SlideShare a Scribd company logo
1 of 64
Download to read offline
یوسفیه (در مراتب الر) 
2 
فهرست 
بعد یوسفیه.............................................................................................................................................................. 4 
تفصیل مراتب الر در سورة یوسف.......................................................................................................................... 4 
یعقوبِ دانا............................................................................................................................................................. 15 
اتهام یوسف!......................................................................................................................................................... 35 
رؤیاهاي یوسف: ................................................................................................................................................... 36 
... و اما رؤیاي فرعون........................................................................................................................................... 38 
قَائلٌ منْهم(گویندهاي در میان آنها) .................................................................................................................. 42 
خروج زیبا............................................................................................................................................................. 43 
هفت خوشۀ سبز و هفت خوشۀ خشک................................................................................................................ 45 
یوسف ما... یوسف ناجیست!................................................................................................................................. 47 
یوسف و زلیخا ...................................................................................................................................................... 49 
فرصتی اجباري بهنام زندان.................................................................................................................................. 55 
سرزمین مصر........................................................................................................................................................ 59 
یوسف و بنیامین!.................................................................................................................................................. 60 
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور... ...................................................................................................... 62
یوسفیه (در مراتب الر) 
3 
بسماللّه الرّحمن الرّحیم 
« یوسفیه » 
کتابی در تفصیل مراتب الر (ظهور رسول حق) 
نویسنده: محسن امیراصلانی 
FaceBook: Mohsen Amiraslani
یوسفیه (در مراتب الر) 
4 
بعد یوسفیه 
تفصیل مراتب الر در سورة یوسف 
در تفسیر رؤیاي یوسف و فرعون مصر! 
حقایقی پیرامون تفسیر برخی از آیات سورة یوسف و تفسیر کلام یعقوب 
﴾ الر تِلْکَ آياتُ الْکِتابِ الْمُبينِ ﴿يوسف/ ١ 
الف ، لام ، راء. این است آیات کتاب روشنگر. 
﴾ لَقَدْ کانَ في يُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آياتٌ لِلسَّائِلينَ ﴿يوسف/ ٧ 
به راستی در [سرگذشت ] یوسف و برادرانش براي پرسندگان عبرتهاست. 
تفصیل الر سورة یوسف در واقع توضیحی است از به رسالت رسیدن چون یوسفی!  
داستان عجیبی است، البته نه در ظاهر بلکه در باطن! و رؤیاهاي عجیبی با آن همراه است و 
چون یعقوبی همیشه در این سوره، اسرار آنرا گوشزد میکند. 
به لطف خدا و به اذن هو به تفسیر برخی از این آیات و به تأویل برخی از رؤیاهاي نقل شده 
در این مجموعه میپردازیم. 
اعتقاد ما این است که خداوند با داستانها، تأویل و حقایق خاص و جدیدي را بهصورت 
نمادین از کتاب خویش به ما میآموزد و آنچه که در سورة یوسف و سرنوشت خاص وي و 
رؤیاهاي نقل شده میخوانیم، تمام آن چیزي نیست که در ظاهر دیده میشود، بلکه مطالبی 
یعنی « الرسول » است که منشأ آغازین اسراري خاص در باب الر رسالت میباشد؛ یعنی 
اسرار تولد یک ستاره... 
یا بهتر است بگوییم: قرار است ستارهاي متولد شود! 
یوسفیه (در مراتب الر) 
5 
تفسیر الر سورة یوسف 
﴾ الر تِلْکَ آياتُ الْکِتابِ الْمُبينِ ﴿يوسف/ ١ 
الف ، لام ، راء. این است آیات کتاب روشنگر. 
الر به رسالت و بعدي از رسالت و داستان یوسف و چاه و مسائلی دربارة برادران یوسف و 
عزیز مصر شدنش اشاره دارد، در کل موضوع یوسف یکی از خاصترین حوادث قرآنی است 
که شاهد آن خواهیم شد. 
این سوره (البته الر این سوره) شرح به نبوت رسیدن شخصی به شکل خاص است. 
... همانطور که کودکی خواب میبیند که یازده خورشید و ماه و ستاره، بر او سجده نمودند 1 
در واقع یوسف دوازدهمین ستاره است. 
من خواب آن ستارة قرمز را دیدهام... 
من خواب دیدهام که کسی میآید 
من خواب یک ستارة قرمز دیدهام 
و پلک چشمم هی میپرد 
و کفشهایم هی جفت میشوند 
و کور شوم اگر دروغ بگویم 
من خواب آن ستارة قرمز را 
وقتی که خواب نبودهام دیدهام 
کسی میآید 
کسی میآید 
کسی دیگر 
کسی بهتر 
کسی که مثل هیچکس نیست، مثل پدر نیست 
مثل انسی نیست 
﴾ - 1 إِذْ قالَ يُوسُفُ لِأَبيهِ يا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْـتُـهُمْ لي ساجِدينَ ﴿يوسف/ ٤
یوسفیه (در مراتب الر) 
6 
مثل یحیی نیست 
مثل مادر نیست 
و مثل آن کسیست که باید باشد 
و قدش از درختهاي خانۀ معمار هم بلندتر است 
و صورتش از امامزمان هم روشنتر است 
کسی میآید 
کسی میآید 
کسی که در دلش با ماست، در نفسش با ماست، در صدایش با ماست 
کسی که آمدنش را نمیشود گرفت 
و دستبند زد و به زندان انداخت 
کسی که زیر رختهاي کهنۀ یحیی بچه کرده است 
و روز به روز 
بزرگ میشود، بزرگتر میشود 
کسی از باران، از صداي شرشر باران، از میان پچ و پچ گلهاي اطلسی 
کسی که از آسمان توپخانه در شب آتش بازي میآید 
و سفره را میاندازد 
و نان را قسمت میکند 
و پپسی را قسمت میکند 
و باغ ملی را قسمت میکند 
و شربت سیاهسرفه را قسمت میکند 
و روز اسمنویسی را قسمت میکند 
و نمرة مریضخانه را قسمت میکند 
و چکمههاي لاستیکی را قسمت میکند 
و سینماي فردین را قسمت میکند 
و سهم ما را هم میدهد
یوسفیه (در مراتب الر) 
7 
من خواب دیدهام... 2 
در واقع یعقوب دانا از بیان این رؤیا توسط یوسف متوجه میشود که قرار است یوسف، آخرین 
نبی آل یعقوب باشد؛ یعنی قائم بشود... و مهدي امت آن زمان، یعنی یوسف حجت 12 
رسالت و چهاردهمین تمامکنندة حجت بنیاسرائیل براي امتش بشود. جالب اینجاست که 
ابجد اعداد یوسف 12 و همچنین ابجد اسم مهدي 14 است. در اینجا تنها چیزي که یعقوب 
میگوید این است که فرزندم: رؤیاي خود را به کسی نگو که خداوند میخواهد حجتش را بر 
آل یعقوب تمام کند، همانطور که پیش از آن بر ابراهیم و اسحاق تمام کرد. 3 
در هر صورت تعداد ستارگان و خورشید و ماه را به دو صورت میتوانیم جمع نماییم، یعنی 
بگوییم یازده ستاره و یک خورشید و یک ماه که در این حالت 13 میشود و یوسف 
چهاردهمی میشود یا اینکه بگوییم تعداد 11 ستاره که خورشید و ماه جزو آنها باشد! و 
یوسف دوازدهمی میشود، یعنی ما دو عدد 11 یا 13 را بهدست میآوریم که با خود یوسف 
12 یا 14 میشود. 
به هر جهت یوسف 11 ستاره را در خواب میبیند و هرچند که یعقوب دانا، اسرار آنرا بهتر از 
هر کسی در آن زمان میفهد، اما آنچه که در آخر این داستان پدید میآید زمانی است که 
پس از سالهاي زیاد، برادران یوسف و پدر و مادرش به دیدنش آمدند و در ظاهر 11 برادر و 
پدر و مادر (یا 9 برادر و پدر و مادر) بر او سجده نمودند در واقع این سجده یا تعظیم خانوادة 
یوسف براي او مانند سجدة ماه و خورشید و ستارهها بوده است، اما این ظاهر یک تأویل 
است... 
یعنی ما معتقد هستیم که هر رؤیا میتواند حداقل دو تعبیر داشته باشد! که در عین حال هر 
دوي آنها صحیح است. گاهی برخی از رؤیاها میتواند چندین تأویل و تفسیر داشته باشد که 
هر یک بهصورت مجزا مفهومی حقیقی دارد. 
- 2 شعر از فروغ فرخزاد 
- 3 وَ کَذلِکَ يَجْتَبيکَ رَبُّکَ وَ يـعَُلِّمُکَ مِنْ تَأْويلِ الْأَحاديثِ وَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْکَ وَ عَلى آلِ يـعَْقُوبَ کَما أَتَمَّها عَلى أَبـوََيْکَ مِنْ 
﴾ قَـبْلُ إِبْراهيمَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَليمٌ حَکيمٌ ﴿يوسف/ ٤
یوسفیه (در مراتب الر) 
8 
معمولاً معبران (رؤیاشناسان) براي اینکه بتوانند به مراجعین خود کمک کنند و رؤیاهایشان را 
تأویل نمایند مطالب خاصی از رؤیا را به فرد رؤیابین میگویند که ذهن و عقل آن فرد 
میتواند بپذیرد! 
زیرا متأسفانه بیشتر مردم انتظارشان از رؤیا این است که حتماً تمام رؤیاهاي آنها باید 
پیشبینیهایی از حوادث آینده داشته باشد و امیدوار هستند بهزودي اتفاقی بیافتد. متأسفانه 
بیشتر نویسندگان کتابهاي تعبیر خوابی که دیدهام نیز از این رویه استفاده کردهاند، یعنی 
حادثهاي را پیشبینی نمودهاند و بیشتر این حوادث قطعاً اموریست که احتمالاً هر فردي در 
زندگیاش با این اتفاقات روبهرو میشود و حال چه این رؤیا را دیده باشد و چه ندیده باشد. 
تعبیراتی مانند: 
... بهزودي به سفري میروید! 
... بهزودي عزیزي را از دست میدهید! 
... به زودي ثروتمند میشوید و مالی را بهدست میآورید! 
بههرحال ما معتقدیم که بیشتر رؤیاهاي ما حالتی چند وجهی دارند و از موضوعات خاص 
ذهن خود ما نشأت گرفتهاند که اساس آن شامل نیازها و آرزوها و خواستههایمان است... 
البته من این موضوعات را سالها پیش در کتاب رؤیاشناسی 4 به اختصار توضیح دادهام و 
براي کسب اطلاعات بیشتر به آن مجموعه مراجعه شود. 
اما رؤیاي یوسف نیز یکی از رؤیاهاي چندوجهی است و زمانیکه یوسف نوجوان آنرا براي 
پدرش نقل مینماید در ذهن یعقوب چند معنی میآید، اما ارزشمندترین حرفی که در این 
لحظه میتواند به یوسف بزند این است که... رؤیایت را به برادرانت نقل نکن! زیرا این رؤیا 
آنقدر ظاهر کوآنتومی دارد که حتی فردي که رؤیاشناس هم نیست عظمت آنرا درك 
خواهد نمود. 
در هرصورت به اذن خدا تعدادي از وجوهات این رؤیا را برایتان نقل میکنم.... 
اینکه ستارگان و خورشید و ماه (مانند مجموعۀ منظومۀ شمسی خودمان) بر سجده و اطاعت 
بیایند، یعنی مقدر شده و خواست خدا و ارادة الهی (سرنوشت حتمی) است. 
(FaceBook: Mohsen Amiraslani) - 4 مجموعۀ رؤیاشناسی/ نویسنده: محسن امیراصلانی
یوسفیه (در مراتب الر) 
9 
گاهی ما در برخی از امور موفق نمیشویم و گویا اصلاً برایمان چنین چیزي مقدر نشده است. 
مثلاً اینکه بتوانیم مانند پرندگان پرواز نماییم یا بدون وسیلۀ غواصی به زیر آب رفته و بتوانیم 
مانند ماهی نفس بکشیم! 
در هر حال یوسف در این رؤیا با تقدیري شایسته روبهرو میشود، یعنی امر محتوم الهی که 
در آینده رخ میدهد. 
خداوند بارها در قرآن اموري خاص را اشاره مینماید که این امر خداست و رخ خواهد داد. 
برخی از افراد با تلاش خود به جایگاههاي خوبی میرسند، اما برخی دیگر با تلاش بیشتر هم 
در کارهاي خاصی موفق نمیشوند. 
در هر صورت یعقوب در اینجا یک تقدیر حتمی را متوجه میشود. 
سؤال دیگر اینکه: ستاره یا خورشید و ماه چگونه میتوانند سجده کنند؟ در صورتیکه 
میدانیم که آنها کروي شکل هستند و شکل کروي تنها حجمی است که ضلع ندارد و 
سمت و سو هم ندارد و حال نکتۀ عجیبی که در ذهن ما ایجاد میشود این است که یوسف 
صدیق (راستگو) چگونه این رؤیا را دیده است و چگونه ستارههاي کروي درخشان حالت 
ستاره بودنشان را حفظ مینمودند در حالی که بر یوسف سجده نمایند؟ 
و این حالت کوآنتومی را یوسف در چه حالت و محیطی در عالم رؤیا تجربه نموده است؟ 
آیا یوسف خود را در آسمان همچون ستارهاي (نوري) میدیده است که پس از چندي 11 نور 
(ستاره) دیگر و خورشید و ماه به دور او گردیده و سپس خود را به او نزدیک نمودهاند و بر 
گرد او گرویدند و این حس، حالتی چون سجده را براي یوسف تداعی نموده است؟! یا این 
نورها در لحظهاي به جسم نورانی و غالب انسانی تبدیل شدند و سپس به حالت سجده و 
تعظیم درآمدند؟! 
در هر صورت چیزي که مهم است؛ این است که سیاره بر گرد ستاره میچرخد و اینگونه 
سیاره بر ستاره تعظیم میکند... 
و حداقل چیزي که یعقوب میفهمد این است که یوسف ستاره است! ستارهاي که متولد 
میشود... و متولد شده است.
یوسفیه (در مراتب الر) 
10 
او نجمالثاقب است... ستارهاي درخشان! 5 
جمع ستارگان به دور ستارهاي دیگر به جهت منور ساختن آن جسم است و حال حضور ماه و 
خورشید نیز به معناي همهچیز است، یعنی تمام آنچه که باید باشد فراهم میشود. 
وقوع چنین حادثهاي در عالم رؤیا و تفسیر چنین رؤیاهایی براي پیامبري دانا و معنیشناس 
مانند یعقوب چیز تازهاي نیست، زیرا همۀ انبیا و فرستادگان خدا زبانهاي نمادین و 
اسطورهاي و معنایی را میشناسند و حوادث و اتفاقات براي ایشان پیامهایی دارد و همزمانیِ 
رخدادها برایشان اتفاقی نیست. 
برخی گمان میکنند که یوسف تنها پیامبري بوده که تعبیر رؤیاها را میدانسته است، 
درحالیکه بیشتر انبیا و فرستادگان و معنیشناسان در سطوح مختلف میتوانند این دانش را 
تحلیل نمایند. بنابراین خود یعقوب نیز میتوانسته رؤیاها را بشناسد اما آنچه که به یوسف 
پس از شنیدن رؤیایش میگوید این است که.... 
... رؤیاي خود را براي هیچیک از برادرانت نقل نکن که باعث مشکلاتی براي تو خواهند شد! 
و بر تو حسادت میکنند؛ زیرا دشمنی شیطان بر انسانها آشکار است! 
قَالَ يَا بـنَُيَّ لَا تَـقْصُصْ رُؤْيَاکَ عَلَىٰ إِخْوَتِکَ فَـيَکِيدُواْ لَکَ کَيْداً إِنَّ ٱلشَّيْطَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ 
﴾ ﴿یوسف/ ٥ 
گفت پسرکم ! رؤیاي خویش را به برادرانت مگو که در کار تو نیرنگی کنند، چون شیطان 
دشمن آشکار انسان است. 
در تأویل بسیاري از مفسران قرآن، ستارگان همیشه تعبیري از اولیاءالله، امامان و راهبران 
منور جامعۀ معنوي هستند و در روایات زیادي از پیامبر، امامان و استادان ایشان، تأویل 
ستارگان و راهنمایان شده است. 
مانند تأویل نجمالثاقب (ستارة درخشان) و خداوند در آیهاي از قرآن میفرماید: که او ستارگان 
را در آسمان قرار داد تا بهوسیلۀ آنها راههایتان را پیدا کنید و گمراه نشوید. بنابراین اگر 
ستارگان در شبهاي تاریک، روشنگر راه ما هستند. قطعاً در عالم تاریک اخلاقیات و جامعه، 
رسولان، امامان و حواریون، راهنماي ما بهسوي خداوند و روشنایی خواهند بود و در تفسیر و 
﴾ - 5 ٱلنَّجْمُ ٱلثَّاقِبُ ﴿طارق/ ٣
یوسفیه (در مراتب الر) 
11 
تأویل چنین آیاتی نسبت به راهنمایانِ مبین مکاتب معنوي و مذهبی، بهخصوص مذاهب 
اسلامی تردیدي وجود ندارد که این ستارگان همان راهنمایان هستند و تنها تفاوت در این 
است که برخی این ستارگان را رسولان و انبیا میدانند و برخی دیگر آنها را امامان میدانند 
(مانند کلیۀ فرقههاي امامیه) و برخی استادان و راهنمایان را نیز ستارگان میدانند... 
در آیهاي دیگر خداوند میفرماید: اوست که در آسمان برایتان ستارگانی قرار داد تا راه خود را 
بیابید و خورشید درخشان و ماهیتابان! 
اوست کسى که ستارگان را براى شما قرار داده تا به وسیلۀ آنها در تاریکیهاى خشکى و 
دریا راه یابید. به یقین، ما دلایل [خود] را براى گروهى که مىدانند به روشنى بیان کردهایم. 6 
و حال در اینجا این سؤال در ذهن ما پیش میآید که منظور از این خورشید و ماه تابان در 
اینگونه آیات چیست؟! 
زیرا همه میدانیم ممکن است در آسمان و هر کدام از کهکشانها هزاران خورشید و ماه 
وجود داشته باشد، درحالیکه خداوند در این آیات نمیفرماید خورشیدها، بلکه این لفظ 
بهصورت مفرد آمده است و میگوید خورشید...! 
درست مانند رؤیاي یوسف که میگوید در خواب یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که بر 
من سجده نمودند... 
إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأ بِيهِ يَا أَبتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ ٱلشَّمْسَ وَ ٱلْقَمَرَ رَأَيْـتُـهُمْ لِي سَاجِدِينَ 
﴾ ﴿يوسف/ ٤ 
درهرصورت در قرآن ستارگان همیشه بهصورت جمع یا مفرد بهکار رفته است ولی شمس و 
قمر(خورشید و ماه) همیشه، تنها و بهصورت مفرد بهکار رفته است که البته این خود رازي در 
تأویل کوآنتومی این پدیده دارد. کوچکترین مثالی که از قدیمالایام تاکنون در ذهن ما از 
بحث ستاره و خورشید و ماه وجود دارد مسئلۀ منظومۀ شمسی است! 
منظومهاي که در وسط آن خورشید است و ستارگانی که پیرامون آن میدرخشند در تأویل 
خورشید میتوان گفت: عاملی بسیار نورانی که ستارگانی کم نورتر بهدور آن میچرخند و از 
آن نوري کسب میکنند. 
﴾ - 6 وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَـهْتَدُوا اَِ فِي ظُلُمَاتِ الْبَـرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَ وْمٍ يـعَْلَمُونَ ﴿الأنعام/ ٩٧
یوسفیه (در مراتب الر) 
12 
مانند خورشید شریعت! 
ستارگان هدایت، اصلیترین موضوع یک سلسلۀ آئینی و هدایتگر است؛ یعنی ستارگانی که 
خداوند آنها را براي هدایت بر بشر میفرستد و این نورانیت و هدایتی است که تمام آن را از 
خورشید کسب نمودهاند؛ در واقع ستارگانی که باعث هدایت ما هستند نورشان را از خورشید 
کسب نمودهاند و پیرو نور خورشید هستند! 
اما این خورشید کیست؟ پاسخ: پیامبر بزرگ الهی و ایجادکنندة شریعتی بزرگ! 
همانطور که گفته شده است خداوند بر اساس مصلحت خود برخی از پیامبران را نسبت به 
دیگر پیامبران در سطوح مختلفی قرار میدهد. 
تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بـعَْضَهُمْ عَلَى بـعَْضٍ مِنْـهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بـعَْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَ آتَـيْـنَا عِيسَى ابْنَ 
مَرْيَمَ الْبَـيِّـنَاتِ وَ أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْـتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بـعَْدِهِمْ مِنْ بـ عْدِ مَا جَاءَتْـهُمُ 
الْبَـيِّـنَاتُ وَ لکِنِ اخْتَـلَفُوا فَمِنْـهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْـهُمْ مَنْ کَفَرَ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْـتَتَـلُوا وَ لکِنَّ اللَّهَ يـفَْعَلُ 
﴾ مَا يُرِيدُ ﴿البقرة/ ٢٥٣ 
برخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برترى بخشیدیم. از آنان کسى بود که خدا با او سخن 
گفت و درجات بعضى از آنان را بالاتر از بقیه قرار دادیم. 
و اعتقاد ما این است که در هر زمان پیامبرانی برجسته ظهور میکنند که دیگر انبیا و وارثین، 
شریعت و آیین آن پیامبر را تکمیل میکند... 
قطعاً در زمان یوسف و یعقوب بزرگترین آیینی که وجود داشت از پیامبر بزرگی بهنام ابراهیم 
بود، همانطور که امروزه نیز مسلمانان ابراهیم را صاحب کتاب و شریعتی بزرگ و یکی از 
رسولان اولیالعزم الهی میدانند، یعنی صاحب یکی از پنج شریعت بزرگ الهی! 
یعقوب نیز بدین مسئله اشاره میکند... 
و خداوند اینگونه حجتش را بر تو و آلیعقوب تمام میکند و همانطور که از قبل براي 
پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام کرد. 
وَکَذَ لِکَ يَجْتَبِيکَ رَبُّکَ وَيـعَُلِّمُکَ مِن تَأْوِيلِ ٱلْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْکَ وَعَلَىٰ ءَالِ يـعَْقُوبَ کَمَا 
﴾ أَتَمَّهَا عَلَىٰ أَبـوََيْکَ مِن قَـبْلُ إِبْـرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِيمٌ حَکِيمٌ ﴿یوسف/ ٦
یوسفیه (در مراتب الر) 
13 
و بدینسان پروردگارت تو را برمیگزیند و تعبیر احادیث (تعبیر خوابها) را تعلیمت میدهد 
و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب کامل میکند چنانچه پیش از این بر پدرانت 
ابراهیم و اسحاق کامل کرده بود که پروردگارت دانا و حکیم است. 
بههرحال، در این رؤیا خورشید شریعت، ابراهیم است! و یازده ستارة دیگر رسولان پس از 
ابراهیم مانند اسحاق و ... و یعقوب هستند و یوسف که دوازدهمین ستاره است. 
اما ماه چیست؟ ماه سیارهایست (همان ستاره) که نور خود را از خورشید میگیرد... یعنی 
هدایتگري که نورانیت خود را از ستاره کسب میکند و این همان معناي امامت و یا ولایت 
است. 
به این آیات دربارة تقابل و هماهنگی خورشید و ماه دقت نمایید: 
خدا [همان] کسى است که آسمانها را بدون ستونهایى که آنها را ببینید برافراشت، آن گاه 
بر عرش استیلا یافت و خورشید و ماه را رام گردانید؛ هر کدام براى مدتى معین به سیر خود 
ادامه مىدهند. [خداوند] در کار [آفرینش] تدبیر مىکند و آیات [خود] را به روشنى بیان 
مىنماید، امید که شما به لقاى پروردگارتان یقین حاصل کنید. 7 
[هموست که] شکافنده صبح است و شب را براى آرامش و خورشید و ماه را وسیله حساب 
قرار داده. این اندازهگیرىِ آن تواناى داناست. 8 
در حقیقت، پروردگار شما آن خدایى است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید؛ سپس 
بر عرش [جهاندارى] استیلا یافت. روز را به شب که شتابان آن را مىطلبد مىپوشاند و [نیز] 
خورشید و ماه و ستارگان را که به فرمان او رام شدهاند [پدید آورد]. آگاه باش که [عالم] خلق 
و امر از آنِ اوست. فرخنده خدایى است پروردگار جهانیان. 9 
- 7 اللَّه الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَـرَوْنـهََا ثُم اسْتَـوَى عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُل يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمى يُدَبـرُِّ 
﴾ الْأَمْرَ يـفَُصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّکُمْ بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ ﴿الرعد/ ٢ 
﴾ - 8 فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَکَنا وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْبَانا ذلِکَ تـقَْدِي ر الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿الأنعام/ ٩٦ 
9 - إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّ هُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ في سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُم اسْتَـوَى عَلَى الْعَرْشِ يـغُْشِي اللَّيْلَ النَّـهَارَ يَطْلُبُ هُ حَثِيثا وَ الشَّمْسَ 
﴾ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِه أَلا لَ هُ الخَْلْقُ وَ الْأَمْرُ تَـبَارَکَ اللَّه رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿الأعراف/ ٥٤
یوسفیه (در مراتب الر) 
14 
و خورشید و ماه را که پیوسته روانند براى شما رام گردانید و شب و روز را [نیز] مسخّر شما 
ساخت. 10 
و شب و روز و خورشید و ماه را براى شما رام گردانید و ستارگان به فرمان او مسخّر شدهاند. 
مسلماً در این [امور] براى مردمى که تعقل مىکنند نشانههاست. 11 
و اوست آن کسى که شب و روز و خورشید و ماه را پدید آورده است. هر کدام از این دو در 
مدارى [معین] شناورند. 12 
آیا ندانستى که خداست که هرکس در آسمانها و هرکس در زمین است و خورشید، ماه، 
[تمام] ستارگان، کوهها، درختان، جنبندگان و بسیارى از مردم براى او سجده مىکنند؟ و 
بسیارىاند که عذاب بر آنان واجب شده است. و هر که را خدا خوار کند او را گرامى دارندهاى 
نیست، چراکه خدا هر چه بخواهد انجام مىدهد. 13 
چه کسى آسمانها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را [چنین] رام » : و اگر از ایشان بپرسى 
پس چگونه [از حق] بازگردانیده مىشوند؟ 14 « الله » : حتماً خواهند گفت «؟ کرده است 
و از نشانههاى [حضورِ] او شب و روز و خورشید و ماه است؛ نه براى خورشید سجده کنید و 
نه براى ماه و آن خدایى را سجده کنید که آنها را خلق کرده است اگر تنها او را 
مىپرستید. 15 
خورشید و ماه بر حسابى [روان] اند. 16 
