More Related Content More from alighobyshavi (20) ترجمه عربی به فارسی احکام بیع1. https://parsistrans.com پارسیس رسمی دارالترجمه
نیست جایزانسانت به که بخرد را چیزی ازصیادخویش صید ور
. است ناشناخته چون است کرده محکم
انسان که نیست مانعیقرار فروش و خرید موردگیردچیزی یا
، کند قبول را مشخصماننددولت به ذمه اهل که مالیاتی
درخت محصول ، ها زمین مالیات ، پردازند می اسالمیانماهی و ،
جمله ازاین برکه هایآن. دبد ها جنس این مورد در اگراند،
(بیع غرر از چون ، باشد عقد یک در بیع وظاهرش که چیزی
مشتریگول راباطن و زندآنمجهولباشدبراساس ،)آنبرخی چه
دوستانکرده رویت فقیهاناین از چیزی نیست صحیح بیع این د
، شود نمی معلوم ها کاالباب در و نهایت در را مسئله این شیخ
. است کرده ذکر الغرر بیع
است ناشناخته بیع چون ، است عمل این ترک بنده نظر از ارجح
نمیتو باب این دران. نمود عودت فقها آحاد اخبار به
اگر ندارد وجود مشکلی : است شده روایت چنینانسانکاه
وزن واحد (نوعی کر هر ، قراردهد معامله مورد را خرمنگاه
کر تبنه یعنی ، است )وزن واحد تبنه(نوعی یک درحقیقت )غذا
کر ضمیر هاء ،–از بعد هرچند است معلوم چیزی معنای بهغذا
. نشود ) (وزن کیل
وارد غرر باب در النهایة کتاب در را روایت این ابوجعفر شیخ
. است کرده
به نمودن عمل ترک ارجحآنو است مجهول معامله چون ، است
زم در معامله موردانبودن صحیح برای بیع ، نیست مشخص عقد
زم در است مشخص مقداری داشتن نیازمندانهم این باشد می عقد
فرقی هیچ .چون است باطل بیع پس ، است نشده حاصل و نامشخص
میآنزم و مسئله اینانبگو فردی که یرا غذا از مقدار این ید
هر ، فروشم می تو بهقفیرزم و دینار یک بهآنرا عقد و بیع
زم این .در نیست ندهد اطالعانآنصحت و عقد و کند نمی وزن را
آنزم ، است مکیال به منوطآنکه یآنبیع ، نماید وزن را
. است باطل اجماع با نظر این و است صحیح مذکور
برکه های ماهی بیعمقدار چون نیست مجازآناگر است مجهول
میتو ، باشد نیزار برکه این دراندآنرا،و نماید معامله
درون های ماهیآنو ندارد اشکالی هیچ ، نماید معامله را
2. https://parsistrans.com پارسیس رسمی دارالترجمه
های ماهی همراه به ،و بردارد ها ماهی از چیزی اگر همچنین
براساس و بوده گذشته در بیع بفروشد برکهآنچهقبل درروایت
اما در غرر بیع از شدن. بود نخواهد
با عمل ترک ، من نظر در احتیاطجمله از چون است روایت این
زم معلوم چون ، است شواذانمجهول و شود اضافه مجهول به که ی
زمانم هم معلوم این ، شود اضافه معلوم به که یشود می جهول
آ اخبار همه ها این ،فقهاست حادبیع های باب دربیع و غرر
خرید معامله در و نشود تعیین آن در کاال مقدار که (بیعی جزاف
) شود گزافه فروش وکرده واردانبد و نشود ترک مبادی ، دان
از فراتر اینکه نه شود داده رجوعآن. نهد گامی
زیاد چه و کم چه ، است خمر حکم در ، ای کننده مست شراب هر
آب ، خام چه و شده پخته چه ،و خوردن در حکمی چنین هم جو
بد تکسب دارد تجارت و احکام به عملآنق وغیر است حرامآنونی
می اختالفی هیچ زمینه این در استآنفقیهآنچون نیست بین اهل
ایش اجماعان. است گردیده منعقد باره این در
ممنوع های شراب با که ، نوشیدنی یا غذا هرحرام چیزی یا شده
فراهم نجاست وآتکسب و تجارت و خوردن و نوشیدن ، باشد مده
در تصرف وآن. است ممنوع و حرام
ها نجاست همهدرانبه تکسب و حرام مختلف واعآناست ممنوع ها
ادرار و سرگین و نیست توجیه قابل رابطه این در عذری و ،
حیوانگوشت که یآنسرگین و بول ولی است حرام شود نمی خورده
حیوآنح. نیست نجس و حرام ، گوشت الل
سرگین و ادرار : است کرده نقل چنین النهایة در ابوجعفر شیخ
حیو همهاناشکالی هیچ که شتر ادرار جز است حرام و مکروه ات
خوردن درآن. نیست ضرورت هنگام در بیماری از یافتن شفا و
3. https://parsistrans.com پارسیس رسمی دارالترجمه
ادرا که است صحیح مذهب درحیو ادرار و شتر رانگوشت که اتی
آنهو پاک ما عقیده در و ندارد مشکلی هیچ شود می خورده ا
اختالفی هیچ است مطهرچه و ضرورت چه وجودندارد زمینه دراین
اعتقادی لحاظ از و است کرده وارد را خبر این شیخ ضرورت غیر
. است نکرده گزارش
حیو بیعانو خوک گوشت و مردهآنگرد حرام خداوند چهانو یده
و سوسک و شیر بیعو ها افعی و ها عقرب و قرمز سوسک یا کرم
بیع همچنین است ممنوع و حرام ندارد سودی هیچ که چیزی هر
حیوان(حیو مسوخی اتانشده مسخ آمده ها روایت در که اتیاند
و..)و پشت الک و خرس چونخریدآنناپاکی چون است حرام هاآنها
م پس و است مشهوداندهآن. باشد می نجس نیز ها
شیخحیو بیع : کرد نقل چنین النهایة در ابوجعفراناتو مسوخ
به تکسب و تجارت و خریدآنم است ممنوع و حرام هاآنمیمون ند
حیو دیگر و خرس و روباه و فیل وآن. شده مسخ ات
شکا سگ جز ها سگ بیع : کرد نقل چنین النهایة در شیخحرام ری
آ سود و شکار سگ .بیع استحالل راه این از وری. است
نگهب سگ و کشاورزی سگ بیع : که کردیم ذکر چنین سابقاانو
