SlideShare a Scribd company logo
‫‪sco‬‬
        ‫كانــون آرمــان شــريعتـي‬
                                     ‫ست ؟‬
                                            ‫چگونه نقدی بر شريعتی روا‬




           ‫‪Sco1385@Gmail.com‬‬




                                                                                ‫تقـی رحمـانی‬



           ‫1101‬   ‫شماره مقالـه :‬

             ‫8‬    ‫تعـداد صفحـه :‬

        ‫50/78‬     ‫آخرين بررسی :‬

        ‫7831‬      ‫تاريــخ تحـرير :‬

                                                                               ‫‪www.shandel.org‬‬




                                     ‫موضـوع : نگاهی به سوابق منتقدانِ شريعتی‬
                                                     ‫ِ‬


‫‪Print‬‬   ‫‪search‬‬                              ‫‪Prev‬‬        ‫1‬        ‫‪Next‬‬                  ‫‪Full‬‬      ‫‪Exit‬‬
‫چگونه نقدی بر شریعتی رواست ؟‬

‫چگونه نقدی بر شریعتی رواست، که درمان دردِ ما هم باشد؛ این نوشتار شامل سه بخش است. بخش نخست دربارهٔ نقدِ روشنفکران دینی بر شریعتی‬
               ‫ِ‬                           ‫ِ‬                   ‫ِ‬                             ‫ِ‬
‫است که این بخش آسیب شناسی این نوع نقد را بیان میکند. بخش دوم نگاهی به دیدگاهِ کالن شریعتی و مقایسه آن با دیدگاهِ مارکس و هایدگر است‬
                                   ‫ٔ‬             ‫ِ‬                         ‫ِ‬                              ‫ِ‬
                                                                                                 ‫و بخش سوم نقدِ نگارنده بر شریعتی است.‬
                                                                                                                                 ‫ِ‬
                                                                                                                                             ‫ِ‬
                                                                                                                   ‫نقد روشنفکرا ِ دینی بر شریعتی‬
                                                                                                                                  ‫ن‬
‫چه خوب است نقد منصفانه باشد. نقدِ بیرحمانه بوی خشونت میدهد. اما نقد کردن در جامعه ما بسیار سخت است. اندیشمندان این سرزمین فضای‬
                ‫ِ‬                            ‫ٔ‬                                                                       ‫ْ‬
                                                                    ‫نقد را با دُرشتی و تُندی میبندند و به نادرستی، نقدِ خود را بَر نمیتابند.‬
‫به عنوان نمونه، نگارنده به تفکیک در جریان روشنفکری مذهبی و دینی پرداخت. از سوی برخی از بزرگواران در نقدِ این تفکیک برخوردهایی با‬
                                                                                   ‫ِ‬           ‫ِ‬                                   ‫ِ‬
‫اینجانب شد که مُنصفانه نبود. بنده در نقدِ خود در موردِ این جریان، واژگان بیرون آمده از دل بُنیادگرایی دهه 0631 را به کار بردم. که با اعتراضات‬
‫ِ‬                                   ‫ِ ٔ‬             ‫ِ‬                ‫ِ‬
                                                                                             ‫گوناگون و سنگین از سوی این جریان مواجه شدم.‬
                                         ‫ٔ‬        ‫ِ ِ‬
‫در سخنرانی دانشگاهِ علم و صنعت در 52 خرداد 6831 به جای واژهٔ بنیادگرایی، واژهٔ جریان خط امامِ دهه 0631 را بکار بردم و باز تصریح کردم که‬
                                                                                                                               ‫ِ‬
                   ‫ِ‬                                                                                           ‫ِ‬             ‫ِ‬
‫جریان روشنفکری دینی جریان مبارکی است ـ و با توفیق خداوند ان شاء الله که موفق شود ـ اما این جریان در مقایسه با روشنفکران مذهبی، خاستگاه،‬
                                                                                         ‫ِ‬                                             ‫ِ‬
‫مسیرِ تاریخی و حتی اهداف متفاوتی دارد و حتی همواره تاکید کردهام که این جریان دارای اندیشمندان و متفکرانی است که با وجودِ تفاوت دیدگاه با‬
          ‫ِ‬                                                                                                        ‫ِ‬
‫ایشان، دارای صالحیت و توان فکری هستند. با این چند جمله میخواستم نشان دادم که تالش کردم نقدی منصفانه به دیگران داشته باشم. اما بعد متوجه‬
                                                                                                                 ‫ِ‬
                           ‫شدم که بسیاری از افرادِ این جریان از نقد و بررسی اندیشه و عملکردِ خود در دهه 0631 راضی نیستند و آن را برنمیتابند.‬
                                                                 ‫ٔ‬                            ‫ِ‬

‫‪Print‬‬    ‫‪search‬‬                                          ‫‪Prev‬‬        ‫2‬         ‫‪Next‬‬                               ‫‪Home‬‬          ‫‪Full‬‬        ‫‪Exit‬‬
‫ِ‬
                                                                                            ‫اما روشنفکرا ِ دینی در نقد شریعتی چقدر انصاف نگه می دارند ؟‬
                                                                                                                                         ‫ن‬
‫مجموعه این جریان، به خصوص دکتر سروش، به شکل بارزی نقدی نه به میزان دقیق منصفانه به شریعتی وارد آورد که محورِ آن بر ایدئولوژی اندیشی‬
‫ِ‬                                                                  ‫ِ‬                       ‫ِ‬                                         ‫ٔ‬
‫شریعتی استوار بود. در سال 9631 سروش ـ شاید متاثر از کتاب فرانسوی نقدِ ایدئولوژی شایگان ـ و با توجه به مُدِ زمانه، هر ایدئولوژیای را شایسته‬
‫ٔ‬                                                           ‫ِ‬             ‫ِ‬        ‫ِ‬
‫اعدام دانست تا بتواند ذهن ایرانی را از قید و بَندِ ایدئولوژی راحت کند و شریعتی مصداق ایدئولوژی اندیشی معرفی شد. با این وصف، مُتَهمای برای اِعمال‬
‫ِ‬                                                             ‫ِ‬                                                         ‫ِ‬
‫ِ‬
‫همه نادرستیهای دهه شصت پیدا شده بود تا بتوان همه رفتارها را بر گردنش گذاشت. اگرچه دکتر سروش در خرداد 6731 در لندن، از ایدئولوژی‬
                                                                                         ‫ٔ‬                                 ‫ٔ‬                ‫ٔ‬
‫محبت شریعتی هم سخن گفت. اما در شهریور ماهِ سال 9731 در روزنامه ایران، باز شریعتی را ایدئولوژی اندیش خواند. در سال 4831 در جواب به آقای‬
                                                                            ‫ٔ‬                  ‫ِ‬                                          ‫ِ‬
‫بهمنی، شریعتی را شجاع و دلیر، اما نه عمیق دانست. با این وصف این نوع برخوردِ دلیرانه با شریعتی را میتوان با آخرین برخوردِ ایشان با جریان انقالب‬
‫ِ ِ‬
‫فرهنگی و ستادِ انقالب فرهنگی در تیرماهِ 6831 مقایسه کرد که ایشان پذیرفتن حکم مسئولیت در ستادِ انقالب فرهنگی را به دلیل محبوبیت مردمی‬
‫ِ‬       ‫ِ‬          ‫ِ‬                 ‫ِ‬                         ‫ِ ِ‬                                                          ‫ِ‬
                                                           ‫ِ ِ‬
‫رهبرِ انقالب میداند اما توضیح نمیدهد که هم در این حکم به ستاد و هم پیامِ نوروزی سال 9531 رهبرِ انقالب اشاره شده بودکه دانشگاهها باید از اساتید‬
                                                                                             ‫ُ‬
                                                                                                  ‫و نیروهای وابسته به شرق و غرب پاکسازی شود.‬
                   ‫به عبارتی دکتر سروش به دلیل محبوبیت رهبرِ انقالب حکم ایشان را در موردِ تصفیه دانشگاه از عُمال شرق و غرب پذیرفتهاند.‬
                                         ‫ِ‬                ‫ٔ‬                       ‫ُ ِ‬              ‫ِ‬       ‫ِ‬
 ‫اگر به مصداق ضرب المثل یک سوزن به خود بزن و یک جوال دوز به مردم بخواهیم این نقدِ سروش به یک متفکری است که یک سال قبل از انقالب‬
                                                                                                                 ‫ِ‬           ‫ِ‬
                                                         ‫ِ‬                       ‫ِ‬
 ‫مرحوم شده و رهبرِ انقالب در سال 6531 حتی در پیامِ تسلیت دانشجویان از به کار بردن واژهٔ "مرحوم" برای شریعتی پرهیز کرده، و در همان پیام‬
                                                                                                             ‫ِ‬
‫دانشجویان را از انحراف فکری پرهیز میدهد و دکتر یزدی را خطاب خود قرار میدهد، باید پرسید چگونه است رهبرِ انقالب ـ با هر دلیلی ـ در موردِ‬
                                                                              ‫ِ‬                                         ‫ِ‬
 ‫شریعتی موضع مثبت ندارد اما به دکتر سروش جوان اعتماد دارد که وی را عضوِ ستادِ انقالب فرهنگی میکند. یا میتوان از دکتر سروش پرسید که در‬
                                                       ‫ِ‬                                           ‫ِ‬                            ‫ِ‬
 ‫سال 0631 شما برای دفاع از مکتب اسالم در کنارِ آقای مصباح یزدی نِشستید تا ایدئولوژی شیطانی را نقد کنید، اما آیا آقای مصباح یزدی حاضر بود در‬
                                                           ‫ِ‬                                                 ‫ِ‬