﴾ - 10 وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دَائِبَـيْنِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّيْلَ وَ النَّـهَارَ ﴿إبراهيم/ ٣٣ 
﴾ -11 وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّيْلَ وَ النَّـهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِه إِنَّ فِي ذلِکَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يـعَْقِلُونَ ﴿النحل/ ١٢ 
﴾ - 12 وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّـهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُل فِي فَـلَکٍ يَسْبَحُونَ ﴿الأنبياء/ ٣٣ 
- 13 أَلمَ تَـرَ أَنَّ اللَّه يَسْجُدُ لَ هُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ الشَّمْ س وَ الْقَمَ ر وَ النُّجُو م وَ الجِْبَالُ وَ الشَّجَ ر وَ الدَّوَابُّ وَ 
﴾ کَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَ کَثِير حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَ مَنْ يُهِنِ اللَّه فَمَا لَه مِنْ مُکْرِمٍ إِنَّ اللَّه يـفَْعَلُ مَا يَشَاء ﴿الحج/ ١٨ 
﴾ - 14 وَ لَئِنْ سَأَلْتَـهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَـقُولُنَّ اللَّ هُ فَأَنىَّ يـؤُْفَکُونَ ﴿العنكبوت/ ٦١ 
15 - وَ مِنْ آيَاتِهِ اللَّيْلُ وَ النَّـهَارُ وَ الشَّمْ س وَ الْقَمَرُ لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِنْ کُنْتُمْ إِيَّا هُ 
﴾ تَـعْبُدُونَ ﴿فصلت/ ٣٧ 
﴾ - 16 الشَّمْ س وَ الْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ﴿الرحمن/ ٥
یوسفیه (در مراتب الر) 
15 
یعقوبِ دانا، بیشتر از هرکسی نگران است؛ زیرا اتمام حجت خداوند بر پایان و تکامل 
یک شریعت، باعث شروع دورهاي جدید از مشکلات خواهد بود، درست مانند زمانیکه 
شریعتی جدید میخواهد ایجاد شود. همانطور که میدانید دیگر پس از یوسفنبی هیچ 
پیامبري از نسل فرزندان او به دنیا نیامد، بلکه شریعتی جدید و پیامبري بزرگ و اولوالعزم از 
نسل لاوي (برادر یوسف) بهدنیا آمد و خورشیدي جدید بهنام موسی و آیین بزرگ یهود در 
دنیا ایجاد شد و پس از او ابساط 12 گانه! و اینجاست که معنی جملۀ یعقوب را بهتر 
میفهمیم که خداوند حجتش را بهوسیلۀ تو بر ابراهیم و اسحاق و یعقوب و پدرانشان تمام 
میکند... یعنی پس از یوسف، منظومۀ شمسی و قمري دیگري رخ میدهد! 
معمولاً همیشه پس از ظهور قطب چهاردهم هدایت، یعنی ستارة دوازدهم، نبی جدیدي 
میآید و آیینی تازه شروع میشود و به عبارت دیگر ستارة چهاردهم همان قیامکننده و 
تمامکنندة رجعت است. همانند یوسف که بتپرستی را در مصر به یکتاپرستی تبدیل نمود و 
مردم را از چندگانه پرستی و شرك و خرافات دور نمود، جنگ عظیمی رخ داد و جابهجایی 
قدرت صورت گرفت... پس از یک سیزده نحس! 
بههرحال ظهور چون یوسف مهدي برابر است با عدد 14 و این خود سرّیست که در آیات 
بعدي، این عدد مستتر را به شما نشان خواهم داد. مانند 7 گاو لاغر و 7 گاو چاق، 7 خوشۀ 
14 =7+ خشک و 7 خوشۀ سبز. 7 
قطعاً در داستان یوسف و برادرانش آیات خاصی براي سؤالکنندگان است! 17  
شاید بارها این آیه را خواندهاید و این سوره از معروفترین و جذابترین سورههاي قرآن 
است، اما براي عامیان اینگونه است و براي خاصان و کسانی که بهدنبال حقایق بزرگ الهی 
هستند این سوره یکی از پر رمز و رازترین سورههاست. 
انتظارتان از این مجموعه که نام آن را یوسفیه گذاشتم این نباشد که آنچه را برایتان نقل 
کنم که تاکنون دربارة این سوره و داستانهاي ظاهري آن شنیدهاید! چه بسا قصد من این 
است آنچه را که در داستان یوسف و برادرانش است و آنچه که به اذن خداوند پس از پایان 
﴾ - 17 لَقَدْ کَانَ فِي يُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آيَاتٌ لِلسَّائِلِينَ ﴿يوسف/ ٧
یوسفیه (در مراتب الر) 
16 
قرن 13 ، یعنی قرن چهاردهم خورشیدي اتفاق میافتد که قرن ظهور آیین جدید و نبی 
آخرالزمان و ناجی و قیامکننده و تکمیلکننده و تمامکنندة آلمحمد است، اشاراتی را برایتان 
داشته باشم. درهرصورت وعدة خداوند این است که پس از چهارده، طوفانی شروع شود. 
(9 + 5 + 0 = 14) ! و نوح در میان امتش 950 سال درنگ نمود یعنی 14 
﴾ ...وَأَحْصَىٰ کُلَّ شَيْءٍ عَدَداً ﴿جن/ ٢٨ 
... و عدد هر چیزي را شمرده دارد. 
بنابراین در درك بیشتر این سوره کسانی موفق خواهند شد که سؤالات و شک و تردیدهایی 
در ذهنشان ایجاد شده باشد. 
و حال به معانی و تأویلهایی از این سوره توجه نمایید. 
یوسف: تأویلی از زیبایی یک آیین و رسالت است که مورد ظلم و پنهانکاري برادران (هم 
دینان) قرار میگیرد. 
در واقع یوسف آنقدرها هم انسان زیبایی نبود، بلکه هر شریعت و هر ناجی چهاردهمی در 
همین حد داراي شکوه و فرّ ایزدي است. یوسف، تمثیلی از حقیقت و زیباییهاي هر شریعتی 
است که توسط به ظاهر برادران (همکیشان صاحب شریعت قدیمیتر) پنهان شده است و به 
خون کذب آلوده و محبوس میشود. 
در واقع یوسف سرگذشت هر نبی و زندهکنندة توحید و یکتاپرستی است که میخواهد به 
زیبایی ظهور کند... 
جالب اینجاست زمانی که تاریخ مذاهب و ادیان را مطالعه مینماییم، هیچوقت نمیبینیم که 
عالمان، زاهدان و وارثان یک حکومت مذهبی، با ظهور یک نبی همعصر و مقارن یا شروع 
رسالت یک پیامبر و یک ستاره موافق باشند. 
و در کُل دینداران و مترفیان (اصطلاح قرآنی) یک دوره که همان صاحبان قدرت و 
مذهبیون هر جامعهاي هستند همیشه منکر تولد و ظهور یک ستاره یا رسول الهیاند و حاضر 
نمیشوند او را بپذیرند. پس به هر تلاش و کوششی میخواهند آن نبی را کشته یا به چاه 
(زندان) بیاندازند و این سرنوشت تمام یوسفان، یعنی پیامبرانی است که در قطب چهاردهم 
ظهور میکنند.
یوسفیه (در مراتب الر) 
17 
در واقع یوسفیه مرتبهاي از رسالت هر نبی است که مراتب و اتفاقاتی یوسفگونه را سپري 
خواهد نمود. 
برادران: در واقع تمثیل و تأویل همان کسانی هستند که ادعاي برادري با چون یوسفی را 
دارند. همانهایی که ادعاي محافظت از یوسف را دارند، همان منتظران کاذب و ادعاکنندگان 
حفاظت از چو یوسفی! همانهایی که میگویند: خداوندا یوسفی بر ما بفرست تا بهوسیلۀ او 
هدایت شویم، او را یاري دهیم و از انصار او باشیم، زیرا اگر با وجود ما دشمن(گرگ) به 
یوسف صدمه بزند ما انسانهایی ضعیف هستیم! 
﴾ قَالُواْ لَئِنْ أَکَلَهُ ٱلذِّئْبُ وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذاً لخََّاسِرُونَ ﴿يوسف/ ١٤ 
گفتند: اگر با وجود ما که دستهاي نیرومندیم گرگ او را بخورد به راستی که ما زیانکار 
خواهیم بود. 
اما واقعیت این است که دشمن حقیقی یوسف گرگها نیستند، همان 
چوپانان هستند، یعنی برادرانش! 
این برادران حقیقی نیستند، در واقع دلیل اصلی غیبت یوسف و پنهان شدن و اسیر شدن 
(زندانیشدن) یوسف، همین به ظاهر برادران هستند. 
﴾ لَقَدْ کَانَ فِي يُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آيَاتٌ لِلسَّائِلِينَ ﴿يوسف/ ٧ 
در داستان یوسف و برادرانش آیات خاصی براي سؤالکنندگان است.  
دانستن حقیقت و تأویل یوسف و برادرانش در واقع مانند داستان ظهور مسیح بود... زیرا تمام 
بنیاسرائیل منتظر ظهور مسیح بودند تا دنیا را با او یکپارچه به خوبی صلح و آرامش تبدیل 
کنند. اما زمانی که مسیح آمد همان منتظرانش اولین تکذیبکنندگان مسیح شدند و او را 
کشتند و اسیر کردند، به صلیب کشیدند و زجر فراوان دادند. آري سرنوشت مسیح نیز مانند 
یوسف بود و دشمن اصلی او غیر از همکیشان و منتظرانش نبودند و بزرگترین دشمن مسیح 
نیز برادرانش مانند برخی از حواریون 18 او بودند، آري مسیح توسط همدینان و منتظران 
ظهورش تکذیب شد. درحالیکه خداوند وعدهاي به ظهورش (ظهور محمد در تورات و 
- 18 مانند: یهودا اسخر یوطی
یوسفیه (در مراتب الر) 
18 
انجیل) داده بود اما قوم لجوج و معاند و به ظاهر برادر، او را تکذیب نمودند و خداوند شاهد 
این ماجرا است و رسول آخرالزمان یا امام این زمان نیز توسط همین قوم و مسلمانان کنونی 
زودتر از دشمنانش تکذیب و در بند میشود، همانطور که پیامبر و ائمهاطهار پیشبینی 
نمودند. 
طبق این روایات..... 
[قائمآلمحمد ظهور میکند درحالکه سنتی از نوح و سنتی از ابراهیم و سنتی از موسی و 
سنتی از یوسف دارد و... 
[. و سنت او از یوسف زندان است 19 
حقیقت این است که هر وقت یوسف ظهور کند و برادرانش رؤیاهایش را بشنوند او را تکذیب 
نموده و در چاه میافکنند و از اینروست که در داستان یوسف و برادرانش به نکتههایی 
خاص بر میخوریم.... 
برادران دشمنان همیشگیاند و یوسفانی اسیر و کشته شده به خون کذب، نقشۀ همیشگی 
این به ظاهر برادران است. 
- 19 سخنانی از امام صادق: در علل الشرایع به نقل از سدیر می نویسد که امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: (إنَّ 
فی القائم سنّۀ من یوسف) در قائم علیه السلام سنتی از یوسف است. سدیر گوید که عرض کردم: گویا حیرت یا غیبت 
او را می گوئید؟ امام به من فرمود: (وما تنکر من هذا إنَّ إخوة یوسف کانوا أسباطاً أولاد أنبیاء تاجروا یوسف وبایعوه 
وخاطبوه وهم إخوته وهو أخوهم فلم یعرفوه حتَّى قال لهم: (أَنَا یوسف) فما تنکر هذه الأمۀ أن یکون الله عزَّ وجلَّ فی 
وقت من الأوقات یرید أن یستر حجته لقد کان یوسف إلیه ملک مصر وقد کان بینه وبین والده مسیرة ثمانیۀ عشر یوماً 
فلو أراد الله عزَّ وجلَّ أن یعرف مکانه لقدر على ذلک والله لقد سار یعقوب وولده عند البشارة تسعۀ أیام من بدوهم إلى 
مصر وما تنکر هذه الأمۀ أن یکون الله یفعل بحجته ما فعل بیوسف أن یکون یسیر فی أسواقهم ویطأ بسطهم وهم لا 
یعرفونه حتَّى یأذن عزَّ وجلَّ أن یعرّفهم نفسه کما أذن لیوسف حین قال: (هلْ علمتُمما فَعلْتُمبِیوسفوأَخیهإِذْ أَنْتُم 
جاهلُونَ * قالُوا أَ إِنَّکلأََنْتیوسفقالَ أَنَا یوسفوهذا أَخی)). 
فی صاحب هذا الامر سنن من أربعۀ أنبیاء: سنۀ من موسى، وسنۀ من عیسى، وسنۀ من یوسف، وسنۀ من محمد 
ص،…فقلت : فما سنۀ یوسف؟ قال: السجن والغیبۀ * النعمانی : ص 164 ب 10 ح 5 – * البحار: ج 14 ص 339 ب 
23 ح 14 
امام باقر(ع): در مورد حضرت صاحب الامر(ع) روش وسنت چهار پیامبر جریان داشته، سنت موسى و سنت عیسى و 
سنت یوسف وسنت حضرت محمد(ص)…راوى مىگوید عرضکردم : سنت یوسف چیست؟ فرمود: زندان وغیبت.
یوسفیه (در مراتب الر) 
19 
تفسیر یعقوب 
یعقوب (اسرائیل) 
تأویل شخصیت یعقوب که سمبلی از دانایی و اشارات الهی به برادران حقیقی یوسف است 
(نه برادران در داستان) و کلیديترین تعابیر را به همراه دارد. 
یعقوب سمبلی از دانایی محض و راهکاري عظیم است. نصایح عجیبی دارد درست مانند 
لقمان! عباراتی مانند فرزندم... و فرزندانم... و نکات کلیدي بسیاري را بیان میکند که به 
بررسی آنها میپردازیم. 
و لذا معتقد هستم پیش از کشف و شناخت چون یوسفی نیاز به کشف و تحلیل یعقوب داریم، 
یعنی قبل از اینکه بدانیم یوسف چیست بهتر است بدانیم یعقوب چیست؟! 
و اینکه به بررسی برخی از سخنان رازگونۀ یعقوب دانا میپردازیم: 
اى پسران من، [همه] از یک دروازه [به شهر] درنیایید، بلکه از دروازههاى مختلف » : و گفت 
وارد شوید و من [با این سفارش] چیزى از [قضاى] خدا را از شما دور نمىتوانم داشت. فرمان 
« جز براى خدا نیست. بر او توکل کردم و توکل کنندگان باید بر او توکل کنند. 20 
اى پسران من، بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از روحالله (روحالقدس) نومید 
« مباشید، زیرا جز گروه کافران کسى از روح الهی (روحالقدس) نومید نمىشود. 21 
یکی از آیات مهمی که اشارهاي خاص دارد این است که پس از دیدن چنین رؤیایی یعقوب 
به یوسف میگوید: اینگونه است که خداوند تو را انتخاب میکند و تأویل رؤیا(تأویل 
حادثهها) را به تو میآموزد. البته این ترجمۀ متداولی است که بیشتر مفسرین امروزي نسبت 
به کلمۀ تأویل احادیث در این آیه آوردهاند و آنرا به معنی تعبیر خواب ترجمه کردهاند. 
- 20 وَ قَالَ يَا بَنِيَّ لاَ تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْـوَابٍ مُتَـفَرِّقَةٍ وَ مَا أُغْنِي عَنْکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ ءٍ إِنِ الحُْکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ 
﴾ عَلَيْهِ تَـوَکَّلْتُ وَ عَلَيْهِ فَـلْيَتَـوَکَّلِ الْمُتَـوَکِّلُونَ ﴿يوسف/ ٦٧ 
- 21 يَا بَ ني اذْهَبُوا فَـتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ لا تَـيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّه لا يـيَْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلا الْقَوْ م الْکَافِرُونَ 
﴾ ﴿يوسف/ ٨٧
یوسفیه (در مراتب الر) 
20 
درحالیکه ما معتقد هستیم تأویل احادیث، یعنی تأویل اتفاقات و این خود علمی کلیتر از 
تعبیر خواب است. 
وَ کَذلِکَ يَجْتَبِيکَ رَبُّکَ وَ يـعَُلِّمُکَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَ يُتِمُّ نِعْمَتَه عَلَيْکَ وَ عَلَى آلِ يَـعْقُوبَ 
﴾ کَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبـوََيْکَ مِنْ قَـبْلُ إِبْـرَاهِيمَ وَ إِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِيمٌ حَکِيمٌ ﴿يوسف/ ٦ 
و این چنین، پروردگارت تو را برمىگزیند و از تعبیر خوابها به تو مىآموزد و نعمتش را بر تو 
و بر خاندان یعقوب تمام مىکند، همان گونه که قبلاً بر پدران تو، ابراهیم و اسحاق، تمام 
«. کرد. در حقیقت، پروردگار تو داناى حکیم است 
در واقع تعبیر خواب یکی از زیر شاخههاي علم تأویل احادیث است، درحالیکه خداوند نیز در 
قرآن از رؤیا به عبارت منام یا کلمۀ رؤیا حتی در همین سوره نیز استفاده کرده است، مانند: 
این آیات... 
وَ إِذْ قُـلْنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَ مَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْـنَاکَ إِلا فِتْـنَة لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَة ﴾ الْمَلْعُونَة فِي الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُـهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلا طُغْيَانا کَبِيرا ﴿الإسراء/ ٦٠ 
﴾ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿الصافات/ ١٠٥ 
لَقَدْ صَدَقَ اللَّه رَسُولَه الرُّؤْيَا بِالحَْقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الحَْرَامَ إِنْ شَاء اللَّه آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَکُمْ وَ 
﴾ مُقَصِّرِينَ لا تَخَافُونَ فَـعَلِمَ مَا لمَ تَـعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذٰلِکَ فَـتْحا قَرِيبا ﴿الفتح/ ٢٧ 
قَالَ يَا بـنَُيَّ لا تَـقْصُصْ رُؤْيَاکَ عَلَى إِخْوَتِکَ فَـيَکِيدُوا لَکَ کَيْدا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ 
﴾ ﴿يوسف/ ٥ 
إِذْ يُرِيکَهُمُ اللَّه فِي مَنَامِکَ قَلِيلا وَ لَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِيرا لَفَشِلْتُمْ وَ لَتَـنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ لٰکِنَّ اللَّه سَلَّمَ إِنَّه ﴾ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿الأنفال/ ٤٣ 
وَ مِنْ آيَاتِهِ مَنَامُکُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّـهَارِ وَ ابْتِغَاؤُکُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ فِي ذٰلِکَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ 
﴾ ﴿الروم/ ٢٣ 
فَـلَمَّا بـلََغَ مَعَه السَّعْيَ قَالَ يَا بـنَُيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَا ذَا تَـرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْـعَلْ مَا 
﴾ تُـؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاء اللَّه مِنَ الصَّابِرِينَ ﴿الصافات/ ١٠٢ 
یعنی اتفاقات آینده است... « احادیث » ولی در این آیه کلمۀ
یوسفیه (در مراتب الر) 
21 
وَ کَذلِکَ يَجْتَبِيکَ رَبُّکَ وَ يـعَُلِّمُکَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَ يُتِمُّ نِعْمَتَه عَلَيْکَ وَ عَلَى آلِ يـعَْقُوبَ 
﴾ کَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبـوََيْکَ مِنْ قَـبْلُ إِبْـرَاهِيمَ وَ إِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِيمٌ حَکِيمٌ ﴿يوسف/ ٦ 
و ما از این دانش به عنوان علم تأویل احادیث نام میبریم و معتقد هستیم که برخی از افراد 
بهصورت الهی داراي چنان قدرت موشکافی و دانش اساطیري هستند که بسیاري از حوادث 
برایشان تأویلهاي خاصی به همراه دارد، یعنی آنها هر حادثهاي را چه در رؤیا باشد و چه در 
بیداري، میتوانند تفسیر کنند و تأویلهاي صحیحی از آن داشته باشند... 
مثلاً خاموششدن آتشکده پارس پس از هزاران سال و شکستهشدن ایوان کسري یا عبور 
شهابسنگی در فلان موقعیت و زمان و مکان میتواند تأویل حادثهاي باشد که در راه است. 
گاهی همزمانی برخی از رخدادها براي حادثهشناسان تأویل خاصی از حادثهاي را بههمراه 
دارد که میتوانند آنرا پیشبینی نمایند و از طرفی دیگر نیز در تفسیر و تأویل رؤیاها گاهی 
معبران حادثهاي را تحلیل مینمایند و رؤیاهایی را که بیان حالت، آرزو، خواسته و معنایی 
باشد فاقد اصالت تأویلی میدانند، یعنی حادثهاي در این بین رخ نداده است... اما اگر حادثهاي 
در رؤیاي فردي رخ دهد، بدان معنی است که در دنیاي پیرامون و واقعی و کنونی این فرد 
باید انتظار حادثهاي را داشت. 
بنابراین برخی معبران از رؤیاها، تعابیرِ حادثهاي مینمایند! 
بههرحال رؤیاهایی که در داستان سورة یوسف به وقوع پیوسته است برخی حادثهاي هستند 
که نیاز به تأویل دارند و برخی دیگر غیرحادثهاي و تفسیري هستند که در این مجموعه همۀ 
آنها را بررسی مینماییم. 
نکتهاي که در تفسیر رؤیاهاي افراد بسیار حائز اهمیت است این است که فرد خواببیننده، 
شغل و تواناییهایش در نتیجۀ تأویل و تفسیر آن رؤیا بسیار مهم است! اهمیت و میزان توجه 
آن رؤیا در ناخودآگاه فرد رؤیابین نیز نکتهاي است که رؤیاشناسان بدان توجه فراوانی دارند. 
مثلاً زمانی که یوسف در زندان است؛ دو همسلولی دارد که هر دو به جرم سوءقصد به 
فرعون به زندان افتادهاند. احتمال کشتهشدن یا آزادشدن هر دوي آنها وجود دارد! این دو
یوسفیه (در مراتب الر) 
22 
زندانی در داخل زندان هر کدام خوابی را میبیند که خودشان از تعبیر آن چیزي نمیدانند و 
چون یوسف را فردي عالم و راستگو 22 میدانند از او میخواهند که رؤیاهایشان را تعبیر کند. 
رؤیاي فرد اول: ... خواب میبیند که در حال فشردهکردن انگور و ساختن شراب براي صاحب 
اختیارش (پادشاه یا فرعون) است و دومی: خواب میبیند که طبقـی بـر سـر دارد و در حـال 
آوردن نان و غذا براي پادشاه (فرعون) است که پرندگان به او حمله میکنند و غذاها و نانها 
.... را میبرند 23 
در اینجا یوسف میداند که شخص اول و دوم شغلشان پیش از زندان چه بوده است! (اولی 
ساقی و دومی مسئول تهیۀ غذا) 
و هر دوي این افراد متهم به سوءقصد علیه پادشاه هستند. در اینجا یوسف متوجه حادثهاي 
میشود و این حادثه در هر دوي این رؤیاها دیده میشود... فرد متهمی که ساقی پادشاه بوده 
است در حال آبگیري انگور و ساختن شراب است و متهم دوم که مسئول تهیه و آمادهسازي 
غذا است پرندگانی به او حمله میکنند و نان و غذاها را میبرند... و این دو رؤیا نشان میدهد 
که فرد اول در آینده به شغل سابقش باز میگردد که همان تهیه و آمادهسازي شراب براي 
پادشاه است (قطعاً آزاد خواهد شد) ولی فردي که مسئول تهیۀ غذاست، شغلش را از دست 
میدهد و آن پرندگان نان و غذا را از او میربایند و این رؤیا یعنی شغل نفر دوم از او گرفته 
میشود و در نهایت محکوم به اعدام و لاشهاش غذاي لاشخوران خواهد شد. 
یوسف اینرا خوب میداند فرد زندانی و متهمی که شغلش را به او میدهند و حادثۀ سرِ کار 
بودن را تجربه میکند، یعنی تبرئه میشود و به سر کار سابقش بازگردانده میشود و فردي 
که پرندگان وحشی یا شکاري، نان و غذاها را از او میربایند یعنی شغلش را از دست میدهد 
و این یعنی که نفر دوم محکوم یا اعدام میگردد... 
بههرحال، این یک پیشبینی نبود که توسط یوسف صورت گرفته باشد و بدین شکل نیست 
که این دو نفر جلوي یوسف بنشینند و بگویند: اي یوسف صدیق، آیندة ما را پیشگویی کن! 
- 22 یکی از ویژگیهاي حادثهشناسان باید صداقت و صراحت آنها باشد تا قابل اطمینان باشند. 
- 23 وَدَخَلَ مَعَهُ ٱلسِّجْنَ فَـتَـيَانَ قَالَ أَحَدُهمَُا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خمَْراً وَقَالَ ٱلْئَاخَرُ إِنيِّ أَرَانِي أَحمِْلُ فَـوْقَ رَأْسِي خُبْزاً تَأْکُلُ ٱلطَّيْـرُ مِنْهُ 
﴾ نـبَِّئْـنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نـرََاکَ مِنَ ٱلْمُحْسِنِينَ ﴿يوسف/ ٣٦
یوسفیه (در مراتب الر) 
23 
بلکه یوسف با تأویل حادثههایی که این دو نفر در رؤیا دیدند آنها را راهنمایی کرد و 
غیرممکن بود که نفر اول بیاید و بگوید: اي یوسف خواب دیدهام که در آسمان پرواز میکنم 
و نفر دوم بیاید بگوید اي یوسف خواب دیدم که از زندان آزاد میشوم! و بعد یوسف بگوید: 
تویی که خواب دیدي پرواز میکنی کشته میشوي و تویی که خواب میبینی آزاد میشوي 
آزاد خواهی شد! 
زیرا همۀ زندانیها، چه آنهایی که اعدام میشوند و چه آنهایی که پس از پایان حبس آزاد 
میشوند هرچند روز در میان خواب آزادشدن از زندان را میبینند و این خوابها یک حادثه 
نیست، بلکه یک حس درونی و آرزوي هر زندانی است که آزاد شود. از اینروست که تمام 
زندانیان هرچند روز در میان خواب آزادي میبینند. 24 
بههرحال یوسف یک پیشگو نیست، یک حادثهشناس است و از اینروست که یعقوبِ پدر در 
کودکی به یوسف گفت: خداوند از تأویل احادیث به تو خواهد آموخت! 
رؤیاشناسان و معبران میدانند که توان تشریح یک رؤیا توسط خود رؤیابین، نیاز به 
تواناییهاي خاص دارد... 
بسیار رخ میدهد که ما رؤیایی را میبینیم ولی متأسفانه قادر به تعریفکردن آن نیستیم! در 
هر صورت نحوة بیان رؤیایی که یوسف کودك دیده بود براي چون یعقوبی بسیار حائز 
اهمیت است؛ زیرا یوسف حالت سجدهکردن ستاره را بیان میکند.... قطعاً به قول خداوند در 
قرآن: تمام موجودات برروي زمین و آسمان تسبیح او را میکنند اما ما متوجه نمیشویم! 25 
و این مطلب یعنی حیوانات و گیاهان نیز براي خداوند نماز میخوانند و عبادت او را میکنند، 
سجده و رکوع دارند؛ اما این چیزي نیست که چشم ظاهربین ما قادر به کشف آن باشد.... 
اما وقتی یوسف کودك میتواند سجدهکردن را تشخیص دهد، نشاندهندة این است که 
یوسف میتواند تأویل حوادث و برخی اتفاقات را کشف نماید و قطعاً یعقوب دانا از بیان این 
رؤیاي سنگین توسط این فرزند کودك، آیندهاي عالمانه و خاص را براي فرزندش پیشبینی 
 - 24 به امید آزادي همۀ زندانیان و دلخستگان عالم و برچیدهشدن تمام زندانهاي دنیا 
- 25 تُسَبِّحُ لَ هُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْ ض وَ مَنْ فِيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْ ءٍ إِلا يُسَبِّحُ بِحَمْدِه وَ لکِنْ لا تَـفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّه کَانَ 
﴾ حَلِيما غَفُورا ﴿الإسراء/ ٤٤
یوسفیه (در مراتب الر) 
24 
میکند و آن آیندهاي است که بیان میکند وقتی یوسف به بلوغ فکري و جسمی میرسد 
توانایی فهمیدن تحلیل و تأویل بسیاري از اتفاقات را خواهد داشت. 
اما میگوید: رؤیاي خود را براي برادرانت نقل نکن که آنها نقشۀ بدي برایت میکشند؛ زیرا 
شیطان دشمن بزرگ انسان است! 
و گاهی این سؤال در ذهن ما میآید که چرا یعقوب دانا آنقدر نگرش منفی نسبت به برادران 
یوسف دارد و قضاوت پیش از واقعه میکند؟! 
آیا یعقوب خبري از غیب دارد؟ و یا خداوند به او در سرنوشت یوسف وحی نموده است که 
یوسف را از برادرانش برحذر دارد؟ و آیا اگر انسان قبل از اینکه کسی کار اشتباهی انجام دهد، 
پیشبینی کار خطایی از او بکند، گناهی مرتکب نشده است و این کار غیبت یا تهمتزدن 
محسوب نمیشود؟! 
پاسخ: یعقوب غیب نمیداند، بلکه هیچکس از غیب نمیداند... 
جز آنچه خدا بخواهد، براي خودم اختیار سود و زیانی ندارم و اگر غیب میدانستم قطعاً » : بگو 
خیر بیشتري میاندوختم و هرگز به من آسیبی نمیرسید، من جز بیم دهنده و بشارتگر براي 
