ‫داد که تا آن زمان چنان عطریاتی در آن‬ ‫پیوست بود. چوکی آن بازودار و در‬ ‫کشور دیده نشده بود.‬ ‫پهلوی هر بازو مجسمۀ یک شیر قرار‬ ‫01 برعالوه نمایندگان حورام و مأمورین‬ ‫داشت. 91 دوازده شیر دیگر بر شش‬ ‫سلیمان با طالئیکه از اوفیر آوردند چوب‬ ‫پتۀ زینه، یعنی در هر طرف زینه یک شیر‬ ‫صندل هم وارد کردند. 11 پادشاه از آن‬ ‫ایستاده بود. نظیر آن تخت در هیچ‬ ‫چوب صندل زینه برای عبادتگاه خداوند‬ ‫سلطنتی دیده نمی شد.‬ ‫و قصر سلطنتی ساخت. همچنان از آن‬ ‫02 ظروف نوشیدنی پادشاه و همچنین‬ ‫چوب یک تعداد چنگ و رباب ساخت‬ ‫ظروف تاالر قصر جنگل لبنان همه‬ ‫َُ‬ ‫ً‬ ‫که مثل آن ها قبال در سرزمین یهودا وجود‬ ‫از طالی خالص ساخته شده بودند.‬ ‫نداشت.‬ ‫در دوران سلطنت سلیمان نقره ارزشی‬ ‫21  سلیمان پادشاه همه چیزی را‬ ‫نداشت، 12 زیرا کشتی های شاه هر سه‬ ‫که ملکۀ سبا می خواست به او داد و‬ ‫سال یک مرتبه با دریا نوردان حورام‬ ‫تحفه های دیگری هم بیشتر از آنچه که‬ ‫به ترشیش می رفتند و طال، نقره، عاج،‬ ‫ملکۀ سبا برایش آورده بود به او داد. بعد‬ ‫میمون و طاؤس می آوردند.‬ ‫ملکه آنجا را ترک کرد، با همه خدمه و‬ ‫22 به این ترتیب، سلیمان پادشاه در‬ ‫حشمت به وطن خود برگشت.‬ ‫ثروت و حکمت از همه پادشاهان دیگر‬ ‫برتر بود. 32 همه سالطین روی زمین آرزو‬ ‫ثروت و حکمت سلیمان‬ ‫(همچنین در اول پادشاهان ۰۱: ۴۱ - ۵۲)‬ ‫داشتند که در حضور سلیمان باشند و از‬ ‫حکمت خداداد او مستفید شوند. 42 هر‬ ‫31 وزن طالئیکه سلیمان در ظرف یک‬ ‫کدام آن ها سال بسال تحفه های فراوان‬ ‫سال دریافت کرد بالغ بر بیست و سه‬
  • 14. ‫دوم تواریخ  9 ،​01‬ ‫​‬ ‫806‬ ‫فرار کرده بود، هنوز هم در آنجا بسر می برد.‬ ‫از قبیل آالت نقره ئی و طالئی، البسه،‬ ‫چون از جریان خبر شد، از مصر برگشت.‬ ‫اسلحه، ادویه، عطریات، اسپ و قاطر‬ ‫3 پس مردم او را فراخوانده یکجا پیش‬ ‫برای او می آوردند.‬ ‫رحبعام رفتند و به او گفتند: 4 «پدرت یوغ‬ ‫َ ُ‬ ‫52 سلیمان چهار هزار طویله برای اسپها‬ ‫سنگینی را بر دوش ما گذاشته بود، پس‬ ‫و عرابه های خود داشت. او همچنین‬ ‫ا گر می خواهی ما خدمتگار تو باشیم، تو‬ ‫دارای دوازده هزار سوار بود و آن ها را‬ ‫باید کار سخت و یوغ سنگین پدرت را از‬ ‫در اورشلیم نگه می ‌داشت و بقیه را در‬ ‫سر ما آسان و سبک کنی.» 5 او به آن ها‬ ‫شهرهای دیگر. 62 او بر همه پادشاهان‬ ‫گفت: «برای من سه روز مهلت بدهید‬ ‫نواحی دریای فرات تا کشور فلسطینی‬ ‫بعد دوباره پیش من بیائید.» مردم قبول‬ ‫ها و سرحد مصر حکمرانی داشت. 72 در‬ ‫کردند و براه خود رفتند.