2. برگرفته از كتاب
بازشناسي رسانه هاي
جمعي با رویکر سواد
رسانه اي
نوشته دبلیو جیمز پاتر
3. ايدۀ اصلي
رسان هها براي جذاب تر كردن واقعیت در چشم مخاطبان، آن را پیچ و تاب م يدهند و
بدين ترتیب، مخاطبان را از زندگي واقعي خود دور مي سازند.
ما در دو دنیا زندگي مي كنیم: دنیاي واقعي و دنیاي رسانه اي. بسیاري از ما احساس
م يكنیم كه دنیاي واقعي بیش از اندازه محدود است؛ يعني در دنیاي واقعي، امكان
دريافت تمام اطلاعات و تجرب ههايي كه نیاز داريم، برايمان فراهم نیست. پس براي
دريافت اين اطلاعات و تجربه ها، ناگزير به دنیاي رسان هاي رجوع مي كنیم.
4. واقعيت چيست؟
تعريف واقعیت در هر بافتي، يكي از دشوارترين كارهاست. هزاران سال است كه
فیلسوفان تلاش دارند اين مفهوم را تعريف كنند.
شايد چنین به نظر برسد كه در مطالعات رسانه اي، بازنمايي واقعیت ساده تر است و
تنها با ترسیم مرز واقعیت میان دنیاي واقعي و دنیاي رسان هاي تحقق خواهد يافت.
دنیاي واقعي، واقعیت دارد و دنیاي رسانه اي، خیالي است. اين نوع تمايزگذاري بسیار
ساد هانگارانه است و ترسیم چنین مرزي نیز كاملاً نادرست و گمراه كننده خواهد بود.
با وجود اين، ما ناچار به تمايزگذاري هستیم؛ چون وقتي م يكوشیم اثرات رسان هها را
كنترل كنیم، داشتن دركي دقیق از ماهیت واقعیت بسیاري ضروري م ينمايد.
5. ابعاد چندگانۀ واقعيت
واقع گرايي : آن چیزي است كه واقعاً رخ داده است.
معقول بودن : آن چیزي است كه امكان وقوع داشته است.
عادي بودن : آن چیزي است كه در بیشتر موارد، رخ م يدهد.
درگیري احساسي : میزان دخالت احساس و حس هويت يك فرد در پیام است.
ثبات روايت : میزان باورپذيري آن مجموعه رويدادها براي مخاطبان مربوط م يشود.
قدرت اقناع ادراكي : به میزان واقعي بودن تصاوير مربوط م يشود.
به نظر مي رسد مردم براي تعیین میزان واقعیت پیام هاي رسانه اي از میان تمامي اين
شش بُعد، بیش از هر چیز، از بُعد معقول بودن استفاده م يكنند.
6. تفاوت ميان افراد
همان طور كه در استدلال هاي بالا مشاهده شد، واقعیت، مفهومي بسیار پیچیده
است. ابعاد بسیاري وجود دارند. حتي در شیوۀ قضاوت افراد دربارۀ بازنمايي هاي
واقعیت در رسان هها نیز تفاوت وجود دارد. اين قضاو تها ممكن است در بین افراد
هم سن و سال و با تجربه اي مشترك نیز بسیار متفاوت از يكديگر باشد.
بايد در نظر داشت كه توانايي كودكان در تشخیص واقعیت در مقايسه با
بزرگ سالان، كمتر است، ولي به مرور زمان، كودكان در برخي ابعاد، آزمود هتر
م يشوند. بايد در نظر داشت كه میزان آزمودگي و تجربۀ بزرگ سالان در قضاوت
دربارۀ واقعیت نیز گسترۀ وسیعي را شامل م يشود. در نهايت، توجه به اين نكته
ضروري است كه بیشتر افراد بزرگسال در تخمین میزان واقعیت برنامه هاي واق عنما
و همچنین اخبار مبالغه م يكنند.
7. اصل سازمان دهنده: واقعيت سطح دوم
در بررسي خواستۀ واقعي مخاطبان از پیا مهاي رسانه اي مشاهده م يشود كه گرايش
به سمت واقعیت سطح دوم، بسیاري از تصمی مهاي آ نها را هنگام رويارويي هدايت
مي كند. همچنین اگر از ديدگاه برنام هسازان به اين تصمی مها بنگريم، دوباره شاهد
ظهور واقعیت سطح دوم خواهیم بود. اينكه پیام هاي رسانه اي چگونه تولید م يشوند
و چه طور برخي پیا مها، مخاطبان بسیاري را جذب خود مي كنند، به همین امر مرتبط
است.
8. ديدگاه مخاطب
در بررسي خواستۀ واقعي مخاطبان از پیا مهاي رسانه اي مشاهده م يشود كه گرايش
به سمت واقعیت سطح دوم، بسیاري از تصمیم هاي آ نها را هنگام رويارويي هدايت
مي كند. همچنین اگر از ديدگاه برنام هسازان به اين تصمی مها بنگريم، دوباره شاهد
ظهور واقعیت سطح دوم خواهیم بود. اينكه پیام هاي رسانه اي چگونه تولید م يشوند
و چه طور برخي پیا مها، مخاطبان بسیاري را جذب خود مي كنند، به همین امر مرتبط
است.
دلیل ديگر اين است كه دريافت پیا مها از رسان هها در مقايسه با دريافت آ نها از
دنیاي واقعي، هزينۀ بسیار كمتري دربردارد. براي مثال، تماشاي سفرنامه اي يك
ساعته مربوط به كشور فرانسه بسیار راحت تر از پرداخت هزينه اي سنگین براي سفر
يك هفته اي به اين كشور است.