‫‪Print‬‬    ‫‪search‬‬                                           ‫‪Prev‬‬         ‫3‬         ‫‪Next‬‬                                   ‫‪Home‬‬          ‫‪Full‬‬         ‫‪Exit‬‬
‫کنارِ شریعتی با مارکسیستها مُناظره کند.‬
‫به هر حال شریعتی مُبلغ تِزِ اسالمِ مِنهای روحانیت شده بود. اگر این دیدگاهِ شریعتی عجوالنه و قابل نقد است، او همچنین انقالب قبل از آگاهی را‬
                ‫ِ‬                         ‫ِ‬                                                                         ‫ِ‬
                                                                                                                              ‫فاجعه میدانست.‬
‫ایدئولوژی اندیشی شریعتی هر چه بود با مکتبی بودن مرحوم مطهری بسیار متفاوت بود. دکتر سروش در نقدِ شریعتی دلیر است. اما این متفکرِ ارجمند‬
                                                                                         ‫ِ‬                            ‫ِ‬
‫در نقدِ بر خود این چنین دلیر نیست، حتی هنوز هم حاضر نیست فرمان رهبرِ انقالب به ستادِ انقالب فرهنگی را دوباره مرور کند تا بسیاری از ابهامات‬
                                                ‫ِ‬                           ‫ِ‬
                                             ‫ِ‬
             ‫بر طرف شود. در حالی که شمس آل احمد ـ یکی از اعضای ستاد ـ به صراحت میگوید که یکی از وظایف این ستاد، تصفیه دانشگاهها بود.‬
                            ‫ٔ‬
                                                             ‫ِ‬
‫در همین زُمره میتوان از روشنفکران دینی دیگر مثال زد که در شریعتی روایت استبداد مییابند، اما فراموش میکنند که شریعتی متفکری ایده ساز‬
                                                                                             ‫ِ ِ‬
                                                                                                  ‫بود که قرائتهای گوناگون از آن میشود.‬

                                                                                      ‫اما اینکه کدام قرائت به شریعتی نزدیکتر بود مساله مورد تاملی است.‬
                                                                                                      ‫ٔ‬
‫به تصریح آقای علوی تبار در مصاحبه با روزنامه اعتماد، نزدیکترین قرائت به شریعتی از سوی آرمان مستعصفین مطرح میشد که چهرههای شاخص‬
 ‫ِ‬                                         ‫ِ‬                                             ‫ٔ‬                                   ‫ِ‬
                           ‫ِ ِ‬            ‫ِ‬               ‫ِ‬                                                             ‫ِ‬
‫جریان روشنفکری دینی امروز، این جریان را خطرناک ارزیابی میکردند. باز به تصریح علوی تبار، جریان روشنفکری دینی امروز، آن روز به سوی مرحوم‬
                                                                                                                                   ‫ِ‬
                                                                        ‫ِ‬
‫مطهری رفت. دکتر سروش در رَسای استاد مطهری ویژه نامه دو جلدی قطوری را تدارک دید که امروز شاید حاضر نباشد که حتی یکی از آن مقاالت را‬
                                                                                ‫ٔ‬
                                                                                                  ‫در مجموعه زیرِ نظرِ خود به چاپ برساند.‬
                                                                                                                               ‫ٔ‬
                                     ‫ِ‬
‫آقای مهاجرانی در سال 1631 در روزنامه اطالعات، شریعتی را میوهٔ کال زمانه خود خواند و بررسی انحراف شریعتی را با آرای مطهری خواستار شد.‬
                                           ‫ِ‬                   ‫ِ ٔ‬                              ‫ٔ‬               ‫ِ‬
                             ‫ِ‬                                        ‫ِ‬                      ‫ِ‬               ‫ِ‬
          ‫مرحوم مطهریای که در کتاب ریشههای انقالب اسالمی، خواستارِ رهبری روحانیت بر انقالب برای جلوگیری از انحراف روشنفکران شده بود.‬

