More Related Content
Similar to نیمه تاریک وجود نوشته دبی فورد (20)
More from Farid Kamali (18)
نیمه تاریک وجود نوشته دبی فورد
- 2. 1
1درون جهان ، بیرون جهان
میابد تداوم کنی مقاومت هرچه مقابل در.
هرآشود می تو مالک ،نشوی آن مالک که نچه.
2سایه دنبال به
ناپذییرتننی های جنبه از مخزنی ما وجود تاریک نیمهکذه آنچذه همذه ،ماسذت
نمذی کذه هذایی ذری چ ،نییذنین کنذین مذی وانمود و ماست شرمندگی موجب
نفذی خود در که هایی ویژگی یکایک ،دهین نشان خودمان و دیگران به خواهین
می جان ما در کنین می مقاومت مقابلشان در یا و میاید بدمان ا آن از ،کنین می
می بودنمان ارزشمند احیاس از و گیرند.کاهد
در و ،نذدهین بذودن اجذازی خذود وجذود از هایی بخش به که کنین می سعی ما
.کنین می ا آن کردن ان پن صرف زیادی انرژی ننیجه
تذش با ،شود می یاتت تاریکی همین در دارد آرزو ترد که رضاینی و شادمانی
می حقیقی روشنایی به راهی خود یکپارچه وجود کشف رای درگشایین.
را کیذانی ذت قا هذیط بپوشذانن را خودم تا بودم کردی تش سخت که آنجا از
...میکردند آشکار را هایشان کاسنی که نداشنن
چیذز همذه بذود آنگونذه چیذز این اگر ،بودم اتنادی اگر منعارف بییار دام در من
.شدم می خوشبخت من و شد می درست
،دارد بر در گزاتی ای ب بودن نقص بی برای کوششانیذان دادن ذرار سرمشق
منجر ما معنوی و احیاسی ،ذهنی ،جیمانی نیروی تحلیل به تواند می نقص بی
.شود
- 3. 2
،شذمارند نمی مقدم را خود هیچگای ،سرقان ،اعنیاد ،بیخوابی ،اتیردگی با اتراد
خشذن ،رویاها همه که است آن علت دانند نمی و شوند نمی خشمگین گای هیط
آرزوها و ها اندوی ،هاآنذان ،اند کردی میدود ذهنشان و بدن اعماق در را خود ی
خذو ذای آدم چون دهند رار آخر رتبه در را خود که اند شدی تربیت اینگونه
.کنند می چنین
دارای ما های جنبه از یک هرمودارین که خصوصینی و احیاس هر ،است هبنی
.سازد می رهنمون یگانگی و بینی روشن سوی به را ما
پا همه.دارد وجود شما درون ،نیاز مورد های سخ
3ماست درون جهان
ماست بینه های اتاق همان ،دهند می آزار را ما که دیگران های ویژگی
م ،دارد جای ما درون عالن کل های ویژگی همهاانا آن از بعضی کنین می نخا
.کنین می ترامو را خود ع وا در که حالی در ،کنین ترامو را
زنذدی ذا آن ،دارد مذا کنذونی عیذت وا در ذوی بییار تاثیر ،ما ان پن های جنبه
مذا بذوا مذورد شذاید تا کنند جلب خود به را ما توجه تا کوشند می و هینند
آمیزند هن در وجودمان تمامیت و ،بشوند ع وا
بیزار ها احمق از اکنون ،نباشد احمق بود گرتنه تصمین بچگی در که مایک مثش
.بودآن بنوانذد تذا کذرد مذی جذی خود زندگی به را ها احمق آگاهانه نا مارک
.کند ا تجربه ، بود کردی قرد که را ای جنبهاشذنباها توانیذت نمذی چون
.پنداشت می احمق را شدند می اشنبای مرتکب که اترادی ،ببخشد را خود
- 4. 3
تم کذه کنذد مذی هذدایت سذمنی به را ما همواری هینی :ی ال انون یکامیذت
.بپییرین را وجودمان
شدی ترامو های جنبه که را چیزی هر و کس هر مامذی انعکاس را وجودمان
.کنین می جی خود به دهد
.دارد نیاز ربانی م و درک به ما وجود های جنبه یکایککه نباشین حاضر ما اگر