نگهب سگانتوافق ، قضیه این بر ما دلیل و است جایز نیز گله
احادیث ذکر به تنها النهایة در است نهایة کتاب از غیر در شیخ
ا ایرادی و مشهور و متواتر اقوال وچیزی ولی است کرده کتفا
تفسیر درآناست ننوشته هاجداگ ای خطبه در وآنرا خویش عذر ه
. است کرده اعالم
اهلزر چه و مسیحی چه و یهودی چه ذمهبیع که چیزی ،اگر تشتی
آنمسلم برایانانم کنند معامله را نیست جایزانو شراب ند
دیگر و خوکمواردمیتو بیاورند اسالم سپسانبهای از دآن
ما در اگر است حالل و کند استفادهلکیتدارد قبل از چیزی خویش
آن بیع. نیست حالل برایش
که است شده روایتآن بیع است جایز باشد داشته قرضی اگرها
مسلم که کسی ، بسپارد دیگری فرد به رااناین با و ، نباشد
نیست جایز ولی بپردازد را خود قرض راهکار این به خود
سایر و بپردازدمسلماناننیزن را کار این حق هم. دارد
4. https://parsistrans.com پارسیس رسمی دارالترجمه
در صفت با موجود کاالی بیعزما ایناکنون هرچند است صحیح ن
آن. باشد ندیده را
مو که صفتی به توجه با کاال وجودرموجب گرفته قرار معامله د
بیع باشد صفت برخالف کاال دیدن از بعد اگر و شود می ماضی بیع
. است مردود
صحی شده گذاری شرط اصل از که شده وصف کاالی بیعنیست ح–بیع
آنگذاری شرط اصل .در ندارد مشکلی شرط بدون و مطلق شکل به
م شدهانبره بیع و درخت روی میوه و ، زمین از گندم بیع ند
آبستن هنگام گوسفنداز نشده گرفته روغن یافآلنیا زیتون
پشم از لباس و کنجد محصول از روغن–شده ذکر صفت برخالف چون
آن شامل و. شود نمی
می ویژه اصل به اینکه بدون است صحیح مواردی چنین مطلق بیعان
م شود متمایز صفات اینکه از بعد باشد شده اضافه ها اصلانند
جو از وزنی واحد یک یا شده پاک گندم از وزنی واحد یک بیع
(پیم قفیز یک و شده پاکانو خرما رطل صد و کنجد از ) وزن ه
شیرخ بره راس یک و کشمش خوشه صدده و وارهروغن از وزنی واحد
از )یا پوده دو منیر(جامه جنس از عدد ده و شیر رطل صد و
کتانکه حریر واناز یک هر دازهآنفآل هانعرض و باشد قدر
آنفآلنرنگ و قدرآنچن و چنینانمشخص و شده توصیف که باشد
. باشد
از چیزی اگرآنبا کاال که باشد نشده وصف کردیم ذکر چهآن
. است باطل بیع شود مشخص
خ اصل به صفت باآن براساس هم شود می داده نسبت ویشچه
نیست صحیح ذکرکردیم.
مسئله553دیگری مالکیت چون ها ضمیمه به نسبت مشتری اگر :
و باشد ناآگاه بودن بچه مادر یا و بودن مکتوب یا آزاد یا
:ایم کرده تصریح چنین باره دراین ما ، شود معلوم بعدابیع
با رابطه درآندرم که چیزیموارد در ولی است صحیح دارد لکیت
نده اجازه مالک اگر است باطل دیگرمی مشتری و دانو فسخ
بهای که خویش بیع صحیح مقدار تاییدآننموده پرداخت را
و است نشده داده تحویل او به معامله مورد .چون باشد مختار
5. https://parsistrans.com پارسیس رسمی دارالترجمه
میتوآنخیاری و است صحیح بیع دارد آگاهی .هرچند نماید فسخ د
. ندارد
به نسبت هرچند میکند اعالم باطل قطعیت با را بیع این شافعی
کاالهم ، باشد داشته هم آگاهیآنرا ام برده : بگوید که گونه
میفروشم تو بهکند اعالم را برده خصوصیات ومکاتب برده اگر
صاحب فرزند مادر یعنی : ولد ام و باشد خریده را خود یعنی :
چون )نباشند شده باردار خویش صاحب از که (کنیزی باشد خویش
معامله اتالف موجب ولد ام و مکاتبکه آزادی فرد برخالف هستند
. باشد شده برده
بطال من نظر بهنآزاد از مشتری که نیست صحیح قضیه این در
او به بیع با است قرار و باشد مطلق برده بودنانیابد تقال
مآنصح ولد ام و مکاتب ندیزم بیع بودن حانمورد که است ی
. باشد دیگری مالکیت در معامله
مسئله554-سرک و اگرحیو یا هم با شراب و هانمرده و زنده
که چیزی در بیع شود فروخته هم با گوسفند و خوک یا هم با
معاملهآنشراب ، شود می باطل دیگری در و بوده صحیح است حالل
م قابل غیربهای و است چنین هم خوک و عاملهآناختیار در دو
. میگیرد قرار او
: است شده شرط اصل چند باره این در بدل و عوض : چهارم فصل
طهارت : اول
مسئلة8و پاک اصل در که است شده شرط چنین معامله مورد در :
به ضرری هیچ طهارت پذیرش با ، باشد مطهربه شده عارض نجاست
آن. رسد نمی
م نجس کاالی اگرانحیو و شراب ندانبرسد فروش به خوک و مرده
ا با: فرمود که الهی سخن این بخاطر نیست صحیح صحاب جماع
المی علیکم حرمت فاجتنبوهآن از تةحیو و کنید دوریانمرده
حرام شما برآن بودن حرام دیگر های .(نمونه شدنیست صحیح ها
هم نظر ترین نزدیک وانبخاطر موارد همه معامله بودن مجاز
بز و است وری بهره و سودآن رگترینبی هااین در که است ع
. است حرام موارد
6. https://parsistrans.com پارسیس رسمی دارالترجمه
خداوند : فرمود که شنیدم مکه در خدا پیامبر از : فرمود جابر
نموده حرام را ها بت و خوک و مرده گوشت و شراب بیع پیامبر و
ان. د
آن بر نجاست آنچهبیع ، باشد تطهیر قابل اگر است شده عارض
آنجری در باید مشتری است صحیحانآنکند قبول اگر و باشد
م است صحیح بیعانندعیننجس.