‬ ‫زمان سلیمان نقره مثل سنگ ناچیز و‬ ‫6 آنگاه ر حبعام با مو سفیدان قوم که‬ ‫َ ُ‬ ‫ِ‬ ‫چوب سرو مانند چوب چنار دامنه های‬ ‫قبالً مشاورین پدرش بودند مشوره کرد‬ ‫ برای‬ ‫کوهستان یهودا فراوان بود. 82‬ ‫َُ‬ ‫و از آن ها پرسید: «نظریۀ شما چیست؟‬ ‫سلیمان اسپها را از مصر وارد می کردند.‬ ‫چه جوابی به آن ها بدهم؟» 7 آن ها‬ ‫گفتند: «ا گر با مردم به مهربانی رفتار‬ ‫وفات سلیمان‬ ‫(همچنین در اول پادشاهان ۱۱: ۱۴ - ۳۴)‬ ‫کنی، آن ها را از خود راضی سازی و‬ ‫حرف خوب به آن ها بزنی، آنوقت آن ها‬ ‫92 بقیۀ وقایع دوران سلطنت سلیمان،‬ ‫همیشه خدمتگار تو خواهند بود.» 8 اما‬ ‫از اول تا آخر، در کتاب تاریخ ناتان نبی،‬ ‫رحبعام به مشورۀ بزرگان گوش نداد و از‬ ‫َ ُ‬ ‫نبوت اخیای شیلونی و در رؤیای یعدوی‬ ‫َ‬ ‫جوانانی که با او یکجا بزرگ شده بودند‬ ‫پیغمبر (که در آن راجع به یربعام پسر‬ ‫َُ‬ ‫مصلحت خواست 9 و پرسید: «به این‬ ‫نباط هم اشاره شده است) ثبت شده اند.‬ ‫مردمی که به من گفتند: بار سنگینی را که‬ ‫03 سلیمان مدت چهل سال پادشاه اسرائیل‬ ‫پدرت بردوش ما گذاشت سبک بساز.‬ ‫در اورشلیم بود. 13 بعد سلیمان درگذشت‬ ‫چه جوابی بدهم؟» 01 آن ها جواب دادند:‬ ‫و با پدران خود پیوست و پسرش رحبعام‬ ‫َ ُ‬ ‫«به آنهائی که به تو گفتند: بار سنگین‬ ‫جانشین او شد.‬ ‫پدرت را از دوش ما سبک بساز. اینطور‬ ‫جواب بده: انگشت کوچک من ضخیمتر‬ ‫شورش مردم اسرائیل‬ ‫(همچنین در اول پادشاهان ۲۱: ۱ - ۰۲)‬ ‫از کمر پدرم است و 11 یوغ سنگینی را‬ ‫که پدرم بر دوش شما گذاشت من آنرا‬ ‫سنگینتر می کنم. پدرم شما را با قمچین‬ ‫رحبعام به شکیم رفت، زیرا‬ ‫َ ُ‬ ‫تمام قوم اسرائیل برای مراسم‬ ‫01‬ ‫سرزنش کرد و من شما را با گژدم تنبیه‬ ‫تاجپوشی او جمع شده بودند. 2 در عین حال‬ ‫می کنم.»‬ ‫یربعام، پسر نباط که از دست سلیمان به مصر‬ ‫َُ‬
  • 15. ‫906‬ ‫دوم تواریخ  01 ،​11‬ ‫​‬ ‫21 یربعام و مردم، قراریکه شاه به آن ها‬ ‫َُ‬ ‫بنای شهرهای مستحکم‬ ‫گفته بود، در روز سوم پیش او آمدند.‬ ‫(همچنین در اول پادشاهان ۲۱: ۱۲ - ۴۲)‬ ‫31 پادشاه به آن ها جواب سخت داد و‬ ‫وقتی ر حبعام وارد اورشلیم‬ ‫َ ُ‬ ‫شد، لشکری را که متشکل از‬ ‫11‬ ‫مشورۀ مو سفیدان را فراموش کرد 41 و‬ ‫به مردم طبق نظریۀ جوانان جواب داد و‬ ‫یکصد و هشتاد هزار نفر از مردان جنگ‬ ‫گفت: «یوغ سنگینی را که پدرم بر دوش‬ ‫آزمودۀ یهودا و بنیامین بودند مجهز کرد تا‬ ‫َُ‬ ‫شما گذاشت من سنگینترش می سازم.