1. شماره نه - » انجمن غزل « ماهنامه ادبی
مهر 3131
-----------------------------------
"شعر"
.1
"شمسای غزل"
» برای سیمین بهبهانی «
می رفتی و دل در قدمت مویه کنان بود
شوریده سر آشفته و فریادزنان بود
همراهِ تو بودیم و قدم در قدمت، خیر
وابسته تر از ولوله های گذران بود
آن سرو خرامنده ی دورانِ گذشته،
خم گشته چرا؟ این همه آثار خزان بود؟
شورانِ غزل های تو را در همه دوران
تاریخ و فرهنگ و ادب در شریان بود
هر واژه نوشتی و قلم همرهیت کرد،
گویی دل ما با قلمت در جریان بود
شمسای غزل هستی و با تو غزلِ روز
پربارتر ین خاطره یِ پیر و جوان بود!
» غزل تاج بخش «
.2
"پناه"
باد با شانه های تو چکار دارد
که تنها پناه من است
پرنده بودنت را تاب نمی آورم
با شاخه هایم لانه ای بساز
سایه ام را به تو می بخشم
» شبنم طلوع «
.3
در جاده ای
که خط های ممتدش به تو می رسد
سبقت
همیشه آزاد است
این آیین نامه ی زنی ست
که گواهی نامه اش را
قلبش صادر کرده است.
» صدف درخشان «
.4
بازنده منم
که در را باز می گذارم
شاید که برگردی
دزد هم که بیاید
چیز مهمی برای بردن نمی یابد
مهم من بودم
که تو بردی.
» سینا به منش «
.5
بارانی لکنت لحظه ها را از من گرفت
خطوط وحشت در چهره ام ویران شد
زمین را خواندم و
نبض سبزش را مرور کردم
آنقدر...
تا واژه ها مهربان شدند.
» نرگس الیکایی «
.6
چشم هایم
بوی خورشید می گیرند
و مثل آب
خواب های ساده و روشن
می بینم
وقتی زیبایی اش را
با من نصف می کند
مادرم...
» فریده نصوحی «
.7
عبور شبانه
بارم بهانه ی انگور و صدا
پاشیده شد، پاشیده شد
تاکزار صدا بر لغزش ابریشم.
» سیمین برلیان «
.8
توپ هست
دوچرخه هست، کوچه هست
تو کوچ کرده ای!
» شهرام مقدسی «
"معرفی کتاب"
» ع. صمدیان « "با تو با او" از
نام کتاب: با تو با او
نویسنده: ع. صمدیان
ناشر: انتشارات تصویر ایران
تاریخ انتشار: تابستان هزارُ سیصدُ نودُ سه
سه شعر از این مجموعه:
.1
ایستگاه ها
از منتظران خالی ست
و قطار طولانی
به تونل تاریک
نزدیک می شود.
.2
تو چرا هستی- -
من هنوز این را می پرسم.
مانده ام
که همین را از تو بپرسم
هر روز.
.3
از دور
یکی می بینی
نزدیک تر که بیایی
سوّمی می شوی.
3
2. "شعر ترجمه" -
گابریل سِلایا ) 1111 1111 /اسپانیا(/علی نوروزپور -
میدانم
نیلوفرها، معجزه ی سپیده دمی معصوم اند
و اسب، شکلی از خوابِ نسیم
و آسمان، موسیقیِ نهفته ایست
و دریا ، عمیق و بی پایان
آرام در اندیشه.
من در این ساحلِ بی کران
با آغوشی باز
آه میکشم ، گریان
چرا،..؟
نمیدانم.
Sí, yo lo sé: Los lirios
Son el milagro de un alba inmaculada
Y el caballo, la forma
De una brisa dormida.
El cielo es una música quieta.
El mar absorto,
Plano
De tan callado, piensa.
Por la orilla de lo eterno
Con los brazos extendidos
Voy suspirando, llorando,
Aún no sé por qué motive.
Gabriel Celaya(País Vasco1911- Madrid1991) Traducido por/ Ali Norouzpour
سینا به منش/برگردان اسپانیایی از/علی نوروزپور
دستانم بوی گل می داد/به جرم چیدن گل
به کویر تبعیدم کردند
و یک نفر نگفت/شاید/گلی کاشته باشد....
