002 breaking templates-of_the_mind

مشکلات جهان و شما از دیدگاهی دیگر داستانی کوتاه ولی جالب صفحه بعد

پدری در برگشت ازسر کار، دختر 3 ساله خود را از مهد کودک به خانه آورده بود . پس از در آوردن لباس کار پدر شروع به روزنامه خواندن کرد و دختر بچه شروع به سوال پرسیدن صفحه بعد

[object Object],او می خواست در آرامش خبرهای روزنامه را بخواند دختر کوچولو : بابا آسمون چه رنگیه؟ پدر : آبی دختر کوچولو : ولی بابا قرمز هم هست ! پدر : نه نیست . دختر کوچولو : چرا هست من خودم عصرها دیدم که آسمون قرمز می‌شه . صفحه بعد

[object Object],[object Object],[object Object],[object Object],صفحه بعد

[object Object],[object Object],[object Object],صفحه بعد

[object Object],صفحه بعد

[object Object],[object Object],[object Object],[object Object],[object Object],[object Object],صفحه بعد

[object Object],[object Object],[object Object],[object Object],[object Object],صفحه بعد

[object Object],[object Object],پایان

002 breaking templates-of_the_mind

Recommended

Recommended

More Related Content

Viewers also liked

Viewers also liked (10)

002 breaking templates-of_the_mind