More Related Content
Similar to پسران آسمان (20)
More from AghighFamily (20)
پسران آسمان
- 4. خیریه امور و اوقاف سازمان اجتماعی و فرهنگی معاونت :ناشر
اوقاف پژوهشی فرهنگی مجتمع :تنظیم و تهیه
عقیق تبلیغی هنری خانواده :طرح مجری
اوقاف انتشارات و چاپ سازمان :صحافی و چاپ ،لیتوگرافی
پالتویی :قطع
1394پاییز /دوم :چاپ نوبت
نسخه ۶000 :شمارگان
تومان 6000 :قیمت
www.awqaf.ir :سازمان سایت
www.mfso.ir :معاونت سایت
www.mfpo.ir :مجتمع سایت
www.f-aghigh.ir :عقیق خانواده
www.saffir.ir :سفیر گروه سایت
02538187169 :تلفن
فروش غیرقابل
معنوی نشاط طرح ویژه
- 7. 7 پســــــرانه
عبارت اسالمى مفهوم با پيشرفت ابعاد از «يكى
منظر از اگر ما ... كردن زندگى سبك از است
و رستگارى ،انسان هدف كه كنيم نگاه معنويت
اهميت زندگى سبك به بايد است نجاح و فالح
معنوى رستگارى و معنويت به اگر دهيم؛
،راحت زندگى براى ،باشيم نداشته هم اعتقادى
باز ،اخالقى و روانى امنيت از برخوردار زندگى
»است مهم زندگى سبك به پرداختن
رهبری معظم مقام
.سالم
بود هافحرهمین.بخوانیمترهمردانراباالهایفحرکمی
آمده »آسمان «پسران .کتاب این تولد برای شد ایهبهان که
از آسمان به رسیدن برای پسرها ما یهاراد آلیاژ بگوید تا است
.است ترممحک هم فوالد
از را ما دارد دوست خیلی شیطان بخواهی را راستش البته
خودمانبین.کنددورشدنآسمانیوآسمانبهرسیدنمسیر
دست به کتاب این مطالب تا کرد زیادی تالش حتی او ،باشد
مقاومت ما تا خواست و کرد مانککم خدا اما ،نرسد شما
این ضمن در و کرده پیدا را »شدن «آسمانی فرمول و کنیم
.کنیم منتشر کتاب
دارد.ما »زندگی «آیین از نشانی که مردانه کامال فرمولی
ایمهزد قلم »«رازها و »«نیازها فصل با را کتاب این هایقور
دو هایهآموز از برگرفته پسرانه؛ نیازی و راز بشود هم روی تا
.)(ع
تبیلاه و قرآن یهجاودان نور
فصل در و ایمهگفت »دینی «احکام از کمی نیازها فصل در
.»اسالمی «اخالق از کمی ،رازها
که استیاهپنجر تنها .نیست ماجرا یههم این !دانییم
.است شده باز »شیعی «زندگی بزرگ باغ به رو
باغ این به پا .دارد بستگی تو انتخاب به راه این یهادام
نه؟ یا گذارییم
- 11. 11 ][احکام نیازها فصل
... شروع برای
آب هاییجو .امهرسید تکلیف سن به تازه و است احسان من اسم
افتدیم ماشین یک هم بارکی وقت هرچند .ندارد جدول ما کوچۀ
بیرون را ماشین چرخ تا کنند کمک باید نفر چند و آب جوی داخل
را - کوچکم برادر - محسن ،ظهر نزدیکی جمعه همین .بکشند
جویداخلبودافتادهماشینیک.بخرمخوراکیبرایشتابودمبرده
ماشین از راننده آقای .کردیمیم نگاه داشتیم محسن و من .آب
،احمدآقا .کنند کمکش تا گشتیم نفر چند دنبال و آمد بیرون
رفتند شهرداری مأمور ،ابوالفضل آقا و التحریریملواز مغازۀ صاحب
بیرون را ماشین نتوانستند کردند تالش هرچه اما .کمک برای
گرداند کوچه توی را نگاهش ،زدیم نفسسنف که احمدآقا .بیاورند
:گفت بلند ،افتاد من به چشمش تا و
کنی؟یم نیگا واسادی چرا ،کن کمک بابا بیا ،جونناحسا ـ
.امهبچ که من گفتم خودم با .بود زده خشکم گویییم را من
!بکنم؟ توانمیم کار چه من .نتوانستند اندهگند مرد که هانای
باورتان .ماشین دادن هل به کردم شروع و رفتم هرحال به
آقای !بیرون آمد ماشین چرخ که نشد هم ثانیه 5 حتی .شودینم
:گفت و انداخت من به نگاهی بغل آینه داخل از راننده
!میومدی اول از کاش !پسر گرم دمت ـ
.رفت و کرد تشکر ابوالفضل آقا و احمدآقا و من از
***
بیشتر من روی دیگران ،امهشد بالغ وقتی از کنمیم احساس
،فامیل ،مدرسه هاییمرب ،مادر و پدر .کنندیم حساب قبل از
:گویندیم بینند می که را من همه .دوستان
!آقااحسان شدی مردی خودت برا ماشاالله ـ
- 12. 12آسمان پسران
جامعه توی کندیم احساس آدم .دارد خوبی حس تکلیف سن
.دهد انجام مهمی کارهای تواندیم و دارد تریگپررن نقش
به پسرها ما رسیدن از بعد امهفهمید من ،بگذریم که هانای از
باز ساله 70 پیرمرد یک روی که را حسابی همان خدا ،51سال
باید بزرگ هاینانسا که هرکاری و کندیم باز نیز ما روی ،کندیم
.دهیم انجام باید هم ما ،بکنند
***
برای.مدرسهتربیتیمعاون،شرافتآقاجحادفتربودمرفتهدیروز
سالن تبلیغات مسئول را من .داشت کارم فجر دهۀ هایهبرنام
آقاجحا به ،بیرون بیایم اتاق از خواستمیم وقتی .کرد نمازخانه
:گفتم
بهش نتوانستم من که گفته حرفی یه هاهبچ از یکی !آقاجحا ـ
!بدم کاملی جواب
حرفی؟ چه ـ
گذاشتهقانوناینقدچراخدا.شدهمازحمتباعثدینگفتیمـ
!ما؟ برای
میکنی؟ فکر جورینای هم تو ـ
!خوامیم کامل جواب یه ولی !آقاجحا نه ـ
مثل زندگی که گفت و داد توضیح را کامل جواب برایم آقاجحا
.مقصد و مبدأ .دارد آخری و اول یک ایهجاد هر !است جاده یک