26 «. گروهی که ایمان میآورند، نیستم 
هیچکس از غیب خداوند خبر ندارد.... 
وَ عِنْدَه مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لا يـعَْلَمُهَا إِلا هُوَ وَ يـعَْلَمُ مَا فِي الْبَـرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلا يـعَْلَمُهَا 
﴾ وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يَابِسٍ إِلا فِي کِتَابٍ مُبِينٍ ﴿الأنعام/ ٥٩ 
و کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست. جز او [کسى] آن را نمىداند، و آنچه در خشکى و دریاست 
مىداند، و هیچ برگى فرو نمىافتد مگر [اینکه] آن را مىداند و هیچ دانهاى در تاریکیهاى 
زمین و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى روشن [ثبت] است. 
در روش تفسیر قرآن به قرآن و در بررسی آیات دیگر بدان نتیجه میرسیم که نه یعقوب، 
بلکه هیچکس غیب نمیداند و خداوند نیز این موضوع را به یعقوب الهام و وحی ننموده بود 
که قرار است چه اتفاقی براي یوسف بیافتد! 
26 - قُلْ لاَ أَمْلِکُ لِنَـفْسِي نـفَْعاً وَ لاَ ضَرّاً إِلاَّ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَکْثَـرْتُ مِنَ الخَْيْرِ وَ مَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا 
﴾ إِلاَّ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يـؤُْمِنُونَ ﴿الأعراف/ ١٨٨
یوسفیه (در مراتب الر) 
25 
بلکه مشکل یعقوب اصلاً با فرزندانش نیست، بلکه مشکل یعقوب تنها با شیطان بود! یعقوب 
میداندکه خداوند براي هر یک از پیامبران دشمنان و شیاطینی از جن و انس قرار داده 
است. 27 
و میدانست که اگر شیطان منزلت والاي یوسف را بفهمد و اینکه قرار است یوسف قائم و 
وارث آلابراهیم شود، حتماً براي انسانی چون یوسف دشمنی خواهد نمود... 
یعقوب دانا بیشتر از هرکسی مراتب شیطان را میداند و میداند که شیاطین بر چه 
انسانهایی نازل میشوند و همیشه در برابر انسانهاي بزرگ و انبیا، سپاه دشمنی خود را 
میآورند... 
سؤال: شیاطین چگونه بر انسانها وارد میشوند؟ 
پاسخ: از نَفسهایی مانند: حسادت، طمع، عقدهها و کمبودها! 
زیبایی یوسف، دانش الهی و فراست او و از همه مهمتر توجه خاص پدر به یوسف، احساس 
حسادت و کینه و کمبودهایی را براي برادران یوسف بهوجود میآورد... هر یک در ناخودآگاه 
خویش مایلند سر به تن یوسف نباشد! اما احساس قلبی خود را بروز نمیدهند! البته یوسف 
کودك، تنها این رؤیا را ندیده بود، بلکه بارها رؤیاهاي مبارکی دیده بود که نشانگر وسعت 
روح اوست، اما تمام برادران بزرگتر یوسف که به ظاهر تحت تعلیم یعقوب نبی هستند 
هرچند که همگی مؤمن و درستکار بودند ولی این موضوع را میدانستند که از فرزندان 
یعقوب باید کسی وارث نبوت و مهتر قوم اسرائیل شود... و یعقوب، یوسف را از این برحذر 
داشت که احساس حسادت برادران را تحریک کند و برادران نیز تا آن زمان هنوز احساس و 
نفرت و حسادت خود را بروز نمیدهند تا زمانیکه دور هم جمع میشوند و بساط غیبت را 
آغاز میکنند؛ ابتدا بر علیه یعقوب و سپس بر علیه یوسف و توجه پدر به او! 
- 27 وَکَذَ لِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نِبِيٍّ عَدُوّاً شَيَاطِينَ ٱلْإِنسِ وَ ٱلجِْنِّ يُوحِي بـعَْضُهُمْ إِلَىٰ بـعَْضٍ زُخْرُفَ ٱلْقَوْلِ غُرُوراً وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ مَا فَـعَلُوهُ 
فَذَرْهُمْ وَمَا يـفَْتَــرُونَ ﴿انعـام/ ١١٢ ﴾ ؛ بدینگونه هر پیغمبري را دشمنی نهادیم از شیاطین انس و جـن کـه بـراي فریـب، 
گفتار آراسته به یکدیگر القا میکنند، اگر پروردگار تو میخواست چنین نمیکردند پس ایشان را با چیزهایی که میسازند 
واگذار.
یوسفیه (در مراتب الر) 
26 
قَالَ يَا بـنَُيَّ لَا تَـقْصُصْ رُؤْيَاکَ عَلَىٰ إِخْوَتِکَ فَـيَکِيدُواْ لَکَ کَ يْداً إِنَّ ٱلشَّيْطَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ 
﴾ ﴿يوسف/ ٥ 
گفت پسرکم! رؤیاي خویش را به برادرانت مگو که در کار تو نیرنگی کنند، چون شیطان 
دشمن آشکار انسان است. 
وَکَذَ لِکَ يَجْتَبِيکَ رَبُّکَ وَيـعَُلِّمُکَ مِن تَأْوِيلِ ٱلْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَ تَهُ عَلَيْکَ وَعَلَىٰ ءَالِ يـعَْقُوبَ کَمَا 
﴾ أَتَمَّهَا عَلَىٰ أَبـوََيْکَ مِن قَـبْلُ إِبْـرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِيمٌ حَکِيمٌ ﴿ ٦ 
و بدینسان پروردگارت تو را برمیگزیند و تعبیر احادیث را تعلیمت میدهد و نعمت خویش را 
بر تو و بر خاندان یعقوب کامل میکند چنانچه پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق کامل 
کرده بود که پروردگارت دانا و حکیم است. 
﴾ لَّقَدْ کَانَ فِي يُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ ءَايَاتٌ لِّلسَّائِلِينَ ﴿يوسف/ ٧ 
به راستی که در سرگذشت یوسف و برادرانش براي پرسشکنان عبرتها است. 
﴾ إِذْ قَالُواْ لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَىٰ أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿يوسف/ ٨ 
آن دم که گفتند یوسف و برادرش نزد پدرمان از ما که دستهاي نیرومندیم محبوبترند، که 
پدر ما، در ضلالتی آشکار است. 
﴾ ٱقْـتُـلُواْ يُوسُفَ أَوِ ٱط رَحُوهُ أَرْضاً يَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِيکُمْ وَتَکُونُواْ مِن بـعَْدِهِ قَـوْماً صَالحِِينَ ﴿يوسف/ ٩ 
یوسف را بکشید یا به سرزمینی دور بیندازیدش که علاقه پدرتان خاص شما شود و پس از 
آن مردمی شایسته شوید. 
و کمکم هریک متوجه حس کینه و کمبود محبت و حسادتهاي دیگري میشود و اتفاقی 
که بین برادران میافتد این است، تا این لحظه که جمع شدند و حرف دل همدیگر را شنیدند، 
نمیدانستند که همگی نسبت به یوسف و توجه و اهمیت یعقوب به او تا این حد مشکل 
دارند. بههرحال شیطان آنقدر کینهها و نفرتها و حسادتهاي ایشان را افزایش میدهد تا 
اینکه شیطان در جمع برادران خشمگین از دهان یکی از آنها جملهاي را میگوید که گویا 
ایدة نفسانی همۀ برادران است.
یوسفیه (در مراتب الر) 
27 
یوسف را بکشید یا او را به سرزمینی بیندازید، تا توجه پدرتان معطوف شما » [: [یکی گفت 
28 «. گردد و پس از او مردمی شایسته باشید 
هرچند که فرزندان یعقوب آنقدر هم سنگدل نبودند، اما تجمع آنها باعث چنین اتفاقی 
میشود و خواسته و ناخواسته چنین عهد شومی را با همدیگر میبندند و این جمع و نفرت و 
کینه، حادثۀ بسیار بدي بود که در آینده نیز یعقوب به شدت از آن هراسان است و جلسۀ 
آنها را شیطان هدایت مینمود. 
و در ادامۀ داستان زمانی که برادران پس از سالهاي بسیار میخواهند جمع شوند و دوباره 
برادر محبوب دیگر بنیامین را به نزد عزیز مصر ببرند چارهاي به ذهن یعقوب دانا میرسد و 
آن این است که نگذارد این افراد در طول سفر بهصورت جمعی از دروازة اصلی شهر وارد 
شوند، بلکه یعقوب با اندیشه و فراستی به فرزندانش میگوید: 
اي پسران من، [همه] از یک دروازه [به شهر] درنیایید، بلکه از دروازههاي مختلف » : و گفت 
وارد شوید و من [با این سفارش] چیزي از [قضاي] خدا را از شما دور نمیتوانم داشت. فرمان 
29 «. جز براي خدا نیست. بر او توکل کردم و توکل کنندگان باید بر او توکل کنند 
یعقوب دانا از این میترسد که دوباره برادران جمع شوند و نقشه و حیلهاي در هم نمایند و 
شیطان در این بینکاري به آنها یاد دهد تا دوباره فرزند عزیز دیگري از یعقوب گرفته شود؛ 
زیرا این فرزند(بنیامین) پس از یوسف محبوبترین فرزند یعقوب است و قطعاً برادران به این 
فرزند نیز حسادت دارند و شاید کینۀ از بین بردن او را هم بر سر داشته باشند... 
در هر صورت هدف یعقوب این بود که نگذارد برادران دوباره در طول این سفر با هم جمع 
شوند و حیله و توطئهاي براي از بین بردن یا پنهاننمودن بنیامین در سر کنند. 
وَ لَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ ما کانَ يـغُْني عَنْـهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ ءٍ إِلاَّ حاجَةً في نـفَْسِ 
﴾ يـعَْقُوبَ قَضاها وَ إِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِما عَلَّمْناهُ وَ لکِنَّ أَکْثَـرَ النَّاسِ لا يـعَْلَمُونَ﴿يوسف/ ٦٨ 
﴾ - 28 اقْـتُـلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً يَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِيکُمْ وَ تَکُونُوا مِنْ بـعَْدِهِ قَـوْماً صَالحِِينَ ﴿يوسف/ ٩ 
29 - وَ قَالَ يَا بَنِيَّ لاَ تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْـوَابٍ مُتَـفَرِّقَةٍ وَ مَا أُغْنِي عَنْکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ ءٍ إِنِ الحُْکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ 
﴾ عَلَيْهِ تَـوَکَّلْتُ وَ عَلَيْهِ فَـلْيَتَـوَکَّلِ الْمُتَـوَکِّلُونَ ﴿يوسف، ٦٧
یوسفیه (در مراتب الر) 
28 
و چون همانگونه که پدرانشان به آنان فرمان داده بود وارد شدند، [این کار] چیزي را در 
برابر خدا از آنان برطرف نمیکرد جز اینکه یعقوب نیازي را که در دلش بود، برآورد و 
بیگمان، او از [برکت] آنچه بدو آموخته بودیم داراي دانشی [فراوان] بود، ولی بیشتر مردم 
نمیدانند. 
انتخابشدگان!  
خداوند در بین بندگانش، انسانهاي والایی دارد؛ چه آنهایی که رسالتی دارند چه آنهایی 
که مؤمن و صالح و درستکردار هستند! و گاهی برخی نعمتهاي عجیبی را بهصورت 
اختصاري درك میکنند. 
شاید هر یک از بندگان خاص خداوند، مسئولیتها و ویژگیهایی را داشته باشند و حکمت 
والاي الهی اراده نمایند تا بندهاي از بندگان برگزیدهاش به تکامل برسد و در حین رسیدن به 
تکامل، صاحب رسالتی از طرف خداوند شود. رسالت آنها، هدایت انسانها و ترویج 
یگانهپرستی و توحید و ایجاد حق میباشد. 
اما این بدان معنی نیست که پیامبران تنها بندگان برگزیده و محبوب خداوند باشند و رسالت، 
تنها با ایشان معنی دهد. 
همۀ مؤمنان خود را به رسالت الهی مکلف میدانند، بدین معنی که باید خداوند، حق و 
درستی را یاري نمایند و خود را از بدي و نادرستی دور نگه دارند و به دنبال برقراري عدالت 
باشند و قطعاً برپایی حق از نشانههاي هر مؤمن است. 
اما داستان برگزیدگان کمی تفاوت دارد، بدین معنی که آنها امکانات و تواناییهاي خاص و 
از همه مهمتر تربیت و سرنوشتی خاص را پشت سر میگذارند و حکمت کتاب و رسالت را در 
مقطعی از زمان با هم دریافت میکنند. 
﴾ وَ لَمَّ ا بـلََغَ أَشُدَّهُ آتَـيْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِي الْمُحْسِنينَ ﴿يوسف/ ٢٢ 
خداوند در مورد یوسف میگوید: و چون یوسف به حد رشد رسید، او را حکمت و دانش عطا 
کردیم، و نیکوکاران را چنین پاداش می دهیم.
یوسفیه (در مراتب الر) 
29 
و باز در آیاتی دیگر در مورد پیامبرانی چون موسی و سلیمان ... می فرماید: 
﴾ وَ لَمَّا بـلََغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوى آتَـيْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِي الْمُحْسِنينَ ﴿قصص/ ١٤ 
و چون به رشد و کمال خویش رسید، به او حکمت و دانش عطا کردیم و نیکوکاران را چنین 
پاداش می دهیم. 
تمام ادیان که توسط پیامبران ایجاد گردیده است؛ پس از مدتی دستخوش حوادث و 
تحریفات و کجرويها و انحراف میشدند و دوباره توسط مصلحی اصلاح و بهروز و زنده 
میگردند... و این نکتهاي است که یعقوب بدان اشاره مینماید و همانطور که بر تو و 
آلیعقوب و پیش از آن بر آلابراهیم و اسحاق تمام میکند. 
چه کسی یوسف را میخرد؟ 
خداوند خریدار واقعی یوسف بود!  
وَ قالَ الَّذِي اشْتَراهُ مِنْ مِصْرَ لاِمْرَأَتِهِ أَکْرِمي مَثْواهُ عَسى أَنْ يـنَْـفَعَنا أَوْ نـتََّخِذَهُ وَلَداً وَ کَذلِکَ مَکَّنَّا 
لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَ لِنُـعَلِّمَهُ مِنْ تَأْويلِ الْأَحاديثِ وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى أَمْرِهِ وَ لکِنَّ أَکْثَـرَ النَّاسِ لا 
﴾ يـعَْلَمُونَ ﴿يوسف/ ٢١ 
نیکش بدار، شاید به حال ما سود » : و آنکس که او را از مصر خریده بود به همسرش گفت 
و بدینگونه ما یوسف را در آن سرزمین امکانات و «. بخشد یا او را به فرزندي اختیار کنیم 
قدرت بخشیدیم تا به او تأویل خوابها را بیاموزیم و خدا بر کار خویش چیره است ولی بیشتر 
مردم نمیدانند. 
و یوسف نبی نیز از این قضیه مستثنی نیست! و رؤیاي یوسف بدان معنی نبوده است که 
یعقوب گمان ببرد یوسف در آن سن کودکی به پیامبري خواهد رسید.... 
همانطور که در کتاب المر (رسولان 30 ) گفتم یوسفیه یکی از یازده ابعاد مراتب خلق یک 
ستاره است. این مراتب به ترتیب عبارتند از: 
-1 نوحیه 2- ابراهیمیه 3 - موسویه 4- یونسیه 5 - یوسفیه 6- ایوبیه 7- ذکریه 
-8 داودیه 9- سلیمانیه 10 - محسنیه (س) (قمري) 11 - محمدیه (خورشیدي) 
(Face book: Mohsen Amiraslani) - 30 کتاب رسولان (المر) نویسنده: محسن امیراصلانی
یوسفیه (در مراتب الر) 
30 
و هر رسولی که از طرف خداوند و به اذن هو، بخواهد نبی گردد باید این مراتب را بگذراند و 
در واقع حوادث، امکانات و ویژگیهاي این مراحل را سپري نماید. 
و حال در نظر داشته باشید که حروف مقطعۀ الر ابتداي سورة یوسف نیز بر همین موضوع 
اشاره دارد. 
﴾ الر تِلْکَ آيَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِينِ ﴿يوسف/ ١ 
الف، لام، راء. این است آیات کتاب روشنگر. 
پس قطعاً الر سورة یوسف به اسرار رسولشدن اشاره دارد و الر خود یکی از مراتب المر 
(المرسلین) است. 
بنابراین سرّ این داستان که خود از اَحسنُ القصص است، تنها بیان یک داستان عشقی یا یک 
کرامت اخلاقی بندهاي برگزیده نیست، بلکه در داستان یوسف و برادرانش پاسخهاي زیادي 
براي اهل علم و خاصان و منتظران و برادران حقیقی خواهد بود. داستان یوسف و 
برادرانش داستان ظهور رسول حق در مراتب یوسفیه است. رسولی که امامت 
مؤمنان را بر عهده خواهد گرفت و رسولان را یاري خواهد داد و دین قیم را بهوجود خواهد 
آورد و او همان صاحب س یعنی یس 31 خواهد بود و از اینرو خداوند این سوره را با الر 
شروع نموده است که یکی از مراتب یازدهگانۀ ظهور رسول حق را براي برادران (یاران و 
حواریون) شرح دهد. 
روح الهی  
ما نیکوترین سرگذشت را به موجب این قرآن که به تو وحى کردیم، بر تو حکایت مىکنیم و 
تو قطعاً پیش از آن از بىخبران بودى. 32 
اى پسران من، بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از روح خدا نومید مباشید، زیرا جز 
گروه کافران کسى از روح خدا نومید نمىشود. 33 
- 31 به مطالعۀ کتاب یس از همین نویسنده بپردازید. 
﴾ - 32 نَحْنُ نـقَُصُّ عَلَيْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْـنَا إِلَيْکَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ کُنْتَ مِنْ قَـبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ ﴿يوسف/ ٣
یوسفیه (در مراتب الر) 
31 
این آیه نشانگر این است که حقیقت روحالقدس (روح خدایی) تمثیل شیء مقدم بر اعراض 
هوست؛ یعنی مهمتر از پیداکردن پیامبر است، چون احتمال دارد که امروز نتوانیم 
حضرتعیسی، یوسف یا محمد را پیدا کنیم، ولی میتوانیم حقیقت روح الهی ایشان را پیدا 
کنیم که واحد بوده و در زمانهاي مختلف در این افراد نزول کرده است. بنابراین ظهور 
روحالقدس در هر زمانی ممکن، حتمی و قطعی است. 
است؛ در زمانی که نه تنها به برادران « سفارش خداوند » سفارش یعقوب در این سوره در واقع 
تنی یوسف، بلکه به همۀ برادران حقیقی چون یوسفی این جمله را میگوید: اي کسانی که 
ادعاي برادري براي چون یوسف گمگشتهاي را دارید، بروید به دنبال یوسف و برادرش 
بگردید و آنها را در هر سرزمینی که هستند، بیابید و باز در جملهاي دیگر یعقوب به چون 
برادرانی یاد میدهد که چون یوسفی را چگونه بیابند؟ 
بهوسیلۀ روحالقدس، میتوان یوسف را در هر زمانی یافت. 
اینکه هو میفرماید: بروید اي فرزندانم از حال یوسف و برادرش بپرسید، همانا از روح خداوند 
﴾ ناامید نمیشوند مگر کافران ﴿یوسف/ 87 
اما روحالله و روحالقدس کیست و چیست؟ 
در تفاسیر بسیاري از مفسرین و مترجمین دیدهام که کلمۀ روحالله را به معنی رحمتالله 
ترجمه و تفسیر نمودهاند. 
و برخی دیگر روحالله را به معنی جبرئیل یا حضرتعیسی(رسولالله) ترجمه و تفسیر نمودهاند! 
برحذر باشید، قرآن را خداوند نازل نمود و از آن و کلماتش محافظت نموده است و روحالله 
هرگز رحمتالله نیست و حال به تفسیر روحالله میپردازیم. به این آیات توجه بفرمایید: 
وَ کَذلِکَ أَوْحَيْـنَا إِلَيْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنَا مَا کُنْتَ تَدْرِي مَا الْکِتَابُ وَ لاَ الْإِيمَانُ وَ لکِنْ جَعَلْنَاهُ نُوراً 
﴾ نـهَْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَ إِنَّکَ لَتَـهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿الشورى/ ٥٢ 
- 33 يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَـتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ لاَ تَـيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَ يـيَْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ 
﴾ ﴿يوسف/ ٨٧
یوسفیه (در مراتب الر) 
32 
و همین گونه، روحى از امر خودمان به سوى تو وحى کردیم. تو نمىدانستى کتاب چیست و 
نه ایمان [کدام است؟] ولى آن را نورى گردانیدیم که هرکه از بندگان خود را بخواهیم به 
وسیله آن راه مىنماییم و به راستى که تو به خوبى به راه راست هدایت مىکنى. 
رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يـلُْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُـنْذِرَ يـوَْمَ التَّلاَقِ 
﴾ ﴿غافر/ ١٥ 
بالابرنده درجات، خداوند عرش، به هرکس از بندگانش که خواهد آن روحالقدس را به فرمان 
خویش مىفرستد، تا [مردم را] از روز ملاقات [با خدا] بترساند. 
مقصود خداوند در اشارة یعقوب به پیداکردن روحالله و ناامید شدن از عدم نزول روحالقدس در 
بندة برگزیدهاي چون یوسف، همین معناست که انکارش مانند ظلم و کفر است! 
در واقع خداوند میخواهد به چون برادرانی بگوید که چگونه میشود چون یوسفی را پیدا کرد! 
از نظر یعقوب (خداوند)، یوسف همان کسی است که در مراتب نزول روحالله قرار میگیرد و 
ایمانآوردن به چون یوسفی مستلزم ایمانآوردن به حقیقت روحالقدس (روح الهی) است و تا 
زمانی که دانش ما نسبت به روحالقدس افزایش نیافته است یوسف را 
نخواهیم یافت. در این خصوص به کتاب ملکوت بخش روح مراجعه شود تا حقایق 
بیشتري مربوط به روحالقدس و القاء روح الهی را بهدست آورید. 
﴾ إِذْ قَالُوا لَيُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ ﴿يوسف/ ٨ 
یوسف و برادرش نزد پدرمان از ما که جمعى نیرومند هستیم » : هنگامى که [برادران او] گفتند 
«. دوست داشتنىترند. قطعاً پدر ما در گمراهى آشکارى است 
در کل علت همیشگی دوري برادران از یوسف و بیخبري از احوال او و دركنکردن او در 
جمع برادران چه به عنوان عزیز مصر و چه به عنوان برادر کوچک، تنها خود برادران هستند و 
این برادران همان مدعیان برادري و یاوري و نگهداري از یوسف هستند! 
گاهی روایاتی را که از پیامبر و ائمۀاطهار در توصیف قائمآلمحمد (تمامکنندة حجت بر آیین 
رسولالله) میخوانیم به این قبیل احادیث برمیخوریم که... [زمانی فرا رسد که قائم در 
بازارها و خانههاي این مردم قدم بگذارد، ولی مردم او را نمیشناسند] و در جاهایی دیگر 
احادیثی از ایشان به چشم میخورد که گفتهاند ظهور منجی بستگی به یاري پیروان (برادران)
یوسفیه (در مراتب الر) 
33 
هو دارد! و از اینرو برخی نقل نمودهاند که منجی ظهور نخواهد نمود مگر زمانی که تعداد 
313 نفر از یارانش جمع شوند و این 313 نفر شاید اشاره به 313 برادر حقیقی و نه چون 
برادران یوسف باشد! 
در هر صورت اکنون نیز در بین مسلمانان هزاران نفر از مردم را میشناسیم که ادعاي یاري 
و اطاعت از منجی را در سر دارند و از خدا میخواهند که در زمان ظهور ایشان از یارانش 
باشند و از انصار هو شوند و این آرزویشان است. 
شاید حب یوسف (منجی) در قلب هر صاحب کرامتی، همچون جمال مثالی از ظهور منجی 
باشد (الله اعلم). 
بههرحال همه میدانند که سورة یس و سورة یوسف اشارات زیادي به منجی آخرالزمان 
(امامزمان، رسول آخرالزمان، منجی، یا قائم آلمحمد) دارد. 
در حالیکه برادران یوسف در هر عصري ادعایشان این است که... 
ما حافظان یوسف هستیم و اگر با وجود مردان قدرتمندي چون ما یوسف را گرگ بدرد قطعاً 
ما انسانهایی ضعیف هستیم. 34 
در واقع برادران همیشه از یعقوب (خداوند) میخواهند که یوسف را به آنها بدهد و از پیش 
قول دادهاند که اگر با وجود آنها گرگ یوسف را بخورد (دشمن از بین ببرد) بهشدت ضرر 
مینمایند. اما واقعیت این است که شاید همین منتظران ظهور، دشمن اصلی ظهور یوسف 
هستند و اگر یوسف (منجی) را بیابند یا او را به چاه (زندان) میاندازند یا میکشند یا به 
سرزمینی دور تبعید مینمایند و از اینروست که در داستان یوسف و برادرانش همیشه براي 
کنجکاوان پاسخهایی خواهد آمد و اینکه چرا یعقوب (خداوند) یوسف (منجی) را با برادرانش 
نمیفرستد، هرچند که آنها بهشدت ادعاي محافظت از او را دارند؛ به زودي آشکار میشود. 
یعقوب (خداوند) میداند که این برادران نمیتوانند چون یوسفی را درك و تحمل کنند! 
زیبایی و کمالات یوسف آنقدر براي برادران سنگین نیست، بلکه خاصبودن و قائمبودن 
یوسف سنگین است و تمامکننده و کاملکنندة آیین ابراهیم کسی جز یوسف نبود که 
﴾ - 34 قَالُوا لَئِنْ أَکَلَهُ الذِّئْبُ وَ نَحْنُ عُصْبَة إِنَّا إِذاً لخََاسِرُونَ ﴿يوسف/ ١٤
یوسفیه (در مراتب الر) 
34 
موردنظر و انتخاب خداوند بود و اینکه چرا یوسف باید انتخاب شود و نه آنها موضوع 
غیرقابل هضمی براي برادران بود. 
همانا پدرمان بیش از حد یوسف را دوست دارد و قطعاً نسبت به او در گمراهی آشکاري 
است 35 و... یوسف در چاه (زندان)، یوسف پنهان! یوسف عزیز (محبوب) 
بههرحال سرنوشت یوسف نه به عنوان سرنوشت عجیبی که مورد توجه خداوند است بلکه 
اشارتی به مراتب الر این سوره، یعنی رسالت و ظهور رسول دارد و این ویژگیها که یکی از 
ابعاد رسول حق و صاحب س (یعنی: یس [یاسین] * سوگند به قرآن حکمتآموز، * که 
قطعاً تو از [جمله] پیامبرانى 36 ) است و تنها با تأویل آن براي اهل نظر پاسخهایی را به 
همراه خواهد داشت. 
بههرحال آنچه که بر یوسف رخ داد براي رسول حق رخ میدهد که در مراتب 11 گانۀ المر 
خواهد بود... قدمبهقدم و وجببهوجب و این ارادة خداوند بوده است که پیش از شروع داستان 
در این سوره میفرماید: 
﴾ الر تِلْ کَ آيَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِينِ ﴿يوسف/ ١﴾ إِنَّا أَنْـزَلْنَاهُ قُـرْآناً عَرَبِيّاً لَعَلَّکُمْ تَـعْقِلُونَ ﴿يوسف/ ٢ 
و قطعاً اگر این کتاب(قرآن) عربی نبود ما هرگز به اسرار و تأویل و بطون آن پی نمیبردیم. 37 
داستان گفته شده و داستان وحی شده...  
یوسف را بکشید یا او را به سرزمینى بیندازید، تا توجه پدرتان معطوف شما » [: [یکى گفت 
یوسف را » : گویندهاى (قائلی) از میان آنان گفت * «. گردد و پس از او مردمى شایسته باشید 
مکشید. اگر کارى مىکنید، او را در نهانخانۀ چاه بیفکنید تا برخى از مسافران او را 
38«. برگیرند 
نقشۀ برادران چون یوسفی اینگونه است... 
﴾ -35 إِذْ قَالُواْ لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَىٰ أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿يوسف/ ٨ 
﴾ - 36 يس ﴿يس/ ١﴾ وَ الْقُرْآنِ الحَْکِيمِ ﴿يس/ ٢﴾ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿يس/ ٣ 
﴾ - 37 إِنَّا أَنْـزَلْنَاهُ قُـرْآناً عَرَبِيّاً لَعَلَّکُمْ تَـعْقِلُونَ ﴿يوسف/ ٢ 
- 38 اقْـتُـلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً يَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِيکُمْ وَ تَکُونُوا مِنْ بـعَْدِهِ قَـوْماً صَالحِِينَ ﴿يوسف/ ٩﴾ قَالَ قَائِلٌ مِنْـهُمْ لاَ 
﴾ تَـقْتُـلُوا يُوسُفَ وَ أَلْقُوهُ فِي غَيَابَةِ الجْ بِّ يـلَْتَقِطْ هُ بـعَْضُ السَّيَّارَةِ إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِينَ ﴿يوسف/ ١٠
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی
یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی

More Related Content

What's hot

RITUALS AND CONTACT PRAYER (nAMAZ) IN ISLAM
RITUALS AND CONTACT PRAYER (nAMAZ) IN  ISLAMRITUALS AND CONTACT PRAYER (nAMAZ) IN  ISLAM
RITUALS AND CONTACT PRAYER (nAMAZ) IN ISLAMDr Kashif Khan
 
4 Enoh ”Cartea invataturii - Cartea lui Enoh” sau ”Evanghelia preistori...
4 Enoh   ”Cartea  invataturii - Cartea  lui  Enoh” sau ”Evanghelia  preistori...4 Enoh   ”Cartea  invataturii - Cartea  lui  Enoh” sau ”Evanghelia  preistori...
4 Enoh ”Cartea invataturii - Cartea lui Enoh” sau ”Evanghelia preistori...Fotbal Joc la Performanta
 
İmam gazali devlet başkanlarına nasihatler
İmam gazali   devlet başkanlarına nasihatlerİmam gazali   devlet başkanlarına nasihatler
İmam gazali devlet başkanlarına nasihatlerSelçuk Sarıcı
 
أحكام التجويد برواية ورش
أحكام التجويد برواية ورشأحكام التجويد برواية ورش
أحكام التجويد برواية ورشسمير بسيوني
 
LE CROYANT A L’ÉPREUVE DE SON EGO .
LE CROYANT A L’ÉPREUVE DE SON EGO .LE CROYANT A L’ÉPREUVE DE SON EGO .
LE CROYANT A L’ÉPREUVE DE SON EGO .Sadek KHEDDACHE
 
NAMAZ IS THE PAGAN PACKAGE OF COMMITTING SHIRK 5 TIMES A DAY
NAMAZ IS THE PAGAN PACKAGE OF COMMITTING SHIRK 5 TIMES A DAYNAMAZ IS THE PAGAN PACKAGE OF COMMITTING SHIRK 5 TIMES A DAY
NAMAZ IS THE PAGAN PACKAGE OF COMMITTING SHIRK 5 TIMES A DAYDr Kashif Khan
 
CORRECT UNDERSTANDING OF SAWOM صوم
CORRECT UNDERSTANDING OF SAWOM صومCORRECT UNDERSTANDING OF SAWOM صوم
CORRECT UNDERSTANDING OF SAWOM صومDr Kashif Khan
 
DOV’E’ ALLĀH?
DOV’E’ ALLĀH?DOV’E’ ALLĀH?
DOV’E’ ALLĀH?Ahmed
 
SALAAH “صلاۃ” IS NOT CONTACT PRAYER (NAMAZ)
SALAAH “صلاۃ” IS NOT CONTACT PRAYER (NAMAZ)SALAAH “صلاۃ” IS NOT CONTACT PRAYER (NAMAZ)
SALAAH “صلاۃ” IS NOT CONTACT PRAYER (NAMAZ)Dr Kashif Khan
 
Historite e Pejgambereve
Historite e PejgambereveHistorite e Pejgambereve
Historite e PejgambereveRregullatIslame
 
Asbab al nuzul by al-wahidi
Asbab al nuzul by al-wahidiAsbab al nuzul by al-wahidi
Asbab al nuzul by al-wahidiPLL1
 
José Airton de Carvalho
José Airton de CarvalhoJosé Airton de Carvalho
José Airton de CarvalhoRODRIGO ORION
 
Pero ahora estamos libres de la ley?
Pero ahora estamos libres de la ley?Pero ahora estamos libres de la ley?
Pero ahora estamos libres de la ley?HaimbenYisrael
 
JASINI SHQIP (Përkthim i Dr. Musli Vërbanit)
JASINI SHQIP (Përkthim i Dr. Musli Vërbanit)JASINI SHQIP (Përkthim i Dr. Musli Vërbanit)
JASINI SHQIP (Përkthim i Dr. Musli Vërbanit)Libra Islame
 
الأدب الاسلامي
الأدب  الاسلاميالأدب  الاسلامي
الأدب الاسلاميwasan5
 
Edgard armond passes e radiações
Edgard armond   passes e radiaçõesEdgard armond   passes e radiações
Edgard armond passes e radiaçõesEWALDO DE SOUZA
 
Imparatia misterioasa a spiritelor (episcopul Martin) - Dicteu Divin prin Jak...
Imparatia misterioasa a spiritelor (episcopul Martin) - Dicteu Divin prin Jak...Imparatia misterioasa a spiritelor (episcopul Martin) - Dicteu Divin prin Jak...
Imparatia misterioasa a spiritelor (episcopul Martin) - Dicteu Divin prin Jak...billydean
 
QURANIC HORحور & NAHAR نھر IN THE HEBREW BIBLE
QURANIC HORحور & NAHAR نھر IN THE HEBREW BIBLE QURANIC HORحور & NAHAR نھر IN THE HEBREW BIBLE
QURANIC HORحور & NAHAR نھر IN THE HEBREW BIBLE Dr Kashif Khan
 

What's hot (20)

RITUALS AND CONTACT PRAYER (nAMAZ) IN ISLAM
RITUALS AND CONTACT PRAYER (nAMAZ) IN  ISLAMRITUALS AND CONTACT PRAYER (nAMAZ) IN  ISLAM
RITUALS AND CONTACT PRAYER (nAMAZ) IN ISLAM
 
Rituali i Umres
Rituali i UmresRituali i Umres
Rituali i Umres
 
4 Enoh ”Cartea invataturii - Cartea lui Enoh” sau ”Evanghelia preistori...
4 Enoh   ”Cartea  invataturii - Cartea  lui  Enoh” sau ”Evanghelia  preistori...4 Enoh   ”Cartea  invataturii - Cartea  lui  Enoh” sau ”Evanghelia  preistori...
4 Enoh ”Cartea invataturii - Cartea lui Enoh” sau ”Evanghelia preistori...
 