‬ ‫بجنگ اسرائیل بروند و سلطنت را دوباره‬ ‫پدرم شما را با قمچین سرزنش کرد،‬ ‫برای رحبعام به دست آورند. 2 اما خداوند‬ ‫َ ُ‬ ‫ولی من شما را با گژدم تنبیه می کنم.»‬ ‫ِ َ‬ ‫به شمعیه نبی فرمود: 3 «به رحبعام، پسر‬ ‫َ ُ‬ ‫51 به این ترتیب پادشاه به تقاضای‬ ‫سلیمان بگو که خداوند چنین می فرماید:‬ ‫مردم گوش نداد، زیرا خواست خدا‬ ‫4 تو نباید با برادرانت جنگ کنی. همگی‬ ‫ً‬ ‫همین بود تا آنچه را که خداوند قبال‬ ‫را بخانه های شان برگردان، زیرا شورش‬ ‫بوسیلۀ اخیای شیلونی در بارۀ یر بعام،‬ ‫َُ‬ ‫و قیام آن ها به ارادۀ من صورت گرفته‬ ‫پسر نباط پیشگوئی فرموده بود، عملی‬ ‫است.» پس آن ها از فرمان خداوند‬ ‫سازد.‬ ‫اطاعت کرده به جنگ یربعام نرفتند.‬ ‫َُ‬ ‫61 بنابران، چون مردم دیدند که پادشاه‬ ‫درخواست آن ها را رد کرد در جواب‬ ‫استحکامات رحبعام‬ ‫َ ُ‬ ‫او گفتند: «ما با داود سروکار نداریم؛‬ ‫5 رحبعام در اورشلیم ماند و برای دفاع از‬ ‫َ ُ‬ ‫ما را با پسر یسی رابطه ای نیست. ای‬ ‫یهودا این شهرهای مستحکم و حصاردار‬ ‫َُ‬ ‫مردم اسرائیل، به خانه های تان بروید؛‬ ‫ بیت لحم، عیتام، تقوع،‬ ‫َ‬ ‫را آباد کرد: 6‬ ‫و تو هم ای داود، متوجه فامیل خود‬ ‫7 بیت صور، سوکوه، عدوالم، 8 جت،‬ ‫َ‬ ‫باش.»‬ ‫مریشه، زیف، 9 ادورایم، ال کیش، عزیقه،‬ ‫َ‬ ‫پس همه مردم به خانه های خود‬ ‫ِ‬ ‫01 زرعه، ایلون و حبرون. این شهرها در‬ ‫ََ‬ ‫ُ‬ ‫برگشتند. 71 و رحبعام تنها پادشاه آن عده‬ ‫َ ُ‬ ‫سرزمین یهودا و بنیامین واقع بودند.‬ ‫َُ‬ ‫از مردم اسرائیل بود که در شهرهای‬ ‫11 قلعه های مستحکمی هم در آن ها‬ ‫یهودا زندگی می کردند. 81 بعد رحبعام،‬ ‫َ ُ‬ ‫َُ‬ ‫ساخت و هر کدام ذریعۀ یک عده‬ ‫هدورام را که رئیس کارگران اجباری‬ ‫محافظین مراقبت می شد و دارای ذخایر‬ ‫بود، برای جلب مردم فرستاد، اما مردم‬ ‫غذا، روغن و شراب بود. 21 و در اسلحه‬ ‫اسرائیل او را سنگسار کردند و کشتند و‬ ‫خانه های همۀ آن ها سپر و نیزه ذخیره‬ ‫رحبعام با عجله بر اسپ خود سوار شد‬ ‫َ ُ‬ ‫کرد و شهرها را از هر جهت استحکام‬ ‫و به اورشلیم فرار کرد. 91 بنابران، مردم‬ ‫بخشید. به این ترتیب، او قبایل یهودا و‬ ‫َُ‬ ‫سلطنت شمالی اسرائیل تا به امروز علیه‬ ‫بنیامین را تحت فرمان خود نگهداشت.‬ ‫خانوادۀ داود هستند.‬