اولش ،انسان دنیای زندگی جادۀ .دارد هم وسطی ،آخر و اول هر
همان یعنی .است دین هم وسطش .مرگ با آخرش و است تولد با
تابلوی هیچ جاده یک در کن فرض .مستقیم صراط همان .قانون
باعث قوانین این بگویند مسافران یا ،نباشد قانونی هیچ و راهنما
مسافران جان
ً
قطعا صورت این در ،پاگیر و دست و است زحمت
- 13. 13 ][احکام نیازها فصل
.است خطر در
است پاگیری و دست چیز دین که بیاید نظر به اول نگاه در شاید
آن و بکن را کار این گویدیممدام .کندیم محدود را آدم همیشه و
که رساندیم مطلب این به را آدم ،ترقعمی نگاه یک اما .نکن را کار
زندگی از ما بردن لذت باعث هایسخت و هاتمحدودی وقتها بعضی
نمرۀ و قبولی لذت باعث که خواندن درس سختی مثل .شودیم
.شودیم باال
گم ،است کردن بندگی که را زندگی هدف ما که است این مهم
را خودمان هایشیسرگرم و دنیا زندگی همین به وگرنه .نکنیم
را چیز همه خدا وگرنه .شویمیم غافل آخرت از و کنیمیم مشغول
مسیر تابلوهای به ما توجه فقط .هانانسا هدایت برای کرده فراهم
.شودیم مقصد به ما رسیدن سالم باعث هانآ رعایت و
:گفت و داد من به کتاب یک آقاجحا بعد
برای ساده زبون به .شما مال .زندگی قوانین بعضی هم این ـ
!کرده بیان نوجوونا
:بود نوشته .کردم نگاه را کتاب روی
»آسمان «پسران
- 14. 14آسمان پسران
قدم اولین
تقلید ،شودیم واجب نوجوان به شدن بالغ از بعد که چیزی اولین
خودت برای تقلید مرجع یک ،اقدام اولین در باید تو یعنی .است
.کنی انتخاب
واجب آدم به که چیزی اولین کنندیم فکر اشتباه به هایخیل
تقلیدمرجعتواگر.نیستطورنایکهیصورتدر.استنماز،شودیم
.شد خواهد روشن برایت راه همین از هم مسائل بقیۀ ،کنی انتخاب
***
کسی از باید من «چرا بگوید و بخورد بر آدم به اول نگاه در شاید
»ندارم؟ عقل خودم من مگر کنم؟ تقلید
تقلید که شوییم متوجه ،کنی تحقیق مقدارکی اگر اما
و بگیرند را تو فکرکردن جلوی که نیست دلیل این به اسالم در
تو که است این دالیلش از یکی بلکه .بفهمی توانیینم تو بگویند
قرآن از را الهی احکام همۀ توانیینم کافی مهارت داشتن بدون
آگاه فردی علم و تجربیات از باید پس کنی؛ استخراج احادیث و
.است تقلید مرجع فرد آن که ،کنی استفاده
***
یا ،باشی دکتر خودت باید یا جسمت داشتن نگه سالم برای تو
و روح مورد در .بگیری نسخه او از و کنی مراجعه دکتر به کهنای
مجتهد خودش باید یا انسان یعنی .است طورنهمی هم آدم روان
پیدا را احکام بتواند احادیث و قرآن از
ً
مستقیما خودش که ،باشد
.کند تقلید و بگیرد دستورالعمل دیگر مجتهد یک از باید یا و ،کند
،کن مصرف نوبتهس را هاصقر این گویدیم دکتر
ً
مثال کهیوقت
- 15. 15 ][احکام نیازها فصل
چون نوبت؟هس چرا بپرسی دکتر از که دهیینم اجازه خودت به تو
مرجع از تقلید .دارد کافی علم و خوانده طبابت درس او که دانییم
.است گونهنهمی هم تقلید
***
،ایهشناسنام ِمسلمانفقطنهباشیواقعیمسلمانبخواهیاگر
:دارد مراحلی شدن مسلمان که بدانی باید
»دین «اصول بدانی و بشناسی را اسالم کهنای :اول مرحلۀ
،امامت و عدل و نبوتو معاد و توحید مورددر یعنی.چیست اسالم
اییاعتقاد هاییدانستن واقع در هانای .کنی تحقیق و مطالعه
اساس بر باید تو و کرده ممنوع را هانآ در تقلید ،اسالم که است
.باشی معتقد دین اصول به خودت استدالل
را شهادتین ،بردی پی اسالم حقانیت به اساس این بر که حاال
.شوییم اسالم دین وارد و گویییم
***
قوانین سراغ بروی باید ،کردی پیدا اعتقاد اسالم به تو که حاال
ِراه دو چون .تقلید مرجع یک سراغ بروی باید ابتدا در .دین عملی
خودت یا تو که است این دیگر راه دو نیست؛ ممکن تو برای دیگر
یک مختلف انواع و کنی احتیاط ایهمسأل هر در یا ،باشی مجتهد
،ایهداد انجام که کاری باشی مطمئن که کنی عمل را مسأله
از تنها هم کار این البته .شودیم هم خدا نظر مورد دستور شامل
.باشد داشته اجتهاد از ایهبهر که آیدیبرم کسی
است »دین «فروع همان هم تقلید و عملی هاییدانستن موارد
.است الهی قانون و دستور 10 شامل که
***
- 16. 16آسمان پسران
تقلید توانمیم هرکسی از آیا ،گرفتم تقلید به تصمیم که حاال
امام که اخالقشخو و تیپشخو آقای حاج یک
ً
مثال کنم؟
باشد؟ من تقلید مرجع تواندیم ،ماست مسجد جماعت
.کرد عمل هانآ به باید که دارد شرایطی تقلید مرجع انتخاب
بدون را شرایط همۀ یعنی باشد؛ »الشرایطع«جام باید تو تقلید مرجع
:استشرایطاینهمۀشاملشعربیتاین.باشدداشتهنقصیهیچ
هم و عاقل هم و اعلم ،نباشد دنیا شیفته ،باشد زنده ،عادل ،مرد
باشد شیعه هم و بالغ
از یکی ،تقلید شرایط ِجامع ِمجتهد شناخت که باشد یادت
باید که .است تکلیف آغاز در مکلف سازتسرنوش مسائل ترینممه