Animals in the Quran
Animals in the QuranAnimals in the Quran
Animals in the Quran
 
İmam gazali devlet başkanlarına nasihatler
İmam gazali   devlet başkanlarına nasihatlerİmam gazali   devlet başkanlarına nasihatler
İmam gazali devlet başkanlarına nasihatler
 
أحكام التجويد برواية ورش
أحكام التجويد برواية ورشأحكام التجويد برواية ورش
أحكام التجويد برواية ورش
 
LE CROYANT A L’ÉPREUVE DE SON EGO .
LE CROYANT A L’ÉPREUVE DE SON EGO .LE CROYANT A L’ÉPREUVE DE SON EGO .
LE CROYANT A L’ÉPREUVE DE SON EGO .
 
NAMAZ IS THE PAGAN PACKAGE OF COMMITTING SHIRK 5 TIMES A DAY
NAMAZ IS THE PAGAN PACKAGE OF COMMITTING SHIRK 5 TIMES A DAYNAMAZ IS THE PAGAN PACKAGE OF COMMITTING SHIRK 5 TIMES A DAY
NAMAZ IS THE PAGAN PACKAGE OF COMMITTING SHIRK 5 TIMES A DAY
 
CORRECT UNDERSTANDING OF SAWOM صوم
CORRECT UNDERSTANDING OF SAWOM صومCORRECT UNDERSTANDING OF SAWOM صوم
CORRECT UNDERSTANDING OF SAWOM صوم
 
DOV’E’ ALLĀH?
DOV’E’ ALLĀH?DOV’E’ ALLĀH?
DOV’E’ ALLĀH?
 
SALAAH “صلاۃ” IS NOT CONTACT PRAYER (NAMAZ)
SALAAH “صلاۃ” IS NOT CONTACT PRAYER (NAMAZ)SALAAH “صلاۃ” IS NOT CONTACT PRAYER (NAMAZ)
SALAAH “صلاۃ” IS NOT CONTACT PRAYER (NAMAZ)
 
Historite e Pejgambereve
Historite e PejgambereveHistorite e Pejgambereve
Historite e Pejgambereve
 
Asbab al nuzul by al-wahidi
Asbab al nuzul by al-wahidiAsbab al nuzul by al-wahidi
Asbab al nuzul by al-wahidi
 
José Airton de Carvalho
José Airton de CarvalhoJosé Airton de Carvalho
José Airton de Carvalho
 
Pero ahora estamos libres de la ley?
Pero ahora estamos libres de la ley?Pero ahora estamos libres de la ley?
Pero ahora estamos libres de la ley?
 
JASINI SHQIP (Përkthim i Dr. Musli Vërbanit)
JASINI SHQIP (Përkthim i Dr. Musli Vërbanit)JASINI SHQIP (Përkthim i Dr. Musli Vërbanit)
JASINI SHQIP (Përkthim i Dr. Musli Vërbanit)
 
الأدب الاسلامي
الأدب  الاسلاميالأدب  الاسلامي
الأدب الاسلامي
 
Edgard armond passes e radiações
Edgard armond   passes e radiaçõesEdgard armond   passes e radiações
Edgard armond passes e radiações
 
Imparatia misterioasa a spiritelor (episcopul Martin) - Dicteu Divin prin Jak...
Imparatia misterioasa a spiritelor (episcopul Martin) - Dicteu Divin prin Jak...Imparatia misterioasa a spiritelor (episcopul Martin) - Dicteu Divin prin Jak...
Imparatia misterioasa a spiritelor (episcopul Martin) - Dicteu Divin prin Jak...
 
QURANIC HORحور & NAHAR نھر IN THE HEBREW BIBLE
QURANIC HORحور & NAHAR نھر IN THE HEBREW BIBLE QURANIC HORحور & NAHAR نھر IN THE HEBREW BIBLE
QURANIC HORحور & NAHAR نھر IN THE HEBREW BIBLE
 

Viewers also liked

چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحمانيچرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحمانيکانون آرمان شریعتی
 
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحمانيآزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحمانيکانون آرمان شریعتی
 
درمان افسردگی اثر محسن امیراصلانی
درمان افسردگی اثر محسن امیراصلانیدرمان افسردگی اثر محسن امیراصلانی
درمان افسردگی اثر محسن امیراصلانیmohsen amiraslani
 
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحمانيبحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحمانيکانون آرمان شریعتی
 
داستان پروانه ای اثر محسن امیراصلانی
داستان پروانه ای اثر محسن امیراصلانیداستان پروانه ای اثر محسن امیراصلانی
داستان پروانه ای اثر محسن امیراصلانیmohsen amiraslani
 
طس در مراتب آتش اثر محسن امیراصلانی
طس در مراتب آتش اثر محسن امیراصلانیطس در مراتب آتش اثر محسن امیراصلانی
طس در مراتب آتش اثر محسن امیراصلانیmohsen amiraslani
 
رویاشناسی اثر محسن امیراصلانی
رویاشناسی اثر محسن امیراصلانیرویاشناسی اثر محسن امیراصلانی
رویاشناسی اثر محسن امیراصلانیmohsen amiraslani
 
Quran Hints on Islam Facts = Genetic Mapping of Universe and History - دلای...
Quran Hints on Islam Facts = Genetic Mapping of Universe and History  -  دلای...Quran Hints on Islam Facts = Genetic Mapping of Universe and History  -  دلای...
Quran Hints on Islam Facts = Genetic Mapping of Universe and History - دلای...Ali Dalili
 

Viewers also liked (9)

چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحمانيچرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
 
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحمانيآزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
 
در جستجوي از دست رفته‌ها
در جستجوي از دست رفته‌هادر جستجوي از دست رفته‌ها
در جستجوي از دست رفته‌ها
 
درمان افسردگی اثر محسن امیراصلانی
درمان افسردگی اثر محسن امیراصلانیدرمان افسردگی اثر محسن امیراصلانی
درمان افسردگی اثر محسن امیراصلانی
 
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحمانيبحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
 
داستان پروانه ای اثر محسن امیراصلانی
داستان پروانه ای اثر محسن امیراصلانیداستان پروانه ای اثر محسن امیراصلانی
داستان پروانه ای اثر محسن امیراصلانی
 
طس در مراتب آتش اثر محسن امیراصلانی
طس در مراتب آتش اثر محسن امیراصلانیطس در مراتب آتش اثر محسن امیراصلانی
طس در مراتب آتش اثر محسن امیراصلانی
 
رویاشناسی اثر محسن امیراصلانی
رویاشناسی اثر محسن امیراصلانیرویاشناسی اثر محسن امیراصلانی
رویاشناسی اثر محسن امیراصلانی
 
Quran Hints on Islam Facts = Genetic Mapping of Universe and History - دلای...
Quran Hints on Islam Facts = Genetic Mapping of Universe and History  -  دلای...Quran Hints on Islam Facts = Genetic Mapping of Universe and History  -  دلای...
Quran Hints on Islam Facts = Genetic Mapping of Universe and History - دلای...
 

یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی

  • 1.
  • 2. یوسفیه (در مراتب الر) 2 فهرست بعد یوسفیه.............................................................................................................................................................. 4 تفصیل مراتب الر در سورة یوسف.......................................................................................................................... 4 یعقوبِ دانا............................................................................................................................................................. 15 اتهام یوسف!......................................................................................................................................................... 35 رؤیاهاي یوسف: ................................................................................................................................................... 36 ... و اما رؤیاي فرعون........................................................................................................................................... 38 قَائلٌ منْهم(گویندهاي در میان آنها) .................................................................................................................. 42 خروج زیبا............................................................................................................................................................. 43 هفت خوشۀ سبز و هفت خوشۀ خشک................................................................................................................ 45 یوسف ما... یوسف ناجیست!................................................................................................................................. 47 یوسف و زلیخا ...................................................................................................................................................... 49 فرصتی اجباري بهنام زندان.................................................................................................................................. 55 سرزمین مصر........................................................................................................................................................ 59 یوسف و بنیامین!.................................................................................................................................................. 60 یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور... ...................................................................................................... 62
  • 3. یوسفیه (در مراتب الر) 3 بسماللّه الرّحمن الرّحیم « یوسفیه » کتابی در تفصیل مراتب الر (ظهور رسول حق) نویسنده: محسن امیراصلانی FaceBook: Mohsen Amiraslani
  • 4. یوسفیه (در مراتب الر) 4 بعد یوسفیه تفصیل مراتب الر در سورة یوسف در تفسیر رؤیاي یوسف و فرعون مصر! حقایقی پیرامون تفسیر برخی از آیات سورة یوسف و تفسیر کلام یعقوب ﴾ الر تِلْکَ آياتُ الْکِتابِ الْمُبينِ ﴿يوسف/ ١ الف ، لام ، راء. این است آیات کتاب روشنگر. ﴾ لَقَدْ کانَ في يُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آياتٌ لِلسَّائِلينَ ﴿يوسف/ ٧ به راستی در [سرگذشت ] یوسف و برادرانش براي پرسندگان عبرتهاست. تفصیل الر سورة یوسف در واقع توضیحی است از به رسالت رسیدن چون یوسفی!  داستان عجیبی است، البته نه در ظاهر بلکه در باطن! و رؤیاهاي عجیبی با آن همراه است و چون یعقوبی همیشه در این سوره، اسرار آنرا گوشزد میکند. به لطف خدا و به اذن هو به تفسیر برخی از این آیات و به تأویل برخی از رؤیاهاي نقل شده در این مجموعه میپردازیم. اعتقاد ما این است که خداوند با داستانها، تأویل و حقایق خاص و جدیدي را بهصورت نمادین از کتاب خویش به ما میآموزد و آنچه که در سورة یوسف و سرنوشت خاص وي و رؤیاهاي نقل شده میخوانیم، تمام آن چیزي نیست که در ظاهر دیده میشود، بلکه مطالبی یعنی « الرسول » است که منشأ آغازین اسراري خاص در باب الر رسالت میباشد؛ یعنی اسرار تولد یک ستاره... یا بهتر است بگوییم: قرار است ستارهاي متولد شود! 
  • 5. یوسفیه (در مراتب الر) 5 تفسیر الر سورة یوسف ﴾ الر تِلْکَ آياتُ الْکِتابِ الْمُبينِ ﴿يوسف/ ١ الف ، لام ، راء. این است آیات کتاب روشنگر. الر به رسالت و بعدي از رسالت و داستان یوسف و چاه و مسائلی دربارة برادران یوسف و عزیز مصر شدنش اشاره دارد، در کل موضوع یوسف یکی از خاصترین حوادث قرآنی است که شاهد آن خواهیم شد. این سوره (البته الر این سوره) شرح به نبوت رسیدن شخصی به شکل خاص است. ... همانطور که کودکی خواب میبیند که یازده خورشید و ماه و ستاره، بر او سجده نمودند 1 در واقع یوسف دوازدهمین ستاره است. من خواب آن ستارة قرمز را دیدهام... من خواب دیدهام که کسی میآید من خواب یک ستارة قرمز دیدهام و پلک چشمم هی میپرد و کفشهایم هی جفت میشوند و کور شوم اگر دروغ بگویم من خواب آن ستارة قرمز را وقتی که خواب نبودهام دیدهام کسی میآید کسی میآید کسی دیگر کسی بهتر کسی که مثل هیچکس نیست، مثل پدر نیست مثل انسی نیست ﴾ - 1 إِذْ قالَ يُوسُفُ لِأَبيهِ يا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْـتُـهُمْ لي ساجِدينَ ﴿يوسف/ ٤
  • 6. یوسفیه (در مراتب الر) 6 مثل یحیی نیست مثل مادر نیست و مثل آن کسیست که باید باشد و قدش از درختهاي خانۀ معمار هم بلندتر است و صورتش از امامزمان هم روشنتر است کسی میآید کسی میآید کسی که در دلش با ماست، در نفسش با ماست، در صدایش با ماست کسی که آمدنش را نمیشود گرفت و دستبند زد و به زندان انداخت کسی که زیر رختهاي کهنۀ یحیی بچه کرده است و روز به روز بزرگ میشود، بزرگتر میشود کسی از باران، از صداي شرشر باران، از میان پچ و پچ گلهاي اطلسی کسی که از آسمان توپخانه در شب آتش بازي میآید و سفره را میاندازد و نان را قسمت میکند و پپسی را قسمت میکند و باغ ملی را قسمت میکند و شربت سیاهسرفه را قسمت میکند و روز اسمنویسی را قسمت میکند و نمرة مریضخانه را قسمت میکند و چکمههاي لاستیکی را قسمت میکند و سینماي فردین را قسمت میکند و سهم ما را هم میدهد
  • 7. یوسفیه (در مراتب الر) 7 من خواب دیدهام... 2 در واقع یعقوب دانا از بیان این رؤیا توسط یوسف متوجه میشود که قرار است یوسف، آخرین نبی آل یعقوب باشد؛ یعنی قائم بشود... و مهدي امت آن زمان، یعنی یوسف حجت 12 رسالت و چهاردهمین تمامکنندة حجت بنیاسرائیل براي امتش بشود. جالب اینجاست که ابجد اعداد یوسف 12 و همچنین ابجد اسم مهدي 14 است. در اینجا تنها چیزي که یعقوب میگوید این است که فرزندم: رؤیاي خود را به کسی نگو که خداوند میخواهد حجتش را بر آل یعقوب تمام کند، همانطور که پیش از آن بر ابراهیم و اسحاق تمام کرد. 3 در هر صورت تعداد ستارگان و خورشید و ماه را به دو صورت میتوانیم جمع نماییم، یعنی بگوییم یازده ستاره و یک خورشید و یک ماه که در این حالت 13 میشود و یوسف چهاردهمی میشود یا اینکه بگوییم تعداد 11 ستاره که خورشید و ماه جزو آنها باشد! و یوسف دوازدهمی میشود، یعنی ما دو عدد 11 یا 13 را بهدست میآوریم که با خود یوسف 12 یا 14 میشود. به هر جهت یوسف 11 ستاره را در خواب میبیند و هرچند که یعقوب دانا، اسرار آنرا بهتر از هر کسی در آن زمان میفهد، اما آنچه که در آخر این داستان پدید میآید زمانی است که پس از سالهاي زیاد، برادران یوسف و پدر و مادرش به دیدنش آمدند و در ظاهر 11 برادر و پدر و مادر (یا 9 برادر و پدر و مادر) بر او سجده نمودند در واقع این سجده یا تعظیم خانوادة یوسف براي او مانند سجدة ماه و خورشید و ستارهها بوده است، اما این ظاهر یک تأویل است... یعنی ما معتقد هستیم که هر رؤیا میتواند حداقل دو تعبیر داشته باشد! که در عین حال هر دوي آنها صحیح است. گاهی برخی از رؤیاها میتواند چندین تأویل و تفسیر داشته باشد که هر یک بهصورت مجزا مفهومی حقیقی دارد. - 2 شعر از فروغ فرخزاد - 3 وَ کَذلِکَ يَجْتَبيکَ رَبُّکَ وَ يـعَُلِّمُکَ مِنْ تَأْويلِ الْأَحاديثِ وَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْکَ وَ عَلى آلِ يـعَْقُوبَ کَما أَتَمَّها عَلى أَبـوََيْکَ مِنْ ﴾ قَـبْلُ إِبْراهيمَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَليمٌ حَکيمٌ ﴿يوسف/ ٤
  • 8. یوسفیه (در مراتب الر) 8 معمولاً معبران (رؤیاشناسان) براي اینکه بتوانند به مراجعین خود کمک کنند و رؤیاهایشان را تأویل نمایند مطالب خاصی از رؤیا را به فرد رؤیابین میگویند که ذهن و عقل آن فرد میتواند بپذیرد! زیرا متأسفانه بیشتر مردم انتظارشان از رؤیا این است که حتماً تمام رؤیاهاي آنها باید پیشبینیهایی از حوادث آینده داشته باشد و امیدوار هستند بهزودي اتفاقی بیافتد. متأسفانه بیشتر نویسندگان کتابهاي تعبیر خوابی که دیدهام نیز از این رویه استفاده کردهاند، یعنی حادثهاي را پیشبینی نمودهاند و بیشتر این حوادث قطعاً اموریست که احتمالاً هر فردي در زندگیاش با این اتفاقات روبهرو میشود و حال چه این رؤیا را دیده باشد و چه ندیده باشد. تعبیراتی مانند: ... بهزودي به سفري میروید! ... بهزودي عزیزي را از دست میدهید! ... به زودي ثروتمند میشوید و مالی را بهدست میآورید! بههرحال ما معتقدیم که بیشتر رؤیاهاي ما حالتی چند وجهی دارند و از موضوعات خاص ذهن خود ما نشأت گرفتهاند که اساس آن شامل نیازها و آرزوها و خواستههایمان است... البته من این موضوعات را سالها پیش در کتاب رؤیاشناسی 4 به اختصار توضیح دادهام و براي کسب اطلاعات بیشتر به آن مجموعه مراجعه شود. اما رؤیاي یوسف نیز یکی از رؤیاهاي چندوجهی است و زمانیکه یوسف نوجوان آنرا براي پدرش نقل مینماید در ذهن یعقوب چند معنی میآید، اما ارزشمندترین حرفی که در این لحظه میتواند به یوسف بزند این است که... رؤیایت را به برادرانت نقل نکن! زیرا این رؤیا آنقدر ظاهر کوآنتومی دارد که حتی فردي که رؤیاشناس هم نیست عظمت آنرا درك خواهد نمود. در هرصورت به اذن خدا تعدادي از وجوهات این رؤیا را برایتان نقل میکنم.... اینکه ستارگان و خورشید و ماه (مانند مجموعۀ منظومۀ شمسی خودمان) بر سجده و اطاعت بیایند، یعنی مقدر شده و خواست خدا و ارادة الهی (سرنوشت حتمی) است. (FaceBook: Mohsen Amiraslani) - 4 مجموعۀ رؤیاشناسی/ نویسنده: محسن امیراصلانی
  • 9. یوسفیه (در مراتب الر) 9 گاهی ما در برخی از امور موفق نمیشویم و گویا اصلاً برایمان چنین چیزي مقدر نشده است. مثلاً اینکه بتوانیم مانند پرندگان پرواز نماییم یا بدون وسیلۀ غواصی به زیر آب رفته و بتوانیم مانند ماهی نفس بکشیم! در هر حال یوسف در این رؤیا با تقدیري شایسته روبهرو میشود، یعنی امر محتوم الهی که در آینده رخ میدهد. خداوند بارها در قرآن اموري خاص را اشاره مینماید که این امر خداست و رخ خواهد داد. برخی از افراد با تلاش خود به جایگاههاي خوبی میرسند، اما برخی دیگر با تلاش بیشتر هم در کارهاي خاصی موفق نمیشوند. در هر صورت یعقوب در اینجا یک تقدیر حتمی را متوجه میشود. سؤال دیگر اینکه: ستاره یا خورشید و ماه چگونه میتوانند سجده کنند؟ در صورتیکه میدانیم که آنها کروي شکل هستند و شکل کروي تنها حجمی است که ضلع ندارد و سمت و سو هم ندارد و حال نکتۀ عجیبی که در ذهن ما ایجاد میشود این است که یوسف صدیق (راستگو) چگونه این رؤیا را دیده است و چگونه ستارههاي کروي درخشان حالت ستاره بودنشان را حفظ مینمودند در حالی که بر یوسف سجده نمایند؟ و این حالت کوآنتومی را یوسف در چه حالت و محیطی در عالم رؤیا تجربه نموده است؟ آیا یوسف خود را در آسمان همچون ستارهاي (نوري) میدیده است که پس از چندي 11 نور (ستاره) دیگر و خورشید و ماه به دور او گردیده و سپس خود را به او نزدیک نمودهاند و بر گرد او گرویدند و این حس، حالتی چون سجده را براي یوسف تداعی نموده است؟! یا این نورها در لحظهاي به جسم نورانی و غالب انسانی تبدیل شدند و سپس به حالت سجده و تعظیم درآمدند؟! در هر صورت چیزي که مهم است؛ این است که سیاره بر گرد ستاره میچرخد و اینگونه سیاره بر ستاره تعظیم میکند... و حداقل چیزي که یعقوب میفهمد این است که یوسف ستاره است! ستارهاي که متولد میشود... و متولد شده است.
  • 10. یوسفیه (در مراتب الر) 10 او نجمالثاقب است... ستارهاي درخشان! 5 جمع ستارگان به دور ستارهاي دیگر به جهت منور ساختن آن جسم است و حال حضور ماه و خورشید نیز به معناي همهچیز است، یعنی تمام آنچه که باید باشد فراهم میشود. وقوع چنین حادثهاي در عالم رؤیا و تفسیر چنین رؤیاهایی براي پیامبري دانا و معنیشناس مانند یعقوب چیز تازهاي نیست، زیرا همۀ انبیا و فرستادگان خدا زبانهاي نمادین و اسطورهاي و معنایی را میشناسند و حوادث و اتفاقات براي ایشان پیامهایی دارد و همزمانیِ رخدادها برایشان اتفاقی نیست. برخی گمان میکنند که یوسف تنها پیامبري بوده که تعبیر رؤیاها را میدانسته است، درحالیکه بیشتر انبیا و فرستادگان و معنیشناسان در سطوح مختلف میتوانند این دانش را تحلیل نمایند. بنابراین خود یعقوب نیز میتوانسته رؤیاها را بشناسد اما آنچه که به یوسف پس از شنیدن رؤیایش میگوید این است که.... ... رؤیاي خود را براي هیچیک از برادرانت نقل نکن که باعث مشکلاتی براي تو خواهند شد! و بر تو حسادت میکنند؛ زیرا دشمنی شیطان بر انسانها آشکار است! قَالَ يَا بـنَُيَّ لَا تَـقْصُصْ رُؤْيَاکَ عَلَىٰ إِخْوَتِکَ فَـيَکِيدُواْ لَکَ کَيْداً إِنَّ ٱلشَّيْطَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴾ ﴿یوسف/ ٥ گفت پسرکم ! رؤیاي خویش را به برادرانت مگو که در کار تو نیرنگی کنند، چون شیطان دشمن آشکار انسان است. در تأویل بسیاري از مفسران قرآن، ستارگان همیشه تعبیري از اولیاءالله، امامان و راهبران منور جامعۀ معنوي هستند و در روایات زیادي از پیامبر، امامان و استادان ایشان، تأویل ستارگان و راهنمایان شده است. مانند تأویل نجمالثاقب (ستارة درخشان) و خداوند در آیهاي از قرآن میفرماید: که او ستارگان را در آسمان قرار داد تا بهوسیلۀ آنها راههایتان را پیدا کنید و گمراه نشوید. بنابراین اگر ستارگان در شبهاي تاریک، روشنگر راه ما هستند. قطعاً در عالم تاریک اخلاقیات و جامعه، رسولان، امامان و حواریون، راهنماي ما بهسوي خداوند و روشنایی خواهند بود و در تفسیر و ﴾ - 5 ٱلنَّجْمُ ٱلثَّاقِبُ ﴿طارق/ ٣
  • 11. یوسفیه (در مراتب الر) 11 تأویل چنین آیاتی نسبت به راهنمایانِ مبین مکاتب معنوي و مذهبی، بهخصوص مذاهب اسلامی تردیدي وجود ندارد که این ستارگان همان راهنمایان هستند و تنها تفاوت در این است که برخی این ستارگان را رسولان و انبیا میدانند و برخی دیگر آنها را امامان میدانند (مانند کلیۀ فرقههاي امامیه) و برخی استادان و راهنمایان را نیز ستارگان میدانند... در آیهاي دیگر خداوند میفرماید: اوست که در آسمان برایتان ستارگانی قرار داد تا راه خود را بیابید و خورشید درخشان و ماهیتابان! اوست کسى که ستارگان را براى شما قرار داده تا به وسیلۀ آنها در تاریکیهاى خشکى و دریا راه یابید. به یقین، ما دلایل [خود] را براى گروهى که مىدانند به روشنى بیان کردهایم. 6 و حال در اینجا این سؤال در ذهن ما پیش میآید که منظور از این خورشید و ماه تابان در اینگونه آیات چیست؟! زیرا همه میدانیم ممکن است در آسمان و هر کدام از کهکشانها هزاران خورشید و ماه وجود داشته باشد، درحالیکه خداوند در این آیات نمیفرماید خورشیدها، بلکه این لفظ بهصورت مفرد آمده است و میگوید خورشید...! درست مانند رؤیاي یوسف که میگوید در خواب یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که بر من سجده نمودند... إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأ بِيهِ يَا أَبتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ ٱلشَّمْسَ وَ ٱلْقَمَرَ رَأَيْـتُـهُمْ لِي سَاجِدِينَ ﴾ ﴿يوسف/ ٤ درهرصورت در قرآن ستارگان همیشه بهصورت جمع یا مفرد بهکار رفته است ولی شمس و قمر(خورشید و ماه) همیشه، تنها و بهصورت مفرد بهکار رفته است که البته این خود رازي در تأویل کوآنتومی این پدیده دارد. کوچکترین مثالی که از قدیمالایام تاکنون در ذهن ما از بحث ستاره و خورشید و ماه وجود دارد مسئلۀ منظومۀ شمسی است! منظومهاي که در وسط آن خورشید است و ستارگانی که پیرامون آن میدرخشند در تأویل خورشید میتوان گفت: عاملی بسیار نورانی که ستارگانی کم نورتر بهدور آن میچرخند و از آن نوري کسب میکنند. ﴾ - 6 وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَـهْتَدُوا اَِ فِي ظُلُمَاتِ الْبَـرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَ وْمٍ يـعَْلَمُونَ ﴿الأنعام/ ٩٧
  • 12. یوسفیه (در مراتب الر) 12 مانند خورشید شریعت! ستارگان هدایت، اصلیترین موضوع یک سلسلۀ آئینی و هدایتگر است؛ یعنی ستارگانی که خداوند آنها را براي هدایت بر بشر میفرستد و این نورانیت و هدایتی است که تمام آن را از خورشید کسب نمودهاند؛ در واقع ستارگانی که باعث هدایت ما هستند نورشان را از خورشید کسب نمودهاند و پیرو نور خورشید هستند! اما این خورشید کیست؟ پاسخ: پیامبر بزرگ الهی و ایجادکنندة شریعتی بزرگ! همانطور که گفته شده است خداوند بر اساس مصلحت خود برخی از پیامبران را نسبت به دیگر پیامبران در سطوح مختلفی قرار میدهد. تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بـعَْضَهُمْ عَلَى بـعَْضٍ مِنْـهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بـعَْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَ آتَـيْـنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَـيِّـنَاتِ وَ أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْـتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بـعَْدِهِمْ مِنْ بـ عْدِ مَا جَاءَتْـهُمُ الْبَـيِّـنَاتُ وَ لکِنِ اخْتَـلَفُوا فَمِنْـهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْـهُمْ مَنْ کَفَرَ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْـتَتَـلُوا وَ لکِنَّ اللَّهَ يـفَْعَلُ ﴾ مَا يُرِيدُ ﴿البقرة/ ٢٥٣ برخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برترى بخشیدیم. از آنان کسى بود که خدا با او سخن گفت و درجات بعضى از آنان را بالاتر از بقیه قرار دادیم. و اعتقاد ما این است که در هر زمان پیامبرانی برجسته ظهور میکنند که دیگر انبیا و وارثین، شریعت و آیین آن پیامبر را تکمیل میکند... قطعاً در زمان یوسف و یعقوب بزرگترین آیینی که وجود داشت از پیامبر بزرگی بهنام ابراهیم بود، همانطور که امروزه نیز مسلمانان ابراهیم را صاحب کتاب و شریعتی بزرگ و یکی از رسولان اولیالعزم الهی میدانند، یعنی صاحب یکی از پنج شریعت بزرگ الهی! یعقوب نیز بدین مسئله اشاره میکند... و خداوند اینگونه حجتش را بر تو و آلیعقوب تمام میکند و همانطور که از قبل براي پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام کرد. وَکَذَ لِکَ يَجْتَبِيکَ رَبُّکَ وَيـعَُلِّمُکَ مِن تَأْوِيلِ ٱلْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْکَ وَعَلَىٰ ءَالِ يـعَْقُوبَ کَمَا ﴾ أَتَمَّهَا عَلَىٰ أَبـوََيْکَ مِن قَـبْلُ إِبْـرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِيمٌ حَکِيمٌ ﴿یوسف/ ٦
  • 13. یوسفیه (در مراتب الر) 13 و بدینسان پروردگارت تو را برمیگزیند و تعبیر احادیث (تعبیر خوابها) را تعلیمت میدهد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب کامل میکند چنانچه پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق کامل کرده بود که پروردگارت دانا و حکیم است. بههرحال، در این رؤیا خورشید شریعت، ابراهیم است! و یازده ستارة دیگر رسولان پس از ابراهیم مانند اسحاق و ... و یعقوب هستند و یوسف که دوازدهمین ستاره است. اما ماه چیست؟ ماه سیارهایست (همان ستاره) که نور خود را از خورشید میگیرد... یعنی هدایتگري که نورانیت خود را از ستاره کسب میکند و این همان معناي امامت و یا ولایت است. به این آیات دربارة تقابل و هماهنگی خورشید و ماه دقت نمایید: خدا [همان] کسى است که آسمانها را بدون ستونهایى که آنها را ببینید برافراشت، آن گاه بر عرش استیلا یافت و خورشید و ماه را رام گردانید؛ هر کدام براى مدتى معین به سیر خود ادامه مىدهند. [خداوند] در کار [آفرینش] تدبیر مىکند و آیات [خود] را به روشنى بیان مىنماید، امید که شما به لقاى پروردگارتان یقین حاصل کنید. 7 [هموست که] شکافنده صبح است و شب را براى آرامش و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده. این اندازهگیرىِ آن تواناى داناست. 8 در حقیقت، پروردگار شما آن خدایى است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید؛ سپس بر عرش [جهاندارى] استیلا یافت. روز را به شب که شتابان آن را مىطلبد مىپوشاند و [نیز] خورشید و ماه و ستارگان را که به فرمان او رام شدهاند [پدید آورد]. آگاه باش که [عالم] خلق و امر از آنِ اوست. فرخنده خدایى است پروردگار جهانیان. 9 - 7 اللَّه الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَـرَوْنـهََا ثُم اسْتَـوَى عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُل يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمى يُدَبـرُِّ ﴾ الْأَمْرَ يـفَُصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّکُمْ بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ ﴿الرعد/ ٢ ﴾ - 8 فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَکَنا وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْبَانا ذلِکَ تـقَْدِي ر الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿الأنعام/ ٩٦ 9 - إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّ هُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ في سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُم اسْتَـوَى عَلَى الْعَرْشِ يـغُْشِي اللَّيْلَ النَّـهَارَ يَطْلُبُ هُ حَثِيثا وَ الشَّمْسَ ﴾ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِه أَلا لَ هُ الخَْلْقُ وَ الْأَمْرُ تَـبَارَکَ اللَّه رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿الأعراف/ ٥٤
