SlideShare a Scribd company logo
امام ابوزکریا یحیی بن شرف نووي 
676-631 هـ) ) 
شرح ریاض الصالحین 
(2) 
شرح و توضیح: 
علامه محمد بن صالح العثیمین 
با مقدمه و تعلیقاتی از: 
علامه محمد ناصرالدین آلبانی 
ترجمه و نگارش: 
محمد ابراهیم کیانی
فهرست مطالب 
-11 باب: مجاهدت .................................................................................. 3 
-12 باب: تشویق به انجام کارهاي نیک در اواخر عمر ............................. 87 
-13 باب: زیاد بودن راه هاي خیر و نیکی ............................................... 101 
-14 باب: میانه روي در عبادت .............................................................. 157 
-15 باب: مداومت و پاي بندي بر اعمال ................................................ 191 
-16 باب: امر به پاي بندي بر سنت و آداب آن ....................................... 199 
-17 باب: وجوب اطاعت از حکم الله و این که انسان در برابر این فراخوان یا 
هنگامی که امر به معروف و نهی از منکر می شود، چه بگوید .................... 271 
-18 باب: نهی از بدعت ها و امور نوپیدا (در دین) .................................. 281 
-19 باب: درباره ي کسی که روش نیک یا بدي، پایه گذاري می کند ......... 295 
-20 باب: راه نمایی به سوي خیر و نیکی و فراخواندن به سوي هدایت یا 
گم راهی .............................................................................................. 305 
-21 باب: هم کاري و تعاون در زمینه ي نیکی و پرهیزگاري ..................... 329 
-22 باب: نصیحت و خیرخواهی ........................................................... 341 
-23 باب: امر به معروف و نهی از منکر ................................................. 361 
-24 باب: سختیِ مجازات کسی که امر به معروف و نهی از منکر نماید، ولی 
گفتارش، مخالف رفتارش باشد ............................................................. 419 
-25 باب: امر به اداي امانت (بازپس دادن آن) ...................................... 425 
-26 باب: حرام بودن ظلم، و امر به ادا کردن حقوق ستم دیدگان ............ 451
2 شرح ریاض الصالحین 
-27 باب: گرامی داشت حرمت مسلمانان و بیان حقوق آنان و مهرورزي به 
آن ها ................................................................................................... 507 
-28 باب: پوشاندن عیوب مسلمانان و نهی از اشاعه ي آن بدون ضرورت 582 
-29 باب: برآوردن نیازهاي مسلمانان ................................................... 598 
-30 باب: شفاعت و میانجی گري.......................................................... 603 
-31 باب: برقراري صلح و آشتی در میانِ مردم. ..................................... 608 
-32 باب: فضیلت و برتري مسلمانان مستضعف، فقیران و گُمنامان ......... 621
-11 باب: مجاهدت 
الله متعال می فرماید: 
﴾ ٦٩ ǻ لَمَ عَ ٱ لۡمُحۡ سِنَِĬ نَّ ٱََّ˯ نَّهُمۡ س بُلُن اَ ۚ Ȭَهۡ دَِȍ يِنَا َȯ هَدُو ا ɕ ينَ َȑ ﴿وَ ٱَِّ 
[ [العنكبوت: ٦٩ 
و کسانی که در راه ما مجاهدت کنند، به طور قطع به راه هاي خویش هدایتشان می کنیم. و 
بی گمان الله، با نیکوکاران است. 
Ʋ كَ حَ Ʌ بُدۡ رََّȭ ﴿وَ ٱۡ 
ۡ 
[ ٩٩﴾ [الحجر: ٩٩ ǻ قُِȎِيَكَ ٱ ȩ يَأ 
و تا زمانی که مرگت فرا رسد، پروردگارت را عبادت و پرستش کن. 
[ ٨﴾ [المزمل: ٨ Ɔ ه تَبۡ تيِٗȎِكَ وَتَبَتَّلۡ إَِۡɅ ﴿وَ ٱذۡ كرُ ٱسِۡ مَ رَّ 
و نام پروردگارت را یاد کن و چنان که باید یک سو و مخلصانه به عبادت او بپرداز. 
[ يَرَهُ ٧﴾ [الزلزلة: ٧ ˊ Ǟ خَٗۡ˅ عۡ مَلۡ مِثۡ قَالَ ذَرٍَّȬ مَن َȯ ﴿َ 
پس هرکس هم وزن ذره اي نیکی کند، آن را می بیند. 
َ 
دِٖوُه Ǟ مِّنۡ خَƁِ 
مȲ قَُدِّمُو ا نفُسُِȩ ﴿وَمَا 
َ 
وَأ ظَمَ جۡ 
ȭ ۡˊ Ǟ هُوَ خَٗۡĬ عِندَ ٱَّƏ 
َ 
﴾ ˊ أ رٗ 
[ [المزمل: ٢٠ 
و هر عمل نیکی که براي خویش پیش می فرستید، پاداش آن را نزد الله بهتر و بزرگ تر 
خواهید یافت.
4 شرح ریاض الصالحین 
[ بِه عَليِمٌ ٢٧٣﴾ [البقرة: ٢٧٣ Ĭ فإَن ٱَََّّǞ ﴿وَمَا تنُفقُِو ا مِنۡ خَٖۡ 
هر چه انفاق کنید، الله از آن آگاه است. 
آیات زیادي در این باره وجود دارد. 
شرح 
مؤلف/، بابی تحت عنوان مجاهدت گشوده است که منظور، مجاهدت با نفس 
و انواع دیگر مجاهدت می باشد. مجاهدت با نفس، براي انسان خیلی دشوار است و 
سایر مجاهدت ها جز با مجاهدت نفس، به انجام نمی رسد. مجاهدت نفس، دو جنبه 
وادارد؛ و دوم،  دارد: اول این که انسان، نفس خویش را به اطاعت و بندگی الله 
این که آن را به ترك گناهان و معاصی عادت دهد؛ زیرا انجام عبادت ها و دوري از 
بر او آسان  گناهان بر نفس انسان، سنگین و دشوار است؛ مگر براي کسی که الله 
نماید؛ از این رو باید با نفس مجاهدت کرد؛ به ویژه زمانی که رغبت و علاقه ي اندکی 
به نیکی ها وجود دارد؛ لذا انسان، سختی زیادي متحمل می شود تا نفس خویش را به 
انجام نیکی وادار کند. مهم ترین مجاهدت نفس، این است که آن را به اخلاص در 
وادار کنیم؛ زیرا رعایت اخلاص، خیلی سخت و دشوار  همه ي عبادت ها براي الله 
می باشد. حتی یکی از گذشتگان نیک، بدین نکته تصریح کرده است که آن قدر که 
براي واداشتن نفس خویش به رعایت اخلاص مجاهدت کردم، براي هیچ امر دیگري 
مجاهدت نکرده ام. به همین سبب پاداش کسانی که مخلصانه و از صمیم قلب، 
إلاالله می گویند، این است که بر دوزخ حرام می شوند. ę لا 
اما این امر، چه زمانی خواهد بود؟ رعایت اخلاص براي نفس، خیلی سنگین و 
دشوار است؛ زیرا انسان دوست دارد که در نگاه دیگران، محترم و داراي نام و آبرو 
باشد و او را عبادت گزار و دین دار بدانند و از او به نیکی یاد کنند. شیطان نیز از 
 همین دروازه وارد می شود و انسان را به ریا و خودنمایی وادار می سازد. پیامبر 
هرکس » : 1) یعنی )؛« بهِِ ȥ بهِِ، ومَنْ سَمَّعَ سَمَّعَ اَُّȥ مَنْ رَاءَ ی رَاءَ ی اَُّ» : فرموده است 
و روایت مسلم، ش: 5301 به نقل از ؛ 6619 ) به نقل از جندب ، 1) صحیح بخاري، ش: ( 6018 ) 
. ابن عباس
باب: مجاهدت 5 
ریاکاري یا خودنمایی کند، الله، ریاکاريِ او را آشکار می سازد؛ و هرکس (با بازگو 
.« کردن کارهاي نیکش) به دنبال شهرت باشد، الله دستش را رو می کند 
مجاهدت نفس براي واداشتن آن به انجام کارهاي نیک و وظایف شرعی مثل 
روزه، سخت و دشوار می باشد. زیرا روزه، جزو سخت ترین اعمال براي نفس است؛ 
چراکه در حال روزه باید از لذت خوردن و نوشیدن و ازدواج، پرهیز کرد و از این رو 
می بینیم که روزه گرفتن براي مردم سخت می باشد، مگر کسانی که الله برایشان آسان 
کرده است. وقتی رمضان می رسد، می بینیم که برخی از مردم، انگار کوهی روي پشت 
آن ها قرار گرفته است! چون برایشان سخت است که روزه بگیرند! حتی برخی از 
آن ها، بیش ترِ روز را می خوابند و شب را بیهوده و بدون هیچ طاعت و عبادتی بیدار 
می مانند تا روز بخوابند و سختی روزه را کم تر تحمل کنند. 
همه ي طاعات و عبادت ها به مجاهدت نفس بستگی دارد؛ لذا براي حضور در 
نماز جماعت باید با نفس، مجاهدت کرد. نماز خواندن در خانه، براي بسیاري از 
مردم آسان می باشد؛ اما برایشان دشوار است که به مسجد بروند و نماز را با جماعت 
بخوانند؛ از این رو با نفس خویش درگیر هستند و با خود می گویند: این کار را انجام 
دهم، بعد به مسجد می روم یا پس از این که چنین و چنان کردم، به مسجد خواهم 
رفت؛ و بدین سان این لحظه و آن لحظه می کنند تا این که نماز جماعت را از دست 
می دهند. دشوار بودن نماز جماعت بر انسان، بیان گر این است که در دلش نفاق 
َ 
صَلاةُ العشاء ǐ أ قَلَ الصَّلوات ﻋَﻠﻰَ المُْنَافِقَِ 
ث » : فرموده است  می باشد؛ زیرا رسول الله 
تَوْهُمَا وَلَوْ حَبْوًا 
َ 
دشوارترین نمازها براي » : یعنی ؛« يهِمَا لأ ȯ عْلَمُونَ مَا ِȬ وَصَلاةُ الفجرِ، وَلَوْ َ 
منافقان، نماز عشاء و نماز صبح است؛ و اگر می دانستند که چه پاداش بزرگی در این 
.« دو نماز نهفته است، بر روي زمین می خزیدند و در این دو نماز شرکت می کردند 
شرکت در نماز جماعت، به مجاهدت نفس نیاز دارد. 
و اما موضوع مجاهدت نفس براي ترك گناهان یا دوري از معصیت ها؛ معاصی 
زیادي وجود دارد که ترك آن براي بسیاري از مردم، سخت و دشوار است. از این رو 
می بینیم که برخی از مردم به پاره اي گناهان و اعمال حرام، عادت کرده اند و ترك این 
اعمال بر آن ها دشوار است. اجازه دهید دو مثال بزنم:
6 شرح ریاض الصالحین 
مثال اول: اعتیاد به دخانیات؛ امروزه بسیاري از مردم به دخانیات و سیگار عادت 
کرده اند؛ ابتدا که سیگار تولید شده بود، علما درباره اش اختلاف نظر داشتند؛ برخی از 
علما، آن را جایز می پنداشتند. و عده اي می گفتند: حرام است؛ برخی از علما نیز آن را 
مکروه می دانستند. گروه دیگري از علما، آن را مانند شراب خواري یا باده نوشی 
قلمداد می کردند و می گفتند: حکم استعمال دخانیات، صد ضربه شلاق است. مدتی 
گذشت و براي همه روشن شد که استعمال دخانیات، حرام است؛ زیرا پزشکان به 
اتفاق نظر رسیدند که سیگار براي سلامتی انسان، زیان آور است و سبب پیدایش 
بیماري هایی ست که به مرگ می انجامد. از این رو گاه مشاهده می شود که افراد 
سیگاري، در حال سخن گفتن هستند و ناگهان به زمین می افتند و می میرند و گاه بار 
سبکی برمی دارند، اما قلبشان از کار می افتد و می میرند. به هر حال عوارض استعمال 
 دخانیات، زیاد است و هر چیزي که براي انسان، مضر باشد، حرام است. زیرا الله 
می فرماید: 
َ 
مۚۡ Ȳ قۡ تلُ اوُْ نٓفُسَُȩ َƅ ﴿وََ 
[ مۡ رَحِيمٗ ا ٢٩﴾ [النساء : ٢٩ Ȳ نَ بُِǽ َĬ أ إِنَّ ٱََّ 
و خویشتن را نکشید. به درستی که الله به شما مهرورز است. 
براي افراد معتاد به دخانیات، دشوار است که آن را ترك کنند؛ حال آن که 
می توانند کم کم آن را کنار بگذارند و خود را به ترك تدریجی آن عادت دهند و از 
افراد سیگاري دوري نمایند. و اگر سیگار را ترك کنند، چه بسا پس از مدتی از بوي 
آن نیز بدشان می آید. ترك دخانیات، نیازمند اراده اي قوي و ایمانی راستین است. 
مثال دوم: یکی از کارهاي ناپسندي که بسیاري از مردم بدان مبتلا شده اند و کنار 
نهادن این عادت زشت برایشان دشوار است، تراشیدن ریش می باشد،حال آن که 
خَالفُِوا المَجُوسَ خَالفُِوا » : فرموده است  تراشیدن ریش، حرام است؛ زیرا رسول الله 
ǐَȠِِ 
المُْﺸْﺮ وفَروُِّ االلِّﺤَﻰ وَحُفُّوا بَ وَارِبا مجوسیان و مشرکان مخالفت کنید؛ » : 1) یعنی )؛« الشَّ 
نفسِ بسیاري از مردم، بر آن ها غلبه .« ریش هایتان را بگذارید وسبیل هایتان را کوتاه کنید 
کرده است و از این رو ریش هایشان را می تراشند. نمی دانم فایده ي تراشیدن ریش 
چیست؟ اما به طور قطع، نتیجه اش این است که گناهش روي هم می شود تا این که ایمان 
. 1) صحیح بخاري، ش: 5442 ، به نقل از ابن عمر )
باب: مجاهدت 7 
شخص را سست و ضعیف می گرداند؛ زیرا اهل سنت و جماعت بر این باورند که 
گناهان، در ایمان، نقص ایجاد می کنند. لذا دست آورد کسی که ریش خود را می تراشد، 
معاصی و گناهانی ست که ایمانش را ضعیف می گرداند. ضمن این که تراشیدن ریش، 
تأثیر مثبتی در شادابی و سلامتی اش ندارد و بیماري ها را از او دور نمی کند؛ بلکه به این 
عمل ناپسند مبتلا شده و گذاشتن ریش، برایش دشوار است. لذا هر انسانی باید براي 
انجام نیکی ها و اداي وظایف شرعی و ترك معاصی، با نفس خویش مجاهدت کند تا 
قرار گیرد. الله متعال، پاداش چنین کسانی را بیان نموده و  جزو مجاهدان راه الله 
فرموده است: 
[ ٦٩﴾ [العنكبوت: ٦٩ ǻ لَمَعَ ٱ لۡمُحۡ سِنَِĬ نَّ ٱََّ˯ نَّهُمۡ س بُنَل ا Ȭَهۡ دَِȍ يِناَ َȯ هَدُو ا ɕ يِنَ َȑ ﴿وَ ٱَّ 
و کسانی که در راه ما مجاهدت کنند، به طور قطع به راه هاي خویش هدایتشان می کنیم. و 
بی گمان الله، با نیکوکاران است. 
اما سایر مجاهدت ها بر دو گونه است: جهاد به وسیله ي علم و بیان حقیقت؛ و 
جهاد مسلحانه. 
در نوع اول با کسانی جهاد می کنیم که در حقیقت، مسلمان نیستند و فقط نام 
اسلام را با خود یدك می کشند؛ مانند منافقان و آن دسته از اهل بدعت که مرتکب 
اعمالی می شوند که آن ها را از دایره ي اسلام خارج می کند ؛ ولی د ر ه ر صورت، 
مدعی اسلام و مسلمانی هستند و بدان سبب که تظاهر به اسلام می کنند، امکان جهاد 
مسلحانه با چنین کسانی وجود ندارد؛ اما به وسیله ي علم و با بیان حقیقت، با آن ها 
می فرماید:  جهاد می کنیم. الله 
َ 
وَ ٱغۡ لظُ ع لَهِي مۚۡۡ ǻ فِقَِɰ هِدِ ٱلۡ كُفَّارَ وَ ٱ لۡمَُɕ َƱَُِّّȍ ٱ ɂ 
هَا Ȭ ُّʑ ﴿َٰٓ 
ۡ 
ِئۡ سَ Ʌ وَمَأوَٮ هُمۡ جَهَنَّ م وَ 
[ ٧٣﴾ [التوبة: ٧٣ Ǟ ٱ لۡمَصُِ 
اي پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر. و جایگاهشان دوزخ است؛ و 
چه بد جایگاهی ست! 
جهاد با کافران، به وسیله ي اسلحه می باشد و جهاد با منافقان، به وسیله ي علم و 
با آن که منافقان را می شناخت، اما هیچ گاه آنان را  بیان حقیقت؛ از این رو پیامبر 
نکشت و با آن ها برخورد مسلحانه نکرد؛ حتی زمانی که از او اجازه خواستند تا
8 شرح ریاض الصالحین 
َ 
َ 
لا، َ 
» : 1تحََدَّثُ اﻟﻨَّاسُ بأِ )؛« Ȭ Ņ نَّ 
مَّدًاَقْتلُُ أ ) یعنی خیر؛ Ȭ صْحَابهَُ » : منافقان را بکشند، فرمود 
.« آن گاه مردم خواهند گفت که محمد، یارانش را به قتل می رساند 
هم چنین با آن دسته از اهل بدعت که نام اسلام را یدك می کشند، جهاد مسلحانه 
نمی کنیم؛ بلکه کارزار ما با آنان، به وسیله ي علم و روشن گري ست. لذا این وظیفه 
فراروي جوانان امت اسلامی قرار می گیرد که در راستاي کسب علم و دانشی ژرف و 
ریشه دار، گام بردارند؛ نه این که به فراگیريِ سطحی و قشريِ علوم اسلامی بسنده 
نمایند. متأسفانه در بسیاري از مراکز آموزشی، به صورتی سطحی و به گونه اي به 
تحصیل علم می پردازند که در ذهن، رسوخ پیدا نمی کند و هدف، کسب مدرك است؛ 
نه تحصیل علم. علم راستین، دانشی ست که در قلب، ریشه دواند و همه ي وجود 
انسان را بگیرد تا وقتی با مسأله اي روبه رو می شود، بتواند بر اساس دلایل کتاب و 
سنت و قیاس صحیح، به کنُه آن پی ببرد و آن را دریابد. 
مردم، امروزه نیازمند چنین دانشی هستند؛ زیرا بدعت ها روز به روز افزایش 
می یابد؛ حال آن که قبلاً کم تر بدعتی در این سرزمین دیده می شد. رفت و آمدهایی که 
به این جا انجام می شود یا همین که برخی از این جا به سایر مناطق می روند، زمینه اي 
براي ورود یا پیدایش اندیشه هاي ناسالم در این سرزمین است و از این رو ظلمت 
بدعت ها، رو به گسترش می باشد. این بدعت ها، به نور و روشناییِ دانش نیاز دارند 
تا پرتو علم، راه را روشن سازد و دیگر، کسی به بدعت هاي بزرگی که گاه مایه ي 
خروج از اسلام است، دچار نگردد. 
بنابراین، باید با بدعتی ها و منافقان، با سلاح علم و دانش مبارزه کنیم و نادرستی 
و اقوال  باورهاي پوچ آن ها را با دلایلی قانع کننده از کتاب الله و سنت رسول الله 
سلف صالح اعم از صحابه و تابعین و امامان هدایت، بیان نماییم. 
اما جهاد مسلحانه، بدین معناست که با دشمنان اسلام که کینه و دشمنی خود 
نسبت به اسلام را آشکار می سازند، پیکار کنیم؛ مانند یهود و نصارا که خود را 
از آن ها بیزار است و اگر ظهور کند، با این ها  مسیحی می نامند؛ حال آن که مسیح 
می فرماید:  که ادعاي پیروي از او را می کنند، خواهد جنگید. الله 
. 4527 )؛ و مسلم، ش: 4682 به نقل از جابر بن عبدالله ، 1) صحیح بخاري، ش: ( 4525 )
باب: مجاهدت 9 
َ 
Ǖ َِّȚ ذُِوِƛ ءَأ قلُ تَۡ للِنَّاسِ ٱَّ 
مَ نتَ Ɇ نَ مَرۡ َȨ ٱۡƿ عِيَɔ َĬ ذۡ قاَل ٱَُّ˯ ﴿ 
ُ 
مِن ǻ هَِۡɧ وَأ إَِ 
[ِ﴾ [المائ دة: ١١٦ Ĭ دُونِ ٱ اي عیسی پسر مریم! آیا تو به مردم گفتی که جز الله، من و » : و هنگامی که الله میفرماید 
می گوید: تو پاك و منزهی؛ من حق ندارم چیزي بگویم که «؟ مادرم را معبود قرار دهید 
شایستهام نیست. 
چیست؟  جواب عیسی 
ȯ ˏƔ Ǔ Ǔ Ȳ ﴿ قاَل سُبۡ َ 
نَكَ مَا يََُِٓ 
َ 
ونُ أ نۡ أ قوُل مَا ليَ سۡ ِ 
ٍََِّ 
ق ََ 
إِن كُنتُ قتُُل هُۡ ɳ قَدۡ ١١٦ ʄ ȫ Ǎ ƅ ƿ ȫ Ǎ ȩ عَلِمۡ تَهُ َ 
عۡ لم مَُا َِفۡ ِوََأ عۡ لم مَُا ِ 
َفۡ سِكَ إِنَّكَ أ نتَ عََّ 
مُ ٱلۡ غيُوُبِ َ 
مَا مَرۡ ƅ مَا قلُ تُۡ لَهُمۡ إَِّ 
َ 
أ تَِ 
بِه أ نِ ٱۡ 
بدُُو ا ٱََّرَِّوَرََُّوََُ 
مۚۡ َ 
نتُ ȡ ȲɅ ȗ Ĭ ȭ ƴ ع لَهِي مۡۡ ƴ ȯ ȯ شَهِيدٗ ا مَّا دُمۡ تُ 
يِهِ م فلَم اَّتَوََّيۡ تَكُنتَ نتَ ȁȇ Ȱ أ ٱلرَّ 
يِبَ ع لَهِي مۚۡۡ وَأ نتَ ََٰ 
ُّ 
ء شَٖهِيدٌ ﴾ [المائ دة: [١١٧ ، ١١٦ ١١٧ƾ (عیسی) می گوید 
تو پاك و منزهی؛ » : من حق ندارم چیزي بگویم که شایستهام نیست. اگر چنین سخنی گفته باشم، تو خود از آن آگاهی. تو از آن چه در درون من است، آگاهی و من 
از اسراري که نزد توست، آگاهی ندارم. به راستی تو، تمام اسرار و امور غیب را می دانی. 
چیزي جز دستوري که به من دادي، به آنان نگفتم؛ این که الله را که پروردگار من و 
شماست، پرستش نمایید. و تا زمانی که در میانشان بودم، مراقب و گواهشان بودم و چون 
.« مرا (از میانشان) برداشتی، خودت مراقبشان بودي و تو بر همه چیز گواهی 
الله را که پروردگار من » : مطابق فرمان الله به آنان گفته است  عیسی بن مریم 
اما مدعیان پیروي از عیسی، او و مادرش، مریم ؛« و شماست، عبادت و پرستش کنید 
را با الله، شریک می سازند و می گویند که الله، سومین عنصر از عناصر سه گانه ي 
درست است؛ حال آن که آن  الوهیت است! پس چگونه انتساب آن ها به عیسی 
از آنان، اعلام بیزاري می کند؟  بزرگوار در پیش گاه الله 
یهود و نصارا و مشرکانی چون بودایی ها و نیز کمونیست ها، دشمن مسلمانان 
هستند و بر مسلمانان واجب است که براي اعلاي كلمةالله و سرافرازي اسلام، با آن ها 
پیکار نمایند؛ اما متأسفانه امروزه مسلمانان، در ضعف و ناتوانی شدیدي به سر می برند و 
بیش از آن که با دشمنانشان بجنگند، با یک دیگر درگیرند! از این رو دشمنان اسلام بر ما 
چیره شده اند و امت اسلامی در دستشان به سان توپی گردیده که آن را به هر سو که
شرح ریاض الصالحین 
10 بخواهند، پرتاب می کنند. لذا مسلمانان باید نسبت به این مسأله ي مهم، بیدار و به هوش 
باشند و َ 
براي رویارویی با دشمنان اسلام آماده شوند؛ زیرا الله متعال می فرماید: 
﴿ عدُِّو اْ 
Ĭ يۡ لِ تُرۡ هبُِونَ بِه عَدُوَّ ٱَّƢ اطِ ٱَۡɅ وَٖمِن رَِّ˅ وَأ لَهُم مَّا ٱسۡ تَطَعۡ تُم مِّن قوَُّ 
[ عۡ لمهَُمُ ﴾ [الانفال: ٦٠ Ȭ َĬ هَ مٱ َُُّȫ عۡ لموَُ ȩ َƅ نَ مِن دُونهِِمۡ َɆ مۡ وَءَاخَرِȱ وَعَدُوَُّ 
آن چه از نیرو و آماده ساختن اسبان در توانِ شماست، براي پیکار با آنان آماده سازید (تا) 
بدینوسیله دشمن الله و دشمن خودتان و دشمنانی را که شما نمیشناسید و الله آنان را می- 
شناسد، بترسانید. 
هم چنین می فرماید: 
Ĭَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ ٱَُّƘ ُƅ خرِ وََِ˖ وۡ مِ ٱ Ȏ ب ٱۡƅِ وََĬ يُؤۡ مِنُونَ ب ٱ ƅ ينَ َȑ تلوُِ اٱَِّْɥ ﴿َ 
ينَ وتوُ اْ ȑ قِّ مِنَ ٱَِّơ يدَِينُونَ ديِنَ ٱ ƅ وََȔ وَرَسُو ُ 
عۡ طُو ا ٱ Ȭ ُƲ بَ حَ ɮ أ ٱلۡ كَِ 
ةَ عَن Ɇ زۡ َƠۡ 
[ غِرُونَ ٢٩﴾ [التوبة: ٢٩ ɞ يَدٖ وَهُمۡ َ 
با آن دسته از اهل کتاب که به الله و روز قیامت ایمان نمیآورند و آن چه را الله و پیامبرش 
حرام نمودهاند، حرام نمیشمارند و دین حق را نمیپذیرند، پیکار نمایید تا به دست خویش و 
با خفت و خواري جزیه بپردازند. 
علما در باره ي ﴿عَن يَدٖ ﴾ دو دیدگاه دارند: یکی این که جزیه را با اذعان به 
برتري ما نسبت به خود بپردازند و دیگري این که: به دست خود جزیه دهند؛ یعنی 
اگر یک یهودي یا نصرانی، خدمت کارش را براي پرداخت جزیه فرستاد، از او تحویل 
نمی گیریم تا آن یهودي یا نصرانی، خود بیاید و جزیه را به مسؤولش بپردازد. 
تصورش را بکنید که الله چه عزت و روي کرد عزتمندانه اي ا ز م ا د ر برابر 
دشمنانمان می خواهد و اسلام چه همه عزت دارد؛ بدین سان که اگر مسؤولی بلندپایه 
از آن ها خواسته باشد جزیه را به یکی از مسؤولان حکومت اسلامی تحویل دهد، 
نباید با خدمت کار و محافظ یا سپاه و سرباز براي پرداخت جزیه، حاضر شود؛ بلکه 
جزیه را به دست خویش و با خفت و خواري می پردازد. شاید کسی بگوید: چگونه 
امکان دارد که دستورها و آموزه هاي اسلامی، این چنین باشد؟ آیا این، تعصب نیست؟ 
می گوییم: تعصب براي چه کسی؟ آیا این تعصب، براي آن است که مسلمانان، 
بر دیگران جور و ستم روا دارند یا به آن ها دست درازي کنند؟ هرگز؛ مسلمانان، از 
همه خوش اخلاق ترند. آن ها فقط در پی سرافرازي دین و شریعت الله متعال هستند
باب: مجاهدت 11 
که همه ي انسان ها را آفریده است و اعلاي کلمۀ الله، جز با برتري مسلمانان تحقق 
نمی یابد؛ اما مسلمانان چه زمانی برتر خواهند بود؟ پاسخ، روشن است؛ زمانی که در 
چنگ بزنند و بدانند که عزت، از آنِ الله و  ظاهر و باطن، به دین راستین الله 
پیامبرش و از آنِ مؤمنان است؛ ولی اگر از دین الله منحرف شوند و در برابر دشمنان 
الله ، به خف ت و خوار ي ت ن دهن د و قبو ل کنن د ک ه از دشمنان الله ، پیرو ي و 
فرمان برداري نمایند، پس عزت و سرافرازي کجاست؟ هرگز نمی توان بدین وسیله یا 
با چنین روي کردي به عزت و سرافرازي دست یافت. 
می فرماید:  اسلام، دین حق است؛ اسلام، دین برتري ست. الله 
َ 
وَأ ٱ 
ٱلسَّلۡ مِ نتُمُ Ǔ تهَنِوُ ا وَتَدۡ عُوٓ اْ إَِƆ ﴿ فَ 
َۡ[ مۡ ﴾ [محمد : ٣٥ Ȳ مَعَُĬ عۡ لوَ ن وَ ٱَُّƁ 
ضعف و سستی نورزید و به سازش فرا نخوانید- و تن به سازش ندهید- که شما برترید و 
الله با شماست. 
چه می خواهید؟ شما، برترید؛ الله، با شماست. پس چرا و چگونه به سازش تن 
می دهید؟ چرا سستی می ورزید؟ اما بدان سبب که از دینمان دور شده ایم، عقب 
مانده ایم و نتیجه، برعکس بوده است. مسلمانان در زمان سلف صالح در زمین خدا 
در کتابش  راه می رفتند و خود را مستحق و وارث زمین می دانستند؛ زیرا الله 
فرموده است: 
َ 
أ ٱ 
كۡ ر نَِّ ȑ عۡ دِ ٱِّȨ وُر مِنۢ َɅ ٱلزَّ Ǎ ﴿وَلَقَدۡ كَتَبۡ نَا ِ 
َۡ﴾ لٰحُِونَ ١٠٥ ɻ هَا عِباَديَِ ٱل Ȫ ضَ يَرُِ˱Ɓ 
[ [الأنبياء: ١٠٥ 
و پس از تورات در زبور چنین نوشتیم که بندگان شایسته ام، زمین را به ارث می برند. 
آري! مسلمان در گذشته، خودش را صاحب زمین می دانست؛ اما متأسفانه اینک 
اوضاع برعکس شده است. لذا از جوانان درخواست می کنیم که به فراگیري علوم 
هوشیار باشند و بدانند که به هیچ عنوان  اسلامی بپردازند و نسبت به دشمنان الله 
امکان ندارد که دشمنان الله و دشمنان آن ها، در جهت مصالح ایشان حرکت کنند؛ 
آن ها به دنبال منافع خود هستند و می خواهند از طریق نابود کردن مسلمانان، به گمان 
خود، کار اسلام را یک سره کنند. از الله متعال بخواهیم که ما را به وسیله ي دینش 
عز ت ده د و م ا ر ا برا ي عزت و سرافرازي دینش، به کار گیرد و ما را جزو
12 شرح ریاض الصالحین 
دعوت گران و یاوران حق و حقیقت بگرداند و پیشوایانی براي امت اسلامی مهیا و 
آماده سازد که امت را به سوي رستگاري و منافع دین و دنیایشان، رهنمون شوند. 
*** 
وَأمَّا الأحاديث: 
َ 
إِنَّ الله تعاﻟﻰ قال: منْ ﻋﺎدى ﻟﻲ » : قال قال رسول الله  فالأ 
رة ɋ ٩٦ - ول: عن أﺑﻲ هر 
ﺘَﺮَضْت عليْهِ، وما يزَالُ ȯ حبَّ إﻟِﻲََّ مِمَّا اْ 
َ 
ﺸِْﻲءٍ أ ȷ رْب. وَمَا تقرَّبَ إﻟِﻲََّ عبْدِي 
ْ 