یک شرایط به دین علم در خبره و آگاه انسان نفر چند طریق از
.ببری پی مجتهد
***
،کردی انتخابراتقلیدمرجع شرایط تمام به توجه با کهنایازبعد
مورد احکام و کنی تهیه را بزرگوار مرجع آن احکام رسالۀ باید حاال
.بگیری یاد را نیازت
آشنا تقلید مهم یهمسال با تو بخش این در
خودت برای چطور که بدانی باید حاال و شدی
کنی انتخاب تقلید مرجع یک
- 17. 17 ][احکام نیازها فصل
رسیدن فصل
!باش داشته بیشتر را خودت هوای
تو شخصیت که دورانی به شدن وارد یعنی .رسیدن یعنی بلوغ
مرد یک و بزرگ انسان یک دید به را تو دیگران و شودیم کامل
.کنندیم نگاه کامل
طول زمانی مدت و زندیم شکوفه ابتدا درخت؛ روی میوۀ مثل
بودن نارس از تا صبرکرد باید هم باز و شود میوه شبیه تا کشدیم
روی باغبان که جاستنای .رسیدگی دوران به برسد و شود خارج
.کندیم باز دیگری حساب میوه
سن به تا کرد مراقبت تو از هالسا و آفرید را تو جهان ِباغبان
.کندیم باز برایت ویژه حسابی خداوند ،اکنون و رسیدی نوجوانی
به کندیم مکلف .پروراندیم .خودش برای چیندیم را تو اکنون
و .برین بهشت تا بروی باال .برود باال قیمتت و ارزش که کارهایی
.بدانی را خودت قدر اگر ،کرد خواهد تو منزل و جایگاه را بهشت
خداتسلیمجز نیستچیزیهدفکه ،نکنیگمرازندگیهدفاگر
.دستشبهبسپارراخودت.هستیباغبانبرایکردنبندگی،بودن
.فرمانش به بسپار بعد به این از را گوشت
***
باز خداوند نزد تو کتاب و حساب ِدفتر که است زمانی ،بلوغ
همۀ که چرا .باشد کارهایت به حواست باید ،بعد به این از و شودیم
،کارهایت همۀ و خداست بینهذر زیر تو رفتار و هافحر و کارها
.شودیم انجام خدا چشم جلوی درست
***
- 18. 18آسمان پسران
:شدن بالغ هایهنشان
شما برای زودتر هاهنشان این از هرکدام که هست نشانه تاهس
و ایهرسید تکلیف و بلوغ سن به شما ،بیاید وجودهب نوجوان آقاپسر
واجب برایت محرمات ترک و الهی واجبات به عمل ،بعد به این از
.است
»قمری سال پانزده سن به «رسیدن :اول نشانۀ
اگر .است شمسی سال از کمتر روز یازده حدود قمری سال هر
و سال چهارده حدود چیزی ،کنیم کم شمسی سال از را روزها این
بلوغ دقیق سن شودیم که ،ماندیم شمسی روز هجده و ماه شش
ظاهر دیگر نشانۀ دو حتی و رسیدی سن این به اگر .تو تکلیف و
.کنی عمل تقلیدت مرجع رسالۀ احکام به باید تو ،نشد
»عورت باالی همان یا شکم زیر در برِز موی «روییدن :دوم نشانۀ
اشیسالگهپانزد سن تا چندسال حتی نوجوانی است ممکن
تکلیف سن به و کند رشد شکمش زیر در مو این اما ،باشد مانده
.برسد
»تناسلی آلت از نیَم مایع شدن «خارج :سوم نشانۀ
تولید جهت مردان بدن در خداوند که است مایعی واقع در نیَم
او بدن ،رسدیم بلوغ سن به نوجوان وقتی .است داده قرار نسل
دستگاه طریق از که کندیم تولید را مایع این ،بارکی هرچندوقت
.شودیم خارج او تناسلی
سه اگر که است چسبنده
ً
تقریبا و غلیظ ،سفیدرنگ مایعی منی
آن خروج از پس و شده جنابت باعث ،باشد داشته را زیر عالمت
:شودیم واجب غسل انجام
.جنسی لذت و شهوت با همراه :اول عالمت
.شودیم خارج جهش و بدن به فشار با :دوم عالمت
- 19. 19 ][احکام نیازها فصل
یعنی .شودیم سست بدن منی شدن خارج از بعد :سوم عالمت
.آیدیم وجودهب انسان برای حالییب و خستگی حالت یک
:اول نکته
در یا شود خارج بدنت از خواب در منی مایع که کندینم فرقی
غسل،استنیَمشدهخارجکهمایعیشدیمطمئنوقتی.بیداری
.شودیم واجب تو بر جنابت
قرآن به ،بخوانی نماز توانیینم ،نکنی جنابت غسل که زمانی تا
.شوی مسجد داخل و بزنی دست
:دوم نکتۀ
قرار موقعیتی و شرائط در را خود بیداری در ندارد حق کسچهی
»مدی َ«ع جنابت .شود خارج بدنش از نیَم مد َع صورتهب که دهد
بزرگ گناهان از و است حرامی کار ]استمناء زشت عمل همان [یا
.آیدیم حساب به
:سوم نکته
شودیم خارج ما بدن از ایهچسبند و غلیظ ِمایع هاتوقیگاه
رنگیب و نیست جهش با همراه (مثال .ندارد را »نیَ«م شرائط ولی
هم ما لباس شدن نجس باعث و نیست نیَم مایع این )است
مایع این به .کنیم غسل شدنش خارج از بعد نیست الزم و شودینم
.گویندیم »ذیَ«م ،تقلید مراجع هایهرسال در
:چهارم نکتۀ
ایستاده شیطان و توست بلوغ اول چیست؟ قصه دانییم اصال
!افتییم دام به ،راه آغاز همین در »«تو کند ثابت که خدا رویهروب
هر خدا دانییم که است خوب .است شیرینی اما سخت امتحان
صدبار حتی یا دوبار یا بارکی حتی اگر و ایستاده کنارت لحظه
- 20. 20آسمان پسران
از و گیردیم را دستت دیگری شخص از ترنمهربا بخوری زمین
اما است سخت امتحان توی خوردن شکست .کندیم بلندت جا
.نیست راه پایان
تحریک باعث که عملی هر انجام بدانی که است کافی همین
توی مدام و ننشسته کاریب هم شیطان و است حرام ،بشود شهوت
