ارائه تعریف پست مدرنیسم، مدرنیسم و روند پست مدرنیسم با رویکرد جامعه شناختی.
پست مدرنیسم چیست؟
مدرنیسم و پست مدرنیسم
پست مدرنیسم در بستر تاریخ
جامعه شناسی پست مدرن
کاپیتالیسم و پست مدرنیسم
هابرماس یکی مشهورترین چهره هایی است که مدرنیته را یک پروژۀ ناتمام می خواند. او بااین که مانند پست مدرنیست ها با علم پوزیتیوستی (اثباتی) مخالف است لیکن در مسألۀ نسبیت گرایی با پست مدرنیست ها نیز مخالفت می ورزد." وی نقد از عقلانیت را همچون کشف وتوجه به ظرفیت های دیگر عقل مورد توجه قرار می دهد و به این اعتبار، نقد عقلانیت را برای تحقق آن چه نقشۀ نا تمام مدرنیته می نامد مورد استفاده قرار می دهد. هابرماس در نظریۀ عقل ارتباطی معتقد است که میتوان طرح ناتمام مدرنیته را به یک گفتمان معتبر و فراگیر تبدیل ساخت؛ یعنی همان چیزی که مورد انکار اندیشمندان پست مدرن است.[10] با توجه به تمام حوزههایی که انتقاداتی به پست مدرنیسم شده است آنچه پست مدرنیسم در حوزه اجتماع و اخلاق انجام میدهد، از دیگر حوزهها ناگوارتر است. نسبیت مطلق اخلاقی و فرهنگی خلاصه سخن پست مدرنیستهاست. محور مدرنیته عقل بشری است و مدرنها انسان را ذاتا موجودی عاقل میدانند که کنش و واکنشهای او غالبا بر اساس محاسبات عقلانی صورت میپذیرد. این موضوع توسط سه متفکر برجسته مورد تردید جدی قرار گرفت. نیچه، مارکس و فروید اندیشمندانی بودند که اعلام کردند رفتار انسانی نه بر پایه محاسبات عقلانی که بر اساس انگیزههای دیگر انجام میشود.
نیچه و مارکس و فروید به ترتیب قدرت، ثروت و شهوت را عامل برانگیزاننده رفتارهای انسانی برشمردند. پس با زیر سوال رفتن مرجعیت عقل در رفتارهای انسانی توسط این متفکران، مقدمات لازم برای اندیشههای پستمدرنیستی فراهم شد. نکتهای که پست مدرنها بر آن تاکید میکنند رسمیت بخشیدن و مطلوب پنداشتن هر رفتاری در چارچوب فرهنگی جامعه مربوطه است. این نسبیت مطلق اخلاقی و فرهنگی که به ویژه در انواع پست مدرنیسم ترویج میشود نتیجهای جز به رسمیت شناختن هر رفتار نامعقول و حتی وحشیانه نخواهد داشت.