  • 14. یوسفیه (در مراتب الر) 14 و خورشید و ماه را که پیوسته روانند براى شما رام گردانید و شب و روز را [نیز] مسخّر شما ساخت. 10 و شب و روز و خورشید و ماه را براى شما رام گردانید و ستارگان به فرمان او مسخّر شدهاند. مسلماً در این [امور] براى مردمى که تعقل مىکنند نشانههاست. 11 و اوست آن کسى که شب و روز و خورشید و ماه را پدید آورده است. هر کدام از این دو در مدارى [معین] شناورند. 12 آیا ندانستى که خداست که هرکس در آسمانها و هرکس در زمین است و خورشید، ماه، [تمام] ستارگان، کوهها، درختان، جنبندگان و بسیارى از مردم براى او سجده مىکنند؟ و بسیارىاند که عذاب بر آنان واجب شده است. و هر که را خدا خوار کند او را گرامى دارندهاى نیست، چراکه خدا هر چه بخواهد انجام مىدهد. 13 چه کسى آسمانها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را [چنین] رام » : و اگر از ایشان بپرسى پس چگونه [از حق] بازگردانیده مىشوند؟ 14 « الله » : حتماً خواهند گفت «؟ کرده است و از نشانههاى [حضورِ] او شب و روز و خورشید و ماه است؛ نه براى خورشید سجده کنید و نه براى ماه و آن خدایى را سجده کنید که آنها را خلق کرده است اگر تنها او را مىپرستید. 15 خورشید و ماه بر حسابى [روان] اند. 16 ﴾ - 10 وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دَائِبَـيْنِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّيْلَ وَ النَّـهَارَ ﴿إبراهيم/ ٣٣ ﴾ -11 وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّيْلَ وَ النَّـهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِه إِنَّ فِي ذلِکَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يـعَْقِلُونَ ﴿النحل/ ١٢ ﴾ - 12 وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّـهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُل فِي فَـلَکٍ يَسْبَحُونَ ﴿الأنبياء/ ٣٣ - 13 أَلمَ تَـرَ أَنَّ اللَّه يَسْجُدُ لَ هُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ الشَّمْ س وَ الْقَمَ ر وَ النُّجُو م وَ الجِْبَالُ وَ الشَّجَ ر وَ الدَّوَابُّ وَ ﴾ کَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَ کَثِير حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَ مَنْ يُهِنِ اللَّه فَمَا لَه مِنْ مُکْرِمٍ إِنَّ اللَّه يـفَْعَلُ مَا يَشَاء ﴿الحج/ ١٨ ﴾ - 14 وَ لَئِنْ سَأَلْتَـهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَـقُولُنَّ اللَّ هُ فَأَنىَّ يـؤُْفَکُونَ ﴿العنكبوت/ ٦١ 15 - وَ مِنْ آيَاتِهِ اللَّيْلُ وَ النَّـهَارُ وَ الشَّمْ س وَ الْقَمَرُ لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِنْ کُنْتُمْ إِيَّا هُ ﴾ تَـعْبُدُونَ ﴿فصلت/ ٣٧ ﴾ - 16 الشَّمْ س وَ الْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ﴿الرحمن/ ٥
  • 15. یوسفیه (در مراتب الر) 15 یعقوبِ دانا، بیشتر از هرکسی نگران است؛ زیرا اتمام حجت خداوند بر پایان و تکامل یک شریعت، باعث شروع دورهاي جدید از مشکلات خواهد بود، درست مانند زمانیکه شریعتی جدید میخواهد ایجاد شود. همانطور که میدانید دیگر پس از یوسفنبی هیچ پیامبري از نسل فرزندان او به دنیا نیامد، بلکه شریعتی جدید و پیامبري بزرگ و اولوالعزم از نسل لاوي (برادر یوسف) بهدنیا آمد و خورشیدي جدید بهنام موسی و آیین بزرگ یهود در دنیا ایجاد شد و پس از او ابساط 12 گانه! و اینجاست که معنی جملۀ یعقوب را بهتر میفهمیم که خداوند حجتش را بهوسیلۀ تو بر ابراهیم و اسحاق و یعقوب و پدرانشان تمام میکند... یعنی پس از یوسف، منظومۀ شمسی و قمري دیگري رخ میدهد! معمولاً همیشه پس از ظهور قطب چهاردهم هدایت، یعنی ستارة دوازدهم، نبی جدیدي میآید و آیینی تازه شروع میشود و به عبارت دیگر ستارة چهاردهم همان قیامکننده و تمامکنندة رجعت است. همانند یوسف که بتپرستی را در مصر به یکتاپرستی تبدیل نمود و مردم را از چندگانه پرستی و شرك و خرافات دور نمود، جنگ عظیمی رخ داد و جابهجایی قدرت صورت گرفت... پس از یک سیزده نحس! بههرحال ظهور چون یوسف مهدي برابر است با عدد 14 و این خود سرّیست که در آیات بعدي، این عدد مستتر را به شما نشان خواهم داد. مانند 7 گاو لاغر و 7 گاو چاق، 7 خوشۀ 14 =7+ خشک و 7 خوشۀ سبز. 7 قطعاً در داستان یوسف و برادرانش آیات خاصی براي سؤالکنندگان است! 17  شاید بارها این آیه را خواندهاید و این سوره از معروفترین و جذابترین سورههاي قرآن است، اما براي عامیان اینگونه است و براي خاصان و کسانی که بهدنبال حقایق بزرگ الهی هستند این سوره یکی از پر رمز و رازترین سورههاست. انتظارتان از این مجموعه که نام آن را یوسفیه گذاشتم این نباشد که آنچه را برایتان نقل کنم که تاکنون دربارة این سوره و داستانهاي ظاهري آن شنیدهاید! چه بسا قصد من این است آنچه را که در داستان یوسف و برادرانش است و آنچه که به اذن خداوند پس از پایان ﴾ - 17 لَقَدْ کَانَ فِي يُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آيَاتٌ لِلسَّائِلِينَ ﴿يوسف/ ٧
  • 16. یوسفیه (در مراتب الر) 16 قرن 13 ، یعنی قرن چهاردهم خورشیدي اتفاق میافتد که قرن ظهور آیین جدید و نبی آخرالزمان و ناجی و قیامکننده و تکمیلکننده و تمامکنندة آلمحمد است، اشاراتی را برایتان داشته باشم. درهرصورت وعدة خداوند این است که پس از چهارده، طوفانی شروع شود. (9 + 5 + 0 = 14) ! و نوح در میان امتش 950 سال درنگ نمود یعنی 14 ﴾ ...وَأَحْصَىٰ کُلَّ شَيْءٍ عَدَداً ﴿جن/ ٢٨ ... و عدد هر چیزي را شمرده دارد. بنابراین در درك بیشتر این سوره کسانی موفق خواهند شد که سؤالات و شک و تردیدهایی در ذهنشان ایجاد شده باشد. و حال به معانی و تأویلهایی از این سوره توجه نمایید. یوسف: تأویلی از زیبایی یک آیین و رسالت است که مورد ظلم و پنهانکاري برادران (هم دینان) قرار میگیرد. در واقع یوسف آنقدرها هم انسان زیبایی نبود، بلکه هر شریعت و هر ناجی چهاردهمی در همین حد داراي شکوه و فرّ ایزدي است. یوسف، تمثیلی از حقیقت و زیباییهاي هر شریعتی است که توسط به ظاهر برادران (همکیشان صاحب شریعت قدیمیتر) پنهان شده است و به خون کذب آلوده و محبوس میشود. در واقع یوسف سرگذشت هر نبی و زندهکنندة توحید و یکتاپرستی است که میخواهد به زیبایی ظهور کند... جالب اینجاست زمانی که تاریخ مذاهب و ادیان را مطالعه مینماییم، هیچوقت نمیبینیم که عالمان، زاهدان و وارثان یک حکومت مذهبی، با ظهور یک نبی همعصر و مقارن یا شروع رسالت یک پیامبر و یک ستاره موافق باشند. و در کُل دینداران و مترفیان (اصطلاح قرآنی) یک دوره که همان صاحبان قدرت و مذهبیون هر جامعهاي هستند همیشه منکر تولد و ظهور یک ستاره یا رسول الهیاند و حاضر نمیشوند او را بپذیرند. پس به هر تلاش و کوششی میخواهند آن نبی را کشته یا به چاه (زندان) بیاندازند و این سرنوشت تمام یوسفان، یعنی پیامبرانی است که در قطب چهاردهم ظهور میکنند.
  • 17. یوسفیه (در مراتب الر) 17 در واقع یوسفیه مرتبهاي از رسالت هر نبی است که مراتب و اتفاقاتی یوسفگونه را سپري خواهد نمود. برادران: در واقع تمثیل و تأویل همان کسانی هستند که ادعاي برادري با چون یوسفی را دارند. همانهایی که ادعاي محافظت از یوسف را دارند، همان منتظران کاذب و ادعاکنندگان حفاظت از چو یوسفی! همانهایی که میگویند: خداوندا یوسفی بر ما بفرست تا بهوسیلۀ او هدایت شویم، او را یاري دهیم و از انصار او باشیم، زیرا اگر با وجود ما دشمن(گرگ) به یوسف صدمه بزند ما انسانهایی ضعیف هستیم! ﴾ قَالُواْ لَئِنْ أَکَلَهُ ٱلذِّئْبُ وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذاً لخََّاسِرُونَ ﴿يوسف/ ١٤ گفتند: اگر با وجود ما که دستهاي نیرومندیم گرگ او را بخورد به راستی که ما زیانکار خواهیم بود. اما واقعیت این است که دشمن حقیقی یوسف گرگها نیستند، همان چوپانان هستند، یعنی برادرانش! این برادران حقیقی نیستند، در واقع دلیل اصلی غیبت یوسف و پنهان شدن و اسیر شدن (زندانیشدن) یوسف، همین به ظاهر برادران هستند. ﴾ لَقَدْ کَانَ فِي يُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آيَاتٌ لِلسَّائِلِينَ ﴿يوسف/ ٧ در داستان یوسف و برادرانش آیات خاصی براي سؤالکنندگان است.  دانستن حقیقت و تأویل یوسف و برادرانش در واقع مانند داستان ظهور مسیح بود... زیرا تمام بنیاسرائیل منتظر ظهور مسیح بودند تا دنیا را با او یکپارچه به خوبی صلح و آرامش تبدیل کنند. اما زمانی که مسیح آمد همان منتظرانش اولین تکذیبکنندگان مسیح شدند و او را کشتند و اسیر کردند، به صلیب کشیدند و زجر فراوان دادند. آري سرنوشت مسیح نیز مانند یوسف بود و دشمن اصلی او غیر از همکیشان و منتظرانش نبودند و بزرگترین دشمن مسیح نیز برادرانش مانند برخی از حواریون 18 او بودند، آري مسیح توسط همدینان و منتظران ظهورش تکذیب شد. درحالیکه خداوند وعدهاي به ظهورش (ظهور محمد در تورات و - 18 مانند: یهودا اسخر یوطی
  • 18. یوسفیه (در مراتب الر) 18 انجیل) داده بود اما قوم لجوج و معاند و به ظاهر برادر، او را تکذیب نمودند و خداوند شاهد این ماجرا است و رسول آخرالزمان یا امام این زمان نیز توسط همین قوم و مسلمانان کنونی زودتر از دشمنانش تکذیب و در بند میشود، همانطور که پیامبر و ائمهاطهار پیشبینی نمودند. طبق این روایات..... [قائمآلمحمد ظهور میکند درحالکه سنتی از نوح و سنتی از ابراهیم و سنتی از موسی و سنتی از یوسف دارد و... [. و سنت او از یوسف زندان است 19 حقیقت این است که هر وقت یوسف ظهور کند و برادرانش رؤیاهایش را بشنوند او را تکذیب نموده و در چاه میافکنند و از اینروست که در داستان یوسف و برادرانش به نکتههایی خاص بر میخوریم.... برادران دشمنان همیشگیاند و یوسفانی اسیر و کشته شده به خون کذب، نقشۀ همیشگی این به ظاهر برادران است. - 19 سخنانی از امام صادق: در علل الشرایع به نقل از سدیر می نویسد که امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: (إنَّ فی القائم سنّۀ من یوسف) در قائم علیه السلام سنتی از یوسف است. سدیر گوید که عرض کردم: گویا حیرت یا غیبت او را می گوئید؟ امام به من فرمود: (وما تنکر من هذا إنَّ إخوة یوسف کانوا أسباطاً أولاد أنبیاء تاجروا یوسف وبایعوه وخاطبوه وهم إخوته وهو أخوهم فلم یعرفوه حتَّى قال لهم: (أَنَا یوسف) فما تنکر هذه الأمۀ أن یکون الله عزَّ وجلَّ فی وقت من الأوقات یرید أن یستر حجته لقد کان یوسف إلیه ملک مصر وقد کان بینه وبین والده مسیرة ثمانیۀ عشر یوماً فلو أراد الله عزَّ وجلَّ أن یعرف مکانه لقدر على ذلک والله لقد سار یعقوب وولده عند البشارة تسعۀ أیام من بدوهم إلى مصر وما تنکر هذه الأمۀ أن یکون الله یفعل بحجته ما فعل بیوسف أن یکون یسیر فی أسواقهم ویطأ بسطهم وهم لا یعرفونه حتَّى یأذن عزَّ وجلَّ أن یعرّفهم نفسه کما أذن لیوسف حین قال: (هلْ علمتُمما فَعلْتُمبِیوسفوأَخیهإِذْ أَنْتُم جاهلُونَ * قالُوا أَ إِنَّکلأََنْتیوسفقالَ أَنَا یوسفوهذا أَخی)). فی صاحب هذا الامر سنن من أربعۀ أنبیاء: سنۀ من موسى، وسنۀ من عیسى، وسنۀ من یوسف، وسنۀ من محمد ص،…فقلت : فما سنۀ یوسف؟ قال: السجن والغیبۀ * النعمانی : ص 164 ب 10 ح 5 – * البحار: ج 14 ص 339 ب 23 ح 14 امام باقر(ع): در مورد حضرت صاحب الامر(ع) روش وسنت چهار پیامبر جریان داشته، سنت موسى و سنت عیسى و سنت یوسف وسنت حضرت محمد(ص)…راوى مىگوید عرضکردم : سنت یوسف چیست؟ فرمود: زندان وغیبت.
  • 19. یوسفیه (در مراتب الر) 19 تفسیر یعقوب یعقوب (اسرائیل) تأویل شخصیت یعقوب که سمبلی از دانایی و اشارات الهی به برادران حقیقی یوسف است (نه برادران در داستان) و کلیديترین تعابیر را به همراه دارد. یعقوب سمبلی از دانایی محض و راهکاري عظیم است. نصایح عجیبی دارد درست مانند لقمان! عباراتی مانند فرزندم... و فرزندانم... و نکات کلیدي بسیاري را بیان میکند که به بررسی آنها میپردازیم. و لذا معتقد هستم پیش از کشف و شناخت چون یوسفی نیاز به کشف و تحلیل یعقوب داریم، یعنی قبل از اینکه بدانیم یوسف چیست بهتر است بدانیم یعقوب چیست؟! و اینکه به بررسی برخی از سخنان رازگونۀ یعقوب دانا میپردازیم: اى پسران من، [همه] از یک دروازه [به شهر] درنیایید، بلکه از دروازههاى مختلف » : و گفت وارد شوید و من [با این سفارش] چیزى از [قضاى] خدا را از شما دور نمىتوانم داشت. فرمان « جز براى خدا نیست. بر او توکل کردم و توکل کنندگان باید بر او توکل کنند. 20 اى پسران من، بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از روحالله (روحالقدس) نومید « مباشید، زیرا جز گروه کافران کسى از روح الهی (روحالقدس) نومید نمىشود. 21 یکی از آیات مهمی که اشارهاي خاص دارد این است که پس از دیدن چنین رؤیایی یعقوب به یوسف میگوید: اینگونه است که خداوند تو را انتخاب میکند و تأویل رؤیا(تأویل حادثهها) را به تو میآموزد. البته این ترجمۀ متداولی است که بیشتر مفسرین امروزي نسبت به کلمۀ تأویل احادیث در این آیه آوردهاند و آنرا به معنی تعبیر خواب ترجمه کردهاند. - 20 وَ قَالَ يَا بَنِيَّ لاَ تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْـوَابٍ مُتَـفَرِّقَةٍ وَ مَا أُغْنِي عَنْکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ ءٍ إِنِ الحُْکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ ﴾ عَلَيْهِ تَـوَکَّلْتُ وَ عَلَيْهِ فَـلْيَتَـوَکَّلِ الْمُتَـوَکِّلُونَ ﴿يوسف/ ٦٧ - 21 يَا بَ ني اذْهَبُوا فَـتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ لا تَـيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّه لا يـيَْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلا الْقَوْ م الْکَافِرُونَ ﴾ ﴿يوسف/ ٨٧
  • 20. یوسفیه (در مراتب الر) 20 درحالیکه ما معتقد هستیم تأویل احادیث، یعنی تأویل اتفاقات و این خود علمی کلیتر از تعبیر خواب است. وَ کَذلِکَ يَجْتَبِيکَ رَبُّکَ وَ يـعَُلِّمُکَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَ يُتِمُّ نِعْمَتَه عَلَيْکَ وَ عَلَى آلِ يَـعْقُوبَ ﴾ کَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبـوََيْکَ مِنْ قَـبْلُ إِبْـرَاهِيمَ وَ إِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِيمٌ حَکِيمٌ ﴿يوسف/ ٦ و این چنین، پروردگارت تو را برمىگزیند و از تعبیر خوابها به تو مىآموزد و نعمتش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام مىکند، همان گونه که قبلاً بر پدران تو، ابراهیم و اسحاق، تمام «. کرد. در حقیقت، پروردگار تو داناى حکیم است در واقع تعبیر خواب یکی از زیر شاخههاي علم تأویل احادیث است، درحالیکه خداوند نیز در قرآن از رؤیا به عبارت منام یا کلمۀ رؤیا حتی در همین سوره نیز استفاده کرده است، مانند: این آیات... وَ إِذْ قُـلْنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَ مَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْـنَاکَ إِلا فِتْـنَة لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَة ﴾ الْمَلْعُونَة فِي الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُـهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلا طُغْيَانا کَبِيرا ﴿الإسراء/ ٦٠ ﴾ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿الصافات/ ١٠٥ لَقَدْ صَدَقَ اللَّه رَسُولَه الرُّؤْيَا بِالحَْقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الحَْرَامَ إِنْ شَاء اللَّه آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَکُمْ وَ ﴾ مُقَصِّرِينَ لا تَخَافُونَ فَـعَلِمَ مَا لمَ تَـعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذٰلِکَ فَـتْحا قَرِيبا ﴿الفتح/ ٢٧ قَالَ يَا بـنَُيَّ لا تَـقْصُصْ رُؤْيَاکَ عَلَى إِخْوَتِکَ فَـيَکِيدُوا لَکَ کَيْدا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴾ ﴿يوسف/ ٥ إِذْ يُرِيکَهُمُ اللَّه فِي مَنَامِکَ قَلِيلا وَ لَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِيرا لَفَشِلْتُمْ وَ لَتَـنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ لٰکِنَّ اللَّه سَلَّمَ إِنَّه ﴾ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿الأنفال/ ٤٣ وَ مِنْ آيَاتِهِ مَنَامُکُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّـهَارِ وَ ابْتِغَاؤُکُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ فِي ذٰلِکَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ ﴾ ﴿الروم/ ٢٣ فَـلَمَّا بـلََغَ مَعَه السَّعْيَ قَالَ يَا بـنَُيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَا ذَا تَـرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْـعَلْ مَا ﴾ تُـؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاء اللَّه مِنَ الصَّابِرِينَ ﴿الصافات/ ١٠٢ یعنی اتفاقات آینده است... « احادیث » ولی در این آیه کلمۀ
  • 21. یوسفیه (در مراتب الر) 21 وَ کَذلِکَ يَجْتَبِيکَ رَبُّکَ وَ يـعَُلِّمُکَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَ يُتِمُّ نِعْمَتَه عَلَيْکَ وَ عَلَى آلِ يـعَْقُوبَ ﴾ کَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبـوََيْکَ مِنْ قَـبْلُ إِبْـرَاهِيمَ وَ إِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِيمٌ حَکِيمٌ ﴿يوسف/ ٦ و ما از این دانش به عنوان علم تأویل احادیث نام میبریم و معتقد هستیم که برخی از افراد بهصورت الهی داراي چنان قدرت موشکافی و دانش اساطیري هستند که بسیاري از حوادث برایشان تأویلهاي خاصی به همراه دارد، یعنی آنها هر حادثهاي را چه در رؤیا باشد و چه در بیداري، میتوانند تفسیر کنند و تأویلهاي صحیحی از آن داشته باشند... مثلاً خاموششدن آتشکده پارس پس از هزاران سال و شکستهشدن ایوان کسري یا عبور شهابسنگی در فلان موقعیت و زمان و مکان میتواند تأویل حادثهاي باشد که در راه است. گاهی همزمانی برخی از رخدادها براي حادثهشناسان تأویل خاصی از حادثهاي را بههمراه دارد که میتوانند آنرا پیشبینی نمایند و از طرفی دیگر نیز در تفسیر و تأویل رؤیاها گاهی معبران حادثهاي را تحلیل مینمایند و رؤیاهایی را که بیان حالت، آرزو، خواسته و معنایی باشد فاقد اصالت تأویلی میدانند، یعنی حادثهاي در این بین رخ نداده است... اما اگر حادثهاي در رؤیاي فردي رخ دهد، بدان معنی است که در دنیاي پیرامون و واقعی و کنونی این فرد باید انتظار حادثهاي را داشت. بنابراین برخی معبران از رؤیاها، تعابیرِ حادثهاي مینمایند! بههرحال رؤیاهایی که در داستان سورة یوسف به وقوع پیوسته است برخی حادثهاي هستند که نیاز به تأویل دارند و برخی دیگر غیرحادثهاي و تفسیري هستند که در این مجموعه همۀ آنها را بررسی مینماییم. نکتهاي که در تفسیر رؤیاهاي افراد بسیار حائز اهمیت است این است که فرد خواببیننده، شغل و تواناییهایش در نتیجۀ تأویل و تفسیر آن رؤیا بسیار مهم است! اهمیت و میزان توجه آن رؤیا در ناخودآگاه فرد رؤیابین نیز نکتهاي است که رؤیاشناسان بدان توجه فراوانی دارند. مثلاً زمانی که یوسف در زندان است؛ دو همسلولی دارد که هر دو به جرم سوءقصد به فرعون به زندان افتادهاند. احتمال کشتهشدن یا آزادشدن هر دوي آنها وجود دارد! این دو
  • 22. یوسفیه (در مراتب الر) 22 زندانی در داخل زندان هر کدام خوابی را میبیند که خودشان از تعبیر آن چیزي نمیدانند و چون یوسف را فردي عالم و راستگو 22 میدانند از او میخواهند که رؤیاهایشان را تعبیر کند. رؤیاي فرد اول: ... خواب میبیند که در حال فشردهکردن انگور و ساختن شراب براي صاحب اختیارش (پادشاه یا فرعون) است و دومی: خواب میبیند که طبقـی بـر سـر دارد و در حـال آوردن نان و غذا براي پادشاه (فرعون) است که پرندگان به او حمله میکنند و غذاها و نانها .... را میبرند 23 در اینجا یوسف میداند که شخص اول و دوم شغلشان پیش از زندان چه بوده است! (اولی ساقی و دومی مسئول تهیۀ غذا) و هر دوي این افراد متهم به سوءقصد علیه پادشاه هستند. در اینجا یوسف متوجه حادثهاي میشود و این حادثه در هر دوي این رؤیاها دیده میشود... فرد متهمی که ساقی پادشاه بوده است در حال آبگیري انگور و ساختن شراب است و متهم دوم که مسئول تهیه و آمادهسازي غذا است پرندگانی به او حمله میکنند و نان و غذاها را میبرند... و این دو رؤیا نشان میدهد که فرد اول در آینده به شغل سابقش باز میگردد که همان تهیه و آمادهسازي شراب براي پادشاه است (قطعاً آزاد خواهد شد) ولی فردي که مسئول تهیۀ غذاست، شغلش را از دست میدهد و آن پرندگان نان و غذا را از او میربایند و این رؤیا یعنی شغل نفر دوم از او گرفته میشود و در نهایت محکوم به اعدام و لاشهاش غذاي لاشخوران خواهد شد. یوسف اینرا خوب میداند فرد زندانی و متهمی که شغلش را به او میدهند و حادثۀ سرِ کار بودن را تجربه میکند، یعنی تبرئه میشود و به سر کار سابقش بازگردانده میشود و فردي که پرندگان وحشی یا شکاري، نان و غذاها را از او میربایند یعنی شغلش را از دست میدهد و این یعنی که نفر دوم محکوم یا اعدام میگردد... بههرحال، این یک پیشبینی نبود که توسط یوسف صورت گرفته باشد و بدین شکل نیست که این دو نفر جلوي یوسف بنشینند و بگویند: اي یوسف صدیق، آیندة ما را پیشگویی کن! - 22 یکی از ویژگیهاي حادثهشناسان باید صداقت و صراحت آنها باشد تا قابل اطمینان باشند. - 23 وَدَخَلَ مَعَهُ ٱلسِّجْنَ فَـتَـيَانَ قَالَ أَحَدُهمَُا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خمَْراً وَقَالَ ٱلْئَاخَرُ إِنيِّ أَرَانِي أَحمِْلُ فَـوْقَ رَأْسِي خُبْزاً تَأْکُلُ ٱلطَّيْـرُ مِنْهُ ﴾ نـبَِّئْـنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نـرََاکَ مِنَ ٱلْمُحْسِنِينَ ﴿يوسف/ ٣٦
  • 23. یوسفیه (در مراتب الر) 23 بلکه یوسف با تأویل حادثههایی که این دو نفر در رؤیا دیدند آنها را راهنمایی کرد و غیرممکن بود که نفر اول بیاید و بگوید: اي یوسف خواب دیدهام که در آسمان پرواز میکنم و نفر دوم بیاید بگوید اي یوسف خواب دیدم که از زندان آزاد میشوم! و بعد یوسف بگوید: تویی که خواب دیدي پرواز میکنی کشته میشوي و تویی که خواب میبینی آزاد میشوي آزاد خواهی شد! زیرا همۀ زندانیها، چه آنهایی که اعدام میشوند و چه آنهایی که پس از پایان حبس آزاد میشوند هرچند روز در میان خواب آزادشدن از زندان را میبینند و این خوابها یک حادثه نیست، بلکه یک حس درونی و آرزوي هر زندانی است که آزاد شود. از اینروست که تمام زندانیان هرچند روز در میان خواب آزادي میبینند. 24 بههرحال یوسف یک پیشگو نیست، یک حادثهشناس است و از اینروست که یعقوبِ پدر در کودکی به یوسف گفت: خداوند از تأویل احادیث به تو خواهد آموخت! رؤیاشناسان و معبران میدانند که توان تشریح یک رؤیا توسط خود رؤیابین، نیاز به تواناییهاي خاص دارد... بسیار رخ میدهد که ما رؤیایی را میبینیم ولی متأسفانه قادر به تعریفکردن آن نیستیم! در هر صورت نحوة بیان رؤیایی که یوسف کودك دیده بود براي چون یعقوبی بسیار حائز اهمیت است؛ زیرا یوسف حالت سجدهکردن ستاره را بیان میکند.... قطعاً به قول خداوند در قرآن: تمام موجودات برروي زمین و آسمان تسبیح او را میکنند اما ما متوجه نمیشویم! 25 و این مطلب یعنی حیوانات و گیاهان نیز براي خداوند نماز میخوانند و عبادت او را میکنند، سجده و رکوع دارند؛ اما این چیزي نیست که چشم ظاهربین ما قادر به کشف آن باشد.... اما وقتی یوسف کودك میتواند سجدهکردن را تشخیص دهد، نشاندهندة این است که یوسف میتواند تأویل حوادث و برخی اتفاقات را کشف نماید و قطعاً یعقوب دانا از بیان این رؤیاي سنگین توسط این فرزند کودك، آیندهاي عالمانه و خاص را براي فرزندش پیشبینی  - 24 به امید آزادي همۀ زندانیان و دلخستگان عالم و برچیدهشدن تمام زندانهاي دنیا - 25 تُسَبِّحُ لَ هُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْ ض وَ مَنْ فِيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْ ءٍ إِلا يُسَبِّحُ بِحَمْدِه وَ لکِنْ لا تَـفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّه کَانَ ﴾ حَلِيما غَفُورا ﴿الإسراء/ ٤٤