‫‪Print‬‬    ‫‪search‬‬                                         ‫‪Prev‬‬         ‫4‬         ‫‪Next‬‬                                   ‫‪Home‬‬           ‫‪Full‬‬         ‫‪Exit‬‬
‫ِ‬                                    ‫ِ‬
‫همچنین آقای محسن کدیور که همه رسالت و اندیشه شریعتی را در امت و امامت وی خالصه میکند و شریعتی را محبوب دورهٔ نوجوانی و آقایان‬
                                                                                     ‫ٔ‬             ‫ٔ‬
                                 ‫ِ‬                                                      ‫ِ ِ‬
‫مطهری، طباطبائی، خمینی و منتظری را محبوب دوران جوانی خود میداند و در دوران جوانی نیز، شریعتی را با قرائت آقایان مطهری، طباطبائی، خمینی‬
                                                             ‫ِ‬
                                                                                                                  ‫و منتظری درک میکند!‬
‫در همین راستا، دانشجوی رشته فنی ـ مهندسی به حوزهٔ علمیه میرود. اما باید پرسید، ایشان که در جوانی به مطهری رسیده است، در دهه 0631‬
     ‫ٔ‬                                                                                               ‫ٔ‬
                       ‫در قبال دگر اندیشان و دموکراسی و عدالت چه موضع و عملکردی داشته است ؟ آیا تاکنون این عملکرد را نقد کرده است ؟‬
                                                                                                                             ‫ِ‬
‫در دهه 0631، شعارهای دفترِ تحکیم، که این جریان سمبل آن است عبارت بودند از : مرگ بر آمریکا، مرگ بر شوروی، مرگ بر ِالتقاط، مرگ بر‬
                                                                            ‫ِ‬                                               ‫ٔ‬
‫لیبرال، مرگ بر منافق و... در کجای اندیشه شریعتی مرگ بر ِالتقاط و مارکسیسم وجود دارد ؟ همه میدانند که بحث التقاط را مرحوم مطهری باب کرد‬
                              ‫ِ‬                                                                ‫ٔ‬
                                                           ‫ِ‬       ‫ِ‬                                      ‫ِ ِ‬
                                          ‫و بعد سازمان مجاهدین انقالب اسالمی آن را تبدیل به یک مساله برای حذف جریانات غیرِ مکتبی کرد.‬
                                                                                                                          ‫ِ‬
        ‫ِ‬                                                                                          ‫ِ‬
‫به عبارتی مرحوم مطهری، دیگران را صاحب "ایدئولوژی" و اسالم را "مکتب" میدانست و همه ایدئولوژیها را نادرست و اسالم را تنها مکتب راستین‬
                                                  ‫ٔ‬
‫قلمداد میکرد. در همین زُمره میتوان در موردِ آقای گنجی مثال آورد. ایشان مُبلغ آرا و آثارِ مرحوم مطهری و تقلید از رهبرِ انقالب بوده است. فردی با‬
                                                                  ‫ِ‬
                                                         ‫حرارات آقای اکبر گنجی را میتوان تصور کرد که در هر جایی باشد رفتارش چگونه است ؟‬‫ِ‬
      ‫ِ‬
 ‫در ضمن آقای گنجی یک بار در پاسخ مقاله خبرنگارِ روزنامه انتخاب اعالم کرد که دهه 0631 را نقد نمیکند. وی گفت که نمیخواهد زیرِ پای خود‬
                                                         ‫ٔ‬                    ‫ٔ‬               ‫ِ ٔ‬
 ‫را خالی نماید. به عبارتی ایشان هنوز به نقدِ خاص از گذشته خود اقدام نکرده است، در عوض، متهم ردیف اول برای همه گناهان را پیش کشید که آن،‬
                              ‫ٔ‬           ‫ِ ِ‬                                     ‫ٔ‬
‫شریعتی مرحوم شده در 6531 میباشد. آقای گنجی روحیه راهاندازی جنگ صلیبی مخالفان خود دارد، درنتیجه نقدش به نفی میانجامد. البته در موردِ‬
                                                       ‫ِ‬       ‫ِ‬       ‫ِ ِ‬         ‫ٔ‬                                            ‫ِ‬
 ‫جریان روشنفکری دینی یا جریان طرفدارِ مرحوم مطهری در 0631، سخن بسیاری میتوان گفت و از اندیشه و اَعمال شان مثالهای فراوانی میتوان‬
                               ‫ِ‬                                     ‫ِ‬                                    ‫ِ‬             ‫ِ‬         ‫ِ‬
                                                                                                                                    ‫آورد.‬

‫‪Print‬‬    ‫‪search‬‬                                          ‫‪Prev‬‬         ‫5‬         ‫‪Next‬‬                               ‫‪Home‬‬        ‫‪Full‬‬       ‫‪Exit‬‬
‫ِ‬
‫تا اینجای نوشتار مشخص شد که جریان روشنفکری دینی از شریعتی متاثر نبوده، بلکه مطهری را در جایگاهی باالتر از شریعتی قرار میداده است.‬
                                                                                                    ‫ِ‬
       ‫ِ‬                     ‫ِ‬
‫آنان در دهه شصت آرای شریعتی را از طریق دیگران تعدیل یا اصالح میکردند. مجاهدین خلق نیز شریعتی را با قرائت مسعود رجوی و میراث سازمان‬
                                                        ‫ِ‬                                           ‫ِ‬                         ‫ٔ‬
                                  ‫تعدیل و تبیین میکردند. و جنبش مسلمانان مبارز هم شریعتی را با دیدگاهِ دکتر پیمان تعدیل و تبیین مینمودند.‬
                                                                                                   ‫ِ‬        ‫ِ‬
‫در این میان، جمعی نیز شریعتی را اصل و مبنا میگرفتند که این جریانها عبارت بودند از : کانون ابالغِ اندیشههای شریعتی، آرمان مستعصفین،‬
          ‫ِ‬                              ‫ِ‬
                                                                                              ‫ِ َ‬
                                                                                          ‫موحدین انقالبی، پیشتازان و گروه توحیدی حدید.‬
                                                                                                                                ‫ِ‬
‫مجموعه این جریانات، آنقدر قدرتمند نبودند که جریان اصلی زمانه خود باشند و به گفته آقای علوی تبار، این جریان و گرایش از سال 0631 در‬
                                                 ‫ٔ‬                    ‫ِ ِ ٔ‬                                                ‫ٔ‬
                                                                    ‫کشمکش سه جریان "سیاسی ـ فکر ِ" دهه 0631 نقش چندانی نداشت.‬
                                                                                   ‫ِ‬         ‫ی ٔ‬                    ‫ِ‬         ‫ِ‬
‫ِ‬                                  ‫ِ‬
‫به عبارتی آرای شریعتی در هر جریان، دیگر نقش مهمی در رفتارها و باورهایشان نداشت؛ آنان فقط از ادبیات شریعتی استفاده میکردند ! در میان‬
                                                                                           ‫ِ‬
‫خط امامیها، آرای مرحوم مطهری و تقلید از رهبرِ انقالب نفوذ داشت و در میان مجاهدین خلق، شریعتی روشنفکری بود که در نهایت طرفداران او باید‬
        ‫ِ‬                                              ‫ِ‬         ‫ِ‬                                                                    ‫ِ‬
‫در نظم سازمانی مجاهدین قوام مییافتند و خود را با بینش مجاهدین توحیدی میکردند. بینش شریعتی به عبارتی در سالهای 9531 تا 9631 از صحنه‬
‫ٔ‬                                                    ‫ِ‬                        ‫ْ‬        ‫ِ‬                                   ‫ِ‬      ‫ِ‬
                                                 ‫ِ‬
                              ‫اصلی دیدگاههای مطرح در جامعه خارج شد و نتیجه این حذف به باورِ نگارنده، زمینه سازِ خشونت بیشتر در جامعه شد.‬
                                                                                            ‫ٔ‬                                       ‫ِ‬
‫در این میان، گروههایی که آرای شریعتی را اصل میگرفتند ـ همه این جریانات ـ در نقدِ مَشی مُسلحانه، عدمِ حمایت سازمانهای روشنفکری در‬
                      ‫ِ‬                     ‫ِ‬                         ‫ٔ‬
                                                                                            ‫ِ‬              ‫ِ‬
                                           ‫کشمکش بنی صدر و حزب جمهوری و ضرورت کارِ آگاهی بخش با مردم و با یکدیگر، مشترک بودند.‬
                                                                                                                           ‫ِ‬
                                                                           ‫همه این جریانات، این مواضع را از آرای شریعتی برگرفته بودند.‬
                                                                                                                                   ‫ٔ‬
‫این جریانات، مخالف اصل والیت فقیه و حق ویژهٔ روحانیت بودند. این دیدگاه را با دیدگاهِ دکتر سروش در مصاحبه با نشریه سروش جوان در سال‬
‫ِ‬           ‫ٔ ِ‬                                                                             ‫ِ‬               ‫ِ ِ‬