. است جایز : حنیفه ابو
نظ چنین هم ما نزد : کرد نقل چنین دباغ وی از بعدوجود ری
نم پاک آن با چون ، داردقبل در که جمهور رای برخالف یشود
.گردید گزارش
استخوانحیوانبیع : مردهآننجاست دارای چون است جایز
م نیست ظاهریاناستخو بیع همچنین سگ و خوک نداناست صحیح فیل
مرده گوسفند شیر بیع ولیصبیع چون نیست حیحآن. است حرام
بیع شیخ قول براساسآن. است جایز
اقسام و انواعا :-حیو گوشتانگوشت که زندهآننمی خورده
بیع شودآنچو نیست صحیح همسودی حرام خوردنی غیر در ن
حکم هم باز باشد داشته نفعی که شود فرض اگر و نداردآنچنین
ندارد اعتباری شرعی دیدگاه در چون است.
ب-نمودن استفاده و خوردن چون نیست صحیح تریاک بیعازآن
با مداوا همچنین است مار گوشت و شراب بر مشتمل و است حرام
آنخو اینکه جز نیست صحیحبیع ها افعی سم همچنین باشد تلف ف
آن. نیست حالل
یا ندارد نفعی اگر :حشرات سم ولیاز کمی مقدارآنقتل به
رس میانبیع دآنقصد اگر ولی . نیست جایز نفع عدم بخاطر
آن با مداوابیع باشدآن. جایزاست
ج-بیع که مار یا مرده گوسفند از شده بریده اجزایآنجایز
. نیست
هر : دومآناز مقصود چهآن،م باشد حراملهو آالت ابزار انند
آ ، لعب وپیکرهای و شطرنج و بازی نرده و قمار و موسیقی الت
دشمن به اسلحه فروش و بت چون عبادتیانمسلم هرچند دینیان
7. https://parsistrans.com پارسیس رسمی دارالترجمه
رس یاری نوعی چون باشنداندن. باشد می ظلم بهها کشتی اجاره
وخانحرا از داری نگه برای ها هفروش و ها شده مانجهت گور
س شرابنیست صحیح قمار ابزار و ساختن بت جهت چوب فروش و اختن
فروش در است مکروه شرط بدون اشیائی ساختن بخاطر دو این .بیع
صحیح هم کردن اختیار وکیل حتی خمراهل از وکیل هرچند نیست
. باشد ذمه
مسلماننمیتوانکردن اجاره بخاطر را ذمه اهل فرد دخانبرای ه
مخفی شکل به شراب بیعانمم هاناجاره باهم هرچند نماید عت
. است حرام هم باز باشند کرده
برای .اگر باشد کرده کرایه شراب حمل جهت چارپایی هرچند
سازی معدوم و شراب تخلیهآنصورت این غیر در است صحیح باشد
. نیست صحیح
دشمن به اسلحه بیعانزم در هرچند دینان. است جایز جنگ
م ندارد نفع که چیزی بیع : سومانحیو و حشرات ندانچون اتی
موشحیو و ها عقرب و ها سوسک و مار وانصید که وحشی اتآنها
م نیست صحیحآنوحشی پرنده نوعی حداة و کرکس و گرگ و شیر ند
های جوجه و کالغ وآنحیو وآنم زمینی شده مسخ اتانمیمون ند
فروش هدف هرچندآنحیو و خرس و باشد کاال حفظ هااندریایی ات
مان. تمساح و پشت الک و ماهی سبیل ند
حیو همه بیع : شود گفته اگراناز چون ، است جایز وحشی ات
پوستآناست صحیح هم شود می استفاده ها.
م است جایز صید قابل موجود هر و گربه و فیل بیعانیوزپلنگ ند
دیدن با زنبور و ابریشم کرم بیع وآنامک و هاانصحیح تحویل
. است
م است جایز هم کل وجود با اشیاء بیع همچنینانو خاک و آب ند
. سنگ
تحویل به قادرآنم نباشدان.هوا در پرنده ند
د برخیانشمنداند می جایزانباره دراین سیرین ابن و شریح ند
ا عمر ابن گفتند سخنفرزند زاندر چون خرید آواره شتری ش
.بود صحیح بیع و بود مالکیت
8. https://parsistrans.com پارسیس رسمی دارالترجمه
اقسام:1-در کرده فرار خویش صاحب از که ای برده فروختن
صورتیامک کهاننشانمیتو یا دارد وجود او دادنانرا او د
م چون است صحیح بیعی ، بگیردان. است منتفی ع
ب-بیع را خویش صاحب از فراری ی برده اگردیگری به که کند
نتو اگر ، است صحیح نیز است شده ملحقانبرگرد را او داند
نمیتوانبرگرد چیزی فروشنده به دانالحاق مقابل در بها و د
بی صادق امام از سخنی براساس حکم این بود خواهد شدهآنشده
فرمود که استاست داده كه مبلغى نیافت دست بنده به اگر پس
بابتآنخواهد متاعبود..
ج-میتو هم گمشده بردهانباشد داشته را فراری برده احکام د
و است شده اثبات مقتضا به چونآنعدم و است تسلیم در سختی هم
هم بیع صحت برای مقتضی وجودانمورد .اولین است قرارداد عقد
تحویل اگر و است پیوست نیازمندآنکاال بهای نباشد ممکن
. است پیوست درمقابل
دومینضم در و ندارد نیاز موردانمیم فروشنده تانتحویل تا د
شود ساقط بیع یا شود داده.