وﻟﻴًّا فقدْ آذنتهُ باﻟﺤ 
سْمعُ به، و Ȼ حبَبْتُه كُنْتُ سمعهُ اﻟَّﺬي 
َ 
حِبَّه، فَإِذا أ 
ُ 
ﺼَﺮه Ɋ عبدي يتقرَّبُ إِﻟﻰَّ باﻟﻨَّوافِل حَﺘَّﻰ أ 
َ 
أ ũ لِ 
عْطيْتُه، ولَﺌِﻦِ 
َ 
نِْ سأ ɉ بْطِش بهَِا، ورجِلَهُ الَّﺘﻲ يمْﺸِﻲ بها، وَ Ȭ دَهُ الَّﺘﻲ َɋ اﻟَّﺬي يُبﺼِﺮُ بهِِ، و 
ُ 
( اسْتَعَاذَِ 
لأ ِ 
يذَّنهُ 1 ] .« ȭŚ روايت ﺑﺨاري]( الله متعال می فرماید: هرکس با » : فرمود  می گوید: پیامبر  ترجمه: ابوهریره 
دوستان من دشمنی نماید، با او اعلام جنگ می کنم؛ و محبوب ترین چیز نزد من این که 
بنده ام به وسیله ي آن ب ه من تقرب و نزدیکی می جوید، اعمالی ست که بر او فرض 
کرده ام. و بنده ام همواره با انجام دادن نوافل، به من نزدیک می شود تا آن که او را دوست 
می دارم و آن گاه که او را دوست بدارم، گوش او می شوم که با آن می شنود؛ و چشم او 
می گردم که با آن می بیند؛ و دست و پایش می شوم که با آن ها می گیرد و راه می رود. و 
.« اگر از من چیزي بخواهد، به او عطا می کنم و اگر به من پناه جوید، به او پناه می دهم 
شرح 
الله » : فرموده است  نقل کرده که رسول الله  مؤلف/ روایتی از ابوهریره 
.« هرکس با دوستان من دشمنی نماید، با او اعلام جنگ می کنم » : متعال می فرماید 
ویژگی هاي اولیا و دوستان خود را بیان فرموده است:  الله 
َ 
إِنَّ وۡ Ɂ 
ƅ ﴿َ 
َ 
نوُ ا Ȣ ينَ ءاَمَنوُ ا وََȑ زَنوُنَ ٦٢ ٱَِّƘ هُمۡ َۡƅ خَوۡ فٌ ع لَهِيَ مۡۡ وََƅِ َĬَا ءَ ٱ Ȏ أِ 
[٦٣ ، تَّقُونَ ٦٣﴾ [يونس : ٦٢ Ȭَ 
بدانید که بر دوستان الله هیچ ترس و هراسی نیست و آنان غمگین نمی شوند؛ آنان که ایمان 
آوردند و تقوا و پرهیزکاري پیشه می کردند. 
. 1) صحیح بخاري، ش: 6502 )
باب: مجاهدت 13 
دوستان الله، کسانی هستند که ایمان به همه ي چیزهایی که ایمان بدان واجب 
است، در دل هایشان جاي گرفته و با اندام و جوارح خویش کارهاي نیک انجام 
می دهند و از همه ي کارهاي ممنوع می پرهیزند و در انجام وظایف شرعی خود، 
کوتاهی نمی کنند؛ یعنی در ظاهر و باطن، نیک و شایسته اند. در باطن، ایمان دارند و 
به ادعا نیست؛  در ظاهر، تقوا و نیکوکاري پیشه می کنند.( 1) دوستی و ولایت الله 
آن گونه که برخی از دروغ گویان دجال صفت مردم را می فریبند و خود را دوستان 
پروردگار می نامند؛ حال آن که در حقیقت، دشمنان الله هستند. گاه کسانی پیدا 
می شوند که ادعا می کنند که ما، اولیاي خدا هستیم و با تظاهر به عبادت و 
ظاهرسازي، مردم را فریب می دهند تا بتوانند به نان و نوایی برسند و خود را در 
چشم مردم، عزیز کنند و با سوءاستفاده از احساسات مردم، پولی به جیب بزنند؛ اما 
قاعده و ضابطه ي روشنی براي شناخت دوستانش بیان فرموده  الحمدلله که الله 
است: 
[ تَّقُونَ ٦٣﴾ [يونس : ٦٣ Ȭ نوُ ا َȢ ينَ ءاَمَنوُ ا وََȑ ﴿ٱَِّ 
آنان که ایمان آورد ه اند و تقوا و پرهیزکاري پیشه می کنند. 
 این ها، دوستان و اولیاي خدا هستند و هرکس با دوستان الله دشمنی نماید، الله 
لذا هرکس به دشمنی با دوستان الله برخیزد، به .« با او اعلام جنگ می کنم » : می فرماید 
جنگ با الله برخاسته است و هرکس به جنگ با الله برخیزد، خوار و زبون می گردد و 
شکست می خورد و کار به جایی نمی برد. 
محبوب ترین چیز نزد من که بنده ام به وسیله ي آن به من » : سپس الله متعال فرمود 
بنابراین نمازهاي .« تقرب و نزدیکی می جوید، اعمالی ست که بر او فرض کرده ام 
پنج گانه، نزد الله از نماز شب و از نمازهاي نفل، محبوب تر است. یا روزه ي رمضان، 
بهتر و محبوب تر از روزه هاي نفلی مانند روزه گرفتن در روزهاي دوشنبه و پنج شنبه 
می باشد. فرایض، نزد الله محبوب تر از نوافل است؛ زیرا « شوال » یا شش روز از ماه 
نیست؛ بلکه هرکس ایمان و  ویژه ي گروه خاصی مانند خاندان پیامبر ، 1) ولایت و دوستی الله ) 
تقوا داشته باشد، متناسب با ایمان و تقوایش، از دوستی خدا برخوردار است و به نسبت کمبود در ایمان 
و تقوایش، سهمی از ولایت شیطان دارد.
14 شرح ریاض الصالحین 
بر فرایض تأکید کرده و بندگانش را به انجام آن ها، مکلف نموده است و این،  الله 
بیان گر اهمیت فرایض و محبت الله متعال به آن هاست؛ ولی در رابطه با نوافل، به 
خود انسان بستگی دارد؛ اگر بخواهد، به انجام اعمال نفل می پردازد و به خیر و نیکی 
محبو ب تر است و  بیش تري دست می یابد؛ اما در هر صورت، فرایض، نزد الله 
اهمیت بیش تري دارد؛ البته شگفت آور است که شیطان، برخی از مردم را فریفته و 
آن ها را می بینی که اعمال نفل را به خوبی انجام می دهند. مثلاً وقتی که نماز شب 
می خوانند، خضوع و خشوع دارند و با حضور قلب نماز می خوانند؛ اما هنگام اداي 
نماز فرض، نشانی از خضوع و خشوع در آن ها دیده نمی شود و با حضور قلب نماز 
نمی خوانند! این، فریب شیطان است. اگر اعمال نفل را خوب و کامل انجام می دهید، 
نباید از یاد ببرید که فرایض، اهمیت بیش تري دارد و باید به انجام درست و صحیح 
از نوافل محبوب تر  فرایض، توجه بیش تري داشته باشید؛ زیرا فرایض نزد الله 
است. 
ُ 
وما يَزالُ عبدي يتقرَّبُ إِﻟﻲَّ حِبَّه » 
و بنده ام همواره به وسیله ي » : یعنی ؛« باﻟﻨَّوافِل حَﺘَّﻰ أ 
نوافل، مایه ي تقرب و .« نوافل به من نزدیکی می جوید تا این که او را دوست می دارم 
می باشد و فرایض را کامل می گرداند. کسی که علاوه بر  نزدیکی بنده به الله 
فرایض، به اعمال نفل نیز می پردازد، محبوب الله متعال قرار می گیرد و همان طور که 
و آن گاه که او را دوست بدارم، گوش او می شو م ک ه ب ا آن » : فرموده است  الله 
می شنود؛ و چشم او می گردم که با آن می بیند؛ و دست و پایش می شوم که با آن ها 
او را درست کار می گرداند و به اندام  به عبارت دیگر، الله .« می گیرد و راه می رود 
چهارگانه ي او که در حدیث ذکر شده، توفیق انجام کارهاي نیک یا پرهیز از کارهاي 
زشت را عنایت می فرماید ؛ لذ ا گوش او ، فقط چیزي ر ا می شنود که الله را راضی 
می کند و نیک و شایسته است و از شنیدن چیزهایی که مایه ي خشم و غضب 
الهی ست، دوري می نماید و بدین سان بنده، در جرگه ي کسانی قرار می گیرد که وقتی 
سخن بیهوده اي می شنوند، از آن روي گردان می شوند و می گویند: اعمال ما، از آنِ 
ماست و اعمال شما، از آن خودتان. 
هم چنین تنها به چیزي نگاه می کند که مایه ي خشنودي الله متعال است و به 
چیزي که نگریستن به آن حرام است، نمی نگرد و با دستش، فقط کاري انجام می دهد
باب: مجاهدت 15 
که الله می پسندد و همین طور با پایش در جهتی گام برمی دارد که رضایت الله در آن 
و آن گاه که او را دوست بدارم، » : است. این، معناي فرموده ي الهی ست که می فرماید 
گوش او می شوم که با آن می شنود؛ و چشم او می گردم که با آن می بیند؛ و دست و 
شنوایی، بینایی، گرفتن و  یعنی الله ؛« پایش می شوم که با آن ها می گیرد و راه می رود 
راه رفتن بنده اش را در جهت درست قرار می دهد و وقتی الله متعال، کردار انسان را 
در این چهار مورد، نیک و شایسته بگرداند، آن وقت انسان، قدرِ اوقاتش را می داند و 
از هر فرصتی به نیکی استفاده می کند. 
این فرموده ي الهی، بدین معنا نیست که الله، عینِ گوش و چشم و دست و پاي 
بنده اش می گردد؛ امکان ندارد؛ زیرا این ها، اندام یک مخلوق هستند و یکی شدن 
خالق و مخلوق، محال است. هم چنین الله متعال در ادامه، ثابت فرموده است که 
و » : درخواست کننده و پاسخ دهنده و پناه جو و پناه دهنده، متفاوتند؛ چنان که می فرماید 
اگر از من چیزي بخواهد، به او عطا می کنم و اگر به من پناه جوید، به او پناه 
.« می دهم 
نشان می دهد که ،« و اگر از من چیزي بخواهد، به او عطا می کنم » : این که فرمود 
پس از آن که با فرایض و نوافل به الله تقرب و نزدیکی می جوید،  دوست الله 
مستجاب الدعوه می گردد و هرچه بخواهد، الله متعال به او عطا می کند؛ البته نه هر 
چیزي؛ بلکه همان طور که در احادیث دیگر آمده است، اگر درخواست متقاضی، بر 
پایه ي گناه و معصیت یا قطع رابطه ي خویشاوندي نباشد، درخواستش را اجابت 
می نماید. لذا اگر چیزي بخواهد که گناه است، پذیرفته نمی شود؛ گرچه غالبا دوست 
چیزي درخواست نمی کند که گناه است؛ زیرا ولی یا دوست الله، مؤمن و ، خداوند 
پرهیزکار می باشد و هیچ مؤمن پرهیزکاري، خواهان گناه و معصیت یا قطع پیوند 
خویشاوندي نیست. 
یعنی هرگاه دوست و ولی ؛« و اگر به من پناه جوید، به او پناه می دهم » : فرمود 
من به من پناهنده شود و از شرّ چیزي به من پناه بیاورد، ضمن پذیرش خواسته اش، 
به او پناه می دهم. 
نکاتی چند از این حدیث برداشت می شود:
16 شرح ریاض الصالحین 
ولایت الهی، بر دو گونه است: ولایت ؛ اول: اثبات ولایت و دوستی براي الله 
عمومی و فراگیر که به معناي برتري و چیرگی بر همه ي بندگانش می باشد و بدین 
امور بندگانش را تدبیر می کند و به آن ها رسیدگی می نماید. لذا  معناست که الله 
می باشد؛  ذاتی که امور همه ي انسان ها را سرپرستی و تدبیر و اداره می کند، الله 
همان طور که می فرماید: 
َ 
Ǔ Ȫ ٦١ Ȭ ﴿ƅ ȯ ȱ Ʋ حََّٰٓ 
إِذَا جَا ءَ أ حَدَُمُ ٱ لۡمَوۡ تُ تَوََّ 
تۡ هُ رس لُُن اَوَهُمۡ َُفَرّطُِونَ ُمَّ رُدُّوٓ اْ إَِٱ ِ مَوۡ لهُٮ مُٰ ٱ قِّ ﴾ [الأنعام: [٦٢ ، ٦١ ơĬ و چون مرگ هر یک از شما فرا رسد، فرستادگان ما جانش را میگیرند و کوتاهی نمیکنند. 
سپس به سوي الله، سرور راستینشان بازگردانده می شوند. 
لذا الله، سرور و کارساز بندگانش می باشد و این، همان ولایت عا م و فراگیر 
الهی ست که همه ي مخلوق ها و آفریده هایش را دربرمی گیرد. 
می فرماید: ؛ اما دومین نوع ولایت، یعنی ولایت خاص و ویژه ي الله 
ȱ َ 
ȑ ˌ ﴿ٱَُّ 
وَُِّٱَِّȍ Ǔ ينَ ءاَمَنوُ ا ُۡرِجُهُم ʅ مِّنَ ٱ لظ لُُّتَِٰ إَِٱ وُّر ِوَ ٱَِّينَ َفَرُوٓ اْ ƞ ȑ Ƞ Ĭ وۡ 
[ تَِٰ ﴾ [البقرة: ٢٥٧ ʅ ٱ لظ لُُّǓ وُّر إَِȍ هُم مِّنَ ٱ ȫ رجُِوَƞ غٰوُتُ ُۡɽَا ؤُهُمُ ٱلَّȎ أِ 
الله، یاور و کارساز مؤمنان است؛ آنان را از تاریکیها(ي کفر و شرك) به سوي نور هدایت 
میکند؛ اما اولیاي کسانی که کفر ورزند، معبودان باطل و طغیان گرانی هستند که آن ها را از 
نورِ (حق و هدایت) به تاریکیها(ي کفر و تردید) میکشانند. 
ولایت عمومی و فراگیر الهی، ربطی به انسان ندارد و الله متعال هر که را 
بخواهد، بدون تأثیر یا خواست و اراده ي او، یاري می کند یا به دوستی خویش 
برمی گزیند؛ اما ولایت و دوستی خاص یا ویژه ي الهی، به انسان بستگی دارد و انسان، 
دوست ، خود براي دست یابی به مقام دوستی با الله، پیش قدم می شود تا این که الله 
و یاور او می گردد و این، با ایمان و تقوا میسر می شود: 
[ تَّقُونَ ٦٣﴾ [يونس : ٦٣ Ȭ نوُ ا َȢ ينَ ءاَمَنوُ ا وََȑ ﴿ٱَِّ 
آنان که ایمان آورد ه اند و تقوا و پرهیزکاري پیشه می کنند.
باب: مجاهدت 17 
پی می بریم و ، از این حدیث به فضیلت و جایگاه والاي اولیا و دوستان الله 
درمی یابیم که الله متعال، دشمن کسانی ست که با دوستان او، دشمنی می کنند و بلکه با 
آنان اعلام جنگ می نماید. 
حدیث مذکور، بیان گر این نکته است که اعمال واجب از قبیل: نماز، زکات، 
روزه، حج، جهاد، فراگیري علم و امثال آن، از اعمال مستحب، به مراتب برتر می باشد؛ 
محبوب ترین چیز نزد من که بنده ام » : در این حدیث قدسی فرموده است  زیرا الله 
.« به وسیله ي آن به من تقرب و نزدیکی می جوید، اعمالی ست که بر او فرض کرده ام 
ثابت می کند و بیان گر این  این حدیث، صفت محبت و دوستی را براي الله 
است که الله متعال، برخی از اعمال را بیش از سایر اعمال، و برخی از افراد را بیش از 
نیکوکاران را دوست دارد و محبتش به مقتضاي حکمتش،  دیگران، دوست دارد. الله 
متفاوت می باشد. 
از این حدیث، چنین برداشت می شود که هرکس، علاوه بر انجام واجبات، 
به وسیله ي نوافل به پروردگار متعال، تقرب و نزدیکی بجوید، در همه ي کارهایش 
در این  موفق خواهد بو د و روي کرد درستی خواهد داشت؛ همان طور که الله 
و بنده ام همواره با انجام دادن نوافل به من نزدیک می شود » : حدیث قدسی می فرماید 
تا پایان حدیث. «... تا آن که او را دوست می دارم و آن گاه 
این حدیث، هم چنین نشان می دهد که دست یابی به دوستی و محبت الهی براي 
کسی که خواهان آن است، در صورتی که الله توفیقش دهد، آسان می باشد و می تواند 
دست یابد.  با اداي واجبات و کثرت نوافل به دوستی و ولایت الله 
این حدیث، بیان گر عطا و بخشش الهی ست و نشان می دهد که پروردگار متعال، 
و » : دعاي دوست خویش را اجابت می کند؛ چنان که در این حدیث قدسی می فرماید 
اگر از من چیزي بخواهد، به او عطا می کنم و اگر به من پناه جوید، به او پناه 
.« می دهم 
مؤلف/ این حدیث را از آن جهت در باب مجاهدت آورده است که اداي 
واجبات و کثرت نوافل به مجاهدت نفس نیاز دارد. از الله متعال درخواست می کنم 
که همه ي ما را به ذکر و شکر و عبادتش، توفیق دهد. 
***
18 شرح ریاض الصالحین 
َ 
قَرَّبَ العْبْدُ إﻟِﻲَّ ȩ إذَِا َ» : قال  هِɊ هِ عنْ ر ɋ فيمَا يرْوِ  عن اﻟﻨﺒﻲ  : عن أ Ś اﻟﺜا 
سȺ ٩٧ - 
تَقرَّْ 
تقرََّْ 
َ 
شِﺒْﺮاً تُ إِﻟَﻴْهِ ذِراﻋﺎً، و ِذَا تقرَّب إِﻟَﻲَّ ذراﻋﺎً تُ منه باﻋﺎً، و ِذا أ تاِ 
Ȭ 
Ś ɉ مَﺸﻲِْ أ تيتهُْ Ɋɉ Ɋ ( روايت ﺑﺨاري] ( 1 ] .« هرْوَلةَ 
نقل نموده،  در آن چه از پروردگار  روایت است که پیامبر  ترجمه: از انس 
اگر بنده یک وجب به من نزدیک شود، من یک » : می فرماید  فرموده است که الله 
ذراع( 2) به او نزدیک می شوم و اگر یک ذراع به من نزدیک گردد، من به اندازه ي یک 
باع (فاصله ي باز کردن دو دست) به او نزدیک می شوم؛ اگر قدم زنان به سوي من 
.« بیاید، من دوان دوان به سویش می روم 
Ʒ نِعْمتانِ مغبونٌ فيهما كثٌ» :  ٩٨ - اﻟﺜالث: عن ابن عباس$ قال: قال رسول الله 
(3).«ُ مِ نَ اﻟﻨ اَّسِ : الصِّ حَ ةُ والفراغ 
بسیاري از مردم » : فرموده است  ترجمه: ابن عباس$ می گوید: رسول الله 
درباره ي دو نعمت، زیان می بینند (و آن گونه که باید از آن ها استفاده نمی کنند): 
.« تن درستی و فراغت 
شرح 
فرموده است:  نقل کرده که رسول الله  مؤلف/ حدیثی از ابن عباس 
بسیاري از مردم درباره ي دو نعمت، زیان می بینند (و آن گونه که باید از آن ها استفاده » 
آري؛ بسیاري از مردم، آن گونه که باید از این دو .« نمی کنند): تن درستی و فراغت 
نعمت استفاده نمی کنند. انسان، تا زمانی که سالم و تن درست است، توانایی انجام 
نهی کرده، دوري نماید؛ زیرا  دستورهاي الهی را دارد و می تواند از آن چه که الله 
صحیح و سالم و آسوده خاطر است. انسان، از فراغت خود نیز آن گونه که باید استفاده 
نمی کند و از این رو در زمینه ي این نعمت نیز زیان می بیند. انسانی که درآمد کافی 
دارد و یا از عهده ي مخارج و هزینه هاي زندگی برمی آید، آسوده خاطر است و فراغت 
. 1) صحیح بخاري، ش: 7536 ؛ و صحیح مسلم به شماره ي 2675 به نقل از انس از ابوهریره ) 
2) ذراع، به اندازه ي فاصله ي آرنج تا سر انگشتان دست است. ) 
. 3) صحیح بخاري، ش: 6412 )
باب: مجاهدت 19 
دارد. آدم، هنگامی که سالم و آسوده خاطر است، بسیاري از اوقات خود را بیهوده از 
دست می دهد. ما، سالم و آسوده خاطریم؛ اما با این حال، اوقات خود را ضایع می کنیم 
و نمی دانیم که این، ضرر بزرگی ست. انسان، زمانی به عمق ضررش پی می برد که 
مرگش فرا می رسد یا قیامت برپا می گردد؛ زیرا الله متعال می فرماید: 
َ 
أ ٱ لۡمَوۡ تُ قاَل رَبِّ ٱرۡ جِعُونِ ٩٩ 
ȭ ّۡǔ لعََ 
إِذَا جَا ءَ حَدَهُمُ Ʋ ﴿حََّٰٓ 
َ 
يِمَا ȯ لِحٗ ا ɞ أ مَلُ َ 
[١٠٠ ، تُ ﴾ [المؤمنون : ٩٩ ȡ تَرَۡ 
و چون مرگ هر یک از ایشان فرا رسد، می گوید: اي پروردگارم! مرا بازگردان تا در سرایی 
که (کارهاي نیک را) رها کردم، به انجام اعمال شایسته بپردازم. 
نیز می فرماید: « منافقون » در سوره ي 
َ 
أ 
بۡ لِ ن Ȱ ﴿... مِّن َ 
ۡ 
مُ ȱ حَدَُƫ يَأ َ 
َ 
خَّرۡ ƅ يَقُولَ رَبِّ لَوۡ ȯ أ ٱ لۡمَوۡ تُ َ 
َ 
جَلٖ Ǔ إَِٰٓƴ أ تَِٓ 
ب Ɇ أ قرَِ 
َ 
َ 
ȱ فأَ صدَّقَّ ُ 
ن[ ١٠﴾ [المنافقون: ١٠ ǻ لِٰحَِɻ وَأ مِّنَ ٱلَّ 
اي پروردگارم! اي کاش (مرگ) مرا » : پیش از آن که مرگ هر یک از شما فرا رسد و بگوید 
اندکی به تأخیر می انداختی تا صدقه دهم و از نیکوکاران باشم. 
می فرماید:  اما الله 
َ 
[ عۡ مَلُونَ ١١﴾ [المنافقون: ١١ ȩ بِمَا َǞ خَبِ Ĭ أ وَ ٱَُّ 
فۡ سًا إِذَا جَا ءَ ج لَهاَُ ȫ َĬ ﴿ ولَن يُؤَخِّرَ ٱَُّ 
و الله، هرگز مرگ کسی را که اجلش فرا رسیده، به تأخیر نمی اندازد. و الله، به کردارتان آگاه است. 
واقعیت، این است که بسیاري از اوقات ما، بیهوده از دست می رود و ما، هیچ 
استفاده اي از آن نمی بریم و به دیگران نیز فایده نمی رسانیم و بر این زیان بزرگ، زمانی 
افسوس می خوریم یا پشیمان می شویم که مرگمان فرارسد؛ در آن هنگام، انسان آرزو 
می کند که اي کاش یک دقیقه هم که شده، به او فرصت دهند تا توبه کند؛ اما به 
آروزیش ترتیب اثر نمی دهند و بدین سان می میرد و این دو نعمت ارزشمند، یعنی 
سلامتی و فراغت را از دست می دهد. گاه، پیش از مردن نیز از این دو نعمت، محروم 
می شود؛ مثلا بیمار می گردد و از انجام وظایف شرعی خویش بازمی ماند یا درگیر کار و 
مسایل زندگی و روزمرگی هاي خود و خانواده ي خویش می شود و خسته و رنجور 
می گردد و دیگر فرصتی نمی یابد که آن گونه که باید به طاعت و عبادت برسد؛ از این رو 
هر انسان عاقل و خردمندي، باید از فرصت سلامتی و فراغت، تا آن جا که می تواند در
20 شرح ریاض الصالحین 
بهره برداري کند. اگر قرآن خوان است، زیاد قرآن بخواند  جهت اطاعت و بندگی الله 
و اگر قرآن خوان نیست، الله را زیاد ذکر کند یا امر به معروف و نهی از منکر نماید یا تا 
آن جا که می تواند به برادرانش احسان و کمک مالی کند. به هر حال، نیکی هاي زیادي 
وجود دارد که می توان با انجام آن ها از هدر رفتن اوقات، جلوگیري کرد و آدم عاقل، 
هر فرصتی را غنیمت می داند و نعمت سلامتی و فراغت را بیهوده ضایع نمی کند. 
این حدیث، نشان می دهد که ارزش و جایگاه نعمت هاي الهی، متفاوت و 
گوناگون است و برخی از نعمت ها، ارزش و اهمیت بیش تري دارند. بزرگ ترین 
نعمتی که الله متعال به بنده اش عنایت می کند، نعمت اسلام می باشد که بسیاري از 
مردم را از آن، منحرف و محروم گردانیده است. الله متعال، می فرماید: 
َ 
ȱ وۡ مَ ۡȎ ﴿ٱۡ 
َ 
م Ȳ وَرَضِيتُ لَƲ مۡ نِعۡ مَِȲ مَمۡ تُ ع لَي ُۡɁ وَ 
ȩ مۡ ۡȲ مُ دۡيِنَُȲ أ مَلۡ تُ لَ 
ٱ [ مَ ديِنٗ ا ﴾ۚ [المائ دة: ٣ ʄ سۡ َƃۡ 
امروز براي شما دینتان را کامل نمودم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را براي شما به 
عنوان دین پسندیدم. 
انسان را از نعمت اسلام برخوردار نماید  بزرگ ترین نعمت، این است که الله 
و سینه اش را براي پذیرش اسلام بگشاید. 
نعمت عقل نی ز یک ی ا ز بزرگ ترین نعمت هاي الهی ست. انسان با دیدن افراد 
دیوانه و برخی از رفتارهایشان- حتی رفتارهایی که نسبت به خود و نزدیکانشان 
انجام می دهند- الله را شکر می کند که از نعمت عقل، برخوردار است. 
به شمار می رود. هیچ  امنیت عمومی ه م یک ی ا ز بزرگ ترین نعمت هاي الله 
نعمتی جز اسلام و عقل، بالاتر از نعمت امنیت نیست. 
برکت روزي هم یکی دیگر از نعمت هایی ست که الله متعال به ما ارزانی داشته و 
الحمدلله سفره ها، پر از غذاهایی ست که براي چندین نفر کافی می باشد. این هم یکی 
را بر آن، سپاس بگزاریم و به اطاعت و  دیگر از نعمت هاي الهی ست که باید الله 
 بندگی او کوتاهی بپردازیم تا نعمت هاي بیش تري به ما ارزانی بدارد؛ زیرا الله 
می فرماید:
21 
باب: مجاهدت َ 
﴿ 
ذۡ ذَّنَ ˯ ƪ ȩ تَأ رَُّ 
ȱ Ɍ ُمۡ لَن شَكَرۡ ُمۡ Ȳ Ɇ Ɓ 
ََزِدَنَُّمۡ ولََن َفَرۡ ُمۡ إِنَّ عَذَاِلشََدِيȩ Ɍ ȲɅ ٞد ﴾ [ابراهيم: [ ٧ 
٧و آن گاه که پروردگارتان وعده داد: اگر سپاس گزاري نمایید، حتماً نعمتم را بر شما می افزایم 
و اگر ناسپاسی کنید، بی گمان عذابم، سخت و شدید است. 
*** 
َ 
قَلُت ȯ ﻛﺎَن يقُ ومُ مِنَ اللَّيْلِ حﺘَّﻰ تتَفط ر قدَم اَه،ُ  أ 
شة& نَّ اﻟﻨﺒَِّﻲَّ ȶ ٩٩ - الرابع: عن ﻋﺎ 
َ 
أ 
فلاَ » : ،ِ وقدْ غفَرَ الله لكََ مَا تقدَّمَ مِنْ ذَنبكَِ وما تأخَّرَ؟ قال ȥ ﻟَﻪُ: لِمْ تصنعُ هذا يا رسولَ اَّ 
ونَ عبْداً شكُوراً؟ Ɉ نْ أُ 
َ 
حِبُّ أ 
ُ 
( متفقٌ علیه؛ این، لفظ بخاري است.]( 1 ] « أ 
شب را به اندازه ي به عبادت می ایستاد که  ترجمه: عایشه& می گوید: پیامبر 
پاهایش ترَك (ورم) می کرد؛ به ایشان گفتم: اي رسول خدا! چرا چنین می کنی، حال 
آیا من، دوست ندارم » : آن که الله، گناهانِ گذشته و آینده ات را بخشیده است؟ فرمود 
«؟ که بنده اي سپاس گزار باشم 
روایت شده  ١٠٠ - و مانند روایت پیشین، در صحیحین از مغیره بن شعبه 
( است.( 2 
شرح 
مؤلف/ حدیثی از عایشه ي صدیقه& در باب مجاهدت نقل کرده است؛ 
پیش تر بیان کردیم که مجاهدت نفس، یکی از انواع مجاهدت هاست؛ بدین سان که 
و پایداري بر آن وادار کنیم.  نفس را به عبادت الله 
شب ها به  مؤلف/ روایتی از عایشه& در این باب آورده است که پیامبر 
نماز می ایستاد تا آن که پاهایش ورم می کرد. مادر مؤمنان از او پرسید: چرا چنین 
آیا » : می کنی، حال آن که الله متعال، گناهان گذشته و آینده ات را آمرزیده است؟ فرمود 
«؟ دوست ندارم که بنده اي شکرگزار باشم 
. 1) صحیح بخاري، ش: 4837 ؛ و صحیح مسلم، ش: 2820 ) 
. 2) صحیح بخاري، ش: 4836 ؛ و صحیح مسلم، ش: 2814 )
22 شرح ریاض الصالحین 
در  بیش از هرکسی می دانستند که پیامبر  عایشه و دیگر همسران رسول الله 
درباره ي اعمال و عبادت هاي  خانه اش چه می کند؟ از این رو بزرگان صحابه 
به اندازه ي به  در خانه اش، از همسران ایشان پرس وجو می کردند. پیامبر  رسول الله 
« مزمل » تهجد (نماز شب) می ایستاد که پاهایش ورم می کرد. الله متعال، در سوره ي 
می فرماید: 
َ 
قَُومُ دۡ ȩ Ɂ 
عۡ لم نَُّكَ Ȭ كَ َɅ ﴿إِنَّ رََّ 
َ 
ِفَة ٞ مِّنَ ɋ لِ وَنِصۡ فَهُ وثَلثُهۥَُ وَطَا Ȏ ٱ Ƴ مِن ثُلَُِƭ أَٰ 
[ ينَ مَعَكَ ﴾ۚ [المزمل: ٢٠ ȑ ٱَِّ 
پروردگارت می داند که تو، نزدیک به دو سوم شب، و (گاهی) نیمی از شب و یا یک سوم آن را 
(براي عبادت) برمی خیزي و نیز گروهی از کسانی که با تو هستند. 
گاه، بیش ترِ شب را به نماز و عبادت می ایستاد و گاه نیمی از شب را  لذا پیامبر 
به عبادت سپري می کرد و گاه یک سوم آن را؛ زیرا نفس خویش را با عبادت کامل 
پروردگارش، آرام می ساخت و بیش از نیمی از شب و نزدیک به دوسوم آن را در 
حد توانش، در عبادت و نماز می گذراند؛ به گونه اي که پاهایش تَرَك برمی داشت. گاه 
با او به نماز می ایستادند؛ اما خسته می شدند.  برخی از اصحاب جوانش 
به قدري  به نماز ایستادم. رسول الله  می گوید: یکی از شب ها با پیامبر  ابن مسعود 
قیام را طولانی کرد که تصمیم بدي گرفتم. از او پرسیدند: اي ابوعبدالرحمن! چه 
را تنها بگذارم؛( 1) یعنی  تصمیمی گرفتی؟ پاسخ داد: تصمیم گرفتم بنشینم و پیامبر 
هم چنان به نماز  توان ایستادن نداشت و نمی توانست با رسول الله  ابن مسعود 
سوره ي  به نماز ایستاد. پیامبر  نیز یک شب با رسول الله  بایستد. حذیفه بن یمان 
بقره، نساء و آل عمران را که بیش از پنج جزء می شود، در یک رکعت خواند. 
می گوید: هرگاه به آیه ي رحمت می رسید، درخواست رحمت می کرد و  حذیفه 
هنگامی که به آیه اي با موضوع تسبیح و ستایش الله می رسید، الله را ستایش می نمود 
و چون به آیه ي وعید می رسید، به الله پناه می برد. 
