SlideShare a Scribd company logo
1 of 624
Download to read offline
امام ابوزکریا یحیی بن شرف نووي/ 
676-631 هـ) ) 
شرح ریاض الصالحین 
(1) 
شرح و توضیح: 
علامه محمد بن صالح العثیمین/ 
با مقدمه و تعلیقاتی از: 
علامه محمد ناصرالدین آلبانی/ 
ترجمه و نگارش: 
محمد ابراهیم کیانی
فهرست مطالب 
درآمدي بر کتاب ....................................................................................... 3 
مختصري از زندگانی امام نووي .............................................................. 27 
استادان او. .................................................................................................. 28 
شاگردان او. ................................................................................................ 29 
اخلاق و ویژگی هاي او ............................................................................... 29 
تألیفات او .................................................................................................. 29 
وفات او ..................................................................................................... 32 
مختصري از زندگانی علامه محمد بن صالح العثیمین/ .......................... 35 
میلاد و زندگی خانوادگی او ....................................................................... 35 
تحصیل علم و اساتید وي ........................................................................... 35 
شاگردان شیخ ............................................................................................. 36 
اخلاق شیخ ................................................................................................ 36 
مذهب و روش علمی شیخ ......................................................................... 37 
روش آموزشی وي ..................................................................................... 37 
دریافت جایزه ي جهانی ملک فیصل. ........................................................... 37 
بیماري شیخ. ............................................................................................... 37 
وفات شیخ ................................................................................................. 38 
مقدمه ي مؤلف ....................................................................................... 39 
-1 باب: اخلاص و داشتن نیت در همه ي کارها و سخنان، و احوال پنهان و 
آشکار ................................................................................................... 43 
-2 باب: توبه ...................................................................................... 103
2 شرح ریاض الصالحین 
-3 باب: صبر ...................................................................................... 151 
-4 باب: صدق و راستی ...................................................................... 249 
و رسیدگی به اعمال خویش) .......... 311  -5 باب: مراقبت (توجه به خداوند 
-6 باب: تقوا ....................................................................................... 493 
-7 باب: یقین و توکل .......................................................................... 519 
-8 باب: استقامت ............................................................................... 553 
-9 باب: تفکر در عظمت آفرینش و آفریده هاي خداوندي؛ و ناپایداري دنیا و 
سختی هاي وحشت انگیز قیامت و خودسازي و تهذیب نفس و پرورش آن بر 
استقامت ............................................................................................. 563 
-10 باب: تعجیل در انجام کارهاي نیک و تشویق به این که باید تصمیم هاي 
نیک را هرچه زودتر و با جدیت و بدون دودلی عملی ساخت ................... 579
 درآمدي بر کتاب 
ستغفرُهُ ونعوذ باللهِ مِنْ ﺷﺮور أنفسِنا ومِن سي ئِّاتِ Ⱥ ستعينُهُ و Ⱥ مَدُهُ و Ĵ إنّ اﻟﺤمدَ للهِ 
إلاّ اللهُ وحده ę أعماﻟِﻨا مَن يهدِهِ اللهُ فلاَ مُضِلَّ ﻟَﻪُ وَمَن يضُْلِلْ فلا هاديَ ﻟَﻪُ وأشهدُ أن لا 
مّدا عبدُهُ ورسوﻟﻪُ Ņ كَ ﻟﻪُ وأشهدُ أنَّ ɋ لا ﺷﺮ 
از آن دست کتاب هایی ست که در حال حاضر رواج و « ریاض الصالحین » کتاب 
جایگاه ویژه اي نزد عموم مسلمانان یافته است؛ از این رو علما و دانشمندان علوم 
اسلامی، توجه خاصی به آن نموده اند که در رأسشان می توان به علامه محمد 
ناصرالدین آلبانی/ محدث برجسته و یاریگر کتاب و سنت بر اساس فهم سلف 
صالح اشاره کرد که تخریج و تحقیق بسیاري از احادیث کتاب یادشده را در 
کارنامه ي علمی خود دارد؛ چنان که توضیحات و پانوشت هاي مهمی بر این کتاب 
نگاشته است. البته آن بزرگوار، همه ي احادیث کتاب را تخریج نکرده و خود، در 
نشست هایی که ضبط شده، به پاره اي از اسباب و عوامل عدم تخریج همه ي احادیث 
اشاره نموده است. به دنبال این کار ارزشمند، علامه ي « ریاض الصالحین » کتاب 
اصولی و فقیه بزرگوار، استاد محمد بن صالح العثیمین/ نیز با روش علمیِ متمایز، 
آسان و روان خویش به شرح بخش فراوانی از احادیث این کتاب پرداخته است؛ 
به گونه اي که امکان استفاده از آن براي عموم مسلمانان وجود دارد و در عین حال 
هیچ دانش پژوهی از آن بی نیاز نیست. 
در کتابی که پیش رو دارید، تلاش علمی این دو عالم بزرگوار را در کنار متن 
اصلی گردآورنده- امام نووي/- با هم جمع کرده ایم تا خواننده ي گرامی بتواند با
4 شرح ریاض الصالحین 
خاطري آسوده، به طور هم زمان و بدون این که ناگزیر شود چندین نسخه از کتاب 
ریاض الصالحین را پیش رویش قرار دهد، از متن، تخریج و شرح این کتاب بهره 
ببرد. هم چنین براي افزایش میزان بهره بري خواننده ي کتاب، مقدمه ي شیخ آلبانی/ 
ر ا ک ه حاو ي نکات مفیدي ست، د ر ای ن مقدم ه گنجانده ایم و از پروردگار متعال 
مسألت داریم که به این عالم بزرگوار پاداش نیک عنایت فرماید. 
شیخ آلبانی/ می گوید: 
هنگام تحقیق ریاض الصالحین چندین نکته برایم روشن شد که در پانوشت ها 
به پاره اي از آن ها اشاره کرده ام و در این مقدمه به نکات باقی مانده می پردازم: 
نکته ي اول 
از این رو تصمیم گرفتم ...» : -1 امام نووي/ در پایان مقدمه ي کتاب می گوید 
.« مختصري از احادیث صحیح را جمع آوري کنم 
بنده درباره ي این سخن نووي/ به بیان دو نکته می پردازم: 
اول این که منظورش از حدیث صحیح، حدیث قوي ست که شامل حسن و فراتر 
از آن می شود؛ بر اساس همان تعریفی که در گذشته از سوي نخستین علماي حدیث 
درباره ي حدیث صحیح ارائه شده است و این، پیش از آن صورت گرفته که 
ترمذي/ به پیروي از استادش بخاري/ حدیث مورد قبول را به صحیح و حسن 
تقسیم بندي نماید. البته تعریف نخست که نووي/ به کار برده، درست است و 
و « ادته ɋ وز Ʒ صحيح اﻟﺠامع الصغ » اشکالی ندارد؛ و بنده در بسیاري از تألیفاتم هم چون 
سلسلة » و « صحيح أﺑﻰداود » که ب ه چاپ رسید ه و نی ز د ر « صحيح الﻜﻠم الطيب » 
و... به همین منوال عمل کرده ام. البته ناگفته نماند که « الأحاديث الصحيحة 
تقسیم بندي ترمذي، صحیح تر و دقیق تر می باشد. 
و اما نکته ي دیگر، این که منظور نووي/ از گردآوري احادیث صحیح، این بوده 
که بیشتر، احادیث صحیح را جمع آوري نموده، نه این که همه ي احادیث موجود در 
ریاض الصالحین صحیح است. بنده، از گذشته هاي دور می دانستم که در آن، احادیث 
ضعیفی وجود دارد و چون به تحقیق و بررسی دقیق کتاب پرداختم، دریافتم که تعداد 
احادیث ضعیف موجود در آن، بیش از تعدادي ست که گمانش را داشتم؛ چنان که
درآمدي بر کتاب 5 
می توانید در پانوشت ها مشاهده کنید و در این مقدمه نیز احادیث ضعیف ریاض 
،347 ،292 ،201 ، الصالحین را برمی شماریم و به شماره ي آن ها اشاره می کنیم: ( 67 
717 که تکرار حدیث 378 ، 601 ، 589 ،583 ، 524 ،490 ،486 ، 413 ، 378 ، 363 
،1067 ،1007 ،954 ،951 ،917 ،896 ،895 ،894 ،834 ،802 ،794 ، می باشد، 736 
،1731 ، 1686 ، 1679 ، 1654 ، 1649 ، 1585 ، 1577 ، 1547 ، 1501 ، 1402 ، 1393 
.(1882 ،1863 
به گمان بنده عذر مؤلف را باید پذیرفت که با وجود اشتیاق وافرش به گردآوري 
احادیث صحیح، به احادیث ضعیف دچار شده است؛ زیرابیشتر به تصحیح و تحسین 
ترمذي/ و سکوت ابوداود/ درباره ي احادیث اعتماد کرده و خود، در مقدمه ي 
و روایت سنن أبی داود را ...» : بدین نکته تصریح نموده و گفته است « الأذکار » کتابش 
این در حالی ست .« آورده ایم که با اسناد جید نقل کرده و آن را ضعیف ندانسته است 
که امام نووي/، خود به تحقیق و بررسی این روایات نپرداخته و به دیدگاه ترمذي 
و ابوداود رحمهما الله بسنده نموده است. و این، روشی ست که بیشتر فقهاي متأخر 
در پرداختن به احادیث در پیش گرفته اند و کمترکسی از آنان، یکایک احادیث را 
مورد نقد و پردازش قرار داده است؛ مانند ابن حجر/ که در برخی از کتاب هایش 
چنین رویکردي دارد و به بررسی یکایک احادیث می پردازد. در میان متأخرین و 
کسانی که پس از ابن حجر/ آمده اند، کمتر کسی یافت می شود که چنین روي کردي 
داشته باشد. البته نووي در مواردي که به نکته ي خاصی درباره ي سند حدیثی پی 
برده، به بیان علت و ضعف آن پرداخته است؛ از این رو امکان دارد عذر دیگري داشته 
و اما » : به آن تصریح نموده و گفته است « الأذﻛﺎر » است؛ چنان که خود، در مقدمه ي 
و امثال آن « سن » روایاتی را که در صحیحین (بخاري و مسلم) نیامده، به کتاب هاي 
پیوست می دهم و در بیشتر موارد به بیان صحت و حسن یا ضعف آن- در صورتی 
که ضعیف باشد- می پردازم و در پاره اي از موارد از بیان صحت، حسن و ضعف آن 
.« خودداري می کنم 
بنده براي کسی که می خواهد به تحقیق و بررسی در این علم ارزشمند بپردازد، 
شایسته نمی دانم که به آن چه گفتیم، بسنده نماید؛ بلکه:
6 شرح ریاض الصالحین 
چه خوبست به مفهوم سکوت ابوداود درباره ي پاره اي از احادیث توجه نماید؛ 
زیرا روایاتی که شخص ابوداود/ نقل کرده و درباره اش سکوت نموده، گوناگون 
است؛ چنان که با مقداري تأمل و دقت نظر و نیز تطبیق چنین روایاتی با سنن ابی داود، 
این نکته واضح و روشن می شود که هر روایتی که او درباره اش سکوت نموده، لزوماً 
نزدش حسن نبوده و سکوتش از آن رو و بدین معناست که شدت ضعف روایت، 
زیاد نیست. و این، تنها نکته اي ست که می توان پیرامون این موضوع مطرح کرد. 
آن را مورد نقد و پردازش قرار « ضعيف أﺑﻰداود » همان طور که در مقدمه ي کتابم 
داده ام و حافظ ابن حجر عسقلانی/ نی ز همی ن گرایش ر ا دار د و این ، ب ه سبب 
سن » فراوانی احادیث ضعیفی ست که در مقایسه با مجموع احادیث موجود در 
سن » آمده، تعداد احادیث موجود در « بɋ اﻟﺘدر » یافت می شود؛ و چنان که در « أﺑﻰداود 
ضعيف » به 4800 حدیث می رسد. شمار احادیث ضعیفی که در کتابم « أﺑﻰداود 
به بیان ضعف آن پرداخته ام، بیش از 300 حدیث است و این، مربوط به ثلث « أﺑﻰداود 
می باشد که تا کتاب المناسک بررسی کرده ام و « سن أﺑﻰداود » (یک سوم) کتاب 
مجموع احادیث ضعیف کتاب یادشده به حدود 1000 حدیث می رسد. به همین علت 
ابوداود به ضعف این روایت، تصریح » : است که نووي در پاره اي از موارد می گوید 
.« نکرده است؛ زیرا کاملاً واضح و روشن می باشد 
بدین نکته اشاره کرده و از تساهل « الترغيب والترهيب » منذري/ نیز در کتاب 
ابوداود/ در زمینه ي بیان ضعف بسیاري از روایت ها سخن گفته است. 
این جاست که روشن می شود برخی، درباره ي سکوت ابوداود یا تحسین وي 