  • 16. ‫دوم تواریخ  11 ،​21‬ ‫​‬ ‫016‬ ‫شصت دختر شد. او معکه، دختر ابشالوم‬ ‫َ‬ ‫را زیادتر از همه زنان خود دوست داشت‬ ‫کاهنان و الویان به یهودا آمدند‬ ‫َُ‬ ‫22 و پسرش، ا ِبیا را بحیث ولیعهد خود‬ ‫َ‬ ‫31-41 اما کاهنان و الویان از شهرهای‬ ‫تعیین کرد. 32 رحبعام با فراست و کاردانی‬ ‫َ ُ‬ ‫قبایل دیگر، خانه و دارائی خود را ترک‬ ‫مسئولیت های هر کدام از پسران خود‬ ‫کردند و به یهودا و اورشلیم آمدند. زیرا‬ ‫َُ‬ ‫را در شهرهای مختلف یهودا و بنیامین‬ ‫َُ‬ ‫یر بعام و پسرانش آن ها را از وظایف‬ ‫َُ‬ ‫تعیین نمود. معاشی هم برای مصارف‬ ‫شان بعنوان کاهنان خداوند برطرف کردند‬ ‫شان وضع کرد و همچنین زنهای زیادی‬ ‫51 و بعوض آن ها کاهنان شخصی خود‬ ‫برای هر کدام آن ها گرفت.‬ ‫را در معابد، برای بتهای اجنه و گوساله‬ ‫تعیین کردند. 61 مردمان دیگر هم از‬ ‫حملۀ مصریان به اورشلیم‬ ‫همه قبایل اسرائیل که خواستار و طالب‬ ‫(همچنین در اول پادشاهان ۴۱: ۵۲ - ۸۲)‬ ‫خداوند، خدای اسرائیل بودند، بدنبال‬ ‫وقتی سلطنت رحبعام استقرار‬ ‫َ ُ‬ ‫پیدا کرد و قدرت یافت، خداوند‬ ‫21‬ ‫آن ها برای ادای قربانی بحضور خداوند،‬ ‫خدای اجداد شان به اورشلیم آمدند.‬ ‫و احکام او را فراموش کرد و تمام مردم‬ ‫71 به سلطنت یهودا استحکام بخشیدند و‬ ‫َُ‬ ‫اسرائیل هم روش او را تعقیب نمودند.‬ ‫به این ترتیب، آن ها در استحکام سلطنت‬ ‫2-3 در سال پنجم سلطنت رحبعام، چون‬ ‫َ ُ‬ ‫ر حبعام کمک کردند. ر حبعام، پسر‬ ‫َ ُ‬ ‫َ ُ‬ ‫مردم در برابر خداوند گناه کردند، در‬ ‫سلیمان برای سه سال در آرامش و امنیت‬ ‫نتیجه، شیشق، پادشاه مصر با یکهزار و‬ ‫بسر برد. در طی همین مدت سه سال‬ ‫دوصد عرادۀ جنگی، شصت هزار سوار‬ ‫آن ها مثل زمان داود و سلیمان راه راست‬ ‫و یک تعداد بیشمار عسکر پیاده از‬ ‫خداوند را تعقیب نمودند.‬ ‫مردم مصر، لیبیا، شکیم و حبشه بعزم‬ ‫حمله به اورشلیم لشکرکشی کرد. 4 بزودی‬ ‫زنان رحبعام‬ ‫َ ُ‬ ‫شهرهای مستحکم یهودا را تصرف نموده‬ ‫َُ‬ ‫81 بعد رحبعام با محلت، دختر یریموت‬ ‫َ‬ ‫َ َ َ‬ ‫َ ُ‬ ‫به اورشلیم رسید.