Mis manos olían a flores
Condenada por recoger las
Me exiliaron al desierto
Y nadie pensó
Que quizás
Plante alguna flor…
Sina Behmanesh
Traducido por/Ali Norouzpour
» علی نوروزپور «
"اشعار انطباقی"
کشتۀ غمزۀ خود را به زیارت دریاب
زآنکه بیچاره همان دل نگرانست که بود. )حافظ(
****
ای کاش هیچوقت
هیچ گله ای بر سواحل سینه ام رَم نمی کرد
نوای نوازشت بر پلک های خسته ام
آرامشی زیبا می پاشد
بازهم بیا
پریشانی ام را موجی شو
دستی بکش بر این ساحل. )علی نوروزپور(
» زهره کوچکیان «
"حریم واژه ها"
- - قسمت چهارم: 1 شعری که چاپ کرده اید را می خوانم. 2
رمانی که نوشته اید را نقد می کنیم. حرف نشانه ی "را " پس
از مفعول قرار می گیرد. استفاد ه ی بیهوده از آن نادرست است.
بهتر است بگوییم و بنویسیم: شعری را که چاپ کرده اید، -
می خوانم. رمانی را که نوشته اید، نقد می کنم. ادامه دارد... -
» حسین فریدزاده «
"سحوری"
براستی چرا این همه کالای نامرغوب ادبی در بازار نشر
هست؟ مقصر کیست؟ قدرمسلم اینکه نه گوتنبرگ است نه
اهل کتاب )به هردو تعبیرش( و نه اهل کنایتی که آردها
بیخته، الک آویخته اند.... یک سراین قضیه مولمه مؤلّفین
بی بضاعتی چون من اند: آنها که مصداق اند برشعر:"وقت وفور
کاغذ هم /مکتوب روشنی ننوشتید/ سرمشق بد نوشتید".
همانان که پالاندوزی را دوزندگی دانسته، ندانسته که:
"بوریاباف اگرچه بافنده است/نبرندش به کارگاه حریر". طرف
دیگرهم قاعدتاً بعض جماعت ناشراست. آن عده که از فرط
مبالغه در کثرت نشر به " نشار" بدل شده اند و از رهگذر
شهوت چاپ، بها داده اند به هر صدای بویناک و: " گر تو
بهتر میزنی بستان بزن". آن هم با فرض احتمالاً غیرمحتمل!
سرمایه گذاری مؤلف از یک سو و فروش کاغذ مازاد در بازار
آزاد از سویی دیگر)یعنی زبانم لال: تیراژ پنج هزار، چاپ
هزار(. آزادی هم که شاخ و دم ندارد! اما )اگرچه بی انصافی
یا حداقل کم لطفیست( بگذارید سهمی از تقصیر راهم به
گردن مردم بگذاریم)هر چند صریح نص:"ویل للمطففین"
باشد( چرا که به مصداق "سزای گرانفروش نخریدن است" و
با کمی تساهل "سزای بدفروش" هم؛ اینجا هم مردم
مقصرند لابد! البته بی توجهی ست اگر دجال های رسانه یی
اعم از رادیو وتلویزیون، ماهواره، رایانه و فضای مجازی را در
این آسیب شناسی به حساب نیاوریم چرا که خواه ناخواه
نشرهای الکترونی و هم الکترونیکی در زمره بازیگران این
صحنه هستند.
» عرفان کارن « " "فراخوان نشر آسا
انتشارات آسا با همّت جمعی از اهالی کلمه و برخاسته از متن
انجمن غزل است. انتشارات آسا فعالیت خود را با انتشار
کتاب هایی در زمینه شعر و هنر از ابتدای تابستان نودُسه آغاز
کرده و هم اکنون خود را برای حضوری پرنقش در نمایشگاه
کتاب تهران آماده می کند. از همین رو این انتشارات پذیرای
کتاب های شاعران و اعضای انجمنی که "غزل"اش
می خوانیم، می باشد. همراهان کلمه در صورت تمایل
می توانند تا پایان آبان ماه آثار خود را با مشخصات کامل به
آدرس ایمیل ذیل ارسال نمایند:
NashreAsa@gmail.com
"حرف آخر"
حرف آخر، همان حرف اوّلی است که گاهی در تعارف «
» واژه هایمان گم می شود؛ مهربانی
-----------------------------------
:» انجمن غزل « آدرس وبلاگ
ایمیل آدرس ماهنامه و وبلاگ انجمن غزل:
2
- - شماره نه مهر 1313 » انجمن غزل « ماهنامه ادبی