More Related Content
Similar to Mattick_Teorye_Bohrane_Marx_0
Similar to Mattick_Teorye_Bohrane_Marx_0 (6)
Mattick_Teorye_Bohrane_Marx_0
- 1. مارکس بحران تئوری
ماتيک پل
تقوی وحيد :برگردان
مارکس برایمعلوم پيش ازبودکه][علماقتصادبورژوائیلحاظ بهمحتوائیبهرکودمیرسدنوشت او .:
دوره به متعلق کالسيک سياسی اقتصادهنوز طبقاتی مبارزه آن در که است ایگسترش.بود نيافته
،ريکاردونماينده آخرينی)آگاهانه (و سرانجام ،آن بزرگسررا خود تحقيقات ِزآغامنافع تضاد
،داد قرار بهره و سودها ،سودها و دستمزدها ،طبقاتیوسادهلوحانهِیاجتماع قانون يک را تضاد اين
طبيعیاين با .گرفتاماا علم ،نمی که رسيد مرزهائی به بورژوائی قتصادبگذر آن از توانست. . . .د
فرا درت را سياسی قدرت بورژوازی انگلستان و نسهصرفکرآن از .دزمانهم ،طبقاتی مبارزه ،بعد به
در هم و تئوری درعملصريح اشکال ،گرفت بخود تهديدآميزتری و ترواقتصاد علم مرگ ناقوس
.درآورد صدا به را بورژوائیآن ازپس،ديگرکه نبود اين مسالهآيااست صحيح قضيه آن يا اينيا
مساله بلکه ،نيستمفيد سرمايه برای آيا که بود ايننيست يا است،،غيرمقتضی يا است مقتضیدر
پليسی مقررات با انطباقاستآنها برخالف ياست.بجایبی تحقيقطرفانهرا مزدورینشاندند،و
،علمی راستين پژوهش بجایو بد علممتملقان پليد مقاصدراگذاشت.ند1
ب مارکس نقدو ارزش تئوری بر مبتنی سياسی اقتصاد هارزشاضافهکالسيک اقتصاد از متدولوژيک لحاظ به .است او
است متفاوتاين وِلمعلودرکویاجتماعی ديالکتيک ازاستکه ديالکتيکی ؛<که آنچه از خود اثباتی درک در
اجتناب نابودی و ،آن نفی از همزمان شناخت يک ،دارد وجودن را ناپذيرششامل يزمیکندتاريخی تحول شکل هر ؛
تلقی حرکت در و ،سيال وضعيت يک در بودن بمثابه رامی،نمايدجنبه بنابراين ودر نيز آنرا گذرای یمیيابداز و ؛
نمی که آنجاُا در شود متاثر چيز هيچ از که گذارد.است انقالبی و انتقادی خود س>2
البتههمانطورکهمارکسمالحظا اينتراآور پيشگفتار در:د
اسلوبتشريحبايددرشکلازِباسلوتحقيق.باشد متفاوتاسلوبم بايد اخيروضوعمطالعه موردرا
باتمامجزئياتشدربردرونی ارتباط و کرده تحليل آنرا تحول متفاوت اشکال تا بگيرددنبال را شان
نماي.دپس تنهاازانجاماينامرکه استمیتوانشا بطوررا واقعی حرکت يستهتشريح.کردوقتیدر
تئور و اقتصادی <بحران کتاب دوم فصل >مارکس بحران <تئوری( >بحران ی4791( )Economic Crisis and Crisis Theoryقلم به )
.است ماتيک پل-م
- 2. www.kavoshgar.org کاوشگر مارکس بحران تئوری
2
اکار ينحاصل توفيقشد،وموضوع حياتمادیمطالعه مورددرايدهيا بازتاب هافتآن ،گاهممکن
.داريم شده داده پيش از ساختار يک خود برابر در ما گوئی که يابد تظاهر چنان است3
آثاراومی نشاندهنکه دباگذشتزمان،مارکسرا خودپيشرفت ِیفلسف تفسير از بيشتر هرچهجامعه(کهکار وی
را خودآغاز آن بام رها )بود کردهیسابنابراين .زدبيمورداستکهِباسلوِلفورمااساس بعنوان را ديالکتيکفهم
سرمايهداریهم و کنيم تلقیرایکه باشيم آن بر لنين بافهمِیواقعکتابسرمايهمستلزم مارکسدريافتکتاب
ِقمنط.است هگل4
هگل برای فلسفه درحاليکهفهمطريق از زمانهانديشهبيان ديالکتيک مارکس برای ،بودتوسعهی
ِیواقعسرمايهداریکه بودايدئولوژيک کاذب رسوب يک ًاصرففلسفه دراعتقاد به .بود آورده ببار بورژوائی ی
مارکسکه نبود اينطورفلسفهیدريافت به منجر هگلجهان صحيحسرمايهداریمیشوددرک بلکهسرمايهداری
می کمک<هسته تا کرد.شود فهميده هگلی سيستم >منطقی ی
فلسفهنقطه البته هگلیآغازدانش بزودی اما ،بود مارکس ِرکااوجامعه مشخص روابط ازسرمايهداریديالکتيک که
ايده،بود يافته عروج آن از آليستیتح را فلسفه آنتخود الشعاع.داد قرارمی نظر به <آنچهموضوع يک تنها رسيد
به ادراکی تحليل در آنچه شد؛ سياسی اقتصاد موضوع باشد فلسفیمی نظررسيد،باشد خيال يک ًاصرف کهبنشان ايد
می داده>.است خارجی جهان در واقعی پديده يک که شد5
مارکس ِیتاريخ و اقتصادی تحقيقات،منط از مستقلق
هگلی،اصولی بطور(نه اگربطورحقيق)یِیديالکتيک سرشتتوسعهیسرمايهداری،اينرو از .ساخت آشکار را
ديالکتيکتنهاسبب بداندر بايدسرمايهشود يافتکهجامعه حرکت قانونیسرمايهداریاست،اين ومتد تنهائی به
می توجيح حقيقت کشف برای ابزاری بمثابه را ديالکتيک.سازد
علت بهتوليد روابط ِیذات ِیپويائسرمايهداریِنضدي وحدت يعنی ،،کار و سرمايهفرآيندتوسعه و توليد ايستای ًانسبت
مشخصه که،بود اروپائی فئوداليسم یرا راهبرایيکفرآيندتوسعهیاجتماعیجهانی تاثيرات باسرعتش و تهور که