‬ ‫عروسی کرد. (یریموت یکی از پسران‬ ‫َ‬ ‫ِ َ‬ ‫5 شمعیه نبی پیش پادشاه و رهبران مردم‬ ‫داود بود که زنش، ا ِبیحایل او را بدنیا‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫یهودا که بخاطر حملۀ شیشق در اورشلیم‬ ‫َُ‬ ‫آورد. ا ِبیحایل دختر الیاب و نواسۀ ِیسی‬ ‫ِ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫جمع شده بودند، آمد و گفت: «خداوند‬ ‫ محلت صاحب سه پسر شد بنامهای‬ ‫َ َ َ‬ ‫بود.) 91‬ ‫می فرماید: چون شما مرا ترک کردید‬ ‫ سپس رحبعام با‬ ‫َ ُ‬ ‫یعوش، شمریا و زهم. 02‬ ‫َ َ‬ ‫َ‬ ‫من هم شما را به دست شیشق تسلیم‬ ‫معکه، دختر ابشالوم ازدواج کرد و او‬ ‫َ‬ ‫می کنم.» 6 آنگاه رهبران اسرائیل و پادشاه‬ ‫ا ِبیا، عتای، زیزا و شلومیت را بدنیا آورد.‬‫َ‬ ‫َ‬ ‫بگناه خود اعتراف کرده گفتند: «خداوند‬ ‫ رحبعام هجده زن و شصت کنیز داشت‬ ‫َ ُ‬ ‫12‬ ‫حق دارد.» 7 وقتی خداوند دید که آن ها‬ ‫و از آن ها صاحب بیست و هشت پسر و‬
  • 17. ‫116‬ ‫دوم تواریخ  21 ،​31‬ ‫​‬ ‫51 کارروائی های رحبعام از اول تا آخر‬ ‫َ ُ‬ ‫ ‬ ‫ِ َ‬ ‫بخطای خود اعتراف نمودند، به شمعیه‬ ‫ِ‬ ‫ِ َ‬ ‫در کتاب تاریخ شمعیه نبی و عدوی نبی‬ ‫فرمود: «حاال که آن ها به گناه خود اقرار‬ ‫ثبت اند. رحبعام و یربعام همیشه در جنگ‬ ‫َُ‬ ‫َ ُ‬ ‫کردند، آن ها را از بین نمی برم. بعضی از‬ ‫بودند. 61 بعد رحبعام فوت کرد و با پدران‬ ‫َ ُ‬ ‫آن ها را نجات می دهم و ذریعۀ شیشق‬ ‫خود پیوست و او را در شهر داود بخا ک‬ ‫قهر خود را بر اورشلیم نمی آورم. 8 ولی‬ ‫سپردند و پسرش ا ِبیا جانشین او شد.‬ ‫َ‬ ‫آن ها غالم او خواهند شد تا بدانند چه‬ ‫فرقی بین خدمت به من و خدمت به‬ ‫جنگ ا ِبیا و یربعام‬ ‫َُ‬ ‫َ‬ ‫پادشاهان این دنیا وجود دارد.»‬ ‫(همچنین در اول پادشاهان ۵۱: ۱ - ۸)‬ ‫9 پس شیشق، پادشاه مصر به اورشلیم‬ ‫در سال هجدهم سلطنت‬ ‫یربعام، ا ِبیا پادشاه یهودا شد.‬ ‫َُ‬ ‫َ‬ ‫31‬ ‫َُ‬ ‫حمله کرد و تمام موجودی خزانه های‬ ‫عبادتگاه خداوند و قصر سلطنتی را‬ ‫2 او مدت سه سال در اورشلیم سلطنت‬ ‫همراه با سپرهای طال که سلیمان ساخته‬ ‫کرد. مادرش میکایا، دختر اوری ئیل و از‬ ‫بود با خود برد. 01 بنابران رحبعام بعوض‬ ‫َ ُ‬ ‫ُ‬ ‫باشندگان شهر جبعه بود.‬ ‫آن ها سپرهای برنجی ساخت و به رؤسای‬ ‫در ابتدای سلطنتش جنگ بین او و‬ ‫محافظین دروازه های قصر سلطنتی‬ ‫یربعام شروع شد. 3 ا ِبیا با یک سپاهی که‬ ‫َ‬ ‫َُ‬ ‫سپرد. 11 و هر وقتیکه پادشاه به عبادتگاه‬ ‫متشکل از چهارصد هزار نفر از جنگاوران‬ ‫خداوند می رفت، محافظین سپرها را با‬ ‫آزموده و شجاع بود به میدان جنگ‬ ‫خود می بردند و در بازگشت دوباره به‬ ‫رفت. یربعام هم با هشتصد هزار نفر‬ ‫َُ‬ ‫تحویلخانه می آوردند. 