محب اینتدر را کذار این ان ج دارین اننظار چگونه کنین خودمان وجود نثار را
.بکند ما حق
وجودمذان در بایذد خذود بذه نیذبت عشق ،هینین ما که است همانگونه هینی
.بیرون و درون .گیرد بر در را آن سطوح تمامی و کند رسوخ
ما که را بخشی هر بنوانین تا ،کنین توجه خود تمامیت به بایدیهی لآگاهانه نین
.کنین دگرگون
در و داشنن دوست باآرا اتذراد همذه تذوانین می وجودمان تمامی گرتنن غو
.بدارین آغو در و بدارین دوست
4خود آوردن یاد به
چنانکه .است دیگران به خود ی آگاهانه نا رتنار ارادی غیر دادن نیبت تراتکنی
ًاع وا ا ویژگی این شود می القا ما بهدارد وجود دیگری در،ما نه
نا های ویژگی برخی،دیگران کاملآوی نژگدارنذد نیاز توجه به که را ما های ی
.کنند می تحریکآن ننیجه درچهکهخود درمی نیبت سایرین به کردین قرد
.دهین
- 5. 4
پذی رای ذا تن ،گذویین مذی درو خودمذان به درونی احیاسا درباری که آنجا از
احی این به بردن.است دیگران در آن مشاهدی اسا
نمذی را خذود وجذود تکبذر که است دلیل آن به رنجن می رنج شما تکبر از اگر
و دهذن می نشان خود از کنونی زندگی در که باشد تکبری تواند می این ،پییرم
.کنن می انکار را آن وجود و دهن بروز آیندی در توانن می که تکبری یا
در ویژگی هر پییر بانخذواهین اتصذالی ویژگذی آن دارای اتذراد با دیگر خود
.کرد
مذی مذنعکس مذا بذه را خودمان های ویژگی پیوسنه که بزرگییت آیینه ان ج
.کند
.هینند کامل خصائل تمامی و ،دارد وجود دالیلی به بنا خصلنی هر
سذر مذا از مادرمذان و پذدر به نیبت ،واکنش مبنای در که رتناری ا او بیشنر
میزند.است منفاو ظاهر در تقط )نباشین بودند ا آن که آنگونه خواهین می (
.باشد خواهد می چه هر زندگی از لحظه هر در بنواند انیان اینکه یعنی آزادی
.دهین می نیبت دیگران به نیز را خویش مثبت های ویژگی ما
ر توان این که است دلیل این به باشید دیگری همانند هینید مایل اگرخود در ا
باشید او مانند که دارید.
میبینید چه هر که هینید آن شایینه شما.باشید داشنه خواهید می ًاحقیقن و
دیگران آنچه به کمنر بپردازید خود اهداف و رویاها ساخنن برآوردی به هنگامیکه
.دهید می اهمیت کنند می
ت ،باشین خود رمان که دارین نیاز ما از کدام هرنهایی جنبه که است آن رای ا
.گیرین پس باز این کردی قرد که را
شما آینه من و هینید من آینه شما
کذه آوریذن یاد به خودمان شاید تا ،کنند چه گویین می دیگران به ا او گاهی
.کنین چه باید
- 6. 5
5بشناسی را خودت تا بشناس را ات سایه
دارد وجود قشیی روح ما یکایک درون،از گرتنه نشئت سفالی و سخت الکی اما
.است پوشاندی را قش این ترس
سا شدی ان پن خو چنان ما های ایهذان ج بذه را ای ری چ ا او بیشنر که ند
.ماست درون وجود مقابل نقطه که دهین می نشان
راضذی عذا وا اگذر ،ببذرین پذی گذویین مذی خودمان به که هایی درو به باید ما
سا و شادمانکذه بدانیذد بایذد کنیذد نمی برآوردی را هاینان آرزو یا و نیینین لن
.اند شدی شما شما مانع ها درو همین
بذر رای سذر بر مانعی صرتا نه ،ببینید حفاظی صور به را خود پوسنه بایدآوردی
شماسذت معنذوی پیشذبرد بذرای ی ال قرحی بیرونی پوسنه .آرزوهاینان شدن.