‫‪Print‬‬    ‫‪search‬‬                                        ‫‪Prev‬‬         ‫6‬        ‫‪Next‬‬                              ‫‪Home‬‬        ‫‪Full‬‬          ‫‪Exit‬‬
‫1631 مقایسه کنید که مصداق عینی رابطه امت با امامت است. در سراسرِ آن مصاحبه دکتر سروش نامی از شریعتی نمیآورد، اما در عمل، رابطه امت‬
      ‫ٔ‬                                                                                             ‫ِ ِ ٔ‬
‫و امامی با رهبرِ انقالب برقرار میکند. به عبارتی، رابطه امت و امامی دکتر سروش نیازی به نظریه شریعتی ندارد. حال همین مصاحبه را بگذارید در کنارِ‬
                                                   ‫ٔ‬                           ‫ِ‬           ‫ٔ‬
 ‫مصاحبه ایشان با روزنامه همشهری که میگوید : من از زمانی که کتاب والیت فقیهِ رهبرِ انقالب را در سالهای قبل از انقالب خواندم، با این کتاب و‬
                                                                     ‫ِ ِ‬                                             ‫ٔ‬                ‫ٔ‬
 ‫نظریه مساله داشتهام. در حالی که ما میدانیم که شریعتی از رهبرِ انقالب به عنوان مرجع شجاع یاد کرده اما در سال 5531 ایشان، حتی آیت الله طالقانی‬
                                                             ‫ِ ِ‬
 ‫و دیگران را صاحبان آراء ، اندیشه و تفکر نمیداند. تاریخ سی ساله بیژن جزنی را البته به یاد آوریم که وی در آن کتاب، شانس روحانیت و آقای خمینی‬
                         ‫ِ‬                                                       ‫ٔ‬       ‫ِ‬                                ‫ِ‬
                                                  ‫ِ ِ‬                                         ‫ِ‬                         ‫ِ‬
 ‫را در نهضت و تحوالت ایران در برخورداری از اقبال عمومی باال میداند. همه میدانیم زمان نگارش این کتاب به سالهایی باز میگردد که شریعتی هنوز‬
                                                                                                                  ‫کارِ خود را شروع نکرده بود.‬




‫‪Print‬‬    ‫‪search‬‬                                          ‫‪Prev‬‬         ‫7‬        ‫‪Next‬‬                               ‫‪Home‬‬        ‫‪Full‬‬       ‫‪Exit‬‬
‫1. شریعتی علی، م. آ. 1، حسینیه‬
                                   ‫ٔ‬
                                         ‫ارشاد، تهران، بی تا، ص 8 و 141‬
                                   ‫2. این مطلب سال گذشته به رشته‬
                                   ‫ٔ‬                 ‫ِ‬
                                   ‫نگارش درآمد. اما با توجه به جو و فضایی‬
                                   ‫که در آن زمان به وجود آمد، از انتشار آن‬
                                                       ‫انصراف حاصل گردید.‬




‫‪back‬‬


‫‪Print‬‬   ‫‪search‬‬   ‫‪Prev‬‬   ‫8‬   ‫‪Next‬‬               ‫‪Home‬‬        ‫‪Full‬‬       ‫‪Exit‬‬

More Related Content

What's hot

سرچشمه را نمي‌توان آلود
سرچشمه را نمي‌توان آلودسرچشمه را نمي‌توان آلود
سرچشمه را نمي‌توان آلود
کانون آرمان شریعتی
 
لازم‌آمدِ گفتگو
لازم‌آمدِ گفتگولازم‌آمدِ گفتگو
لازم‌آمدِ گفتگو
کانون آرمان شریعتی
 
در ستایش و سنجش فلسفه
در ستایش و سنجش فلسفهدر ستایش و سنجش فلسفه
در ستایش و سنجش فلسفه
کانون آرمان شریعتی
 

What's hot (6)

سرچشمه را نمي‌توان آلود
سرچشمه را نمي‌توان آلودسرچشمه را نمي‌توان آلود
سرچشمه را نمي‌توان آلود
 
رفرم و ضد رفرم
رفرم و ضد رفرمرفرم و ضد رفرم
رفرم و ضد رفرم
 
کدام مطهري؟
کدام مطهري؟کدام مطهري؟
کدام مطهري؟
 
لازم‌آمدِ گفتگو
لازم‌آمدِ گفتگولازم‌آمدِ گفتگو
لازم‌آمدِ گفتگو
 
در ستایش و سنجش فلسفه
در ستایش و سنجش فلسفهدر ستایش و سنجش فلسفه
در ستایش و سنجش فلسفه
 
کدامین ذهنیت؟
کدامین ذهنیت؟کدامین ذهنیت؟
کدامین ذهنیت؟
 

Viewers also liked

ديالکتيک ناز و نياز
ديالکتيک ناز و نيازديالکتيک ناز و نياز
ديالکتيک ناز و نياز
کانون آرمان شریعتی
 
توسعه و دموکراسي‌خواهي
توسعه و دموکراسي‌خواهيتوسعه و دموکراسي‌خواهي
توسعه و دموکراسي‌خواهي
کانون آرمان شریعتی
 
حقوق بشر به چه کار مي‌آيد؟
حقوق بشر به چه کار مي‌آيد؟حقوق بشر به چه کار مي‌آيد؟
حقوق بشر به چه کار مي‌آيد؟
کانون آرمان شریعتی
 
گفتگوي بي بي سي با اشکوري
گفتگوي بي بي سي با اشکوريگفتگوي بي بي سي با اشکوري
گفتگوي بي بي سي با اشکوري
کانون آرمان شریعتی
 
شريعتي، معلمِ کدام انقلاب؟
شريعتي، معلمِ کدام انقلاب؟شريعتي، معلمِ کدام انقلاب؟
شريعتي، معلمِ کدام انقلاب؟
کانون آرمان شریعتی
 
راهبردِ ملي مذهبي يا مشارکتي‌ها
راهبردِ ملي مذهبي يا مشارکتي‌هاراهبردِ ملي مذهبي يا مشارکتي‌ها
راهبردِ ملي مذهبي يا مشارکتي‌ها
کانون آرمان شریعتی
 

Viewers also liked (6)

ديالکتيک ناز و نياز
ديالکتيک ناز و نيازديالکتيک ناز و نياز
ديالکتيک ناز و نياز
 
توسعه و دموکراسي‌خواهي
توسعه و دموکراسي‌خواهيتوسعه و دموکراسي‌خواهي
توسعه و دموکراسي‌خواهي
 
حقوق بشر به چه کار مي‌آيد؟
حقوق بشر به چه کار مي‌آيد؟حقوق بشر به چه کار مي‌آيد؟
حقوق بشر به چه کار مي‌آيد؟
 
گفتگوي بي بي سي با اشکوري
گفتگوي بي بي سي با اشکوريگفتگوي بي بي سي با اشکوري
گفتگوي بي بي سي با اشکوري
 
شريعتي، معلمِ کدام انقلاب؟
شريعتي، معلمِ کدام انقلاب؟شريعتي، معلمِ کدام انقلاب؟
شريعتي، معلمِ کدام انقلاب؟
 
راهبردِ ملي مذهبي يا مشارکتي‌ها
راهبردِ ملي مذهبي يا مشارکتي‌هاراهبردِ ملي مذهبي يا مشارکتي‌ها
راهبردِ ملي مذهبي يا مشارکتي‌ها
 