21 چون پادشاه به‬ ‫از مردان دالور و انتخابی برای جنگ‬ ‫گناه خود اقرار کرد از قهر خداوند نجات‬ ‫صف آراست. 4 ا ِبیا بر کوه صماریم، در‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫یافت و بطور کلی از بین نرفت و حتی‬ ‫کوهستان افرایم ایستاد خطاب به یربعام‬ ‫َُ‬ ‫بعد از حملۀ شیشق وضع یهودا بد نبود.‬ ‫َُ‬ ‫و مردم اسرائیل کرده گفت: «ای یربعام‬ ‫َُ‬ ‫و همۀ مردم اسرائیل به من گوش بدهید!‬ ‫خالصۀ رویدادهای سلطنت رحبعام‬ ‫َ ُ‬ ‫5 آیا نمی دانید که خداوند، خدای اسرائیل،‬ ‫31 رحبعام سلطنت خود را در اورشلیم‬ ‫َ ُ‬ ‫سلطنت اسرائیل را مطابق یک پیمان‬ ‫تأسیس نمود. در سن چهل و یک سالگی‬ ‫ناشکن و ابدی به داود و اوالدۀ او بخشید.‬ ‫پادشاه شد و مدت هفده سال در اورشلیم،‬ ‫6 اما یربعام، پسر نباط که خدمتگار سلیمان،‬ ‫َُ‬ ‫یعنی شهریکه خداوند از تمام شهرهای‬ ‫پسر داود بود در مقابل پادشاه دست‬ ‫قبایل اسرائیل برگزید و نام خود را بر‬ ‫بشورش زد. 7 پسانتر یک عده از اشخاص‬ ‫آن نهاد، سلطنت کرد. مادر ر حبعام‬ ‫َ ُ‬ ‫پست و فرومایه بدور او جمع شدند و او را‬ ‫نعمۀ عمونی بود. 41 اعمال بسیار زشتی‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫در جنگ با رحبعام، پسر سلیمان تشویق‬ ‫َ ُ‬ ‫از او سر زد و به خداوند ایمان راسخ‬ ‫کردند و چون رحبعام یک جوان بی تجربه‬ ‫َ ُ‬ ‫نداشت.‬
  • 18. ‫دوم تواریخ  31‬ ‫216‬ ‫سر بر لشکر یهودا حمله کنند. به این‬ ‫بود، نتوانست در مقابل آن ها مقاومت‬ ‫َُ‬ ‫ترتیب، سپاه یهودا از پیشرو و پشت سر‬ ‫کند. 8 حاال شما فکر می کنید که با لشکر‬ ‫َُ‬ ‫ وقتی آن ها خود را در‬ ‫بزرگ و با کمک بتهای گوسالۀ طالئی که‬ ‫محاصره شد. 41‬ ‫یربعام برای تان ساخت تا آن ها را پرستش‬ ‫محاصرۀ دشمن دیدند، بحضور خداوند‬ ‫َُ‬ ‫زاری کردند و کاهنان بنواختن سرنا شروع‬ ‫ُ‬ ‫کنید، در برابر سلطنت خداوند که به دست‬ ‫نمودند. 51 بعد سپاه یهودا بانگ بلند جنگ‬ ‫َُ‬ ‫اوالدۀ داود است مقاومت کرده می توانید.‬ ‫9 شما کاهنان و الویان را که اوالدۀ هارون‬ ‫را برآوردند و بمجردیکه بانگ آن ها بلند‬ ‫شد، خدا یربعام و همه لشکر اسرائیل را‬ ‫هستند از وطن شان راندید و بعوض شان‬ ‫َُ‬ ‫به دست ا ِبیا و سپاه یهودا شکست داد.