اﻟﺘاج اﻟﺠامع » دچار اشتباه می گردند؛ چنان که بسیاري از متأخران مانند صاحب 
دچار اشتباه شده اند. « للأصول 
-2 در تحسین و تصحیح ترمذي/ نیز تساهل فراوانی صورت گرفته است. 
از « جامع الﺘﺮمذی » ذهبی گوید: رتبه و جایگاه » : می گوید « بɋ اﻟﺘدر » سیوطی در 
أبی داود و نسائی کمتر و پایین تر است؛ زیرا ترمذي، حدیث مصلوب و کلبی و « سن » 
یعنی این ها به کذب و دروغ گویی متهم اند و کثیر بن ؛« امثال آن دو را آورده است
درآمدي بر کتاب 7 
عبدالله بن عمرو بن عوف مزنی نیز جزو متهمان به کذب و دروغ گویی ست؛ شافعی و 
ولی با ؛« یکی از ارکان و پایه هاي کذب به شمار می رود » : ابوداود درباره اش گفته اند 
این حال نه تنها ترمذي از او حدیث، روایت کرده، بلکه روایتش را صحیح دانسته 
ترمذي/ این » : در بخشی از شرح حال وي می گوید « ان LJ اﻟﻤ » است. ذهبی در 
"ǐ حدیثش را روایت کرده که: مُسْلِمَِالْ ǐَْȨ زٌ َحُ جَائِ"الصُّلْ و آن را صحیح دانسته است؛ 
.« از این رو علما، تصحیح ترمذي را معتبر نمی دانند 
بنابراین هر پژوهش گري باید آن چه را که ابوداود، درباره اش سکوت نموده یا 
ترمذي آن را صحیح و حسن دانسته است، مورد بررسی قرار دهد؛ زیرا در روایات 
هر دو، راویان ضعیف به کثرت مشاهده می شوند. بنده در تخریج و تحقیق این کتاب 
و نگارش پانوشت هاي آن ، همی ن رویکرد را داشته ام و این، نزد من از مهم ترین 
کارهایی ست که باید مورد توجه قرار گیرد. درباره ي بیشتر احادیث کتاب، به صورت 
مختصر در جایش سخن گفته ام و در اندکی از موارد سخنی به میان نیاورده و اظهار 
نظر نکرده ام؛ از این رو مناسب دیدم که در مقدمه، جهت جبران مافات و تکمیل فایده 
به توضیح چند نکته بپردازم: 
-1 نگارنده درباره ي حدیث شماره ي 201 که در موضوع برحذرداشتن از 
ابوداود و ترمذي، آن را روایت کرده اند و » : هم نشینی با بدکاران است، می گوید 
.« ترمذي، آن را حسن دانسته است 
می گویم: در این روایت، اشکال روشنی وجود دارد؛ زیرا مدارش بر ابوعبیده بن 
عبدالله بن مسعود استوار است و او، همان طور که ترمذي/ بارها گفته است، از 
پدرش حدیث نشنیده و از این رو روایت مذکور، منقطع می باشد. بنده در کتابم 
شماره ي 1105 به تفصیل ، « الأحاديث الضعيفة واﻟﻤوضوعة وأثرها السیء ﻓﻲ الأمة » 
پیرامون این موضوع سخن گفته ام. 
ترمذي، آن را روایت کرده و گفته است: حدیث » : -2 حدیث شماره ي 486 
.« صحیحی ست 
بنده می گویم: بلکه حدیث ضعیفی ست. در سندش دو راوي ضعیف وجود دارد. 
شماره ي 1063 بیان کرده ام. « الأحاديث الضعيفة واﻟﻤوضوعة » چنان که در
8 شرح ریاض الصالحین 
می باشد؛  -3 حدیث شماره ي 894 که در موضوع بوسیدن دست و پاي پیامبر 
.« ترمذي و دیگران با سند هاي صحیح، روایتش کرده اند » 
می گویم: ترمذي و دیگران، تنها یک سند دارند که در ادامه ي بحث (در نکته ي 
دوم) به تفصیل، پیرامون این گفتار مؤلف/ سخن خواهیم گفت. ضمن این که در 
سند این روایت، شخصی به نام عبدالله بن سلمه- به کسر لام- وجود دارد که 
درباره ي  درباره اش اختلاف است. عبدالله بن سلمه ي مرادي، راوي حدیث علی 
ممنوعیت تلاوت قرآن در حال جنابت است و بسیاري از حفاظ و محققان حدیث از 
جمله: احمد و شافعی و بخاري و... او را ضعیف دانسته اند؛ چنان که شخص مؤلف 
نیز به تضعیف وي از سوي محققان حدیث تصریح کرده است. می توانید بحث 
به شماره ي 30 مشاهده کنید. زیلعی در « ضعيف أﺑﻰداود » تفصیلی این موضوع را در 
258/4 ) از نسائی نقل کرده که درباره ي حدیث ترمذي گفته است: ) « نصب الراية » 
منذري، گفته است: وي، آن را از ناحیه ي عبدالله » : و می گوید .« حدیث منکرَي ست » 
.« بن سلمه منکَر دانسته که درباره اش اشکال ها و سخنانی گفته شده است 
نا يَدَهُ ِّ فدَ نَونَْا منِ اﻟﻨﺒﻲَّ » ؛ -4 حدیث شماره ي 895« قَبَّلْ ȯَ به پیامبر » : ؛ یعنی 
روایت ابوداود] ] .« نزدیک شدیم و دستش را بوسیدیم 
می گویم: در سند این روایت، یزید بن ابی زیاد هاشمی ست که حافظ درباره اش 
ضعیف است؛ و چون پا به سن گذاشت، دچار دگرگونی و تغییر حال شد » : می گوید 
.« و به او سخنان را تلقین می کردند 
هَُ Ɋ رُُّ ثوْ ĥَ  قَام إﻟﻴْهِ اﻟﻨَّﺒِﻲُّ ȯَ» : -5 حدیث شماره ي 896 ؛ در این روایت آمده است 
در حالی که جامه اش را می کشید، به سویش  پیامبر » : یعنی ؛ «َ بَلَّه Ȱ تْنقََهَ وَȭ فاَ 
ترمذي، روایتش کرده و آن را ] .« برخاست، او را در آغوش گرفت و او را بوسید 
حسن دانسته است.] 
می گویم: در سند این روایت، محمد بن اسحاق است که به تدلیس مشهور 
می باشد.
درآمدي بر کتاب 9 
لَ » ؛ -6 حدیث شماره ي 1103«َ وَسِّطُوا الإمَامَ، وَسُدُّوا اﻟﺨلَ امام را وسط » : ؛ یعنی 
روایت ابوداود] ] .« قرار دهید و فاصله ها را پر کنید 
شماره ي 105 بیان کرده ام، در سند « ضعيف أﺑﻰداود » می گویم: همان طور که در 
این روایت دو راوي ناشناخته هستند؛ ولی نیمه ي دوم روایت مذکور، شاهدي از 
حدیث ابن عمر$ دارد. این روایت نز د مؤلف، صحیح است. به حدیث شماره ي 
1098 همین کتاب رجوع کنید. 
َ 
حدیث 1028 سُورَةِ شماره ي مَنْ حَفِظَ عَﺸْﺮَ آياَتٍ مِنْ أ 
وَّلِ 
الكَ» ؛ هْفِ -7 عُصِمَ مِنَ کسی که ده آیه از » : روایت مسلم] یعنی ] « رواية: مِنْ آخِرِ سُورَةِ الكَهْفِ ș اﻟﺪَّجَّالِ؛ و 
و در روایت .« ابتداي سوره ي کهف حفظ کند، از فتنه ي "دجال" درامان می ماند 
.«... کسی که ده آیه ي پایانی سوره ي کهف را حفظ کند » : دیگري آمده است 
می گویم: روایت دیگر که به فضیلت حفظ ده آیه ي پایانی سوره ي کهف اشاره 
دارد، روایت شاذ و غریبی ست و روایت ثابت، همان روایت نخست می باشد که در 
آن، به فضیلت حفظ ده آیه از ابتداي سوره ي کهف اشاره شده است؛ چنان که در 
شماره ي 582 تحقیق و بررسی نموده ام. و حدیث « سلسلة الأحاديث الصحيحة » 
به شماره ي 1817 در همین کتاب، شاهد و دلیلی بر ثبوت روایت  نواس بن سمعان 
» : نخست می باشد. همان طور که در حدیث نواس آمده است 
ْ 
م، فَلْيَقْرَأ Ȳ ه مِنُْȠ مَنْ أدْرََȯَ 
هرکس از شما دجال را ببیند، نخستین آیه هاي » : یعنی ؛« عَلَيْهِ فَوَاتِحَ سُورةِ الْكَهْف 
.« سوره ي کهف را بر او بخواند 
ǐ عَتَِْ...» ؛ -8 حدیث شماره ي 1128Ƞ رَِْ 
 پیامبر » : یعنی ؛« قبَلَ العَﺼْﺮ Ƨ ﻛﺎَنَ يصَُِّ 
این روایت را ابوداود با سند صحیح ] .« پیش از عصر، دو رکعت نماز به جا می آورد 
نقل کرده است.] 
ǐ عتََْ» می گویم: بلکه این روایت با لفظ«ْ Ƞ رَ ، روایت شاذ و غریبی است و با لفظ 
. شماره ي 235 « ضعيف أﺑﻰداود » : ثابت شده است. نگا « عات Ƞ ع ر Ɋ أر » 
ونَ ﻋَﻠﻰَ » :& -9 حدیث شماره ي 1101 ؛ روایت عایشهتَهُ يصَُلُّ Ȳ إنَّ اللهَ وَمَلاَئَِ 
الله و فرشتگانش بر کسانی که در سمت راست صف ها » : یعنی ؛« ميَاَمنِ الصفُّوُف
10 شرح ریاض الصالحین 
نووي گوید: روایت ابوداود با اسنادي که مطابق شرط ] .« هستند، درود می فرستند 
مسلم است و در سندش شخصی وجود دارد که درباره ي ثقه بودنش اختلاف نظر 
است.] 
می گویم: آن شخص، اسامه بن زید لیثی ست و دیدگاه نهایی عالمان و محققان و 
ناقدان حدیث بر این است که اگر در روایتش مخالفت نکند، حدیثش، حسن است و 
از این رو گروهی از حفاظ حدیث، روایتش را حسن دانسته اند. البته این روایت، شاذ 
یا منکرَ می باشد؛ زیرا تنها ثقه اي که روایتش کرده، معاویه بن هشام است و او از 
لحاظ حفظ، ضعیف می باشد و روایت ثابت، همان روایتی ست که بیهقی با این لفظ 
« ﻋَﻠﻰَ اﻟَّﺬ الله و فرشتگانش بر کسانی که » : ؛ یعنی 
« مشﻜﺎة » چنان که در تعلیقی که بر .« صف ها را به هم وصل می کنند، درود می فرستند 
ونَ الصُّفُوفَ ...» : آورده استيِنَ يصَِلُ 
ضعيف » : شماره ي 1096 ؛ و نیز ،« اﻟﻤشﻜﺎة » : نوشته ام، این نکته را یادآوري کرده ام. نگا 
. شماره ي 680 ،« صحيح أﺑﻰداود » شماره ي 153 و ،« أﺑﻰداود 
قْﻀَﻰ الصَّلاةُ ȩ أنْ ُ » ؛ -10 حدیث شماره ي 1164ﻟَﻰلِْسَ الإمَامُ إِ؛« ĥ أنْ َǐَْȨ مَا َƭَِ 
ساعت اجابت دعا در روز جمعه) در فاصله ي نشستن امام - بر منبر- تا پایان )» : یعنی 
روایت مسلم] ] .« نماز است 
 می گویم: امامان حدیث از جمله امام دارقطنی، ارجاع آن را به ابوموسی اشعري 
شماره ي 193 شرح داده ام. « ضعيف أﺑﻰداود » صحیح دانسته اند. این نکته را در 
ة ب » ؛ -11 حدیث شماره ي 1187 الصَّلاَيفَْتتَحِِفلَ رَْ روایت مسلم] ] ؛ِ«ǐ خفَيِفتََْǐ عْتََْȠ 
.« هرگاه یکی از شما براي نماز شب برخاست، نماز را با دو رکعت کوتاه آغاز کند » : یعنی 
شماره ي 240 آورده ام، روایتی که چنین « ضعيف أﺑﻰداود » می گویم: همان طور که در 
مطرح می کند، روایت شاذ و غریبی ست؛  عملی را در قالب گفتار و فرموده ي پیامبر 
بلکه روایت درست، همان روایتی ست که سایر امامان حدیث غیر از مسلم/ به صورت 
نقل کرده اند، نه گفتارش.  به عنوان عمل پیامبر  مرفوع از ابوهریره
درآمدي بر کتاب 11 
» ؛ -12 حدیث شماره ي 1243« أحَبُّ عِبَادِي إﻟَﻲَّ أعْجَلُهُمْ فِطْراً . [ترمذي، روایتش 
محبوب ترین بندگانم ...» : کرده و آن را حدیثی حسن دانسته است.] ترجمه ي حدیث 
.« نزد من کسانی هستند که زودتر از دیگران- در ابتداي وقت- افطار می کنند 
می گویم: حسن دانستن این روایت، خالی از اشکال نیست؛ زیرا مدار سند این 
حدیث، بر قره بن عبدالرحمن استوار است و او به سبب ضعف حافظه در شمار 
حدیث ،« ج أحاديث منار السبيل ɋ إرواء الغليل ﻓﻰ ﺗﺨر » راویان ضعیف قرار دارد. بنده در 
شماره ي 2 به تفصیل اقوال علما را درباره ي جرح وي آورده ام. 
.« مجیبه ي باهلی » -13 حدیث شماره ي 1256 به نقل از 
اﻟﺘعليق الرغيب ﻋﻠﻰ الﺘﺮغيب » می گویم: سندش، ضعیف است؛ همان طور که در 
82/2 ) بیان کرده ام. ) « والﺘﺮغيب 
-14 حدیث شماره ي 1450 ؛ ترمذي، روایتش کرده و آن را حسن دانسته است. 
می گویم: در سندش راوي ناشناخته اي است؛ چنان که در تعلیق و پانوشتی که بر 
ص 27 نوشته ام ، و نیز در ردي که بر شیخ حبشی نگاشته ام، به توضیح « الﻜﻠم الطيب » 
علت ضعف حدیث پرداخته ام. البته اصل حدیث بی آن که ذکري از هسته هاي خرما 
(النوي) یا دانه هاي ریگ (الحصی) در میان باشد، صحیح است و امام مسلم/ در 
صحیح خویش از ام المؤمنین، جویریه& روایتش کرده است. 
-15 حدیث شماره ي 1495 ؛ [ترمذي، روایتش نموده و آن را حسن دانسته است.] 
آري! در برخی از نسخه هاي ترمذي همین طور آمده، ولی در نسخه ي بولاق 
261/2 ) از روایت مذکور به عنوان حدیثی غریب یعنی حدیثی ضعیف یاد شده ) 
است و با توجه به سند روایت، درست همین است که این حدیث، ضعیف می باشد؛ 
444 ) از / زیرا در سندش، انقطاع و ضعف وجود دارد. ابن حبان ( 2431 ) و احمد ( 4 
َ 
فْﺴِﻲ، وَاعْزِمْ ﻟِﻲ ﻋَﻠﻰَ أ ȫ ﺷَﺮَّ َũ اللَّهُمَّ قِِ 
رْشَدِ » : طریقی دیگر بدین لفظ روایت کرده اند که 
َ 
217 / 4 1أ 
)« مْرِي 
) که سندش بنا بر شرط شیخین، صحیح است. و احمد/ ( ) از پیامبر یا الله! مرا از بدي نفسم مصون بدار و مرا بر استوارترین و راست ترین رفتارم، استوار » : 1) یعنی ) 
.« بگردان
12 شرح ریاض الصالحین 
Śȭ اکرمروایت نموده که فرموده است » ِّ:  اللَّهُمَّ اغْفِرْ ﻟِﻲ ذَنْ 
ﺒِﻲخَطَﺌِﻲوََمْدِي اللَّ هُمَّ إَِ 
َ 
َ 
أ س ȫ تْ عُوذُ بكَِ مِنْ ﺷَﺮِّ َ 
فْﺴِﻲ هْدِيكَ لِأ 
مْرِي وَأ 
1) سند این روایت، جید ).است. « َ 
رْشَدِ أ 
که ترمذي نقل کرده و آن را  -16 حدیث شماره ي 1498 ؛ روایت ابوالدرداء 
حسن دانسته است. 
می گویم: در این روایت اشکال روشنی وجود دارد. همان طور که حافظ گفته، در 
سندش عبدالله بن ربیعه ي دمشقی ست که مجهول می باشد. 
-17 حدیث شماره ي 1526 ؛ روایت ترمذي از ابن عمر$. 
می گویم: ترمذي، روایتش کرده و آن را حسن غریب دانسته است. در سندش 
ابراهیم بن عبدالله بن حاطب می باشد که مجهول الحال است؛ اگرچه ابن حبان/ بر 