مرد که بده نشان .خواب و بیداری توی .آیدیم سراغت روزها این
.بدهی تشخیص هم از را چاه و راه توانییم و ایهشد
را مغزت ،بزنی زمین را شیطان روی کنییم تالش هرچه
تصاویر این که است آخر دفعۀ بارنگناه:«ای توجیه از کندیم پر
برطرف برای تصاویر این «دیدن یا »کنمیم تماشا را مستهجن
حرام که است این «برای یا »است من کنجکاوی حس شدن
باشیشیطانازترگزرنخیلیبایدتواما...»ندهمانجامتریگبزر
یهلب رفتن راه مثل کندیم تحریک را شهوت که کاری هر بدانی و
عمق به جوری و بخورد ر ُس پایت است ممکن لحظه هر .است دره
با همیشه عاقل انسان .ببینی جدی هایبآسی که کنی سقوط دره
.کندیم حرکت دره از فاصله
:کن تکرار خودت با را طالیی جمله سه این همیشه پس
!هستم شیطان از تریقو من .1
.بیندیم را من هاهلحظ تمامی در 2.خدا
بگذارد تنها را من که است آن از ترنمهربا خدا .3
- 21. 21 ][احکام نیازها فصل
و شدید آشنا بلوغ با بخش این در شما
شرعی نظر از زمانی چه پسران که دانستید
،خطر زنگ اولین عنوان به و شوندیم بالغ
تکلیف آغاز در شیطان که هاییمدا برخی با
.شدید آشنا کندیم پهن شما برای
- 22. 22آسمان پسران
:انضباط فرع ،ارتباط اصل
:گویدیم که است معروف جملۀ یک
نوعانمه با ارتباطبه نیازمندو است اجتماعی موجود یک انسان
اسالمدرارتباطمرزوحد...اّام،دارندقبولهمهرااصلاینواست
کجاست؟
***
اصالح و نفس تهذیب برای ایهوسیل را دوستی ،اسالم دین
آن بر و است داده قرار یکدیگر به کمک و سالم تفریح و اخالق
مفاسد باعث رابطه و دوستی که مواردی در اما .کرده زیادی تأکید
فضایلکردننابودورانیتشهوبرایایهوسیلوفردیواجتماعی
با دوستی این اگر حتی .است شده حرام و ممنوع ،باشد انسانی
.باشد »موافق «جنس
***
:هافحر آن از
:گویدیم و آمده پسری آقا
معروفهبامرواوارشاد،مخالفجنسبادوستیازمنقصداگر
!باشیم؟ داشته ارتباط باهم که دارد اشکالی چه ،باشد
حال به دلت اگر شما !هاستفحر آن از هم این !خوب پسر
تا تو اگر !بسوزد آن برابر ده خودت برای باید ،سوزدیم دیگران
یه
ّ
عل سرکار تا بفرما محرم خانم یک به ،داری تشریف باحال حدنای
!کند انذار و ارشاد را
هرحال به .است ناپذیرباجتناجانبی روابطوجود ایهرابطهر در
گریهتوجی قوای چنان ،نوجوانی سن در
ً
مخصوصا ،تو هایهعالق
- 23. 23 ][احکام نیازها فصل
!بنشانیدرسکالسسرهمراشیطانتوانییمکهبردیمباالراتو
:آمده هم المسائلحتوضی هایهرسال در که طورنهما
.نیست جایز گناه از جلوگیری برای گناه انجام
هیچ بدون خواهییم تو و است هّدر در سقوط حال در کسی
!گرم دمت بابا !دهی نجات را او و کنی پرت را خودت ایمنی تجهیز
!دریاب را خودت !ایثارگر بابا
:گویدیم دیگری پسر آقا یا
یک در اگر حتی ،باشم داشته ارتباط مخالف جنس با اگر من
!افتیمینم گناه به
ً
اصال ،باشیم اتاق
نفر دو که است نداشته سابقه بشریت تاریخ در حاال تا !من برادر
ایهگوش در یکی و بوده تنها مشابه محلی یا خانه در مخالف جنس
جایی اگر هم شما .باشند نشسته دیگر گوشۀ یکی آن و اتاق از
خودش عاقل انسان حال هر به .کنید اجرا را دروازه حکم ،شنیدید
توجیهاتیو»!سوزاندینم«انشاالله:بگویدکهاندازدینمآتشدررا
نوتکلیف نوجوان ذهن در را وارونه دنیایی هرکدام که دست این از
.بال گرداب شودیم و دهدیم جلوه
کتابی خودش ،بگوییم ارتباطات این هایبآسی از بخواهیم اگر
،هستی خدا بندۀ تو اگر که است این اینجا در ما حرف اما .شودیم
به محدود .باشد محدود باید نامحرم نفر دو بین ارتباط گفته خدا
.اندهگفت دین و پیغمبر و خدا چهنآ
:ارتباط باب در خدا احکام برخی
منجر که است جایز صورتی در تنها ،نامحرم با ارتباط نوع هر .1
.نشود گناه به
مستقیم صورتهب چه ،نامحرم با زدنفحر و کردنهنگا حتی .2
لذت اگر ،دیگری مدل هر یا و کردنتچ با چه و تلفن پشت چه و
و است حرام ،کند منتقل شما به را مخالف جنس با صحبتیمه
- 24. 24آسمان پسران
.نیست جایز
.داردفراوان قرمزهای خط هم ازدواج مورد در زدنفحر حتی .3
و فقط ،باشد ازدواج واقعی قصد به اگر تنها هم هاهرابط نوع این
حرفونگاهوشوخینوعهرازوبودهطرفشناختجهتبایدفقط
.شود خودداری بخشتلذ
درحالت مگر !است حرام
ً
مطلقا نامحرم بدن کردنسلم .4
در نامحرم فرد
ً
(مثال .باشد نداشته وجود محرم یا زن که اضطرار
ِشمای جز ،دهد نجاتش که نباشد کسی و باشد شدن غرق حال
)!سوپرمن
:است حرام مردان برای که نگاهی .5
- مچ تا هاتدس و صورت جز به - نامحرم زن بدن به نگاه .الف
.آن بدون يا باشد قصد با خواه
افتادن ترس يا شهوت قصد با اگر هاتدس و صورت به نگاه .ب
.باشد حرام به
***
آگاه تو اخالقی زوایای درشت و ریز به آفریده را تو که خدایی
را کردنهگنا جلوی ابتدا همان از که است خاطر همین به .است