هم را گمشده برده بیع شافعیاندر سختی بخاطر فراری برده ند
مید ممنوع تحویلان. د
اشیاء .چون است اشتباه بیع این : است این حنیفه ابو پاسخ
نقص قابل شده کیل و شده وزنانندار ضرری و هستندحالی .در د
به شود می معیوب بریدن با لباس کههدلیل مینبخاطرآندر چه
. هستند مختلف شد ذکر قبل
از مشاهده به اکتفا چون است ضعیف مورد این در شافعی سخن
شناخت طریقانکه است ذرع واحد خالف بر اجناس بیع در دازه
د به نیازیانستنانتعداد و ذرع دازهآن. ندارد
هرگاهآنشد اثبات گفتیم چهمیتوانت بهپرداخت کاال بهای وصیف
ک بهای اگرم نشود توصیف االاناز ای آمیخته و جواهر ندآنها
9. https://parsistrans.com پارسیس رسمی دارالترجمه
کل .درآنای سرمایه باید باشد بها است جایز چهقبول مورد
باشدصفات اگرآننوع وآنمقبولیت پس نشود شناختهآنمال
می رد ، سرمایه صحت عدم بخاطر ، ندارد صحت چون شود می فسخ
مثل و باشد موجود اگر شودآنو دارد مثالی باشد مفقود اگر
بهای باشد نداشته مثالی اگرآنهرچند شود می رددرمقدار
یا قیمتانباشند شده اختالف دچار دازهقبول تر صحیح قول ،
. است مدیون چون است
5-آند چهاستخو و عاج طهارت بر الانم و فیلانندآناست
.آننجاست درمورد االصباح و الوسیلة و المراسم های کتاب در چه
لعابآنب منبعی و است ضعیف شده ذکرم ندارد اعتماد رایانند
ها شده مسخ همه بودن نجس مورد در خالف اطعمع صریح از اینکه
بیع و شده نقلآناست روشن هاعدمجوازمیمون بیعبراساس
اجماعکه است این بخاطرچنین با .بیع است نجس و شده مسخ
بیع مورد .در است حرام مشخصاتیاست شده نقل چنین مبسوط در
حیو :بیع کهانحرام ها شده مسخ همه و خوک و سگ چون نجسی ات
در عطف .بااحتمال استآنحیو به عطف یعنی هاانهیچ نجس ات
راب این در ای شبههخو احتمال .و ندارد وجود طهاننحاسة دن
م و خباثت معنای به جیم یا مهمل حاء باانندآنمتعارفی معنای
هم نیستانکرده تایید که طوران: د
1-جواز که است این دراختالف بیع حکمو فیل عاج با دادن زینت
از روغن بکارگرفتنآن. است جایز اجماع ادعای با
2-آناالقتص کتاب در چهاز حاکی شده نقل باره این در ادآناست
عین است نوع دو بر پرنده غیر کهآنحکم و است نجسآننجس
.عین استم ها نجسانعین خوک و سگ ندآنباقیم واندهآندر
لعاب و ظرفآنخوردنی است نوع دو بر موارد باقی و است نجس
خوردنی غیر وآنم خوردنی غیر چهآنحیو ندانو وحشی اتدیگر
باقیم که ها شده مسخانغذای دهآنحکم ولی است حالل ظرف در ها
آناست نجس.
به استناد برای اگردلیلی است اختالف از دور هنگام دراین
نجاستآنادله ظاهر البته باشد داشته وجود معروف معنای در
هم است موضوع این برخالفانمید که گونهآنبیع جواز عدم و ی–
ک تحویل از بعداال–. است واضح این و است نجاست از تر عام
10. https://parsistrans.com پارسیس رسمی دارالترجمه
از تر روشن ، است روشن برایت مرحله این در نگارنده سخنآن
. شد وارد طهارت بحث در هم
ف-ها شده حرام گفتیمانکه دارند مختلفی واعاولینآنشامل ها
م هستند نجس ذاتا که شود می هایی عینانو مسکرات و شراب ند
، است شده ذکر الطهارت کتاب در که هایی نجاست ودیگر جو آب
درمورد که سگ جزآنبرده و ، گفت خواهیم سخن آینده مبحث در
بد تکسب جواز در که کافرانبسا چه ندارد وجود اشکالی هیچ
گرفتن استثناء در عدمآنج ازآن، باشد این موج نگارنده ب
در بحث محل چونعدم نظر از ها نجاست موردغیر با تطهیر قبول
قبول است استحالهآناین به تکسب .حکم نیست استحاله با قطعا
تکسب جواز عدم به منوط برگشته دین از که فردی برای مسکرات
زم تاان.چه باشد نشده قبول باطنا و ظاهرا او توبه که است ی
کس را وی بیع بساانث محقق چون یانبراساس یآنبی چهانشده
بد جایز استانمورد این بسا چه : شده نقل مورد این در حتی د
شده ظاهر او باطنی توبه قبول براساس تحریر و المبسوط در هم
بطآل مورد در گفتن سخن از الطهارة کتاب در باشدنآمدیم فارغ ش
عصاره درموردانشده گذاشته کنار اگر گفت باید هم گور
غلی به وخودبخودانحکم شود شراب تا آید درآن، است همین
غلی به آتش با اگرانآ درسوم یک و باشد مدهآنباشد نرفته
امک است نجس باشیم گفته وانبیع شود گفته که دارد وجود این
آنبخ ، است جایز تطهیر قبول برایاستحاله که تفاوتی اطر
.در نیستعنواندر باشیم گفته اگر نمیگیرد قرار هم بحثزمره
از قبل و قراردارد استحالهآنبیع جواز عدم بود خمرآنمطرح
هم استانبی برخی که گونهانکردهانارجح نظر اولین هرچند د
است ممکن چگونه استوجود استناد برای باره این در اختالفی
،در باشد نداشتهبا که نجسی های عین به تکسب بودن حرام
نمیپذیرند طهارت استحالهاست خبر در صادق امام سخن براساس
در باشد تحویل قابل معامله مورد که است این شرط سومین که
بد تحریر حواشی و کنزالفوائد و التذکره محکیانشده اجماع
