SlideShare a Scribd company logo
1 of 4
Download to read offline
‫‪sco‬‬
        ‫كانــون آرمــان شــريعتـي‬
                                    ‫شناسیم‬
                                              ‫"فانون"ی كه ما می‬




           ‫‪Sco1385@Gmail.com‬‬




                                                                      ‫ســارا شريعتی‬



          ‫2201‬    ‫شماره مقالـه :‬

             ‫4‬   ‫تعـداد صفحـه :‬

        ‫60/78‬    ‫آخرين بررسی :‬

         ‫0000‬    ‫تاريــخ تحـرير :‬

                                                                      ‫‪www.shandel.org‬‬




                                              ‫موضـوع : ـــــ‬


‫‪Print‬‬   ‫‪search‬‬                         ‫‪Prev‬‬         ‫1‬          ‫‪Next‬‬           ‫‪Full‬‬      ‫‪Exit‬‬
‫"فانون"ی‌که‌ما‌می‌شناسیم‬

‫فانونی که ما ( ایرانیان شناخته شده به نسل انقالب ) میشناسیم، قبل از هر چیز، فانون آخرین دورهٔ زندگی اوست. فانون "مغضوبین روی زمین"،‬
            ‫ِ‬        ‫ِ‬            ‫ِ‬                  ‫ِ‬                                       ‫ِ‬                   ‫ِ‬
        ‫ِ‬                 ‫ِ‬
‫فانون الجزایری، مبارز، جهان سومی. یکی از اصلیترین تئوریسینهای مبارزه با استعمار و آزادی بخشی جهان سوم. پزشک آنتیلی و روانپزشک نامداری‬
                                    ‫ِ ِ‬                                                                                               ‫ِ‬
‫که از کارش استعفا میدهد، بیمارستان و آیندهٔ شغلیاش را ترک میکند و به مبارزهٔ آزادی بخش الجزایر میپیوندد. مجاهدِ سازمان آزادی بخش میشود،‬
                   ‫ِ‬                             ‫ِ‬
                                                   ‫ِ‬                                    ‫ِ‬      ‫ِ ِ‬
‫سر دبیرِ اَلْمجاهد میشود، نمایندهٔ دولت موقت جمهوری الجزایر، و این همه بی آنکه در پیروزی رویائی که زندگیاش را بر سرِ تحققاش داد، حضور داشته‬
                                                                                                                              ‫ُ‬
          ‫ِ‬      ‫ِ‬
‫باشد.( او چند ماه قبل از استقالل الجزایر درگذشت ). فانونی که برای ما شناخته شده است، فانونی است که آزادی بخشی را با مرگ سیستم استعماری‬
                                                                                                          ‫ِ‬
                                                                                                       ‫و گشایش راهِ جدیدی اعالم میکند.‬
                                                                                                                                ‫ِ‬
‫امروزی بودن تفکرِ فانون نیز در همین جاست. در نفی این بدیل واحد، در نفی دو راهیهایی که هر بار پیش پای مستعمرهٔ دیروز و جهانی زدهٔ امروز،‬
                                            ‫ِ‬                           ‫ِ‬           ‫ِ‬         ‫ِ‬                                  ‫ِ‬
‫قرار میدهند. دو راهی دیروز میان سیستم سرمایه داری یا سیستم سوسیالیسم بود و فانون از انتخاب میان این دو، سر باز زد و به ابداعِ راهِ دیگری خواند و‬
                                       ‫َ‬         ‫ِ ِ‬                                   ‫ِ‬                    ‫ِ‬     ‫ِ‬          ‫ِ‬
                                          ‫ِ‬       ‫ِ‬                          ‫ِ ِ‬
‫امروز همان بدیل واحد در شکل دیگری صورت بندی شده است : انتخاب میان اونیورسالیسمی که توسط صاحبان قدرت تصاحب شده و یا هویت گراییای‬
                                                                                                                    ‫ِ‬            ‫ِ‬
‫که ما را در خود میبندد و فلج میکند. هویت گراییای که به گفته فانون، نه تنها در برابرِ تاریخ، که حتی در برابرِ منافع مردمِ خودمان نیز قرارمان خواهد‬
                                    ‫ِ‬                                                 ‫ٔ‬
                                                                                               ‫داد. این چهرهٔ سیاسی "فانون"ی است که ما میشناسیم.‬
                                                                                                                             ‫ِ‬
‫اما فانونی که شریعتی به ما معرفی کرده است، چهرهٔ جذابتر و برانگیزانندهترِ دیگری هم برای نسل انقالبی داشت. چهرهٔ " انسان جدید". انسانی که‬
                 ‫ِ‬                           ‫ِ‬
                            ‫ِ‬
    ‫میگفت : "من خود بنیان خودم هستم. حجم تاریخ هیچ یک از کنشهایم را تعیین نمیکند و بدین ترتیب در دایرهٔ آزادی خویش، وارد میشوم".‬
                                                                                                 ‫ِ‬                  ‫ِ‬
‫ِ‬                                                                                            ‫ِ‬
‫" آغازِ دوبارهٔ تاریخ انسان"، این رویای فانون بود. "وقت مان را در تقلیدهای مُهَوَّع تلف نکنیم، برای اروپا، برای خودمان، برای بشریت، رُفقا، باید پوست‬
                                                                                                                               ‫ِ‬