ناشناخت ًالقببود هگشود.واينامرتئوریو بورژوائی انقالب ،سياسی اقتصاد هایبازتابش.آورد بوجود را فلسفه در
هرگونهتوسعهیمبتنی جامعه انقالبینوين مولد نيروهای آفرينش بریاستکهخودآن با منطبق توليد روابط مستلزم،
برایبهره و شکوفائیمی نيروها آن از کامل برداری.باشدورو آفرينش ،برعکستو ابطلينوين دی،مولده نيروهایی
می بوجود نوينیمی تاثير موجود توليد روابط بر خودشان که آوردنيروهای اين برابر در که هرآنچه .گذارندمولد
ايستادک گیقديمی توليدی روابط به وابسته و ندبممبارزات به منجر اجتماعی طبقات بين تضادهای طريق از ،اند
سياسیایمیشودکرا اجتماعی نظم يک هبه تبديلاجتماعی نظممی ديگرینماي.د,اينرو ازفرآيندتوسعهعين در
يک حالفرآيندتمام کمابيش که است انقالبجوانبجامعه ِیوجودمی بر در را انسانی ی.گيرد
شيوهتوليدکاپيتاليستیباگسترشو يافت عروج خصوصی مالکيت شرايط تحت کاالئی توليدمستلزمجدايیتِیاريخ
تول ابزار از توليدکنندگانکار نيروی .بود يدبه مبدلکاالشدبا اقتصاد شرايط اساس وزارراتشکيتوليد .داد ل
سرمايهداریمحصوالت و کاالها که است اجتماعی توليد معنا بدين تنهابرای نهبه فروش برای بلکه شخصی مصرف
مصرف ديگرکنندگانتوليدمیشوند.خصوصی مالکين ِدسو نيازمندی حال عين در بايد اجتماعی توليد نوع اين
برطرف را سرمايهنماي.ددرنتيجهتقسيمکاراجتماعیدرجه يک بهطبقاتی تقسيماست.اجتماعی توليدآنجا تا فقطئی
- 3. www.kavoshgar.org کاوشگر مارکس بحران تئوری
3
سرمايه به بتواند که است جامعه خدمت درداراناجتماع توليد کند؛ خدمتخ منافع تابع ِیصوصنه بنابراين .است ی
مستقيم بطوربلکهتنهابطورغيرمستقيممیتواندو باشد اجتماعی توليدفقطسرمايه نيازهای که است چنين زمانی
جامعه نيازهای با منطبق ًاتصادفباش.د
آناجتماعی خصلت،بهمعنائیکهمیگفت توانتوليدسرمايهداریدارد،دررابطهفروشن و خريدار بين یبازار در ده
می متظاهرشوشرکت توسط شده انجام توليد .داجتماعی نيازهای با مطابق بايد منفرد هایایباشدکهتوسط
سرمايهداریشد تعييناست هدر .علمبورژوائی اقتصاد،بازار مکانيزمهمچونتنظيمِرگرابطهایو توليد بين بايد که
و باشد داشته وجود مصرفنيزتنظيمت گراجتماعی کار ِبمتناس وزيعکهزمينهیاست رابطه آن،تجلیمیيابددر .
دوگانه خصلت ،ادراک اينتوليد ی،و کاالها توليد بمثابهمی گرفته ناديده سودها،شودچراکهسود توليدبوسيلهی
کاال توليدانجاممیگيربنابراين دپيش ازتحتپوششقوانآن يناست.که هرچنددرنتيجهینيروی ِیکاالئ خصلت
وضعيت اين کارًالعمهيچ به اما ،دارد وجوداين وجهمسالهراپيش کهِضفرتغييری است سودسازی کاالئی توليد
نمیدهدهم و ،ينامراستو در کهح،نخست لهقيمتی روابطومی تعيين را بازار.کند،درنتيجهِنتقارتقاضا و عرضه
در کهعلمبورژوائی اقتصاد،دارد وجوداز مانعِتشناخو بازار ِیواقع روابطنيزِتشناخسرمايه ِیپويائکه ایاين
روابطرامی ممکنسازدوانگيزه ازبرمی سود یخيزد،میشود.
محدوديتهایعلممارکس برای .است مارکسی نقد آغاز نقطه بورژوائی اقتصاد،اقتصادی روابطشکلیدارندکهاز
ِیطبقات روابطتوليد ِطشراي تحتسرمايهداریشده برگرفتهقيمت و ارزش .است،واقعی طبقاتی روابط برایدر که ای
کفآنهادارد قرار،مقوالتیبت يکسان بهدر .هستند وارهارزش کالسيک تئوری حاليکه،بهمبادله ارزشارزش و ای
می مصرفیپردازمی مارکس ،دد وجود ارزش مفهوم چرا ًالاص پرسدروابط شرايط تحت که اينست پاسخش .ارد
مالکيتسرمايهداری،فرآيندکارًاضرورت اجتماعیبرحسبارزشی روابطبازنموديافتاست هچنين در که آنجا از .
ِیطبقات روابط سيستمیشکل استثماریم روابطبادلهایسرمايه (چون داردمی کارگران از را کار نيروی داران،)خرند
تولي تقسيماجتماعی دبهو کارکارو ارزش همچون و بگيرد بخود ارزشی روابط خصلت بايد اضافیارزشاضافه
شو متجلی.دچنانچهجامعه،طبقاتی جامعهبر مبتنیمبادلهنمیبودمبادله هيچ ،کارگران و توليد شرايط ِنصاحبا بين ای
بین وجود مالمیروابط و داشتتوليد اجتماعین ارزشی روابطمی.بود
داشتند ارزش تئوری با کالسيک اقتصاددانان که مشکالتیمعلولترکيبی را کاالها آنها هرچند ،که بود واقعيت اين
مبادله ارزش ازمصرفی ارزش و اینظر درمیگرفت،ندامانکرده کشف کار نيروی کاالی در را دوگانه خصلت اين
بود مارکس مختص کشف اين .بودند،لذااونخستينبود کسیکهمبادله روابطعمال که همانطور را ایموجودند
برمبنای کاالها مبادله .آورد حساب به ارزش قانون حذف بدونِلمعادکار زمان،سودی هيچنمی ببارآوردخصلت .