اساس ضوابط خویش او را ثقه دانسته و به پیروي از او، شیخ احمد شاکر/ نیز 
مطابق روش خویش، دچار اشتباه شده و حدیث را صحیح دانسته است. و مالک/، 
سلسلة » روایت نموده و ما، درباره اش در  این سخن را به عنوان سخن عیسی 
به تفصیل سخن گفته ایم. « الأحاديث الضعيفة 
عن ابن عمرَ $ أن ... » ؛ -18 حدیث شماره ي 1626« نَاساً . 
در متن چنین آمده که ابن عمر$ می گوید؛ یعنی این سخن، به شخص ابن عمر$ نسبت داده شد ه که او گفتاري را که مردم برایش گفته اند، بازگو کرده 
است؛ حال آن که این، خطایی ست که به سبب روایت به معنا به وجود آمده و اصل 
گفتار، به نوه ي ابن عمر، یعنی محمد بن زید بن عبدالله بن عمر باز می گردد. به 
عبارتی محمد بن زید گفته است: عده اي از مردم به ابن عمر$ گفتند:.... بدین ترتیب 
149 ) بدین صورت است که ذکر شد. / این روایت، نزد بخاري (نگا: فتح الباري 13 
ضمن این که شخص مؤلف- نووي/- نیز روایت مذکور را به صورت صحیح 
به شماره ي 1549 آورده است. 
یا الله! گناهم اعم از خطا و عمد را بیامرز؛ اي الله! از تو درخواست می کنم که مرا به » : 1) یعنی ) 
.« استوارترین کارم رهنمون گردي و از بدي نفس خویش به تو پناه می برم
درآمدي بر کتاب 13 
همچنین در نسبت دادن این حدیث با الفاظ مذکور در متن به بخاري/، دو 
اشکال وجود دارد: 
جزو الفاظ بخاري نیست؛ بلکه لفظ طیالسی می باشد. « هْدِ رسول الله ȭ ﻋَﻠﻰَ َ» اول این که 
ط يِنناَ » و دوم این که در روایت بخاري به جاي«َ سلاَ آمده و این « سُلطاننِا » ، واژه ي 
ط يِنناَ » واژه به صورت جمع، یعنی«َ سلاَ لفظی ست که طیالسی آورده است؛ همان طور 
گفته است. « فتح اﻟﺒاری » که حافظ ابن حجر/ در 
که ترمذي/ روایتش کرده و آن  -19 حدیث شماره ي 1765 ؛ حدیث انس 
را حسن صحیح دانسته است. 
در متن چنین آمده است که شاید برگرفته از یکی از نسخه هاي ترمذي باشد؛ 
116 ) آمد ه ک ه ای ن حدیث ، حسن می باشد و در / وگرنه در نسخه ي بولاق ( 1 
حاشیه اش به جاي حسن، غریب آمده است. 
می گویم: یعنی ضعیف است و وضعیت سندش، همین را می رساند؛ چراکه در 
997 ) و ، 465، 172) « اﻟﺘعليق ﻋﻠﻰ اﻟﻤشﻜﺎة » : آن، ضعف و انقطاع وجود دارد. نگا 
.(191/1) « الﺘﺮغيب » 
-20 حدیث شماره ي 1841 ؛ روایت دارقطنی و دیگران از ابی ثعلبه ي خشنی، 
در متن آمده است که این حدیث، حسن می باشد. . جرثوم بن ناشر 
(1)« ج أحاديث اﻟﺤلال و اﻟﺤرام ɋ ﻏﺎية اﻟﻤرام ﻓﻰ ﺗﺨر » می گویم: همان طور که در کتابم 
آورده ام، سند این روایت، منقطع است. ضمن این که درباره ي اسم ابوثعلبه ي خشنی 
اختلاف نظر شدیدي وجود دارد و حافظ ابن حجر با وجود علم و دانش وافرش 
نتوانسته قول راجح در این زمینه را از میان انبوه دیدگاه هاي دیگر برگزیند و از بیان 
دیدگاه خود در این باره خودداري کرده است؛ ولی جاي بسی شگفت است که با 
،« ریاض الصالحین » وجود این همه اختلاف نظر درباره ي نام ابوثعلبه، چگونه مؤلف 
قاطعانه و بدون هیچ اشاره اي به اختلافات مذکور، درباره ي نام ابوثعلبه اظهار نظر 
کرده است؟! 
استاد یوسف قرضاوي است. « الحلال و الحرام » 1) این کتاب، تخریج احادیث کتاب )
14 شرح ریاض الصالحین 
نکته ي دوم 
باید دانست که امام نووي/ در تخریج برخی از احادیث، در پاره ي از موارد به 
روش خاصی عمل کرده که با روش سایر علما متفاوت است؛ بدین سان که وي، 
فلانی و فلانی، با سندهاي » : روایت حدیثی ر ا ا ز صحاب ه آغا ز می کن د و می گوید 
صحیح روایت کرده اند 
و گاهی می گوید با سندهاي حسن تنها .« » : .« برداشت خوانندگان از این گفتار، این است که حدیث داراي چندین سند است که به صحابی 
حدیث می رسد و این، بدان معناست که او، فرد غریبی نیست. مناسب می دانم در این 
مقدمه، نمونه اي ذکر کنم و به شرح و بیان این نکته بپردازم که نمونه ي مورد بحث، 
تنها یک 83 ُ 
سند دارد. به عنوان مثال، حدیث شماره ي را بررسی می کنیم: 
( مِّ 
حدیث ] («...ȥ سم اَِّȷ» : ﻛﺎنَ إذَا خَرجَ مِنْ بيْتِهِ قال  نْ أ سلَمَةَ & أنّ اﻟﻨﺒﻲَّ ȭَ 
صحیحی است که ابوداود و ترمذي و... با سندهاي صحیح روایت کرده اند] عبارت 
داخل [ ] نوشتار مؤلف ریاض الصالحین است. 
از شعبه نقل نموده و ترمذي « الأدب » میگویم: این روایت را ابوداود در پایان 
از سفیان روایتش کرده و هر دو، آن را از منصور، از عامر شعبی از « الدعوات » نیز در 
ام سلمه& نقل نموده اند. 
نیز این روایت را آورده اند؛ چنان که نسائی/ در « سنن » سایر اصحاب 
« اﻟﺪﻋﺎء » از جریر و از سفیان این روایت را ذکر کرده و نیز ابن ماجه/ در « الاستعاذة » 
از عبیده بن حمید که سند همه ي آنان به منصور می رسد. 
322 ) از طریق شعبه و سفیان، روایت مذکور ،321 ،318 ،306/ همچنین احمد ( 6 
را آورده و ابن السنی ( 172 ) نی ز آ ن ر ا ا ز سفیا ن نق ل نمود ه و حدیث مذکور در 
به شماره ي 2442 موجود است. بدین ترتیب واضح می شود که حدیث « اﻟﻤشﻜﺎة » 
شماره ي 83 ریاض الصالحین نزد ابوداود و ترمذي و سایر محدثان و صاحبان سنن 
به نقل از ام سلمه& تنها یک سند دارد؛ زیرا مدار همه ي این راه ها بر منصور از عامر 
با سندهاي صحیح » شعبی از ام سلمه& استوار است؛ از این رو این سخن مؤلف که 
ایهام و اشتباه برداشت ایجاد می کند و بر خلاف واقعیت است. ،« روایت کرده اند
درآمدي بر کتاب 15 
در شمار دیگري از احادیث کتاب، مؤلف/ همین سخن را درباره ي آن ها بیان 
کرده است؛ حال آن که هر یک از این احادیث فقط داراي یک سند از صحابی حدیث 
825 که ،811 ،476 ، می باشد. شماره ي این دسته از احادیث از این قرار است: ( 201 
سلسلة » 973 ک ه د ر ، به شماره ي 1171 موجود است، 891 « صحیح أبی داود » در 
به « اﻟﻤشﻜﺎة » 1655 که در ،1210 ، 23/1 ) وجود دارد؛ 1119 ) « الأحاديث الصحيحة 
شماره ي 4458 آمده است). 
نووي/ این عبارت یا این شیوه را در دیگر کتاب هایش نیز به کار برده است؛ 
به عنوان مثال: حدیث ابی حمید یا ابی اسید در صفحه ي 25 و .« الأذﻛﺎر » مانند کتاب 
43 ؛ و نیز حدیث عبدالرحمن بن عبدالقاري، - حدیث عوف بن مالک، صفحه ي 42 
 صفحه ي 52 ؛ همچنین حدیث عبدالله بن خبیب، صفحه ي 63 ؛ حدیث ابوهریره 
صفحه ي 65 ؛ حدیث ابن عمر$ صفحه ي 66 و حدیث  صفحه ي 63 ؛ حدیث ثوبان 
ابی عیاش، صفحه ي 67 و بسیاري از احادیث دیگر. 
می باشد، به بررسی « الأذﻛﺎر » که تخریج احادیث « نتائج اﻟﺪفﻜﺎر » حافظ/ در کتاب 
این نکته در دو حدیث پایانی، یعنی حدیث ابن عمر و حدیث ابی عیاش پرداخته و 
این که شیخ –نووي/- می گوید: با سندهاي » : درباره ي حدیث ابن عمر$ گفته است 
صحیح روایت شده، این برداشت و تصور نادرست را ایجاد می کند که این حدیث، به 
.« چندین طریق از ابن عمر$ روایت شده است؛ حال آن که چنین نیست 
این سخن شیخ که با چند سند » : حافظ/ درباره ي حدیث دیگر می گوید 
روای ت شده ، اشکا ل دارد ؛ زیر ا تنها سن د ای ن روای ت نز د ابوداود و ابن ماجه 
.« رحمهماالله، سند حماد تا پایان آن است 
اینک این پرسش مطرح می شود که منظور نووي/ از این عبارت چیست؟ 
میگویم: به نظر بنده، نووي/ با به کار بردن این عبارت بدین نکته اشاره 
می کند که حدیث، داراي شهرتی نسبی ست که به چندین طریق از یکی از راویانش، 
روایت شده است؛ چنان که در مثال گذشته، مدار همه ي طرق بر منصور، یعنی 
ابن المعتمر استوار بود.
16 شرح ریاض الصالحین 
این، پاسخی ست که بنده درباره ي پرسش یادشده دارم و آن را بی اشکال می دانم، و 
را « الأذﻛﺎر » مؤلف ،« نتائج الأفﻜﺎر » نه خرده گیري بر مؤلف. ضمن این که حافظ در کتاب 
در مواردي که عبارت مورد بحث ما را به کار برده، مورد انتقاد قرار داده است. 
نکاتی دیگر 
 رةْ ɋ نْ أﺑﻲهُ ر ȭ -1 حدیث شماره ي 8: (وََﻟﻰ » :  قال: قالَ رَسُولُاللهنظُْرُ إِ Ȭ إنَِّ الله لا َ 
َ 
مْ وَأ ȲُِɊ نظُْرُ إﻟِﻰَ قلُوُ Ȭ نْ َȲ م، وَلَِȠ م، وَلا إﻟِﻰ صُوَرُِȲ جْسامِْ 
Ȳ عمالُِ 
َ 
روایت مسلم] ] (.« أ مْ 
.« همانا الله به جسم ها و چهره هاي شما نگاه نمی کند؛ بلکه به دل هایتان می نگرد » : یعنی 
میگویم: مسلم/ و دیگر محدثان افزوده اند: در روایتی آمده است: 
َ 
مْ Ȳ عمالُِ» 
می توانید تخریج این .« بلکه به دل ها و اعمال شما می نگرد » : یعنی ؛« وَأ 
. صفحه ي 410 ،« ج اﻟﺤلال واﻟﺤرام ɋ ﻏﺎية اﻟﻤرام ﻓﻲ ﺗﺨر » : روایت را بنگرید در 
گفتنی ست: این بخشِ روایت، خیلی مهم است؛ زیرا بسیاري از مردم، بدون در 
نظر گرفتن این بخش حدیث، برداشت نادرستی از آن می کنند؛ بدین سان که هرگاه 
آنان را به سوي یکی از اوامر و دستورهاي دینی همچون گذاشتن ریش و خودداري 
از همانندي به کافران و یا به سوي دیگر وظایف دینی فرا می خوانی، می گویند: مهم 
این است که قلب، پاك باشد! و به همین حدیث استناد می کنند. بی آن که بدانند بخش 
ناگفته ي حدیث که ذکر شد، صحیح و بیانگر این نکته است که پروردگار متعال به 
اعمالشان نیز نگاه می کند؛ اگر کردارشان نیک باشد، می پذیرد و در غیر این صورت 
کردارشان را به خودشان باز می گرداند؛ چنان که در بسیاري از نصوص و متون دینی 
َ 
َ 
مَنْ أ 
بدین نکته تصریح شده است. مانند این فرموده ي رسول الله 
که حْدثَ ﻓﻲ أ 
» : مْرِناَ  کسی که در دینمان، چیزي ایجاد کند که از آن » : یعنی ؛« هَذَا مَا لَيْسَ مِنْهُ فهُو رَدٌّ 
.« نیست، بداند که عملش مردود است 
در حقیقت نمی توان از نیکی و پاکی دل ها، تصوري جز اعمال نیک و شایسته 
داشت و یا چنین تصور نمود که درستی و شایستگی کردار، جدا از نیکی و پاکی 
روایت کرده، با بیانی  در حدیثی که نعمان بن بشیر  دل هاست. چنان که رسول الله
درآمدي بر کتاب 17 
َ 
أ 
نَِّ ﻓﻲ اﻟﺠسَدِ مُضغَةً إذا ɉ و » : زیبا و شیوا این نکته را روشن نموده و فرموده استلاَ 
َ 
صلحََت ] .« صَلحََ اﻟﺠسَدُ ﻛﻠُهُّ، وَ 
ƭ ɉ ذِا فسََدَتْ فَسدَ اﻟﺠسََدُ ﻛﻠُهُّ: أ لاَ وَِ 
القَلبُْ حدیث بدانید که در بدن، پاره گوشتی ست که صلاح و » : شماره ي 593 همین کتاب] یعنی 
.« فساد همه ي بدن وابسته به آن است. بدانید که آن عضو، قلب است 
َ 
مْ Ȳ وُجُوهِ ǐَْȨ َȥ خَُالِفَنَّ اَّ» : و در حدیث دیگري آمده استوْ ﻟﻴَ 
.« مْ أ Ȳ لتَسَُوُّنَّ صُفُوفَُ 
صف هایتان را (هنگام نماز) راست کنید؛ وگرنه، بیم آن » : [حدیث شماره ي 1096 ] یعنی 
.«( می رود که الله چهره هایتان را مسخ کند (یا در میان شما اختلاف و کینه بیندازد 
» : همچنین فرموده استبُّ اﻟﺠمَالَ ĵ ﺟﻤَِيلٌ ُِȥ نَّ اََّحدیث شماره ي 617 ] یعنی: ] ؛«ِ إ 
این حدیث، بر خلاف پندار بسیاري از مردم، .« همانا الله زیباست و زیبایی را دوست دارد » 
درباره ي جمال و زیبایی ظاهري و مادي در چارچوب شریعت و آموزه هاي دینی ست. 
حال که این نکته روشن شد، باید بگویم از بزرگ ترین اشتباه هایی که بنده در 
کتاب ریاض الصالحین اعم از نسخه هاي خطی و چاپی اي که در دست داشتم، 
َ 
مْ Ȳ عمالُِ» مشاهده کردم، این بود که مؤلف/ واژه ي 
را که در حدیث شماره ي 8 « أ 
از قلم افتاده، در حدیث شماره ي 1578 آورده است، ولی متأسفانه قلم وي یا کاتبش 
به اشتباه آن را در قسمتی از حدیث آورده که معنا را به کلی نادرست می کند؛ بدین سان 
Ȳ مَالُِȭ مْ وأْ...» : که نوشته استȠُصُوَرِﻟَﻰبر این اساس، مفهوم ؛«... نْظُرُ Ȭ نْ َȲ وَلا إِ مْ وَلِ 
پروردگار، به جسم ها و » حدیث به کلی نادرست می شود و چنین معنا می گردد که 
متأسفانه این نکته بر همه ي کسانی که .«... چهره ها و عمل هایتان نگاه نمی کند؛ بلکه 
به چاپ، تصحیح و شرح ریاض الصالحین پرداخته اند، پوشیده مانده است؛ حتی بر 
شارح ریاض الصالحین؛ از این رو در شرح این حدیث گفته است: ،« ابن علان » 
پروردگار متعال، اجر و پاداش را بر اساس بزرگی جسم، زیبایی چهره و فراوانی » 
ناگفته پیداست که چنین شرحی از حدیث، .« عمل، استوار و فراهم نکرده است 
نادرست و بلکه بر خلاف متن صحیح حدیث مذکور می باشد و با بسیاري از آموزه ها 