و راهنمای نقشه ما پوسنهآنچذه تمذام هذا پوسذنه ایذن .تعذالی رشد برای ما یژی
.دارند بر در را باشین خواهین نمی آنچه تمام و هینین
وجو هنگامیکهدترو ها نقا و بشناسید را خود کاملبریزدرا خود اصلی وجود ،
دیگر ،دهید می نشان ان ج بهسایرین از کمنر یا بیشنر کنید تظاهر ندارید نیاز
د زیرا .هینید.شوند می شما همنراز ان ج اتراد یکایک صور این ر
از ما های پوسنه"من".شذود مذی ایجاد ما آا ایدی"مذن"از منمذایز خذود آن
.میذاورد وجذود به را یکی و کند می ترکیب را دیگران و خود روح .است دیگران
وجودمان با ما گردد ایجاد روح و خود بین یگانگی این هنگامیکهمی یکی دنیا و
.شوین
زیذرا ،کننذد نمذی پیشرتت چندان شان سایه از برداری پردی رای در اتراد بیشنر
خودشان با نمیخواهندپذییرا را بذد چه و خو چه خود های جنبه تمامی شما
شوید"من"دیگ که کند می احیاس.ندارد درتی ر
- 7. 6
است کاذبی هویت مننبود من بنابراین کنین می تظاهر آن به ل ج روی از که
دانشمورد در حقیقی،باشند صادق"ِنم"از را ذدر نییذت مایذل مذا وجود
که ای لحظه .بدهد دست
.است آن از حاصل ننیجه با همرای خود حقیقی وجود
مذی کذه را کیذی تذا بطلبیذد مبارزی به هینید کنید می گمان که را کیی آن
.نمایید آشکار بشوید توانید
ا هنگامی تقط ما،ترسین می بازخورد زدرو خودمذان به جایی در دانین می که
.شوند می موضوع این منوجه دیگران و این دادی تریب را خودمان .این گفنه
صذرف زیذادی انرژی مجبوری ،دیگران و خود از موردی کردن ان پن برای تو
.کنی
باشین هماهنگ خود با هنگامیکه،.بود خواهین هماهنگ همه با
08از %.است کشم بدون ما ارتباقا
6هستم آن من
هر به شما مثبت پاسخ که پرسش سهیکتملذک کذه اسذت آن نشانگر ،ا آن از
را خود ان پن ای ویژگیآ:اید کردی غاز
oام؟ دادی نشان را رتنار این گیشنه در گای هیط آیا
oمیدهن؟ نشان را رتنار این اکنون آیا
oا توانن می دیگری شرایط تحت آیابدهن؟ نشان خود از را رتنار ین
،کنیذد سذخنگیری اسذت الزم مذورد این در ،هینید ربان م باخود که همانطور
.ندارید اننظار که ببینید آنگونه را خود باشید مشناق
- 8. 7
کنید کشف را خود های جنبه تمامی که بدهید کاتی زمان خود به
آرید دست به را خود کامل توان خواهید می اگرکذه را هذایی ویژگذی آن بایذد ،
.گیرید پس باز اید دادی نیبت دیگران به یا و کردی ان پن یا قرد
که کنین می جی خود زندگی به را اترادی پییرین نمی را ای جنبه که مادامی
.دهند می نشان خود از را جنبه آن
و هیذنین کیذی چه عا وا که دهد نشان ما به تا است تش در پیوسنه هینی
یاری.شوین یکپارچه و کامل دوباری تا کند مان
کنیذد سذعی ،کنیذد تمرکز شود می شما آزار موجب که حاالتی بر ،تملک برای
.کنیذد بررسذی را ا آن یکایک و کنید پیدا را میاید بدتان ا آن از که هایی ویژگی
تا شوید مالک را ها جنبه این یکایک باید رحاا ب دهید نشان سخنی سر هرچه
به.برسید دلخوای ننیجه
امنحذان خود تن بر را کنی آنکه مانند درست ،بگیرید بر در را ها ویژگی یکایک
.شود شما مناسب تا بکنید باید چه ببینید ،کنید می
اید کردی قرد ویژگی آن داشنن دلیل به که را اترادی کنون تا ببینیدرا خود تا
.شوید ائل تمایز ا آن و خودتان رتنار بین یا و بدانید ا آن از برتر
ّیمن ندهید اجازی.دهد جلوی موثق را رتنارتان شما ت
مذی خذود در کذه بپذییرد دیگذران در را هذایی جنبه آن تواند می تقط شخص
.پییرد
نمی که آنچه)خواهید توانید(نمی.باشید که گیارد نمی باشید
