More Related Content
Similar to Sefat momenin (20)
Sefat momenin
- 1. کالم در مؤمنین صفت سه و یکصد
اکرم پیامبر(ص)
بحار،األنوارج64ص ،:310-311
- 2. َي ِو ُرَال َق ص َِّاَّلل َول ُس َر َّن َأ:ك َی ََلُن ِمؤ ُمال ُل ُم
َث َو ٍة َائ ِم ى َل َع َي ِو َتح َی ى َّت َح ُه ُان َیم ِإٍال َص ِخ ِث َال
ِاه َظ َو ٍن ِاط َب َو ٍة َّی ِن َو ٍل َم َع َو ٍلع ِفَال َق َف ٍر
ص َِّاَّلل َول ُس َر ا َی ع َین ِن ِمؤ ُمال ُیر ِم َأا َم
ُث َال َث َو ُة َائ ِمالٍال َص ِخَال َق َفِل َع ا َیِات َف ِص ن ِم ُّي
- 4. َّي ِر َهو َجِرِّكالذ
-شده نهادینه درونش در بودن خدا یاد به
است.
- 7. ة َنازع ُالم َجمیل
-ها کشمکش در(و خانوادگی ،اعتقادی ،علمی
)...است برخورد خوش.
- 8. ة َع َراج ُالم َریم َک
-کند می رفتار کریمانه بخشش و پذیرش در.
- 9. ًدرا َص اس ّالن َع َأوسًفسا َن م ُه ّل َأذ و
-سعۀصدرتواضعش ومردمان همه از(فقط نه
مومنان و مسلمانان)است بیشتر.
- 10. ًما ّل َع َت ه ُاجتماع و َما ّس َب َت ه ُحک ِض
-م ّتبس اش خنده(قهقهه نه)با گردهماییش و
دیگران(خانواده جمله از مختلف مجالس در)
علمش کردن زیاد جهت(ای زمینه هر در)می
باشد.
- 11. الغافل َِّرک َذ ُم
-غافل انسان به دادن تذکر اهل(که کسی
دارد علم که حالی در شده غفلت دچار)است.
- 13. ؤذیه ُی ن َم ؤذی ُی َل
-کرده اذیت را او که کسی به–جهت در
مثل به مقابله–کند نمی اذیت.
- 14. عنیه َی َل فیما ُخوض َی َل و
-خورد نمی دردش به آنچه در(چه و قول چه
فعل)شود نمی وارد.
- 15. ٍة َصیب ُم ِب ُت َشم َی َل و
-شده وارد او به که مصیبتی خاطر به را کسی
کند نمی سرزنش( .نیست زدن زبان زخم اهل.)
- 16. ٍة َغیب ِب ًأحدا ُر ُذک َی َل و
-کند نمی یاد کردن غیبت با را کس هیچ.
- 17. مات ّر َح ُالم َن ِم ًریئا َب
-کند می دوری است حرام داند می آنچه از.
- 18. هات َب ُّالش َند ِع ًفا ِواق
-داند نمی و است مشتبه برایش آنچه به نسبت
نمی مرتکب و کند می احتیاط حرام یا است حالل
شود.
- 21. تیم َللی ًأبا و ِریب َللغ ًونا َع
-است یتیمان پدر و شتابد می غریب یاری به.
- 22. ه ِلب َق فی ه ُزن ُح و ه ِجه َو فی ه ُشر ِب
-در اندوه و غم و آشکار صورتش در شادی
است پنهان قلبش.
- 23. قره َف ِب ًِّراش َب َت ُم
-فقرش به نسبت(معنوی فقر یا مادی فقر:
فقیرند خدا درگاه در همه)است خوشحال.
- 24. لد َّالص َن ِم ُد َأصل و ِالشهد ن ِم أحلی
-سنگ از و تر شیرین عسل از(برابر در
زندگی سختیهای یا و دشمنان)است تر سخت.
- 25. ًترا ِس ُک ِهت َی َل و ًا ّر ِس ُف ِکش َی َل
-ها پرده و نکرده فاش را دیگران اسرار
(و اجتماعی روابط ،حیا های پرده) ...را
کند نمی پاره.
- 32. لیه َع َل ِه ُج إذا ًلیما َح
-او با جاهالنه رفتاری که کسی مقابل در
کند می پیشه شکیبایی و بردباری ،داشته.
- 33. یه َإل َأساء ن َم لی َع ًبورا َص
-می صبر کردی بدی او به که شخصی برابر در
نماید.
- 34. َغیر َّالص ُم َرح َی و َبیر َالک ُِّلج َب ُی
-سال و ّسن کم با و احترام با ّسن ُم افراد با
کند می رفتار مهربانی و رحمت با ها.
- 37. ُالحیاء ُه ُلف ِح و قی ُّالت ُه ُإلف
-است حیاء پیمانش هم و تقوا همدمش.
- 38. ر َذ َالح َثیر َک
-پرهیز اهل بسیار(گناهان از)است.
- 41. ب َج َع ه ُالم َک و
-است دیگران شگفتی موجب کالمش.
- 42. ة َثر َالع ُقیل ُم
-گذرد می در دیگران لغزش و خطا از.
- 43. ة َور َالع ُع َّب َت َت َی َل و
-دیگران عیوب دنبال و کند نمی عیبجوئی
نیست.
- 54. اب ّذ َک َل و ان ّع َل َل
-نیست دروغگو و نفرین اهل.
- 61. اس ّس َج َل و اس ّس َح َل
-س ّتجس اهل و دیگران نهان کردن آشکار اهل
(و عقیده ،زندگی در...دیگران)نیست.