است حرام باشد تحویل قابل غیر که چیزی بیع ، استمانند
در پرندههم آب در ماهی و هوااناجماع المبسوط در که گونه
صورتدومین در و مورد اولین در التذکره کتاب در و گرفته
چهارگ مذاهب فقهای و امامیه جمله از فقها بیشتر موردآنو ه
دیگرانبداننموده اجماعانگفت سپس ددر اختالفیآنوجود
است شده ذکر چنین الغنیة از نداردسابقاکه کردیم بیان
11. https://parsistrans.com پارسیس رسمی دارالترجمه
وج آن تحویل توانایی و است معامله مورد کدامدارد ودبا
هوا در پرنده و آب در ماهی یعنی موارد این گفت باید احتیاط
نمیتوانبیع حالت .دراین گیرد قرار معامله مورد دآنبی ها
آ نیست ممکن اختالفی هیچو است روشن چنین عبارت این از ری
شرط این از منظور که شود می مشخص عبارات دیگر در تامل هنگام
ق غیر بیع جواز عدمم است تحویل ابلانشرط سابق های مثال ند
ناتو بر دال قدرتانم یک که است یانم ، شود می حساب عانند
آنتو نمودن شرط در چهاناییانبی مذهبی های تکلیف دادن جامان
آ تردید نتیجه و شد، آمد حاصل میزیبرگذاری اشتراط اساس
بیع ، تواناییتوابع و ناتوانی ممنوعیت برخالف ، است ممتنع
شرط را توانایی که همانگونه نمودند اجماع اعالم آنها ، آن
. است شده ذکر موارد این خالف اینکه با ، نمودند
ماناول وجوه که است شده گفته مورد دراین گمشده برده بیع ند
گ شرط تحویل با ، مطلق نه است ملحق و است بیع صحت موجبذاری
تعیین به نسبت هرچند است نشدهآن، است نشده تصریح چیزی
استاد از برخیانتحویل شرط رعایت با بیع این صحت به فقیه
کرده اعترافانکه باشد معذور خیار به نسبت مشتری اگر ، د
هماناست المعالم و اللمعة کتاب اختیارسومبیع این صحت
می تردید با راانالحاقآنبرد بهفراری هو است قرارداده
به نیازی ، است مطلق گذاری شرط در وقوع و الحاق نیازمند
آنبطال .چهارم است شده ذکر القواعد و التذکره در نیستنبیع
شکل بهانالحاق در تردید با است فرادیآنو بندی بخش در و
این است ممکن تحویل تعذر و صحت گرفتن تقدیر در با اختصاص
بطال .پنجم است شده ذکر عالمه از النهایة در نظرنمطلق شکل به
هماناست شده ذکر التحریر حواشی و مسالک و روضه در که گونه
میتو جمله ازانباره این در کرد اشاره گمشده برد بیع به
وجود احتماالتییعنی ، الحاق با گذاری شرط صحت اول دارد
الحاقآنفراری برده قضیه بامعنا در چونباو هستند هم
از تر شایستهآن، استفروشگمشده برده برخالف فراری بردهبر
است ممنوع او صاحبممنوعیت هرچندآنچون است شده اعالم هم
بخاطر فراری بردهشهرنشینی اخالف با گرفتن خویکارتر روشن ش
. نیست چنین دیگری و است
اجزای همه و خوک فروش با تکسب اماآنپوس ودارد هرچه و سگ ت
این اجماع با و ، ندارد وجود بیع این جواز عدم در شکی هیچ
12. https://parsistrans.com پارسیس رسمی دارالترجمه
عالوه شود می اثبات نظرو ، مورد براین دال پیشین ادله بر
ادامه درخو روشن ها سگ برخی به نسبت مورد این جواز ،اهد
هم ، شدانجواز در اشکالی هیچ که گونهآنیعنی مشابه مورد با
مسلم صاحب با ذمه اهل یا حربی کافرانیا ذمی کافر مادر یا
چیزی اینکه جز است ذاتی های نجس از هرچند ندارد وجود حربی
مانبیع عآنمسلم و باشد داشته وجودانانبدانکرده اجماع
م باشدانبن اسماعیل خبر ند. فضل
دوم نوعموا جمله ازربه تکسب که است دیآنکه اهدافی بخاطر
برایآنم باشد حرام شده تعیینانوسایل و لعب و لهو ابزار ند
م عبادی های مجسمه و نی و موسیقیانقمار الت و صلیب و بت ند
مانم و شطرنج و نرد تخت ندانندآنمورد در اختالفی هیچ بدون
آندارد وجود اجماعنقل چنین ع صادق امام از العقول تحف .در
همه که است نموده حرام را هایی صنعت خداوند : است شدهآن
است محرز آن فساد و است حراممانو ها نی و ها چنگ ند
با که هایی چیز همه یا شطرنجآنها بت و میکنند لعب لهو ها
غیر وآنیادگیری : گفت اینکه تا هاآنبه عمل وآنگ ورفتن
بخاطر اجرتآنحرکات همه و است حرامکارها این در تغییرات و
؛ است حراماز نقل به المروی بصیر ابی از خبری درکتاب
از بزنطی جامع از سرائر مستطرفاتامامصادق(ع)روایت چنین
بهای خوردن و است حرام شطرنج بیع : است کردهآنبکار و حرام
بردنآنبا دوستی و صلح و است شرک شطرنج با بازی ، است کفر
ادات به دست که کسی است معصیت و کبیره گناه باز شطرنج فرد
شطرنج که فردی و است برده خوک گوشت در دست گویی ببرد شطرنج
برگرد راانبرگرد را خوک گوشت گویی داناستاد شرح .در است ده
آ چنیناخ و ها اجماع ظاهرا که است مدهجواز عدم بر دال بار
آنم باقی و وری وبهره استفاده وانبر دنآنب تکسب وهمه ا
می ،. است حالل غیر و حالل نیات در تفاوت بدون وجوهانو ماده
شکلآنامک اگر شده گفته المسالک در ولی نیست تفاوتیانسود
از بردنآنحالت این در ، باشد وجودداشته حرام وجه غیر در
منفعتقرار معامله مورد منفعت بخاطراین ، است قصد مورد