"هنگ"،بذود ناراحذت بشد آمد می دیر رار سر همیشه دوسنش اینکه ازمذا
گوید می ،دهد نمی اهمینی اما آید می دیر همیشه خود او که شدین منوجه
است شدی چه مگر ،آمدم دیر یقه د چندبذار زیذر و کرد می توجیه را خود ؟
خو آنکه برای منیت .است نشناسی ت و نشناسی ت و اما .رتت نمیحفذ را د
- 9. 8
.شود می ائل تمایز ا آن میان کنددر بذود کردی تراتکنی که را ویژگی این باید
.بپییرد خود
از را همین آگاهانه نا زیرا ،کنند می منعکس ما به ماست درون که را آنچه مردم
و هذا بذار خاصذی های شخصیت و رویدادها که روست این از و خواهین می ا آن
پد ما زندگی در بارها.شوند می یدار
در و بپییرید را خود های جنبه از یکی ًاحقیقن هنگامیکهآمعجذزی بگیرید غو
در ،دهد می رخ ایآتا که شخصی لحظه نآهنگام نآاز یذا بذودی شما یینهآن
توان شما یا کشد می دست رتنارآزنذدگی در را او دیگر که کنید می پیدا را ن
اتصالینان هنگامیکه ،نخواهید خودسذایه تا ندارید نیاز کیی به دیگر شود طع
.کند منعکس براینان را شما
در تذری سالن و تر مناسب اتراد بپییرید را وجودتان از بیشنری ای بخش هرچه
.گردند می پدیدار ما زندگی
سذری سذر را آن ،کنید می مقاومت رتناری برابر در شوید می منوجه هنگامیکه
.نگیرید
به کینه ،اند کردی ظلن ما به که ا آن از که این کردی صرف تراوانی ت و ما بیشنر
.بگیرین دا
.است آرزوهاینان شدن برآوردی مانع ا رنجش حف و داری نگ
قی سنگین باری کوله با را زندگی مییر میچیبید نه ک ای زخم به هنگامیکه
.میکنید
کردن ادایکدتع به و بلند صدای با ویژگیمذا مقاومذت که شود می موجب ا
.برود بین از ویژگی آن برابر در
.آید می سرمان بر بنرسین چه هر از
...بود اتنادی مرگ حاا به تنفر شد از
- 10. 9
است دشوار وم مف این پییر مان بیشنر برای،هیچگذای اند دادی یاد ما به زیرا
.نیاورین زبان بر خودمان مورد در را منفی مطالب
بایذد ،هیذنن ارز بذی کذنن احیذاس ،شذوم می بیار خوا از که هنگامی اگر
و هینن ارزشمند کنن تاکید خودم به باید ،ندارم احیاسی چنین که کنن تظاهر
در بایذد ،کذنن پیذدا دست بودن ارزشمند احیاس به روز قوا در باشن امیدوار
احیاس داشنن زیرا ،نیینن ارز بی که کنن تظاهر کار محلخو ارزشی بی
باشذن امیذدوار و باشذن مخفذی بودن ارز با نقا پشت روز تمامی باید .نییت
در را خذود بودن ارز بی توان نمی چون که حالی در .نبرد پی درونن به کیی
ایذن مذا .پاسذت به غوغایی درونن کنن رتنار هینن که همانگونه و بگیرم آغو
ار بی درباری و پییرین نمی را خود جنبه.کنین می داوری پیش اتراد بودن ز
بیذننی بذا را مذدتوع بوی اگر اما ،کند می خو را ما حاا تایید اند گفنه ما به
.کرد خواهین حس را مدتوع مزی دوباری بیننی اشق سه دو از پس بپوشانید
ویژ که هنگامیگشذمار بذه وجودمذان جز را ا آن و بپییرین را خود منفی های ی
آنیا دیگر ورینبی هن هینین ارزشمند هن که دانین می زیرا ،ندارین تایید به زی
شناس وظیفه هن و تنبل هن ،زیبا هن و زشت هن ، ارز
درونمذان در نذزاع آنگذای باشین آن یا این توانین می تقط دارین باور که هنگامی
.باشین درست های ویژگی دارای تقط خواهین می زیرا ،یاتت خواهد ادامه
شایینگ شما،کنیذد ابذراز مناسذبی شیوی به را خود احیاسا که دارید را آن ی
.شود دیگری شخص آزار موجب که نییت درست احیاسا ابراز هنگامی تقط
شود می باعث زدن تریادصدای ا او بیشنر .شوند رها شدی سرکو احیاسا
.است شدی خفه ما
گینر تمامی که است ن مبر در را خویش احیاسا یبگیرین.