9. ديدگاه مخاطب )ادامه(
مخاطبان پیا مهايي را جس توجو م يكنند كه دو ويژگي داشته باشند:
.1 پیام ها بايد واقعي به نظر برسند: پیام هاي رسانه اي براي القاي واقعیت به
مخاطبان بايد عناصر متعددي را در بر بگیرند. به عبارت ديگر، چنین القا كنند
كه تجربۀ بینندگان در زندگي روزمره را انعكاس مي دهند و اين بازنماي ي، درست
يا دس تكم، محتمل و معقول است.
.2 پیام هاي رسانه اي بايد چیزي فراتر از واقعیت روزمره ارائه دهند. در غیر اين
صورت، مخاطب، دلیلي براي پ يگیري پیام هاي رسانه اي نم يبیند؛ چون در زندگي
واقعي خود مي تواند آ نها را دريافت كند. )واقعیت سطح دوم(
10. ديدگاه برنام هسازان
برنام هسازان به اين نكته واقفندكه براي جذب مخاطبان بايد بر حس واقعیت تمركز
كنند و با ايجاد اندكي تغییر، آن را براي مخاطبان، جذاب تر جلوه دهند. ازاين رو،
عناصر پیا مهاي رسانه اي تا حد ممكن در واقعیت ريشه دارند تا بتوانند به درستي،
بازتاب دهندۀ تجرب ههاي مخاطبان در دنیاي واقعي باشند.
در پیام هاي اقناعي نیز به آساني مي توان واقعیت سطح دوم را شناخت. براي مثال،
پیام هاي تجاري مرسوم با محوريت مشكل ـ راه حل، افرادي عادي با مشكلي
عادي )مشكل تنفس، سردرد، لباس هاي كثیف، گرسنگي و غیره( را نمايش
مي دهند. آگه يدهندگان، مخاطب را به پذيرش را هحل فرا مي خوانند و به عبارتي
ديگر، به خريد و استفاده از كالاي تبلی غشده بنا بر قولي كه داده اند.
11. ديدگاه برنام هسازان )ادامه(
شناخت واقعیت سطح دوم در پیام هاي اطلاعاتي اندكي دشوارتر است. براي مثال،
اگر هدف سازمان هاي خبري، گزارش رويدادهاي روز باشد، واقعیت سطح دوم در
فعالیت روزنام هنگاران چگونه به كار گرفته مي شود؟خبرنگاران، خبري را براي
گزارش انتخاب م يكنند كه رويدادهاي نامتعارف هستند. ازاين رو، جرايم خبر تلقي
م يشوندكه رفتارهاي نابهنجار هستند. در مقايسه با جرايم اقتصادي، جرايم
خشونت آمیز ارزش خبري بیشتري دارند؛ چون نادرتر و نابهنجارتر هستند.
تمام پیا مها ـ سرگرمي، اقناعي و اطلاعاتي ـ به گونه اي طراحي شده اند كه تا حد
امكان واقعي به نظر برسند، ولي تمام آ نها، يك سطح از واقعیت فاصله دارند. هر
چه اين يك سطح فاصله، واقعیت را ماهران هتر تغییر دهد، پیام جالب تر جلوه م يكند.
12. اهميت سواد رسان هاي
تشخیص مرز میان دنیاي واقعي و دنیاي رسانه اي، پیوسته دشوارتر مي شود. در بیشتر
اوقات، رسان هها منتظر نمي نشینند تا ما از دنیاي خود به دنیاي آن ها رجوع كنیم، بلكه خود،
پیام هايشان را وارد دنیاي ما مي كنند. از آنجا كه غالباً میزان رويارويي ما با پیام هاي
رسانه اي برنامه ريزي نشده است، نم يتوانیم مدت زمان رويارويي خود را با رسان هها
تشخیصدهیم.
سواد رسانه اي اين نیست كه تا چه اندازه م يتوانیم خود را به سر حد واقعیت نزديك كنیم؛
چون چنین رويكردي تنها گسترۀ اطلاعات و واكنش هاي عاطفي ما را محدود مي كند، بلكه
مهم در رسیدن به سواد رسان هاي، انعطاف پذيري و آگاهي است. انعطاف پذيري يعني تلاش
براي دريافت تمام پیام ها و لذت بردن از تمام آن ها. آگاهي نیز يعني انديشیدن دربارۀ
موقعیت خود و شناخت معیارهاي مختلف ارزيابي. با آگاهي و انعطاف پذيري خواهید توانست
علاوه بر لذت بردن بیشتر از گسترۀ متنوع پیا مهاي رسانه اي، اثرات اين پیام ها را نیز در
كنترل خود داشته باشید.
13. نتيج هگيري
به يقین، مسئلۀ واقعیت، فراتر از تصمی مگیري ساده دربارۀ رخ دادن يا ندادن اموري
خاص است. افراد درجه هايي را براي واقعیت قائل م يشوند و هنگام ارزيابي اين
درج هها نیز جنب ههاي مختلفي را در نظر م يگیرند.
اين مسئله كه میان توانايي كودكان و بزر گسالان در درك واقعیت، تفاوت زيادي
وجود ندارد، از اهمیت بالايي برخوردار است. بزرگ سالان در بیشتر موارد، دچار چنین
اشتباهي م يشوند. چنین ديدگاهي، حس امنیت كاذبي را در بزر گسالان تقويت
مي كند. از آنجا كه میزان اعتقاد به واقعیت با اثرات منفي رسانه اي نسبت مستقیم
دارد، بزرگ سالان نیز به اندازۀ كودكان آسی بپذيرند.
است. » واقعیت سطح دوم » در بررسي واقعیت، كارآمدترين شیوه، اصل سامان دهندۀ
اين اصل، توجه شما را به اين مسئله معطوف مي كند كه پیام هاي رسانه اي، تركیبي
از واقعیت و خیال هستند.