و نصوص کتاب و سنت در تعارض است؛ زیرا نصوص کتاب و سنت نشان می دهد 
که بندگان خدا مطابق اعمالشان، درجات و جایگاه هاي متفاوتی دارند:
18 شرح ریاض الصالحین 
﴿ 
[ ٞت مِّمَّا عمَلِوُ ا…ْ﴾ [الأنعام: ١٣٢ ɕ دَرََȂ وَلُِّ 
.« براي همه مطابق اعمالشان درجاتی وجود دارد » 
ُ 
مْ أ Ȳ مَالُُȭ أْƭ ياَ عِباَدِي إنمَّا َِ 
مَّ Ȫ مْ، ُȲُ» : و در حدیثی قدسی آمده استيهَا لَحْصِ 
اي بندگان » : حدیث شماره ي 113 ] یعنی ] ؛«...ȥ ا فلَيْحَْمدِ اَّƷ مَنْ وَجَدَ خَْȯ مْ إياَّهَا، َȲ أوَفيُِّ 
من! این، اعمال شماست که آن را براي شما محاسبه می کنم و نتایج آن را به طور کامل 
.«... به شما می دهم؛ لذا هرکس، عمل و نتیجه ي نیکی یافت، الله را ستایش نماید 
بنابراین آیا عاقلانه است که الله همان طور که به جسم ها و چهره ها نمی نگرد، به 
اعمال بندگانش نیز نگاه نکند، حال آن که پایه و اساس ورود به بهشت، پس از ایمان، 
می فرماید:  اعمال و کردار نیکوست؟! الله 
[ عۡ ملَوُن ٣٢َ﴾ [النحل: ٣٢ ȩ نَّةَ بِمَا كُنتُمۡ َƠ ﴿… ٱدۡ خ لُوُ ٱ ا .« به پاداش کردارتان، وارد بهشت شوید » 
لذا باید در این نکته تأمل و درنگ نمود که به راستی تقلید، چه همه باعث دوري 
مقلدان از راه و اندیشه ي درست می گردد و آنان را در وادي اشتباه می افکند. آري! 
سببش، تنها رویگردانی آنان از بررسی سنت در کتاب هاي صحیح و اصلیِ 
روایی ست. 
به شماره ي 364 و 457 به روایت مسلم،  اشتباهی شبیه به این در حدیث انس 
» : صورت گرفته که در آن آمده است 
َ 
بِْ 
ي Ś إَِِّ 
لأ Ȳمن نمی گریم؛ » : یعنی ؛«... لاَ أ عْلَمُ Ś إِِّ 
145 )، صحیحش بدین / حال آن که مطابق روایت مسلم ( 7 .«... بلکه من می دانم که 
َ 
ُ 
َ 
ونَ أ Ɉَ 
دلیل گریه ام این نیست که » : یعنی ؛« مَا أ 
صورت است کهبِْ 
ي أن لاَ أ عْلَ 
Ȳ» مُ... : َ 
لأ 
» : در روایت ابن ماجه ( 1635 ) چنین آمده است .«... ندانمŚِّقالت: إِ مُ مَا عْلَ 
و این، مطابق همان الفاظی ست که در ریاض الصالحین آمده است؛ البته به ؛«... عنْدَاللهِ 
َ 
که معنا و مفهوم نادرستی از روایت، ایجاد می کند. « لاَ أ Ś إِِّ 
يȲبِْ» استثناي عبارت 
عبارتی که در روایت مرسل عکرمه توسط دارمی نقل شده، به الفاظ و عبارت مسلم 
ق » : نزدیک استن هُ قد ذَ هَ بَ Ɇ ون أعلم Ɉ أن لا أ  ي ﻋﻠﻰ رسولالله Ȳ والله ما أب Ś الَت: إّ 
ام ایمن&) گفت: سبب گریه ام )» : یعنی ؛«... يȲ أب ũ ﻟَﻪُ من اﻟﺪّنيا، ولكّƷ إﻟﻰ ما هو خٌ
درآمدي بر کتاب 19 
این نیست که ندانم که او به آن جا رفته که برایش از دنیا بهتر است؛ ، بر رسول الله 
.«... بلکه من از این جهت می گریم که 
شگفت آوراست که این اشتباه در همه ي نسخه هاي خطی و چاپی ریاض الصالحین، 
223 ) تکرار شده است! ولی در نسخه ي جدیدي که / از جمله در شرح ابن علان ( 2 
توسط دار المأمون دمشق به چاپ رسیده، این اشتباه، از لحاظ معنایی، البته بدون 
مراجعه به اصل روایت، یعنی روایت صحیح مسلم و بدون اشاره به وجود و تکرار این 
خطا در نسخه هاي مختلف ریاض الصالحین، تصحیح شده است. 
شماره ي 259 و 620 به روایت مسلم/: ، -2 حدیث ابوسعید خدري 
میگویم: مسلم/ همه ي حدیث را نیاورده؛ بلکه تنها بخش اول و بخش پایانی 
حدیث یادشده را نقل کرده است و در مورد سایر بخش هاي حدیث به روایت 
که قبل از این حدیث قرار دارد و به همان معناست، حواله داده و الفاظ و  ابوهریره 
عباراتش، با الفاظ و عباراتی که در حدیث 259 ریاض الصالحین آمده، متفاوت است. 
79 ) عیناً به همین شکل آورده و چنین به نظر / آري؛ این روایت را امام احمد ( 3 
می رسد که نووي/ آن را از امام احمد/ نقل کرده و به امام مسلم/ نسبت داده 
 به روایت ابوهریره «Ʒ اﻟﺘفس » است! ضمن این که حدیث مذکور نزد بخاري/ در 
است که اگر مؤلف - نووي- روایت بخاري را ذکر  کامل تر از روایت ابوسعید 
می کرد، بهتر بود. 
-3 مؤلف، برخی از احادیث را به بخاري/ نسبت داده است؛ در صورتی که 
.(1032 ،608 ، همان احادیث، نزد بخاري/، معلّق است؛ مانند احادیث ( 374 
بدین سان این تصور نادرست شکل می گیرد که این احادیث، نزد بخاري/، متصل 
می باشد؛ در صورتی که چنین نیست. چه خوب بود مؤلف ضمن نسبت دادن این 
روایات به بخاري، قید می کرد که بخاري/ آن را معلّقاً یا تعلیقاً روایت کرده است. 
علما اتفاق نظر دارند که احادیث معلّق بخاري، خارج از چارچوب نقد و بررسی 
نیست و پاره اي از آن ها ضعیف است. از این رو همان طور که در رد خود بر شیخ 
محمد المنتصر الکتانی صفحه ي 6 شرح داده ام، این جا نیز قابل یادآوري ست که علما 
بر ضرورت نسبت دادنِ مقید چنین روایاتی -یعنی بیان معلّق بودن چنین احادیثی به
20 شرح ریاض الصالحین 
هنگام نسبت دادن آن ها به بخاري- اتفاق نظر دارند؛ هرچند بسیاري از متأخران به 
این اصل عمل نمی کنند. بنده گمان نمی کردم که نووي/ چنین رویکردي در رابطه 
تفاوت روایت هاي متصل « بɋ اﻟﺘقر » با این اصل داشته باشد؛ چنان که شخص وي، در 
ب ɋ تدر » و معلّق بخاري را از لحاظ صحت و عدم صحت، ذکر کرده و سیوطی در 
63 به حد کافی به شرح این موضوع پرداخته است. - صفحه هاي 60 ،« الراوی 
شافعی/ گوید: مستحب است که » : -4 مؤلف، پس از ذکر حدیث 954 می گوید 
.« پس از دفن میت، بخشی از قرآن تلاوت شود و اگر همه ي قرآن ختم گردد، خوبست 
میگویم: نمی دانم شافعی/ کجا چنین سخنی گفته است؛ بلکه از نظر من در 
ثبوت این سخن از امام شافعی، شک و تردید زیادي وجود دارد؛ چراکه دیدگاه شافعی، 
ای ن است ک ه ایصال ثواب قرائت قرآن به مردگان، بی معناست و ثوابش به آن ها 
نمی رسد؛ همان طور که حافظ ابن کثیر/ در تفسیر آیه ي 39 سوره ي النجم، این 
به عدم ثبوت « إقتضاء الﺼﺮاط اﻟﻤستقيم » دیدگاه امام شافعی/ را ذکر کرده، و صاحب 
درباره ي این مسأله ، سخنی از امام » : اشاره کرده و گفته است  این گفتار از امام شافعی 
شافعی/ به ثبوت نرسیده است؛ زیرا چنین عملی، از دیدگاه وي بدعت بوده، و امام 
نیز گفته است: هیچ کس را سراغ ندارم که این عمل را انجام داده باشد. از  مالک 
.« این رو پرواضح است که صحابه و تابعین، چنین عملی را انجام نداده اند 
میگویم: دیدگاه امام احمد/ نیز همین است که نباید بر سرِ قبر، قرآن خواند؛ 
مورد بررسی قرار داده ام؛ در کتاب « احکام جنایز » چنان که این موضوع را در کتابم 
یادشده به بررسی دیدگاه امام ابوالعباس حرانی/ نیز پرداخته ام. 
« صدق ه داد ن ا ز سو ي میت و دعا براي او » -5 مؤلف/ بابی تحت عنوان 
گشوده و ذیل آن، دو حدیث آورده که نه به صراحت و نه به اشاره، بیانگر صدقه دادن 
از سوي میت نیست و تنها بیانگر صدقه دادن فرزند براي والدینش می باشد که هیچ 
اختلافی در این باره وجود ندارد؛ ولی از ظاهر نصوص، چنین برمی آید که ثواب 
صدقه ي افراد بیگانه و کسانی که با میت، نسبت فرزندي ندارند، به میت نمی رسد و 
، جلد 8 ،« المنار » صفحه ي 177 و تفسیر ،« احکام جنایز » : نفعی به او نمی رساند. [نگا 
[. صفحه ي 254
درآمدي بر کتاب 21 
َ 
ȥ اَّ  عن سهلِ بنِ سعدٍ » : -6 حدیث 574نَّ رسولَ 
ُ 
أ 
بَِ مِنهُ وَعَن  أ 
ِﺸَﺮَابٍ، فَﺸَﺮ ȷ ﺗِﻲَ 
نوشیدنی  روایت است که براي رسول الله  از سهل بن سعد » : یعنی ؛« يَمِينِهِ غُلامٌ 
.« از آن نوشید و سمت راستش پسربچه اي بود  آوردند؛ پیامبر 
آن نوشیدنی را  میگویم: بنا بر روایت بخاري/ دلیل این که ابتدا رسول الله 
نوشید، این بود که خود، آن را درخواست کرده بود. پس بر خلاف آن چه نزد 
متأخرین مشهور شده، دلیلی وجود ندارد که آغاز کردن پذیرایی از بزرگ تر محفل را 
سنت بدانیم. همان طور که مؤلف/ در باب شماره ي 111 بدین نکته اشاره نموده 
یعنی ،« بعد اﻟﻤبتدئ » است؛ اگرچه آغاز کردن پذیرایی را از سمت راست، با عبارت 
مقید کرده، ولی صحیح، این است ک ه این عبارت ی ا این قید، « پس از آغازکننده » 
ترتیب پذیرایی از ، حذف شود و جهت پیروي از فرموده ي مطلق و عامِ رسول الله 
َ 
الأ 
مَنَ Ȭْ» : سمت راست رعایت گردد. همان طور که در حدیث ابن عباس$ آمده است 
يْمنَ 
َ 
این حدیث، مفهوم رعایت ترتیب پذیرایی از سمت راست را می رساند. ؛« فالأ 
به شماره ي 203 گشوده است. « سنت جمعه » -7 مؤلف، بابی به نام 
میگویم: گویا منظورش، سنت پس از جمعه است؛ زیرا احادیثی که در این باب 
آورده، درباره ي نماز سنت پس از جمعه می باشد؛ ولی در رابطه با سنت پیش از 
جمعه، بر خلاف میل و کوشش برخی از متعصبان حنفی، هیچ حدیث صحیحی 
وجود ندارد؛ البته نووي/ با خودداري از ذکر هرگونه حدیثی در باب سنت پیش از 
« سنن ابن ماجه » جمعه، بدین نکته اشاره کرده است؛ اگرچه در این باره احادیثی در 
بیان کرده ام، به شدت ضعیف « ة اﻟﻨافعة Ɋ الأجو » یافت می شود، ولی همان طور که در 
است؛ اما آیا مقلدان از این رویکرد نووي که هیچ حدیثی درباره ي سنت پیش از نماز 
جمعه نیاورده، عبرت نمی گیرند؟ مؤلف در کتاب هاي دیگرش به حدیث دیگري 
.« هیچ دلیلی در آن وجود ندارد » : استدلال نموده که حافظ/ در رد بر او گفته است 
ص 27 نقل کرده ام که ،« ة اﻟﻨافعة Ɋ الأجو » و بنده، سخن حافظ را در این باره در 
می توانید به آن مراجعه کنید.
22 شرح ریاض الصالحین 
ţ مَثَْţ يلِْ مَثَْ» : -8 حدیث 1176« صَلاةُ اللَّ نماز شب، دو رکعت دو » : ؛ یعنی 
.« رکعت خوانده می شود 
میگویم: تفسیرش، در روایت مسلم/ بدین لفظ آمده است که: از ابن عمر$ 
بدین شکل که در هر دو » : پاسخ داد «؟ دو رکعت دو رکعت چگونه است » : سؤال شد 
ناگفته پیداست که راوي، بیش از دیگران به آن چه روایت می کند، .« رکعت، سلام دهد 
د ر ه ر دو  داناست؛ در این باره احادیثی وجود دارد که بیانگر سلام دادن پیامبر 
صلاة » رکعت در نماز شب می باشد و می توانید برخی از این احادیث را در کتابم 
ببینید. « حɋ الﺘﺮاو 
افزون بر « وَجَدَّ » -9 حدیث 1231 که به شماره ي 1201 نیز آمده و در آن، لفظ 
الفاظ حدیث 1231 وجود دارد و فقط روایت مسلم/ می باشد. 
َ 
طَُّ ĵ وْ ُ» این حدیث در کتاب مسلم با لفظ ...» : -10 حدیث 1439 : مؤلف می گوید 
« أ 
آمده است؛ برقانی می گوید: شعبه و ابوعوانه و یحیی القطان، آن را از موسی که مسلم/ 
.« بدون الف ،« طَُّĵ وَ ُ» آن را از ناحیه ي وي روایت کرده، نقل نموده اند؛ البته با لفظ 
180/1 ) این روایت را از یحیی القطان با ) « المسند » میگویم: ولی احمد/ در 
َ 
طُّ ĵ وْ َُ» لفظ 
ابن نمیر و یعلی » : هم چو ن روایت مسل م آورد ه و سپس گفت ه است « أ 
َ 
طُّ ĵ گفته اند: وْ َُ 
یعنی ابن نمیر و یعلی به نقل از موسی در این لفظ از یحیی القطان ؛« أ 
روایتش کرده « طُّĵ وَ َُ» 258 ) از طریق یحیی با لفظ / پیروي کرده اند. ترمذي/ ( 2 
است؛ ولی از آن جا که ابن نمیر و یعلی، از یحیی پیروي کرده و مطابق او روایت 
نموده اند و مسلم نیز روایت او را برگزیده، بنابراین لفظ نخست، نزد من راجح است؛ 
اگرچه در معنا یکی ست. والله اعلم. 
روایت شده که:  از پیامبر » : -11 مؤلف/ پس از ذکر حدیث 1720 می گوید 
.« ریا، شرك است 
بدین نکته اشاره کرده ،« روایت شده » میگویم: نووي/ با به کار بردن عبارت 
که سند حدیث مذکور، ضعیف است. و همین طور نیز می باشد. بنده، این حدیث را
درآمدي بر کتاب 23 
1850 ) تخریج کرده و سبب ) « الأحاديث الضعيفة واﻟﻤوضوعة و أثرهاالسيئ ﻓﻲ الأمة » در 
ضعفش را بیان نموده ام. 
-12 مؤلف در باب شماره ي 334 که پیرامون ناپسندبودن گفتگو پس از نماز 
عشاءست، می گوید: اما در گفتگوهایی که خیر است، همچون پرداختن به مباحث 
.« علمی و... کراهیتی نیست؛ بلکه مستحب نیز می باشد 
میگویم: چه خوب بود این نکته ي مهم را هم قید می کرد که بیدار ماندن و 
گفتگوهاي پس از نماز عشاء در صورتی درست است که سبب تباهی و ضایع شدن 
واجبات عینی نگردد؛ مانند برخی از جوانان که شب امتحان تا نیمه هاي شب بیدار 