‬ ‫َُ‬ ‫از بین مردمان بیگانه کاهنان را برای خود‬ ‫َ‬ ‫61 عسا کر اسرائیلی گریختند و خدا آن ها‬ ‫انتخاب کردید و مثل همان مردم هر کسی‬ ‫را به دست سپاه یهودا تسلیم کرد. 71 ا ِبیا‬ ‫َ‬ ‫که با یک گوساله یا هفت قوچ بیاید خود‬ ‫َُ‬ ‫را تقدیس کند او را بحیث کاهن آنهائی که‬ ‫و مردان او با کشتار عظیمی آن ها را‬ ‫شکست دادند، بطوریکه پنجصد هزار‬ ‫خدا نیستند انتخاب می کنید.‬ ‫01 اما خدای ما خداوند است. ما او‬ ‫نفر مردان جنگی و انتخابی آن ها بقتل‬ ‫رسیدند. 81 به این ترتیب، سپاه اسرائیل‬ ‫را ترک نکرده ایم. کاهنان ما که در‬ ‫در آن جنگ مغلوب و لشکر یهودا غالب‬ ‫َُ‬ ‫خدمت خداوند مشغول اند همه پسران‬ ‫شد، زیرا مردان یهودا به خداوند، خدای‬ ‫و اوالدۀ هارون هستند و الویان هم‬ ‫َُ‬ ‫ ا ِبیا به تعقیب یربعام‬ ‫َُ‬ ‫َ‬ ‫برای کمک به آن ها آماده اند. 11 آن ها‬ ‫خود توکل کردند. 91‬ ‫رفت و شهرهای بیت ئیل، یشانه و افرون‬ ‫هر صبح و شام قربانی های سوختنی،‬ ‫را با دهات آن ها تصرف کرد. 02 در دوران‬ ‫خوشبوئی و عطریات بحضور خداوند‬ ‫سلطنت ا ِبیا، یربعام قدرت از دست رفتۀ‬ ‫تقدیم می کنند. نان مخصوص را بر سر‬ ‫َُ‬ ‫َ‬ ‫میز مقدس می گذارند. هر شام چراغهای‬ ‫خود را باز نیافت و خداوند او را زد و‬ ‫او مُ رد.‬ ‫چراغدان طالئی را روشن می کنند، زیرا‬ ‫12 اما قدرت ا ِبیا روزافزون بود. او‬ ‫ما اوامر و هدایات خداوند را بدقت‬ ‫َ‬ ‫پیروی می نمائیم، اما شما او را ترک‬ ‫چهارده زن، بیست و دو پسر و شانزده‬ ‫کرده اید. 21 پس می بینید که خداوند همراه‬ ‫دختر داشت. 22 بقیۀ وقایع دوران سلطنت‬ ‫ا ِبیا، رفتار و اعمال او همه در کتاب تاریخ‬ ‫و راهنمای ما است. کاهنان او با سرنای‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫عدوی نبی ثبت اند.‬ ‫ِ‬ ‫بلندآواز، سرود جنگ را برضد شما‬ ‫می نوازند. ای بنی اسرائیل، با خداوند،‬ ‫آسا، پادشاه یهودا‬ ‫َُ‬ ‫خدای اجداد تان جنگ و ستیزه نکنید،‬ ‫ا ِبیا فوت کرد و با پدرانش‬ ‫در شهر داود بخا ک سپرده‬ ‫َ‬ ‫41‬ ‫زیرا روی پیروزی را نمی بینید.»‬ ‫31 در عین حال یر بعام یک عده از‬ ‫َُ‬ ‫عسا کر خود را مخفیانه فرستاد تا از پشت شد و پسرش، آسا بجای او بر تخت‬
  • 19. ‫316‬ ‫دوم تواریخ  41‬ ‫سلطنت نشست. در دوران سلطنت‬ ‫جنگ آسا با ِزرح‬ ‫َ‬ ‫آسا سرزمین یهودا برای ده سال از‬ ‫َُ‬ ‫9  ِز ر ح ایتیوپی با یک سپاه یک میلیونی‬ ‫َ‬ ‫امنیت و آرامش کامل برخوردار بود.‬ ‫و سیصد عرادۀ جنگی بعزم جنگ با‬ ‫2 آسا با اعمال و کردار نیک رضایت‬ ‫یهودا به مریشه رفت. 01 آسا هم به‬ ‫َُ‬ ‫خداوند، خدای خود را حاصل کرد.