فکرش را بکنید که خواندن بیش از پنج جزء قرآن، بدین شکل، چه همه طول 
عادت داشت که وقتی در نماز شب، قیام را طولانی می کرد،  می کشد! ضمناً پیامبر 
. 1) صحیح بخاري، ش: 1067 به نقل از عبدالله بن مسعود )
باب: مجاهدت 23 
رکوع و سجده را نیز به همان نسبت طولانی می نمود. به عنوان مثال در زمستان که 
هر شبی دوازده ساعت است، بیش از نیمی از شب، یعنی هفت ساعت را به نماز 
در آن شب هاي طولانی، با آن نمازهاي طولانی  می ایستاد؛ فکرش را بکنید که پیامبر 
آیا نباید » : چه حالی پیدا می کرد؟! اما با این حال، با نفس مجاهده می فرمود و می گفت 
«؟ بنده اي شکرگزار باشم 
این است ک ه ب ه اطاعت و بندگی او ، لذا درمی یابیم که شکر و سپاس الله 
را بیش تر ادا کرده  بپردازیم و انسان هرچه بیش تر عبادت کند، شکر و سپاس الله 
شکر » یا « اﻟﺤمدلله » : است. شکر و سپاس، فقط این نیست که انسان به زبان بگوید 
این، شکر و سپاسِ زبانی ست؛ و شکر و سپاس عملی، این است که انسان .« خدا 
بپردازد.  هرچه می تواند به اطاعت و پرستش الله 
را  همه ي گناهان اول و آخر رسول الله  این حدیث، نشان می دهد که الله 
در حالی دنیا را وداع گفت که هیچ گناهی با خود  بخشیده است؛ از این رو پیامبر 
نداشت؛ زیرا معصوم و آمرزیده بود. 
الله، برخی دیگر از مسلمانان را نیز از چنین فضیلتی برخوردار کرده است؛ مانند 
بود  که بیش از سیصد و ده نفر بودند؛ از آن جمله حاطب بن ابی بلتعه « بدر » اهل 
 به عمر  در آن ماجراي مشهور، درباره ي حاطب و سایر اهل بدر  که پیامبر 
آیا نمی دانی که الله، به اهل بدر نظر کرده و فرموده است: هرکاري که » : فرمود 
1) این، یکی از ویژگی هاي اهل بدر ).« می خواهید، بکنید؛ همانا من، شما را بخشیده ام 
می باشد که الله متعال، همه ي گناهانی را که از آن ها سر زده، بخشیده است؛ وگرنه، 
مرتکب گناه بزرگی شد؛ ماجرا از این قرار بود که وقتی  حاطب بن ابی بلتعه 
نامه اي به اهل مکه نوشت و آن ها  تصمیم به فتح مکه گرفت، حاطب  رسول الله 
آگا ه ساخت. الله متعال ، پیامبرش ر ا ا ز ای ن ماجر ا باخبر  را از تصمیم رسول الله 
از طریق وحی از این  نامه را با یک زن، به مکه فرستاد. پیامبر  فرمود. حاطب 
و شخصی دیگر را فرستاد تا نامه را از آن  قضیه اطلاع یافت و علی بن ابی طالب 
به آن زن « روضه ي خاخ » زن پس بگیرند. آن دو به راه افتادند و در سبزه زاري به نام 
. 5789 )؛ و مسلم، ش: 4550 به نقل از علی بن ابی طالب ،2851،4511 ، 1) بخاري، ش: ( 2785 )
24 شرح ریاض الصالحین 
رسیدند و دست گیرش کردند و به او گفتند: نامه کجاست؟ گفت: نامه اي با من 
به ما دروغ گفته  نیست. گفتند: به خدا سوگند که نه ما دروغ می گوییم و نه پیامبر 
است؛ نامه را بده و گرنه، تو را برهنه و بازرسی می کنیم. آن زن وقتی دید که آن دو 
به قریش بود که  جدي هستند، نامه را بیرون آورد. نامه اي از حاطب بن ابی بلتعه 
بازگرداندند؛  باخبر می ساخت. نامه را نزد رسول الله  آن ها را از تصمیم پیامبر 
بود، عرض کرد: اي رسول خدا!  که از جدي ترین افراد درباره ي دین الله  عمر 
حاطب، منافق شده و اسرار ما را براي دشمنان ما نوشته است؛ اجازه دهید گردنش را 
آیا نمی دانی ک ه الله، ب ه اهل بد ر نظر کرده و فرموده است: » : فرمود  بزنم. پیامبر 
جزو اهل بدر  حاطب ؟« هرکاري که می خواهید، بکنید؛ همانا من، شما را بخشیده ام 
بود؛ و گرنه، جرمش خیلی بزرگ بود. 
از این رو بر حاکم مسلمانان واجب است که وقتی جاسوسی را دست گیر می کنند 
که اسرار و اطلاعات ما را به دشمن مخابره نموده است، اعدامش نماید؛ گرچه 
مسلمان باشد؛ زیرا جرم و فساد بزرگی مرتکب شده است. به عبارت دیگر، کشتن 
جاسوسی که اسرار و اطلاعات مسلمانان را به دشمن، مخابره می کند- حتی اگر 
مسلمان باشد- بر حاکم و فرمانرواي مسلمانان، واجب است؛ البته چیزي که حاطب 
را از این مجازات نجات داد، این بود که او در شمار اهل بدر، قرار  بن ابی بلتعه 
نفرمود که چون او مسلمان است، نباید اعدامش کرد؛ بلکه  داشت؛ از این رو پیامبر 
؟« آیا نمی دانی که الله متعال، به اهل بدر نظر انداخته است » : فرمود 
حدیث عایشه& نشان می دهد که پروردگار متعال، گناهان اول و آخر 
نیز از  را بخشیده است؛ همان طور که برخی از اصحاب مانند اهل بدر  رسول الله 
هر حدیثی بدین » : این فضیلت برخوردار شدند. بر این اساس، برخی از علما گفته اند 
مضمون که هرکس فلان عمل را انجام دهد، گناهان اول و آخرش یا گناهان گذشته و 
 1) زیرا این، ویژه ي رسول الله )؛« آینده اش بخشیده می شود، حدیث ضعیفی ست 
به شماره ي ( 6086 ) آمده که حسن ،« صحیح الجامع » 1) یعنی غالباً این گونه است و گرنه، حدیثی در ) 
َ 
لَ طَعَامًا Ɉَ» : می باشد؛ حدیث، از این قرار است 
َ 
يِ أ 
اﻟَّﺬȥ مَْدُ َِِّمَّ قاَلَ: "اﻟﺤْ Ȫُ 
هَذَا الطَّعَامَ، ũ مَنْ أ طْعَمَِ 
قَدَّمَ مِنْ ذَنبِْهِ ȩ وَلَا قُوَّةٍ"، غُفِرَ ﻟﻪَُ مَا َũ حَوْلٍ مِِّ 
؛ يِ ƷْȮ وَرَزَقَنِيهِ مِنْ َ 
اﻟَّﺬȥ مَْدُ َِِّقَالَ: "اﻟﺤْ ȯ ا َɊ سَ ثوًَْبِقاَلَ: وَمَنْ لَ
باب: مجاهدت 25 
می باشد. البته روایت هاي صحیحی وجود دارد که به آمرزش گناهان گذشته نوید داده 
بوده است. لذا این، ضابطه و قاعده ي  است؛ اما بخشش گناهان آینده، ویژه ي پیامبر 
ارزشمندي براي هر دانش جو و پژوهش گري ست که هرگاه با حدیثی مواجه شد که 
در آن آمده بود: انجام فلان عمل، بخشش گناهان گذشته و آینده ي شخص را در پی 
دارد، بداند که آن حدیث، صحیح نیست. 
حدیث عایشه& بیان گر فضیلت نماز شب و قیام طولانی در تهجد می باشد. 
کسانی را که شب به نماز می ایستند، ستوده و فرموده است:  الله 
هُمۡ ɰ هُمۡ خَوۡ فٗ ا وَطَمَعٗ ا وَمِمَّا رَزَقۡ َɅ هُمۡ عَنِ ٱ لۡمَضَاجِعِ يَدۡ عُونَ رََّɅ جُنُوُǍ تَجَاَٰȩ ﴿َ 
[ ينُفِقُونَ ١٦﴾ [السجدة : ١٦ 
(شبانگاهان) پهلوهایشان از بسترها دور می ماند و با بیم و امید، پروردگارشان را می خوانند و 
از آن چه نصیبشان کرده ایم، انفاق می کنند. 
یعنی هنگامی که به گناهان خود می نگرند، می ترسند و چون به فضل و رحمت 
در ادامه می فرماید:  الله نگاه می کنند، امیدوار می شوند. الله 
ُ 
فُۡ ٞس مَّا خۡ ȫ عۡ ل مَ َȩ َƆ ﴿ فَ 
َ 
﴾ عۡ ملَوُن ١٧َ Ȭ نوُ ا َǽ جَزَ آءَ بِمَا َǻ أُٖ 
[ [السجدة : ١٧ 
ȭ لَهُم مِّن قُرَّة ۡǏ أَِ 
هیچ کس نمی داند چه پاداش هاي ارزشمندي که روشنی بخش چشم ها (و مایه ي شادمانی) 
است، براي آنان به پاس کردارشان، نهفته شده است. 
، خَّرَ ƷْȮ وَرَزَقنَِيهِ مِنْ َ 
، وَلَا قوَُّةٍ" ũ هَذَا اﻟﺜوَّْبَ حَوْلٍ مِِّŚ كَسَاِ 
َ 
یعنی: ؛« قَدَّمَ مِنْ ذَنبِْهِ وَمَا تأَ ȩ غُفِرَ ﻟﻪَُ مَا َ 
َ 
يِ أ 
اﻟَّﺬȥ مَْدُ َِِّاﻟﺤْ 
ƷْȮ هَذَا الطَّعَامَ، وَرَزَقنَِيهِ مِنْ َũ طْعَمَِ 
هرکس پس از خوردن خوراکی، بگوید: [ حَوْلٍ » 
ȥ وَلَا قوُ]ةَّ اٍلله، گناهان گذشته اش را می بخشد. و هر کس، پس از پوشیدن لباس، بگوید: [اﻟﺤْمَْدُ َِِّũ مِِّ 
، وَلَا قوَُّةٍ ũ حَوْلٍ مِِّ 
ƷْȮ هَذَا اﻟﺜوَّْبَ وَرَزَقنَِيهِ مِنْ َŚ يِ كَسَاِ 
بنا .« اﻟَّﺬ ] گناهان اول و آخرش بخشیده می شود 
بر ضوابط اهل سنت و جماعت درباره ي نویدها و وعیدهایی که در احادیث آمده است، اگر شخصی 
عملی انجام دهد که درباره اش نویدي وارد شده و در عین حال، مرتکب کاري شود که پیرامونش، وعید 
یا هشداري وجود دارد، وضعیتش به مشیت الهی بستگی خواهد داشت. لذا کسی نباید به چنین 
نویدهایی فریفته شود و گمان کند که هر معصیتی که بخواهد، می تواند انجام دهد و مجازات نخواهد 
شد؛ بلکه زیرك، کسی ست که از یک سو از عذاب الهی می ترسد و از سوي دیگر، به رحمت الله، امیدوار 
است و در عین حال می کوشد که اوامر الهی را انجام دهد و از معاصی دوري نماید.
26 شرح ریاض الصالحین 
پهلوهایشان از بستر دور می ماند، نه به خاطر تماشاي تلویزیون یا پاسوربازي و 
غیبت مردم و دیگر کارهاي زشت و بیهوده. آن ها بیدار می مانند تا با پروردگارشان 
هُمۡ ɰ راز و نیاز کنند و با بیم و امید، او را عبادت و پرستش نمایند. ﴿وَمِمَّا رَزَقۡ َ 
.« و از آن چه نصیبشان کرده ایم، انفاق می کنند » : ينُفِقُونَ ﴾؛ یعنی 
ُ 
فُۡ ٞس مَّا خۡ ȫ عۡ ل مَ َȩ َƆ ﴿ فَ 
َ 
﴾ عۡ موَل نَُ ١٧ Ȭ نوُ ا َǽ جَزَ آءَ بِمَا َǻ أُٖ 
[ [السجدة : ١٧ 
ȭ لَهُم مِّن قُرَّة ۡǏ أَِ 
هیچ کس نمی داند چه پاداش هاي ارزشمندي که روشنی بخش چشم ها (و مایه ي شادمانی) 
است، براي آنان به پاس کردارشان، نهفته شده است. 
این پاداش هاي ارزشمند، در کجا براي آن ها فراهم شده است؟ پاسخش در 
َ 
أ 
َ 
رَأ ǐٌْȭ مَا لا َǐ عْدَدْتُ لِعِبَادِي الصَّاﻟِﺤَِ 
تْ، » : فرموده است  حدیثی قدسی آمده که الله 
ُ 
وَلا أ 
ذُنٌ سَمِعَتْ، وَلا خَطَرَ ﻋَﻠﻰَ قَلبِْ 
ﺸََﺮ) یعنی براي » : 1)؛« بندگان نیکم، نعمت هایی (ȷ در بهشت)، فراهم کرده ام که هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ 
الله متعال، همه ي م ا ر ا ا ز ساکنا ن ای ن بهشت هاي .« انسانی، خطور نکرده است 
پرنعمت بگرداند؛ بی گمان او، بخشنده و بزرگوار است. 
*** 
إذَا دَخَلَ العْﺸْﺮُ أحيا  ﻛﺎن رسولُ الله » : هَ ا قال تَ ȫَّɆ شةَ & ȶ ١٠١ - اﻟﺨامس: عن ﻋﺎ 
( متفق عليه]( 2 ] .« اللَّيْلَ، وأيقظ أهْلَهُ، وجدَّ وشَدَّ المِﺌْﺰَرَ 
هنگامی که دهه ي پایانی ماه رمضان فرامی رسید، » : ترجمه: عایشه& می گوید 
شب را به عبادت سپري می کرد و خانواده اش را بیدار می نمود و کمرش را  پیامبر 
.« محکم می بست 
5052 ) به نقل از ،5051 ، 6944 ) و صحیح مسلم ( 5050 ،4407 ،4406 ، 1) صحیح بخاري ( 3005 ) 
. ابوهریره 
. 2) صحیح بخاري، ش: 2024 ؛ و صحیح مسلم، ش: 1174 )
باب: مجاهدت 27 
شرح 
مؤلف/ از مادر مؤمنان، عایشه ي صدیقه دختر ابوبکر صدیق$ وضعیت 
در دهه ي پایانی رمضان را نقل کرده است که وقتی دهه ي پایانی این ماه  رسول الله 
کمرش را محکم می بست و شب زنده داري می کرد و  مبارك فرا می رسید، پیامبر 
آستین همت بالا می زد و در عبادت، سخت می کوشید. 
به اندازه اي در شب به عبادت می ایستاد  در حدیث پیشین بیان شد که رسول الله 
که پاهایش ورم می کرد و بیش از نیمی از شب و گاه نیمی از آن را و برخی از 
اوقات، یک سوم شب را در عبادت می گذراند؛ اما در دهه ي پایانی ماه رمضان، 
شب زنده داري می نمود و تمام شب را به عبادت هاي گوناگونی از قبیل افطار کردن 
پس از مغرب و نیز اداي نماز عشاء و دیگر اعمالی سپري می کرد که آن ها را مایه ي 
این ، می دانست؛ لذا منظور از شب زنده داري رسول الله  تقرب و نزدیکی به الله 
نیست که تمام شب را به نماز می ایستاد؛ زیرا همسرش، صفیه دختر حیی بن اخطب 
نیز با همسرش، مشغول صحبت می شد؛ ولی در  می رفت و پیامبر  نزد رسول الله 
بود؛  براي تقرب و نزدیکی به الله  آن شب ها به طور خاص، همه ي اعمال پیامبر 
اعمالی مانند نماز یا آماده شدن براي نماز و دیگر کارهاي نیک. 
دهه ي پایانی ماه رمضان را به  این حدیث، نشان می دهد که رسول الله 
شب زنده داري می گذراند؛ حال آن که جز دهه ي آخر ماه رمضان، هیچ شب دیگري را 
می خواست  تا صبح به نماز و ذکر و دیگر عبادت ها، سپري نمی کرد؛ زیرا رسول الله 
دست یابد. شب قدر، در دهه ي آخر رمضان، به ویژه در « قدر » به فضیلت عبادت شب 
هفت شب پایانی ست. الله متعال، در شب قدر همه ي روي دادهاي آن سال را مقدر 
می کند و خود در فضیلت شب قدر می فرماید: 
َ 
ٞ مِّنۡ لۡ Ǟ ل ةَٱ لُۡ قَدۡ ر خَۡȎ ﴿َۡ 
[ فِ شَهۡ ر ٣ٖ﴾ [القدر: ٣ Ɂ 
شب قدر، از هزار ماه بهتر است. 
این شب ها را به امید دست یابی به چنین فضیلتی، تا صبح به  لذا رسول الله 
قَدْرِ إيِمَاناً وَاحْت » : عبادت سپري می کرد؛ چنان که خود، فرموده استمَنْ قَامَ ﻟَﻴلْةََ ال سَْاباً
28 شرح ریاض الصالحین 
کسی که شب قدر را از روي ایمان و به امید اجر » : 1) یعنی )؛« قَدَّمَ مِنْ ذَنبِْهِ ȩ غُفِرَ ﻟَﻪُ مَا َ 
.« و پاداش الاهی، به عبادت سپري کند، گناهان گذشته اش بخشیده می شود 
.« کمرش را می بست » : یعنی ؛« شَدَّ المِﺌْﺰَرَ » : در حدیث، این عبارت آمده است 
؛« برخی از علما، آن را کنایه از دوري جستن از زنان دانسته اند » : مؤلف/ می گوید 
زیرا دهه ي آخر رمضان را به اعتکاف می گذراند و آمیزش با همسر، براي معتکف 
می فرماید:  جایز نیست؛ همان گونه که الله 
َ 
وهنَُّ نتُمۡ Ǭ ُِɭ تَُƅ ﴿وََ 
[ ﴾ [البقرة: ١٨٧ ˍ جِدِ ɹ ٱ لۡمََٰǍ كِفُونَ ِɢ وَأ َ 
و در حالی که در مسجدها معتکفید، با همسرانتان آمیزش نکنید. 
برخی هم آن را کنایه از جدیت و سخت کوشی در عبادت و بالا زدن آستین 
در ده شب پایانی  همت دانسته اند. و هر دو معنا، درست است؛ زیرا رسول الله 
رمضان، نزد همسرانش نمی رفت؛ زیرا معتکف بود. و هم چنین کمرش را براي 
عبادت می بست و آستین همت بالا می زد و در عبادت سخت می کوشید. و این، یکی 
از انواع مجاهدت می باشد که انسان، در چنین اوقات ارزشمند و پرفضیلتی، نفس 
وادار کند.  خویش را به عبادت الله 
*** 
َ 
وَأ Ʒ يُّ خٌ 
المُؤمِنُ القْوَ حِبُّ » : قال: قال رسولُ الله  رة ɋ ١٠٢ - السادس: عن أﺑﻲ هر 
عْجَزْ. ȩِ وَلاَ َȥ . احْرِصْ ﻋَﻠﻰَ مَا ينْفَعُكَ، واسْتَعِنْ بِاَّƷ ﻛُﻞٍّ خٌْșِ مِنَ المُؤْمِنِ الضَّعِيفِ و ȥ إِﻟﻰ اَّ 
، ومَا شَاءَ ȥ نْ قُلْ: قدَّرَ اَُّȲ ذَا، وَلَِȠ فَعلْتُ ﻛﺎنَ كَذَا وَ Śِّ 
َ 
Ɇ نْ أصابَك ﺷﻲءٌ فلاَ تقلْ: لَوْ ɉ و 
( روايت مسلم]( 2 ] .« مَلَ الشَّيْطَان ȭ فْتَحُ َȩ عَلَ ، فَإِنَّ لَوْ َȯَ 
مؤمن توانمند و قوي، نزد الله » : فرمود  می گوید: رسول الله  ترجمه: ابوهریره 
از مؤمن ضعیف، بهتر و محبوب تر است و در هر دو، خیر و نیکی ست؛ مشتاق چیزي 
باش که به نفع توست و از الله، کمک بخواه و عاجز و درمانده نشو. و اگر اتفاقی 
براي تو افتاد، نگو: اگر چنین می کردم، چنین و چنان می شد؛ بلکه بگو: الله، این را 
. 1) صحیح بخاري، ش: 1768 به نقل از ابوهریره ) 
. 2) صحیح مسلم، ش: 2664 )
باب: مجاهدت 29 
مقدر کرده و هرچه بخواهد، انجام می دهد؛ زیرا گفتنِ "اگر" دروازه ي وسوسه ي 
.« شیطان را باز می کند 
شرح 
مؤمن توانمند و قوي  نقل کرده که رسول الله  مؤلف/، حدیثی از ابوهریره 
را برتر از مؤمن ضعیف برشمرده است. 
منظور از مؤمن قوي، مؤمنی ست که ایمانش قوي تر می باشد؛ نه مؤمنی که 
جسمی قوي دارد؛ زیرا اگر قدرت بدنی در جهت معصیت و نافرمانی از الله متعال، 
به کار گرفته شود، براي انسان ضرر دارد. قدرت بدنی، به ذات خود، نه خوب است و 
نه بد؛ توان و نیروي بدنی، اگر در جهتی به کار گرفته شود که براي دنیا و آخرت 
 انسان سودمند است، خوب و پسندیده می باشد و اگر آن را براي نافرمانی از الله 
به کار گیرد، چیز ناپسندي ست. 
به هر حال، منظور از مؤمن قوي که در حدیث بدان اشاره شده، مؤمنی ست که 
است؛ همان طور که « مؤمن » وصف واژه ي ،« قوي » ایمانش قوي می باشد؛ زیرا واژه ي 
می گوییم: مرد قوي، یعنی قوي در مردانگی اش؛ لذا مؤمن قوي، یعنی قوي در 
ایمانش. ایمان قوي، صاحبش را بر آن می دارد که به فرایض الهی عمل کند و تا آن جا 
که در توان اوست، به انجام نوافل بپردازد؛ اما ایمان ضعیف، نمی تواند صاحبش را بر 
آن دارد که به اوامر الهی عمل نماید و از کارهاي حرام، بپرهیزد؛ لذا کوتاهی هاي 
زیادي از آدم سست ایمان، سر می زند. 
مؤمن قوي را از مؤمن ضعیف، بهتر برشمرد و فرمود که مؤمن قوي  رسول الله 
و در هر دو، خیر » : نزد الله، از مؤمن ضعیف، محبوب تر است و آن گاه تصریح فرمود 
بدین سان این ابهام را برطرف نمود که مبادا کسی گمان ببرد که هیچ .« و نیکی ست 
خیري در مؤمن ضعیف وجود ندارد؛ بلکه در مؤمن ضعیف نیز خیر و نیکی ست و 
به مراتب از کافر، بهتر است. 
می گویند؛ یعنی انسان « احتراز » ، علماي بلاغت، به چنین ساختاري در کلام 
سخنی بگوید که شنونده، معنایی غیر از معناي گوینده برداشت نماید و گوینده براي
30 شرح ریاض الصالحین 
رفع این برداشت نادرست، عبارتی بگوید که معناي مورد نظرش، واضح و روشن 
می فرماید:  شود؛ نمونه اش را در قرآن کریم نیز می توانیم مشاهده کنیم؛ الله 
َ 
م مَّنۡ نفَقَ Ȳ سَۡ تَوِي مِنُȹ ƅ ﴿َ 
ُ 
ʤ تَ ل وَْٰٓɥ بۡ لِ ٱلۡ فَتۡ حِ وََȰ أ مِن َ 
َ 
أ ظَمُ دَرَجَةٗ مِّنَ 
ȭِكَ ۡɌ أ 
َ 
[ ﴾ [الحديد: ١٠ ƴ سۡ َơ ٱ Ĭ وَعَدَ ٱَُّȥٰتلَوُ اوَُّْٗɥ عۡ دُ وَ Ȩ أ مِنۢ َ 
ينَ نفَقُو اْ ȑ ٱَِّ 
آن دسته از شما که پیش از فتح (مکه) انفاق کردند و (در راه الله) جنگیدند، هم سان دیگران 
نیستند؛ بلکه جایگاه و (پاداش این ها که پیش از فتح مکه، جهاد و انفاق کردند) از کسانی 
که پس از فتح، انفاق نمودند و جنگیدند، بزرگ تر است. و الله به هر یک (از این دو گروه) 
بهشت را وعده داده است. 
ابتدا این گمان پیش می آید که جهادگران و انفاق کنندگانِ پس از فتح مکه، هیچ 
بهره اي از این نوید الهی ندارند؛ اما الله متعال، این برداشت نادرست را رد می کند و 
می فرماید: ﴿ ﴾ƴ سۡ َơ ٱ Ĭ وَعَدَ ٱَُّȥ وَُّٗو الله، به هر یک از این دو گروه، بهشت » : یعنی 
.« را وعده داده است 
می فرماید:  نمونه ي دیگري از قرآن کریم، ذکر می کنم؛ الله 
كۡ مِهِمۡ ơ نَّا ُِȡ نَمُ ٱلۡ قَوۡ مِ وَُȮ يِه َȯ فَشَتۡ ȫ رۡ ثِ إِذۡ َơ ٱ Ǎ كُمَانِ ِƘ نَۡ إِذۡ َۡʅ ﴿وَدَاوُ دۥَ وس لَُيَ [٧٩ ، ءَاتيَ نَۡا حُكۡ مٗ ا وَعِلۡ مٗ ا﴾ [الأنبياء: ٧٨ ȥ نَۡ وًَُّʅ هَا س لُيَ ɰ فَهَّمۡ َȯ هدِِينَ ٧٨ َɝَٰ 
و داوود و سلیمان را یاد کن؛ آن گاه که درباره ي کشتزاري که گوسفندان قوم، شبانه در آن 
چریده بودند، داوري می کردند و ما شاهد قضاوتشان بودیم؛ پس فهم داوري درباره ي این 
موضوع را به سلیمان دادیم. و به هر یک حکمت و دانش بخشیدیم. 
از فهم داوري برخوردار نبوده است؛  ابتدا چنین برداشت می شود که داوود 
ءَاتيَۡ نَا حُكۡ مٗ ا وَعِلۡ مٗ ا﴾ ȥ اما الله متعال، این برداشت را رد می کند و می فرماید: ﴿وًَُّ 
.« و به هر دو (داوود و سلیمان) حکمت و دانش بخشیدیم » : یعنی 
می فرماید:  و اما نمونه ي دیگري از قرآن کریم؛ الله 
ُ 
Ƞ وِْǞُۡȮ َǻ عِدُونَ مِنَ ٱ لۡمُؤۡ مِنَِʂ سَۡ تَوِي ٱلۡ َȹ ƅ ﴿َّ 
سَبيِلِ Ǎ هِدُونَ ِɲ ر وَ ٱ لۡمَُǴ أ ٱلََّ 
ِ مۡ Ĭ ٱ َ 
َ 
هِدِينَ مۡ ɲ ٱ لۡمَُĬ وَأ فضَلَّ ٱَُّ 
لِهِمۡ نفُسِهِمۚۡ ʆ بِأَ 
َ 
بِأَ 
َ 
لِهِمۡ نفُسِهِمۡ ʆ عِدِينَ ʂ ٱلۡ َȇ وَأ ََ 
[ ﴾ [النساء : ٩٥ˏ ƴ سۡ َٰơ ٱ Ĭ وَعَدَ ٱَُّȥ دَرَجَةٗ وَُّٗ 
مؤمنانی که در خانه نشسته و آسیبی ندیده اند با آنان که با مال ها و جان هایشان در راه الله 
جهاد می کنند، برابر نیستند. الله، کسانی را که با مال ها و جان هایشان جهاد می کنند، بر آنان
باب: مجاهدت 31 
که بر جاي نشسته اند، برتري فراوانی بخشیده است. الله به هر دو گروه وعده ي نیک داده 
است. 
یعنی هم در ؛« و در هر دو، خیر و نیکی ست » : فرمود  در این حدیث نیز پیامبر 
مؤمن قوي، خیر و نیکی ست و هم در مؤمن ضعیف؛ اما مؤمن قوي، نزد الله، بهتر و 
؛« مشتاق چیزي باش که به نفع توست » : فرمود  محبوب تر می باشد. آن گاه رسول الله 
یعنی براي دست یابی به چیزي که به نفع توست، بکوش. این، رهنمود بسیار 
است؛ البته برخی از « نفع » متضاد ،« ضرر » . براي امتش می باشد  ارزشمندي از پیامبر 
کارها، نه ضرر دارند و نه فایده؛ زیرا کارها بر سه دسته اند: 
-1 کارهاي مفید (سودمند). 
-2 کارهاي مضر (زیان بار). 
-3 و کارهایی که نه ضرر دارند و نه فایده. 
را می پذیرد و براي دست یابی به  آدم عاقل و خردمند، رهنمود رسول الله 
چیزهایی که به نفع اوست، می کوشد. اما امروزه، بسیارند کسانی که اوقات خود را در 
کارهاي بی فایده و حتی در کارهایی ضایع می کنند که براي خودشان و دینشان، ضرر 
عمل نمی کنید  دارد. شایسته است به چنین کسانی بگوییم: شما به رهنمود رسول الله 
و این، یا به سبب بی اطلاعی و غفلت است یا به دلیل سهل انگاري؛ اما مؤمن عاقل و 
خردمند، این پند ارزشمند را می پذیرد و به کارهایی می پردازد که براي دین و دنیایش 
مفید است. لذا چه خوبست که انسان، از این حدیث بزرگ و باارزش به عنوان چراغی 
 روشن در مسیر تمام فعالیت هاي دینی و دنیوي خویش استفاده کند؛ زیرا رسول الله 
و این، سخن جامعی ست که .« مشتاق چیزي باش که به نفع توست » : فرموده است 
شامل هر کار سودمندي در رابطه با دین و دنیا می گردد؛ اما هنگامی که منافع دینی و 
دنیوي در تعارض قرار بگیرند، باید منافع دینی را ترجیح داد؛ چراکه صلاح دنیا، به 
صلاح دین بستگی دارد و دنیاي به ظاهر آباد، اما بدون دین، دنیایی فاسد و تباه است. 
و این، شامل « مشتاق چیزي باش که به نفع توست » : فرموده است  رسول الله 
منافع دین و دنیا می شود؛ اما همان طور که گفتیم، اگر منافع دین و دنیا، در برابر هم 
 قرار بگیرند، باید منافع دین را بر منافع دنیا ترجیح داد؛ زیرا در این فرموده ي پیامبر 
بدین نکته اشاره شده است که اگر دو منفعت، در تعارض باشند و یکی از آن ها، برتر
32 شرح ریاض الصالحین 
از دیگري باشد، بدیهی ست که منفعت برتر را برمی گزینیم. به عنوان مثال: اگر بحث 
ارتباط با برادر و ارتباط با عمو درمیان باشد و باید یکی از این دو گزینه را ترجیح 
داد و امکان ارتباط با هر وجود نداشته باشد، ارتباط با برادر را برمی گزینیم که به 
انسان، نزدیک تر است و ارتباط با او فایده ي بیش تري دارد. همین طور در رابطه با 
انتخاب مسجدي که می خواهیم در آن، نماز بخوانیم، مسجدي را برمی گزینیم که 
جمعیت نمازگزارش، بیش تر باشد؛ زیرا فضیلت بیش تري دارد. 
عکس این حالت نیز وجود دارد؛ یعنی اگر انسان، در حالت اضطرار قرار گیرد و 
ناگزیر به ارتکاب عمل ممنوعی شود، از میان گزینه هاي احتمالی، گزینه اي را انتخاب 
می کند که گناهش کم تر است؛ لذا در اوامر، آن چه که برتر است، ترجیح دارد و در 
نواهی، آن چه که سبک تر یا خفیف تر می باشد. 
چه عبارت باشکوهی! ابتدا .« و از الله، کمک بخواه » : فرمود  سپس رسول خدا 
؛« و از الله، کمک بخواه » : و آن گاه افزود « مشتاق چیزي باش که به نفع توست » : فرمود 
زیرا آدم عاقل، همه ي جوانب را بررسی می کند و گزینه اي را برمی گزیند که 
سودمندتر است؛ البته گاه ممکن است به اندازه اي به خود اعتماد کند یا اعتماد به 
نفسش به اندازه اي باشد که کمک خواستن از الله را فراموش نماید. و چنین وضعیتی 
را  براي بسیاري از مردم پیش می آید؛ به گونه اي که به خود، فریفته می شوند و الله 
این رهنمود ارزشمند را  از یاد می برند و از او کمک نمی خواهند؛ از این رو پیامبر 
مشتاق چیزي باش که به نفع توست و از الله کمک » : فراروي همه قرار داد و فرمود 
یعنی کمک خواستن از الله را در هیچ کاري، حتی کارهاي کوچک، فراموش ؛« بخواه 
سأﻟﻪ Ȼ ها حﺘَّﻰ » : فرموده است  نکن؛ چنان که رسول اللهه حاجَتَه ﻛﻠَّ Ɋ م رَّȱ لِيَسألْ أحدُ 
همه ي شما باید رفع نیازهاي خود را از پروردگار » : یعنی ؛« شِسْعَ نعلِه إذا انقطع 
لذا هیچ گاه حتی .« خویش درخواست کنید؛ حتی هنگامی که بند کفشتان پاره می شود 
در کارهاي کوچک نیز نباید الله را از یاد ببریم. وقتی می خواهی وضو بگیري یا نماز 
بخوانی یا کمی جابه جا شوي یا چیزي را سر جایش بگذاري، به یاد داشته باش که به 
نیاز داري و اگر کمک و یاري الله متعال نباشد، هیچ کاري نمی توانی  کمک الله 
انجام دهی.
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02
Fa sharh reyaz_al_salehin_02