می مانند و از شدت خستگی به خواب می روند و نماز صبح را از دست می دهند. این 
شب زنده داري و بیدار ماندن اگرچه براي کسب علم است، ولی جایز نیست و 
بیش تر به عمل کسی می ماند که کاخی بنا می نهد و در عوض، شهري را ویران 
می کند؛ بلکه باید بلافاصله پس از نماز عشاء بخوابد تا بتواند براي نماز صبح برخیزد 
راست و درست  و پس از نماز صبح به مرور درس هایش بپردازد. آري! رسول الله 
ُ 
ورِهَا Ȳ مَّﺘِﻲ ﻓِﻲ بُُ» : فرموده است که 
براي امتم در صبح گاهانشان خیر و » : یعنی ؛« بوُرِكَ لأِ 
اینک که بسیاري از جوانان از این برکت غافل اند، چه خوبست که به .« برکت است 
این رهنمود نبوي عمل نماییم. 
 پیامبر » : نقل شده که  -13 در حدیث 1870 از ابی زید عمرو بن اخطب 
.« آن چه را که اتفاق افتاده و آن چه را که اتفاق خواهد افتاد، به ما گفت 
میگویم: یعنی: ما را از فتنه هاي گذشته و فتنه هایی که اتفاق خواهد افتاد، آگاه 
روایت شده، بیان گر همین نکته  ساخت؛ چنان که حدیث دیگري که از حذیفه 
صحیح خویش « کتاب الفتن » را در  است. مسلم/ نیز حدیث عمرو بن اخطب 
روایت نموده است. 
منظور از صلاة بر کشته شدگان » : -14 مؤلف پس از ذکر حدیث 1869 می گوید 
.« احد، دعا براي آنان است؛ نه نماز معروف یا نماز جنازه 
بر شهداي احد را به دعا  میگویم: نووي با این عبارت، نماز خواندن رسول الله 
کردن براي آنان معنا کرده و تصریح نموده که منظور از این روایت، خواندن نماز
24 شرح ریاض الصالحین 
جنازه بر آنان نیست؛ این، گفتار اشتباه و نادرستی ست؛ زیرا در صحیح بخاري آمده 
است: ... بر شهداي احد آن گونه نماز خواند که بر مردگان نماز می خوانند. می توانید 
ببینید « احکام جنایز » تخریج این حدیث را به پیوست عبارت تفسیري آن، در کتابم 
که از کتاب هاي شش گانه ي حدیث و دیگر کتاب ها تخریج کرده ام. 
 روایت شده که رسول الله  از ابن مسعود » : -15 در حدیث 1883 می گوید 
روایت ابوداود، ترمذي و حاکم که آن را » : و سپس در پایان می گوید .«...: فرمود 
.« صحیح دانسته است 
میگویم: گفتار مؤلف، این تصور نادرست را ایجاد می کند که ابوداود و ترمذي، 
روایت کرده اند؛ حال آن که چنین نیست؛ بلکه فقط  این حدیث را از ابن مسعود 
با سند قوي روایت کرده است و ابوداود و  حاکم/ این حدیث را از ابن مسعود 
نقل نموده اند که در سندش، راوي مجهولی ست؛  ترمذي، چنین حدیثی را از زید 
ولی شواهد دیگري جز روایت ابن مسعود براي این حدیث وجود دارد که آن را 
269/2 ) به شواهد این حدیث اشاره ) « اﻟﺘعليق الرغيب » بی اشکال می کند و بنده در 
کرده ام. [پایان گفتار آلبانی/] 
را تخریج نکرده «ǐ اضالصاﻟﺤ ɋ ر» از آن جا که علامه آلبانی/ همه ي احادیث 
است، ما با تکیه بر اقوال و دیدگاه هاي او در سایر کتاب هایش به تکمیل این عمل، 
یعنی تخریج احادیث ریاض الصالحین پرداختیم تا بدین سان همه ي تخریج انجام شده، 
منسوب به علامه آلبانی/ و برگرفته از پژوهش هاي رواییِ وي باشد و هم چنین 
اﻟﻤكتب » متن اصلی کتاب را با نسخه اي که مورد توجه علامه آلبانی/ بوده و توسط 
به چاپ رسیده، مقایسه نمودیم و در این میان از نسخه ي خطی آن نیز بهره «Ʃ الإسلا 
بردیم. گفتنی ست: این نسخه ي چاپی، دقیق ترین نسخه می باشد؛ هرچند اشتباه هاي 
چاپی اندکی در آن وجود داشت که تصحیح کردیم. 
و اما در رابطه با شرح علامه ابن عثیمین/ بدین شکل عمل نموده ایم که به 
تخریج احادیث موجود در شرح پرداخته ایم و در این میان دامنه ي تخریج خود را 
نسبت به شیوه ي خویش در تخریج احادیث متن، توسعه ي بیش تري داده ایم؛ 
بدین سان که در بیش تر موارد، در جمع آوري طرق حدیث و ذکر منابع روایی و نیز
درآمدي بر کتاب 25 
بیان علل روایت ها و احوال راویان، روش مذکور را دنبال کرده ایم و سپس خلاصه ي 
بحث و بررسی خویش را به گونه اي که خللی در پژوهش انجام شده ایجاد نگردد، 
مختصر و ذکر نموده ایم و در پاره اي از موارد نیز به اقوال آلبانی/ بسنده کرده ایم. 
این، شیوه و رویکرد ما درباره ي احادیث و آثاري ست که در صحیحین نیست؛ ولی 
در رابطه با احادیث و آثار موجود در صحیحین، ضمن ذکر صحابی حدیث، روایت 
را به صحیحین نسبت داده ایم و از بررسی و جمع آوري سایر طرق حدیث، خارج از 
روایات بخاري و مسلم رحمهما الله خودداري کرده ایم تا پانوشت کتاب، سنگین و 
طولانی نشود. ضمن این که انجام چنین عملی زمانی طولانی می طلبید. 
خود می دانید که شیخ محمد صالح العثیمین/ این شرح را به دست خویش 
ننوشته است؛ بلکه شرحی که از شیخ تقدیمتان می گردد، درس هایی ست که براي 
شاگردانش ایراد نموده و آن ها، این درس ها را از روي نوارهاي موجود، به روي کاغذ 
آورده اند. شیخ/، خود اجازه داد که این درس ها را جمع آوري و چاپ کنند. ما، 
یکی از نسخه هاي چاپ شده را براي مقایسه با شرح، انتخاب کردیم و هر جا که 
دچار مشکل شدیم، از نوارها و لوح هاي فشرده ي موجود کمک گرفتیم و در 
مواردي که احساس کردیم چیزي از قلم افتاده، همان جا به آن اشاره نمودیم. 
در مواردي که در سخن شیخ، اجمال و کلی گویی یا پوشیدگی و ابهامی وجود 
داشت که معمولاً کج اندیشان به آن علاقه و گرایش دارند، توضیح داده ایم و مطابق 
عقیده و منهج آن بزرگوار، یعنی بر اساس عقیده و منهج سلف صالح، به رفع ابهام و 
بیان منظور وي پرداخته ایم. گاهی شیخ در پاره اي از مسایل فقهی، دیدگاهی را ترجیح 
می دهد که بر خلاف قول راجح نزد سایر علماست و چون دیدگاه سایر علما را 
مطابق دلیل می بینیم، بدور از تقلید و به پیروي از دلیل، به تبیین موضوع می پردازیم و 
بر این باوریم که در هر دو صورت، چه پذیرش دیدگاه شیخ و چه رد آن، با شیخ/ 
مخالفت نکرده ایم؛ زیرا ما، پیرو دلیل هستیم. و الله رحمت کند یکی از گذشتگان 
.« کسی که مطابق دلیل عمل کند، با ما مخالفت نکرده است » : نیک را که گفته است 
ان شاءالله که شیخ در هر صورت، مأجور و سزاوار اجر و پاداش است؛ چون او از 
امامان و علماي مجتهد بوده و ما از او یاد گرفته ایم که در حد توان و بدون تقلید از
26 شرح ریاض الصالحین 
هیچ کس، کمال تلاش خود را در مباحث علمی به کار بندیم. همان طور که ازبیشتر 
.« هرگاه حدیثی صحیح باشد، مذهب ما همان است » : امامان ثابت شده که گفته اند 
شیخ محمد صالح عثیمین/ شرح ریاض الصالحین را در ششم ماه صفر سال 
1411 هجري قمري آغاز کرد و این کلاس، همه روزه پس از نماز عصر ادامه داشت. 
این شرح، چه در بیان مفاهیم احادیث و چه در بیان پاره اي از اصول و ضوابط 
اهل حق در زمینه ي نام هاي الله و صفات و افعالش، نکات ارزشمند و مفیدي در خود 
دارد و حاوي مطالبی پیرامون منهج اهل سنت و جماعت در مورد پاره اي از مسایل 
و فهم علماي  اختلافی ست که به سبب ناآگاهی و دوري امت از قرآن و سنت پیامبر 
ربانی – صحابه، تابعین و پیروان نیکشان- در میان امت اسلامی رواج یافته است. 
شایسته است که در رابطه با سایر احادیث نیز شیوه ي عمومی شیخ/ به ویژه در 
زمینه ي نام هاي الله و صفات و افعالش مورد توجه قرار گیرد؛ زیرا امام نووي/ 
پیرامون پاره اي از مسایل به خطا رفته و مانند اشعري ها به تأویل روي آورده است؛ 
حال آن که مذهب اهل سنت و جماعت، بر پذیرش اسماء و صفات ثابت شده براي 
الله، بدور از تأویل، تعطیل، تشبیه و تمثیل می باشد و این روش، به صورت مفصل در 
کتاب هایشان آمده و بیان شده است. 
ǐ مد وﻋﻠﻰ آﻟﻪ وصحبه أﺟﻤع Ņ ارك ﻋﻠﻰ نبينا Ɋ الله و Ʀ وص ǐ و اﻟﺤمد لله رب العاﻟﻤ 
محـمود بـن الجمـیـل 
خالد بن محمد عثـمان
مختصري از زندگانی امام نووي 
1277 م) - 676-631 ه .ق برابر با 1233 ) 
امام، علامه، شیخ الاسلام، فقیه، زاهد، حافظ محیی الدین ابوزکریا یحیی بن شرف 
بن مري بن حسن بن حسین بن محمد بن جمعه بن حزام نووي یا نواوي. 
وي در ماه محرم سال 631 هجري به دنیا آمد و پیش از بلوغ، فراگیري قرآن و 
در کشور سوریه چشم « حران » از روستاهاي « نوي » حفظ آن را به پایان رساند. او در 
به جهان گشود و بر اساس نام زادگاهش] نووي نامیده می شود. نووي، فراگیري قرآن 
ساکن « الرواحية » رفت و در مدرسه ي « دمشق » را در روستایش آغاز کرد و سپس به 
شد. فقه و اصول فقه، حدیث و علوم حدیث، صرف و نحو، توحید و منطق آموخت 
اقامت نمود و « مدینه ي منوره » و همراه پدرش رهسپار حج شد و یک و نیم ماه در 
امام شافعی ها در دوران خویش گشت؛ او در زمینه ي تحقیق، تهذیب، ویرایش و 
پیرایش مذهب، سرآمد دوران خود بود؛ به طوري که یاد و نامش در همه جا پیچید و 
بلندآوازه شد. از امام نووي/ کتاب هاي مشهور، سودمند و خجسته اي برجاي مانده 
است. 
پدرِ ،« حزام » نووي، خود می گوید: یکی از اجدادم بر این باور بود که نسبش به 
می رسد. « حکیم بن حزام » ، صحابی بزرگوار 
رفت و چنان که پیش تر بیان شد، در « دمشق » وي، نوزده ساله بود که با پدرش به 
مدسه ي رواحیه سکونت گزید و بی آن که سر بر بالین گذارد، دو سال در آن جا ماند و 
را حفظ کرد و « المهذب » و ربع « التنبیه » خوراکش، جیره ي مدرسه بود. در همان زمان 
این، در سال 650 هجري بود. او، نزد استادش کمال الدین اسحاق بن احمد مغربی 
تلمذ نمود؛ آن چنان که توجه و مهر استاد را به خود جلب کرد و بدین سان همواره با 
استاد بود و نفع زیادي برد. نووي/ حدود بیست سال به تحصیل و فراگیري علم 
مشغول بود تا آن که از همه ي دانش آموزان و دانشجویان هم ردیفش پیش افتاد و به
28 شرح ریاض الصالحین 
فضیلت پیش گامی در علم و عمل دست یافت و تقریباً از سال 660 ، تألیف و تصنیف 
را آغاز کرد و تا پایان عمر به این کار ارزشمند ادامه داد. 
هر روز شرح و تصحیح دوازده درس را نزد استادانش می خواند: دو درس از 
و درسی از الجمع بین صحیحین، یک درس از « المهذب » یک درس از ،« الوسیط » 
درسی در زمینه ي ،« اصلاح المنطق » یک درس از ،« اللمع » درسی از ،« صحیح مسلم » 
صرف و درسی دیگر در اصول فقه. 
ابن سینا را « قانون » وي علاقه مند فراگیري علم طب شد و بدین منظور کتاب 
خرید و تصمیم گرفت دانش پزشکی را فرابگیرد. خود، می گوید: احساس کردم دلم، 
تیره و تار شده و چند روزي نمی توانستم دست به کاري ببرم. با خود اندیشیدم و 
فکر کردم که چرا چنین حالی پیدا کرده ام تا این که پروردگار متعال در دلم انداخت 
را فروختم؛ آن گاه « قانون » که سببش، مشغول شدن به علم طب است؛ از این رو کتاب 
دلم روشن شد. 
به طور قطع فراگیري علوم پزشکی، هیچ ایرادي ندارد؛ ولی الله متعال، زمینه ي 
فراگیري دانش ارزشمند و شریف حدیث و سایر علوم اسلامی را براي نووي مقدر 
کرده بود. 
استادان او 
،« مسند احمد » ،« صحیح بخاري » . شنید « رضی بن برهان » را از « صحیح مسلم » 
سنن » ،« مسند شافعی » ،« جامع ترمذي » ،« سنن ابن ماجه » ،« سنن نسائی » ،« سنن ابی داود » 
و شرح سنت و علوم دیگر را نزد عالمان زمان خود سماع نمود و آموخت. « دارقطنی 
از میان استادانش می توان بدین افراد اشاره کرد: ابن عبدالدایم، الزین خالد، 
شیخ الشیوخ شرف الدین عبدالعزیز، قاضی عمادالدین حرستانی، ابن ابی الیسر، یحیی 
صیرفی، صدر بکري، شیخ شمس الدین ابن ابی عمر و گروهی دیگر از عالمان آن 
زمان. 
وي، علم حدیث را از گروهی از حفاظ حدیث آموخت؛ از جمله: کتاب 
خواند و شرح مسلم و بیشتر « ابی البقاء خالد نابلسی » حافظ عبدالغنی را نزد « الکمال » 
آموخت « قاضی ابی علی فتح تفلیسی » فقه (و اصول فقه) را از .« مرادي » بخاري را نزد
مختصري از زندگانی امام نووي 29 
و « امام شمس الدین عبدالرحمن بن نوح » ، « امام کمال الدین اسحاق مغربی » و نزد 
نیز به فراگیري فقه پرداخت. « عزالدین عمر بن اسعد اربیلی » 
شاگردان او 
قاضی صدرالدین سلیمان، شیخ شهاب الدین بن جعوان، شیخ علاءالدین بن 
عطار، امین الدین سالم، قاضی شهاب الدین اربدي، ابن العطار، مزي و ابن ابی الفتح و.... 