‫‪Print‬‬     ‫‪search‬‬                                             ‫‪Prev‬‬          ‫2‬         ‫‪Next‬‬                                  ‫‪Home‬‬         ‫‪Full‬‬           ‫‪Exit‬‬
‫جدیدی آفرید، اندیشه جدیدی بنا کرد، انسان جدیدی را ساخت". چرا که هدف، از نظرِ وی، نه "رسیدن به کسی"، بلکه برداشتن گامی به پیش است.‬
                 ‫ِ‬                                                                            ‫ِ‬                   ‫ٔ‬
                                                              ‫برای اینکه "بشریت، به سطح دیگری از آنچه اروپا تاکنون نمایانده است، برسد".‬
                                                                                                              ‫ِ‬
‫با مطالعه نتایج انسانی خشونت استعماری، فانون، تئور ِ" الیناسیون روان پریشانه" را ‪ ،alienation psychotic‬همچون مهمترین نتیجه روندِ "سفید ساز ِ"‬
  ‫ی‬                ‫ٔ‬                                                          ‫ِ‬          ‫ی‬                        ‫ِ‬    ‫ٔ ِ ِ‬
‫انسان سیاه، و "شبیه ساز ِ" انتلکتویل جهان سوم، ارائه میکند. از سوی دیگر، از خود بیگانگی زدایی، از نظرِ فانون، جز با نفی این روند و خود آگاهی‬
‫ِ‬                       ‫ِ‬                                                                             ‫ِ ِ‬            ‫ی‬                     ‫ِ‬
‫مستقیم نسبت به واقعیتهای اقتصادی و سیاسی ممکن نیست. و این چنین، انسان جدید، بر اساس تفاوتهای خود، به جهان شمولیت دست مییابد،‬
                                                  ‫ِ‬             ‫ِ‬
               ‫ِ‬                                   ‫ِ‬                                                                              ‫ِ‬
‫نه با وام گیری خالص و سادهٔ کالمِ دیگران، بلکه با ابداعِ پیامِ خوبش مبتنی بر تاریخ، فرهنگ و زبان خویش. بدین ترتیب است که انسان خودآگاه، با به‬
‫رسمیت شناختن ریشههایش، از آن فاصله میگیرد، بی آنکه هیچگاه از خود سلب شان کند. مدرنیته انسان جدید، در نتیجه، نه در برابر و علیهِ سنتاش،‬
                                             ‫ٔ ِ‬                   ‫ِ‬                                                           ‫ِ‬
‫که مبتنی بر آن شکل میگیرد. این برنامه رهایی بخش اما، در نزدِ فانون به هیچ عنوان ساختاری دگماتیک نمییابد، چرا که انسان جدید، قبل از هر چیز،‬
                      ‫ِ‬                                                                                  ‫ٔ‬
                               ‫پرسش گر است، تا " آخرین نیایش" خود : " آه ! تن من ! کاری کن که تا آخرین لحظه، انسانی پرسش گر باقی بمانم ! ".‬
                                                                                                ‫ِ‬               ‫ِ‬
‫شریعتی، روشنفکرِ جوان ایرانی که در سالهای شصت، در پاریس میزیست، با اندیشههای فانون آشنا میشود. وی به شدت از این پیامِ آزادی بخش‬
                                                                                                                  ‫ِ‬
          ‫ِ‬                                                                                                                 ‫ِ‬
‫و هم از شخصیت فانون متاثر میشود و اندیشههای او را به ایران معرفی میکند. ترجمه بخشی از آثارِ وی و همچنین مقدمه سارتر بر کتاب فانون، از‬
                        ‫ٔ‬                                  ‫ٔ‬
‫این جهت است. او همچون فانون معتقد است که در جوامع جهان سوم، این نه اَشکال تولیدِ بومی، بلکه استعمار و سرمایه داری وارداتی است که زیر بنای‬
                          ‫ِ‬                                     ‫ِ‬                  ‫ِ ِ‬
‫اقتصادی را میسازند. او همچون فانون به نقش محوری روشنفکر در جوامع جهان سوم تاکید دارد. او همچون فانون به افشای روندِ شبیه سازی روشنفکر‬
          ‫ِ‬                                                        ‫ِ ِ‬                     ‫ِ‬       ‫ِ‬
                                                                                              ‫ِ‬
                                                                          ‫و از خود بیگانگی، به عنوان مهمترین نتیجه خشونت استعماری، میپردازد.‬
                                                                                                     ‫ٔ‬              ‫ِ‬
 ‫ِ ِ‬                                ‫ِ‬                   ‫ِ‬                                                 ‫ِ‬
‫با این حال، دینامیزمِ روابط شریعتی و فانون، مبتنی بر یک تفاوت است : "تخمین جایگاه و نقش اجتماعی مذهب". آگاه به اینکه در جوامع تیپ‬
                                            ‫ِ‬
                                      ‫ِ‬                          ‫ِ‬               ‫ِ‬              ‫ِ‬
‫شرقی، مذهب در عین حال، شکل انحصاری جهان بینی، اصل سازماندهٔ زندگی اجتماعی و هم مبنای مشروعیت قدرت است و هرگونه مبارزهٔ طبقاتی و یا‬
                                                                                                        ‫ِ‬        ‫ِ‬