Similar to چگونه نقدي بر شريعتي رواست؟

رويکرد مثبت نوگرايان ديني به سوسيال دموکراسي
رويکرد مثبت نوگرايان ديني به سوسيال دموکراسيرويکرد مثبت نوگرايان ديني به سوسيال دموکراسي
رويکرد مثبت نوگرايان ديني به سوسيال دموکراسي
کانون آرمان شریعتی
 
مصاحبه با روزنامه شرق
مصاحبه با روزنامه شرقمصاحبه با روزنامه شرق
مصاحبه با روزنامه شرق
کانون آرمان شریعتی
 
چگونگي تعامل تاويل با هرمنوتيک
چگونگي تعامل تاويل با هرمنوتيکچگونگي تعامل تاويل با هرمنوتيک
چگونگي تعامل تاويل با هرمنوتيک
کانون آرمان شریعتی
 
نسبت ناموزون منافع و بينش
نسبت ناموزون منافع و بينشنسبت ناموزون منافع و بينش
نسبت ناموزون منافع و بينش
کانون آرمان شریعتی
 
اصلاحِ دینی به مثابهٔ اصلاحِ اجتماعی
اصلاحِ دینی به مثابهٔ اصلاحِ اجتماعیاصلاحِ دینی به مثابهٔ اصلاحِ اجتماعی
اصلاحِ دینی به مثابهٔ اصلاحِ اجتماعی
کانون آرمان شریعتی
 
شريعتي شاه بيت انديشه ايراني
شريعتي شاه بيت انديشه ايرانيشريعتي شاه بيت انديشه ايراني
شريعتي شاه بيت انديشه ايراني
کانون آرمان شریعتی
 
از انديشه شريعتي استبداد در نمي‌آيد
از انديشه شريعتي استبداد در نمي‌آيداز انديشه شريعتي استبداد در نمي‌آيد
از انديشه شريعتي استبداد در نمي‌آيد
کانون آرمان شریعتی
 
نکاتي درباره سخنراني هابرماس
نکاتي درباره سخنراني هابرماسنکاتي درباره سخنراني هابرماس
نکاتي درباره سخنراني هابرماس
کانون آرمان شریعتی
 
مصاحبه عابدی با سارا شریعتی
مصاحبه عابدی با سارا شریعتیمصاحبه عابدی با سارا شریعتی
مصاحبه عابدی با سارا شریعتی
کانون آرمان شریعتی
 
سال نو، سرفصل نو
سال نو، سرفصل نوسال نو، سرفصل نو
سال نو، سرفصل نو
کانون آرمان شریعتی
 
سکولارها و مذهبي‌ها، تقابل يا تعامل؟
سکولارها و مذهبي‌ها، تقابل يا تعامل؟سکولارها و مذهبي‌ها، تقابل يا تعامل؟
سکولارها و مذهبي‌ها، تقابل يا تعامل؟
کانون آرمان شریعتی
 
کاستی‌های روشنفکریِ دینی
کاستی‌های روشنفکریِ دینیکاستی‌های روشنفکریِ دینی
کاستی‌های روشنفکریِ دینی
کانون آرمان شریعتی
 
شريعتي و مصدرهاي موازي
شريعتي و مصدرهاي موازيشريعتي و مصدرهاي موازي
شريعتي و مصدرهاي موازي
کانون آرمان شریعتی
 
گسست از ديالکتيک تا هرمنوتيک
گسست از ديالکتيک تا هرمنوتيکگسست از ديالکتيک تا هرمنوتيک
گسست از ديالکتيک تا هرمنوتيک
کانون آرمان شریعتی
 
تبیین رابطه فلسفه با دین
تبیین رابطه فلسفه با دینتبیین رابطه فلسفه با دین
تبیین رابطه فلسفه با دین
کانون آرمان شریعتی
 
سوبژکتيويسم خطري براي روشنفکري ديني
سوبژکتيويسم خطري براي روشنفکري دينيسوبژکتيويسم خطري براي روشنفکري ديني
سوبژکتيويسم خطري براي روشنفکري ديني
کانون آرمان شریعتی
 

Similar to چگونه نقدي بر شريعتي رواست؟ (20)

رويکرد مثبت نوگرايان ديني به سوسيال دموکراسي
رويکرد مثبت نوگرايان ديني به سوسيال دموکراسيرويکرد مثبت نوگرايان ديني به سوسيال دموکراسي
رويکرد مثبت نوگرايان ديني به سوسيال دموکراسي
 
مصاحبه با روزنامه شرق
مصاحبه با روزنامه شرقمصاحبه با روزنامه شرق
مصاحبه با روزنامه شرق
 
چگونگي تعامل تاويل با هرمنوتيک
چگونگي تعامل تاويل با هرمنوتيکچگونگي تعامل تاويل با هرمنوتيک
چگونگي تعامل تاويل با هرمنوتيک
 
در باب عمل نقد
در باب عمل نقددر باب عمل نقد
در باب عمل نقد
 
نسبت ناموزون منافع و بينش
نسبت ناموزون منافع و بينشنسبت ناموزون منافع و بينش
نسبت ناموزون منافع و بينش
 
اصلاحِ دینی به مثابهٔ اصلاحِ اجتماعی
اصلاحِ دینی به مثابهٔ اصلاحِ اجتماعیاصلاحِ دینی به مثابهٔ اصلاحِ اجتماعی
اصلاحِ دینی به مثابهٔ اصلاحِ اجتماعی
 
کدام روشنفکر
کدام روشنفکرکدام روشنفکر
کدام روشنفکر
 
شريعتي شاه بيت انديشه ايراني
شريعتي شاه بيت انديشه ايرانيشريعتي شاه بيت انديشه ايراني
شريعتي شاه بيت انديشه ايراني
 
از انديشه شريعتي استبداد در نمي‌آيد
از انديشه شريعتي استبداد در نمي‌آيداز انديشه شريعتي استبداد در نمي‌آيد
از انديشه شريعتي استبداد در نمي‌آيد
 
نکاتي درباره سخنراني هابرماس
نکاتي درباره سخنراني هابرماسنکاتي درباره سخنراني هابرماس
نکاتي درباره سخنراني هابرماس
 
مصاحبه عابدی با سارا شریعتی
مصاحبه عابدی با سارا شریعتیمصاحبه عابدی با سارا شریعتی
مصاحبه عابدی با سارا شریعتی
 
دوگانه‌های شریعتی
دوگانه‌های شریعتیدوگانه‌های شریعتی
دوگانه‌های شریعتی
 
سال نو، سرفصل نو
سال نو، سرفصل نوسال نو، سرفصل نو
سال نو، سرفصل نو
 
پروژه بازسازي
پروژه بازسازيپروژه بازسازي
پروژه بازسازي
 
سکولارها و مذهبي‌ها، تقابل يا تعامل؟
سکولارها و مذهبي‌ها، تقابل يا تعامل؟سکولارها و مذهبي‌ها، تقابل يا تعامل؟
سکولارها و مذهبي‌ها، تقابل يا تعامل؟
 
کاستی‌های روشنفکریِ دینی
کاستی‌های روشنفکریِ دینیکاستی‌های روشنفکریِ دینی
کاستی‌های روشنفکریِ دینی
 
شريعتي و مصدرهاي موازي
شريعتي و مصدرهاي موازيشريعتي و مصدرهاي موازي
شريعتي و مصدرهاي موازي
 