‬ ‫مقابلۀ شان حرکت کرد و در وادی صفاته،‬ ‫3 قربانگاه های بت پرستان را و معابد‬ ‫در نزدیکی مریشه موضع گرفت. 11 آسا‬ ‫باالی تپه ها را ویران کرد. بتها را‬ ‫پیش خداوند، خدای خود زاری‬ ‫شکست و مجسمۀ آشوریم را از بین برد.‬ ‫ُ‬ ‫کرد و گفت: «ای خداوند، تو تنها‬ ‫4 به مردم یهودا فرمان داد که راه راست‬ ‫َُ‬ ‫کسی هستی که به ضعیفان در مقابل‬ ‫خداوند، خدای اجداد خود را تعقیب کنند‬ ‫تجاوز زورمندان کمک می کنی. ای‬ ‫و احکام و فرایض او را بجا آورند.‬ ‫خداوند، خدای ما! یگانه تکیه گاه‬ ‫5 او همچنان معابد بت پرستان و بتهای‬ ‫ما تو هستی، به ما مدد کن. با توکل‬ ‫شانرا از همه شهرهای یهودا دور کرد و‬ ‫َُ‬ ‫به نام پا ک تو در مقابل این گروه‬ ‫در دوران حکومت او در کشور یهودا‬ ‫َُ‬ ‫عظیم آمده ایم. خداوندا، تو خدای ما‬ ‫  او‬ ‫امنیت و آرامش حکمفرما بود. 6‬ ‫هستی و نگذار که یک انسان خا کی‬ ‫شهرهای مستحکم آباد کرد و مردم در‬ ‫بر تو غلبه کند!» 21 بنابران، خداوند‬ ‫آرامی بسر می بردند. در آن سالها هیچ‬ ‫سپاه ایتیوپی را به دست لشکر یهودا‬ ‫َُ‬ ‫جنگی رخ نداد، زیرا خداوند به آن ها‬ ‫ آسا‬‫شکست داد و دشمن فرار کرد. 31‬ ‫صلح و آرامی بخشیده بود. 7 آسا به مردم‬ ‫و مردان او به تعقیب عسا کر ایتیوپی‬ ‫یهودا گفت: «بخاطریکه در طلب خداوند‬ ‫َُ‬ ‫تا به جرار رفتند و همه را کشتند و‬ ‫بوده ایم و از او پیروی کرده ایم، ما را‬ ‫یک نفر را هم زنده نگذاشتند، زیرا‬ ‫از آرامش و امنیت برخوردار ساخت.‬ ‫ترس خداوند آن ها را شکست داد.‬ ‫چون این کشور حاال به دست ما است،‬ ‫عسا کر یهودا غنیمت بسیاری به دست‬ ‫َُ‬ ‫پس وقت آن است که این شهرها را بنا‬ ‫ و تمام شهرهائی را که در‬ ‫آوردند 41‬ ‫نموده و بدور آن ها دیوار آباد کنیم.‬ ‫اطراف جرار بودند، تصرف کردند،‬ ‫برجها و دروازه های سیمی و آهنی‬ ‫زیرا ترس خداوند همۀ آن ها را به‬ ‫بسازیم.» پس آن شهرها را آباد کردند‬ ‫وحشت انداخته بود. چون آن شهرها‬ ‫و موفق شدند.‬ ‫غنیمت بسیار داشتند، همه را غارت‬ ‫8 آسا دارای یک سپاه سیصد هزار نفری‬ ‫کردند. 51 خیمه های رمه داران را از‬ ‫از مردان یهودا و سپاه دیگری دوصد و‬ ‫َُ‬ ‫بین بردند و تعداد ز یاد گوسفندان و‬ ‫هشتاد هزار نفری از مردان بنیامین بود که‬ ‫شترها را به دست آوردند و سرانجام‬ ‫همگی مجهز با سپر و نیزه و تیراندازان‬ ‫به اورشلیم برگشتند.‬ ‫ماهر و مردان شجاع و جنگی بودند.‬