دوگانهکار نيروی کاالی یکه استمی بوجود را سود امکانارزش قانون طبق .آورد،درحاليکهنيروی ِرخريداکار
مبادله ارزشمی آنرا ایمی بدست نيز آنرا مصرفی ارزش حال عين در او ،پردازدآوردکهمیتواندارزشیاز بيش
مبادله ِشارزخودش ِیواقع ِیاکند توليدهمان اين .آنست ندشود گفته کهکهتنها بازار قيمتی روابطمیتواندباعطف
شود فهميده ارزشی روابط بهو ؛قيمت روابطی،همانند،توليدی روابطمبنای براينارزشی روابطاستوارِمسيست ِرجوه .ند
- 4. www.kavoshgar.org کاوشگر مارکس بحران تئوری
4
ارزش-ساالر،مبادلهیمعادلهایِبتصاح بلکه ،نيست کار زمانِیکاپيتاليستاضاف کارِیصاحبان .است نشده پرداخت
سرمايهمعادلکار زمان هاینمی مبادله خود بين راارزش قانون .کنندمعن بدين تنهاااقتصاد بر حاکمسرمايهداری
استکهبرهه هر در که اجتماعی توليد نيروهایم موجودند ایرزتوليد بر قطعی هایارزشاضافهمیگذارند؛اينکه و
و وجود اگربسطت است قرار سرمايهضمينِعتوزي ،شودارزشاضافهسرمايه بين درنيازمندی با کمابيش بايد هاهای
جامعهداشت مطابقت.باشد هروابط ،علت همين بهمبادلهتعيين ِیارزش روابط همچون نه بايد ایک زمان توسط شده،ار
شده منحرف قيمتی روابط همچون بلکهتوليد تنظيم ِیناف اين آنکه بدون شوند نمايان ارزشی روابط ازسرمايهداری
.باشد ارزش قانون توسط
اقت که شد آن از مانع ،ارزش از قيمت انحرافًالاصو که کالسيک ِنصاددانامشغلهشانبود توزيعبطوراز منسجم
تئوریکار بر مبتنی ارزشکنند استفاده.داد نشان بايد ،باشد معتبر ارزش قانون است قرار اگرشود هِیقيمت روابط که
،بالفعلگرچه،متفاوتند ارزشی روابط ازوليکنتوسطهمينتعيين اخير روابطمیشوندرحالي .دکهقيمت تعيين اين
را ارزش توسطنمیتوانقيمت ازهایموجودبازار درنمو قرائتمی ولی ،دتوانآنرادرتغييراتقيمتمحصولديد
قيمت از کههزينه هایسود متوسط نرخ و ایمی شکلگيرندسرمايه ذهن در .،داروهمچنينتنها ،بازار ِتواقعي در
دار وجود کاالها قيمتي برای .دسرمايه کدار،توليد حتینيزرا خودهمچونيکمسالهمی فروش و خريد ی.نماياند
می کار نيروی و ،خام مواد ،توليد ابزار اوقيمت که کند توليد کاالهائی تا خردبرا بازار در شانيشسودیبياکه ورد
آن با اوبتسرمايه و داده ادامه خود حيات به واندیپيشريزشدهاشحف را.دهد افزايش آنرا و کرده ظبرایاو،نه
و ارزشاضافه ارزشهزينه فقط بلکه ،حاصله سود و توليد هاییقيمت در يافته تبلوربی اين اما .دارند معنا هاتفاوتی
سرمايه تمام که ارزشی روابط به نسبتنمی تغيير را واقعيت اين وجه هيچ به ،دارند دارهاهزينه که دهدتوليد هاینيز
فق ،سودها مثلبيان طکار زمان ِنمعي مقادير از ديگری.هستند کاالها در نهفته
بازدهِرکا زمان ِلکهزينهشدهتوسطجامعه،اجتماعی توليدکلاستکهمی تقسيمشود.سودها و دستمزدها بين
هرچقدراجتماعی توليد از بخش آنکلبه کهسرمايهدارمی انب رسدبيشتر،باشدبخشکمتریآن ازکارگران به
میدر .بالعکس و رسدحقيقاجتماعی توليد نه ،تکلکار نيروی نه ،کلسرمايه نه وکلهيچکدام ،مقاديرًامستقيم
مشاهده قابلاینيآنها متقابل روابط بتوان که ستندراسرمايه به سرمايه .کرد معلومشده تقسيم گوناگونی بسيار های
کا طبقه با نه که استگروه با بلکه ،کل يک همچون رگر.هستند مواجه بزرگ يا کوچک کارگری هایآنجا ازکه
سرمايه خودتوانائی ،متفاوتند هااستخراج برای شانارزشاضافهنيز،>ارگانيک <ترکيب .است متفاوتيعنیِتنسب
سرما در ،)متغير سرمايه (يا شاغل ِرکا نيروی به )ثابت سرمايه (يا توليد ابزاريهم هایاست متفاوت نفردوبستگی
داردبکار آن در که صنعتی بهگرشد فتهاست هزنده کار تنها ،کار بر مبتنی ارزش تئوری ِقطب .است شده استفاده ی
کهارزشاضافهمی توليدکه آنجا از اما .کندنرخ،سودنسبتاضاف ارزشهسنجيده سرمايه کل با قياس در که است ای
می(يعنی شودبه نسبت)متغير و ثابت سرمايه مجموعثابت سرمايه آنها در که صنايعی در بايد سودها ،نسبتبه
است بيشتر متغير سرمايه،.است برعکس نسبت اين که باشد صنايعی از کمتراينکل در اماصدقنمیکندبه ًادقيق
سرمايه بين رقابت آنکه علتداران،يک با و آنها با خريداران رقابت وسودهای به واقعی سودهای ِلتبدي به منجر ديگر
- 5. www.kavoshgar.org کاوشگر مارکس بحران تئوری
5
اجتماعی متوسطمیشودکه،احتساب باهزينهتوليد هایسرمايه هر به ،ایمی امکان،برابر بطور تا دهدمطابقبا
حجمدر ،اشارزشاضافه.شود سهيم کل ِیاجتماع
اگرچهشکلداده توضيح رقابت با متوسط سود ِیگيرمیشوداما ،نفسوجودرقابتهيچوقتدهنده توضيحم یقدار
نرخ اين.نيستاينمقداربستگیداردناشناخته ِدسو حجم به،ولیمحدود ًامسلم،کهثمرهیاجتماعی سرمايه ِلک
است.که آنجا از وارزشاضافه،است کاالها ارزش ِلک به مشروط کلآنکه حالارزشاضافهمتوسط سود سطح کل
س عمومی نرخ لذا ومقر را ودمی رمی تنظيم را محصوالت قيمت که است ارزش قانون درنتيجه ،داردکن.د
ِشآفرين که هرچندارزشاضافهاضافی کار توسطتوليد درمی انجامشود،اما/تحققنقدشدنانجام بازار در سودها
می.گيرداگرچهمحصولسيطره تحتبازار در و است سرمايه انباشت ینقدمیشو،داماجنبهمصرفی ارزش یآنست
که--باتاثيرو قيمتی روابط بر شلذاِمتقسي برارزشاضافهسرمايه مابين کلمختلف های--رابطهیو عرضه بين
می تعيين را تقاضاافزايش توليدش ،خاص کاالی يک برای تقاضا ِشافزاي با .کندمیيابدکه همانطور ،باکاهش
کاال برای تقاضاديگر ئیکاال آن توليدکاستهمیشودًاسريع صنايع بسوی راکد ًانسبت صنايع از سرمايه ،اينرو از .