  • 24. یوسفیه (در مراتب الر) 24 میکند و آن آیندهاي است که بیان میکند وقتی یوسف به بلوغ فکري و جسمی میرسد توانایی فهمیدن تحلیل و تأویل بسیاري از اتفاقات را خواهد داشت. اما میگوید: رؤیاي خود را براي برادرانت نقل نکن که آنها نقشۀ بدي برایت میکشند؛ زیرا شیطان دشمن بزرگ انسان است! و گاهی این سؤال در ذهن ما میآید که چرا یعقوب دانا آنقدر نگرش منفی نسبت به برادران یوسف دارد و قضاوت پیش از واقعه میکند؟! آیا یعقوب خبري از غیب دارد؟ و یا خداوند به او در سرنوشت یوسف وحی نموده است که یوسف را از برادرانش برحذر دارد؟ و آیا اگر انسان قبل از اینکه کسی کار اشتباهی انجام دهد، پیشبینی کار خطایی از او بکند، گناهی مرتکب نشده است و این کار غیبت یا تهمتزدن محسوب نمیشود؟! پاسخ: یعقوب غیب نمیداند، بلکه هیچکس از غیب نمیداند... جز آنچه خدا بخواهد، براي خودم اختیار سود و زیانی ندارم و اگر غیب میدانستم قطعاً » : بگو خیر بیشتري میاندوختم و هرگز به من آسیبی نمیرسید، من جز بیم دهنده و بشارتگر براي 26 «. گروهی که ایمان میآورند، نیستم هیچکس از غیب خداوند خبر ندارد.... وَ عِنْدَه مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لا يـعَْلَمُهَا إِلا هُوَ وَ يـعَْلَمُ مَا فِي الْبَـرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلا يـعَْلَمُهَا ﴾ وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يَابِسٍ إِلا فِي کِتَابٍ مُبِينٍ ﴿الأنعام/ ٥٩ و کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست. جز او [کسى] آن را نمىداند، و آنچه در خشکى و دریاست مىداند، و هیچ برگى فرو نمىافتد مگر [اینکه] آن را مىداند و هیچ دانهاى در تاریکیهاى زمین و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى روشن [ثبت] است. در روش تفسیر قرآن به قرآن و در بررسی آیات دیگر بدان نتیجه میرسیم که نه یعقوب، بلکه هیچکس غیب نمیداند و خداوند نیز این موضوع را به یعقوب الهام و وحی ننموده بود که قرار است چه اتفاقی براي یوسف بیافتد! 26 - قُلْ لاَ أَمْلِکُ لِنَـفْسِي نـفَْعاً وَ لاَ ضَرّاً إِلاَّ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَکْثَـرْتُ مِنَ الخَْيْرِ وَ مَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا ﴾ إِلاَّ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يـؤُْمِنُونَ ﴿الأعراف/ ١٨٨
  • 25. یوسفیه (در مراتب الر) 25 بلکه مشکل یعقوب اصلاً با فرزندانش نیست، بلکه مشکل یعقوب تنها با شیطان بود! یعقوب میداندکه خداوند براي هر یک از پیامبران دشمنان و شیاطینی از جن و انس قرار داده است. 27 و میدانست که اگر شیطان منزلت والاي یوسف را بفهمد و اینکه قرار است یوسف قائم و وارث آلابراهیم شود، حتماً براي انسانی چون یوسف دشمنی خواهد نمود... یعقوب دانا بیشتر از هرکسی مراتب شیطان را میداند و میداند که شیاطین بر چه انسانهایی نازل میشوند و همیشه در برابر انسانهاي بزرگ و انبیا، سپاه دشمنی خود را میآورند... سؤال: شیاطین چگونه بر انسانها وارد میشوند؟ پاسخ: از نَفسهایی مانند: حسادت، طمع، عقدهها و کمبودها! زیبایی یوسف، دانش الهی و فراست او و از همه مهمتر توجه خاص پدر به یوسف، احساس حسادت و کینه و کمبودهایی را براي برادران یوسف بهوجود میآورد... هر یک در ناخودآگاه خویش مایلند سر به تن یوسف نباشد! اما احساس قلبی خود را بروز نمیدهند! البته یوسف کودك، تنها این رؤیا را ندیده بود، بلکه بارها رؤیاهاي مبارکی دیده بود که نشانگر وسعت روح اوست، اما تمام برادران بزرگتر یوسف که به ظاهر تحت تعلیم یعقوب نبی هستند هرچند که همگی مؤمن و درستکار بودند ولی این موضوع را میدانستند که از فرزندان یعقوب باید کسی وارث نبوت و مهتر قوم اسرائیل شود... و یعقوب، یوسف را از این برحذر داشت که احساس حسادت برادران را تحریک کند و برادران نیز تا آن زمان هنوز احساس و نفرت و حسادت خود را بروز نمیدهند تا زمانیکه دور هم جمع میشوند و بساط غیبت را آغاز میکنند؛ ابتدا بر علیه یعقوب و سپس بر علیه یوسف و توجه پدر به او! - 27 وَکَذَ لِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نِبِيٍّ عَدُوّاً شَيَاطِينَ ٱلْإِنسِ وَ ٱلجِْنِّ يُوحِي بـعَْضُهُمْ إِلَىٰ بـعَْضٍ زُخْرُفَ ٱلْقَوْلِ غُرُوراً وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ مَا فَـعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يـفَْتَــرُونَ ﴿انعـام/ ١١٢ ﴾ ؛ بدینگونه هر پیغمبري را دشمنی نهادیم از شیاطین انس و جـن کـه بـراي فریـب، گفتار آراسته به یکدیگر القا میکنند، اگر پروردگار تو میخواست چنین نمیکردند پس ایشان را با چیزهایی که میسازند واگذار.
  • 26. یوسفیه (در مراتب الر) 26 قَالَ يَا بـنَُيَّ لَا تَـقْصُصْ رُؤْيَاکَ عَلَىٰ إِخْوَتِکَ فَـيَکِيدُواْ لَکَ کَ يْداً إِنَّ ٱلشَّيْطَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴾ ﴿يوسف/ ٥ گفت پسرکم! رؤیاي خویش را به برادرانت مگو که در کار تو نیرنگی کنند، چون شیطان دشمن آشکار انسان است. وَکَذَ لِکَ يَجْتَبِيکَ رَبُّکَ وَيـعَُلِّمُکَ مِن تَأْوِيلِ ٱلْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَ تَهُ عَلَيْکَ وَعَلَىٰ ءَالِ يـعَْقُوبَ کَمَا ﴾ أَتَمَّهَا عَلَىٰ أَبـوََيْکَ مِن قَـبْلُ إِبْـرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِيمٌ حَکِيمٌ ﴿ ٦ و بدینسان پروردگارت تو را برمیگزیند و تعبیر احادیث را تعلیمت میدهد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب کامل میکند چنانچه پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق کامل کرده بود که پروردگارت دانا و حکیم است. ﴾ لَّقَدْ کَانَ فِي يُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ ءَايَاتٌ لِّلسَّائِلِينَ ﴿يوسف/ ٧ به راستی که در سرگذشت یوسف و برادرانش براي پرسشکنان عبرتها است. ﴾ إِذْ قَالُواْ لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَىٰ أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿يوسف/ ٨ آن دم که گفتند یوسف و برادرش نزد پدرمان از ما که دستهاي نیرومندیم محبوبترند، که پدر ما، در ضلالتی آشکار است. ﴾ ٱقْـتُـلُواْ يُوسُفَ أَوِ ٱط رَحُوهُ أَرْضاً يَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِيکُمْ وَتَکُونُواْ مِن بـعَْدِهِ قَـوْماً صَالحِِينَ ﴿يوسف/ ٩ یوسف را بکشید یا به سرزمینی دور بیندازیدش که علاقه پدرتان خاص شما شود و پس از آن مردمی شایسته شوید. و کمکم هریک متوجه حس کینه و کمبود محبت و حسادتهاي دیگري میشود و اتفاقی که بین برادران میافتد این است، تا این لحظه که جمع شدند و حرف دل همدیگر را شنیدند، نمیدانستند که همگی نسبت به یوسف و توجه و اهمیت یعقوب به او تا این حد مشکل دارند. بههرحال شیطان آنقدر کینهها و نفرتها و حسادتهاي ایشان را افزایش میدهد تا اینکه شیطان در جمع برادران خشمگین از دهان یکی از آنها جملهاي را میگوید که گویا ایدة نفسانی همۀ برادران است.
  • 27. یوسفیه (در مراتب الر) 27 یوسف را بکشید یا او را به سرزمینی بیندازید، تا توجه پدرتان معطوف شما » [: [یکی گفت 28 «. گردد و پس از او مردمی شایسته باشید هرچند که فرزندان یعقوب آنقدر هم سنگدل نبودند، اما تجمع آنها باعث چنین اتفاقی میشود و خواسته و ناخواسته چنین عهد شومی را با همدیگر میبندند و این جمع و نفرت و کینه، حادثۀ بسیار بدي بود که در آینده نیز یعقوب به شدت از آن هراسان است و جلسۀ آنها را شیطان هدایت مینمود. و در ادامۀ داستان زمانی که برادران پس از سالهاي بسیار میخواهند جمع شوند و دوباره برادر محبوب دیگر بنیامین را به نزد عزیز مصر ببرند چارهاي به ذهن یعقوب دانا میرسد و آن این است که نگذارد این افراد در طول سفر بهصورت جمعی از دروازة اصلی شهر وارد شوند، بلکه یعقوب با اندیشه و فراستی به فرزندانش میگوید: اي پسران من، [همه] از یک دروازه [به شهر] درنیایید، بلکه از دروازههاي مختلف » : و گفت وارد شوید و من [با این سفارش] چیزي از [قضاي] خدا را از شما دور نمیتوانم داشت. فرمان 29 «. جز براي خدا نیست. بر او توکل کردم و توکل کنندگان باید بر او توکل کنند یعقوب دانا از این میترسد که دوباره برادران جمع شوند و نقشه و حیلهاي در هم نمایند و شیطان در این بینکاري به آنها یاد دهد تا دوباره فرزند عزیز دیگري از یعقوب گرفته شود؛ زیرا این فرزند(بنیامین) پس از یوسف محبوبترین فرزند یعقوب است و قطعاً برادران به این فرزند نیز حسادت دارند و شاید کینۀ از بین بردن او را هم بر سر داشته باشند... در هر صورت هدف یعقوب این بود که نگذارد برادران دوباره در طول این سفر با هم جمع شوند و حیله و توطئهاي براي از بین بردن یا پنهاننمودن بنیامین در سر کنند. وَ لَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ ما کانَ يـغُْني عَنْـهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ ءٍ إِلاَّ حاجَةً في نـفَْسِ ﴾ يـعَْقُوبَ قَضاها وَ إِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِما عَلَّمْناهُ وَ لکِنَّ أَکْثَـرَ النَّاسِ لا يـعَْلَمُونَ﴿يوسف/ ٦٨ ﴾ - 28 اقْـتُـلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً يَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِيکُمْ وَ تَکُونُوا مِنْ بـعَْدِهِ قَـوْماً صَالحِِينَ ﴿يوسف/ ٩ 29 - وَ قَالَ يَا بَنِيَّ لاَ تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْـوَابٍ مُتَـفَرِّقَةٍ وَ مَا أُغْنِي عَنْکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ ءٍ إِنِ الحُْکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ ﴾ عَلَيْهِ تَـوَکَّلْتُ وَ عَلَيْهِ فَـلْيَتَـوَکَّلِ الْمُتَـوَکِّلُونَ ﴿يوسف، ٦٧
  • 28. یوسفیه (در مراتب الر) 28 و چون همانگونه که پدرانشان به آنان فرمان داده بود وارد شدند، [این کار] چیزي را در برابر خدا از آنان برطرف نمیکرد جز اینکه یعقوب نیازي را که در دلش بود، برآورد و بیگمان، او از [برکت] آنچه بدو آموخته بودیم داراي دانشی [فراوان] بود، ولی بیشتر مردم نمیدانند. انتخابشدگان!  خداوند در بین بندگانش، انسانهاي والایی دارد؛ چه آنهایی که رسالتی دارند چه آنهایی که مؤمن و صالح و درستکردار هستند! و گاهی برخی نعمتهاي عجیبی را بهصورت اختصاري درك میکنند. شاید هر یک از بندگان خاص خداوند، مسئولیتها و ویژگیهایی را داشته باشند و حکمت والاي الهی اراده نمایند تا بندهاي از بندگان برگزیدهاش به تکامل برسد و در حین رسیدن به تکامل، صاحب رسالتی از طرف خداوند شود. رسالت آنها، هدایت انسانها و ترویج یگانهپرستی و توحید و ایجاد حق میباشد. اما این بدان معنی نیست که پیامبران تنها بندگان برگزیده و محبوب خداوند باشند و رسالت، تنها با ایشان معنی دهد. همۀ مؤمنان خود را به رسالت الهی مکلف میدانند، بدین معنی که باید خداوند، حق و درستی را یاري نمایند و خود را از بدي و نادرستی دور نگه دارند و به دنبال برقراري عدالت باشند و قطعاً برپایی حق از نشانههاي هر مؤمن است. اما داستان برگزیدگان کمی تفاوت دارد، بدین معنی که آنها امکانات و تواناییهاي خاص و از همه مهمتر تربیت و سرنوشتی خاص را پشت سر میگذارند و حکمت کتاب و رسالت را در مقطعی از زمان با هم دریافت میکنند. ﴾ وَ لَمَّ ا بـلََغَ أَشُدَّهُ آتَـيْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِي الْمُحْسِنينَ ﴿يوسف/ ٢٢ خداوند در مورد یوسف میگوید: و چون یوسف به حد رشد رسید، او را حکمت و دانش عطا کردیم، و نیکوکاران را چنین پاداش می دهیم.
  • 29. یوسفیه (در مراتب الر) 29 و باز در آیاتی دیگر در مورد پیامبرانی چون موسی و سلیمان ... می فرماید: ﴾ وَ لَمَّا بـلََغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوى آتَـيْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِي الْمُحْسِنينَ ﴿قصص/ ١٤ و چون به رشد و کمال خویش رسید، به او حکمت و دانش عطا کردیم و نیکوکاران را چنین پاداش می دهیم. تمام ادیان که توسط پیامبران ایجاد گردیده است؛ پس از مدتی دستخوش حوادث و تحریفات و کجرويها و انحراف میشدند و دوباره توسط مصلحی اصلاح و بهروز و زنده میگردند... و این نکتهاي است که یعقوب بدان اشاره مینماید و همانطور که بر تو و آلیعقوب و پیش از آن بر آلابراهیم و اسحاق تمام میکند. چه کسی یوسف را میخرد؟ خداوند خریدار واقعی یوسف بود!  وَ قالَ الَّذِي اشْتَراهُ مِنْ مِصْرَ لاِمْرَأَتِهِ أَکْرِمي مَثْواهُ عَسى أَنْ يـنَْـفَعَنا أَوْ نـتََّخِذَهُ وَلَداً وَ کَذلِکَ مَکَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَ لِنُـعَلِّمَهُ مِنْ تَأْويلِ الْأَحاديثِ وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى أَمْرِهِ وَ لکِنَّ أَکْثَـرَ النَّاسِ لا ﴾ يـعَْلَمُونَ ﴿يوسف/ ٢١ نیکش بدار، شاید به حال ما سود » : و آنکس که او را از مصر خریده بود به همسرش گفت و بدینگونه ما یوسف را در آن سرزمین امکانات و «. بخشد یا او را به فرزندي اختیار کنیم قدرت بخشیدیم تا به او تأویل خوابها را بیاموزیم و خدا بر کار خویش چیره است ولی بیشتر مردم نمیدانند. و یوسف نبی نیز از این قضیه مستثنی نیست! و رؤیاي یوسف بدان معنی نبوده است که یعقوب گمان ببرد یوسف در آن سن کودکی به پیامبري خواهد رسید.... همانطور که در کتاب المر (رسولان 30 ) گفتم یوسفیه یکی از یازده ابعاد مراتب خلق یک ستاره است. این مراتب به ترتیب عبارتند از: -1 نوحیه 2- ابراهیمیه 3 - موسویه 4- یونسیه 5 - یوسفیه 6- ایوبیه 7- ذکریه -8 داودیه 9- سلیمانیه 10 - محسنیه (س) (قمري) 11 - محمدیه (خورشیدي) (Face book: Mohsen Amiraslani) - 30 کتاب رسولان (المر) نویسنده: محسن امیراصلانی
  • 30. یوسفیه (در مراتب الر) 30 و هر رسولی که از طرف خداوند و به اذن هو، بخواهد نبی گردد باید این مراتب را بگذراند و در واقع حوادث، امکانات و ویژگیهاي این مراحل را سپري نماید. و حال در نظر داشته باشید که حروف مقطعۀ الر ابتداي سورة یوسف نیز بر همین موضوع اشاره دارد. ﴾ الر تِلْکَ آيَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِينِ ﴿يوسف/ ١ الف، لام، راء. این است آیات کتاب روشنگر. پس قطعاً الر سورة یوسف به اسرار رسولشدن اشاره دارد و الر خود یکی از مراتب المر (المرسلین) است. بنابراین سرّ این داستان که خود از اَحسنُ القصص است، تنها بیان یک داستان عشقی یا یک کرامت اخلاقی بندهاي برگزیده نیست، بلکه در داستان یوسف و برادرانش پاسخهاي زیادي براي اهل علم و خاصان و منتظران و برادران حقیقی خواهد بود. داستان یوسف و برادرانش داستان ظهور رسول حق در مراتب یوسفیه است. رسولی که امامت مؤمنان را بر عهده خواهد گرفت و رسولان را یاري خواهد داد و دین قیم را بهوجود خواهد آورد و او همان صاحب س یعنی یس 31 خواهد بود و از اینرو خداوند این سوره را با الر شروع نموده است که یکی از مراتب یازدهگانۀ ظهور رسول حق را براي برادران (یاران و حواریون) شرح دهد. روح الهی  ما نیکوترین سرگذشت را به موجب این قرآن که به تو وحى کردیم، بر تو حکایت مىکنیم و تو قطعاً پیش از آن از بىخبران بودى. 32 اى پسران من، بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از روح خدا نومید مباشید، زیرا جز گروه کافران کسى از روح خدا نومید نمىشود. 33 - 31 به مطالعۀ کتاب یس از همین نویسنده بپردازید. ﴾ - 32 نَحْنُ نـقَُصُّ عَلَيْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْـنَا إِلَيْکَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ کُنْتَ مِنْ قَـبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ ﴿يوسف/ ٣
  • 31. یوسفیه (در مراتب الر) 31 این آیه نشانگر این است که حقیقت روحالقدس (روح خدایی) تمثیل شیء مقدم بر اعراض هوست؛ یعنی مهمتر از پیداکردن پیامبر است، چون احتمال دارد که امروز نتوانیم حضرتعیسی، یوسف یا محمد را پیدا کنیم، ولی میتوانیم حقیقت روح الهی ایشان را پیدا کنیم که واحد بوده و در زمانهاي مختلف در این افراد نزول کرده است. بنابراین ظهور روحالقدس در هر زمانی ممکن، حتمی و قطعی است. است؛ در زمانی که نه تنها به برادران « سفارش خداوند » سفارش یعقوب در این سوره در واقع تنی یوسف، بلکه به همۀ برادران حقیقی چون یوسفی این جمله را میگوید: اي کسانی که ادعاي برادري براي چون یوسف گمگشتهاي را دارید، بروید به دنبال یوسف و برادرش بگردید و آنها را در هر سرزمینی که هستند، بیابید و باز در جملهاي دیگر یعقوب به چون برادرانی یاد میدهد که چون یوسفی را چگونه بیابند؟ بهوسیلۀ روحالقدس، میتوان یوسف را در هر زمانی یافت. اینکه هو میفرماید: بروید اي فرزندانم از حال یوسف و برادرش بپرسید، همانا از روح خداوند ﴾ ناامید نمیشوند مگر کافران ﴿یوسف/ 87 اما روحالله و روحالقدس کیست و چیست؟ در تفاسیر بسیاري از مفسرین و مترجمین دیدهام که کلمۀ روحالله را به معنی رحمتالله ترجمه و تفسیر نمودهاند. و برخی دیگر روحالله را به معنی جبرئیل یا حضرتعیسی(رسولالله) ترجمه و تفسیر نمودهاند! برحذر باشید، قرآن را خداوند نازل نمود و از آن و کلماتش محافظت نموده است و روحالله هرگز رحمتالله نیست و حال به تفسیر روحالله میپردازیم. به این آیات توجه بفرمایید: وَ کَذلِکَ أَوْحَيْـنَا إِلَيْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنَا مَا کُنْتَ تَدْرِي مَا الْکِتَابُ وَ لاَ الْإِيمَانُ وَ لکِنْ جَعَلْنَاهُ نُوراً ﴾ نـهَْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَ إِنَّکَ لَتَـهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿الشورى/ ٥٢ - 33 يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَـتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ لاَ تَـيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَ يـيَْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ ﴾ ﴿يوسف/ ٨٧
  • 32. یوسفیه (در مراتب الر) 32 و همین گونه، روحى از امر خودمان به سوى تو وحى کردیم. تو نمىدانستى کتاب چیست و نه ایمان [کدام است؟] ولى آن را نورى گردانیدیم که هرکه از بندگان خود را بخواهیم به وسیله آن راه مىنماییم و به راستى که تو به خوبى به راه راست هدایت مىکنى. رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يـلُْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُـنْذِرَ يـوَْمَ التَّلاَقِ ﴾ ﴿غافر/ ١٥ بالابرنده درجات، خداوند عرش، به هرکس از بندگانش که خواهد آن روحالقدس را به فرمان خویش مىفرستد، تا [مردم را] از روز ملاقات [با خدا] بترساند. مقصود خداوند در اشارة یعقوب به پیداکردن روحالله و ناامید شدن از عدم نزول روحالقدس در بندة برگزیدهاي چون یوسف، همین معناست که انکارش مانند ظلم و کفر است! در واقع خداوند میخواهد به چون برادرانی بگوید که چگونه میشود چون یوسفی را پیدا کرد! از نظر یعقوب (خداوند)، یوسف همان کسی است که در مراتب نزول روحالله قرار میگیرد و ایمانآوردن به چون یوسفی مستلزم ایمانآوردن به حقیقت روحالقدس (روح الهی) است و تا زمانی که دانش ما نسبت به روحالقدس افزایش نیافته است یوسف را نخواهیم یافت. در این خصوص به کتاب ملکوت بخش روح مراجعه شود تا حقایق بیشتري مربوط به روحالقدس و القاء روح الهی را بهدست آورید. ﴾ إِذْ قَالُوا لَيُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ ﴿يوسف/ ٨ یوسف و برادرش نزد پدرمان از ما که جمعى نیرومند هستیم » : هنگامى که [برادران او] گفتند «. دوست داشتنىترند. قطعاً پدر ما در گمراهى آشکارى است در کل علت همیشگی دوري برادران از یوسف و بیخبري از احوال او و دركنکردن او در جمع برادران چه به عنوان عزیز مصر و چه به عنوان برادر کوچک، تنها خود برادران هستند و این برادران همان مدعیان برادري و یاوري و نگهداري از یوسف هستند! گاهی روایاتی را که از پیامبر و ائمۀاطهار در توصیف قائمآلمحمد (تمامکنندة حجت بر آیین رسولالله) میخوانیم به این قبیل احادیث برمیخوریم که... [زمانی فرا رسد که قائم در بازارها و خانههاي این مردم قدم بگذارد، ولی مردم او را نمیشناسند] و در جاهایی دیگر احادیثی از ایشان به چشم میخورد که گفتهاند ظهور منجی بستگی به یاري پیروان (برادران)
  • 33. یوسفیه (در مراتب الر) 33 هو دارد! و از اینرو برخی نقل نمودهاند که منجی ظهور نخواهد نمود مگر زمانی که تعداد 313 نفر از یارانش جمع شوند و این 313 نفر شاید اشاره به 313 برادر حقیقی و نه چون برادران یوسف باشد! در هر صورت اکنون نیز در بین مسلمانان هزاران نفر از مردم را میشناسیم که ادعاي یاري و اطاعت از منجی را در سر دارند و از خدا میخواهند که در زمان ظهور ایشان از یارانش باشند و از انصار هو شوند و این آرزویشان است. شاید حب یوسف (منجی) در قلب هر صاحب کرامتی، همچون جمال مثالی از ظهور منجی باشد (الله اعلم). بههرحال همه میدانند که سورة یس و سورة یوسف اشارات زیادي به منجی آخرالزمان (امامزمان، رسول آخرالزمان، منجی، یا قائم آلمحمد) دارد. در حالیکه برادران یوسف در هر عصري ادعایشان این است که... ما حافظان یوسف هستیم و اگر با وجود مردان قدرتمندي چون ما یوسف را گرگ بدرد قطعاً ما انسانهایی ضعیف هستیم. 34 در واقع برادران همیشه از یعقوب (خداوند) میخواهند که یوسف را به آنها بدهد و از پیش قول دادهاند که اگر با وجود آنها گرگ یوسف را بخورد (دشمن از بین ببرد) بهشدت ضرر مینمایند. اما واقعیت این است که شاید همین منتظران ظهور، دشمن اصلی ظهور یوسف هستند و اگر یوسف (منجی) را بیابند یا او را به چاه (زندان) میاندازند یا میکشند یا به سرزمینی دور تبعید مینمایند و از اینروست که در داستان یوسف و برادرانش همیشه براي کنجکاوان پاسخهایی خواهد آمد و اینکه چرا یعقوب (خداوند) یوسف (منجی) را با برادرانش نمیفرستد، هرچند که آنها بهشدت ادعاي محافظت از او را دارند؛ به زودي آشکار میشود. یعقوب (خداوند) میداند که این برادران نمیتوانند چون یوسفی را درك و تحمل کنند! زیبایی و کمالات یوسف آنقدر براي برادران سنگین نیست، بلکه خاصبودن و قائمبودن یوسف سنگین است و تمامکننده و کاملکنندة آیین ابراهیم کسی جز یوسف نبود که ﴾ - 34 قَالُوا لَئِنْ أَکَلَهُ الذِّئْبُ وَ نَحْنُ عُصْبَة إِنَّا إِذاً لخََاسِرُونَ ﴿يوسف/ ١٤
  • 34. یوسفیه (در مراتب الر) 34 موردنظر و انتخاب خداوند بود و اینکه چرا یوسف باید انتخاب شود و نه آنها موضوع غیرقابل هضمی براي برادران بود. همانا پدرمان بیش از حد یوسف را دوست دارد و قطعاً نسبت به او در گمراهی آشکاري است 35 و... یوسف در چاه (زندان)، یوسف پنهان! یوسف عزیز (محبوب) بههرحال سرنوشت یوسف نه به عنوان سرنوشت عجیبی که مورد توجه خداوند است بلکه اشارتی به مراتب الر این سوره، یعنی رسالت و ظهور رسول دارد و این ویژگیها که یکی از ابعاد رسول حق و صاحب س (یعنی: یس [یاسین] * سوگند به قرآن حکمتآموز، * که قطعاً تو از [جمله] پیامبرانى 36 ) است و تنها با تأویل آن براي اهل نظر پاسخهایی را به همراه خواهد داشت. بههرحال آنچه که بر یوسف رخ داد براي رسول حق رخ میدهد که در مراتب 11 گانۀ المر خواهد بود... قدمبهقدم و وجببهوجب و این ارادة خداوند بوده است که پیش از شروع داستان در این سوره میفرماید: ﴾ الر تِلْ کَ آيَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِينِ ﴿يوسف/ ١﴾ إِنَّا أَنْـزَلْنَاهُ قُـرْآناً عَرَبِيّاً لَعَلَّکُمْ تَـعْقِلُونَ ﴿يوسف/ ٢ و قطعاً اگر این کتاب(قرآن) عربی نبود ما هرگز به اسرار و تأویل و بطون آن پی نمیبردیم. 37 داستان گفته شده و داستان وحی شده...  یوسف را بکشید یا او را به سرزمینى بیندازید، تا توجه پدرتان معطوف شما » [: [یکى گفت یوسف را » : گویندهاى (قائلی) از میان آنان گفت * «. گردد و پس از او مردمى شایسته باشید مکشید. اگر کارى مىکنید، او را در نهانخانۀ چاه بیفکنید تا برخى از مسافران او را 38«. برگیرند نقشۀ برادران چون یوسفی اینگونه است... ﴾ -35 إِذْ قَالُواْ لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَىٰ أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿يوسف/ ٨ ﴾ - 36 يس ﴿يس/ ١﴾ وَ الْقُرْآنِ الحَْکِيمِ ﴿يس/ ٢﴾ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿يس/ ٣ ﴾ - 37 إِنَّا أَنْـزَلْنَاهُ قُـرْآناً عَرَبِيّاً لَعَلَّکُمْ تَـعْقِلُونَ ﴿يوسف/ ٢ - 38 اقْـتُـلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً يَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِيکُمْ وَ تَکُونُوا مِنْ بـعَْدِهِ قَـوْماً صَالحِِينَ ﴿يوسف/ ٩﴾ قَالَ قَائِلٌ مِنْـهُمْ لاَ ﴾ تَـقْتُـلُوا يُوسُفَ وَ أَلْقُوهُ فِي غَيَابَةِ الجْ بِّ يـلَْتَقِطْ هُ بـعَْضُ السَّيَّارَةِ إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِينَ ﴿يوسف/ ١٠