More Related Content
More from homayoon norypanah
More from homayoon norypanah (9)
دویست و سی و دو
- 1. دو و سی و دویست
گرفته ام خنده بودم آن در که موقعیتی از ،بیرون زد اش پاچه توی از زرد آب .برداشت سرم روی از را اسلحه
،کند می عصبی را او من خنده دانستم می ،بودهای آموزش پدر بر ،بود گرفته اش خنده هم او ، نشد عصبی اما
،ها شعبه رؤسای تمام جلوی ایستد می آید می پوش یونیفورم پلیس یک !لعنت بانکو دهد می تاب را خود
فصل و حل موفقیت با را گیری گروگان دو سی و دویست که کند می وانمودکلی های دستوراالعمل بعد ،کرده
کند می صادر.
-، شود زده هیجان نباید گیر گروگان ،شماست اولویت اولین آرامش حفظ گیر گروگان با برخورد در ، آقایان
،بود گرفته ام خنده هم موقع .آن مضطربید یا اید ترسیده که دهید نشان نباید ،کنید القا او به نباید حسی هیچی
کر می احساس که داشتم استادی بودم که اقتصاد دانشکده دردنیاس اقتصادی گر تحلیل بزرگترین گینز از بعد دت.
را اش پوشیده شلوار کت وقت هیچ سال سه طول در !دادیم می هل برایش کالس از بعد که داشت فولکس یک
!نکرد عوضتوانم نمی ، گرفته خود به را او مضحک قیافه ،است کچل استادم کله مثل هم گیر گروگان این کله
ن او اما ، نخندمبه را گیری گروگان درست نحوه زبده مامور یک کاش خندد؟ می دارد چرا دانم نمی ،بخندد باید
سمتشان به مردم که لوس دلقک تا دو ،ایم شده سیرک دلقک تا دو مثل .است شده لوس ،بود داده آموزش او
فرماند ، نشسته بانک در پشت زانو چهار دراز صفر سرباز یک ،کنند می پرت کورن پاپسقف روی رفته شان ه
کجا فو کنگ تمرین حال در یا آویزانند طناب از یا همیشه و دارند مشکی کال سرشان که اونایی پس ،ماشین
رفتند؟
.کنیم تماشا پلیسی فیلم سینما برویم ها بچه با تا رفتم کش پدرم جیب از که هایی پول حیف
شبیه مامورها این از کدام هیچ"وود ایست کلینت"نیستمی دروغ ها فیلم دانستم می زودتر سال بیست کاش ،ند
،کند سالح خلع را گیرها گروگان تمام ، بیرون بپرد تهویه دریچه توی از دیوار اندازه به مرد یک باید االن ،گویند
نگاه کولر دریچه به،کنم می
-؟ کنی می نگاه داری رو کجا ،هیکلت به لعنت
ده از جمله این خواست می (دلم. )نیامد هرگز ،نیامد اما بیاید بیرون انش
-کنین؟ می نگاه رو کجا خوام می عذر آقا
- 2. -باش خونسرد ،نیست چیزی ،نیست چیزی
گروگان مرا باید مرد این چرا است؟ ای مسخره وضع چه این خدایا ،نبودم مودب آنقدر خواستگاریم در حتی من
مر به ، پاپ حتی یا ساله هفتاد کشیش یک ؟ بگیردعجب !است مرد این از تر ای حرفه گیری گروگان در اتب
مهلت آخر روز امروز ...گفتم؟ چی سامی به صبح گفتم؟ چی سامی به صبح .ام افتاده گیر ای مسخره وضع
صاحبخاجاره هم او ،بشوم زخمی اگر ،ها بچه دست داد نباید را کاری هیچ بدهد؟ را اجاره رفته سامی .است انه
،بیرون بیایم سالم باید ؟ چه ندهد راشود؟ نمی باز چرا لعنتی کولر کانال این ،بیرون بیام سالم مجبورم
-آقخوام می عذر ا،کنید؟ می نگاه را باال اش همه چرا شما
-بودم منتظر ، خندید ،چشمش توی افتاد چشمم ،است کردن نگاه را باال من همیشگی عادت ، دارم عادت من
،شود می نزدیک مضحکه اوج به ما بازی خندد؟ می چرا پس ،کند مخفی را چشمانش ،بدزدد را سرشمنتظر
نشستم زانو دو روی ،هستم بدبختی منتظر ،هستم انفجارد ،در طرف چرخید ،کنند می صدایش بیرون از ارند
اسلحه ،هوا پرید بود زده چمبک که سربازی ،ای شیشهفرمان ، ای شیشه در طرف گرفت رارو از دهآمد سقف ی
به خورد تیر یک ،کرد جمع را خود ،زمین بخورد بود نزدیک ، کامپیوتر سیم به گرفت گیر گرونگان پای ، پایین
، زده چمبک سرباز ،آید می جیغ صدای ،کنم می سفت را عضالتم .پایین ریخت شد پودر ،ای شیشه درحاالده
ف .باال پرید مترآبروریزی عجب ،بیرون زند می شلوارم پاچه توی از آب ، شده مخفی ماشینش در پشت رمانده
!بدی
داغ بدنم ،کند می شلیک هوا بی زده چمبک سربازمی فقط ،نداشت درد گویند می که هم ها آنقدر ،شود می
غضالتم ،ترسم می خون از ،سوزدآرام آرام کنم حس را فرقشان توانم نمی که خون یا آب قطره یک ، شده شل
رود می ،کند می طی یکی یکی را کمرم های مهره کنم می احساس ،پایین رود می خورد می سر ام یقه پشت از
این !خوبی حس چه ،شلوارم تویبه خواهم نمی نداده؟ داده؟ را اجاره !است پرت حواس خیلی لعنتی سامیاین
دنیا ،است گرم هوا . سونا توی ام رفته انگار ،کند می خرابش افکار این که دارم خوبی احساس ، کنم فکر موضوع
سامی این به لعنت ،شود می سیاه.لعنت ،