می حرکت يابنده توسعه.کنددر تغييراتترکيبسرمايه ِکارگانياين محصول که منفرد هایفرآيندهستندتاثيری
سودآور برخودشان ی.نداردمی آن به منجر ،برعکسسرمايه به نسبت که شودهباالتری سودهای ،سودآور کمتر ای
،معهذا .باشند داشتهکه ،متوسط سود از فراتر ،اضافه ِدسوبااز سرمايه هجوم با ،بود آمده بدست قيمت از معينی سطح
ُپ به سود کم صنايعسود رمی بين از ًامجدد ،.رودويژهِیگرقابتسرمايهداریجستارو است اضافه سود برای دائم
بوسيله دينکل در اجتماعی سرمايه ِربيشت ارگانيک ترکيب به منجرمیشود.
قيمت لذا و ارزشی روابط تغييرات ِمفه برایاز بايد ،هافرآيندِتتغييرا .کنيم آغاز انباشتقيمت عمومی سطحهاريشه
درانباشتسرمايهداریداردکار ِیبارآور افزايش در کهبازنموديافتهقيمت عمومی سقوط .استمی کاالهاتواندبا
مقايسهدوره یکاال هر .شود مشاهده توليد ِنپسي و پيشين هایئدربردارنده یقبل از کمتر کار زمان یاستکاهش .
ِشارزکاال ِتکمي افزايش با ،کاال هرخنثیمیشودقيمت کاهش عليرغم سرمايه سودآوری چنانکهاز .شود حفظ ها
قيمت تحول ،اينروت به بستگی هاو کار بارآوری در غييراتبه بستگی لذاِلتحلي برای بنابراين .دارد ارزش قانون
انبساطسرمايهداریبه نيازیتئوریخاصقيمت تحول چراکه نيست قيمتشده بررسی ارزش ِلتحلي در ًالقب ها.است
،است رقابت از متاثر که قيمتی روابط درنشانهارزش هایکاالهایو منفردشرک سودتمنفرد هایحذف منظر از ،
میشوندکه همانطورنشانههایبه اجتماعی محصول تقسيمدستسودها و مزدهانيزناپديدمی.شوندولیاين ضوابط
هر در ،باشد هرچه تقسيممقطعکمي روی زمانیتکاالهائیاز معينی مقادير مستلزم کهزمانعمل است کارمیکند،
نيز کار زمان وهر از قبلچيز،شده مصرف زمان بهبرایتوليد و ارزش توليدارزشاضافهتقسيممیشودتوزيع .
ب که عملیرحسببيان قيمتمیگردد،مستلزماين .است تقسيم نخستين هميناساسشده پوشيده بازار توسط که ،
قيمت ِتروي قابل جهان که دارد واقعيت همانقدر ،استرواب ،اخير ِنجها در .کاالها و هانظر به چنان ارزشی ط
میپديده از شده ساده تجريدات که رسندهاپيچيده یمتمرکز توليد ِنبنيادي روابط روی اگر درحاليکه هستند؛ بازار ی
چندسويه ِشپيراي يک بيانگر تنها کاالها جهان ،شويمتوليدی روابط .هستند روابط همان یمیتوانندبه ارجاع بدون
- 6. www.kavoshgar.org کاوشگر مارکس بحران تئوری
6
درح ،شوند فهميده بازارنمی بازار اليکهبدون تواندعطفتوليد روابط که است دليل همين به .شود درک روابط آن به
ِساسا بايدهرگواز علمی تحليل نهسرمايهباشدتنهائی به ومیتواندو امکاناتمحدودههایفرآيندقابل را بازار های
.کند فهم
مج بازار با رابطه در ،کار زمان بر مبتنی ارزش تئوری پسرا در و است رد.است مشخص توليد روابط با بطهبدين تنها
معناپرداخته و ساختهذهن یارزشی مقوالت که استبطورمستقيمدرپيوندپديده باها،نيستند بازار یکه همانطور
قيمت ِسپ در که ارزشی روابطها،نهفتهتنهامیتواندشيوه بهتئوری .شود فهميده تفکری یبازار خالصدراقتصاد
بورژوائیامری ًاطبيعت نيزتجريدیروابط چراکه استسرمايهداریمی حذف مالحظات از را توليدکنطريق بدين .د
از را خودشاز شناختِتوضعي ِتکلي ِندروبالفعلامور،فهم از همچنين لذا وپديدههایبازارمی محروم.نمايد
توصيف گذار ،ارزش تحليل ،برعکسیازتجريدبهممکن را مشخصمیسازدچراکهمیتواندبازار روابط ِتتبعيیاز
توليد روابطیدرنتيجه و بدهد نشان را مدرن جامعه درًامقدمتفرآينداقتصادسرمايهداریروشن کليت يک همچون را
.کند
دوگانه خصلت،سودها و کاالها ِنهمزما توليد همچون توليد یانطباقوا نيازهای برای توليدتوازن يا جامعه قعی
را ،مصرف و توليد ِنتواز معنای به تقاضا و عرضهبين ازمیبرد.ازتقاضا ،مارکس نظر
روا تابع ًااساسموقعيت و مختلف طبقات ِلمتقاب بطاقتصادآنهاست از يک هر ی؛بنابراينتابع ،اول
ِتنسبارزشاضافهرابطه تابع ،دوم و ،دستمزدها به کلبخش یمخت هایلفیاستکهارزشاضافهبه
تقسيم آنهامیشوندماليات ،زمين اجاره ،بهره ،(سود)غيره و هادرنتيجه اين و .ديگر يکبارنشان
میچ که دهدراچيز هيچ ًامطلقیرانمیتوانرابطه باداد توضيح تقاضا و عرضه یاز پيش آنکه مگر
آنپايهمعلوم است استوار آن بر رابطه اين که ای.شود6
باریبعلت ،استثمار باالبردن برای تالشرقابت از کهسرمايهداریمیرويداين ،پايه)توليدی (روابطمدامدرحال