‫‪Print‬‬    ‫‪search‬‬                                          ‫‪Prev‬‬        ‫3‬         ‫‪Next‬‬                               ‫‪Home‬‬        ‫‪Full‬‬       ‫‪Exit‬‬
‫ِ ِ‬
                                                 ‫مبارزهٔ سیاسی با زبان مذهبی است که بیان میشود و در شکل جنگ مذهبی است که نمود مییابد.‬
                                                                                                                ‫ِ‬
‫شریعتی به روشنفکران مذهبی و غیرِ مذهبی، پیشنهاد میکند که امرِ دینی و مشخصاً اسالم را مقدمتاً همچون یک پدیدهٔ اجتماعی موردِ تحلیل قرار‬
                                                                                                                  ‫ِ‬
                                                                                                                                    ‫دهند.‬
                                                             ‫ِ ِ‬         ‫ِ‬                                    ‫ِ‬
‫شریعتی همچون وِبِر و تحت تاثیرِ جامعه شناسی دینی وی، به اهمیت ساخت درونی حوزهٔ دینی واقف است و برای نقش این حوزه، هم از نظرِ تئوریک‬
                             ‫ِ‬                                                       ‫ِ ِ‬
‫( باز نمودِ جهان و همچنین منطق ایدئولوژیک آن ) و هم از منظرِ تکامل تاریخی و واقعیتهای اجتماعیای که مذهب بدان ارجاع میدهد، اهمیت فراوانی‬
        ‫ِ‬                                                                  ‫ِ‬                     ‫ِ‬          ‫ِ‬
         ‫ِ‬               ‫ِ‬
‫قائل میشود، بی آنکه بخواهد یک بینش انحصارگرایانه از دین ارائه دهد. شریعتی در مذهب " افیونی" را میبیند که، به نسبت دورههای مختلف تاریخی‬
                                                                                                     ‫ِ‬
                                                  ‫ِ‬                                            ‫ِ‬                 ‫ِ‬
‫( تصلب یافتگی و نهاد سازی ثبوتی و یا نو آوری دینامیک )، هم مخدر است و هم درمان کننده. علت مستقلی که میتواند هم نقش استحماری ایفا کند‬
                     ‫ِ‬
‫و هم نقش آگاهی بخش . از نظرِ او، در جوامع مذهبی و مشخصاً مسلمان، هیچ تحول اجتماعی و سیاسی نمیتواند نهادینه شود جز با ساختار شکنی‬
‫ِ‬                                                            ‫ِ‬                                 ‫ِ‬                                 ‫ِ‬
‫مقدماتی و باز سازی خودِ مذهب. در نتیجه، آزادی دین از زندان ارتجاع و تاریک اندیشی، رسالتی است که شریعتی پیش پای روشنفکران جهان سوم قرار‬
           ‫ِ ِ‬                  ‫ِ‬                                                 ‫ِ‬          ‫ِ‬                          ‫ِ‬
‫ِ‬
‫میدهد. رسالتی که از نظرِ وی، به آزادی فکری همچون تضمین همه اَشکال رهایی بخشی ـ سیاسی، اقتصادی و ملی،... ـ میانجامد. و این، محورِ مکاتبات‬
                                                                       ‫ِ ٔ ِ‬                         ‫ِ‬
‫شریعتی و فانون است. در حالی که فانون، بر مبارزهٔ آزادی بخش ضدِ استعماری تاکید دارد، شریعتی ضمن تائیدِ این مبارزه، اصالح مذهبی را همچون در‬
                       ‫ِ‬                     ‫ِ‬                                     ‫ِ‬
                                                                                ‫تاریخ اروپا، مبنای پروژهٔ اجتماعی و سیاسی خویش قرار میدهد.‬
                                                                                                   ‫ِ‬                                 ‫ِ‬
‫شریعتی و فانون اما، همدیگر را باز مییابند و همراه میشوند. در ارادهٔ مشترک شان برای گشایش راهِ جدید، ابداعِ الگویی تازه، هر کدام با دادههای فرهنگی‬
‫ِ‬                                                        ‫ِ‬              ‫ِ‬
      ‫خود، برای دست یابی به جهان شمولیتی که، فراسوی هرگونه تشخص ملی، پیوندِ شان میدهد.... تا " انسان جدید" از خالل این تجربه سر برآرَد.‬
                           ‫ِ‬                  ‫ِ‬                                 ‫ِ‬