بیع جواز ، میگیردآناینکه و نیست دورفرضیه این
بد و است خاص موضوع این که است روشن بسیارنادراستآنمنفعت
. نمیگیرد صورت
13. https://parsistrans.com پارسیس رسمی دارالترجمه
جزاز ئیآناز واحد یک که است )مشخص معامله (نوعی عشرهآن
ارجح هنگام این در ، میدهد قرار معامله مورد البدل علی را
بطالنم استانندآن(صاع مشخص های صاع از صاع یک مورد در چه
می گوسفند راس یک )یا کیلوگرم سه معادلانگوسفندان، موجود
می برده یک یاانبطال و صحت در سخن محور کل در و ها بردهن
. باشد می بیع عقد معامله موردزمانالبدل علی کلی که ی
مصداقیت مطلقا هرچند شود باطل جهالت عرفی بخاطرمصداقیت
بودن معلومآنصحیحبا ، باشدد حال ایناناز ارجح که ستیم
این )است.با نشده وزن غالت (توده صبره واحد در معین غیر کلی
صبره این با توصیف بخاطر که ضرورتبر زیادتیآنآمده وارد
ت باید استأ. نمود مل
ولیانوجود عدم صافمی تفاوت برای درست دلیلاناز صاع یک
می صاع یک و صبرهان. است شده مشخص های صاعمیانبرده یک
از و بیع در که نیست صفات در برابری شده فرض های برده از
به نیست ناآگاهی جهتآنبرکشیدن حال این با ، باشد شده ذکر
از کلیآنصفات این به موصوف کهمیتو و ، است صحیح باشداند
موضوعدعوا این با باشد ذمه اهل با بیعبا کلی بیع در که
دلیلی از خالی و خارج در کلی بیع در و شده بخشیده ذمه اهل
مصداقیت از بعد صحیح های کلی اقتضای بلکه شود نمی بخشیده
بودن معلوم بر عرفآناجم اینکه جز است صحیحو گیرد صورت اع
د خداان. است اتر
باقی لباس و زمین از ذراع یک در کالممیمانامک و داناینکه
درآنکرده ذکر چهانوجود بخاطر ، است زیاد باشد توجیه د
می فاحش اختالفانامک چون ، نیست صحیح کلی بیع افرادانتوقیف
آنا ولی ندارد وجود ببرد باال را آگاهی عدم که وجهی بهگر
این در معامله مورد چون ، است صحیح شود تعیین خاص جهتی از
میاناز ذراع مقدار این با رضایت و نیست کلی و است مشخص
پارچه این مقداراز یااین و زمینمورد است معلوم مشتری نزد
بل ، شود نمی معلوم بخود خود معاملهکهفال به رضایتنذراع
که است زمین یا پارچه این ازآنبیع درصحت میکند دور را
رضایت با مجهول بیع وگرنه نیست کافی ، معلوم مقدار با معتبر
است صحیحاست واضح و ؛امک اگرانتوقیفآنرفع توصیف با
ممکن جهالت کنندهباشد. بود خواهد صحیح
بیع بودن حرام درانرود می بکار سازی شراب برای که گوری
14. https://parsistrans.com پارسیس رسمی دارالترجمه
چنین باید یا اول و او سخن.. باشد
طبق ،اول که نیست پوشیده میگویمآنبی چهانبه مربوط کردیم
تقسیم در است حرام مقابل در مال بذلآنهیچ قسمت دو به
دوم دارد وجود آشفتگی عبارت دراین است نشده آورده توجیهی
ایتقسیم مذکور قسمت دو به نکهبا رابطه در وجهی هیچ و شود
دیگری فرضیه ندارد وجود اولمیم باقیاندو از یکی اینکه د
به کارآنتخمیر یا تحلیل یا گردد مشترطولی است صحیح ظاهرا
. کرد تدبر باید شود نمی منحصر ها شده حرام در
بر دال وی سخنآنآخر تابه است
بر دال هم پیامبر سخن این میگویمآن( استانحرم اذا هللا
زم شیئاانبهای باشد حرام چیزی که یآنباید شود می حرام هم
نمود تدبر).
اع به او سخنان. است شده اضافه عبارت آخر به تا ة
بطال اقتضای به گناه به کردن کمک که امد :خواهد گویم مین
م منتظر باید نیستاناستفاده برای چیزی اجاره که نیست وشیده د
اختصاص بر مالکیت اینکه یکی دارد وجه دو ها شده درحرام
حر منفعتها شده امشراب حمل برای چارپایی مثال است شده وارد
شود می او نصیب منفعت همین تنها دو این از و شود اجاره
میتوانعنو دانیولی است منفعت بر وارد که باشد دومی برای
در حالل و حرام نکات همه رعایتآنمنفعت مالک که است شده شرط
با شراب حمل با که است شده شرط چنین و باشد چارپاآنمنفعت
شراب غیراز چیزی و کرده تخلف اگر که است این تفاوت و ببرد
اول نظریه طبق را مالکیت غیر به مربوط شرایط همه نماید حمل
که دوم مورد برخالف است کرده رعایتاست شرط با عمل ترک هدف
پوبطال که نیست شیدهنمحل د دوم در اما ندارد اشکالی اول در
و شده بنا فاسد شرطی براساس قاعده اقتضای به و است اشکال
براساس که کرد خواهد ذکر نگارنده اینکه جز فاسداستآننیست
.
تأ باید او درسخنن ملمود
15. https://parsistrans.com پارسیس رسمی دارالترجمه
تاکید و شده یقین مقداری چیزی هستی که است این توجیه میگویم
نشم باشد دهانندآنبی قول بااین تعارض در چهان(ثمن شد
)العذرة بیع (الباس سخن این العذرة...و
می تفاوت او سخنانکردن اجاره
میگویمآنچیزی بیع عدم اشتراط نیست پوشیده باب این در چه
شر جزآ نیست صحت از دور است این است ابمید بیشتر ریانکه ند
از غیرآنشود نمی معاملهمیکنند مقدم براجاره حال این با
م واننمود تدبر باید است چنین هم صلیب و بت باب در این ند
.