تغييرمی متبلور بازار در اجناس قيمت نسبی تغيير در را خود که استدر ًامداوم بازار ،بنابراين .سازدحالتعدمتعادل
متفاوتی درجات با هرچند ،استهرازگاهی ِینزديک با لذا ،شدت ازت ِتوضعي به اشعادلموجب ،اينتوهممیشودکه
گرايشیبسویتعادلدارد وجود.اماحرکت قوانينسرمايهدارینافیهرگونهتعادلیهستندتوليد که هنگامی حتی ،
می هم با کاال توليد و سود،آيندچراکهًادقيقهمينتحول،ِکمحرسربازکرتضاد يک ِندذاتیاست آن درفقط که
می بيشتر توسعه.آيد فائق آن بر تواند
که ندارد گفتن به نيازیتوليد و بازار،وحدتیمی تشکيل راتنها که دهندمیتواندشو تفکيک يکديگر از ذهن درن.د
کل در کار نيروی ِتقيم .است بازار روابط بر ناظر توليد روابط ،معهذانمیتواندپائين بها ترهزينه يعنی ،ارزشش زی
.يابد تنزل ،کار نيروی بازتوليد،همچنينهيچگاهنمینقطه به تواندکه برسد ایارزشاضافهسرمايهو ببرد بين از را دار
تعيين توليد روابط توسط تاثيراتش ،بدهد روی بازار در است ممکن که هرآنچه .کند تهديد را سيستم وجود لذا
میظاه ِدکارکر و گرددبازار مستقل ًار،مسيرهای به محدودتجويزِطرواب .است روابط آن توسط شدهِلبالفعهر قيمتی
)است آن بر مبتنی کاالها ارزش (که ارزشی روابط از که هم چقدرداشت انحراف،باشند هاماجمعکاالها ارزش کل
- 7. www.kavoshgar.org کاوشگر مارکس بحران تئوری
7
نمیتواشد مصرف کار زمان ِتکمي از بيشتر ندباش کاالها توليد در ه.دجمکل عواقع در کاالها قيمتمیتواندنازلتر
،باشد کل ارزش ازچراکهتنهافروخته کاالها تمام که فرض اين برمبنایشکه است وندکل قيمت و کل ارزش
هستند برابرو ارزش است ممکن ،يعنی .ارزشاضافه،باشد داشته وجود يافته تبلور کاالها قيمت در که آنچه از بيشتر
مثلهنگامیاز بخشی کهمحصولنمیمی روی برسد بفروش تواندلذا و دهدخصلتارزشیمی دست از را خود.دهد
،صورت هر درِلکقيمتهاینقدينهبا برابر شدهکل.است شده متحقق ارزشبدين،ترتيبحرکت قوانين تحليل
سرمايهًاصرفار روابط بر مبتنیزشی،حقانيتمیيابد.
پديد درحاليکههبررسی هایشدهدرجلد4سرمايههستند آنهائی مارکسکه<فیالنفسهفرآيندتوليدسرمايهداریرا
می تشکيل>دهنداودرسوم جلدمیکوشداز که مشخصی <اشکال تاحرکتسرمايه هایبمثابهکل يکمیرا رويند
شکل .کند >توصيف و معينبندی،سرمايه هایتوصيف مارکس که چنانکهکب <گام ردهگامبهقالبینزديک
میشونددر کهسطحسرمايه ِلعم در ،جامعهدر و ،رقابت در ،يکديگر روی مختلف هایضميرِیمعمولِدخوعوامل
،توليدرا قالب آنمی بخودگيرند.>7
رو اين ولیندب گامهِیناف ،گامیشناختهائیازقوانين ِندروتوسعهی
سرمايهبواسطه که داریخود تحليل یفرآيندتوليدحاصلشدهانداين .نيستشناختهااز< سرمايهيک بمثابه>کل
می باقی معتبرمان،ندکه هرچندتحقيق مسير در،ِلمتحمتغييرشکلگوناگون هاییمیاول جلد ِتتجريدا .شوندسرمايه،
صرف ِیمتدولوژ يک بيانگرنيستکهکااله مرموز جهان به شدن نزديک برایاگرفته قرار استفاده موردشدهبلکه ،
از است بازنمائیشالودهیبالفعلیمی استوار آن بر جهان اين کهبرای شالوده اين خود اگر فقط .باشدديدنآشکار
سيستم پويائی ،شود--شکل کهبندیسرمايه متعدد هایمی ناشی آن از تنهاگردد--می.شود تصوير تواند
کا نيروی ارزش اگررباهزينهآن بازتوليد یمعينمیشواين بر اضافه ِرکا زمان ،دمقدارشکل ،ارزشاضافهدار.د
ازديادمصرف ارزش ،کار بارآورییکاررامبادله ارزش به نسبتایاشمیافزايدحجم طريق بدين وسرمايهیحاصله
ازارزشاضافهبزرگ رامیکند.اينرو ازمیکه داد نشان توانشکل،سرمايه گيریتوسعهی.است کار بارآوری
افزايش،سرمايه حجمتعيينکنندهیِتکميارزشاضافهيا سودمندی برای الزمارزشافزائی(valorization-انبساط
سرمايه توسط سرمايهِیگذارارزشاضافه)الحاقی سرمايه بعنوانبيشتراست.ولیاينفرآيندکار نيروی حال عين در
شاغليک به نسبت راسرمايهیکاهش معيندادهو ،درنتيجهِینسب ِتکمي ،ارزشاضافهراتقليلمیدهبا .دسريعتر
شدن،انباشتالبتهافزايش مطلق بطور شاغل کار نيرویمیيابدوق در تنهايبا اسسرمايهیرشديابندهکه استافت
داردحتی اما .همينافتدر ،نسبیبسترنيازهایفزايندهیارزشِیافزائسرمايهیرشديابندهبا بايد ،گذشتمنجر زمان
بهِتافنتيجه اين از .شود انباشت نرخمیشودم معين ِیارزش روابط چارچوب در سرمايه انباشت کهحصوراگر .است
برایارزشِیافزائسرمايهیپيش ازموجودارزشاضافهکافی بقدروجودداشته،باشدتوسعهیبيشخود ترشتضمين را
میکند.ولیاگر،باشد ناکافیآنگاهتوسعهیسرمايه سريع و بيشتربهپايانمیرسد.