‫‪Print‬‬    ‫‪search‬‬                                            ‫‪Prev‬‬        ‫4‬         ‫‪Next‬‬                                ‫‪Home‬‬         ‫‪Full‬‬       ‫‪Exit‬‬

More Related Content

Viewers also liked

La livraison, un levier de satisfaction et de fidélisation pour les e.commerç...
La livraison, un levier de satisfaction et de fidélisation pour les e.commerç...La livraison, un levier de satisfaction et de fidélisation pour les e.commerç...
La livraison, un levier de satisfaction et de fidélisation pour les e.commerç...
OGZ
 

Viewers also liked (14)

دو چهره دین
دو چهره دیندو چهره دین
دو چهره دین
 
در ستایش و سنجش فلسفه
در ستایش و سنجش فلسفهدر ستایش و سنجش فلسفه
در ستایش و سنجش فلسفه
 
توسعهٔ اُيراني
توسعهٔ اُيرانيتوسعهٔ اُيراني
توسعهٔ اُيراني
 
بي‌مايه فطير است
بي‌مايه فطير استبي‌مايه فطير است
بي‌مايه فطير است
 
مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
 مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی   مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
 
پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
 پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی   پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
 
انسان و جستجوی دانش
انسان و جستجوی دانشانسان و جستجوی دانش
انسان و جستجوی دانش
 
زمان امید
زمان امیدزمان امید
زمان امید
 
دینِ ما و دینِ آنها
دینِ ما و دینِ آنهادینِ ما و دینِ آنها
دینِ ما و دینِ آنها
 
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحمانيآزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
 
شریعتی منتقد و نه نافی لیبرالیسم
شریعتی منتقد و نه نافی لیبرالیسمشریعتی منتقد و نه نافی لیبرالیسم
شریعتی منتقد و نه نافی لیبرالیسم
 
GOSTO DE ME ENTRETER ASSIM !
GOSTO DE ME ENTRETER ASSIM !GOSTO DE ME ENTRETER ASSIM !
GOSTO DE ME ENTRETER ASSIM !
 
Comment favoriser le référencement
Comment favoriser le référencementComment favoriser le référencement
Comment favoriser le référencement
 
La livraison, un levier de satisfaction et de fidélisation pour les e.commerç...
La livraison, un levier de satisfaction et de fidélisation pour les e.commerç...La livraison, un levier de satisfaction et de fidélisation pour les e.commerç...
La livraison, un levier de satisfaction et de fidélisation pour les e.commerç...
 

Similar to فانونی که ما می‌شناسیم (6)

انتظار عليه انتظار
انتظار عليه انتظارانتظار عليه انتظار
انتظار عليه انتظار
 
شَبحِ چپ
شَبحِ چپشَبحِ چپ
شَبحِ چپ
 
جامعه ـ انسان‌شناسی تخیلِ اجتماعی
جامعه ـ انسان‌شناسی تخیلِ اجتماعیجامعه ـ انسان‌شناسی تخیلِ اجتماعی
جامعه ـ انسان‌شناسی تخیلِ اجتماعی
 
انقلاب مرد! زنده باد انقلاب!
انقلاب مرد! زنده باد انقلاب!انقلاب مرد! زنده باد انقلاب!
انقلاب مرد! زنده باد انقلاب!
 
nf00002507-1
nf00002507-1nf00002507-1
nf00002507-1
 
ما و غرب
ما و غربما و غرب
ما و غرب
 

More from کانون آرمان شریعتی

چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحمانيچرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
کانون آرمان شریعتی
 

More from کانون آرمان شریعتی (20)

بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحمانيبحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
 
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحمانيچرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
 
درمان جاي ديگري است ـ تقي رحماني
درمان جاي ديگري است ـ تقي رحمانيدرمان جاي ديگري است ـ تقي رحماني
درمان جاي ديگري است ـ تقي رحماني
 
تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی
 تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی   تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی
تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی
 
بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
 بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی   بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
 
تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی
 تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی   تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی
تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی
 
کدام روشنفکر
کدام روشنفکرکدام روشنفکر
کدام روشنفکر
 
من اعتراف می کنم
من اعتراف می کنممن اعتراف می کنم
من اعتراف می کنم
 
پروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زدایی
پروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زداییپروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زدایی
پروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زدایی
 