- 11. 11
از که هایی واژیآانگیزی ما برای گاهی ،نباشین کنین می سعی و میاید بدمان ا ن
موهبذت را ذا آن پذس ،یذابین دسذت هذایی موتقیذت بذه زندگی در که شود می
.بشمارین
مذی اداری را شذما زنذدگی جنبه آن ،پییرید نمی خود در را ای جنبه هنگامیکه
.کند
خودما باری در ما عقیدیناحیذاس خود زندگی درباری اگر ،است تر ن م همه از
.میدهین دیگران های گفنه به اهمینی ندر به باشین داشنه خوبی
هذدر بذه را خود درونی منابع ع وا در ،نباشین چیزی کنین می تش هنگامیکه
.دهین می
آشذنی ذا آن با و بگیرین یاد وجودمان های جنبه تمامی از تا هینین اینجا در ما
.کنین
که هایی جنبه تمامی با پییرین می و دارین دوست که ای جنبه آن بگیارین باید
.کنند زندگی وجودمان در هن کنار پندارین می اشنبای و میکنین محکوم
هذیط و کنین نگای چشن یک به خصائل این تمامی به عاشقانه بنوانین هنگامیکه
آنگ باشین نداشنه ا آن درباری داوری پیش گونهیکپارچذه خود به خود ما وجود ای
.شود می
کذه باشذین داشنه اقمینان و بردارین را خود های نقا توانین می حالت این در
ی ال قرحی با هینی در ما یکایکبی توانین می حالت این در .این شدی آتریدی
.گیرین آغو در را درون ان ج و باشین لرز و ترس
تان شدی قرد احیاسا به ای نامه،کنیذد ابذراز از را خشذمنان و بنویییدایذن
.است مفید تان شدی سرکو احیاسا کردن آزاد برای تمرینجملذه ایذن بذا
کنید شروع مینوانید.....که منفرم دلیل این به تو از من :
- 12. 11
7تاریک نیمه کشیدن درآغوش
.بدارین دوست ترساندی را ما هرآنچه تا باشین آمادی باید
های نارضاینی.کند می ان پن را ان ج نور من
نذداهای به و باشید شجاع ،بگیرید آرام باید آن های حفاظ و منیت از عبور برای
.دهید گو درونی
اما ،شوین می مشخص ا آن با ما خود که هینین چیزهایی تمامی سلطه تحت ما
.باشین میلط نمیدانین یکی آن با را خود که چیزهایی تمامی بر توانین می
برخودتان مخصوص بگیارید نامی خود های ویژگی روی،آخذود توانید می نگای
مانن ببینید آن از جدا رادتذ بذه رتنذار این .نقو نق نی نیداز را مذا زنذدگی ریج
.آورد می کنار ها ویژگی این سلطه
8کن تعبیر نو از را خود
آرزوهایمان شدن برآوردی برایمذا ایذن اما ،کنین دگرگون را ان ج خواهین می
.شوین منحوا باید که هینین
.است مان معنوی توان از کامل گیری ری ب کلید آرزو
.باشد بودن گیشنه مانند برای تمایلنان از بیشنر دگرگونی برای تمایشتنان
.بپییرین را خود گیشنه باید هینین اکنون دگرگونی خواسنار اگر ما
زنذدگی هذای گذزینش و ،برمیگیرین خانوادی از را بییاری اعنقادا آگاهانه نا ما
آ تاثیر تحت را ماننمذن ها باور این بپرسین خود از آنکه بی ،دهین می شکل ا
.نه یا کنند می نیرومند را
آ یا است خودتان به منعلق شما میائل آیااید؟ بردی ارث به پیش نیل از را ن
- 13. 12
بررسی که هرگایرا آگذاهین ،شذکنن مذی هن در را خودی به خود های واکنش
.شوم رها ام گیشنه از توانن می و دهن می ارتقا
.دهد می ارتقا باالتری سطوح به را ما و آموزد می ما به رنج و درد
کذه ای گیشنه از را خود تا بدهند بینشی ما به توانند می زندگی های دشواری
و کردی خفه را مان شوق و شور،اسذت داشذنه نگه دور معنویمان کانون از را ما
.سازین رها
.است دشمن بمنزله نادانان برای و آموزگار منزله به خردمندان برای ان ج