توليدِیکاپيتاليستکاالهادربرای اجناس توليد است؛ سرمايه توليد واقعاستفادهوسيله معنای به تنها ،بسط برای ای
و است سرمايهآن برایهيچو حدمرزیمتنيست صوربنا اگر .استتوليد شرايط کهسرمايهداری،شود متحققآنگاه
بمنزله ،سرمايه يکپول مجموع یپيشريزبايد ،توليد در شدهازفرآيندچرخشًامجدديک همچونسرمايهیبزرگ
- 8. www.kavoshgar.org کاوشگر مارکس بحران تئوری
8
شدهبيرونيتوليد ًاصرف توليد ،اينرو از .يابدارزشاضافهتوسط و استآنتعيينمیگردد.نظراينکه بهارزشاضافه
زمانکميت به منوط سرمايه توليد ،است نشده پرداخت کارزمانکارمی شده تصاحبسرمايه ذات در ،بنابراين .باشد
ِرمقدا که است.بدهد افزايش را نشده پرداخت کار زمانباکارگر از معينی تعداد با و ،پيشرفت از معينی مرحلهان،
ارزشاضافهتنهامیتواندطوالنی بابرای کارگران که زمانی ِنکردسرمايهدارانمی کاربرای که زمانی کاهش و کنند
خودشانمی توليدکننددو هر .يابد افزايشاينروشهاِیعين موانع باعبور غيرقابلیمی برخوردروزکار چراکه کنند
نمیکارگران دستمزد و برسد ساعت چهار و بيست به تواندنيزنمیتوا.يابد تنزل صفر به ند،شرايط اين تحتانباشت
محتملسرمايبمثابه ه،توليد ابزار انباشتکار نيروی مستلزمالحاقیاستکهمولودحجم افزايشارزشاضافهبا متناظر
آنمیباشدًامداوم انباشت آنکه برای اما .،برود پيشبايد کار بارآوریيابد افزايشبوسيله اين .یتوسعهیتکنولوژی
ونيزِنسازماحاصل کار محلمیگردددو هر ،هستند انباشت به منوط اينها حاليکه در .آنهاارتقا را انباشت شتاب
میدهنو داينتغيير به منجرِیارزش روابط درتشکيلدهندهسرمايه ارگانيک ترکيبمیشود.
انباشت يک فرض باتداومدارسرمايه--واق با ًالکام که فرضیاست منطبق ِتعي--خود بازتاب کار بارآوری ِشافزاي
چرخش در راوزنهیآن ثابت بخش بسمت سرمايه ارگانيک ترکيبمیيابد.سرمايهرشد البته متغيرمیکندولی ،
سرمايه رشد از رشد اينمی عقب يافته تجسم توليد ابزار در که ایابزار به نسبت کارگران تعداد تنزل عليرغم .افتد
تآن با که وليدیهابمثابه،شده مواجه سرمايهکار بارآوری افزايش که زمانی تابتوانداجتماعی کار زمان از بخش آن
کارگران بازتوليد برای کهالزماسترا،دهد تنزل کافی بقدرارزشاضافهافزايشمیيابدتغيير عليرغم ،اينرو از .
،سرمايه ارگانيک ترکيبارزشافزائیو سرمايهِتانباشبيشترآنمیتواندمتحققشود.
نرخ درحاليکهارزشاضافهافزايش سرمايه ارگانيک ترکيب تغيير بامیيابد،اينسود نرخ بر متضادی تاثير ترکيب
میاولی چراکه گذارد[نرخ ،اضافه ارزش]ِتنسبارزشاضافهنسبت ،سود نرخ ولی است متغير سرمايه بهارزشاضافه
بهمجموعهر،سرمايه بخش دويعنی.است ،آن ثابت بخش هم و متغير بخش همچنانچه حالبه نسبت ثابت سرمايه
سريع متغير سرمايهارزش نرخ يک ،کند رشد ترمعين اضافه][ثابت.باشد سود نرخ تنزل معنای به بايدفقط سود نرخ
بهشرطیمیتواندعليرغمازديادبا بالتغيير سرمايه ارگانيک ترکيبنر که بماند قیخارزشاضافه.کند رشد بسرعت
باِعسري کافی بقدر افزايشنرخاضافه ارزشسود نرخ ،حتیمیتواندباالهمبرودنرخ که آنجا از .ارزشاضافهًااساس
با همراه فقطازديادسرمايه ارگانيک ترکيبکه ایضميمهیاست انباشتمیتواند،کند رشدمعلوممیکه شود
فرآيندسود عمومی نرخ تابع انباشتاستوحرکت،نرخ اينکننده تعيينیحرکت تمام.است سرمايه ديگر های
انباشت يک فرض باًاقويتداومِردا،سرمايهحرکتنرخ هایارزشاضافهکه سود نرخ وجبران ًالمتقابولی کننده
متباينباي هستندبياور بوجود را وضعيتی سرانجام دا مانع که دشو بيشتر انباشت زددرحال .ینرخ سقوط توقف برای که
نرخ ،سودارزشاضافهبايدافزوده بشدتشود،اماکاهش بازهمثابت سرمايه به نسبت متغير سرمايهمی پيدا ادامهکند
توليدکنندگان تعداد ومقدار ياارزشاضافهسرمايه مقدار با مقايسه دریارزشافزاکاهشمیيابد.ق اگرکه است رار
سرمايهیتعداد ،دهد ادامه خود بسط به موجود ازپيشبايد کمتری هرچه کارگرانارزشاضافهبوجود بيشتری هرچه
سودهائی تا بياورندتوليدکنندالزمه کهاين بسط یسرمايهاست.الجرمنقطهفرا ایر خواهدسيآن در که دحتی
- 9. www.kavoshgar.org کاوشگر مارکس بحران تئوری
9
عظيممقدار ترينارزشاضافهممکنبتوان کهِرکارگ طبقه ازتقليليابندهباو زورفشارستاندنيزتکافوی ديگر
ابه فزودنانباشت سرمايه ِشارزشدهن رامی.دهد
اينخط،استداللی،شروع برایبيانگر تنهانتيجهیيک ِیمنطقروندِیفرضپيشرفتو توليد از بيش چيزی به .است
تصوری سيستم يک در سرمايه انباشتنمیپردازدآن در کهسرمايهیمواجه کل يک بمثابه کارگر طبقه با کل
میشود.لذامعطوفِدعملکر بهِفصرتوليد مکانيزمارزشاضافهِیپويائ وفرآيندانباشتاستنشان مارکس هدف .