در میانهٔ دوگانه‌های تراژیک
در میانهٔ دوگانه‌های تراژیکدر میانهٔ دوگانه‌های تراژیک
در میانهٔ دوگانه‌های تراژیک
 
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویيبازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
 
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ بانيدورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
 
قرآن و "مساله" اي به نامِ زن
قرآن و "مساله" اي به نامِ زنقرآن و "مساله" اي به نامِ زن
قرآن و "مساله" اي به نامِ زن
 
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيستنافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
 
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلامحقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
 
معرفت شناسي قرآن
معرفت شناسي قرآنمعرفت شناسي قرآن
معرفت شناسي قرآن
 
مي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شد
مي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شدمي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شد
مي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شد
 
روح و جانِ مشروطه، برابري انسانهاست
روح و جانِ مشروطه، برابري انسانهاستروح و جانِ مشروطه، برابري انسانهاست
روح و جانِ مشروطه، برابري انسانهاست
 
خاتمي ديگر يک خاطره است
خاتمي ديگر يک خاطره استخاتمي ديگر يک خاطره است
خاتمي ديگر يک خاطره است
 
جنگ بنيادگرايان با جهان نامعقول است
جنگ بنيادگرايان با جهان نامعقول استجنگ بنيادگرايان با جهان نامعقول است
جنگ بنيادگرايان با جهان نامعقول است
 