اخلاق و ویژگی هاي او 
امام أسنوي می گوید: نووي/ از عمل و زهد فراوانی برخوردار بود و صبر و 
شکیبایی زیادي در برابر سختی ها داشت؛ وي به قصد پرهیز از شبهاتی که در میوه هاي 
دمشق وجود داشت، از آن ها نمی خورد و از خوراك ناچیزي تغذیه می کرد که پدر و 
مادرش از روستا برایش می فرستادند. در شبانه روز فقط یک بار، پس از نماز عشاء 
غذاي اندکی می خورد و فقط یک بار در سحر، آب می نوشید و بر خلاف عادت 
شامی ها، با یخ، آب نمی نوشید. نووي، ازدواج نکرد و شب زنده دار بود و شب ها را در 
عبادت و تألیف سپري می کرد و توجه ویژه اي به امر به معروف و نهی از منکر داشت 
و تعاملش با حاکمان و سایر مردم، بر اساس امر به معروف و نهی از منکر بود. او، 
تألیف و تصنیف را در حدود 660 هجري آغاز کرد. 
در ریش او، تعدادي موي سفید به چشم می خورد. در همه حال به ویژه در 
بحث هاي علمی اش با فقها، آرام و متین بود. وي، سفري به منطقه ي خود نمود و 
« الخلیل » که الله آن را به مسلمانان بازگرداندَ- رفت و نیز از -« به قدس شریف » سپس 
دیدن کرد و سپس به منطقه ي خویش بازگشت و نزد پدر و مادرش بیمار شد و در 
شب چهارشنبه، چهاردهم ماه رجب سال شش صد و هفتاد و شش هجري درگذشت 
و همان جا به خاك سپرده شد. رحمت و رضوان الله بر او باد. 
تألیفات او 
الله متعال، عموم مسلمانان را از تألیفات نووي/ بهر ه مند نموده و به سبب 
اهمیت فراوان تألیفاتش در زمینه ي علوم دینی ست که با استقبال همگانی در همه 
جاي جهان اسلام، روبه رو شده است.
30 شرح ریاض الصالحین 
ة، در حدیث. ɋ عون اﻟﻨوو Ɋ 1. الأر 
2. الإرشاد ﻓﻲ أصول اﻟﺤديث، يا الإرشاد ﻓﻲ علوم اﻟﺤديث. 
3. الإرشادات إﻟﻰ بيان الأسماء اﻟﻤهمات، در متون اسانید. 
4. الأصول والضوابط ﻓﻲ اﻟﻤذهب. 
5. الإيضاح ﻓﻲ مناسک اﻟﺤج. 
.ǐ ستان العارف ȷ 6. 
7. اﻟﺘبيان ﻓﻲ آداب ﺣﻤلة القرآن. 
ازی. Ʒ ابواسحاق ش « اﻟﺘنبيهِ » ر، ﺷﺮح ɋ 8. اﻟﺘحر 
9. ﺗﺤفة الطالب اﻟﻨبيه ﻓﻰ ﺷﺮح اﻟﺘنبيه. 
غية الرائد. Ɋ 10 .ﺗﺤفة الواﻟﺪ و 
11 . كتاب اﻟﺘحقيق. 
ة من أهل الإسلام، که الﺘﺮخيص ɋ 12 .الﺘﺮخيص ﻓﻲ الإكرام بالقيام ﻟﺬوي الفضل واﻟﻤز 
اء والإعظام، ɋ والإحﺘﺮام، لا ﻋﻠﻰ الر Ʒ بالقيام لأهل الإسلام ﻋﻠﻰ جهة الﺒﺮ واﻟﺘوق 
نامیده می شود. 
اﻟﻨذير. Ʒ ﻟﻤعرفة سن البش Ʒ ب و اﻟﺘیس ɋ 13 .اﻟﺘقر 
ب الإرشاد إﻟﻰ علم الإسناد. ɋ 14 .تقر 
15 .تهذيب الأسماء واللغات. 
16 .الأذﻛﺎر (حلية الأبرار وشعار الأخيار ﻓﻲ ﺗﺨليص اﻟﺪعوات والأذﻛﺎر). 
17 .خلاصة الأحﻜﺎم ﻓﻲ مهمات السن وقواعد الإسلام. 
18 .روح اﻟﻤسائل ﻓﻲ فروع الفقه. 
.ǐ وعمدة اﻟﻤتق ǐ 19 .روضة الطاﻟﺒ 
.ǐ اض الصاﻟﺤ ɋ 20 .ر 
21 .ﺷﺮح اﻟﺠامع الصحيح (شرح بخاري تا پایان کتاب الإیمان). 
22 .عيون اﻟﻤسائل اﻟﻤهمة (عيون اﻟﻤسائل والفوائد). 
23 .غيث اﻟﻨفع ﻓﻲ القراءات السبع.
مختصري از زندگانی امام نووي 31 
24 .فضل القيام لأهل العلم واﻟﺤديث والزهد والعباد والصلحاء والقراء من أهل 
الإسلام. 
25 .اﻟﻤبهم ﻋﻠﻰ حروف اﻟﻤعجم. 
ابواسحاق شیرازي ست). «ِ المهذب » 26 .اﻟﻤجموع (که شرح 
خ الأعيان. ɋ 27 .مرآة الزمان ﻓﻲ تار 
28 .اﻟﻤنثورات وعيون اﻟﻤسائل اﻟﻤهمات. 
29 .مناسك اﻟﺤج. 
30 .اﻟﻤنهاج لﺸﺮح صحيح مسلم بن حجاج. 
ﻓﻲ الفروع. ǐ 31 .منهاج الطاﻟﺒ 
32 .طبقات الفقهاء. 
33 .اﻟﺪقائق ﻋﻠﻰ اﻟﻤنهاج. 
34 .تصحيح اﻟﺘنبيه. 
35 .اﻟﻤبهمات. 
36 .اﻟﻤقاصد. 
37 .مناقب الشافﻌﻰ. 
تﺼﺮ اﻟﺘبيان. ņ 38 . 
د. ɋ 39 .منار اﻟﻬدی ﻓﻲ الوقف والإبتدا، در زمينهی ﺗﺠو 
را در آن آورده است. « المهذب » 40 .اﻟﺘحقيق که بیش تر مطالب موجود در شرح 
41 .ﺷﺮوط الصلاة. 
رافعی ست. «ِ التهذیب » 42 .اﻟﻤنتخب که گزیده ي 
43 .رؤوس اﻟﻤسائل. 
محمد رافعی. « اﻟﻤحرر » تﺼﺮِ ņ 44 . 
45 .مقدمة ﻓﻲ الفقه. 
تﺼﺮ صحيح مسلم. ņ 46 . 
ب مسلم. ɋ 47 .تلخيص غر
32 شرح ریاض الصالحین 
48 .ﺗﺤصيل اﻟﻤنافع من كتاب اﻟﺪرر اللوامع. 
خودش. «ِ الإرشاد » تﺼﺮ كتاب ņ 49 . 
. و .... ǐ 50 .ﺣﻤلة القرآن وعمدة اﻟﻤفت 
وفات او 
نووي/ در یک سوم پایانیِ شب چهارشنبه، ماه رجب سال 676 هجري نزد 
درگذشت و فرداي آن شب به خاك سپرده شد. خبر وفاتش، « نوي » خانواده اش در 
دمشق و اطرافش را تکان داد و تأسف و تأثر شِدید مسلمانان را برانگیخت. 
قطب یونینی می گوید: زمانی که خبر وفات نووي به دمشق رسید، قاضی 
شدند تا « نوي » عزالدین محمد بن صائغ و گروهی از اطرافیان و دوستانش، رهسپار 
« فلسطین » بر قبر نووي نماز بخوانند. او، همواره آرزو داشت که مرگش در سرزمین 
باشد، و پروردگار متعال، او را به خواسته اش رساند. بیش از بیست نفر در رثا و یاد 
آن بزرگوار شعر سرودند؛ از جمله ابن ظهیر که قصیده ي بلندي برایش سرود، با این 
مطلع که: 
عز العزاء و عـم اﻟﺤـادث اﻟﺠلــــل و خــاب باﻟﻤوت ﻓﻰ تعميـرک الأمل 
واستوحشت بعدما كنت الأنيس بها و ساءها فقـدك الأسحار و الأصـل 
مصیبت بزرگ وفات تو، اتفاق افتاد و آرزوي عمر طولانی برایت، در برابر » 
مرگ به نتیجه نرسید. سحرگاهان و صبح گاهانی که با آن انس و الفت داشتی، 
.« در فقدان تو اندوهگین و دل گیر شد 
امام نووي را رحمت کند و از طرف مسلمانان به او خیر دهد و کتاب ها ، الله 
و تألیفاتی را که نوشته، در ترازوي نیکی هایش به شمار آورد تا ترازوي اعمالش، 
سنگین و سنگین تر شود. اللهم آمین. 
براي کسب اطلاعات بیشتر از زندگانی آن بزرگوار، می توانید به کتاب هاي ذیل 
مراجعه کنید: 
كشف الظنون، حاﺟﻰ خليفه.
مختصري از زندگانی امام نووي 33 
.ƪ خ اﻟﻤدارس، نعي ɋ تار 
طبقات الشافعية، أسنوی. 
فوات الوفيات، ابنشاكر الكتﺒﻰ. 
.Ʒ اﻟﺒداية واﻟﻨهاية، ابنكث 
حسن اﻟﻤحاﺿﺮة، سيوﻃﻰ. 
، بغدادی پاشا. ǐ هدية العارف 
، عمر رضا كحاﻟﻪ. ǐ معجم اﻟﻤؤلف 
، طه عبدالرؤوف سعد. ǐ اض الصاﻟﺤ ɋ ﺷﺮح ر ǐ الفتح اﻟﻤب 
.Ʀ شذرات اﻟﺬهب، ابنعماد حنب 
جوب. Ņ مد Ņ اﻟﻤوسوعة اﻟﺬهبية للعلوم الإسلامية، دكﺘﺮ فاطمه 
ية اﻟﻤیﺴﺮة. Ɋ اﻟﻤوسوعة العر
مختصري از زندگانی علامه محمد بن صالح العثیمین/ 
میلاد و زندگی خانوادگی او 
عربستان در « القصیم » یکی از شهرهاي استان « عنیزه » شیخ عثیمین/ در شهر 
27 رمضان سال 1347 هجري در خانواده اي متدین چشم به جهان گشود. وي، یک 
بار ازدواج کرد که ثمره اش، هشت فرزند- پنج پسر و سه دختر- بود. 
تحصیل علم و اساتید وي 
شیخ در فراگیري علم و دانش، روش سلف صالح را در پیش گرفت؛ بدین سان 
که ابتدا به حفظ قرآن کریم- زمانی که کودکی کم سن و سال بود- پرداخت. او، نزد 
پدربزرگ مادري اش، شیخ عبدالرحمن بن سلیمان آل دامغ/ قرآن آموخت و سپس 
در مسیر فراگیري علم با علامه ي مفسر، شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدي/ 
همراهی و مصاحبت نمود که استاد اولش به شمار می رو د و نزدش عل م توحید، 
تفسیر، حدیث و فقه فراگرفت و حدود یازده سال از او بهره ي علمی جست و از 
« ریاض » برجسته ترین شاگردان وي بود. زمانی که عثیمین براي ادامه ي تحصیل به 
رفت، نزد علامه، شیخ عبدالعزیز بن باز/ صحیح بخاري و برخی از کتاب هاي 
شیخ الاسلام ابوالعباس حرانی/ و تعدادي از کتاب هاي فقه را خواند. هنگامی که 
شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدي درگذشت، شیخ ابن عثیمین، عهده دار امامت در 
و نیز در مجمع علمی آن جا به « عنیزه » گردید و در آموزشگاه « عنیزه » مسجد جامع 
تدریس پرداخت و سپس براي تدریس به دانشکده هاي شریعت و اصول دین- 
فراخوانده شد و به -« القصیم » شاخه ي دانشگاه اسلامی امام محمد بن سعود در 
عضویت هیئت کبار علما- مرکز رسمی فتوا در عربستان سعودي- درآمد و تا پایان 
عمرش، عضو هیأت بود. از دیگر اساتیدش، می توان شیخ محمد امین بن مختار 
الجکنی الشنقیطی، شیخ علی بن محمد الصالحی و شیخ محمد بن عبدالعزیز المطوع 
را نام برد.
36 شرح ریاض الصالحین 
شاگردان شیخ 
شیخ/ توجه ویژه اي به شاگردانش داشت و دانش دوستان فراوانی از همه 
جاي دنیا براي فراگیري علم، نزدش می آمدند و این، به سبب اطمینانشان به تبحر و 
توانایی علمی شیخ و مهارتش در تدریس و نیز به سبب عطوفت آن بزرگوار نسبت 
به شاگردانش بود؛ به گونه اي که گویا همه، فرزندانش بودند. توجه ویژه ي شیخ به 
شاگردانش، او را بر آن داشت تا خوابگاه مجهزي برایشان فراهم کند که کتابخانه ي 
غنی و بزرگی، پر از کتاب هاي خطی و چاپی داشت. همچنین شیخ، وضعیت و سطح 
درسی شاگردانش را همواره پی گیري و ارزیابی می کرد؛ به طوري که در پاره اي از 
موارد به جاي اولیاي شاگردان، کارنامه ي ماهیانه ي آنان را امضا می نمود. وي، پیوسته 
شاگردانش را نصیحت می کرد که در چارچوب اطاعت از الله، از ولی امر اطاعت 
نمایند و از محبت و دعا براي او دریغ نکنند. این عالم بزرگوار، همواره مطابق 
شریعت اله ی حک م و قضاوت م ی کر د و شعای ر الهی را به پا می داشت و امر به 
معروف و نهی از منکر می نمود. 
اخلاق شیخ 
آراسته به - شیخ/ تصویر زنده اي از عالمِ عابد و آراسته به اخلاق رسول الله 
روایت شده که  اخلاق قرآنی- بود؛ همان گونه که در توصیف اخلاق پیامبر 
اخلاقش، قرآن بود. شیخ عثیمین را همه به سجایا و ارزش هاي نیک اخلاقی، حلم و 
بردباري ، متانت و وقار ، و سکو ن و آرامش می شناختند و مردم، هرجا که او را 
می دیدند، پیرامونش جمع می شدند و او را سؤال باران می کردند و حتی با 
درخواست هاي خود، او را به زحمت می انداختند؛ ولی آن بزرگوار، به گونه اي با آنان 
برخورد می کر د ک ه ه ر یک ا ز آن ها احساس می کرد تمام توجه و عنایت شیخ، 
 معطوف به اوست. شیخ، به پیروي از سرور و آقاي انسان ها، محمد مصطفی 
خویشتن را به تحمل مردم و خواسته ها و مشکلاتشان عادت داده بود و از این رو 
همواره خشم خود را فرو می برد.
مختصري از زندگانی علامه محمد بن صالح العثیمین / 37 
مذهب و روش علمی شیخ 
زاد » محمد صالح عثیمین/ پیوسته پیرو دلیل بود که این امر، در شرح وي بر 
به خوبی روشن است؛ هرچند بیشتر ترجیحاتش، مطابق دیدگاه هاي « المستقنع 
شیخ الاسلام و شاگردش ابن القیم است، ولی در پاره اي از موارد به مقتضاي دلیل، با 
آن دو مخالفت می کند. این سخن ارزشمند که با کوه هاي طلا برابري می نماید، از او 
پیش از هر عقیده و دیدگاهی، به دنبال دلیل باش و چنین نباشد » : به یادگار مانده است 
که عقیده یا دیدگاهی را برگزینی (یا پیش داوري کنی) و سپس استدلال بورزي و در 
.« پی دلیل برآیی که در این صورت، راهت را گم می کنی 
روش آموزشی وي 
شیخ، بر حفظ متون تأکید فراوانی داشت و دانش آموزانش را به حفظ متون 
مکلف می کرد و در هر درسی پی گیر این مسأله بود و در ضمن، تمام تلاش و 
توانایی اش را در شرح و تحقیق مسایل، و بیان قول راجح از میان دیدگاه هاي علما، 
به کار می بست و در این راستا به هیچ عنوان پیرو هوا و هوس نبود. همچنین در این 
میان، به توضیحات، نکات، اعتراض ها و پرسش هاي شاگردانش، خوب گوش 
می سپرد و در اثناي شرح خویش، پرسش هایی مطرح می نمود و فضاي کلاس را به 
فضاي گفتگو تبدیل می کرد و پس از شنیدن سخنان و پاسخ هاي دانش پژوهان، خود 
به پرسش ها و مسایل مورد بحث، پاسخ می گفت. 
دریافت جایزه ي جهانی ملک فیصل 
کمیته ي گزینش و انتخاب بهترین ها در ستاد جایزه ي جهانی ملک فیصل، 
جایزه ي سال 1414 هجري را به پاس تلاش هاي خجسته ي شیخ محد صالح عثیمین 
در زمینه ي خدمت به اسلام و مسلمانان، تقدیم آن بزرگوار کرد. 
بیماري شیخ 
شیخ که درود الله بر او باد، به بیماري سرطان روده مبتلا شد و به درخواست و 
پافشاري مسؤولان عربستانی، با هواپیماي ویژه- به دستور ولی عهد عربستان- براي 
درمان بیماري به آمریکا رفت. نزدیکان شیخ می گویند: تیم پزشکی آمریکایی، براي
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01
Fa sharh reyaz_al_salehin_01