.کنی کنترل هم را خود نگاه حتی که داده دستور و گرفته
.یاد کند دل بیند دیده هرچه که
***
هایمگا از :فرمود بلکه .نکنید پیروی شیطان از :نگفت خداوند
.نکنید پیروی شیطان
هل هّدر داخل را انسان بارهکی به گاهچهی شیطان که چرا
بردیمسادهسطحینگاهیکازراانسانقدمهبمقدبلکه،دهدینم
باقی هم توبه برای راهی ،گناه زمین که جایی تا .گناه ِآباد ناکجا تا
- 25. 25 ][احکام نیازها فصل
.گذاردینم
که زدیم حرف مهمی یهمسال از بخش این در
.شوندیم دچارش ناخواسته هایخیل روزهانای
زیادی احکام که نامحرم با ارتباط یهمسال
هم با را هانآ از بعضی ما و هست اشهدربار
.کردیم مرور
- 26. 26آسمان پسران
...رویمیم سفر به وقتی
ترغیب و تشویق رفتن مسافرت به بارها را مسلمانان اسالم دین
مسلمان یک هایهبرنام جزء باید مسافرت به رفتن .است کرده
مؤمن انسان .شود او ایمانی روحیۀ تقویت باعث که ایهبرنام .باشد
خلقت که هرچه و بیابان و حیوانات و کوه و دریا و جنگل دیدن با
.شودیم بیشتر خداوند قدرت و بزرگی به ایمانش ،خداست
***
عادیطوربهرااتهروزونماز،هستیخودتدیاروشهردروقتی
.است متفاوت روزه و نماز احکام ،مسافرت در اما .دهییم انجام
باید ،رویدیم اردو به مدرسه با یا روییم سفر به مادر و پدر با وقتی
چهار نمازهای آوریمیم بخش این در که احکامی طبق سفر در
.بیاوری جاهب ـ شکسته یعنی ـ رکعت دو را رکعتی
:سفر شرایط
مسافتش باید ،شودیم نماز شدن شکسته باعث که مسافرتی .1
آن در که شهری نقطۀ آخرین از کیلومتر نیم و ودوتبیس حداقل
وپنجلچه بشود سفر برگشت و رفت یعنی .باشد کنییم زندگی
.کیلومتر
»شرعی «مسافت شهر هر کیلومتری نیم و ودوتبیس فاصلۀ به
.شودیم گفته شهر آن
.است شرعی مسافت از کمتر ایهفاصل
ً
معموال »ص
ّ
ترخ «حد .2
گوش به آن از صدایی و نشود دیده شهر که شهر از ایهفاصل
فاصله از باشد داشته قصد کسی اگر .گویندیم ص
ّ
ترخ حد را نرسد
ص
ّ
ترخ حد از کهنای از بعد ،کند عبور کیلومتری نیم و ودوتبیس
- 27. 27 ][احکام نیازها فصل
.بخواند شکسته باید را نمازش ،گذشت
.نیستصحیحهمگرفتنروزه،استشکستهنمازتکههرجا.3
در اگر یا ،شوی خارج خودت شهر از ظهر اذان از بعد کهنای مگر
.برسی خودت شهر به ظهر از قبل تا هستی مسافرت
شهر به افطار برای خانواده با رمضان ماه در شب یک اگر
ً
مثال
روز آن ظهر از بعد که کنید ریزیهبرنام طوری باید ،دعوتید دیگری
از قبل تا فردا باید ،ماندید مسافرت در را شب اگر و کنید حرکت
.باشد صحیح روز دو هر روزۀ تا برسید خودتان شهر به ظهر اذان
بعد توانیدیم ،کنید حرکت ظهر از قبل شدید مجبور هم اگر البته
هم فردا اگر یا .بخورید را تانهروز ،شرعی مسافت از شدن خارج از
ولی ،ندارداشکالی ،برسید خودتان شهر به اذانازقبل تا نتوانستید
.آورید جاهب را هایتانهروز قضای باید رمضان ماه از بعد
***
:است کامل نماز هانمکا این در
)خودت (شهر وطن در .1
یا مانییم روزهد دانییم و ایهرفت مسافرت به کهیجای در .2
.بمانی داری قصد
.استماندهجانآدرخودزندگیبرایانسانکهاستجاییوطن
شخص خود که جایی یا و مادرت و پدر شهر یا تو تولد محل
ً
مثال
.کند زندگی آنجا در همیشه بخواهد
***
اتیقبل ریزیهبرنام طبق که ایهرفت مسافرتی به کن فرض
کامل باید را نمازت :گفتیم باال را حکمش .کشدیم طول روز ده
خواندی.اما مسافرت در را رکعتی چهار نماز اولین هم تو و بخوانی
گویدیم و زندیم زنگ هست همراهت که موبایلی به کسی یکهو
- 28. 28آسمان پسران
!خودت شهر به برگردی دیگر روز سه باید و آمده پیش کاری
مسافرت یک به شده تبدیل اتهروز ده سفر که حاال نکن فکر
شکسته را بعدی هایزنما توانییم و شده حالت بهشخو ،روزه سه
!نخیر .بخوانی
در که زمانی تا باید حاال ،خواندی رکعتی چهار را نماز اولین چون
کامل هم را آینده روز سه نمازهای یهبقی ،داری تشریف مسافرت
.بخوانی
رااول رکعتی چهار نمازاینکهاز(قبل زودترساعت چند بود کافی
.دادندیم بهت را فوری برگشتن خبر و زدندیم زنگ تو به )بخوانی
!شدیم شکسته همه روز سه این نمازهای وقتنآ
اما ،کردیینم را فکرش این از پیش تا شاید
هم رفتن مسافرت که فهمیدی بخش این در
که دانستی مثال .دارد را خودش خاص احکام
.بخوانی شکسته باید را نمازت شرائطی چه در
- 29. 29 ][احکام نیازها فصل
پسرانه حجاب
تن بر که است لباسی و اتهچهر به وابسته تو شخصیت از بخشی
تو چهرۀ و باشد سازگار عقایدت با باید پوشییم که لباسی .کنییم
هرنداریاجازهشیعهبچه ِتوییعنی.باشدتو ِمسلمانینمایانگرباید
همچنین و پوشش و لباس .کنی انتخاب خودت برای را ظاهری
و باید و دارد خاصی احکام خودش برای هم صورت و سر آرایش
.نباید
رنگمهراظاهرتلباسبایدپس.توستباطنازنشانیتوظاهر