ذات در که است گرايشی وجود دادنتوسعهیسرمايهداریحاکم واست آن بربا و ،ارجاعآن بهگرايشتنهائی به
میتوانسرمايه واقعی حرکترامی نشان ،وسيله بدين او .داد توضيحخود سرشت از سرمايه مشکالت تمام که دهد
توليد از ،سرمايهارزشاضافهوتوسعهیکار اجتماعی بارآوری(ارزش تابع کهاست اضافه)براساستوليد شيوه
سرمايهداریمی نشات.گيرد
قانون که همانطورنمی ارزششود مشاهده بازار ِیعمل رويدادهای در ًامستقيم تواندوليکنطريق ازفرآيندبازار های
عملمیکندتوليد الزامات تاسرمايهداریرسد انجام بهبر ارزش قانون تاثير لذا (و سود نرخ ِینزول گرايش ،فرآيند
يک نيز )انباشتفرآيندنيست واقعيت در مشاهده قابل ًامستقيمبلکهرانبه است شیپديده در که انباشتهابازار ی
توليد شيوه نتايجش و يافته تجلیسرمايهداریتضاد به رایهموارهمی جامعه واقعی نيازهای با بزرگترمارکس .کشاند
:نوشت
واقعی مانعتوليدسرمايهداریسرمايه ِدخوخودانبساطی و سرمايه که اينست .استاشهمچوننقطه
آغازتوليد آماج و انگيزه و ،پايان ومی پديدارشودبرای توليد فقط توليد که اينست ؛سرمايهو است
توليد ابزار ،برعکس نهًاصرفِمدائ بسط برای ابزاریفرآيندزندهیجامعهی.نيست توليدکنندگان
سرمايه ِشارز ِیخودانبساط و حفظبر مبتنیو يد خلعمستمندتوليدک عظيم توده سازینندگان،فقط
میتواندچارچوب درمعينی مرزهایکنند حرکت--م اينرزهاروش با ًامداومِدتولي هایکه یتوسط
خويش مقاصد برای سرمايهمی قرار تضاد در شده بکارگرفته[ گيرندروشهائیبسمت که ]توسيع
،توليد نامحدودبسویب توليدعنوانبس ،درخود هدفیمتتوسعهیشرط و قيد بیاجتماعی بارآوری
رانده کارمیشوند.وسيله--توسعهیاجتماعی مولد نيروهای شرط و قيد بی--با تضاد در ًادائم
که محدودی هدفخودانبساطیسرمايهیموجوداستمی قرار.گيرددليل همين بهتوليد شيوه
سرمايهداریوسيلهایاستبرای تاريخیتوسعهیآفر و توليد مادی نيروهایِیجهان بازار يک ينش
متناسب،آن باتضاد ،حال عين در ویمستمر استروابط و تاريخی وظيفه اين بيناجتماعیتوليدی
که خودشبا متناظرآنست.8
انباشت تحليل اينسرمايهداریکهصرفًابرحسبفرآيندو است توليدمی آشکار را سود نرخ نزولی گرايشکن،د
مرزهایشيو اين تاريخیتوليد هرامی نشاندهدبدونتعيين را نمايش آخر پرده دقيق زمان وسيله بدان بتواند آنکه
نمايدابتدا از گرايش اين که آنجا از اما .مشخصهی،است آن پويائی مسبب و بوده سيستمبايدهميشهاشکالی در ولو ،
،يافته تغيير.شود ظاهر بازار واقعی رويدادهای در،گرايش اين ونهفیالبرای که اقداماتی ِلشک در بلکه ،نفسه
خنثیمی انجام آن سازیيعنی ،گيردفرآيند< آنرا مارکس که هائیت که عواملیاثيراتو داشته معکوسقانون تاثير
- 10. www.kavoshgar.org کاوشگر مارکس بحران تئوری
10
عامتنزل >خنثی و باطل <را سود نرخمیکنندمی >.است مشاهده قابل ،نامد9
گرايشات اين تماممعکوس،][يعنی
شدت افزايشتوليد ،ثابت سرمايه عناصر کردن ارزان ،کار نيروی ارزش مادون به دستمزدها کاهش ،کارگر استثمار
افزايش و ،خارجی تجارت ،نسبی اضافیموجودیپديده ،سرمايههاواقعی ئیسودآوری بهبود کارکردشان که هستند
اينها که زمانی تا .سود نرخ نزولی گرايش با مقابله ،يعنی ،است سرمايهموثرو باشندارزشافزائیممکن را سرمايه
سازنبدون و نيست مشاهده قابل خود بخودی سود نرخ نزولی گرايش ،دفشارعملمیکندمسبب که هرچند
فعاليتبحران در تنها .است آن با مقابله جهت در سرمايه هایهراز که واقعی هایمی پديد گاهیکه است آيندتنزل
شک در را خود سود نرخمی نشان خودش لآن چراکه دهدگاهفرآيندهایمعکوستضمين برایادامهیارزشافزائی
سرمايهکا.نيستند فی
،مارکس انباشت تئوری،بنابراينريشه چون است بحران تئوری يک حال درعيندر را بحران یارزشافِیزائِیناکاف
می سرمايهکه دانداينخود نوبه بهاز ناشین گرايش توفيقسود نرخ زولیمیشود،بحران نوع اين .انباشت از ًامستقيم
است ارزش قانون تابع که سرمايهبرمیخيزد،تنها ومیتوانطريق ازارزش ِدمجد بسطبرآناز ،يعنی ،شد چيره
طريقبرقراریدوبارهیپايه .بيشتر انباشت برای مکفی سود نرخ يکبحران نوع اين یعدم درتکافویارزشاضافه
حصول قابلبا رابطه درسرمايهیازپيششده انباشتاست؛واپوشيده ِلتنز ،ينسود کمبود به تبديل را سود نرخ ی
واقعیمیکندبيشتر انباشت ِفتوق .،يکبحران وضعيتیمی بوجوديک بعنوان آنرا مارکس که آورداضافهانباشت
.نمود توصيف
اضافهِدتوليه سرمايهرگزچيزینيستجزاضافهِدتوليتوليد ابزار--وسايلنيازمندی و کارهای
زندگی--کهمیتواندعمل سرمايه همچونکند؛،يعنیمیتواندبرایبهرهکار از کشیبادرجهمعينی
ازرو بکار استثمارد؛ولیکاهشاستثمار شدتبهنقطه از پائينتراختالل موجب ،معين ایانقطاع ودر
فرآيندس توليدرمايه،داریبحرانهامی سرمايه ويرانی و ،.شودداين اينکه راضافهِدتوليسرمايههمراه ،
باشدبااضافهجمعيت.ندارد وجود تناقضی ،مالحظه قابل کمابيش ِینسبهمانکه شرايطیموجب
افزايشکار بارآوریشد،،داد گسترش را بازارها ،افزود توليدشده کاالهای حجم بهسر انباشترا مايه
حجم لحاظ به چهرا سود نرخ و ،بخشيد شتاب ارزشش لحاظ به چه و اشهم ،داد کاهشا،شرايط ن
يکاضافهنسبی جمعيتيک ،اضافهمی بوجود ًامداوم و آورد بوجود کارگران جمعيتآورد.اضافه
جمعيتیکهبخاطرِلناز ميزاناستثماریمی تنهائی به آن با که،شوند شاغل توانستندبخاطر حداقل يا
نرخسود نازلمی که یمعين ميزان با توانستندیآورند ببار استثمار،توسطشاغل اضافی سرمايه
نشدهاند.10
مفهوم آنکه برای مارکساضافهانباشتراشرحبه متوسل ،بدهدنمونهیکه شد ديگریمثال:نبود خوبی چندان
د برایريافتاضافه اين اينکه. چيست انباشتآنکه محض به . . . کرد فرض مطلق آنرا بايد تنها . .