More Related Content

What's hot

Surah al Fath 2021 Urdu
Surah al Fath 2021 UrduSurah al Fath 2021 Urdu
Surah al Fath 2021 UrduSHAISTA_HASAN
 
Surah ash Shoora 2021 Urdu
Surah ash Shoora 2021 UrduSurah ash Shoora 2021 Urdu
Surah ash Shoora 2021 UrduSHAISTA_HASAN
 
Surah as Saaffat 2021 Urdu
Surah as Saaffat 2021 UrduSurah as Saaffat 2021 Urdu
Surah as Saaffat 2021 UrduSHAISTA_HASAN
 
رسولان اثر محسن امیراصلانی
رسولان اثر محسن امیراصلانیرسولان اثر محسن امیراصلانی
رسولان اثر محسن امیراصلانیmohsen amiraslani
 
Surah al Muzammil 2021 Urdu
Surah al Muzammil 2021 UrduSurah al Muzammil 2021 Urdu
Surah al Muzammil 2021 UrduSHAISTA_HASAN
 
آیه ای که امنیت و سلامت می
آیه ای که امنیت و سلامت میآیه ای که امنیت و سلامت می
آیه ای که امنیت و سلامت میDr Fereidoun Dejahang
 
Surah al Hashr 2021 Urdu
Surah al Hashr 2021 UrduSurah al Hashr 2021 Urdu
Surah al Hashr 2021 UrduSHAISTA_HASAN
 
Surah adh Dhariyat 2021 Urdu
Surah adh Dhariyat 2021 UrduSurah adh Dhariyat 2021 Urdu
Surah adh Dhariyat 2021 UrduSHAISTA_HASAN
 
Surah Noor 2021 Urdu
Surah Noor 2021 UrduSurah Noor 2021 Urdu
Surah Noor 2021 UrduSHAISTA_HASAN
 
Surah as Saff 2021 Urdu
Surah as Saff 2021 UrduSurah as Saff 2021 Urdu
Surah as Saff 2021 UrduSHAISTA_HASAN
 
Surah Saba 2021 Urdu
Surah Saba 2021 UrduSurah Saba 2021 Urdu
Surah Saba 2021 UrduSHAISTA_HASAN
 
Surah al Nissa 2021 Urdu
Surah al Nissa 2021 UrduSurah al Nissa 2021 Urdu
Surah al Nissa 2021 UrduSHAISTA_HASAN
 
Surah Luqman 2021 Urdu
Surah Luqman 2021 UrduSurah Luqman 2021 Urdu
Surah Luqman 2021 UrduSHAISTA_HASAN
 
Surah Mariam 2021 Urdu
Surah Mariam 2021 UrduSurah Mariam 2021 Urdu
Surah Mariam 2021 UrduSHAISTA_HASAN
 
Surah Yaseen 2021 Urdu
Surah Yaseen 2021 UrduSurah Yaseen 2021 Urdu
Surah Yaseen 2021 UrduSHAISTA_HASAN
 
Surah al Ahzab 2021 Urdu
Surah al Ahzab 2021 UrduSurah al Ahzab 2021 Urdu
Surah al Ahzab 2021 UrduSHAISTA_HASAN
 
Surah Ankaboot 2021 Urdu
Surah Ankaboot 2021 UrduSurah Ankaboot 2021 Urdu
Surah Ankaboot 2021 UrduSHAISTA_HASAN
 
Surah al Muddaththir 2021 Urdu
Surah al Muddaththir 2021 UrduSurah al Muddaththir 2021 Urdu
Surah al Muddaththir 2021 UrduSHAISTA_HASAN
 

What's hot (20)

Surah al Fath 2021 Urdu
Surah al Fath 2021 UrduSurah al Fath 2021 Urdu
Surah al Fath 2021 Urdu
 
Surah ash Shoora 2021 Urdu
Surah ash Shoora 2021 UrduSurah ash Shoora 2021 Urdu
Surah ash Shoora 2021 Urdu
 
Surah as Saaffat 2021 Urdu
Surah as Saaffat 2021 UrduSurah as Saaffat 2021 Urdu
Surah as Saaffat 2021 Urdu
 
رسولان اثر محسن امیراصلانی
رسولان اثر محسن امیراصلانیرسولان اثر محسن امیراصلانی
رسولان اثر محسن امیراصلانی
 
جلوگیری از چشم بد
جلوگیری از چشم بدجلوگیری از چشم بد
جلوگیری از چشم بد
 
Surah Nuh 2021 Urdu
Surah Nuh 2021 UrduSurah Nuh 2021 Urdu
Surah Nuh 2021 Urdu
 
Surah al Muzammil 2021 Urdu
Surah al Muzammil 2021 UrduSurah al Muzammil 2021 Urdu
Surah al Muzammil 2021 Urdu
 
آیه ای که امنیت و سلامت می
آیه ای که امنیت و سلامت میآیه ای که امنیت و سلامت می
آیه ای که امنیت و سلامت می
 
Surah al Hashr 2021 Urdu
Surah al Hashr 2021 UrduSurah al Hashr 2021 Urdu
Surah al Hashr 2021 Urdu
 
Surah adh Dhariyat 2021 Urdu
Surah adh Dhariyat 2021 UrduSurah adh Dhariyat 2021 Urdu
Surah adh Dhariyat 2021 Urdu
 
Surah Noor 2021 Urdu
Surah Noor 2021 UrduSurah Noor 2021 Urdu
Surah Noor 2021 Urdu
 
Surah as Saff 2021 Urdu
Surah as Saff 2021 UrduSurah as Saff 2021 Urdu
Surah as Saff 2021 Urdu
 
Surah Saba 2021 Urdu
Surah Saba 2021 UrduSurah Saba 2021 Urdu
Surah Saba 2021 Urdu
 
Surah al Nissa 2021 Urdu
Surah al Nissa 2021 UrduSurah al Nissa 2021 Urdu
Surah al Nissa 2021 Urdu
 
Surah Luqman 2021 Urdu
Surah Luqman 2021 UrduSurah Luqman 2021 Urdu
Surah Luqman 2021 Urdu
 
Surah Mariam 2021 Urdu
Surah Mariam 2021 UrduSurah Mariam 2021 Urdu
Surah Mariam 2021 Urdu
 
Surah Yaseen 2021 Urdu
Surah Yaseen 2021 UrduSurah Yaseen 2021 Urdu
Surah Yaseen 2021 Urdu
 
Surah al Ahzab 2021 Urdu
Surah al Ahzab 2021 UrduSurah al Ahzab 2021 Urdu
Surah al Ahzab 2021 Urdu
 
Surah Ankaboot 2021 Urdu
Surah Ankaboot 2021 UrduSurah Ankaboot 2021 Urdu
Surah Ankaboot 2021 Urdu
 
Surah al Muddaththir 2021 Urdu
Surah al Muddaththir 2021 UrduSurah al Muddaththir 2021 Urdu
Surah al Muddaththir 2021 Urdu
 

Viewers also liked

An explanation of riyadh al saliheen - ibn Uthaymeen
An explanation of riyadh al saliheen - ibn Uthaymeen An explanation of riyadh al saliheen - ibn Uthaymeen
An explanation of riyadh al saliheen - ibn Uthaymeen Zaffer Khan
 
Bachon ke liye qasas ul quran by safdar shaeen || Australian Islamic Library
Bachon ke liye qasas ul quran by safdar shaeen || Australian Islamic LibraryBachon ke liye qasas ul quran by safdar shaeen || Australian Islamic Library
Bachon ke liye qasas ul quran by safdar shaeen || Australian Islamic LibraryMuhammad Nabeel Musharraf
 
English - Taqwiyatul imaan (Shah Ismail Shaheed) || Australian Islamic Library
English - Taqwiyatul imaan (Shah Ismail Shaheed) || Australian Islamic LibraryEnglish - Taqwiyatul imaan (Shah Ismail Shaheed) || Australian Islamic Library
English - Taqwiyatul imaan (Shah Ismail Shaheed) || Australian Islamic LibraryMuhammad Nabeel Musharraf
 
Hurmat sood per adalti biyanat || Australian Islamic Library || www.australia...
Hurmat sood per adalti biyanat || Australian Islamic Library || www.australia...Hurmat sood per adalti biyanat || Australian Islamic Library || www.australia...
Hurmat sood per adalti biyanat || Australian Islamic Library || www.australia...Muhammad Nabeel Musharraf
 
Hajj - the journey of a lifetime (ebook - uploaded by Australian Islamic Libr...
Hajj - the journey of a lifetime (ebook - uploaded by Australian Islamic Libr...Hajj - the journey of a lifetime (ebook - uploaded by Australian Islamic Libr...
Hajj - the journey of a lifetime (ebook - uploaded by Australian Islamic Libr...Muhammad Nabeel Musharraf
 
Sahih al-Masnad fi tib an Nabvi || Australian Islamic Library || www.australi...
Sahih al-Masnad fi tib an Nabvi || Australian Islamic Library || www.australi...Sahih al-Masnad fi tib an Nabvi || Australian Islamic Library || www.australi...
Sahih al-Masnad fi tib an Nabvi || Australian Islamic Library || www.australi...Muhammad Nabeel Musharraf
 