فانونی که ما می‌شناسیم

  • 1. ‫‪sco‬‬ ‫كانــون آرمــان شــريعتـي‬ ‫شناسیم‬ ‫"فانون"ی كه ما می‬ ‫‪Sco1385@Gmail.com‬‬ ‫ســارا شريعتی‬ ‫2201‬ ‫شماره مقالـه :‬ ‫4‬ ‫تعـداد صفحـه :‬ ‫60/78‬ ‫آخرين بررسی :‬ ‫0000‬ ‫تاريــخ تحـرير :‬ ‫‪www.shandel.org‬‬ ‫موضـوع : ـــــ‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫1‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 2. ‫"فانون"ی‌که‌ما‌می‌شناسیم‬ ‫فانونی که ما ( ایرانیان شناخته شده به نسل انقالب ) میشناسیم، قبل از هر چیز، فانون آخرین دورهٔ زندگی اوست. فانون "مغضوبین روی زمین"،‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫فانون الجزایری، مبارز، جهان سومی. یکی از اصلیترین تئوریسینهای مبارزه با استعمار و آزادی بخشی جهان سوم. پزشک آنتیلی و روانپزشک نامداری‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫که از کارش استعفا میدهد، بیمارستان و آیندهٔ شغلیاش را ترک میکند و به مبارزهٔ آزادی بخش الجزایر میپیوندد. مجاهدِ سازمان آزادی بخش میشود،‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫سر دبیرِ اَلْمجاهد میشود، نمایندهٔ دولت موقت جمهوری الجزایر، و این همه بی آنکه در پیروزی رویائی که زندگیاش را بر سرِ تحققاش داد، حضور داشته‬ ‫ُ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫باشد.( او چند ماه قبل از استقالل الجزایر درگذشت ). فانونی که برای ما شناخته شده است، فانونی است که آزادی بخشی را با مرگ سیستم استعماری‬ ‫ِ‬ ‫و گشایش راهِ جدیدی اعالم میکند.‬ ‫ِ‬ ‫امروزی بودن تفکرِ فانون نیز در همین جاست. در نفی این بدیل واحد، در نفی دو راهیهایی که هر بار پیش پای مستعمرهٔ دیروز و جهانی زدهٔ امروز،‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫قرار میدهند. دو راهی دیروز میان سیستم سرمایه داری یا سیستم سوسیالیسم بود و فانون از انتخاب میان این دو، سر باز زد و به ابداعِ راهِ دیگری خواند و‬ ‫َ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫امروز همان بدیل واحد در شکل دیگری صورت بندی شده است : انتخاب میان اونیورسالیسمی که توسط صاحبان قدرت تصاحب شده و یا هویت گراییای‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫که ما را در خود میبندد و فلج میکند. هویت گراییای که به گفته فانون، نه تنها در برابرِ تاریخ، که حتی در برابرِ منافع مردمِ خودمان نیز قرارمان خواهد‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫داد. این چهرهٔ سیاسی "فانون"ی است که ما میشناسیم.‬ ‫ِ‬ ‫اما فانونی که شریعتی به ما معرفی کرده است، چهرهٔ جذابتر و برانگیزانندهترِ دیگری هم برای نسل انقالبی داشت. چهرهٔ " انسان جدید". انسانی که‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫میگفت : "من خود بنیان خودم هستم. حجم تاریخ هیچ یک از کنشهایم را تعیین نمیکند و بدین ترتیب در دایرهٔ آزادی خویش، وارد میشوم".‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫" آغازِ دوبارهٔ تاریخ انسان"، این رویای فانون بود. "وقت مان را در تقلیدهای مُهَوَّع تلف نکنیم، برای اروپا، برای خودمان، برای بشریت، رُفقا، باید پوست‬ ‫ِ‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫2‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 3. ‫جدیدی آفرید، اندیشه جدیدی بنا کرد، انسان جدیدی را ساخت". چرا که هدف، از نظرِ وی، نه "رسیدن به کسی"، بلکه برداشتن گامی به پیش است.‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫برای اینکه "بشریت، به سطح دیگری از آنچه اروپا تاکنون نمایانده است، برسد".‬ ‫ِ‬ ‫با مطالعه نتایج انسانی خشونت استعماری، فانون، تئور ِ" الیناسیون روان پریشانه" را ‪ ،alienation psychotic‬همچون مهمترین نتیجه روندِ "سفید ساز ِ"‬ ‫ی‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ی‬ ‫ِ‬ ‫ٔ ِ ِ‬ ‫انسان سیاه، و "شبیه ساز ِ" انتلکتویل جهان سوم، ارائه میکند. از سوی دیگر، از خود بیگانگی زدایی، از نظرِ فانون، جز با نفی این روند و خود آگاهی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ی‬ ‫ِ‬ ‫مستقیم نسبت به واقعیتهای اقتصادی و سیاسی ممکن نیست. و این چنین، انسان جدید، بر اساس تفاوتهای خود، به جهان شمولیت دست مییابد،‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫نه با وام گیری خالص و سادهٔ کالمِ دیگران، بلکه با ابداعِ پیامِ خوبش مبتنی بر تاریخ، فرهنگ و زبان خویش. بدین ترتیب است که انسان خودآگاه، با به‬ ‫رسمیت شناختن ریشههایش، از آن فاصله میگیرد، بی آنکه هیچگاه از خود سلب شان کند. مدرنیته انسان جدید، در نتیجه، نه در برابر و علیهِ سنتاش،‬ ‫ٔ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫که مبتنی بر آن شکل میگیرد. این برنامه رهایی بخش اما، در نزدِ فانون به هیچ عنوان ساختاری دگماتیک نمییابد، چرا که انسان جدید، قبل از هر چیز،‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫پرسش گر است، تا " آخرین نیایش" خود : " آه ! تن من ! کاری کن که تا آخرین لحظه، انسانی پرسش گر باقی بمانم ! ".‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫شریعتی، روشنفکرِ جوان ایرانی که در سالهای شصت، در پاریس میزیست، با اندیشههای فانون آشنا میشود. وی به شدت از این پیامِ آزادی بخش‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫و هم از شخصیت فانون متاثر میشود و اندیشههای او را به ایران معرفی میکند. ترجمه بخشی از آثارِ وی و همچنین مقدمه سارتر بر کتاب فانون، از‬ ‫ٔ‬ ‫ٔ‬ ‫این جهت است. او همچون فانون معتقد است که در جوامع جهان سوم، این نه اَشکال تولیدِ بومی، بلکه استعمار و سرمایه داری وارداتی است که زیر بنای‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫اقتصادی را میسازند. او همچون فانون به نقش محوری روشنفکر در جوامع جهان سوم تاکید دارد. او همچون فانون به افشای روندِ شبیه سازی روشنفکر‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫و از خود بیگانگی، به عنوان مهمترین نتیجه خشونت استعماری، میپردازد.‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫با این حال، دینامیزمِ روابط شریعتی و فانون، مبتنی بر یک تفاوت است : "تخمین جایگاه و نقش اجتماعی مذهب". آگاه به اینکه در جوامع تیپ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫شرقی، مذهب در عین حال، شکل انحصاری جهان بینی، اصل سازماندهٔ زندگی اجتماعی و هم مبنای مشروعیت قدرت است و هرگونه مبارزهٔ طبقاتی و یا‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫3‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 4. ‫ِ ِ‬ ‫مبارزهٔ سیاسی با زبان مذهبی است که بیان میشود و در شکل جنگ مذهبی است که نمود مییابد.‬ ‫ِ‬ ‫شریعتی به روشنفکران مذهبی و غیرِ مذهبی، پیشنهاد میکند که امرِ دینی و مشخصاً اسالم را مقدمتاً همچون یک پدیدهٔ اجتماعی موردِ تحلیل قرار‬ ‫ِ‬ ‫دهند.‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫شریعتی همچون وِبِر و تحت تاثیرِ جامعه شناسی دینی وی، به اهمیت ساخت درونی حوزهٔ دینی واقف است و برای نقش این حوزه، هم از نظرِ تئوریک‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫( باز نمودِ جهان و همچنین منطق ایدئولوژیک آن ) و هم از منظرِ تکامل تاریخی و واقعیتهای اجتماعیای که مذهب بدان ارجاع میدهد، اهمیت فراوانی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫قائل میشود، بی آنکه بخواهد یک بینش انحصارگرایانه از دین ارائه دهد. شریعتی در مذهب " افیونی" را میبیند که، به نسبت دورههای مختلف تاریخی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫( تصلب یافتگی و نهاد سازی ثبوتی و یا نو آوری دینامیک )، هم مخدر است و هم درمان کننده. علت مستقلی که میتواند هم نقش استحماری ایفا کند‬ ‫ِ‬ ‫و هم نقش آگاهی بخش . از نظرِ او، در جوامع مذهبی و مشخصاً مسلمان، هیچ تحول اجتماعی و سیاسی نمیتواند نهادینه شود جز با ساختار شکنی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫مقدماتی و باز سازی خودِ مذهب. در نتیجه، آزادی دین از زندان ارتجاع و تاریک اندیشی، رسالتی است که شریعتی پیش پای روشنفکران جهان سوم قرار‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫میدهد. رسالتی که از نظرِ وی، به آزادی فکری همچون تضمین همه اَشکال رهایی بخشی ـ سیاسی، اقتصادی و ملی،... ـ میانجامد. و این، محورِ مکاتبات‬ ‫ِ ٔ ِ‬ ‫ِ‬ ‫شریعتی و فانون است. در حالی که فانون، بر مبارزهٔ آزادی بخش ضدِ استعماری تاکید دارد، شریعتی ضمن تائیدِ این مبارزه، اصالح مذهبی را همچون در‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫تاریخ اروپا، مبنای پروژهٔ اجتماعی و سیاسی خویش قرار میدهد.‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫شریعتی و فانون اما، همدیگر را باز مییابند و همراه میشوند. در ارادهٔ مشترک شان برای گشایش راهِ جدید، ابداعِ الگویی تازه، هر کدام با دادههای فرهنگی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫خود، برای دست یابی به جهان شمولیتی که، فراسوی هرگونه تشخص ملی، پیوندِ شان میدهد.... تا " انسان جدید" از خالل این تجربه سر برآرَد.‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫4‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