سرمايهیالحاقیبمنظورتوليدسرمايهداری،شد صفر با برابراضافهتوليدبوجود سرمايه مطلقمیآي.د
کرد رشد نرخی چنان با کارکن جمعيت نسبت به سرمايه آنکه محض به ،بنابراين . . .هباشدنه که
- 11. www.kavoshgar.org کاوشگر مارکس بحران تئوری
11
ِِِقمطل کار زمانارائهِیاضاف کار زمان نه و يابد بسط بيشتر بتواند جمعيت اين توسط شدهنسبی
طوالنی بتواندشود تر(اخير مورد،که باشد قوی چنان کار برای تقاضا که صورتی در حال هر به
نيست)؛ عملی ،باشد داشته وجود دستمزد افزايش برای گرايشبنابراينهنگامیکهسرمايهیرشد
يافته،ب قياس دراخود رشد از قبل زمان،کمت حتی يا همانقدررارزشاضافهکند توليد،اضافهتوليد
داشت خواهد وجود سرمايه مطلقيک . . .خواهد بوجود سود عمومی نرخ در ناگهانی و شديد افت
آمد،اينبار اماِتعلسرمايه ترکيب تغييرنهتوسعهیافزايش بلکه ،مولد نيروهایسرمايه پولی ارزش
مو )دستمزدها افزايش (بعلت تغيرِشکاهِتنسبِرکااضافهِرکا بهالزمآن با متناظر.است11
اين به نظربدفهمی موجب مثال اين کهمارتين ،مثال بعنوان .شود پرداخته بدان اختصار به تا است الزم ،شد بسياری های
توتمان12
،مبنا اين برگروسم هنريک بهاکه ناضافهتوليدبرحسب را،داد توضيح سرمايه ِینامکف ِیارزش بسط13
انتقادکردکهویبهغلطگرايش دوو متفاوت.است کرده قلمداد يکی را سرمايه انباشت در يکديگر با متضاد ًالکام
مارکسی مفهوم توتمان نظر ازاضافهِتانباشمطلقکه آنست معنای بهاضافهتوليدنهنتيجهیارزشافناکافی ِیزائ
سرمايهبلکه ،نتيجهیکاهش و دستمزدها افزايش به منجر که است کار نيروی کمبودارزشاضافهمیشودآنچه .
نمی توتمانکه اينست ببيند تواندنتيجهیدو هر در نهائیموردانباشت توقف يعنی ،است يکیدرنتيجهی.سود کمبود
می مارکسمثالش که هرچند ،کند تاکيد وضعيت همين بر خواستنامناسب مضاعف بطورتمام با تنها نه چون ،است
تجاربدر نيز خودش انباشت تئوری با بلکه ،تناقض.است
تئوری براساساضافه ارزش،و حدتوليد شيوه مرزسرمايهداری< که جست واقعيت اين در بايد راتوسعهیبارآوری
،کارازسود نرخ سقوط،می قانونیآفريندنقطه در کهمعين ایآشتی تضادی بهمی توسعه اين با ناپذيربايد و رسد
بحران طريق از ًامداومها.يافت غلبه آن بر..>14
قاعده در ولیبودن مندبحرانهاچيزیاز .دارد وجود اين از بيش
يابنده تحول ًادائم ِتانباش ِیفروپاش همچون بحران ،يکسوسرمايه یپديدارمیشودانباشتی ،گرايش بخاطر کهنزولی
ب آن در نهفته ِدسو نرخافروپاشیمواجهشداست ه،ديگر سوی از .بحرانديگر متعدد تضادهای دریبازار در که
آمده بوجوداندنيزپديدارمیگرددکه تضادهائی ،ًانهايت نيز و شده تشديد توليدی روابط اجتماعی تضاد توسط البته
.آنند بر مبتنیرويدادهای که همانطور درستنمی کل در بازار،شوند درک توليد روابط به ارجاع بدون تواننداين
بحرانجزئی هاینيزنمیعمومی بحران از جدا توانندرابطه در ريشه که ایکار ی-دارند سرمايهفهميده.شوند
برایفهمکه بحران گرايشچنينبا تنگاتنگخورده گره سيستماستهميشه ،بايدخصلترا سيستم پويایکهنافی
هرگونهاست تعادلیبر .داشت بخاطرخالفتئوريسينهایتعادلاقتصادکه کالسيکفرآيندمعامله با را گردشی
می اشتباه مستقيم ِیپاياپامی تصور ًانتيجت و ،گرفتند،فروش خريدی هر و است خريد فروشی هر که کردندبر مارکس
< که بود آنکاال صاحبان به اين،ن کهقادر هبهفروشندونهمیتوانندبکنند هم خريد آن با متناظر،خاطر تسلی
می اندکی.دهد>15
مباد درلهپاياپایمبادله ديگری کاالی با ًامستقيم کاال يک ،میشوداما .هنگامیارزش که
مبادلهمی معينی شکل ایاست ابژه از مستقل که گيردپول در وتجسميافعملی کاال يک فروش ،تهاستماز ستقل
اين با .ديگر کاالی خريدِیجدائخريداز،فروشپيشاپيشاحتمالعروج بحرانمیيابد< .احتمالدر که ،بحران