هیط و اشنبای هیط ،دهد می روی باید همانگونه لحظه هر در ان ج در چیز همه
.دوزخ هن و است شت ب هن ان ج ،نییت کار در تصادتی
ما از کدام هر.دارین پیش در را خود مخصوص سفر و هینین همنا بی
هذای رویذداد تمذامی میذئولیت باید ،گیشنه از رهایی و خرد به دسنیابی برای
.بپییرید را تان زندگی.کردم را کار این من بگویید خود به بنوانید یعنی
داسنان کاری انجام عدم یا انجام برای میئولیت پییرتنن با"مذن؟ چذرا"بذه را
"سرم از بخشی هن این ،داشنن نیاز دسنی به زیرا داد روی من برای رویداد این
است".کنید می تبدیل
گیشذنه بذا آنکذه مگذر ببرین پیش جدیدی مییر در را زندگی است ممکن غیر
.باشین رسیدی صلح به خود
.گزارم شکر آن از و دارم دوست را خود رنج و درد و گیشنه من
مو ،گیشنه پییر برایناپذییرتننی رویدادهای برای را مثبنی تعابیر و ها هبت
.کنید منفی تعابیر جایگزین و بیابید خود
نا گیشنه رویدادهایکنیذد قرد را وجودتان از هایی جنبه شدی باعث پییرتننی
منفذی جنبه آن اگر حنی .گیرید پس باز را آن دارید نیاز اکنون اما نپییرید یا و
آن پییر با شما باشدمنضاد جنبه توانید میآ.کنید شکوتا خود در را ن
- 14. 13
اسذت تذر سذادی ذا او گاهی .برگزینید نیروبخش تعابیری هینید میئوا شما
را تکذراری رویدادهای وع و منفی نگر اینگونه اما .آورید بشمار ربانی را خود
.میکند تضمین
نق بی از ماصکه ندارین را شجاعت این و ترسین می بودنبپییرحذاالتی آن ین
در ،میدانین بد بییار دیگران در کهوجذود در کذه هیذنند مذواردی همان ع وا
.دانین می بد خودمان
مذی را خذود های موهبت ترین ارزشمند که ترسین می شدن قرد از آنچنان ما
.شوین ع وا محبو تا تروشین
، هو شایینه من .خواهن می را عظمنن و بزرگی من ،کاتییت دیگرو اسنعداد
.هینن خود الوهیت
است دائمی سایه کشف روند،خذود بعدی الیه ،شود می برداشنه که ای الیه هر
.میدهد نشان را
نشذان کذه اسذت خطذری عشمذت کنیذد می احیاس که رنجشی و آزردگی هر
.دارد اتصالی شما انرژی هنوز میدهد
تو تمامی وسعت به ای نه پ در چگونه که بیاموزین باید ماکنین زندگی انیان ان
.نکنین ناراحنی احیاس بابت این از و
پذییرا را روشذنایی بنذوانین تذا بگذرین آغو در را تاریکی کامل قور به باید ما
.شوین
- 15. 14
9بدرخشد وجودت نور بگذار
از بیش که است آن از بلکه ،هینین ناتوان که نییت آن از ما ترس ترین عمیق
حقیر را خود .هینین توانا حد.کند نمی ان ج به کمکی شمردن
منجلی شماست درون در که را خداوندی جشا و شکوی تا اید آمدی دنیا به شما
.سازید
آزادی موجذب خذود به خود ما وجود ،باشین شدی رها هایمان ترس از هنگامیکه
.شود می دیگران
باشذید توانیذد مذی آنچه تدای هینید را چه آن لحظه هر در که است این ن م
.کنید
.دارد می باز زندگی به شوق و شور از را ما و کند می حس بی را ما ترس
بی جوی و جیت در باید ما ،بشناسین را خود های موهبت و ها اسنعداد باید ما
.برآیین خود همنایی
و هذا تذاریکی هن هینین که آنچه تمامی باید خود حقیقی داشنن دوست برای
بگی آغو در را ها روشنایی هن.رین
ذا آن دادن نشان برای که کاری ا تن ،هینید مثبت های ویژگی همه دارای شما
پیی ،آورید بیرون انگای ن از را ها آن که است این بکنید بایدرآغو در و شوید ا
.بگیرید
از را خاصی ویژگی زندگی از شرایطی در که ببینید بنوانید اگردادی نشذان خود
در است ممکن اینکه یا و ایدمالک آنگای دهید نشان را آن شرایطیآویژگذی ن