More Related Content

What's hot

Efrat
EfratEfrat
٭امام علی(ع) ایک بہترین نمونۂ حیات٭
٭امام علی(ع) ایک بہترین نمونۂ حیات٭٭امام علی(ع) ایک بہترین نمونۂ حیات٭
٭امام علی(ع) ایک بہترین نمونۂ حیات٭
Jafferia Students Organization Pakistan Hyderabad Division
 
Shirk
ShirkShirk
Quake
QuakeQuake
Surah al Ahqaf 2021 Urdu
Surah al Ahqaf 2021 UrduSurah al Ahqaf 2021 Urdu
Surah al Ahqaf 2021 Urdu
SHAISTA_HASAN
 
Conquest of makkah Life of prophet Mohammed from Hijrath to Fateh makkah
Conquest of makkah   Life of prophet Mohammed from Hijrath to Fateh makkahConquest of makkah   Life of prophet Mohammed from Hijrath to Fateh makkah
Conquest of makkah Life of prophet Mohammed from Hijrath to Fateh makkah
Arshad khan
 
یاران کهف اثر محسن امیراصلانی
یاران کهف اثر محسن امیراصلانییاران کهف اثر محسن امیراصلانی
یاران کهف اثر محسن امیراصلانی
mohsen amiraslani
 
Satanism
SatanismSatanism
Satanism
AsadHoseiny
 
Surah al Jinn 2021 Urdu
Surah al Jinn 2021 UrduSurah al Jinn 2021 Urdu
Surah al Jinn 2021 Urdu
SHAISTA_HASAN
 
Surah Nuh 2021 Urdu
Surah Nuh 2021 UrduSurah Nuh 2021 Urdu
Surah Nuh 2021 Urdu
SHAISTA_HASAN
 
پضمیمه پیام های آسمان (ویژه اهل سنت)
پضمیمه پیام های آسمان (ویژه اهل سنت)پضمیمه پیام های آسمان (ویژه اهل سنت)
پضمیمه پیام های آسمان (ویژه اهل سنت)
mohamad mj
 
بررسی زیارت اربعین امام حسین علیه السلام
بررسی زیارت اربعین امام حسین علیه السلامبررسی زیارت اربعین امام حسین علیه السلام
بررسی زیارت اربعین امام حسین علیه السلام
Dr Fereidoun Dejahang
 
Surah al Fath 2021 Urdu
Surah al Fath 2021 UrduSurah al Fath 2021 Urdu
Surah al Fath 2021 Urdu
SHAISTA_HASAN
 
Surah al Balad to Surah an Naas 2021 Urdu
Surah al Balad to  Surah an Naas 2021 UrduSurah al Balad to  Surah an Naas 2021 Urdu
Surah al Balad to Surah an Naas 2021 Urdu
SHAISTA_HASAN
 
رساله موسی و خضر اثر محسن امیراصلانی
رساله موسی و خضر اثر محسن امیراصلانیرساله موسی و خضر اثر محسن امیراصلانی
رساله موسی و خضر اثر محسن امیراصلانی
mohsen amiraslani
 
Surah al Momin/ Ghafir 2021 Urdu
Surah al Momin/ Ghafir 2021 UrduSurah al Momin/ Ghafir 2021 Urdu
Surah al Momin/ Ghafir 2021 Urdu
SHAISTA_HASAN
 
آیه ای که امنیت و سلامت می
آیه ای که امنیت و سلامت میآیه ای که امنیت و سلامت می
آیه ای که امنیت و سلامت می
Dr Fereidoun Dejahang
 
Surah Saba 2021 Urdu
Surah Saba 2021 UrduSurah Saba 2021 Urdu
Surah Saba 2021 Urdu
SHAISTA_HASAN
 
Surah as Saaffat 2021 Urdu
Surah as Saaffat 2021 UrduSurah as Saaffat 2021 Urdu
Surah as Saaffat 2021 Urdu
SHAISTA_HASAN
 
Surah Hijr 2021 Urdu
Surah Hijr 2021 UrduSurah Hijr 2021 Urdu
Surah Hijr 2021 Urdu
SHAISTA_HASAN
 

What's hot (20)

Efrat
EfratEfrat
Efrat
 
٭امام علی(ع) ایک بہترین نمونۂ حیات٭
٭امام علی(ع) ایک بہترین نمونۂ حیات٭٭امام علی(ع) ایک بہترین نمونۂ حیات٭
٭امام علی(ع) ایک بہترین نمونۂ حیات٭
 
Shirk
ShirkShirk
Shirk
 
Quake
QuakeQuake
Quake
 
Surah al Ahqaf 2021 Urdu
Surah al Ahqaf 2021 UrduSurah al Ahqaf 2021 Urdu
Surah al Ahqaf 2021 Urdu
 
Conquest of makkah Life of prophet Mohammed from Hijrath to Fateh makkah
Conquest of makkah   Life of prophet Mohammed from Hijrath to Fateh makkahConquest of makkah   Life of prophet Mohammed from Hijrath to Fateh makkah
Conquest of makkah Life of prophet Mohammed from Hijrath to Fateh makkah
 
یاران کهف اثر محسن امیراصلانی
یاران کهف اثر محسن امیراصلانییاران کهف اثر محسن امیراصلانی
یاران کهف اثر محسن امیراصلانی
 
Satanism
SatanismSatanism
Satanism
 
Surah al Jinn 2021 Urdu
Surah al Jinn 2021 UrduSurah al Jinn 2021 Urdu
Surah al Jinn 2021 Urdu
 
Surah Nuh 2021 Urdu
Surah Nuh 2021 UrduSurah Nuh 2021 Urdu
Surah Nuh 2021 Urdu
 
پضمیمه پیام های آسمان (ویژه اهل سنت)
پضمیمه پیام های آسمان (ویژه اهل سنت)پضمیمه پیام های آسمان (ویژه اهل سنت)
پضمیمه پیام های آسمان (ویژه اهل سنت)
 
بررسی زیارت اربعین امام حسین علیه السلام
بررسی زیارت اربعین امام حسین علیه السلامبررسی زیارت اربعین امام حسین علیه السلام
بررسی زیارت اربعین امام حسین علیه السلام
 
Surah al Fath 2021 Urdu
Surah al Fath 2021 UrduSurah al Fath 2021 Urdu
Surah al Fath 2021 Urdu
 
Surah al Balad to Surah an Naas 2021 Urdu
Surah al Balad to  Surah an Naas 2021 UrduSurah al Balad to  Surah an Naas 2021 Urdu
Surah al Balad to Surah an Naas 2021 Urdu
 
رساله موسی و خضر اثر محسن امیراصلانی
رساله موسی و خضر اثر محسن امیراصلانیرساله موسی و خضر اثر محسن امیراصلانی
رساله موسی و خضر اثر محسن امیراصلانی
 
Surah al Momin/ Ghafir 2021 Urdu
Surah al Momin/ Ghafir 2021 UrduSurah al Momin/ Ghafir 2021 Urdu
Surah al Momin/ Ghafir 2021 Urdu
 
آیه ای که امنیت و سلامت می
آیه ای که امنیت و سلامت میآیه ای که امنیت و سلامت می
آیه ای که امنیت و سلامت می
 
Surah Saba 2021 Urdu
Surah Saba 2021 UrduSurah Saba 2021 Urdu
Surah Saba 2021 Urdu
 
Surah as Saaffat 2021 Urdu
Surah as Saaffat 2021 UrduSurah as Saaffat 2021 Urdu
Surah as Saaffat 2021 Urdu
 
Surah Hijr 2021 Urdu
Surah Hijr 2021 UrduSurah Hijr 2021 Urdu
Surah Hijr 2021 Urdu
 

Viewers also liked

Studies usul fiqh_iyad_hilal
Studies usul fiqh_iyad_hilalStudies usul fiqh_iyad_hilal
Studies usul fiqh_iyad_hilal
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Fiqh hanafi k usool o zawabat
Fiqh hanafi k usool o zawabatFiqh hanafi k usool o zawabat
Fiqh hanafi k usool o zawabat
Muhammad Nabeel Musharraf
 
The garden of abu talhah
The garden of abu talhahThe garden of abu talhah
The garden of abu talhah
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Kafiah albushra
Kafiah albushraKafiah albushra
Kafiah albushra
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Sahih bukari-tamil-full-7-parts
Sahih bukari-tamil-full-7-partsSahih bukari-tamil-full-7-parts
Sahih bukari-tamil-full-7-parts
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Dajjali fitnay kay numayan khad o khal by shaykh syed manazir ahsan gilani (r.a)
Dajjali fitnay kay numayan khad o khal by shaykh syed manazir ahsan gilani (r.a)Dajjali fitnay kay numayan khad o khal by shaykh syed manazir ahsan gilani (r.a)
Dajjali fitnay kay numayan khad o khal by shaykh syed manazir ahsan gilani (r.a)
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Tohfatus Sunniyah - Sharh Ajroomiyah (Arabic) || Australian Islamic Library
Tohfatus Sunniyah - Sharh Ajroomiyah (Arabic) || Australian Islamic LibraryTohfatus Sunniyah - Sharh Ajroomiyah (Arabic) || Australian Islamic Library
Tohfatus Sunniyah - Sharh Ajroomiyah (Arabic) || Australian Islamic Library
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Shah waliallah taweel al ahadith
Shah waliallah taweel al ahadithShah waliallah taweel al ahadith
Shah waliallah taweel al ahadith
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Urd 0324-islam ka nizam e falkiyat-ashams wal qamar bihusbaan
Urd 0324-islam ka nizam e falkiyat-ashams wal qamar bihusbaanUrd 0324-islam ka nizam e falkiyat-ashams wal qamar bihusbaan
Urd 0324-islam ka nizam e falkiyat-ashams wal qamar bihusbaan
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Mukhtasar ul maani al bushra vol2
Mukhtasar ul maani al bushra vol2Mukhtasar ul maani al bushra vol2
Mukhtasar ul maani al bushra vol2
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Nastikota bader poton_qa (Fall of Atheism - Bangla)
Nastikota bader poton_qa (Fall of Atheism - Bangla)Nastikota bader poton_qa (Fall of Atheism - Bangla)
Nastikota bader poton_qa (Fall of Atheism - Bangla)
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Al risala - urdu - mubashir nazeer
Al risala - urdu - mubashir nazeerAl risala - urdu - mubashir nazeer
Al risala - urdu - mubashir nazeer
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Tarikh e Fiqh Dr. Hameed ulllah
Tarikh e Fiqh Dr. Hameed ulllahTarikh e Fiqh Dr. Hameed ulllah
Tarikh e Fiqh Dr. Hameed ulllah
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Marny kebaatkyabeeti
Marny kebaatkyabeetiMarny kebaatkyabeeti
Marny kebaatkyabeeti
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Hussami Usool al fiqh - arabic
Hussami Usool al fiqh - arabicHussami Usool al fiqh - arabic
Hussami Usool al fiqh - arabic
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Usool al-hadeeth-the-methodology-of-hadith-evaluation
Usool al-hadeeth-the-methodology-of-hadith-evaluationUsool al-hadeeth-the-methodology-of-hadith-evaluation
Usool al-hadeeth-the-methodology-of-hadith-evaluation
True Religion
 
Sunnah of love arabic
Sunnah of love arabicSunnah of love arabic
Sunnah of love arabic
Muhammad Nabeel Musharraf
 
391 barre sagheer-me-ilme-fiqah (1)
391 barre sagheer-me-ilme-fiqah (1)391 barre sagheer-me-ilme-fiqah (1)
391 barre sagheer-me-ilme-fiqah (1)
Muhammad Nabeel Musharraf
 
11 namaaz e nabvi - shaikh albaani rahimahullah
11 namaaz e nabvi - shaikh albaani rahimahullah11 namaaz e nabvi - shaikh albaani rahimahullah
11 namaaz e nabvi - shaikh albaani rahimahullah
Fahad Javed
 

Viewers also liked (20)

Studies usul fiqh_iyad_hilal
Studies usul fiqh_iyad_hilalStudies usul fiqh_iyad_hilal
Studies usul fiqh_iyad_hilal
 
Fiqh hanafi k usool o zawabat
Fiqh hanafi k usool o zawabatFiqh hanafi k usool o zawabat
Fiqh hanafi k usool o zawabat
 
The garden of abu talhah
The garden of abu talhahThe garden of abu talhah
The garden of abu talhah
 