حر باب در ارجحاقسام و شریف مصحف بیع بودن امآن
آخر تا سماه موثقه در او سخن
جواز عدم روایت این ظاهر : میگویمشریف مصحف بیعبه است
جواز آخر کالم دو اقتضایآنمی پس است مطرحانآنودفع هاآن
بیع اراده به حمله را اخر مورد دو الجواهر است منافاتمصحف
شریفبر چیزی اگر است عقد نوشتن از قبلآندر شود نوشته
او سخن قرینه به است اجاره و بیع متضمن حقیقتآنتو دست چه
چن و چنیناننمیتو و نیست بیع صالح مورد عمل چون کندانآن
راست این منافات رفع در ارجح میگویم نمود اجاره به حمل ا
مراد شود گفته کهمم اول خبر ازانبیع حد در ورق بیع از عت
بیع اخیر این از مراد و هاست کتاب سائرآناستثناء هدف به
هم ممنوع بیع که شود می مشخص اینجا از است کتابت نمودنان
قر بیعآندا که است ای برگه معنای بهقر خط رایآنحد در و
سائرخط خود بیع نه باشد می ها کتاباست بیع قابل غیر که
زم تنها بیعانهمه بیع هدف با که است جایز یکتابت جز اجزاء
مالحظه عدم معنای به بگیرد صورتآنفهمید باید بیع مقام در
. شمرد مغتنم را فرصت و
عقد هنگام مالک که باشد این مراد شاید میگویمتحویل به قادر
تو و باشد راضی اگر باشد عقد به راضی وآناین در نشود حاصل
نیست چنین آید حاصل مقام در و دیگر ای برهه در یا برهه
وگرنهمشخص شود می خواسته عقد هنگام در مورد این حصول وجوب
( فضولی های بیع سائر در مالک که استملک و متاع فروختن
دیگریرضایت بدوناونتیجه هنگام دراین نیست عقد به راضی )هم
16. https://parsistrans.com پارسیس رسمی دارالترجمه
نگارنده جوابو شود می مشخصرضایت از بیش چیزی به رضایت
دادن اجازه هنگام به مالککند نمی داللتهیچ وبرای دلیلی
تو اما نیست بیع هنگام مالک رضایت گرفتن اعتبار درانایی
است مطرح تحویلدر مالکیت که هرچندزماناس مطرح عقدتو
حصولرضایتدر اینکه جز نمیکند کفایت اجازه حال در مالک
آنبی صدد در ما چهاننداشت ضرر هستیم شبعد کالم چون باشد ه
شد ذکر چنین باره دراین است شرط این اتمام ازهاینکه اول
ما مسئله در شده فرض شرط این که است اشکال ورود به التزام
نیست وارداصل وتوانتحویل اییعقد صاحب که کسی چون است کاال
غ عقد اجازه حال در شود می محسوب مالک و استیو است مالک ر
فضولی های معامله سائر برخالف نباشد تحویل به قادرکهباید
هم عقد حال در مالک چون شود باطلانقاد و است عقد صاحبربه
جز نباشد تحویل به قادر کننده منعقد اگر هرچند کاالست تحویل
تو گرفتن اعتبار در عدم نویسنده هدف اینکهانصاحب برای ایی
در یعنی عقدهنگامجوازمالکتو بلکه باشداندر مالک ایی
است کافی عقد حالهم نباشد کوتاه هرچندانو میبینیم که گونه
می فرقی هیچ اینکه دومانشرنیست قدرت شرط و رضایت طممکن
استش گفتهوداعتبار برای دلیلی هیچتر زیادرضایت از
ممکن همچنین نیست جواز هنگام مالکاستگفتهدلیلی هیچ شود
گذاشتن شرط برایقدرتتحویلکه کسی برایتوانایی بیع هنگام
کاال تحویل برای او توانایی بلکه نیست دارد انجامدرحال
جوشرط این چون است کافی بیع ازبرایکه کسیتواناییعقد
دارد صحت است شده دعوت التزام وجوب به و دارد.ف اینرد
ان کار این برای است مالک جواز درهنگامتحصول است شده خاب
در است تر شایسته و کند می کفایت هنگام این در توانایی
اختصاص اشکال تحویل توانایی با شود ساقط رضایت شرط استدالل
توانایی بیع صحت شرایط جمله از شود گفته .تا شود می داده
ه است تسلیمرنشد مطرح فضولی بیع در چندهسائر در اینکه جز
با فضولی های بیعدراین و است مجاز ، مالک توانایی حصول
هنگام در که است بیع صاحب رضایت شرط چون نیست چنین مقام
. باشد مالک جواز
، تکسب اول های فصل براساس تجارتشود می تقسیم قسمت چند به
:حرام. مباح و مکروه و
17. https://parsistrans.com پارسیس رسمی دارالترجمه
که شده حرامانم نجس های عین : اول :؟ دارد واعیانشراب ند
آب و خمر وبدنی استفاده برای که روغن جز نجسی مایع هر و جو
آسم زیرانحیو و دارد کاربردانادرار و سرگین و خون و مرده
حیوانگوشت که اتیآنشو گفته بسا چه ، شود نمی خورده هاهمه د
ادر جز هستند حرام ها ادرارشت اررو دارد که خواصی بخاطر و
قولاولاست تر شبیه.