.تقواست لباس ،لباس بهترین که کنی لباس بهترین با
***
حجابشان دارند وظیفه هامخان فقط کنندیم فکر آقایان بعضی
برای هم ما دین کهیدرحال .بپوشند مناسب لباس و کنند رعایت را
.گرفته نظر در را حجاب و مناسب لباس آقایان برای هم هامخان
.بپوشی ،گفتند دیگران و خواست دلت که لباسی هر نباید تو پس
.کندیم پیشنهاد را لباسی چه دین ببین
***
است؟ حرام مرد یک برای هاییسلبا چه پوشیدن
آستر یا باشد زیر لباس اگر حتی ،خالص ابریشمی لباس )یک
.کمربند مثل چیزی حتی یا و لباس
.لباس زیر چه و باشد پیدا چه ،طال از استفاده )دو
.بپوشد مرد یک نباید را است زنانه که هاییسلبا )سه
***
است؟ چقدر مکلف محترم آقای یک پوشش مقدار
- 30. 30آسمان پسران
و دیگر مردان از را خودشان عورت مردها که است واجب )یک
.هایکالسمه و خانواده اعضاء مثل ،محارم
لذت و ببینند دیگران کهنای قصد به بدن هرکجای نپوشاندن )دو
.گذاشته باز را پیراهنش هایهدکم کهیکس مثل .است حرام ،ببرند
.اندازدیم گناه به را دیگران هم کوتاه آستین لباس گاهی حتی
روی است بهتر ،است خانه داخل نامحرمی خانم وقتی )سه
،نامحرم اگر
ً
مخصوصا .شود پوشیده تریبمناس لباس زیرپوش
.باشد جوان
دیگرانبهرابدنشکهشودمجبوراضطرارحددرمردیاگر)چهار
این غیر در ولی .ندارد اشکال صورت این در ،بدهد نشان دکتر مثل
.بپوشاند دیگران از را بدنش باید صورت
***
:نخور درد به هایسلبا
مشخص آن در بدن برآمدگی که نمانبد نازک لباس پوشیدن )یک
.است حرام ،کند نگاه محرم حتی یا و نامحرم کهنای قصد به ،است
که پوشندیم شلوارهایی ،قاف کوه پشت آقاپسرهای از بعضی )دو
از استفاده !شودیم مشخص زیرشان لباس ،شدن خم محض به
.نیست جایز کندیم نمایان را ما بدن که نامناسب شلوارهای این
هایسعکوتصاویرکههستهمهاتشریتوهاسلبابعضی)سه
شما مثل باحال یهشیع پسر یک شأن در که دارد داغانی و درب
.دارد اشکال
ً
شرعا هاسلبا این از خیلی پوشیدن .نیست
تقلید که ایهچهر یا لباس هر با خیابان در گذار و گشت )چهار
مسخره را ما مقدسات و ندارند اعتقاد خدا به که (کسانی کفار از
- 31. 31 ][احکام نیازها فصل
یهنشان کراوات ما یهزمان دوره در
ً
مثال .نیست جایز )کنندیم
برای .ندارند قبول را ما مقدسات که است هاییمآد و غربی زندگی
و عروسی مراسم بین هم فرقی .دارد اشکال کراوات بستن همین
.کندینم عروسی غیر
کراوات ما بر و دور مذهبی هایمآد یههم که آمد روزی (اگر
همیشه .ببندید هم شما ،نبود خاصی گروه یهنشان و بستندیم
کنی دقت مساله این به باید لباس یک پوشیدن و خریدن از قبل
شبیه است قرار من و پوشندیم را لباس مدل این کسانی «چه که
)»بشوم کسانی چه به
***
:ریش
تراشیدنی .است حرام مراجع همۀ فتوای به ریش کامل تراشیدن
ریش تو بگوید کندیم نگاه تو به عادی طور به کسی وقتی که
.نداری
زنند؟یم تیغ را هایشانشری همه چرا پس گویندیم بعضی
چاه توی را خودشان همه اگر گفت باید افراد این جواب در
!بیندازی؟ را خودت باید هم تو ،بیندازند
!هاستهچا همین از یکی ،ریش زدن تیغ
***
:ابرو زیر برداشتن و خفن موی مدل
شوندیمکهکنندیمعوضراشانهقیافچنانآقاپسرهابعضی)یک
کنندیم کاری ولی !بماند چیست هانآ مشکل حاال .دخترها عین
تنها .گیریمیم عوضی دخترها با را هانآ خیابان توی هم ما که
به !است صدایشان ،دهیم تشخیص را هانآ توانیمیم ما که راهی
- 32. 32آسمان پسران
هانزشبیهدیگریقیافۀهریاوبرداشتنابروزیربامرداگرهرحال
.است حرام کارش ،شود
غرب فرهنگ از تقلید که هم مو و آرایش هایلمد از بعضی )دو
مانند (درست .است حرام و دارد اشکال مراجع و دین نظر از ،است
تو مقدسات که کندیم هاییهگرو شبیه را تو که هاییسلبا همان
)کنندیم مسخره را
احکام و مردانه حجاب از هم با بخش این در
گفتیم و زدیم حرف آرایش و پوشش ،لباس
نوع در نوجوان پسر یک قرمزهای خط
.چیست ظاهر و پوشش
- 33. 33 ][احکام نیازها فصل
روحی آمادگی ،جسمی آمادگی
کالس تو برای خواستیم ،کرد واجب تو برای را روزه خدا وقتی
زمان در و گیرییم روزه اگر بدانی تو که .کند برگزار درسی
توانییم صورت همین به ،کنییم خودداری خوردن از مشخصی
روحتبلکه،راجسمتتنهانهروزه.کنیدوریهمگناهانانجاماز
.نفس هوای و شیطان با مبارزه برای کندیم آماده هم را
پیشه تقوا تا .کنی دوری گناه از تو تا کرد واجب را روزه خداوند
.کنی
***
مغرب اذان تا صبح اذان از خدا فرمان انجام برای یعنی روزه
اسالم دین در ما .ندهی انجام ،کندیم باطل را روزه که کارهایی
:داریم روزه مدل چند
:واجب یهروز .1
که ایهروز و رمضان ماه قضای یهروز ،رمضان ماه روزۀ مثل
.کنییم واجب خودت گردن به »کردن «نذر دلیل به خودت
:حرام .2
»قربان «عید و »فطر «عید روز در گرفتن روزه