گسست از ديالکتيک تا هرمنوتيک
گسست از ديالکتيک تا هرمنوتيکگسست از ديالکتيک تا هرمنوتيک
گسست از ديالکتيک تا هرمنوتيک
 
تبیین رابطه فلسفه با دین
تبیین رابطه فلسفه با دینتبیین رابطه فلسفه با دین
تبیین رابطه فلسفه با دین
 
سوبژکتيويسم خطري براي روشنفکري ديني
سوبژکتيويسم خطري براي روشنفکري دينيسوبژکتيويسم خطري براي روشنفکري ديني
سوبژکتيويسم خطري براي روشنفکري ديني
 

More from کانون آرمان شریعتی

بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحمانيبحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
کانون آرمان شریعتی
 
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحمانيآزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
کانون آرمان شریعتی
 
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحمانيچرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
کانون آرمان شریعتی
 
درمان جاي ديگري است ـ تقي رحماني
درمان جاي ديگري است ـ تقي رحمانيدرمان جاي ديگري است ـ تقي رحماني
درمان جاي ديگري است ـ تقي رحماني
کانون آرمان شریعتی
 
مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
 مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی   مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
کانون آرمان شریعتی
 
تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی
 تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی   تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی
تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی
کانون آرمان شریعتی
 
بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
 بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی   بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
کانون آرمان شریعتی
 
تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی
 تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی   تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی
تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی
کانون آرمان شریعتی
 
پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
 پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی   پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
کانون آرمان شریعتی
 
پروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زدایی
پروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زداییپروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زدایی
پروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زدایی
کانون آرمان شریعتی
 
در میانهٔ دوگانه‌های تراژیک
در میانهٔ دوگانه‌های تراژیکدر میانهٔ دوگانه‌های تراژیک
در میانهٔ دوگانه‌های تراژیک
کانون آرمان شریعتی
 
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویيبازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
کانون آرمان شریعتی
 
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ بانيدورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
کانون آرمان شریعتی
 
قرآن و "مساله" اي به نامِ زن
قرآن و "مساله" اي به نامِ زنقرآن و "مساله" اي به نامِ زن
قرآن و "مساله" اي به نامِ زن
کانون آرمان شریعتی
 
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيستنافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
کانون آرمان شریعتی
 
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلامحقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
کانون آرمان شریعتی
 
معرفت شناسي قرآن
معرفت شناسي قرآنمعرفت شناسي قرآن
معرفت شناسي قرآن
کانون آرمان شریعتی
 
مي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شد
مي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شدمي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شد
مي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شد
کانون آرمان شریعتی
 

More from کانون آرمان شریعتی (20)

بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحمانيبحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
 
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحمانيآزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
 
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحمانيچرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
 
درمان جاي ديگري است ـ تقي رحماني
درمان جاي ديگري است ـ تقي رحمانيدرمان جاي ديگري است ـ تقي رحماني
درمان جاي ديگري است ـ تقي رحماني
 
مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
 مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی   مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
 
تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی
 تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی   تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی
تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی
 
بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
 بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی   بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
 
تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی
 تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی   تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی
تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی
 
پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
 پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی   پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
 
من اعتراف می کنم
من اعتراف می کنممن اعتراف می کنم
من اعتراف می کنم
 
پروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زدایی
پروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زداییپروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زدایی
پروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زدایی
 
در میانهٔ دوگانه‌های تراژیک
در میانهٔ دوگانه‌های تراژیکدر میانهٔ دوگانه‌های تراژیک
در میانهٔ دوگانه‌های تراژیک
 
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویيبازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
 
توسعهٔ اُيراني
توسعهٔ اُيرانيتوسعهٔ اُيراني
توسعهٔ اُيراني
 
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ بانيدورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
 
قرآن و "مساله" اي به نامِ زن
قرآن و "مساله" اي به نامِ زنقرآن و "مساله" اي به نامِ زن
قرآن و "مساله" اي به نامِ زن
 
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيستنافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
 
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلامحقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
 
معرفت شناسي قرآن
معرفت شناسي قرآنمعرفت شناسي قرآن
معرفت شناسي قرآن
 
مي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شد
مي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شدمي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شد
مي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شد
 