Kafiah albushra
Kafiah albushraKafiah albushra
Kafiah albushra
 
Sahih bukari-tamil-full-7-parts
Sahih bukari-tamil-full-7-partsSahih bukari-tamil-full-7-parts
Sahih bukari-tamil-full-7-parts
 
Dajjali fitnay kay numayan khad o khal by shaykh syed manazir ahsan gilani (r.a)
Dajjali fitnay kay numayan khad o khal by shaykh syed manazir ahsan gilani (r.a)Dajjali fitnay kay numayan khad o khal by shaykh syed manazir ahsan gilani (r.a)
Dajjali fitnay kay numayan khad o khal by shaykh syed manazir ahsan gilani (r.a)
 
Tohfatus Sunniyah - Sharh Ajroomiyah (Arabic) || Australian Islamic Library
Tohfatus Sunniyah - Sharh Ajroomiyah (Arabic) || Australian Islamic LibraryTohfatus Sunniyah - Sharh Ajroomiyah (Arabic) || Australian Islamic Library
Tohfatus Sunniyah - Sharh Ajroomiyah (Arabic) || Australian Islamic Library
 
Shah waliallah taweel al ahadith
Shah waliallah taweel al ahadithShah waliallah taweel al ahadith
Shah waliallah taweel al ahadith
 
Urd 0324-islam ka nizam e falkiyat-ashams wal qamar bihusbaan
Urd 0324-islam ka nizam e falkiyat-ashams wal qamar bihusbaanUrd 0324-islam ka nizam e falkiyat-ashams wal qamar bihusbaan
Urd 0324-islam ka nizam e falkiyat-ashams wal qamar bihusbaan
 
Mukhtasar ul maani al bushra vol2
Mukhtasar ul maani al bushra vol2Mukhtasar ul maani al bushra vol2
Mukhtasar ul maani al bushra vol2
 
Nastikota bader poton_qa (Fall of Atheism - Bangla)
Nastikota bader poton_qa (Fall of Atheism - Bangla)Nastikota bader poton_qa (Fall of Atheism - Bangla)
Nastikota bader poton_qa (Fall of Atheism - Bangla)
 
Al risala - urdu - mubashir nazeer
Al risala - urdu - mubashir nazeerAl risala - urdu - mubashir nazeer
Al risala - urdu - mubashir nazeer
 
Tarikh e Fiqh Dr. Hameed ulllah
Tarikh e Fiqh Dr. Hameed ulllahTarikh e Fiqh Dr. Hameed ulllah
Tarikh e Fiqh Dr. Hameed ulllah
 
Marny kebaatkyabeeti
Marny kebaatkyabeetiMarny kebaatkyabeeti
Marny kebaatkyabeeti
 
Hussami Usool al fiqh - arabic
Hussami Usool al fiqh - arabicHussami Usool al fiqh - arabic
Hussami Usool al fiqh - arabic
 
Usool al-hadeeth-the-methodology-of-hadith-evaluation
Usool al-hadeeth-the-methodology-of-hadith-evaluationUsool al-hadeeth-the-methodology-of-hadith-evaluation
Usool al-hadeeth-the-methodology-of-hadith-evaluation
 
Sunnah of love arabic
Sunnah of love arabicSunnah of love arabic
Sunnah of love arabic
 
Book of the end great trials and tribulations
Book of the end great trials and tribulationsBook of the end great trials and tribulations
Book of the end great trials and tribulations
 
391 barre sagheer-me-ilme-fiqah (1)
391 barre sagheer-me-ilme-fiqah (1)391 barre sagheer-me-ilme-fiqah (1)
391 barre sagheer-me-ilme-fiqah (1)
 
11 namaaz e nabvi - shaikh albaani rahimahullah
11 namaaz e nabvi - shaikh albaani rahimahullah11 namaaz e nabvi - shaikh albaani rahimahullah
11 namaaz e nabvi - shaikh albaani rahimahullah
 

More from Muhammad Nabeel Musharraf

Welcoming your newborn - Fiqh of Aqeeqah, naming, tahneeq, circumcision and s...
Welcoming your newborn - Fiqh of Aqeeqah, naming, tahneeq, circumcision and s...Welcoming your newborn - Fiqh of Aqeeqah, naming, tahneeq, circumcision and s...
Welcoming your newborn - Fiqh of Aqeeqah, naming, tahneeq, circumcision and s...
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Hayat un Nabi - Molana Shibli Nomani || Australian Islamic Library
Hayat un Nabi - Molana Shibli Nomani || Australian Islamic LibraryHayat un Nabi - Molana Shibli Nomani || Australian Islamic Library
Hayat un Nabi - Molana Shibli Nomani || Australian Islamic Library
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Ummat e muslimmah ki pasti ka wahid ilaj || Australian Islamic Library
Ummat e muslimmah ki pasti ka wahid ilaj || Australian Islamic LibraryUmmat e muslimmah ki pasti ka wahid ilaj || Australian Islamic Library
Ummat e muslimmah ki pasti ka wahid ilaj || Australian Islamic Library
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Mubadiyat e fiqh (A basic book on Usool in Urdu Language) || Australian Islam...
Mubadiyat e fiqh (A basic book on Usool in Urdu Language) || Australian Islam...Mubadiyat e fiqh (A basic book on Usool in Urdu Language) || Australian Islam...
Mubadiyat e fiqh (A basic book on Usool in Urdu Language) || Australian Islam...
Muhammad Nabeel Musharraf
 
A roadmap for studying fiqh of the four sunni schools || Australian Islamic L...
A roadmap for studying fiqh of the four sunni schools || Australian Islamic L...A roadmap for studying fiqh of the four sunni schools || Australian Islamic L...
A roadmap for studying fiqh of the four sunni schools || Australian Islamic L...
Muhammad Nabeel Musharraf
 
English a geographical_history_of_the_quran
English a geographical_history_of_the_quranEnglish a geographical_history_of_the_quran
English a geographical_history_of_the_quran
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Takhasus fil hadith ki zaroorat
Takhasus fil hadith ki zarooratTakhasus fil hadith ki zaroorat
Takhasus fil hadith ki zaroorat
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Chehal Hadees by Mujaddid Alf Sani Sheikh Ahmed Sir Hindi R.A
Chehal Hadees by Mujaddid Alf Sani Sheikh Ahmed Sir Hindi R.AChehal Hadees by Mujaddid Alf Sani Sheikh Ahmed Sir Hindi R.A
Chehal Hadees by Mujaddid Alf Sani Sheikh Ahmed Sir Hindi R.A
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Reinvent yourself - Self help book by Yameen ud Din Ahmed || Australian Islam...
Reinvent yourself - Self help book by Yameen ud Din Ahmed || Australian Islam...Reinvent yourself - Self help book by Yameen ud Din Ahmed || Australian Islam...
Reinvent yourself - Self help book by Yameen ud Din Ahmed || Australian Islam...
Muhammad Nabeel Musharraf
 
مستشرقین اور تحقیقات اسلامی || Orientalists and Islamic Research
مستشرقین اور تحقیقات اسلامی || Orientalists and Islamic Researchمستشرقین اور تحقیقات اسلامی || Orientalists and Islamic Research
مستشرقین اور تحقیقات اسلامی || Orientalists and Islamic Research
Muhammad Nabeel Musharraf
 
The qadiani problem - Syed Abul Aala Maududi
The qadiani problem - Syed Abul Aala MaududiThe qadiani problem - Syed Abul Aala Maududi
The qadiani problem - Syed Abul Aala Maududi
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Four key concepts from the Quran - Syed Abul Aala Maududi (New design) || Aus...
Four key concepts from the Quran - Syed Abul Aala Maududi (New design) || Aus...Four key concepts from the Quran - Syed Abul Aala Maududi (New design) || Aus...
Four key concepts from the Quran - Syed Abul Aala Maududi (New design) || Aus...
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Hidayat (Maulana Syed Abul Aala Maududi) - Australian Islamic Library ھدایات ...
Hidayat (Maulana Syed Abul Aala Maududi) - Australian Islamic Library ھدایات ...Hidayat (Maulana Syed Abul Aala Maududi) - Australian Islamic Library ھدایات ...
Hidayat (Maulana Syed Abul Aala Maududi) - Australian Islamic Library ھدایات ...
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Misbah ul hadith (Dr. Hameed ullah - Punjab University, Lahore) || Australian...
Misbah ul hadith (Dr. Hameed ullah - Punjab University, Lahore) || Australian...Misbah ul hadith (Dr. Hameed ullah - Punjab University, Lahore) || Australian...
Misbah ul hadith (Dr. Hameed ullah - Punjab University, Lahore) || Australian...
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Arab-o-hind eahd nabvi main
Arab-o-hind eahd nabvi mainArab-o-hind eahd nabvi main
Arab-o-hind eahd nabvi main
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Islamic Education - Inside Vs. Outside Perspective (download ppt to read note...
Islamic Education - Inside Vs. Outside Perspective (download ppt to read note...Islamic Education - Inside Vs. Outside Perspective (download ppt to read note...
Islamic Education - Inside Vs. Outside Perspective (download ppt to read note...
Muhammad Nabeel Musharraf
 
ISLAMIC STUDIES-THE INSIDE AND OUTSIDE PERSPECTIVE
ISLAMIC STUDIES-THE INSIDE AND OUTSIDE PERSPECTIVEISLAMIC STUDIES-THE INSIDE AND OUTSIDE PERSPECTIVE
ISLAMIC STUDIES-THE INSIDE AND OUTSIDE PERSPECTIVE
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Kutub e hadith ki iqsaam (کتبِ حدیث کی اقسام) muhammad nabeel musharraf
Kutub e hadith ki iqsaam  (کتبِ حدیث کی اقسام)  muhammad nabeel musharrafKutub e hadith ki iqsaam  (کتبِ حدیث کی اقسام)  muhammad nabeel musharraf
Kutub e hadith ki iqsaam (کتبِ حدیث کی اقسام) muhammad nabeel musharraf
Muhammad Nabeel Musharraf
 
Tarjuma ke usool
Tarjuma ke usoolTarjuma ke usool
Tarjuma ke usool
Muhammad Nabeel Musharraf
 
109580737 introduction-darul-uloom-karachi
109580737 introduction-darul-uloom-karachi109580737 introduction-darul-uloom-karachi
109580737 introduction-darul-uloom-karachi
Muhammad Nabeel Musharraf
 

More from Muhammad Nabeel Musharraf (20)

Welcoming your newborn - Fiqh of Aqeeqah, naming, tahneeq, circumcision and s...
Welcoming your newborn - Fiqh of Aqeeqah, naming, tahneeq, circumcision and s...Welcoming your newborn - Fiqh of Aqeeqah, naming, tahneeq, circumcision and s...
Welcoming your newborn - Fiqh of Aqeeqah, naming, tahneeq, circumcision and s...
 
Hayat un Nabi - Molana Shibli Nomani || Australian Islamic Library
Hayat un Nabi - Molana Shibli Nomani || Australian Islamic LibraryHayat un Nabi - Molana Shibli Nomani || Australian Islamic Library
Hayat un Nabi - Molana Shibli Nomani || Australian Islamic Library
 
Ummat e muslimmah ki pasti ka wahid ilaj || Australian Islamic Library
Ummat e muslimmah ki pasti ka wahid ilaj || Australian Islamic LibraryUmmat e muslimmah ki pasti ka wahid ilaj || Australian Islamic Library
Ummat e muslimmah ki pasti ka wahid ilaj || Australian Islamic Library
 
Mubadiyat e fiqh (A basic book on Usool in Urdu Language) || Australian Islam...
Mubadiyat e fiqh (A basic book on Usool in Urdu Language) || Australian Islam...Mubadiyat e fiqh (A basic book on Usool in Urdu Language) || Australian Islam...
Mubadiyat e fiqh (A basic book on Usool in Urdu Language) || Australian Islam...
 
A roadmap for studying fiqh of the four sunni schools || Australian Islamic L...
A roadmap for studying fiqh of the four sunni schools || Australian Islamic L...A roadmap for studying fiqh of the four sunni schools || Australian Islamic L...
A roadmap for studying fiqh of the four sunni schools || Australian Islamic L...
 
English a geographical_history_of_the_quran
English a geographical_history_of_the_quranEnglish a geographical_history_of_the_quran
English a geographical_history_of_the_quran
 
Takhasus fil hadith ki zaroorat
Takhasus fil hadith ki zarooratTakhasus fil hadith ki zaroorat
Takhasus fil hadith ki zaroorat
 
Chehal Hadees by Mujaddid Alf Sani Sheikh Ahmed Sir Hindi R.A
Chehal Hadees by Mujaddid Alf Sani Sheikh Ahmed Sir Hindi R.AChehal Hadees by Mujaddid Alf Sani Sheikh Ahmed Sir Hindi R.A
Chehal Hadees by Mujaddid Alf Sani Sheikh Ahmed Sir Hindi R.A
 
Reinvent yourself - Self help book by Yameen ud Din Ahmed || Australian Islam...
Reinvent yourself - Self help book by Yameen ud Din Ahmed || Australian Islam...Reinvent yourself - Self help book by Yameen ud Din Ahmed || Australian Islam...
Reinvent yourself - Self help book by Yameen ud Din Ahmed || Australian Islam...
 
مستشرقین اور تحقیقات اسلامی || Orientalists and Islamic Research
مستشرقین اور تحقیقات اسلامی || Orientalists and Islamic Researchمستشرقین اور تحقیقات اسلامی || Orientalists and Islamic Research
مستشرقین اور تحقیقات اسلامی || Orientalists and Islamic Research
 
The qadiani problem - Syed Abul Aala Maududi
The qadiani problem - Syed Abul Aala MaududiThe qadiani problem - Syed Abul Aala Maududi
The qadiani problem - Syed Abul Aala Maududi
 
Four key concepts from the Quran - Syed Abul Aala Maududi (New design) || Aus...
Four key concepts from the Quran - Syed Abul Aala Maududi (New design) || Aus...Four key concepts from the Quran - Syed Abul Aala Maududi (New design) || Aus...
Four key concepts from the Quran - Syed Abul Aala Maududi (New design) || Aus...
 
Hidayat (Maulana Syed Abul Aala Maududi) - Australian Islamic Library ھدایات ...
Hidayat (Maulana Syed Abul Aala Maududi) - Australian Islamic Library ھدایات ...Hidayat (Maulana Syed Abul Aala Maududi) - Australian Islamic Library ھدایات ...
Hidayat (Maulana Syed Abul Aala Maududi) - Australian Islamic Library ھدایات ...
 
Misbah ul hadith (Dr. Hameed ullah - Punjab University, Lahore) || Australian...
Misbah ul hadith (Dr. Hameed ullah - Punjab University, Lahore) || Australian...Misbah ul hadith (Dr. Hameed ullah - Punjab University, Lahore) || Australian...
Misbah ul hadith (Dr. Hameed ullah - Punjab University, Lahore) || Australian...
 
Arab-o-hind eahd nabvi main
Arab-o-hind eahd nabvi mainArab-o-hind eahd nabvi main
Arab-o-hind eahd nabvi main
 
Islamic Education - Inside Vs. Outside Perspective (download ppt to read note...
Islamic Education - Inside Vs. Outside Perspective (download ppt to read note...Islamic Education - Inside Vs. Outside Perspective (download ppt to read note...
Islamic Education - Inside Vs. Outside Perspective (download ppt to read note...
 
ISLAMIC STUDIES-THE INSIDE AND OUTSIDE PERSPECTIVE
ISLAMIC STUDIES-THE INSIDE AND OUTSIDE PERSPECTIVEISLAMIC STUDIES-THE INSIDE AND OUTSIDE PERSPECTIVE
ISLAMIC STUDIES-THE INSIDE AND OUTSIDE PERSPECTIVE
 
Kutub e hadith ki iqsaam (کتبِ حدیث کی اقسام) muhammad nabeel musharraf
Kutub e hadith ki iqsaam  (کتبِ حدیث کی اقسام)  muhammad nabeel musharrafKutub e hadith ki iqsaam  (کتبِ حدیث کی اقسام)  muhammad nabeel musharraf
Kutub e hadith ki iqsaam (کتبِ حدیث کی اقسام) muhammad nabeel musharraf
 
Tarjuma ke usool
Tarjuma ke usoolTarjuma ke usool
Tarjuma ke usool
 
109580737 introduction-darul-uloom-karachi
109580737 introduction-darul-uloom-karachi109580737 introduction-darul-uloom-karachi
109580737 introduction-darul-uloom-karachi
 