.کنند نهی آن از مادر یا پدر که مستحبی روزهی مثل و
:مستحب .3
مکروه یا حرام که روزهایی از غیر ـ سال ایام تمام در گرفتن روزه
معصومین سخنان در روزها از بعضی ولی ،است مستحب ـ است
«ایام و »غدیر «عید و »مبعث «عید مثل .است شده سفارش بیشتر
»]االرضو[دحالقعدهیذماه25«و»پیامبروالدت«روزو»اعتکاف
- 34. 34آسمان پسران
:مکروه .4
.نیست خوب خیلی اما است جایز گرفتنش یعنی مکروه یهروز
.است مکروه »«عاشورا روز در گرفتن روزه مثال
***
:روزه نیت
زبان با که نیست الزم هم را نیت .خواهدیم نیت عبادتی هر
برای که بدانی خودت و بگذرد ذهنت توی از که همین .بگویی
.کافیست گیرییم روزه خدا فرمان انجام
رژیم اندام تناسب برای که گذردیم این فکرت در وقتی پس
روزه مثال که خدا پای اشیبنویس بعدها توانیینم ،بگیری غذایی
!ایهگرفت
.باشیکردهنیتصبحاذانازقبلبایدرمضانماههایهروزبرای
نیتتوانییمظهراذانازقبلتارمضانماهقضایهایهروزبرای
و )باشی نخورده چیزی صبح اذان از بعد از که شرطی (به کنی
توانییم را مستحبی هایهروز ،تقلید مراجع از بعضی نظر طبق
نیت )افطار به مانده ساعت یک (مثل مغرب اذان از قبل تا حتی
!باشی نخورده چیزی صبحش از که شرطی به .کنی
***
:کندیم باطل را روزه که چیزهایی بعضی
.آشامیدن و خوردن .1
نگه ولی ،کندیم باطل را روزه دیگر هرچیز و آب یا غذا فروبردن
.نیست کنندهلباط ،دهان در داشتن
کهنای مگر .بخورد را اشهروز ،ضعف خاطرهب تواندینم کسی
.شود او بیماری باعث و کند تحمل را گرسنگی نتواند واقعا
)پیغمبر(ص و خدا به را حرفی ،دروغ به روزه زبان با کسی اگر .2
- 35. 35 ][احکام نیازها فصل
.بدهد نسبت )امامان(ع و
گردوکنندیماییّبنجاییدر
ً
مثال:حلقبهغلیظغباررساندن.3
نفس با و برود آنجا به روزه حال در کسی اگر .هواست در خاک و
.است باطل اشهروز ،برساند حلقش به را غبار کشیدن
که شودیم باطل روزه صورتی در :آب در سر تمام فروبردن .4
.برود آب زیر دفعهکی سر تمام
.نیست باطل اشهروز ،کنند آب زیر را سرش زور به کسی اگر
دهانش ته به را انگشتش
ً
عمدا کسی
ً
مثال :عمدی استفراغ .5
.کند استفراغ تا برساند
.استمناء .6
***
پرداخت را اشهجریم باید ،کند باطل عمدهب را اشهروز که کسی
را روزه که اموری همۀ انجام .گویندیم »«کفاره جریمه این به .کند
عمد و قصد روی از که است حرام صورتی در تنها ،کندیم باطل
.باشد
به یا ،قضاشده تو از که هاییهروز قضای رمضان ماه از بعد باید ـ
ماه تا فقط باشد حواست .بیاوری جاهب را شودیم باطل دلیلی هر
!داری فرصت بعد سال رمضان
.کردیم صحبت روزه درباره بخش این در
چه در اینکه و آن انجام چگونگی ،آن انواع
شودیم باطل روزه شرائطی
- 36. 36آسمان پسران
حضور آستانۀ
برایت ،داری را مهم شخصیت یک دیدار به رفتن قصد وقتی تو
آینه در را خودت بارها .باشی آراسته و پاکیزه که است مهم بسیار
به .نباشد اتهچهر و لباس در عیبی و نقص که کنییم برانداز
را خودت باعظمت شخص آن محضر در خواهییم تو هرحال
.بیاید خوشش تو قیافۀ و تیپ از جناب آن تا بدهی جلوه
دین عملی واجبات ترینیاساس و مهمترین از یکی که نماز
به ایهشد دعوت تو .عالم پروردگار با توست دیدار ،است اسالم
سراسیمه را خود اذان شنیدن محض به عالم بزرگان که مالقاتی
دیدار این الیق هم تو که اکنون و رساندندیم معبودشان محضر به
.کنی آماده را خودت میهمانی به رفتن از قبل باید
ً
قطعا ،ایهشد
این و است طهارت کسب آنها از یکی که دارد مقدماتی ،نماز
:است صورت دو به نماز برای طهارت
پاکیهماناینونداردقربتقصدبهنیازکه:ظاهری طهارت.أ
.است نجاسات از لباس و بدن
،وضو انجام با و قربت قصد به دارد نیاز که :باطنی طهارت .ب
.آیدیم دست به تیمم یا و غسل
***
از بعد مردها که است الزمی بسیار اما مستحب عمل ،استبراء
.دهند انجام باید ادرار همان یا بول شدن خارج
ادرار از قطراتی ،کندیم ادرار و رودیم دستشویی به کسی وقتی
خارجاستبراءباراقطراتاینکسیاگر.ماندیمباقیاومجرایدر
خارج باقیمانده ادرار ،دستشویی از خروج از بعد است ممکن ،نکند
به .کند نجس را او بدن و لباس ،وضو کردن باطل ضمن و شود
- 37. 37 ][احکام نیازها فصل
از بعد اگر .نیاید وجودهب مشکل این تا کندیم استبراء خاطر همین
نخواهد نجس ،شود خارج تناسلی آلت از هم مایعی کار این انجام
.بود
باعث چون ،است مستحب استبراء هم منی شدن خارج از بعد
کسی منی خروج از بعد اگر .شودیم منی باقیماندۀ قطرات خروج
دوبارهباید،شدخارجباقیماندهقطرات،غسلازپسونکرداستبراء
.دهد انجام غسل و بکشد زحمت
زحمت به تا باشد راحت آدم خیال تا شودیم باعث استبراء پس
.نیفتد زیادی
:استبراء انجام شیوه
:شودیم انجام مرحله 3 در استبراء
بین فاصله )بزرگ (انگشت دست وسط انگشت با مرتبه سه .1