- 62. أسناها األخالق من و أعالها األمور من ب ُطل َی
-واَلترین و برترین کارها میان ازاز و
ترین عالی ،اخالقیاتگزیند می بر را.
- 63. اَّلل فظ ِح ِب ًشموَل َم
-(شیطان و نفسانی هواهای برابر در)از خدا
کند می محافظت او.
- 65. یقین فی ٍة َزم َع و لین فی ٍة ّو ُق ذا
-و خوست نرم ،است قدرتمند که حال عین در
گیرد می تصمیم یقین و علم با.
- 66. ض ِبغ ُی ن َم ی َعل ُحیف َی َل
-ظلم ،باشد داشته بغض که هرکس به نسبت
نمیکند.
- 67. ّب ِح ُی ن َفیم ُأثم َی َل و
-اندازد نمی گناه به را او کسی با دوستی(بین
میکند کشی خط گناه مرزهای و دوستی.)
- 68. دائد ّالش فی ًصبورا
-بسیار ها مصیبت و گرفتاریها و ها سختی در
است صبور.
- 69. دی َعت َی َل و ُجور َی َل
-کند نمی دیگران حقوق به تجاوز و ظلم.
- 70. هی َشت َی ما ِب أتی َی َل و
-کند نمی عمل نفس هوای و شهوت اساس بر.
- 71. ه ُعار ِش ُالفقر
-اوست ظاهرش لباس فقر(و گرایی تجمل اهل و
نیست فروشی فخر.)
- 72. ه ُثار ِد ُالصبر و
-زیرین لباس ،صبر(درون و قلب در)اوست.
- 73. ة َؤون َالم لیل َق
-هزینه کم(اسراف و الت ّتجم از دور به)است.
- 74. عونة َالم ُثیر َک
-او کمک(های کمک مانند ای زمینه هر در
و اقتصادی ،علمی)...است بسیار دیگران به.
- 77. نام َالم ُقلیل
-است کم خوابش(از و خوابد می ضرورت حد در
برد می را استفاده نهایت خویش کم عمر.)
- 78. ّکی َز ه ُمل َع و ّقی َت ه ُلب َق
-است پاک عملش و تقوا با قلبش.
- 79. فی َو َد َع َو إذا و فی َع َر َد َق إذا
-وعده اگر و بخشد می دارد قدرت که زمانی
کرد خواهد وفا آن به دهد ای.
- 80. ًهبا َر ی ّل َص ُی و ًغبا َر ُصوم َی
-ترس با و گیرد می روزه رغبت و میل روی از
خواند می نماز خشیت و.
- 81. إلیه ٌناظر ه ّکأن له َعم فی ُن ِحس ُی و
-که دهد می انجام نیک بدانگونه را کارهایش
دارد نظارت آن بر ناظری گویی.
- 85. ُل َبخ َی َل وٍنائل ِب
-ورزد نمی بخل دیگران بخشش و عطا به نسبت.
- 86. اإلخوان إلی ًال ِواص َت ُم
-رابطه قطع و دارد ارتباط خود برادران با
کند نمی.
- 88. ه َالم َک ُن ِز َی
-سنجد می را خود حرف(و میکند سنگین سبک
آورد می زبان به است حق مطابق را آنچه.)
- 89. ه َسان ِل ُس ِخر ُی َو
-ساخته ناگویا را زبانش(حرففایده بینمی
زند.)
- 90. ه ِغض ُب فی ُق َغر َی َل
-شود نمی غرق دشمنی و بغض در.
- 91. ِّهب ُح فی ُک ِهل َی َل و
-خود دوستی در(تفریط یا افراط اثر در)
گردد نمی هالک.
- 92. ه ِدیق َص ن ِم َل ِالباط ُل َقب َی َل و
-دوستش از حتی(مطلب یا حرف)نمی را باطل
پذیرد.
- 93. م َعل َی ِل ّإَل ُم َّل َع َت َی َل و
است دانستن ،یادگیری از هدفش تنها.
- 94. ل َعم َی ِل ّإَل ُم َعل َی َل و
-به کردن عمل برای مگر رود نمی علم دنبال
آن.
- 95. ه ُقد ِح ًلیال َق
-نیست کینه اهل و است اندک اش کینه.
- 96. ه ُکر ُش ًثیرا َک
-کردن شکر اهل بسیار(مخلوق و خالق از)
است.
- 97. ه َت َعیش َم َهار ّالن ُب ُطل َی
-است روزی کسب و معیشت دنبال به ،روز در.
- 98. ه ِت َخطیئ علی َیل ّالل بکی َی و
-ریزد می اشک گناهانش بر شب و.
- 99. م ُه َس َأکی کان نیا ّالد ِأهل َمع َک َل َس إن
-آنهاست ِترین زیرک ،باشد دنیا اهل با اگر.
- 100. م ُه َع َأور َکان اآلخرة ِأهل َمع َک َل َس إن و
-و ترین ورع با ،باشد آخرت اهل با اگر و
آنهاست تقواترین با.
- 101. ٍة َبه ُش ِب ه ِسب َک فی ی َرض َی َل
-رضایت ناک شبهه موارد به کارش و کسب در
دهد نمی.
- 102. ٍة َخص ُر ِب ه ِدین فی ُل َعم َی َل و
-دین در انگاری سهل و ابالیگری َل اهل و
نیست.
- 103. ه ِت َّل َز ِب أخیه ی َعل ُف ِعط َی
-و عطوفت با خود دینی برادر لغزش برابر در
کند می برخورد مهربانی.
- 104. ه ِت َحب ُص ِدیم َق ن ِم ضی َم ما ی َرع َی و
-سابق و همنشینی حقوقۀرا دیگران با دوستی
گذارد نمی پا زیر و کند می رعایت.