Fa sharh reyaz_al_salehin_02

  • 1. امام ابوزکریا یحیی بن شرف نووي 676-631 هـ) ) شرح ریاض الصالحین (2) شرح و توضیح: علامه محمد بن صالح العثیمین با مقدمه و تعلیقاتی از: علامه محمد ناصرالدین آلبانی ترجمه و نگارش: محمد ابراهیم کیانی
  • 2.
  • 3. فهرست مطالب -11 باب: مجاهدت .................................................................................. 3 -12 باب: تشویق به انجام کارهاي نیک در اواخر عمر ............................. 87 -13 باب: زیاد بودن راه هاي خیر و نیکی ............................................... 101 -14 باب: میانه روي در عبادت .............................................................. 157 -15 باب: مداومت و پاي بندي بر اعمال ................................................ 191 -16 باب: امر به پاي بندي بر سنت و آداب آن ....................................... 199 -17 باب: وجوب اطاعت از حکم الله و این که انسان در برابر این فراخوان یا هنگامی که امر به معروف و نهی از منکر می شود، چه بگوید .................... 271 -18 باب: نهی از بدعت ها و امور نوپیدا (در دین) .................................. 281 -19 باب: درباره ي کسی که روش نیک یا بدي، پایه گذاري می کند ......... 295 -20 باب: راه نمایی به سوي خیر و نیکی و فراخواندن به سوي هدایت یا گم راهی .............................................................................................. 305 -21 باب: هم کاري و تعاون در زمینه ي نیکی و پرهیزگاري ..................... 329 -22 باب: نصیحت و خیرخواهی ........................................................... 341 -23 باب: امر به معروف و نهی از منکر ................................................. 361 -24 باب: سختیِ مجازات کسی که امر به معروف و نهی از منکر نماید، ولی گفتارش، مخالف رفتارش باشد ............................................................. 419 -25 باب: امر به اداي امانت (بازپس دادن آن) ...................................... 425 -26 باب: حرام بودن ظلم، و امر به ادا کردن حقوق ستم دیدگان ............ 451
  • 4. 2 شرح ریاض الصالحین -27 باب: گرامی داشت حرمت مسلمانان و بیان حقوق آنان و مهرورزي به آن ها ................................................................................................... 507 -28 باب: پوشاندن عیوب مسلمانان و نهی از اشاعه ي آن بدون ضرورت 582 -29 باب: برآوردن نیازهاي مسلمانان ................................................... 598 -30 باب: شفاعت و میانجی گري.......................................................... 603 -31 باب: برقراري صلح و آشتی در میانِ مردم. ..................................... 608 -32 باب: فضیلت و برتري مسلمانان مستضعف، فقیران و گُمنامان ......... 621
  • 5. -11 باب: مجاهدت الله متعال می فرماید: ﴾ ٦٩ ǻ لَمَ عَ ٱ لۡمُحۡ سِنَِĬ نَّ ٱََّ˯ نَّهُمۡ س بُلُن اَ ۚ Ȭَهۡ دَِȍ يِنَا َȯ هَدُو ا ɕ ينَ َȑ ﴿وَ ٱَِّ [ [العنكبوت: ٦٩ و کسانی که در راه ما مجاهدت کنند، به طور قطع به راه هاي خویش هدایتشان می کنیم. و بی گمان الله، با نیکوکاران است. Ʋ كَ حَ Ʌ بُدۡ رََّȭ ﴿وَ ٱۡ ۡ [ ٩٩﴾ [الحجر: ٩٩ ǻ قُِȎِيَكَ ٱ ȩ يَأ و تا زمانی که مرگت فرا رسد، پروردگارت را عبادت و پرستش کن. [ ٨﴾ [المزمل: ٨ Ɔ ه تَبۡ تيِٗȎِكَ وَتَبَتَّلۡ إَِۡɅ ﴿وَ ٱذۡ كرُ ٱسِۡ مَ رَّ و نام پروردگارت را یاد کن و چنان که باید یک سو و مخلصانه به عبادت او بپرداز. [ يَرَهُ ٧﴾ [الزلزلة: ٧ ˊ Ǟ خَٗۡ˅ عۡ مَلۡ مِثۡ قَالَ ذَرٍَّȬ مَن َȯ ﴿َ پس هرکس هم وزن ذره اي نیکی کند، آن را می بیند. َ دِٖوُه Ǟ مِّنۡ خَƁِ مȲ قَُدِّمُو ا نفُسُِȩ ﴿وَمَا َ وَأ ظَمَ جۡ ȭ ۡˊ Ǟ هُوَ خَٗۡĬ عِندَ ٱَّƏ َ ﴾ ˊ أ رٗ [ [المزمل: ٢٠ و هر عمل نیکی که براي خویش پیش می فرستید، پاداش آن را نزد الله بهتر و بزرگ تر خواهید یافت.
  • 6. 4 شرح ریاض الصالحین [ بِه عَليِمٌ ٢٧٣﴾ [البقرة: ٢٧٣ Ĭ فإَن ٱَََّّǞ ﴿وَمَا تنُفقُِو ا مِنۡ خَٖۡ هر چه انفاق کنید، الله از آن آگاه است. آیات زیادي در این باره وجود دارد. شرح مؤلف/، بابی تحت عنوان مجاهدت گشوده است که منظور، مجاهدت با نفس و انواع دیگر مجاهدت می باشد. مجاهدت با نفس، براي انسان خیلی دشوار است و سایر مجاهدت ها جز با مجاهدت نفس، به انجام نمی رسد. مجاهدت نفس، دو جنبه وادارد؛ و دوم،  دارد: اول این که انسان، نفس خویش را به اطاعت و بندگی الله این که آن را به ترك گناهان و معاصی عادت دهد؛ زیرا انجام عبادت ها و دوري از بر او آسان  گناهان بر نفس انسان، سنگین و دشوار است؛ مگر براي کسی که الله نماید؛ از این رو باید با نفس مجاهدت کرد؛ به ویژه زمانی که رغبت و علاقه ي اندکی به نیکی ها وجود دارد؛ لذا انسان، سختی زیادي متحمل می شود تا نفس خویش را به انجام نیکی وادار کند. مهم ترین مجاهدت نفس، این است که آن را به اخلاص در وادار کنیم؛ زیرا رعایت اخلاص، خیلی سخت و دشوار  همه ي عبادت ها براي الله می باشد. حتی یکی از گذشتگان نیک، بدین نکته تصریح کرده است که آن قدر که براي واداشتن نفس خویش به رعایت اخلاص مجاهدت کردم، براي هیچ امر دیگري مجاهدت نکرده ام. به همین سبب پاداش کسانی که مخلصانه و از صمیم قلب، إلاالله می گویند، این است که بر دوزخ حرام می شوند. ę لا اما این امر، چه زمانی خواهد بود؟ رعایت اخلاص براي نفس، خیلی سنگین و دشوار است؛ زیرا انسان دوست دارد که در نگاه دیگران، محترم و داراي نام و آبرو باشد و او را عبادت گزار و دین دار بدانند و از او به نیکی یاد کنند. شیطان نیز از  همین دروازه وارد می شود و انسان را به ریا و خودنمایی وادار می سازد. پیامبر هرکس » : 1) یعنی )؛« بهِِ ȥ بهِِ، ومَنْ سَمَّعَ سَمَّعَ اَُّȥ مَنْ رَاءَ ی رَاءَ ی اَُّ» : فرموده است و روایت مسلم، ش: 5301 به نقل از ؛ 6619 ) به نقل از جندب ، 1) صحیح بخاري، ش: ( 6018 ) . ابن عباس
  • 7. باب: مجاهدت 5 ریاکاري یا خودنمایی کند، الله، ریاکاريِ او را آشکار می سازد؛ و هرکس (با بازگو .« کردن کارهاي نیکش) به دنبال شهرت باشد، الله دستش را رو می کند مجاهدت نفس براي واداشتن آن به انجام کارهاي نیک و وظایف شرعی مثل روزه، سخت و دشوار می باشد. زیرا روزه، جزو سخت ترین اعمال براي نفس است؛ چراکه در حال روزه باید از لذت خوردن و نوشیدن و ازدواج، پرهیز کرد و از این رو می بینیم که روزه گرفتن براي مردم سخت می باشد، مگر کسانی که الله برایشان آسان کرده است. وقتی رمضان می رسد، می بینیم که برخی از مردم، انگار کوهی روي پشت آن ها قرار گرفته است! چون برایشان سخت است که روزه بگیرند! حتی برخی از آن ها، بیش ترِ روز را می خوابند و شب را بیهوده و بدون هیچ طاعت و عبادتی بیدار می مانند تا روز بخوابند و سختی روزه را کم تر تحمل کنند. همه ي طاعات و عبادت ها به مجاهدت نفس بستگی دارد؛ لذا براي حضور در نماز جماعت باید با نفس، مجاهدت کرد. نماز خواندن در خانه، براي بسیاري از مردم آسان می باشد؛ اما برایشان دشوار است که به مسجد بروند و نماز را با جماعت بخوانند؛ از این رو با نفس خویش درگیر هستند و با خود می گویند: این کار را انجام دهم، بعد به مسجد می روم یا پس از این که چنین و چنان کردم، به مسجد خواهم رفت؛ و بدین سان این لحظه و آن لحظه می کنند تا این که نماز جماعت را از دست می دهند. دشوار بودن نماز جماعت بر انسان، بیان گر این است که در دلش نفاق َ صَلاةُ العشاء ǐ أ قَلَ الصَّلوات ﻋَﻠﻰَ المُْنَافِقَِ ث » : فرموده است  می باشد؛ زیرا رسول الله تَوْهُمَا وَلَوْ حَبْوًا َ دشوارترین نمازها براي » : یعنی ؛« يهِمَا لأ ȯ عْلَمُونَ مَا ِȬ وَصَلاةُ الفجرِ، وَلَوْ َ منافقان، نماز عشاء و نماز صبح است؛ و اگر می دانستند که چه پاداش بزرگی در این .« دو نماز نهفته است، بر روي زمین می خزیدند و در این دو نماز شرکت می کردند شرکت در نماز جماعت، به مجاهدت نفس نیاز دارد. و اما موضوع مجاهدت نفس براي ترك گناهان یا دوري از معصیت ها؛ معاصی زیادي وجود دارد که ترك آن براي بسیاري از مردم، سخت و دشوار است. از این رو می بینیم که برخی از مردم به پاره اي گناهان و اعمال حرام، عادت کرده اند و ترك این اعمال بر آن ها دشوار است. اجازه دهید دو مثال بزنم:
  • 8. 6 شرح ریاض الصالحین مثال اول: اعتیاد به دخانیات؛ امروزه بسیاري از مردم به دخانیات و سیگار عادت کرده اند؛ ابتدا که سیگار تولید شده بود، علما درباره اش اختلاف نظر داشتند؛ برخی از علما، آن را جایز می پنداشتند. و عده اي می گفتند: حرام است؛ برخی از علما نیز آن را مکروه می دانستند. گروه دیگري از علما، آن را مانند شراب خواري یا باده نوشی قلمداد می کردند و می گفتند: حکم استعمال دخانیات، صد ضربه شلاق است. مدتی گذشت و براي همه روشن شد که استعمال دخانیات، حرام است؛ زیرا پزشکان به اتفاق نظر رسیدند که سیگار براي سلامتی انسان، زیان آور است و سبب پیدایش بیماري هایی ست که به مرگ می انجامد. از این رو گاه مشاهده می شود که افراد سیگاري، در حال سخن گفتن هستند و ناگهان به زمین می افتند و می میرند و گاه بار سبکی برمی دارند، اما قلبشان از کار می افتد و می میرند. به هر حال عوارض استعمال  دخانیات، زیاد است و هر چیزي که براي انسان، مضر باشد، حرام است. زیرا الله می فرماید: َ مۚۡ Ȳ قۡ تلُ اوُْ نٓفُسَُȩ َƅ ﴿وََ [ مۡ رَحِيمٗ ا ٢٩﴾ [النساء : ٢٩ Ȳ نَ بُِǽ َĬ أ إِنَّ ٱََّ و خویشتن را نکشید. به درستی که الله به شما مهرورز است. براي افراد معتاد به دخانیات، دشوار است که آن را ترك کنند؛ حال آن که می توانند کم کم آن را کنار بگذارند و خود را به ترك تدریجی آن عادت دهند و از افراد سیگاري دوري نمایند. و اگر سیگار را ترك کنند، چه بسا پس از مدتی از بوي آن نیز بدشان می آید. ترك دخانیات، نیازمند اراده اي قوي و ایمانی راستین است. مثال دوم: یکی از کارهاي ناپسندي که بسیاري از مردم بدان مبتلا شده اند و کنار نهادن این عادت زشت برایشان دشوار است، تراشیدن ریش می باشد،حال آن که خَالفُِوا المَجُوسَ خَالفُِوا » : فرموده است  تراشیدن ریش، حرام است؛ زیرا رسول الله ǐَȠِِ المُْﺸْﺮ وفَروُِّ االلِّﺤَﻰ وَحُفُّوا بَ وَارِبا مجوسیان و مشرکان مخالفت کنید؛ » : 1) یعنی )؛« الشَّ نفسِ بسیاري از مردم، بر آن ها غلبه .« ریش هایتان را بگذارید وسبیل هایتان را کوتاه کنید کرده است و از این رو ریش هایشان را می تراشند. نمی دانم فایده ي تراشیدن ریش چیست؟ اما به طور قطع، نتیجه اش این است که گناهش روي هم می شود تا این که ایمان . 1) صحیح بخاري، ش: 5442 ، به نقل از ابن عمر )
  • 9. باب: مجاهدت 7 شخص را سست و ضعیف می گرداند؛ زیرا اهل سنت و جماعت بر این باورند که گناهان، در ایمان، نقص ایجاد می کنند. لذا دست آورد کسی که ریش خود را می تراشد، معاصی و گناهانی ست که ایمانش را ضعیف می گرداند. ضمن این که تراشیدن ریش، تأثیر مثبتی در شادابی و سلامتی اش ندارد و بیماري ها را از او دور نمی کند؛ بلکه به این عمل ناپسند مبتلا شده و گذاشتن ریش، برایش دشوار است. لذا هر انسانی باید براي انجام نیکی ها و اداي وظایف شرعی و ترك معاصی، با نفس خویش مجاهدت کند تا قرار گیرد. الله متعال، پاداش چنین کسانی را بیان نموده و  جزو مجاهدان راه الله فرموده است: [ ٦٩﴾ [العنكبوت: ٦٩ ǻ لَمَعَ ٱ لۡمُحۡ سِنَِĬ نَّ ٱََّ˯ نَّهُمۡ س بُنَل ا Ȭَهۡ دَِȍ يِناَ َȯ هَدُو ا ɕ يِنَ َȑ ﴿وَ ٱَّ و کسانی که در راه ما مجاهدت کنند، به طور قطع به راه هاي خویش هدایتشان می کنیم. و بی گمان الله، با نیکوکاران است. اما سایر مجاهدت ها بر دو گونه است: جهاد به وسیله ي علم و بیان حقیقت؛ و جهاد مسلحانه. در نوع اول با کسانی جهاد می کنیم که در حقیقت، مسلمان نیستند و فقط نام اسلام را با خود یدك می کشند؛ مانند منافقان و آن دسته از اهل بدعت که مرتکب اعمالی می شوند که آن ها را از دایره ي اسلام خارج می کند ؛ ولی د ر ه ر صورت، مدعی اسلام و مسلمانی هستند و بدان سبب که تظاهر به اسلام می کنند، امکان جهاد مسلحانه با چنین کسانی وجود ندارد؛ اما به وسیله ي علم و با بیان حقیقت، با آن ها می فرماید:  جهاد می کنیم. الله َ وَ ٱغۡ لظُ ع لَهِي مۚۡۡ ǻ فِقَِɰ هِدِ ٱلۡ كُفَّارَ وَ ٱ لۡمَُɕ َƱَُِّّȍ ٱ ɂ هَا Ȭ ُّʑ ﴿َٰٓ ۡ ِئۡ سَ Ʌ وَمَأوَٮ هُمۡ جَهَنَّ م وَ [ ٧٣﴾ [التوبة: ٧٣ Ǟ ٱ لۡمَصُِ اي پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر. و جایگاهشان دوزخ است؛ و چه بد جایگاهی ست! جهاد با کافران، به وسیله ي اسلحه می باشد و جهاد با منافقان، به وسیله ي علم و با آن که منافقان را می شناخت، اما هیچ گاه آنان را  بیان حقیقت؛ از این رو پیامبر نکشت و با آن ها برخورد مسلحانه نکرد؛ حتی زمانی که از او اجازه خواستند تا
  • 10. 8 شرح ریاض الصالحین َ َ لا، َ » : 1تحََدَّثُ اﻟﻨَّاسُ بأِ )؛« Ȭ Ņ نَّ مَّدًاَقْتلُُ أ ) یعنی خیر؛ Ȭ صْحَابهَُ » : منافقان را بکشند، فرمود .« آن گاه مردم خواهند گفت که محمد، یارانش را به قتل می رساند هم چنین با آن دسته از اهل بدعت که نام اسلام را یدك می کشند، جهاد مسلحانه نمی کنیم؛ بلکه کارزار ما با آنان، به وسیله ي علم و روشن گري ست. لذا این وظیفه فراروي جوانان امت اسلامی قرار می گیرد که در راستاي کسب علم و دانشی ژرف و ریشه دار، گام بردارند؛ نه این که به فراگیريِ سطحی و قشريِ علوم اسلامی بسنده نمایند. متأسفانه در بسیاري از مراکز آموزشی، به صورتی سطحی و به گونه اي به تحصیل علم می پردازند که در ذهن، رسوخ پیدا نمی کند و هدف، کسب مدرك است؛ نه تحصیل علم. علم راستین، دانشی ست که در قلب، ریشه دواند و همه ي وجود انسان را بگیرد تا وقتی با مسأله اي روبه رو می شود، بتواند بر اساس دلایل کتاب و سنت و قیاس صحیح، به کنُه آن پی ببرد و آن را دریابد. مردم، امروزه نیازمند چنین دانشی هستند؛ زیرا بدعت ها روز به روز افزایش می یابد؛ حال آن که قبلاً کم تر بدعتی در این سرزمین دیده می شد. رفت و آمدهایی که به این جا انجام می شود یا همین که برخی از این جا به سایر مناطق می روند، زمینه اي براي ورود یا پیدایش اندیشه هاي ناسالم در این سرزمین است و از این رو ظلمت بدعت ها، رو به گسترش می باشد. این بدعت ها، به نور و روشناییِ دانش نیاز دارند تا پرتو علم، راه را روشن سازد و دیگر، کسی به بدعت هاي بزرگی که گاه مایه ي خروج از اسلام است، دچار نگردد. بنابراین، باید با بدعتی ها و منافقان، با سلاح علم و دانش مبارزه کنیم و نادرستی و اقوال  باورهاي پوچ آن ها را با دلایلی قانع کننده از کتاب الله و سنت رسول الله سلف صالح اعم از صحابه و تابعین و امامان هدایت، بیان نماییم. اما جهاد مسلحانه، بدین معناست که با دشمنان اسلام که کینه و دشمنی خود نسبت به اسلام را آشکار می سازند، پیکار کنیم؛ مانند یهود و نصارا که خود را از آن ها بیزار است و اگر ظهور کند، با این ها  مسیحی می نامند؛ حال آن که مسیح می فرماید:  که ادعاي پیروي از او را می کنند، خواهد جنگید. الله . 4527 )؛ و مسلم، ش: 4682 به نقل از جابر بن عبدالله ، 1) صحیح بخاري، ش: ( 4525 )
  • 11. باب: مجاهدت 9 َ Ǖ َِّȚ ذُِوِƛ ءَأ قلُ تَۡ للِنَّاسِ ٱَّ مَ نتَ Ɇ نَ مَرۡ َȨ ٱۡƿ عِيَɔ َĬ ذۡ قاَل ٱَُّ˯ ﴿ ُ مِن ǻ هَِۡɧ وَأ إَِ [ِ﴾ [المائ دة: ١١٦ Ĭ دُونِ ٱ اي عیسی پسر مریم! آیا تو به مردم گفتی که جز الله، من و » : و هنگامی که الله میفرماید می گوید: تو پاك و منزهی؛ من حق ندارم چیزي بگویم که «؟ مادرم را معبود قرار دهید شایستهام نیست. چیست؟  جواب عیسی ȯ ˏƔ Ǔ Ǔ Ȳ ﴿ قاَل سُبۡ َ نَكَ مَا يََُِٓ َ ونُ أ نۡ أ قوُل مَا ليَ سۡ ِ ٍََِّ ق ََ إِن كُنتُ قتُُل هُۡ ɳ قَدۡ ١١٦ ʄ ȫ Ǎ ƅ ƿ ȫ Ǎ ȩ عَلِمۡ تَهُ َ عۡ لم مَُا َِفۡ ِوََأ عۡ لم مَُا ِ َفۡ سِكَ إِنَّكَ أ نتَ عََّ مُ ٱلۡ غيُوُبِ َ مَا مَرۡ ƅ مَا قلُ تُۡ لَهُمۡ إَِّ َ أ تَِ بِه أ نِ ٱۡ بدُُو ا ٱََّرَِّوَرََُّوََُ مۚۡ َ نتُ ȡ ȲɅ ȗ Ĭ ȭ ƴ ع لَهِي مۡۡ ƴ ȯ ȯ شَهِيدٗ ا مَّا دُمۡ تُ يِهِ م فلَم اَّتَوََّيۡ تَكُنتَ نتَ ȁȇ Ȱ أ ٱلرَّ يِبَ ع لَهِي مۚۡۡ وَأ نتَ ََٰ ُّ ء شَٖهِيدٌ ﴾ [المائ دة: [١١٧ ، ١١٦ ١١٧ƾ (عیسی) می گوید تو پاك و منزهی؛ » : من حق ندارم چیزي بگویم که شایستهام نیست. اگر چنین سخنی گفته باشم، تو خود از آن آگاهی. تو از آن چه در درون من است، آگاهی و من از اسراري که نزد توست، آگاهی ندارم. به راستی تو، تمام اسرار و امور غیب را می دانی. چیزي جز دستوري که به من دادي، به آنان نگفتم؛ این که الله را که پروردگار من و شماست، پرستش نمایید. و تا زمانی که در میانشان بودم، مراقب و گواهشان بودم و چون .« مرا (از میانشان) برداشتی، خودت مراقبشان بودي و تو بر همه چیز گواهی الله را که پروردگار من » : مطابق فرمان الله به آنان گفته است  عیسی بن مریم اما مدعیان پیروي از عیسی، او و مادرش، مریم ؛« و شماست، عبادت و پرستش کنید را با الله، شریک می سازند و می گویند که الله، سومین عنصر از عناصر سه گانه ي درست است؛ حال آن که آن  الوهیت است! پس چگونه انتساب آن ها به عیسی از آنان، اعلام بیزاري می کند؟  بزرگوار در پیش گاه الله یهود و نصارا و مشرکانی چون بودایی ها و نیز کمونیست ها، دشمن مسلمانان هستند و بر مسلمانان واجب است که براي اعلاي كلمةالله و سرافرازي اسلام، با آن ها پیکار نمایند؛ اما متأسفانه امروزه مسلمانان، در ضعف و ناتوانی شدیدي به سر می برند و بیش از آن که با دشمنانشان بجنگند، با یک دیگر درگیرند! از این رو دشمنان اسلام بر ما چیره شده اند و امت اسلامی در دستشان به سان توپی گردیده که آن را به هر سو که
  • 12. شرح ریاض الصالحین 10 بخواهند، پرتاب می کنند. لذا مسلمانان باید نسبت به این مسأله ي مهم، بیدار و به هوش باشند و َ براي رویارویی با دشمنان اسلام آماده شوند؛ زیرا الله متعال می فرماید: ﴿ عدُِّو اْ Ĭ يۡ لِ تُرۡ هبُِونَ بِه عَدُوَّ ٱَّƢ اطِ ٱَۡɅ وَٖمِن رَِّ˅ وَأ لَهُم مَّا ٱسۡ تَطَعۡ تُم مِّن قوَُّ [ عۡ لمهَُمُ ﴾ [الانفال: ٦٠ Ȭ َĬ هَ مٱ َُُّȫ عۡ لموَُ ȩ َƅ نَ مِن دُونهِِمۡ َɆ مۡ وَءَاخَرِȱ وَعَدُوَُّ آن چه از نیرو و آماده ساختن اسبان در توانِ شماست، براي پیکار با آنان آماده سازید (تا) بدینوسیله دشمن الله و دشمن خودتان و دشمنانی را که شما نمیشناسید و الله آنان را می- شناسد، بترسانید. هم چنین می فرماید: Ĭَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ ٱَُّƘ ُƅ خرِ وََِ˖ وۡ مِ ٱ Ȏ ب ٱۡƅِ وََĬ يُؤۡ مِنُونَ ب ٱ ƅ ينَ َȑ تلوُِ اٱَِّْɥ ﴿َ ينَ وتوُ اْ ȑ قِّ مِنَ ٱَِّơ يدَِينُونَ ديِنَ ٱ ƅ وََȔ وَرَسُو ُ عۡ طُو ا ٱ Ȭ ُƲ بَ حَ ɮ أ ٱلۡ كَِ ةَ عَن Ɇ زۡ َƠۡ [ غِرُونَ ٢٩﴾ [التوبة: ٢٩ ɞ يَدٖ وَهُمۡ َ با آن دسته از اهل کتاب که به الله و روز قیامت ایمان نمیآورند و آن چه را الله و پیامبرش حرام نمودهاند، حرام نمیشمارند و دین حق را نمیپذیرند، پیکار نمایید تا به دست خویش و با خفت و خواري جزیه بپردازند. علما در باره ي ﴿عَن يَدٖ ﴾ دو دیدگاه دارند: یکی این که جزیه را با اذعان به برتري ما نسبت به خود بپردازند و دیگري این که: به دست خود جزیه دهند؛ یعنی اگر یک یهودي یا نصرانی، خدمت کارش را براي پرداخت جزیه فرستاد، از او تحویل نمی گیریم تا آن یهودي یا نصرانی، خود بیاید و جزیه را به مسؤولش بپردازد. تصورش را بکنید که الله چه عزت و روي کرد عزتمندانه اي ا ز م ا د ر برابر دشمنانمان می خواهد و اسلام چه همه عزت دارد؛ بدین سان که اگر مسؤولی بلندپایه از آن ها خواسته باشد جزیه را به یکی از مسؤولان حکومت اسلامی تحویل دهد، نباید با خدمت کار و محافظ یا سپاه و سرباز براي پرداخت جزیه، حاضر شود؛ بلکه جزیه را به دست خویش و با خفت و خواري می پردازد. شاید کسی بگوید: چگونه امکان دارد که دستورها و آموزه هاي اسلامی، این چنین باشد؟ آیا این، تعصب نیست؟ می گوییم: تعصب براي چه کسی؟ آیا این تعصب، براي آن است که مسلمانان، بر دیگران جور و ستم روا دارند یا به آن ها دست درازي کنند؟ هرگز؛ مسلمانان، از همه خوش اخلاق ترند. آن ها فقط در پی سرافرازي دین و شریعت الله متعال هستند
  • 13. باب: مجاهدت 11 که همه ي انسان ها را آفریده است و اعلاي کلمۀ الله، جز با برتري مسلمانان تحقق نمی یابد؛ اما مسلمانان چه زمانی برتر خواهند بود؟ پاسخ، روشن است؛ زمانی که در چنگ بزنند و بدانند که عزت، از آنِ الله و  ظاهر و باطن، به دین راستین الله پیامبرش و از آنِ مؤمنان است؛ ولی اگر از دین الله منحرف شوند و در برابر دشمنان الله ، به خف ت و خوار ي ت ن دهن د و قبو ل کنن د ک ه از دشمنان الله ، پیرو ي و فرمان برداري نمایند، پس عزت و سرافرازي کجاست؟ هرگز نمی توان بدین وسیله یا با چنین روي کردي به عزت و سرافرازي دست یافت. می فرماید:  اسلام، دین حق است؛ اسلام، دین برتري ست. الله َ وَأ ٱ ٱلسَّلۡ مِ نتُمُ Ǔ تهَنِوُ ا وَتَدۡ عُوٓ اْ إَِƆ ﴿ فَ َۡ[ مۡ ﴾ [محمد : ٣٥ Ȳ مَعَُĬ عۡ لوَ ن وَ ٱَُّƁ ضعف و سستی نورزید و به سازش فرا نخوانید- و تن به سازش ندهید- که شما برترید و الله با شماست. چه می خواهید؟ شما، برترید؛ الله، با شماست. پس چرا و چگونه به سازش تن می دهید؟ چرا سستی می ورزید؟ اما بدان سبب که از دینمان دور شده ایم، عقب مانده ایم و نتیجه، برعکس بوده است. مسلمانان در زمان سلف صالح در زمین خدا در کتابش  راه می رفتند و خود را مستحق و وارث زمین می دانستند؛ زیرا الله فرموده است: َ أ ٱ كۡ ر نَِّ ȑ عۡ دِ ٱِّȨ وُر مِنۢ َɅ ٱلزَّ Ǎ ﴿وَلَقَدۡ كَتَبۡ نَا ِ َۡ﴾ لٰحُِونَ ١٠٥ ɻ هَا عِباَديَِ ٱل Ȫ ضَ يَرُِ˱Ɓ [ [الأنبياء: ١٠٥ و پس از تورات در زبور چنین نوشتیم که بندگان شایسته ام، زمین را به ارث می برند. آري! مسلمان در گذشته، خودش را صاحب زمین می دانست؛ اما متأسفانه اینک اوضاع برعکس شده است. لذا از جوانان درخواست می کنیم که به فراگیري علوم هوشیار باشند و بدانند که به هیچ عنوان  اسلامی بپردازند و نسبت به دشمنان الله امکان ندارد که دشمنان الله و دشمنان آن ها، در جهت مصالح ایشان حرکت کنند؛ آن ها به دنبال منافع خود هستند و می خواهند از طریق نابود کردن مسلمانان، به گمان خود، کار اسلام را یک سره کنند. از الله متعال بخواهیم که ما را به وسیله ي دینش عز ت ده د و م ا ر ا برا ي عزت و سرافرازي دینش، به کار گیرد و ما را جزو