.شودیم داده فشار هاهبیض تا مقعد
زیر از وسطی انگشت و باال از ست
َ
ش انگشت از استفاده با .2
داده فشار و کندیم حرکت ،آلت سر تا هاهبیض از مرتبه سه ،آلت
.شودیم
.شودیم داده فشار گاههختن همان یا آلت سر هم مرتبه سه .3
.شودیمخارجآلتازمنییابولقطراتماندۀباقیترتیباینبه
***
برایراخودوبگیریوضوابتدابایدبخوانینمازخواهییموقتی
غسل باید هم موارد بعضی در .کنی آماده بزرگ عبادت این انجام
غسلووضوانجامتوبرایهروقتوبشوییرابدنتمامیعنی.کنی
.دهی انجام تیمم نام به دیگری عمل باید آن جایهب ،نبود ممکن
***
- 38. 38آسمان پسران
:گرفتن وضو شیوۀ
پهنا از و چانه آخر تا روییده سر موی که جایی از را صورت ابتدا .1
،گیردیم قرار صورت روی که را میانی انگشتی و ست
َ
ش بین فاصلۀ
.شویییم
دست بعد و انگشتان نوک تا آرنج از را راستت دست آن از بعد .2
.شویییم صورت همین به را چپ
.کنییم مسح ،است پیشانی باالی که را سر جلوی قسمت .3
انگشت نوک از را چپ پای روی سپس و راست پای روی ابتدا .4
.کنییم مسح برآمدگی تا
***
:باشد چیز چند به حواست باید مسح در
.پا یا سر نه کند حرکت باید دست .1
.باشد کم بسیار رطوبتش یا خشک باید مسح محل .2
فاصله کاله یا جوراب مثل چیزی ،مسح محل و دست بین .3
.نباشد
.باشد پاک وضو دیگر اعضای مثل باید مسح محل .4
لمس مثل هم دیگری کارهای برای نماز از جدای ،گرفتن وضو
.است واجب خداوند اسم و قرآن هایهنوشت
***
:بدهی انجام را غسل توانییم صورت دو به
را گردن و سر اول و روییم دوش زیر نیت از پس :ترتیبی .1
.چپ سمت بعد و بدن راست سمت اول ،ترتیب به بعد و شویییم
کنییم غسل نیت اول و روییم استخر به
ً
مثال :ارتماسی .2
قرار آب در بدنت تمام که طوری به روییم آب زیر مرتبه یک و
.بگیرد
- 39. 39 ][احکام نیازها فصل
برای چطور که گرفتی یاد تو بخش این در
و پاکی .کنی آماده را خودت عبادت انجام
.است عبادت و خواندن نماز شرط طهارت
را لباست چطور و بگیری وضو چطور اینکه
این مهم مطالب از بخشی داری نگه پاک
.بود بخش
- 40. 40آسمان پسران
بندگی تمرین
.هم دنبال به همه .کنند عبور صحرا و رود و دره و کوه از باید
به تا روندیم و روندیم .دنبالشان به حیوانات و ،دوشهبهخان
ً
حتما .باشد داشته را هوا و آب بهترین که جایی .رسندیم مقصد
!ایهدید را عشایر کوچ از هاییهصحن
چادر برپاکردن کنندیم که کاری اولین ،رسیدند که مقصد به
زندگیآندرمدتیبتوانندهایشانهخانوادکهبزرگچادرهای.است
هاینطوفاوبادهاوباشدمحکمخیلیبایدچادرهااین
ً
قطعا.کنند
چادر دور تا دور خاطر همین به .نیندازد زمین به را هانآ صحرا
محکم در که چیزی اما .کوچک عمودهای و هانستو از است پر
بزرگتریست و اصلی ستون ،است ترممه هانآ خیمۀ و چادر بودن
داشتهنگههمراکوچکهاینستووچادرتمام،خیمهمیاندرکه
همۀ و خیمه تمام ،نباشد اصلی و قدرتمند عمود این اگر .است
.ریزدیم فرو بارهکی به فرعی هاینستو
تو خوب کارهای تمام که ،پهناور است ایهخیم تو ایمان
شاه اما .تو وجود در خیمه این داشتن نگه برای است هایینستو
.»«نماز جز نیست عملی ،چادر و خیمه این قدرتمند ستون و عمود
ترممحک نمازت هرچه .تو نماز به است وابسته تو ایمان پهنای تمام
و پابرجاتر اعمالت تمام همراه به ایمانت خیمۀ ،شود انجام بهتر و
پوسیده اصلی ستون این ناکرده خدای اگر اما .بود خواهد ترممقاو
افتادنیومتزلزلراتوایمان،گناههاینطوفا،نباشدمقاوموباشد
.کرد خواهد
بندۀ .»ایه«بند بدانی که تو به همیشگی است تلنگری ،نماز
تمرین ،نماز .کنی بندگی باید ،کنییم که هم دیگری هرکار .خدا
- 41. 41 ][احکام نیازها فصل
.است بندگی
***
داشته توجه کلی نکتۀ چند به نماز احکام دانستن برای باید تو
:باشی
نماز 1.وقت
2.قبله
خوانییم نماز آن با که 3.لباسی
آورییم جاهب نماز آنجا در که 4.مکانی
نماز 5.واجبات
کندیم باطل را نماز که 6.اموری
نماز 7.شکیات
***
دوستان همراه به .زیبا کوهستان یک در خروشان ایهرودخان
یک در نماز خواندن برای کوهپیمایی و رویهپیاد هاتساع از بعد
مشکل چند با که دارید را نماز خواندن قصد .ایدهکرد اطراق نقطه
.شویدیم روبرو
رسد؟یم پایان به زمانی چه نماز وقت یا و رسیده؟ نماز وقت آیا
.بشناسی را وقت چند باید مطلب این دانستن برای
از پس که آسمان مشرق در است سفیدی یک که ،دوم فجر .یک
و شودیم پهن ،سمت همان در - اول فجر یعنی - آن شدن پیدا
،صبح نماز پایان زمان و است »صبح «نماز وقت اول ،زمان این
.است آفتاب طلوع
صورت به ،چوب مثل چیزی دادن قرار با را ظهر رسیدن وقت .دو
به چوب سایۀ وقتی .بدهی تشخیص توانییم آفتاب زیر عمود
نماز خواندن از بعد .است »ظهر «نماز وقت ،رسید حد ترینهکوتا