اجزای همه و خوکآنو سگ پوست و. است حرام است سگ بدن
حرام کاربردی ونیت استفاده بخاطر که ابزاری و وسایل : دوم
شده اعالمانم دان، نی و چنگ و تار چون لعب و لهو ابزار ند
م عبادت های مجسمهانا و بت و صلیب ندم قمار بزارانتخته ند
ا .یا شطرنج و نردح عمل به که بزاریمیکنن کمک رامم دانند
دشمن به سالح بیعاناجار و دینخ هانکشتی و هحرام اشیاء حمل
بیع وانگ. بت ساخت برای چوب بیع و شراب جهت ور
بیعآن. است مکروه هم پردازد می حرام کار به که کسی برای
بیع یعنی باشد معلوم معامله مورد اینکه پنجمآنوزن و کیل چه
( گزاف یا شود میهرچند شود می محسوب ) کیل و وزن بدون یعنی
مانکیل با همچنین باشد مشاهده قابل گندم های ه تود ند
. نامعلوم
چه ، است جایز مشترک نسبت به معلوم از جزئی بیع همچنین
اجزایآن. باشد نابرابر یا برابر
از شده تعیین چیزی بیعآناجزای هرچند نیست جایزآنبرابر
م نباشندانیک یا زمین از جریب یک یا لباس از ذراع یک ند
بردگ از بردهانبه گله یک اگر هرچند گله از گوسفند یک و
عین به و گردد استثنا گوسفند دو یا گوسفند یک و برسد فروش
آن. نشود اشاره
اجزای که اشیائی درآنم است جایز بیع این باشد برابر هاانند
)همچن وزن کر(واحد از قفیز یکمجهول اصلی از اگر است جایز ین
م باشندانکه جو و گندم ی توده از مکوک یک بیع نداندازهآن
. است مجهول
شمارش اگرآنشمردن چهآناست جایز نباشد میسر است واجب
کیل براساسان. شود حسابرسی و گیرد جام
18. https://parsistrans.com پارسیس رسمی دارالترجمه
اگر نشود مسح هرچند است جایز مشاهده با هم زمین و لباس بیع
د شود مسحادراک و است متفاوت هدف چون است تر قیقآنبا
مک .توصیف است معذور مشاهدهانمیکند کفایت معامله مورد
زم در هرچندانزم اینکه جز باشد غایب بیعانطبق و بگذرد ی
بتو عادتانتغییر احتمال هرچند داد تغییر را معامله مورد
. دارد وجود
مسلم مشتری اگرانمسل ای برده و ، باشدمانقرار معامله مورد
بیع و باشد کافر برده هرچند است جایز شده گفته گیردآنبه
مسلماناجبشبهه پر مورد اولین و گردد اری. است
مسلم پدر کافر اگراناین در است؟ صحیح آیا بفروشد را خود
شود می منتفی نمودن آزاد با چون است تردید مورد
:جمله ازآنمعامله مورد به چهمتعلقاز برخی و استآنهارا
او باب درل: میگیریم نظر در برایش شرایطی اینجا ذکرکردیم
چیزی .و آزاد : نیست صحیح .بیع باشد مالکیت در اینکه : اول
در منفعتی کهآنم نباشدآناجزای و ، ها عقرب و ها سوسک ند
از شدن جدا قابل اضافیانسانمانها رطوبت و ناخن و مو ند
بجزمسلم که نباشد چیزهایی جمله از شیراناندرآنشریک
م باشندانندآبحیو و وبرکه ماهی وایا صید از قبل وحشی نات
از قنات و چشمه که زمینیآنگ است شده گرفته: شده فته
متصرف تاثیرات براساسخ بیع درانو است تردید مکه های ه
ممانعتآن. است شده روایت
که است کسی مالکیت در چاه آب اماآنرود آب و است کنده را
خانکه کسی برای هآندر تبع به که ها معدن یا نموده حفر را
. است جوینده مالکیت
آزاد اینکه دومو باشدبین اختالف وجود دلیل به وقفی مال بیع
خراب به منجر وقفی مال بقای اینکه مگر نیست صحیح آن صاحبان
آن شدنبه و . بود خواهد صحیح آن بیع صورت این در که شود
. شود می داده عودت بیع ظاهر
با نمرده اگر نیست صحیح هم ولد ام بیعخود که کسی بیع یا شد
مالک از راصاحب مرگ اشتراط در است نموده آزاد و خریده
نیست صحیح شده رهن مال بیع همچنین است تردید.
19. https://parsistrans.com پارسیس رسمی دارالترجمه
باشد مطلق اینکه دوم
بقای چون جایزنیست وقف بیع باشد مطلق اینکه دومآنخراب با
شود نمی ایجاد کردن
. است مجاورت در و دارد شرافت و حرمت چوناو سرنوشت خداوند
. است کرده واگذار صاحبش به رابه متعلقفقیروآنمهاجری
استدیارخویش از کهاند شده خارجاز مفهوم وآنمالکیتمی
. باشد
که است کسی مالکیت در چاه آب : وی سخن وآناست کرده کشف را
رودخ آب واناز هآنکه است کسیآن. است کرده حفر را
1-همه بیعآنبیع یاآنگزاف و وزن و کیل از استفاده با
رودخ ساحل بر هرچند است صحیحانمالکیت در مالی چون باشد ه
. دارد وصاحب است
2-این در صحابه فتوایبسیار بارهمتفاومتضاد و ت، است
هم نیست واحد کتاب یک در فرد یک نظر حتیاننگارنده که گونه
بی چنین همانبیع جواز : کردهرعایت به منوط: است شرط سه
می اختالفانصاحبانشدن خراب با مال بقای منجربه که شآنمی
بازگرد بیع یا شودانبه جواز برای هم وقف در و شود می ده
می اختالف ایجادانصاحبانخر از چون است شده بسندهشدنش اب
خر از ترس به پس ترسند میاینکه بخاطر شود می بسنده شدن اب
ادای شرطآناستشرط اگربیع قطعا نشودمیشود فسخ.
مسئله این در ارجحآنمورد در مهزیار بن علی صحیح که است
زم میکند داللت بیع جوازانمی که یانصاحبانتفاوت وقفی مال
و اموال بسا چه اینکه به بیاورند دلیل و شود ایجاد اختالف و
جانشود تلف راه این در هااین برای تلف ترس که است مشخص
بل نیست شرط دو این از یکی یا دودر که میدهد نشان ظاهر که
تلف معرض. ندارد داللتی شکل این جز به .چیزی قراردارد
روایت در اریحن بن جعفرانصاحب نیاز با بیع جوازانبهآن
که ای بگونه است مطرحبهدرآمدآنبرایشاننشده بسندهو
همهنسبتاست بهتر آنها برای بیع چون کردند توافق آن به
باشد تحویل به قادر اینکه سوم