  • 14. 12 شرح ریاض الصالحین دعوت گران و یاوران حق و حقیقت بگرداند و پیشوایانی براي امت اسلامی مهیا و آماده سازد که امت را به سوي رستگاري و منافع دین و دنیایشان، رهنمون شوند. *** وَأمَّا الأحاديث: َ إِنَّ الله تعاﻟﻰ قال: منْ ﻋﺎدى ﻟﻲ » : قال قال رسول الله  فالأ رة ɋ ٩٦ - ول: عن أﺑﻲ هر ﺘَﺮَضْت عليْهِ، وما يزَالُ ȯ حبَّ إﻟِﻲََّ مِمَّا اْ َ ﺸِْﻲءٍ أ ȷ رْب. وَمَا تقرَّبَ إﻟِﻲََّ عبْدِي ْ وﻟﻴًّا فقدْ آذنتهُ باﻟﺤ سْمعُ به، و Ȼ حبَبْتُه كُنْتُ سمعهُ اﻟَّﺬي َ حِبَّه، فَإِذا أ ُ ﺼَﺮه Ɋ عبدي يتقرَّبُ إِﻟﻰَّ باﻟﻨَّوافِل حَﺘَّﻰ أ َ أ ũ لِ عْطيْتُه، ولَﺌِﻦِ َ نِْ سأ ɉ بْطِش بهَِا، ورجِلَهُ الَّﺘﻲ يمْﺸِﻲ بها، وَ Ȭ دَهُ الَّﺘﻲ َɋ اﻟَّﺬي يُبﺼِﺮُ بهِِ، و ُ ( اسْتَعَاذَِ لأ ِ يذَّنهُ 1 ] .« ȭŚ روايت ﺑﺨاري]( الله متعال می فرماید: هرکس با » : فرمود  می گوید: پیامبر  ترجمه: ابوهریره دوستان من دشمنی نماید، با او اعلام جنگ می کنم؛ و محبوب ترین چیز نزد من این که بنده ام به وسیله ي آن ب ه من تقرب و نزدیکی می جوید، اعمالی ست که بر او فرض کرده ام. و بنده ام همواره با انجام دادن نوافل، به من نزدیک می شود تا آن که او را دوست می دارم و آن گاه که او را دوست بدارم، گوش او می شوم که با آن می شنود؛ و چشم او می گردم که با آن می بیند؛ و دست و پایش می شوم که با آن ها می گیرد و راه می رود. و .« اگر از من چیزي بخواهد، به او عطا می کنم و اگر به من پناه جوید، به او پناه می دهم شرح الله » : فرموده است  نقل کرده که رسول الله  مؤلف/ روایتی از ابوهریره .« هرکس با دوستان من دشمنی نماید، با او اعلام جنگ می کنم » : متعال می فرماید ویژگی هاي اولیا و دوستان خود را بیان فرموده است:  الله َ إِنَّ وۡ Ɂ ƅ ﴿َ َ نوُ ا Ȣ ينَ ءاَمَنوُ ا وََȑ زَنوُنَ ٦٢ ٱَِّƘ هُمۡ َۡƅ خَوۡ فٌ ع لَهِيَ مۡۡ وََƅِ َĬَا ءَ ٱ Ȏ أِ [٦٣ ، تَّقُونَ ٦٣﴾ [يونس : ٦٢ Ȭَ بدانید که بر دوستان الله هیچ ترس و هراسی نیست و آنان غمگین نمی شوند؛ آنان که ایمان آوردند و تقوا و پرهیزکاري پیشه می کردند. . 1) صحیح بخاري، ش: 6502 )
  • 15. باب: مجاهدت 13 دوستان الله، کسانی هستند که ایمان به همه ي چیزهایی که ایمان بدان واجب است، در دل هایشان جاي گرفته و با اندام و جوارح خویش کارهاي نیک انجام می دهند و از همه ي کارهاي ممنوع می پرهیزند و در انجام وظایف شرعی خود، کوتاهی نمی کنند؛ یعنی در ظاهر و باطن، نیک و شایسته اند. در باطن، ایمان دارند و به ادعا نیست؛  در ظاهر، تقوا و نیکوکاري پیشه می کنند.( 1) دوستی و ولایت الله آن گونه که برخی از دروغ گویان دجال صفت مردم را می فریبند و خود را دوستان پروردگار می نامند؛ حال آن که در حقیقت، دشمنان الله هستند. گاه کسانی پیدا می شوند که ادعا می کنند که ما، اولیاي خدا هستیم و با تظاهر به عبادت و ظاهرسازي، مردم را فریب می دهند تا بتوانند به نان و نوایی برسند و خود را در چشم مردم، عزیز کنند و با سوءاستفاده از احساسات مردم، پولی به جیب بزنند؛ اما قاعده و ضابطه ي روشنی براي شناخت دوستانش بیان فرموده  الحمدلله که الله است: [ تَّقُونَ ٦٣﴾ [يونس : ٦٣ Ȭ نوُ ا َȢ ينَ ءاَمَنوُ ا وََȑ ﴿ٱَِّ آنان که ایمان آورد ه اند و تقوا و پرهیزکاري پیشه می کنند.  این ها، دوستان و اولیاي خدا هستند و هرکس با دوستان الله دشمنی نماید، الله لذا هرکس به دشمنی با دوستان الله برخیزد، به .« با او اعلام جنگ می کنم » : می فرماید جنگ با الله برخاسته است و هرکس به جنگ با الله برخیزد، خوار و زبون می گردد و شکست می خورد و کار به جایی نمی برد. محبوب ترین چیز نزد من که بنده ام به وسیله ي آن به من » : سپس الله متعال فرمود بنابراین نمازهاي .« تقرب و نزدیکی می جوید، اعمالی ست که بر او فرض کرده ام پنج گانه، نزد الله از نماز شب و از نمازهاي نفل، محبوب تر است. یا روزه ي رمضان، بهتر و محبوب تر از روزه هاي نفلی مانند روزه گرفتن در روزهاي دوشنبه و پنج شنبه می باشد. فرایض، نزد الله محبوب تر از نوافل است؛ زیرا « شوال » یا شش روز از ماه نیست؛ بلکه هرکس ایمان و  ویژه ي گروه خاصی مانند خاندان پیامبر ، 1) ولایت و دوستی الله ) تقوا داشته باشد، متناسب با ایمان و تقوایش، از دوستی خدا برخوردار است و به نسبت کمبود در ایمان و تقوایش، سهمی از ولایت شیطان دارد.
  • 16. 14 شرح ریاض الصالحین بر فرایض تأکید کرده و بندگانش را به انجام آن ها، مکلف نموده است و این،  الله بیان گر اهمیت فرایض و محبت الله متعال به آن هاست؛ ولی در رابطه با نوافل، به خود انسان بستگی دارد؛ اگر بخواهد، به انجام اعمال نفل می پردازد و به خیر و نیکی محبو ب تر است و  بیش تري دست می یابد؛ اما در هر صورت، فرایض، نزد الله اهمیت بیش تري دارد؛ البته شگفت آور است که شیطان، برخی از مردم را فریفته و آن ها را می بینی که اعمال نفل را به خوبی انجام می دهند. مثلاً وقتی که نماز شب می خوانند، خضوع و خشوع دارند و با حضور قلب نماز می خوانند؛ اما هنگام اداي نماز فرض، نشانی از خضوع و خشوع در آن ها دیده نمی شود و با حضور قلب نماز نمی خوانند! این، فریب شیطان است. اگر اعمال نفل را خوب و کامل انجام می دهید، نباید از یاد ببرید که فرایض، اهمیت بیش تري دارد و باید به انجام درست و صحیح از نوافل محبوب تر  فرایض، توجه بیش تري داشته باشید؛ زیرا فرایض نزد الله است. ُ وما يَزالُ عبدي يتقرَّبُ إِﻟﻲَّ حِبَّه » و بنده ام همواره به وسیله ي » : یعنی ؛« باﻟﻨَّوافِل حَﺘَّﻰ أ نوافل، مایه ي تقرب و .« نوافل به من نزدیکی می جوید تا این که او را دوست می دارم می باشد و فرایض را کامل می گرداند. کسی که علاوه بر  نزدیکی بنده به الله فرایض، به اعمال نفل نیز می پردازد، محبوب الله متعال قرار می گیرد و همان طور که و آن گاه که او را دوست بدارم، گوش او می شو م ک ه ب ا آن » : فرموده است  الله می شنود؛ و چشم او می گردم که با آن می بیند؛ و دست و پایش می شوم که با آن ها او را درست کار می گرداند و به اندام  به عبارت دیگر، الله .« می گیرد و راه می رود چهارگانه ي او که در حدیث ذکر شده، توفیق انجام کارهاي نیک یا پرهیز از کارهاي زشت را عنایت می فرماید ؛ لذ ا گوش او ، فقط چیزي ر ا می شنود که الله را راضی می کند و نیک و شایسته است و از شنیدن چیزهایی که مایه ي خشم و غضب الهی ست، دوري می نماید و بدین سان بنده، در جرگه ي کسانی قرار می گیرد که وقتی سخن بیهوده اي می شنوند، از آن روي گردان می شوند و می گویند: اعمال ما، از آنِ ماست و اعمال شما، از آن خودتان. هم چنین تنها به چیزي نگاه می کند که مایه ي خشنودي الله متعال است و به چیزي که نگریستن به آن حرام است، نمی نگرد و با دستش، فقط کاري انجام می دهد
  • 17. باب: مجاهدت 15 که الله می پسندد و همین طور با پایش در جهتی گام برمی دارد که رضایت الله در آن و آن گاه که او را دوست بدارم، » : است. این، معناي فرموده ي الهی ست که می فرماید گوش او می شوم که با آن می شنود؛ و چشم او می گردم که با آن می بیند؛ و دست و شنوایی، بینایی، گرفتن و  یعنی الله ؛« پایش می شوم که با آن ها می گیرد و راه می رود راه رفتن بنده اش را در جهت درست قرار می دهد و وقتی الله متعال، کردار انسان را در این چهار مورد، نیک و شایسته بگرداند، آن وقت انسان، قدرِ اوقاتش را می داند و از هر فرصتی به نیکی استفاده می کند. این فرموده ي الهی، بدین معنا نیست که الله، عینِ گوش و چشم و دست و پاي بنده اش می گردد؛ امکان ندارد؛ زیرا این ها، اندام یک مخلوق هستند و یکی شدن خالق و مخلوق، محال است. هم چنین الله متعال در ادامه، ثابت فرموده است که و » : درخواست کننده و پاسخ دهنده و پناه جو و پناه دهنده، متفاوتند؛ چنان که می فرماید اگر از من چیزي بخواهد، به او عطا می کنم و اگر به من پناه جوید، به او پناه .« می دهم نشان می دهد که ،« و اگر از من چیزي بخواهد، به او عطا می کنم » : این که فرمود پس از آن که با فرایض و نوافل به الله تقرب و نزدیکی می جوید،  دوست الله مستجاب الدعوه می گردد و هرچه بخواهد، الله متعال به او عطا می کند؛ البته نه هر چیزي؛ بلکه همان طور که در احادیث دیگر آمده است، اگر درخواست متقاضی، بر پایه ي گناه و معصیت یا قطع رابطه ي خویشاوندي نباشد، درخواستش را اجابت می نماید. لذا اگر چیزي بخواهد که گناه است، پذیرفته نمی شود؛ گرچه غالبا دوست چیزي درخواست نمی کند که گناه است؛ زیرا ولی یا دوست الله، مؤمن و ، خداوند پرهیزکار می باشد و هیچ مؤمن پرهیزکاري، خواهان گناه و معصیت یا قطع پیوند خویشاوندي نیست. یعنی هرگاه دوست و ولی ؛« و اگر به من پناه جوید، به او پناه می دهم » : فرمود من به من پناهنده شود و از شرّ چیزي به من پناه بیاورد، ضمن پذیرش خواسته اش، به او پناه می دهم. نکاتی چند از این حدیث برداشت می شود:
  • 18. 16 شرح ریاض الصالحین ولایت الهی، بر دو گونه است: ولایت ؛ اول: اثبات ولایت و دوستی براي الله عمومی و فراگیر که به معناي برتري و چیرگی بر همه ي بندگانش می باشد و بدین امور بندگانش را تدبیر می کند و به آن ها رسیدگی می نماید. لذا  معناست که الله می باشد؛  ذاتی که امور همه ي انسان ها را سرپرستی و تدبیر و اداره می کند، الله همان طور که می فرماید: َ Ǔ Ȫ ٦١ Ȭ ﴿ƅ ȯ ȱ Ʋ حََّٰٓ إِذَا جَا ءَ أ حَدَُمُ ٱ لۡمَوۡ تُ تَوََّ تۡ هُ رس لُُن اَوَهُمۡ َُفَرّطُِونَ ُمَّ رُدُّوٓ اْ إَِٱ ِ مَوۡ لهُٮ مُٰ ٱ قِّ ﴾ [الأنعام: [٦٢ ، ٦١ ơĬ و چون مرگ هر یک از شما فرا رسد، فرستادگان ما جانش را میگیرند و کوتاهی نمیکنند. سپس به سوي الله، سرور راستینشان بازگردانده می شوند. لذا الله، سرور و کارساز بندگانش می باشد و این، همان ولایت عا م و فراگیر الهی ست که همه ي مخلوق ها و آفریده هایش را دربرمی گیرد. می فرماید: ؛ اما دومین نوع ولایت، یعنی ولایت خاص و ویژه ي الله ȱ َ ȑ ˌ ﴿ٱَُّ وَُِّٱَِّȍ Ǔ ينَ ءاَمَنوُ ا ُۡرِجُهُم ʅ مِّنَ ٱ لظ لُُّتَِٰ إَِٱ وُّر ِوَ ٱَِّينَ َفَرُوٓ اْ ƞ ȑ Ƞ Ĭ وۡ [ تَِٰ ﴾ [البقرة: ٢٥٧ ʅ ٱ لظ لُُّǓ وُّر إَِȍ هُم مِّنَ ٱ ȫ رجُِوَƞ غٰوُتُ ُۡɽَا ؤُهُمُ ٱلَّȎ أِ الله، یاور و کارساز مؤمنان است؛ آنان را از تاریکیها(ي کفر و شرك) به سوي نور هدایت میکند؛ اما اولیاي کسانی که کفر ورزند، معبودان باطل و طغیان گرانی هستند که آن ها را از نورِ (حق و هدایت) به تاریکیها(ي کفر و تردید) میکشانند. ولایت عمومی و فراگیر الهی، ربطی به انسان ندارد و الله متعال هر که را بخواهد، بدون تأثیر یا خواست و اراده ي او، یاري می کند یا به دوستی خویش برمی گزیند؛ اما ولایت و دوستی خاص یا ویژه ي الهی، به انسان بستگی دارد و انسان، دوست ، خود براي دست یابی به مقام دوستی با الله، پیش قدم می شود تا این که الله و یاور او می گردد و این، با ایمان و تقوا میسر می شود: [ تَّقُونَ ٦٣﴾ [يونس : ٦٣ Ȭ نوُ ا َȢ ينَ ءاَمَنوُ ا وََȑ ﴿ٱَِّ آنان که ایمان آورد ه اند و تقوا و پرهیزکاري پیشه می کنند.
  • 19. باب: مجاهدت 17 پی می بریم و ، از این حدیث به فضیلت و جایگاه والاي اولیا و دوستان الله درمی یابیم که الله متعال، دشمن کسانی ست که با دوستان او، دشمنی می کنند و بلکه با آنان اعلام جنگ می نماید. حدیث مذکور، بیان گر این نکته است که اعمال واجب از قبیل: نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، فراگیري علم و امثال آن، از اعمال مستحب، به مراتب برتر می باشد؛ محبوب ترین چیز نزد من که بنده ام » : در این حدیث قدسی فرموده است  زیرا الله .« به وسیله ي آن به من تقرب و نزدیکی می جوید، اعمالی ست که بر او فرض کرده ام ثابت می کند و بیان گر این  این حدیث، صفت محبت و دوستی را براي الله است که الله متعال، برخی از اعمال را بیش از سایر اعمال، و برخی از افراد را بیش از نیکوکاران را دوست دارد و محبتش به مقتضاي حکمتش،  دیگران، دوست دارد. الله متفاوت می باشد. از این حدیث، چنین برداشت می شود که هرکس، علاوه بر انجام واجبات، به وسیله ي نوافل به پروردگار متعال، تقرب و نزدیکی بجوید، در همه ي کارهایش در این  موفق خواهد بو د و روي کرد درستی خواهد داشت؛ همان طور که الله و بنده ام همواره با انجام دادن نوافل به من نزدیک می شود » : حدیث قدسی می فرماید تا پایان حدیث. «... تا آن که او را دوست می دارم و آن گاه این حدیث، هم چنین نشان می دهد که دست یابی به دوستی و محبت الهی براي کسی که خواهان آن است، در صورتی که الله توفیقش دهد، آسان می باشد و می تواند دست یابد.  با اداي واجبات و کثرت نوافل به دوستی و ولایت الله این حدیث، بیان گر عطا و بخشش الهی ست و نشان می دهد که پروردگار متعال، و » : دعاي دوست خویش را اجابت می کند؛ چنان که در این حدیث قدسی می فرماید اگر از من چیزي بخواهد، به او عطا می کنم و اگر به من پناه جوید، به او پناه .« می دهم مؤلف/ این حدیث را از آن جهت در باب مجاهدت آورده است که اداي واجبات و کثرت نوافل به مجاهدت نفس نیاز دارد. از الله متعال درخواست می کنم که همه ي ما را به ذکر و شکر و عبادتش، توفیق دهد. ***
  • 20. 18 شرح ریاض الصالحین َ قَرَّبَ العْبْدُ إﻟِﻲَّ ȩ إذَِا َ» : قال  هِɊ هِ عنْ ر ɋ فيمَا يرْوِ  عن اﻟﻨﺒﻲ  : عن أ Ś اﻟﺜا سȺ ٩٧ - تَقرَّْ تقرََّْ َ شِﺒْﺮاً تُ إِﻟَﻴْهِ ذِراﻋﺎً، و ِذَا تقرَّب إِﻟَﻲَّ ذراﻋﺎً تُ منه باﻋﺎً، و ِذا أ تاِ Ȭ Ś ɉ مَﺸﻲِْ أ تيتهُْ Ɋɉ Ɋ ( روايت ﺑﺨاري] ( 1 ] .« هرْوَلةَ نقل نموده،  در آن چه از پروردگار  روایت است که پیامبر  ترجمه: از انس اگر بنده یک وجب به من نزدیک شود، من یک » : می فرماید  فرموده است که الله ذراع( 2) به او نزدیک می شوم و اگر یک ذراع به من نزدیک گردد، من به اندازه ي یک باع (فاصله ي باز کردن دو دست) به او نزدیک می شوم؛ اگر قدم زنان به سوي من .« بیاید، من دوان دوان به سویش می روم Ʒ نِعْمتانِ مغبونٌ فيهما كثٌ» :  ٩٨ - اﻟﺜالث: عن ابن عباس$ قال: قال رسول الله (3).«ُ مِ نَ اﻟﻨ اَّسِ : الصِّ حَ ةُ والفراغ بسیاري از مردم » : فرموده است  ترجمه: ابن عباس$ می گوید: رسول الله درباره ي دو نعمت، زیان می بینند (و آن گونه که باید از آن ها استفاده نمی کنند): .« تن درستی و فراغت شرح فرموده است:  نقل کرده که رسول الله  مؤلف/ حدیثی از ابن عباس بسیاري از مردم درباره ي دو نعمت، زیان می بینند (و آن گونه که باید از آن ها استفاده » آري؛ بسیاري از مردم، آن گونه که باید از این دو .« نمی کنند): تن درستی و فراغت نعمت استفاده نمی کنند. انسان، تا زمانی که سالم و تن درست است، توانایی انجام نهی کرده، دوري نماید؛ زیرا  دستورهاي الهی را دارد و می تواند از آن چه که الله صحیح و سالم و آسوده خاطر است. انسان، از فراغت خود نیز آن گونه که باید استفاده نمی کند و از این رو در زمینه ي این نعمت نیز زیان می بیند. انسانی که درآمد کافی دارد و یا از عهده ي مخارج و هزینه هاي زندگی برمی آید، آسوده خاطر است و فراغت . 1) صحیح بخاري، ش: 7536 ؛ و صحیح مسلم به شماره ي 2675 به نقل از انس از ابوهریره ) 2) ذراع، به اندازه ي فاصله ي آرنج تا سر انگشتان دست است. ) . 3) صحیح بخاري، ش: 6412 )
  • 21. باب: مجاهدت 19 دارد. آدم، هنگامی که سالم و آسوده خاطر است، بسیاري از اوقات خود را بیهوده از دست می دهد. ما، سالم و آسوده خاطریم؛ اما با این حال، اوقات خود را ضایع می کنیم و نمی دانیم که این، ضرر بزرگی ست. انسان، زمانی به عمق ضررش پی می برد که مرگش فرا می رسد یا قیامت برپا می گردد؛ زیرا الله متعال می فرماید: َ أ ٱ لۡمَوۡ تُ قاَل رَبِّ ٱرۡ جِعُونِ ٩٩ ȭ ّۡǔ لعََ إِذَا جَا ءَ حَدَهُمُ Ʋ ﴿حََّٰٓ َ يِمَا ȯ لِحٗ ا ɞ أ مَلُ َ [١٠٠ ، تُ ﴾ [المؤمنون : ٩٩ ȡ تَرَۡ و چون مرگ هر یک از ایشان فرا رسد، می گوید: اي پروردگارم! مرا بازگردان تا در سرایی که (کارهاي نیک را) رها کردم، به انجام اعمال شایسته بپردازم. نیز می فرماید: « منافقون » در سوره ي َ أ بۡ لِ ن Ȱ ﴿... مِّن َ ۡ مُ ȱ حَدَُƫ يَأ َ َ خَّرۡ ƅ يَقُولَ رَبِّ لَوۡ ȯ أ ٱ لۡمَوۡ تُ َ َ جَلٖ Ǔ إَِٰٓƴ أ تَِٓ ب Ɇ أ قرَِ َ َ ȱ فأَ صدَّقَّ ُ ن[ ١٠﴾ [المنافقون: ١٠ ǻ لِٰحَِɻ وَأ مِّنَ ٱلَّ اي پروردگارم! اي کاش (مرگ) مرا » : پیش از آن که مرگ هر یک از شما فرا رسد و بگوید اندکی به تأخیر می انداختی تا صدقه دهم و از نیکوکاران باشم. می فرماید:  اما الله َ [ عۡ مَلُونَ ١١﴾ [المنافقون: ١١ ȩ بِمَا َǞ خَبِ Ĭ أ وَ ٱَُّ فۡ سًا إِذَا جَا ءَ ج لَهاَُ ȫ َĬ ﴿ ولَن يُؤَخِّرَ ٱَُّ و الله، هرگز مرگ کسی را که اجلش فرا رسیده، به تأخیر نمی اندازد. و الله، به کردارتان آگاه است. واقعیت، این است که بسیاري از اوقات ما، بیهوده از دست می رود و ما، هیچ استفاده اي از آن نمی بریم و به دیگران نیز فایده نمی رسانیم و بر این زیان بزرگ، زمانی افسوس می خوریم یا پشیمان می شویم که مرگمان فرارسد؛ در آن هنگام، انسان آرزو می کند که اي کاش یک دقیقه هم که شده، به او فرصت دهند تا توبه کند؛ اما به آروزیش ترتیب اثر نمی دهند و بدین سان می میرد و این دو نعمت ارزشمند، یعنی سلامتی و فراغت را از دست می دهد. گاه، پیش از مردن نیز از این دو نعمت، محروم می شود؛ مثلا بیمار می گردد و از انجام وظایف شرعی خویش بازمی ماند یا درگیر کار و مسایل زندگی و روزمرگی هاي خود و خانواده ي خویش می شود و خسته و رنجور می گردد و دیگر فرصتی نمی یابد که آن گونه که باید به طاعت و عبادت برسد؛ از این رو هر انسان عاقل و خردمندي، باید از فرصت سلامتی و فراغت، تا آن جا که می تواند در
  • 22. 20 شرح ریاض الصالحین بهره برداري کند. اگر قرآن خوان است، زیاد قرآن بخواند  جهت اطاعت و بندگی الله و اگر قرآن خوان نیست، الله را زیاد ذکر کند یا امر به معروف و نهی از منکر نماید یا تا آن جا که می تواند به برادرانش احسان و کمک مالی کند. به هر حال، نیکی هاي زیادي وجود دارد که می توان با انجام آن ها از هدر رفتن اوقات، جلوگیري کرد و آدم عاقل، هر فرصتی را غنیمت می داند و نعمت سلامتی و فراغت را بیهوده ضایع نمی کند. این حدیث، نشان می دهد که ارزش و جایگاه نعمت هاي الهی، متفاوت و گوناگون است و برخی از نعمت ها، ارزش و اهمیت بیش تري دارند. بزرگ ترین نعمتی که الله متعال به بنده اش عنایت می کند، نعمت اسلام می باشد که بسیاري از مردم را از آن، منحرف و محروم گردانیده است. الله متعال، می فرماید: َ ȱ وۡ مَ ۡȎ ﴿ٱۡ َ م Ȳ وَرَضِيتُ لَƲ مۡ نِعۡ مَِȲ مَمۡ تُ ع لَي ُۡɁ وَ ȩ مۡ ۡȲ مُ دۡيِنَُȲ أ مَلۡ تُ لَ ٱ [ مَ ديِنٗ ا ﴾ۚ [المائ دة: ٣ ʄ سۡ َƃۡ امروز براي شما دینتان را کامل نمودم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را براي شما به عنوان دین پسندیدم. انسان را از نعمت اسلام برخوردار نماید  بزرگ ترین نعمت، این است که الله و سینه اش را براي پذیرش اسلام بگشاید. نعمت عقل نی ز یک ی ا ز بزرگ ترین نعمت هاي الهی ست. انسان با دیدن افراد دیوانه و برخی از رفتارهایشان- حتی رفتارهایی که نسبت به خود و نزدیکانشان انجام می دهند- الله را شکر می کند که از نعمت عقل، برخوردار است. به شمار می رود. هیچ  امنیت عمومی ه م یک ی ا ز بزرگ ترین نعمت هاي الله نعمتی جز اسلام و عقل، بالاتر از نعمت امنیت نیست. برکت روزي هم یکی دیگر از نعمت هایی ست که الله متعال به ما ارزانی داشته و الحمدلله سفره ها، پر از غذاهایی ست که براي چندین نفر کافی می باشد. این هم یکی را بر آن، سپاس بگزاریم و به اطاعت و  دیگر از نعمت هاي الهی ست که باید الله  بندگی او کوتاهی بپردازیم تا نعمت هاي بیش تري به ما ارزانی بدارد؛ زیرا الله می فرماید:
  • 23. 21 باب: مجاهدت َ ﴿ ذۡ ذَّنَ ˯ ƪ ȩ تَأ رَُّ ȱ Ɍ ُمۡ لَن شَكَرۡ ُمۡ Ȳ Ɇ Ɓ ََزِدَنَُّمۡ ولََن َفَرۡ ُمۡ إِنَّ عَذَاِلشََدِيȩ Ɍ ȲɅ ٞد ﴾ [ابراهيم: [ ٧ ٧و آن گاه که پروردگارتان وعده داد: اگر سپاس گزاري نمایید، حتماً نعمتم را بر شما می افزایم و اگر ناسپاسی کنید، بی گمان عذابم، سخت و شدید است. *** َ قَلُت ȯ ﻛﺎَن يقُ ومُ مِنَ اللَّيْلِ حﺘَّﻰ تتَفط ر قدَم اَه،ُ  أ شة& نَّ اﻟﻨﺒَِّﻲَّ ȶ ٩٩ - الرابع: عن ﻋﺎ َ أ فلاَ » : ،ِ وقدْ غفَرَ الله لكََ مَا تقدَّمَ مِنْ ذَنبكَِ وما تأخَّرَ؟ قال ȥ ﻟَﻪُ: لِمْ تصنعُ هذا يا رسولَ اَّ ونَ عبْداً شكُوراً؟ Ɉ نْ أُ َ حِبُّ أ ُ ( متفقٌ علیه؛ این، لفظ بخاري است.]( 1 ] « أ شب را به اندازه ي به عبادت می ایستاد که  ترجمه: عایشه& می گوید: پیامبر پاهایش ترَك (ورم) می کرد؛ به ایشان گفتم: اي رسول خدا! چرا چنین می کنی، حال آیا من، دوست ندارم » : آن که الله، گناهانِ گذشته و آینده ات را بخشیده است؟ فرمود «؟ که بنده اي سپاس گزار باشم روایت شده  ١٠٠ - و مانند روایت پیشین، در صحیحین از مغیره بن شعبه ( است.( 2 شرح مؤلف/ حدیثی از عایشه ي صدیقه& در باب مجاهدت نقل کرده است؛ پیش تر بیان کردیم که مجاهدت نفس، یکی از انواع مجاهدت هاست؛ بدین سان که و پایداري بر آن وادار کنیم.  نفس را به عبادت الله شب ها به  مؤلف/ روایتی از عایشه& در این باب آورده است که پیامبر نماز می ایستاد تا آن که پاهایش ورم می کرد. مادر مؤمنان از او پرسید: چرا چنین آیا » : می کنی، حال آن که الله متعال، گناهان گذشته و آینده ات را آمرزیده است؟ فرمود «؟ دوست ندارم که بنده اي شکرگزار باشم . 1) صحیح بخاري، ش: 4837 ؛ و صحیح مسلم، ش: 2820 ) . 2) صحیح بخاري، ش: 4836 ؛ و صحیح مسلم، ش: 2814 )
  • 24. 22 شرح ریاض الصالحین در  بیش از هرکسی می دانستند که پیامبر  عایشه و دیگر همسران رسول الله درباره ي اعمال و عبادت هاي  خانه اش چه می کند؟ از این رو بزرگان صحابه به اندازه ي به  در خانه اش، از همسران ایشان پرس وجو می کردند. پیامبر  رسول الله « مزمل » تهجد (نماز شب) می ایستاد که پاهایش ورم می کرد. الله متعال، در سوره ي می فرماید: َ قَُومُ دۡ ȩ Ɂ عۡ لم نَُّكَ Ȭ كَ َɅ ﴿إِنَّ رََّ َ ِفَة ٞ مِّنَ ɋ لِ وَنِصۡ فَهُ وثَلثُهۥَُ وَطَا Ȏ ٱ Ƴ مِن ثُلَُِƭ أَٰ [ ينَ مَعَكَ ﴾ۚ [المزمل: ٢٠ ȑ ٱَِّ پروردگارت می داند که تو، نزدیک به دو سوم شب، و (گاهی) نیمی از شب و یا یک سوم آن را (براي عبادت) برمی خیزي و نیز گروهی از کسانی که با تو هستند. گاه، بیش ترِ شب را به نماز و عبادت می ایستاد و گاه نیمی از شب را  لذا پیامبر به عبادت سپري می کرد و گاه یک سوم آن را؛ زیرا نفس خویش را با عبادت کامل پروردگارش، آرام می ساخت و بیش از نیمی از شب و نزدیک به دوسوم آن را در حد توانش، در عبادت و نماز می گذراند؛ به گونه اي که پاهایش تَرَك برمی داشت. گاه با او به نماز می ایستادند؛ اما خسته می شدند.  برخی از اصحاب جوانش به قدري  به نماز ایستادم. رسول الله  می گوید: یکی از شب ها با پیامبر  ابن مسعود قیام را طولانی کرد که تصمیم بدي گرفتم. از او پرسیدند: اي ابوعبدالرحمن! چه را تنها بگذارم؛( 1) یعنی  تصمیمی گرفتی؟ پاسخ داد: تصمیم گرفتم بنشینم و پیامبر هم چنان به نماز  توان ایستادن نداشت و نمی توانست با رسول الله  ابن مسعود سوره ي  به نماز ایستاد. پیامبر  نیز یک شب با رسول الله  بایستد. حذیفه بن یمان بقره، نساء و آل عمران را که بیش از پنج جزء می شود، در یک رکعت خواند. می گوید: هرگاه به آیه ي رحمت می رسید، درخواست رحمت می کرد و  حذیفه هنگامی که به آیه اي با موضوع تسبیح و ستایش الله می رسید، الله را ستایش می نمود و چون به آیه ي وعید می رسید، به الله پناه می برد. فکرش را بکنید که خواندن بیش از پنج جزء قرآن، بدین شکل، چه همه طول عادت داشت که وقتی در نماز شب، قیام را طولانی می کرد،  می کشد! ضمناً پیامبر . 1) صحیح بخاري، ش: 1067 به نقل از عبدالله بن مسعود )