.اید شدی
.دریابین را ویژگی آن موهبت که است آن بعدی گام
از ناشی درد احیاس روند این درپییرتننایذن کذردی قذرد کذه صذفاتی برخی
سذلطه از بنوانیذد تذا بمانید آن با ،شدید رو روبه درد حالت با اگر ،است ضروری
- 16. 15
اموجذب را گوناگونی های واکنش دتعا به واژی یک تکرار عمل .یابید نجا
شادی یا گنای خجالت ،ترس ،امیدی نا ،خشن دچار شاید ،شود می،هر یا هیجان
ک هیط .بشوید دیگری احیاسد.نییذت غلذط یا درست احیاسا این از امامذا
.نکنید ترار آن از .بمانید احیاس آن با که است ن م
ش ماویژگی تمامی املآ هن در که هینین زیبا و زشت هایمیخنهیکی وشدی
.اند
،کنذین مذی تجربه را درونی آرامش مثبت های تراتکنی تمامی گرتنن بازپس با
ایذن .کذاملین هیذنین کذه همانگونه درست ماند ت می ما به که عمیقی آرامش
کس اینکه به کردن تظاهر از که آید می پدید هنگامی آرامشخذود جز دیگری
.بکشین دست ،هینین عیمان وا
.است بودن انیان از بخشی کردن اشنبای
جذو و جیت بیرون در را نیازمان مورد عشق که این شدی تربیت چنان ما بیشنر
مذی گذیارین مذی کنذار بیرون دنیای در را عشق به نیاز هنگامیکه اما کنین می
درون به که است آن آرامش حقیقی رای که بینینتذش که را آنچه و بروین مان
.بدهین خود به و بیابین خود در بگیرین دیگران از کنین می
.است شدی دتن نیز تواننان از بخشی ،شما شدی قرد های سایه با همرای
خشن در معموال مان لب گشودن کلیدخشن این که هنگامی و است فنه ن مان
یابد می اجازی اصلی حیاتی انرژی ،شود آزاد.شود جاری ما در تا
مذی احیذاس تاصذله خذدا و خذود بین که است آن از ناشی درماندگی احیاس
.کنید
خداونذد کذردن بیذدار بمنزلذه هینین یکی همگی ما که نکنه این آوردن یاد به
.است درونمان
تشذار احیذاس عضوی در آیا ببینید و کنید تمرکز خود بدن مخنلف نقاط روی
کنید؟ می ناراحنی یاذا آن از ،کنیذد معطذوف نقذاط ان به را خود عاشقانه توجه
- 17. 16
تشذار احیذاس بگیاریذد و ،دادند اقشع شما به را تان ناراحنی که نمایید تشکر
.کند ترک را بدننان
.بشمارید محنرم نیز را دیگران توانید می آنگای ،بگیارید احنرام خودتان به
سکو ،حمام ،ماساژ ،به مرا ،عود ،شمع ،موسیقی
تذان روح و است خو شما نفس به اعنماد برای هایی کار چه بدانید است ن م
.کند می تغییه را
بذه خذودم بذورزد ذر م من به که بیاین را کیی تا باشن آن مننظر آنکه جای به
.بود مفید بییار حالن بود ب در شیوی این و ورزیدم ر م خودم
خ ،دهن انجام براینان دیگری دارید دوست را آنچهانجذام خودتذان بذرای ودتذان
.دهید
.بپییرید را خود هینید شدن پییرتنه خواهان اگرچنانچه دهن می وا شما به
همذان شمارید محنرم و بدارید دوست را خود وجودتان اعماق ازو ذر م سذطح
.خواند خواهید ترا بیرون از را احنرام
- 18. 17
11زیستن قابل زندگی
آرزوهاینان آیاهاینذان ترس با شجاعانه کنند وادار را شما که هینند ن م آنقدر
شوید؟ روبرو
حالذت بذه انفعذاا و واگیاری حالت از را خود نگر که کنید اننخا توانید می
.کنید دگرگون عشق حالت به ترس حالت از یعنی ،میئولیت و د تع
ت رای سذر بذر مذانعی بذودن ایمن و محق برای ما نیازداشذنن ذد عمیذئولیت و
ز در پییرتنن.ندگییت
را کارهذا همین آیا است ماندی ی با عمرتان از مای یک تقط که دانینید می اگر
هینید؟ آن مشغوا اکنون هن که کردید می