چگونه نقدي بر شريعتي رواست؟

  • 1. ‫‪sco‬‬ ‫كانــون آرمــان شــريعتـي‬ ‫ست ؟‬ ‫چگونه نقدی بر شريعتی روا‬ ‫‪Sco1385@Gmail.com‬‬ ‫تقـی رحمـانی‬ ‫1101‬ ‫شماره مقالـه :‬ ‫8‬ ‫تعـداد صفحـه :‬ ‫50/78‬ ‫آخرين بررسی :‬ ‫7831‬ ‫تاريــخ تحـرير :‬ ‫‪www.shandel.org‬‬ ‫موضـوع : نگاهی به سوابق منتقدانِ شريعتی‬ ‫ِ‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫1‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 2. ‫چگونه نقدی بر شریعتی رواست ؟‬ ‫چگونه نقدی بر شریعتی رواست، که درمان دردِ ما هم باشد؛ این نوشتار شامل سه بخش است. بخش نخست دربارهٔ نقدِ روشنفکران دینی بر شریعتی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫است که این بخش آسیب شناسی این نوع نقد را بیان میکند. بخش دوم نگاهی به دیدگاهِ کالن شریعتی و مقایسه آن با دیدگاهِ مارکس و هایدگر است‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫و بخش سوم نقدِ نگارنده بر شریعتی است.‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫نقد روشنفکرا ِ دینی بر شریعتی‬ ‫ن‬ ‫چه خوب است نقد منصفانه باشد. نقدِ بیرحمانه بوی خشونت میدهد. اما نقد کردن در جامعه ما بسیار سخت است. اندیشمندان این سرزمین فضای‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ْ‬ ‫نقد را با دُرشتی و تُندی میبندند و به نادرستی، نقدِ خود را بَر نمیتابند.‬ ‫به عنوان نمونه، نگارنده به تفکیک در جریان روشنفکری مذهبی و دینی پرداخت. از سوی برخی از بزرگواران در نقدِ این تفکیک برخوردهایی با‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫اینجانب شد که مُنصفانه نبود. بنده در نقدِ خود در موردِ این جریان، واژگان بیرون آمده از دل بُنیادگرایی دهه 0631 را به کار بردم. که با اعتراضات‬ ‫ِ‬ ‫ِ ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫گوناگون و سنگین از سوی این جریان مواجه شدم.‬ ‫ٔ‬ ‫ِ ِ‬ ‫در سخنرانی دانشگاهِ علم و صنعت در 52 خرداد 6831 به جای واژهٔ بنیادگرایی، واژهٔ جریان خط امامِ دهه 0631 را بکار بردم و باز تصریح کردم که‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫جریان روشنفکری دینی جریان مبارکی است ـ و با توفیق خداوند ان شاء الله که موفق شود ـ اما این جریان در مقایسه با روشنفکران مذهبی، خاستگاه،‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫مسیرِ تاریخی و حتی اهداف متفاوتی دارد و حتی همواره تاکید کردهام که این جریان دارای اندیشمندان و متفکرانی است که با وجودِ تفاوت دیدگاه با‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ایشان، دارای صالحیت و توان فکری هستند. با این چند جمله میخواستم نشان دادم که تالش کردم نقدی منصفانه به دیگران داشته باشم. اما بعد متوجه‬ ‫ِ‬ ‫شدم که بسیاری از افرادِ این جریان از نقد و بررسی اندیشه و عملکردِ خود در دهه 0631 راضی نیستند و آن را برنمیتابند.‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫2‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 3. ‫ِ‬ ‫اما روشنفکرا ِ دینی در نقد شریعتی چقدر انصاف نگه می دارند ؟‬ ‫ن‬ ‫مجموعه این جریان، به خصوص دکتر سروش، به شکل بارزی نقدی نه به میزان دقیق منصفانه به شریعتی وارد آورد که محورِ آن بر ایدئولوژی اندیشی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫شریعتی استوار بود. در سال 9631 سروش ـ شاید متاثر از کتاب فرانسوی نقدِ ایدئولوژی شایگان ـ و با توجه به مُدِ زمانه، هر ایدئولوژیای را شایسته‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫اعدام دانست تا بتواند ذهن ایرانی را از قید و بَندِ ایدئولوژی راحت کند و شریعتی مصداق ایدئولوژی اندیشی معرفی شد. با این وصف، مُتَهمای برای اِعمال‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫همه نادرستیهای دهه شصت پیدا شده بود تا بتوان همه رفتارها را بر گردنش گذاشت. اگرچه دکتر سروش در خرداد 6731 در لندن، از ایدئولوژی‬ ‫ٔ‬ ‫ٔ‬ ‫ٔ‬ ‫محبت شریعتی هم سخن گفت. اما در شهریور ماهِ سال 9731 در روزنامه ایران، باز شریعتی را ایدئولوژی اندیش خواند. در سال 4831 در جواب به آقای‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫بهمنی، شریعتی را شجاع و دلیر، اما نه عمیق دانست. با این وصف این نوع برخوردِ دلیرانه با شریعتی را میتوان با آخرین برخوردِ ایشان با جریان انقالب‬ ‫ِ ِ‬ ‫فرهنگی و ستادِ انقالب فرهنگی در تیرماهِ 6831 مقایسه کرد که ایشان پذیرفتن حکم مسئولیت در ستادِ انقالب فرهنگی را به دلیل محبوبیت مردمی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫رهبرِ انقالب میداند اما توضیح نمیدهد که هم در این حکم به ستاد و هم پیامِ نوروزی سال 9531 رهبرِ انقالب اشاره شده بودکه دانشگاهها باید از اساتید‬ ‫ُ‬ ‫و نیروهای وابسته به شرق و غرب پاکسازی شود.‬ ‫به عبارتی دکتر سروش به دلیل محبوبیت رهبرِ انقالب حکم ایشان را در موردِ تصفیه دانشگاه از عُمال شرق و غرب پذیرفتهاند.‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ُ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫اگر به مصداق ضرب المثل یک سوزن به خود بزن و یک جوال دوز به مردم بخواهیم این نقدِ سروش به یک متفکری است که یک سال قبل از انقالب‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫مرحوم شده و رهبرِ انقالب در سال 6531 حتی در پیامِ تسلیت دانشجویان از به کار بردن واژهٔ "مرحوم" برای شریعتی پرهیز کرده، و در همان پیام‬ ‫ِ‬ ‫دانشجویان را از انحراف فکری پرهیز میدهد و دکتر یزدی را خطاب خود قرار میدهد، باید پرسید چگونه است رهبرِ انقالب ـ با هر دلیلی ـ در موردِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫شریعتی موضع مثبت ندارد اما به دکتر سروش جوان اعتماد دارد که وی را عضوِ ستادِ انقالب فرهنگی میکند. یا میتوان از دکتر سروش پرسید که در‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫سال 0631 شما برای دفاع از مکتب اسالم در کنارِ آقای مصباح یزدی نِشستید تا ایدئولوژی شیطانی را نقد کنید، اما آیا آقای مصباح یزدی حاضر بود در‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫3‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 4. ‫کنارِ شریعتی با مارکسیستها مُناظره کند.‬ ‫به هر حال شریعتی مُبلغ تِزِ اسالمِ مِنهای روحانیت شده بود. اگر این دیدگاهِ شریعتی عجوالنه و قابل نقد است، او همچنین انقالب قبل از آگاهی را‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫فاجعه میدانست.‬ ‫ایدئولوژی اندیشی شریعتی هر چه بود با مکتبی بودن مرحوم مطهری بسیار متفاوت بود. دکتر سروش در نقدِ شریعتی دلیر است. اما این متفکرِ ارجمند‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫در نقدِ بر خود این چنین دلیر نیست، حتی هنوز هم حاضر نیست فرمان رهبرِ انقالب به ستادِ انقالب فرهنگی را دوباره مرور کند تا بسیاری از ابهامات‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫بر طرف شود. در حالی که شمس آل احمد ـ یکی از اعضای ستاد ـ به صراحت میگوید که یکی از وظایف این ستاد، تصفیه دانشگاهها بود.‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫در همین زُمره میتوان از روشنفکران دینی دیگر مثال زد که در شریعتی روایت استبداد مییابند، اما فراموش میکنند که شریعتی متفکری ایده ساز‬ ‫ِ ِ‬ ‫بود که قرائتهای گوناگون از آن میشود.‬ ‫اما اینکه کدام قرائت به شریعتی نزدیکتر بود مساله مورد تاملی است.‬ ‫ٔ‬ ‫به تصریح آقای علوی تبار در مصاحبه با روزنامه اعتماد، نزدیکترین قرائت به شریعتی از سوی آرمان مستعصفین مطرح میشد که چهرههای شاخص‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫جریان روشنفکری دینی امروز، این جریان را خطرناک ارزیابی میکردند. باز به تصریح علوی تبار، جریان روشنفکری دینی امروز، آن روز به سوی مرحوم‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫مطهری رفت. دکتر سروش در رَسای استاد مطهری ویژه نامه دو جلدی قطوری را تدارک دید که امروز شاید حاضر نباشد که حتی یکی از آن مقاالت را‬ ‫ٔ‬ ‫در مجموعه زیرِ نظرِ خود به چاپ برساند.‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫آقای مهاجرانی در سال 1631 در روزنامه اطالعات، شریعتی را میوهٔ کال زمانه خود خواند و بررسی انحراف شریعتی را با آرای مطهری خواستار شد.‬ ‫ِ‬ ‫ِ ٔ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫مرحوم مطهریای که در کتاب ریشههای انقالب اسالمی، خواستارِ رهبری روحانیت بر انقالب برای جلوگیری از انحراف روشنفکران شده بود.‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫4‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 5. ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫همچنین آقای محسن کدیور که همه رسالت و اندیشه شریعتی را در امت و امامت وی خالصه میکند و شریعتی را محبوب دورهٔ نوجوانی و آقایان‬ ‫ٔ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫مطهری، طباطبائی، خمینی و منتظری را محبوب دوران جوانی خود میداند و در دوران جوانی نیز، شریعتی را با قرائت آقایان مطهری، طباطبائی، خمینی‬ ‫ِ‬ ‫و منتظری درک میکند!‬ ‫در همین راستا، دانشجوی رشته فنی ـ مهندسی به حوزهٔ علمیه میرود. اما باید پرسید، ایشان که در جوانی به مطهری رسیده است، در دهه 0631‬ ‫ٔ‬ ‫ٔ‬ ‫در قبال دگر اندیشان و دموکراسی و عدالت چه موضع و عملکردی داشته است ؟ آیا تاکنون این عملکرد را نقد کرده است ؟‬ ‫ِ‬ ‫در دهه 0631، شعارهای دفترِ تحکیم، که این جریان سمبل آن است عبارت بودند از : مرگ بر آمریکا، مرگ بر شوروی، مرگ بر ِالتقاط، مرگ بر‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫لیبرال، مرگ بر منافق و... در کجای اندیشه شریعتی مرگ بر ِالتقاط و مارکسیسم وجود دارد ؟ همه میدانند که بحث التقاط را مرحوم مطهری باب کرد‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫و بعد سازمان مجاهدین انقالب اسالمی آن را تبدیل به یک مساله برای حذف جریانات غیرِ مکتبی کرد.‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫به عبارتی مرحوم مطهری، دیگران را صاحب "ایدئولوژی" و اسالم را "مکتب" میدانست و همه ایدئولوژیها را نادرست و اسالم را تنها مکتب راستین‬ ‫ٔ‬ ‫قلمداد میکرد. در همین زُمره میتوان در موردِ آقای گنجی مثال آورد. ایشان مُبلغ آرا و آثارِ مرحوم مطهری و تقلید از رهبرِ انقالب بوده است. فردی با‬ ‫ِ‬ ‫حرارات آقای اکبر گنجی را میتوان تصور کرد که در هر جایی باشد رفتارش چگونه است ؟‬‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫در ضمن آقای گنجی یک بار در پاسخ مقاله خبرنگارِ روزنامه انتخاب اعالم کرد که دهه 0631 را نقد نمیکند. وی گفت که نمیخواهد زیرِ پای خود‬ ‫ٔ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ ٔ‬ ‫را خالی نماید. به عبارتی ایشان هنوز به نقدِ خاص از گذشته خود اقدام نکرده است، در عوض، متهم ردیف اول برای همه گناهان را پیش کشید که آن،‬ ‫ٔ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ٔ‬ ‫شریعتی مرحوم شده در 6531 میباشد. آقای گنجی روحیه راهاندازی جنگ صلیبی مخالفان خود دارد، درنتیجه نقدش به نفی میانجامد. البته در موردِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫جریان روشنفکری دینی یا جریان طرفدارِ مرحوم مطهری در 0631، سخن بسیاری میتوان گفت و از اندیشه و اَعمال شان مثالهای فراوانی میتوان‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫آورد.‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫5‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 6. ‫ِ‬ ‫تا اینجای نوشتار مشخص شد که جریان روشنفکری دینی از شریعتی متاثر نبوده، بلکه مطهری را در جایگاهی باالتر از شریعتی قرار میداده است.‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫آنان در دهه شصت آرای شریعتی را از طریق دیگران تعدیل یا اصالح میکردند. مجاهدین خلق نیز شریعتی را با قرائت مسعود رجوی و میراث سازمان‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫تعدیل و تبیین میکردند. و جنبش مسلمانان مبارز هم شریعتی را با دیدگاهِ دکتر پیمان تعدیل و تبیین مینمودند.‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫در این میان، جمعی نیز شریعتی را اصل و مبنا میگرفتند که این جریانها عبارت بودند از : کانون ابالغِ اندیشههای شریعتی، آرمان مستعصفین،‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ َ‬ ‫موحدین انقالبی، پیشتازان و گروه توحیدی حدید.‬ ‫ِ‬ ‫مجموعه این جریانات، آنقدر قدرتمند نبودند که جریان اصلی زمانه خود باشند و به گفته آقای علوی تبار، این جریان و گرایش از سال 0631 در‬ ‫ٔ‬ ‫ِ ِ ٔ‬ ‫ٔ‬ ‫کشمکش سه جریان "سیاسی ـ فکر ِ" دهه 0631 نقش چندانی نداشت.‬ ‫ِ‬ ‫ی ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫به عبارتی آرای شریعتی در هر جریان، دیگر نقش مهمی در رفتارها و باورهایشان نداشت؛ آنان فقط از ادبیات شریعتی استفاده میکردند ! در میان‬ ‫ِ‬ ‫خط امامیها، آرای مرحوم مطهری و تقلید از رهبرِ انقالب نفوذ داشت و در میان مجاهدین خلق، شریعتی روشنفکری بود که در نهایت طرفداران او باید‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫در نظم سازمانی مجاهدین قوام مییافتند و خود را با بینش مجاهدین توحیدی میکردند. بینش شریعتی به عبارتی در سالهای 9531 تا 9631 از صحنه‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ْ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫اصلی دیدگاههای مطرح در جامعه خارج شد و نتیجه این حذف به باورِ نگارنده، زمینه سازِ خشونت بیشتر در جامعه شد.‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫در این میان، گروههایی که آرای شریعتی را اصل میگرفتند ـ همه این جریانات ـ در نقدِ مَشی مُسلحانه، عدمِ حمایت سازمانهای روشنفکری در‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫کشمکش بنی صدر و حزب جمهوری و ضرورت کارِ آگاهی بخش با مردم و با یکدیگر، مشترک بودند.‬ ‫ِ‬ ‫همه این جریانات، این مواضع را از آرای شریعتی برگرفته بودند.‬ ‫ٔ‬ ‫این جریانات، مخالف اصل والیت فقیه و حق ویژهٔ روحانیت بودند. این دیدگاه را با دیدگاهِ دکتر سروش در مصاحبه با نشریه سروش جوان در سال‬ ‫ِ‬ ‫ٔ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫6‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 7. ‫1631 مقایسه کنید که مصداق عینی رابطه امت با امامت است. در سراسرِ آن مصاحبه دکتر سروش نامی از شریعتی نمیآورد، اما در عمل، رابطه امت‬ ‫ٔ‬ ‫ِ ِ ٔ‬ ‫و امامی با رهبرِ انقالب برقرار میکند. به عبارتی، رابطه امت و امامی دکتر سروش نیازی به نظریه شریعتی ندارد. حال همین مصاحبه را بگذارید در کنارِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫مصاحبه ایشان با روزنامه همشهری که میگوید : من از زمانی که کتاب والیت فقیهِ رهبرِ انقالب را در سالهای قبل از انقالب خواندم، با این کتاب و‬ ‫ِ ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ٔ‬ ‫نظریه مساله داشتهام. در حالی که ما میدانیم که شریعتی از رهبرِ انقالب به عنوان مرجع شجاع یاد کرده اما در سال 5531 ایشان، حتی آیت الله طالقانی‬ ‫ِ ِ‬ ‫و دیگران را صاحبان آراء ، اندیشه و تفکر نمیداند. تاریخ سی ساله بیژن جزنی را البته به یاد آوریم که وی در آن کتاب، شانس روحانیت و آقای خمینی‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫را در نهضت و تحوالت ایران در برخورداری از اقبال عمومی باال میداند. همه میدانیم زمان نگارش این کتاب به سالهایی باز میگردد که شریعتی هنوز‬ ‫کارِ خود را شروع نکرده بود.‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫7‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 8. ‫1. شریعتی علی، م. آ. 1، حسینیه‬ ‫ٔ‬ ‫ارشاد، تهران، بی تا، ص 8 و 141‬ ‫2. این مطلب سال گذشته به رشته‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫نگارش درآمد. اما با توجه به جو و فضایی‬ ‫که در آن زمان به وجود آمد، از انتشار آن‬ ‫انصراف حاصل گردید.‬ ‫‪back‬‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫8‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