  • 25. باب: مجاهدت 23 رکوع و سجده را نیز به همان نسبت طولانی می نمود. به عنوان مثال در زمستان که هر شبی دوازده ساعت است، بیش از نیمی از شب، یعنی هفت ساعت را به نماز در آن شب هاي طولانی، با آن نمازهاي طولانی  می ایستاد؛ فکرش را بکنید که پیامبر آیا نباید » : چه حالی پیدا می کرد؟! اما با این حال، با نفس مجاهده می فرمود و می گفت «؟ بنده اي شکرگزار باشم این است ک ه ب ه اطاعت و بندگی او ، لذا درمی یابیم که شکر و سپاس الله را بیش تر ادا کرده  بپردازیم و انسان هرچه بیش تر عبادت کند، شکر و سپاس الله شکر » یا « اﻟﺤمدلله » : است. شکر و سپاس، فقط این نیست که انسان به زبان بگوید این، شکر و سپاسِ زبانی ست؛ و شکر و سپاس عملی، این است که انسان .« خدا بپردازد.  هرچه می تواند به اطاعت و پرستش الله را  همه ي گناهان اول و آخر رسول الله  این حدیث، نشان می دهد که الله در حالی دنیا را وداع گفت که هیچ گناهی با خود  بخشیده است؛ از این رو پیامبر نداشت؛ زیرا معصوم و آمرزیده بود. الله، برخی دیگر از مسلمانان را نیز از چنین فضیلتی برخوردار کرده است؛ مانند بود  که بیش از سیصد و ده نفر بودند؛ از آن جمله حاطب بن ابی بلتعه « بدر » اهل  به عمر  در آن ماجراي مشهور، درباره ي حاطب و سایر اهل بدر  که پیامبر آیا نمی دانی که الله، به اهل بدر نظر کرده و فرموده است: هرکاري که » : فرمود 1) این، یکی از ویژگی هاي اهل بدر ).« می خواهید، بکنید؛ همانا من، شما را بخشیده ام می باشد که الله متعال، همه ي گناهانی را که از آن ها سر زده، بخشیده است؛ وگرنه، مرتکب گناه بزرگی شد؛ ماجرا از این قرار بود که وقتی  حاطب بن ابی بلتعه نامه اي به اهل مکه نوشت و آن ها  تصمیم به فتح مکه گرفت، حاطب  رسول الله آگا ه ساخت. الله متعال ، پیامبرش ر ا ا ز ای ن ماجر ا باخبر  را از تصمیم رسول الله از طریق وحی از این  نامه را با یک زن، به مکه فرستاد. پیامبر  فرمود. حاطب و شخصی دیگر را فرستاد تا نامه را از آن  قضیه اطلاع یافت و علی بن ابی طالب به آن زن « روضه ي خاخ » زن پس بگیرند. آن دو به راه افتادند و در سبزه زاري به نام . 5789 )؛ و مسلم، ش: 4550 به نقل از علی بن ابی طالب ،2851،4511 ، 1) بخاري، ش: ( 2785 )
  • 26. 24 شرح ریاض الصالحین رسیدند و دست گیرش کردند و به او گفتند: نامه کجاست؟ گفت: نامه اي با من به ما دروغ گفته  نیست. گفتند: به خدا سوگند که نه ما دروغ می گوییم و نه پیامبر است؛ نامه را بده و گرنه، تو را برهنه و بازرسی می کنیم. آن زن وقتی دید که آن دو به قریش بود که  جدي هستند، نامه را بیرون آورد. نامه اي از حاطب بن ابی بلتعه بازگرداندند؛  باخبر می ساخت. نامه را نزد رسول الله  آن ها را از تصمیم پیامبر بود، عرض کرد: اي رسول خدا!  که از جدي ترین افراد درباره ي دین الله  عمر حاطب، منافق شده و اسرار ما را براي دشمنان ما نوشته است؛ اجازه دهید گردنش را آیا نمی دانی ک ه الله، ب ه اهل بد ر نظر کرده و فرموده است: » : فرمود  بزنم. پیامبر جزو اهل بدر  حاطب ؟« هرکاري که می خواهید، بکنید؛ همانا من، شما را بخشیده ام بود؛ و گرنه، جرمش خیلی بزرگ بود. از این رو بر حاکم مسلمانان واجب است که وقتی جاسوسی را دست گیر می کنند که اسرار و اطلاعات ما را به دشمن مخابره نموده است، اعدامش نماید؛ گرچه مسلمان باشد؛ زیرا جرم و فساد بزرگی مرتکب شده است. به عبارت دیگر، کشتن جاسوسی که اسرار و اطلاعات مسلمانان را به دشمن، مخابره می کند- حتی اگر مسلمان باشد- بر حاکم و فرمانرواي مسلمانان، واجب است؛ البته چیزي که حاطب را از این مجازات نجات داد، این بود که او در شمار اهل بدر، قرار  بن ابی بلتعه نفرمود که چون او مسلمان است، نباید اعدامش کرد؛ بلکه  داشت؛ از این رو پیامبر ؟« آیا نمی دانی که الله متعال، به اهل بدر نظر انداخته است » : فرمود حدیث عایشه& نشان می دهد که پروردگار متعال، گناهان اول و آخر نیز از  را بخشیده است؛ همان طور که برخی از اصحاب مانند اهل بدر  رسول الله هر حدیثی بدین » : این فضیلت برخوردار شدند. بر این اساس، برخی از علما گفته اند مضمون که هرکس فلان عمل را انجام دهد، گناهان اول و آخرش یا گناهان گذشته و  1) زیرا این، ویژه ي رسول الله )؛« آینده اش بخشیده می شود، حدیث ضعیفی ست به شماره ي ( 6086 ) آمده که حسن ،« صحیح الجامع » 1) یعنی غالباً این گونه است و گرنه، حدیثی در ) َ لَ طَعَامًا Ɉَ» : می باشد؛ حدیث، از این قرار است َ يِ أ اﻟَّﺬȥ مَْدُ َِِّمَّ قاَلَ: "اﻟﺤْ Ȫُ هَذَا الطَّعَامَ، ũ مَنْ أ طْعَمَِ قَدَّمَ مِنْ ذَنبِْهِ ȩ وَلَا قُوَّةٍ"، غُفِرَ ﻟﻪَُ مَا َũ حَوْلٍ مِِّ ؛ يِ ƷْȮ وَرَزَقَنِيهِ مِنْ َ اﻟَّﺬȥ مَْدُ َِِّقَالَ: "اﻟﺤْ ȯ ا َɊ سَ ثوًَْبِقاَلَ: وَمَنْ لَ
  • 27. باب: مجاهدت 25 می باشد. البته روایت هاي صحیحی وجود دارد که به آمرزش گناهان گذشته نوید داده بوده است. لذا این، ضابطه و قاعده ي  است؛ اما بخشش گناهان آینده، ویژه ي پیامبر ارزشمندي براي هر دانش جو و پژوهش گري ست که هرگاه با حدیثی مواجه شد که در آن آمده بود: انجام فلان عمل، بخشش گناهان گذشته و آینده ي شخص را در پی دارد، بداند که آن حدیث، صحیح نیست. حدیث عایشه& بیان گر فضیلت نماز شب و قیام طولانی در تهجد می باشد. کسانی را که شب به نماز می ایستند، ستوده و فرموده است:  الله هُمۡ ɰ هُمۡ خَوۡ فٗ ا وَطَمَعٗ ا وَمِمَّا رَزَقۡ َɅ هُمۡ عَنِ ٱ لۡمَضَاجِعِ يَدۡ عُونَ رََّɅ جُنُوُǍ تَجَاَٰȩ ﴿َ [ ينُفِقُونَ ١٦﴾ [السجدة : ١٦ (شبانگاهان) پهلوهایشان از بسترها دور می ماند و با بیم و امید، پروردگارشان را می خوانند و از آن چه نصیبشان کرده ایم، انفاق می کنند. یعنی هنگامی که به گناهان خود می نگرند، می ترسند و چون به فضل و رحمت در ادامه می فرماید:  الله نگاه می کنند، امیدوار می شوند. الله ُ فُۡ ٞس مَّا خۡ ȫ عۡ ل مَ َȩ َƆ ﴿ فَ َ ﴾ عۡ ملَوُن ١٧َ Ȭ نوُ ا َǽ جَزَ آءَ بِمَا َǻ أُٖ [ [السجدة : ١٧ ȭ لَهُم مِّن قُرَّة ۡǏ أَِ هیچ کس نمی داند چه پاداش هاي ارزشمندي که روشنی بخش چشم ها (و مایه ي شادمانی) است، براي آنان به پاس کردارشان، نهفته شده است. ، خَّرَ ƷْȮ وَرَزَقنَِيهِ مِنْ َ ، وَلَا قوَُّةٍ" ũ هَذَا اﻟﺜوَّْبَ حَوْلٍ مِِّŚ كَسَاِ َ یعنی: ؛« قَدَّمَ مِنْ ذَنبِْهِ وَمَا تأَ ȩ غُفِرَ ﻟﻪَُ مَا َ َ يِ أ اﻟَّﺬȥ مَْدُ َِِّاﻟﺤْ ƷْȮ هَذَا الطَّعَامَ، وَرَزَقنَِيهِ مِنْ َũ طْعَمَِ هرکس پس از خوردن خوراکی، بگوید: [ حَوْلٍ » ȥ وَلَا قوُ]ةَّ اٍلله، گناهان گذشته اش را می بخشد. و هر کس، پس از پوشیدن لباس، بگوید: [اﻟﺤْمَْدُ َِِّũ مِِّ ، وَلَا قوَُّةٍ ũ حَوْلٍ مِِّ ƷْȮ هَذَا اﻟﺜوَّْبَ وَرَزَقنَِيهِ مِنْ َŚ يِ كَسَاِ بنا .« اﻟَّﺬ ] گناهان اول و آخرش بخشیده می شود بر ضوابط اهل سنت و جماعت درباره ي نویدها و وعیدهایی که در احادیث آمده است، اگر شخصی عملی انجام دهد که درباره اش نویدي وارد شده و در عین حال، مرتکب کاري شود که پیرامونش، وعید یا هشداري وجود دارد، وضعیتش به مشیت الهی بستگی خواهد داشت. لذا کسی نباید به چنین نویدهایی فریفته شود و گمان کند که هر معصیتی که بخواهد، می تواند انجام دهد و مجازات نخواهد شد؛ بلکه زیرك، کسی ست که از یک سو از عذاب الهی می ترسد و از سوي دیگر، به رحمت الله، امیدوار است و در عین حال می کوشد که اوامر الهی را انجام دهد و از معاصی دوري نماید.
  • 28. 26 شرح ریاض الصالحین پهلوهایشان از بستر دور می ماند، نه به خاطر تماشاي تلویزیون یا پاسوربازي و غیبت مردم و دیگر کارهاي زشت و بیهوده. آن ها بیدار می مانند تا با پروردگارشان هُمۡ ɰ راز و نیاز کنند و با بیم و امید، او را عبادت و پرستش نمایند. ﴿وَمِمَّا رَزَقۡ َ .« و از آن چه نصیبشان کرده ایم، انفاق می کنند » : ينُفِقُونَ ﴾؛ یعنی ُ فُۡ ٞس مَّا خۡ ȫ عۡ ل مَ َȩ َƆ ﴿ فَ َ ﴾ عۡ موَل نَُ ١٧ Ȭ نوُ ا َǽ جَزَ آءَ بِمَا َǻ أُٖ [ [السجدة : ١٧ ȭ لَهُم مِّن قُرَّة ۡǏ أَِ هیچ کس نمی داند چه پاداش هاي ارزشمندي که روشنی بخش چشم ها (و مایه ي شادمانی) است، براي آنان به پاس کردارشان، نهفته شده است. این پاداش هاي ارزشمند، در کجا براي آن ها فراهم شده است؟ پاسخش در َ أ َ رَأ ǐٌْȭ مَا لا َǐ عْدَدْتُ لِعِبَادِي الصَّاﻟِﺤَِ تْ، » : فرموده است  حدیثی قدسی آمده که الله ُ وَلا أ ذُنٌ سَمِعَتْ، وَلا خَطَرَ ﻋَﻠﻰَ قَلبِْ ﺸََﺮ) یعنی براي » : 1)؛« بندگان نیکم، نعمت هایی (ȷ در بهشت)، فراهم کرده ام که هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ الله متعال، همه ي م ا ر ا ا ز ساکنا ن ای ن بهشت هاي .« انسانی، خطور نکرده است پرنعمت بگرداند؛ بی گمان او، بخشنده و بزرگوار است. *** إذَا دَخَلَ العْﺸْﺮُ أحيا  ﻛﺎن رسولُ الله » : هَ ا قال تَ ȫَّɆ شةَ & ȶ ١٠١ - اﻟﺨامس: عن ﻋﺎ ( متفق عليه]( 2 ] .« اللَّيْلَ، وأيقظ أهْلَهُ، وجدَّ وشَدَّ المِﺌْﺰَرَ هنگامی که دهه ي پایانی ماه رمضان فرامی رسید، » : ترجمه: عایشه& می گوید شب را به عبادت سپري می کرد و خانواده اش را بیدار می نمود و کمرش را  پیامبر .« محکم می بست 5052 ) به نقل از ،5051 ، 6944 ) و صحیح مسلم ( 5050 ،4407 ،4406 ، 1) صحیح بخاري ( 3005 ) . ابوهریره . 2) صحیح بخاري، ش: 2024 ؛ و صحیح مسلم، ش: 1174 )
  • 29. باب: مجاهدت 27 شرح مؤلف/ از مادر مؤمنان، عایشه ي صدیقه دختر ابوبکر صدیق$ وضعیت در دهه ي پایانی رمضان را نقل کرده است که وقتی دهه ي پایانی این ماه  رسول الله کمرش را محکم می بست و شب زنده داري می کرد و  مبارك فرا می رسید، پیامبر آستین همت بالا می زد و در عبادت، سخت می کوشید. به اندازه اي در شب به عبادت می ایستاد  در حدیث پیشین بیان شد که رسول الله که پاهایش ورم می کرد و بیش از نیمی از شب و گاه نیمی از آن را و برخی از اوقات، یک سوم شب را در عبادت می گذراند؛ اما در دهه ي پایانی ماه رمضان، شب زنده داري می نمود و تمام شب را به عبادت هاي گوناگونی از قبیل افطار کردن پس از مغرب و نیز اداي نماز عشاء و دیگر اعمالی سپري می کرد که آن ها را مایه ي این ، می دانست؛ لذا منظور از شب زنده داري رسول الله  تقرب و نزدیکی به الله نیست که تمام شب را به نماز می ایستاد؛ زیرا همسرش، صفیه دختر حیی بن اخطب نیز با همسرش، مشغول صحبت می شد؛ ولی در  می رفت و پیامبر  نزد رسول الله بود؛  براي تقرب و نزدیکی به الله  آن شب ها به طور خاص، همه ي اعمال پیامبر اعمالی مانند نماز یا آماده شدن براي نماز و دیگر کارهاي نیک. دهه ي پایانی ماه رمضان را به  این حدیث، نشان می دهد که رسول الله شب زنده داري می گذراند؛ حال آن که جز دهه ي آخر ماه رمضان، هیچ شب دیگري را می خواست  تا صبح به نماز و ذکر و دیگر عبادت ها، سپري نمی کرد؛ زیرا رسول الله دست یابد. شب قدر، در دهه ي آخر رمضان، به ویژه در « قدر » به فضیلت عبادت شب هفت شب پایانی ست. الله متعال، در شب قدر همه ي روي دادهاي آن سال را مقدر می کند و خود در فضیلت شب قدر می فرماید: َ ٞ مِّنۡ لۡ Ǟ ل ةَٱ لُۡ قَدۡ ر خَۡȎ ﴿َۡ [ فِ شَهۡ ر ٣ٖ﴾ [القدر: ٣ Ɂ شب قدر، از هزار ماه بهتر است. این شب ها را به امید دست یابی به چنین فضیلتی، تا صبح به  لذا رسول الله قَدْرِ إيِمَاناً وَاحْت » : عبادت سپري می کرد؛ چنان که خود، فرموده استمَنْ قَامَ ﻟَﻴلْةََ ال سَْاباً
  • 30. 28 شرح ریاض الصالحین کسی که شب قدر را از روي ایمان و به امید اجر » : 1) یعنی )؛« قَدَّمَ مِنْ ذَنبِْهِ ȩ غُفِرَ ﻟَﻪُ مَا َ .« و پاداش الاهی، به عبادت سپري کند، گناهان گذشته اش بخشیده می شود .« کمرش را می بست » : یعنی ؛« شَدَّ المِﺌْﺰَرَ » : در حدیث، این عبارت آمده است ؛« برخی از علما، آن را کنایه از دوري جستن از زنان دانسته اند » : مؤلف/ می گوید زیرا دهه ي آخر رمضان را به اعتکاف می گذراند و آمیزش با همسر، براي معتکف می فرماید:  جایز نیست؛ همان گونه که الله َ وهنَُّ نتُمۡ Ǭ ُِɭ تَُƅ ﴿وََ [ ﴾ [البقرة: ١٨٧ ˍ جِدِ ɹ ٱ لۡمََٰǍ كِفُونَ ِɢ وَأ َ و در حالی که در مسجدها معتکفید، با همسرانتان آمیزش نکنید. برخی هم آن را کنایه از جدیت و سخت کوشی در عبادت و بالا زدن آستین در ده شب پایانی  همت دانسته اند. و هر دو معنا، درست است؛ زیرا رسول الله رمضان، نزد همسرانش نمی رفت؛ زیرا معتکف بود. و هم چنین کمرش را براي عبادت می بست و آستین همت بالا می زد و در عبادت سخت می کوشید. و این، یکی از انواع مجاهدت می باشد که انسان، در چنین اوقات ارزشمند و پرفضیلتی، نفس وادار کند.  خویش را به عبادت الله *** َ وَأ Ʒ يُّ خٌ المُؤمِنُ القْوَ حِبُّ » : قال: قال رسولُ الله  رة ɋ ١٠٢ - السادس: عن أﺑﻲ هر عْجَزْ. ȩِ وَلاَ َȥ . احْرِصْ ﻋَﻠﻰَ مَا ينْفَعُكَ، واسْتَعِنْ بِاَّƷ ﻛُﻞٍّ خٌْșِ مِنَ المُؤْمِنِ الضَّعِيفِ و ȥ إِﻟﻰ اَّ ، ومَا شَاءَ ȥ نْ قُلْ: قدَّرَ اَُّȲ ذَا، وَلَِȠ فَعلْتُ ﻛﺎنَ كَذَا وَ Śِّ َ Ɇ نْ أصابَك ﺷﻲءٌ فلاَ تقلْ: لَوْ ɉ و ( روايت مسلم]( 2 ] .« مَلَ الشَّيْطَان ȭ فْتَحُ َȩ عَلَ ، فَإِنَّ لَوْ َȯَ مؤمن توانمند و قوي، نزد الله » : فرمود  می گوید: رسول الله  ترجمه: ابوهریره از مؤمن ضعیف، بهتر و محبوب تر است و در هر دو، خیر و نیکی ست؛ مشتاق چیزي باش که به نفع توست و از الله، کمک بخواه و عاجز و درمانده نشو. و اگر اتفاقی براي تو افتاد، نگو: اگر چنین می کردم، چنین و چنان می شد؛ بلکه بگو: الله، این را . 1) صحیح بخاري، ش: 1768 به نقل از ابوهریره ) . 2) صحیح مسلم، ش: 2664 )
  • 31. باب: مجاهدت 29 مقدر کرده و هرچه بخواهد، انجام می دهد؛ زیرا گفتنِ "اگر" دروازه ي وسوسه ي .« شیطان را باز می کند شرح مؤمن توانمند و قوي  نقل کرده که رسول الله  مؤلف/، حدیثی از ابوهریره را برتر از مؤمن ضعیف برشمرده است. منظور از مؤمن قوي، مؤمنی ست که ایمانش قوي تر می باشد؛ نه مؤمنی که جسمی قوي دارد؛ زیرا اگر قدرت بدنی در جهت معصیت و نافرمانی از الله متعال، به کار گرفته شود، براي انسان ضرر دارد. قدرت بدنی، به ذات خود، نه خوب است و نه بد؛ توان و نیروي بدنی، اگر در جهتی به کار گرفته شود که براي دنیا و آخرت  انسان سودمند است، خوب و پسندیده می باشد و اگر آن را براي نافرمانی از الله به کار گیرد، چیز ناپسندي ست. به هر حال، منظور از مؤمن قوي که در حدیث بدان اشاره شده، مؤمنی ست که است؛ همان طور که « مؤمن » وصف واژه ي ،« قوي » ایمانش قوي می باشد؛ زیرا واژه ي می گوییم: مرد قوي، یعنی قوي در مردانگی اش؛ لذا مؤمن قوي، یعنی قوي در ایمانش. ایمان قوي، صاحبش را بر آن می دارد که به فرایض الهی عمل کند و تا آن جا که در توان اوست، به انجام نوافل بپردازد؛ اما ایمان ضعیف، نمی تواند صاحبش را بر آن دارد که به اوامر الهی عمل نماید و از کارهاي حرام، بپرهیزد؛ لذا کوتاهی هاي زیادي از آدم سست ایمان، سر می زند. مؤمن قوي را از مؤمن ضعیف، بهتر برشمرد و فرمود که مؤمن قوي  رسول الله و در هر دو، خیر » : نزد الله، از مؤمن ضعیف، محبوب تر است و آن گاه تصریح فرمود بدین سان این ابهام را برطرف نمود که مبادا کسی گمان ببرد که هیچ .« و نیکی ست خیري در مؤمن ضعیف وجود ندارد؛ بلکه در مؤمن ضعیف نیز خیر و نیکی ست و به مراتب از کافر، بهتر است. می گویند؛ یعنی انسان « احتراز » ، علماي بلاغت، به چنین ساختاري در کلام سخنی بگوید که شنونده، معنایی غیر از معناي گوینده برداشت نماید و گوینده براي
  • 32. 30 شرح ریاض الصالحین رفع این برداشت نادرست، عبارتی بگوید که معناي مورد نظرش، واضح و روشن می فرماید:  شود؛ نمونه اش را در قرآن کریم نیز می توانیم مشاهده کنیم؛ الله َ م مَّنۡ نفَقَ Ȳ سَۡ تَوِي مِنُȹ ƅ ﴿َ ُ ʤ تَ ل وَْٰٓɥ بۡ لِ ٱلۡ فَتۡ حِ وََȰ أ مِن َ َ أ ظَمُ دَرَجَةٗ مِّنَ ȭِكَ ۡɌ أ َ [ ﴾ [الحديد: ١٠ ƴ سۡ َơ ٱ Ĭ وَعَدَ ٱَُّȥٰتلَوُ اوَُّْٗɥ عۡ دُ وَ Ȩ أ مِنۢ َ ينَ نفَقُو اْ ȑ ٱَِّ آن دسته از شما که پیش از فتح (مکه) انفاق کردند و (در راه الله) جنگیدند، هم سان دیگران نیستند؛ بلکه جایگاه و (پاداش این ها که پیش از فتح مکه، جهاد و انفاق کردند) از کسانی که پس از فتح، انفاق نمودند و جنگیدند، بزرگ تر است. و الله به هر یک (از این دو گروه) بهشت را وعده داده است. ابتدا این گمان پیش می آید که جهادگران و انفاق کنندگانِ پس از فتح مکه، هیچ بهره اي از این نوید الهی ندارند؛ اما الله متعال، این برداشت نادرست را رد می کند و می فرماید: ﴿ ﴾ƴ سۡ َơ ٱ Ĭ وَعَدَ ٱَُّȥ وَُّٗو الله، به هر یک از این دو گروه، بهشت » : یعنی .« را وعده داده است می فرماید:  نمونه ي دیگري از قرآن کریم، ذکر می کنم؛ الله كۡ مِهِمۡ ơ نَّا ُِȡ نَمُ ٱلۡ قَوۡ مِ وَُȮ يِه َȯ فَشَتۡ ȫ رۡ ثِ إِذۡ َơ ٱ Ǎ كُمَانِ ِƘ نَۡ إِذۡ َۡʅ ﴿وَدَاوُ دۥَ وس لَُيَ [٧٩ ، ءَاتيَ نَۡا حُكۡ مٗ ا وَعِلۡ مٗ ا﴾ [الأنبياء: ٧٨ ȥ نَۡ وًَُّʅ هَا س لُيَ ɰ فَهَّمۡ َȯ هدِِينَ ٧٨ َɝَٰ و داوود و سلیمان را یاد کن؛ آن گاه که درباره ي کشتزاري که گوسفندان قوم، شبانه در آن چریده بودند، داوري می کردند و ما شاهد قضاوتشان بودیم؛ پس فهم داوري درباره ي این موضوع را به سلیمان دادیم. و به هر یک حکمت و دانش بخشیدیم. از فهم داوري برخوردار نبوده است؛  ابتدا چنین برداشت می شود که داوود ءَاتيَۡ نَا حُكۡ مٗ ا وَعِلۡ مٗ ا﴾ ȥ اما الله متعال، این برداشت را رد می کند و می فرماید: ﴿وًَُّ .« و به هر دو (داوود و سلیمان) حکمت و دانش بخشیدیم » : یعنی می فرماید:  و اما نمونه ي دیگري از قرآن کریم؛ الله ُ Ƞ وِْǞُۡȮ َǻ عِدُونَ مِنَ ٱ لۡمُؤۡ مِنَِʂ سَۡ تَوِي ٱلۡ َȹ ƅ ﴿َّ سَبيِلِ Ǎ هِدُونَ ِɲ ر وَ ٱ لۡمَُǴ أ ٱلََّ ِ مۡ Ĭ ٱ َ َ هِدِينَ مۡ ɲ ٱ لۡمَُĬ وَأ فضَلَّ ٱَُّ لِهِمۡ نفُسِهِمۚۡ ʆ بِأَ َ بِأَ َ لِهِمۡ نفُسِهِمۡ ʆ عِدِينَ ʂ ٱلۡ َȇ وَأ ََ [ ﴾ [النساء : ٩٥ˏ ƴ سۡ َٰơ ٱ Ĭ وَعَدَ ٱَُّȥ دَرَجَةٗ وَُّٗ مؤمنانی که در خانه نشسته و آسیبی ندیده اند با آنان که با مال ها و جان هایشان در راه الله جهاد می کنند، برابر نیستند. الله، کسانی را که با مال ها و جان هایشان جهاد می کنند، بر آنان
  • 33. باب: مجاهدت 31 که بر جاي نشسته اند، برتري فراوانی بخشیده است. الله به هر دو گروه وعده ي نیک داده است. یعنی هم در ؛« و در هر دو، خیر و نیکی ست » : فرمود  در این حدیث نیز پیامبر مؤمن قوي، خیر و نیکی ست و هم در مؤمن ضعیف؛ اما مؤمن قوي، نزد الله، بهتر و ؛« مشتاق چیزي باش که به نفع توست » : فرمود  محبوب تر می باشد. آن گاه رسول الله یعنی براي دست یابی به چیزي که به نفع توست، بکوش. این، رهنمود بسیار است؛ البته برخی از « نفع » متضاد ،« ضرر » . براي امتش می باشد  ارزشمندي از پیامبر کارها، نه ضرر دارند و نه فایده؛ زیرا کارها بر سه دسته اند: -1 کارهاي مفید (سودمند). -2 کارهاي مضر (زیان بار). -3 و کارهایی که نه ضرر دارند و نه فایده. را می پذیرد و براي دست یابی به  آدم عاقل و خردمند، رهنمود رسول الله چیزهایی که به نفع اوست، می کوشد. اما امروزه، بسیارند کسانی که اوقات خود را در کارهاي بی فایده و حتی در کارهایی ضایع می کنند که براي خودشان و دینشان، ضرر عمل نمی کنید  دارد. شایسته است به چنین کسانی بگوییم: شما به رهنمود رسول الله و این، یا به سبب بی اطلاعی و غفلت است یا به دلیل سهل انگاري؛ اما مؤمن عاقل و خردمند، این پند ارزشمند را می پذیرد و به کارهایی می پردازد که براي دین و دنیایش مفید است. لذا چه خوبست که انسان، از این حدیث بزرگ و باارزش به عنوان چراغی  روشن در مسیر تمام فعالیت هاي دینی و دنیوي خویش استفاده کند؛ زیرا رسول الله و این، سخن جامعی ست که .« مشتاق چیزي باش که به نفع توست » : فرموده است شامل هر کار سودمندي در رابطه با دین و دنیا می گردد؛ اما هنگامی که منافع دینی و دنیوي در تعارض قرار بگیرند، باید منافع دینی را ترجیح داد؛ چراکه صلاح دنیا، به صلاح دین بستگی دارد و دنیاي به ظاهر آباد، اما بدون دین، دنیایی فاسد و تباه است. و این، شامل « مشتاق چیزي باش که به نفع توست » : فرموده است  رسول الله منافع دین و دنیا می شود؛ اما همان طور که گفتیم، اگر منافع دین و دنیا، در برابر هم  قرار بگیرند، باید منافع دین را بر منافع دنیا ترجیح داد؛ زیرا در این فرموده ي پیامبر بدین نکته اشاره شده است که اگر دو منفعت، در تعارض باشند و یکی از آن ها، برتر
  • 34. 32 شرح ریاض الصالحین از دیگري باشد، بدیهی ست که منفعت برتر را برمی گزینیم. به عنوان مثال: اگر بحث ارتباط با برادر و ارتباط با عمو درمیان باشد و باید یکی از این دو گزینه را ترجیح داد و امکان ارتباط با هر وجود نداشته باشد، ارتباط با برادر را برمی گزینیم که به انسان، نزدیک تر است و ارتباط با او فایده ي بیش تري دارد. همین طور در رابطه با انتخاب مسجدي که می خواهیم در آن، نماز بخوانیم، مسجدي را برمی گزینیم که جمعیت نمازگزارش، بیش تر باشد؛ زیرا فضیلت بیش تري دارد. عکس این حالت نیز وجود دارد؛ یعنی اگر انسان، در حالت اضطرار قرار گیرد و ناگزیر به ارتکاب عمل ممنوعی شود، از میان گزینه هاي احتمالی، گزینه اي را انتخاب می کند که گناهش کم تر است؛ لذا در اوامر، آن چه که برتر است، ترجیح دارد و در نواهی، آن چه که سبک تر یا خفیف تر می باشد. چه عبارت باشکوهی! ابتدا .« و از الله، کمک بخواه » : فرمود  سپس رسول خدا ؛« و از الله، کمک بخواه » : و آن گاه افزود « مشتاق چیزي باش که به نفع توست » : فرمود زیرا آدم عاقل، همه ي جوانب را بررسی می کند و گزینه اي را برمی گزیند که سودمندتر است؛ البته گاه ممکن است به اندازه اي به خود اعتماد کند یا اعتماد به نفسش به اندازه اي باشد که کمک خواستن از الله را فراموش نماید. و چنین وضعیتی را  براي بسیاري از مردم پیش می آید؛ به گونه اي که به خود، فریفته می شوند و الله این رهنمود ارزشمند را  از یاد می برند و از او کمک نمی خواهند؛ از این رو پیامبر مشتاق چیزي باش که به نفع توست و از الله کمک » : فراروي همه قرار داد و فرمود یعنی کمک خواستن از الله را در هیچ کاري، حتی کارهاي کوچک، فراموش ؛« بخواه سأﻟﻪ Ȼ ها حﺘَّﻰ » : فرموده است  نکن؛ چنان که رسول اللهه حاجَتَه ﻛﻠَّ Ɋ م رَّȱ لِيَسألْ أحدُ همه ي شما باید رفع نیازهاي خود را از پروردگار » : یعنی ؛« شِسْعَ نعلِه إذا انقطع لذا هیچ گاه حتی .« خویش درخواست کنید؛ حتی هنگامی که بند کفشتان پاره می شود در کارهاي کوچک نیز نباید الله را از یاد ببریم. وقتی می خواهی وضو بگیري یا نماز بخوانی یا کمی جابه جا شوي یا چیزي را سر جایش بگذاري، به یاد داشته باش که به نیاز داري و اگر کمک و یاري الله متعال نباشد، هیچ کاري نمی توانی  کمک الله انجام دهی.