دهید گو خود حقیقت به همواری که شوید د منع
.آورم دست به را هاین خواسنه که دارم را آن ارز من
د منع شخص هنگامیکه تاوجذود نشذینی عقذب امکذان و تردید پیوسنه ،نشود
.دارد
کذه زمذانی :دارد وجذود بنیادین حقیقت یک خشق و مبنکرانه اعماا تمامی در
و میایذد در حرکذت بذه نیز ی ال مشیت کند د منع را خود تردید بدون شخص
ها رویداد یام ا و انواع.شنابد می شخص یاری با
و توانایی نبو خود با باکی بی.آورد می همرای به را سحر
مذا نجذا به کیی ،کنین اسنفادی هایمان توانایی از باید که هینین ما خود این
نمیاید
نشان شما به را تردتان به منحصر هدایای هینی تا نمایید زندگی حاا لحظه در
.دهد
- 19. 18
ای نقشذه که کیی آورد؟ می بدست را خود نظر مورد سکه کیی چه دانید می
ق عمل براید منع را خود که کیی .کند مشخص را رسالنش که کیی .کد رح
.است قریق این از حقیقی و روشن زندگی به دسنیابی مییر .نماید
را اسذت هایمذان خواسذنه سذاخنن بذرآوردی مانع که را هایی باور تمامی باید ما
.کنین آشکار
برنامذه ،کنیذد تقیذین بخذش ذر چ به را آن ،کنید معین را خود هدف،روزانذه
.کنید مشخص آن برای ساالنه ،ماهیانه ،هفنگی
.گیرند نمی نشا لبنان از و هینند ذهنی شما های خواسنه از برخی شاید
.است اکنون هن موجود لحظه ا تن
،است ن م بییار کشم به کردن عمل دارید آرزو که تحولی ایجاد برایآبذه نچه
دی و خوداهمیت گویید می گرانهاینذان گفنه به نکردن عمل صور در ،دارد،
.نیینید اقمینان ابل که کنید می اعشم هینی و خود به
.شود می نفس به اعنماد کاهش موجب شکینه دهای ع این
چه هر توانید می کشمنان با شما ،باشد شما گنجینه ترین ن م کشمنان بگیارید
ج در خواهید میخود به کنید می عمل خود وا به که بار هر .کنید ایجاد ان
.هینید اقمینان ابل که کنید می اعشم هینی و
بذه که بود خواهد دشوار برایمان گویین می درو خودمان به پیوسنه هنگامیکه
.کنین اقمینان خودمان
و زمان به نیاز و است روند یک زندگی مقصود و هدف به بردن پیالیذه ریخنن
ّیمن های.دارد نی
ر ما از کدام هرباشی داشنه هدتی هر .دارین سالنین،کنین د منع را خود اگرکه
.شوید می شوق و شور از آکندی و شادمان سازین برآوردی و بیابین را آن
که است اسنوار مبنا این بر هدف یا دارما وم مفوجود دنیا در اضاتی بخش هیط
.نداردهرا مذا کذه آیذین می دنیا به ای ویژی اسنعدادهای و نگر با ما از یک ر
- 20. 19
نشذدی ابذراز گای هیط این از پیش که شعوری و خرد از بخشی تا سازند می ادر
.کنین شکوتا را است
نخواهین که است آن دارما در زیینن ی نشانهزندگیمنفاوتیبذاآاکنذون نکذه
ب از یکی ،باشین داشنه دریناین بدهین مردم به توانین می که خدماتی زرگنرین
.کنین هدایت دارمایشان یاتنن در را ا آن که است
در را میدارد وا شوق و شور به براسنی را شما آنچه5تا08سپس .بنوییید کلمه
بنوییید درتمندی عبار ها کلمه این بامیذی در را شما کهکذردن بذرآوردی ر
.نماید حف و هایت روحنان آرزوی
شی با کردن آشنی و لب گشودن بمنزله سایه در کار.است درون های طان
دیگذران بروی را آن خود به خود کنید باز خودتان بروی را لبنان اینکه بمحض
.کرد خواهید باز نیز
رو هینید اکنون هن آنچه باحرکذت واالتذری جایگای سوی به سپس و شوید برو
.کنید
و سذازد توانمنذد را شذما و کنذد ایجاد شور و سبکی شما در که بیازید عباراتی
.کنید شروع آن با را روزتان