Talib E Ilm Kiya Niyyat Rakhay Maulana Mahmood Ashraf Uthmani || Australian I...
Talib E Ilm Kiya Niyyat Rakhay Maulana Mahmood Ashraf Uthmani || Australian I...Talib E Ilm Kiya Niyyat Rakhay Maulana Mahmood Ashraf Uthmani || Australian I...
Talib E Ilm Kiya Niyyat Rakhay Maulana Mahmood Ashraf Uthmani || Australian I...Muhammad Nabeel Musharraf
 
Islamic Way of Life (Syed Maudodi) || Australian Islamic Library || www.austr...
Islamic Way of Life (Syed Maudodi) || Australian Islamic Library || www.austr...Islamic Way of Life (Syed Maudodi) || Australian Islamic Library || www.austr...
Islamic Way of Life (Syed Maudodi) || Australian Islamic Library || www.austr...Muhammad Nabeel Musharraf
 
Questo e_Mohammad (PBUH) - Italian || Australian Islamic Library || www.austr...
Questo e_Mohammad (PBUH) - Italian || Australian Islamic Library || www.austr...Questo e_Mohammad (PBUH) - Italian || Australian Islamic Library || www.austr...
Questo e_Mohammad (PBUH) - Italian || Australian Islamic Library || www.austr...Muhammad Nabeel Musharraf
 
The Islamic Law and its Introduction in Pakistan (Syed Abul A'ala Mawdodi) ||...
The Islamic Law and its Introduction in Pakistan (Syed Abul A'ala Mawdodi) ||...The Islamic Law and its Introduction in Pakistan (Syed Abul A'ala Mawdodi) ||...
The Islamic Law and its Introduction in Pakistan (Syed Abul A'ala Mawdodi) ||...Muhammad Nabeel Musharraf
 

Viewers also liked (20)

An explanation of riyadh al saliheen - ibn Uthaymeen
An explanation of riyadh al saliheen - ibn Uthaymeen An explanation of riyadh al saliheen - ibn Uthaymeen
An explanation of riyadh al saliheen - ibn Uthaymeen
 
Bachon ke liye qasas ul quran by safdar shaeen || Australian Islamic Library
Bachon ke liye qasas ul quran by safdar shaeen || Australian Islamic LibraryBachon ke liye qasas ul quran by safdar shaeen || Australian Islamic Library
Bachon ke liye qasas ul quran by safdar shaeen || Australian Islamic Library
 
The signs before the day of judegment
The signs before the day of judegmentThe signs before the day of judegment
The signs before the day of judegment
 
English - Taqwiyatul imaan (Shah Ismail Shaheed) || Australian Islamic Library
English - Taqwiyatul imaan (Shah Ismail Shaheed) || Australian Islamic LibraryEnglish - Taqwiyatul imaan (Shah Ismail Shaheed) || Australian Islamic Library
English - Taqwiyatul imaan (Shah Ismail Shaheed) || Australian Islamic Library
 
Hurmat sood per adalti biyanat || Australian Islamic Library || www.australia...
Hurmat sood per adalti biyanat || Australian Islamic Library || www.australia...Hurmat sood per adalti biyanat || Australian Islamic Library || www.australia...
Hurmat sood per adalti biyanat || Australian Islamic Library || www.australia...
 
Hajj - the journey of a lifetime (ebook - uploaded by Australian Islamic Libr...
Hajj - the journey of a lifetime (ebook - uploaded by Australian Islamic Libr...Hajj - the journey of a lifetime (ebook - uploaded by Australian Islamic Libr...
Hajj - the journey of a lifetime (ebook - uploaded by Australian Islamic Libr...
 
391 barre sagheer-me-ilme-fiqah (1)
391 barre sagheer-me-ilme-fiqah (1)391 barre sagheer-me-ilme-fiqah (1)
391 barre sagheer-me-ilme-fiqah (1)
 
Sahih al-Masnad fi tib an Nabvi || Australian Islamic Library || www.australi...
Sahih al-Masnad fi tib an Nabvi || Australian Islamic Library || www.australi...Sahih al-Masnad fi tib an Nabvi || Australian Islamic Library || www.australi...
Sahih al-Masnad fi tib an Nabvi || Australian Islamic Library || www.australi...
 
Tahreer e sanbatrashedia
Tahreer e sanbatrashediaTahreer e sanbatrashedia
Tahreer e sanbatrashedia
 
Talib E Ilm Kiya Niyyat Rakhay Maulana Mahmood Ashraf Uthmani || Australian I...
Talib E Ilm Kiya Niyyat Rakhay Maulana Mahmood Ashraf Uthmani || Australian I...Talib E Ilm Kiya Niyyat Rakhay Maulana Mahmood Ashraf Uthmani || Australian I...
Talib E Ilm Kiya Niyyat Rakhay Maulana Mahmood Ashraf Uthmani || Australian I...
 
Hussami Usool al fiqh - arabic
Hussami Usool al fiqh - arabicHussami Usool al fiqh - arabic
Hussami Usool al fiqh - arabic
 
Islamic Way of Life (Syed Maudodi) || Australian Islamic Library || www.austr...
Islamic Way of Life (Syed Maudodi) || Australian Islamic Library || www.austr...Islamic Way of Life (Syed Maudodi) || Australian Islamic Library || www.austr...
Islamic Way of Life (Syed Maudodi) || Australian Islamic Library || www.austr...
 
Qafela e jannat ki alamaat
Qafela e jannat ki alamaatQafela e jannat ki alamaat
Qafela e jannat ki alamaat
 
Durar al bahiyyah - damyati - Al-shawkani
Durar al bahiyyah - damyati - Al-shawkaniDurar al bahiyyah - damyati - Al-shawkani
Durar al bahiyyah - damyati - Al-shawkani
 
Wasitiyyah
WasitiyyahWasitiyyah
Wasitiyyah
 
Aasar qayamat-urdu (1) (1)
Aasar qayamat-urdu (1) (1)Aasar qayamat-urdu (1) (1)
Aasar qayamat-urdu (1) (1)
 
Psychology
PsychologyPsychology
Psychology
 
Talkhes ul miftah
Talkhes ul miftahTalkhes ul miftah
Talkhes ul miftah
 
Questo e_Mohammad (PBUH) - Italian || Australian Islamic Library || www.austr...
Questo e_Mohammad (PBUH) - Italian || Australian Islamic Library || www.austr...Questo e_Mohammad (PBUH) - Italian || Australian Islamic Library || www.austr...
Questo e_Mohammad (PBUH) - Italian || Australian Islamic Library || www.austr...
 
The Islamic Law and its Introduction in Pakistan (Syed Abul A'ala Mawdodi) ||...
The Islamic Law and its Introduction in Pakistan (Syed Abul A'ala Mawdodi) ||...The Islamic Law and its Introduction in Pakistan (Syed Abul A'ala Mawdodi) ||...
The Islamic Law and its Introduction in Pakistan (Syed Abul A'ala Mawdodi) ||...
 

More from Muhammad Nabeel Musharraf

Welcoming your newborn - Fiqh of Aqeeqah, naming, tahneeq, circumcision and s...
Welcoming your newborn - Fiqh of Aqeeqah, naming, tahneeq, circumcision and s...Welcoming your newborn - Fiqh of Aqeeqah, naming, tahneeq, circumcision and s...
Welcoming your newborn - Fiqh of Aqeeqah, naming, tahneeq, circumcision and s...Muhammad Nabeel Musharraf
 
Hayat un Nabi - Molana Shibli Nomani || Australian Islamic Library
Hayat un Nabi - Molana Shibli Nomani || Australian Islamic LibraryHayat un Nabi - Molana Shibli Nomani || Australian Islamic Library
Hayat un Nabi - Molana Shibli Nomani || Australian Islamic LibraryMuhammad Nabeel Musharraf
 
Ummat e muslimmah ki pasti ka wahid ilaj || Australian Islamic Library
Ummat e muslimmah ki pasti ka wahid ilaj || Australian Islamic LibraryUmmat e muslimmah ki pasti ka wahid ilaj || Australian Islamic Library
Ummat e muslimmah ki pasti ka wahid ilaj || Australian Islamic LibraryMuhammad Nabeel Musharraf
 
Mubadiyat e fiqh (A basic book on Usool in Urdu Language) || Australian Islam...
Mubadiyat e fiqh (A basic book on Usool in Urdu Language) || Australian Islam...Mubadiyat e fiqh (A basic book on Usool in Urdu Language) || Australian Islam...
Mubadiyat e fiqh (A basic book on Usool in Urdu Language) || Australian Islam...Muhammad Nabeel Musharraf
 
A roadmap for studying fiqh of the four sunni schools || Australian Islamic L...
A roadmap for studying fiqh of the four sunni schools || Australian Islamic L...A roadmap for studying fiqh of the four sunni schools || Australian Islamic L...
A roadmap for studying fiqh of the four sunni schools || Australian Islamic L...Muhammad Nabeel Musharraf
 
Chehal Hadees by Mujaddid Alf Sani Sheikh Ahmed Sir Hindi R.A
Chehal Hadees by Mujaddid Alf Sani Sheikh Ahmed Sir Hindi R.AChehal Hadees by Mujaddid Alf Sani Sheikh Ahmed Sir Hindi R.A
Chehal Hadees by Mujaddid Alf Sani Sheikh Ahmed Sir Hindi R.AMuhammad Nabeel Musharraf
 
Reinvent yourself - Self help book by Yameen ud Din Ahmed || Australian Islam...
Reinvent yourself - Self help book by Yameen ud Din Ahmed || Australian Islam...Reinvent yourself - Self help book by Yameen ud Din Ahmed || Australian Islam...
Reinvent yourself - Self help book by Yameen ud Din Ahmed || Australian Islam...Muhammad Nabeel Musharraf
 
مستشرقین اور تحقیقات اسلامی || Orientalists and Islamic Research
مستشرقین اور تحقیقات اسلامی || Orientalists and Islamic Researchمستشرقین اور تحقیقات اسلامی || Orientalists and Islamic Research
مستشرقین اور تحقیقات اسلامی || Orientalists and Islamic ResearchMuhammad Nabeel Musharraf
 
The qadiani problem - Syed Abul Aala Maududi
The qadiani problem - Syed Abul Aala MaududiThe qadiani problem - Syed Abul Aala Maududi
The qadiani problem - Syed Abul Aala MaududiMuhammad Nabeel Musharraf
 
Four key concepts from the Quran - Syed Abul Aala Maududi (New design) || Aus...
Four key concepts from the Quran - Syed Abul Aala Maududi (New design) || Aus...Four key concepts from the Quran - Syed Abul Aala Maududi (New design) || Aus...
Four key concepts from the Quran - Syed Abul Aala Maududi (New design) || Aus...Muhammad Nabeel Musharraf
 
Hidayat (Maulana Syed Abul Aala Maududi) - Australian Islamic Library ھدایات ...
Hidayat (Maulana Syed Abul Aala Maududi) - Australian Islamic Library ھدایات ...Hidayat (Maulana Syed Abul Aala Maududi) - Australian Islamic Library ھدایات ...
Hidayat (Maulana Syed Abul Aala Maududi) - Australian Islamic Library ھدایات ...Muhammad Nabeel Musharraf
 
Misbah ul hadith (Dr. Hameed ullah - Punjab University, Lahore) || Australian...
Misbah ul hadith (Dr. Hameed ullah - Punjab University, Lahore) || Australian...Misbah ul hadith (Dr. Hameed ullah - Punjab University, Lahore) || Australian...
Misbah ul hadith (Dr. Hameed ullah - Punjab University, Lahore) || Australian...Muhammad Nabeel Musharraf
 
Islamic Education - Inside Vs. Outside Perspective (download ppt to read note...
Islamic Education - Inside Vs. Outside Perspective (download ppt to read note...Islamic Education - Inside Vs. Outside Perspective (download ppt to read note...
Islamic Education - Inside Vs. Outside Perspective (download ppt to read note...Muhammad Nabeel Musharraf
 
ISLAMIC STUDIES-THE INSIDE AND OUTSIDE PERSPECTIVE
ISLAMIC STUDIES-THE INSIDE AND OUTSIDE PERSPECTIVEISLAMIC STUDIES-THE INSIDE AND OUTSIDE PERSPECTIVE
ISLAMIC STUDIES-THE INSIDE AND OUTSIDE PERSPECTIVEMuhammad Nabeel Musharraf
 
Kutub e hadith ki iqsaam (کتبِ حدیث کی اقسام) muhammad nabeel musharraf
Kutub e hadith ki iqsaam  (کتبِ حدیث کی اقسام)  muhammad nabeel musharrafKutub e hadith ki iqsaam  (کتبِ حدیث کی اقسام)  muhammad nabeel musharraf
Kutub e hadith ki iqsaam (کتبِ حدیث کی اقسام) muhammad nabeel musharrafMuhammad Nabeel Musharraf
 

More from Muhammad Nabeel Musharraf (20)

Welcoming your newborn - Fiqh of Aqeeqah, naming, tahneeq, circumcision and s...
Welcoming your newborn - Fiqh of Aqeeqah, naming, tahneeq, circumcision and s...Welcoming your newborn - Fiqh of Aqeeqah, naming, tahneeq, circumcision and s...
Welcoming your newborn - Fiqh of Aqeeqah, naming, tahneeq, circumcision and s...
 
Hayat un Nabi - Molana Shibli Nomani || Australian Islamic Library
Hayat un Nabi - Molana Shibli Nomani || Australian Islamic LibraryHayat un Nabi - Molana Shibli Nomani || Australian Islamic Library
Hayat un Nabi - Molana Shibli Nomani || Australian Islamic Library
 
Ummat e muslimmah ki pasti ka wahid ilaj || Australian Islamic Library
Ummat e muslimmah ki pasti ka wahid ilaj || Australian Islamic LibraryUmmat e muslimmah ki pasti ka wahid ilaj || Australian Islamic Library
Ummat e muslimmah ki pasti ka wahid ilaj || Australian Islamic Library
 
Mubadiyat e fiqh (A basic book on Usool in Urdu Language) || Australian Islam...
Mubadiyat e fiqh (A basic book on Usool in Urdu Language) || Australian Islam...Mubadiyat e fiqh (A basic book on Usool in Urdu Language) || Australian Islam...
Mubadiyat e fiqh (A basic book on Usool in Urdu Language) || Australian Islam...
 
A roadmap for studying fiqh of the four sunni schools || Australian Islamic L...
A roadmap for studying fiqh of the four sunni schools || Australian Islamic L...A roadmap for studying fiqh of the four sunni schools || Australian Islamic L...
A roadmap for studying fiqh of the four sunni schools || Australian Islamic L...
 
English a geographical_history_of_the_quran
English a geographical_history_of_the_quranEnglish a geographical_history_of_the_quran
English a geographical_history_of_the_quran
 
Takhasus fil hadith ki zaroorat
Takhasus fil hadith ki zarooratTakhasus fil hadith ki zaroorat
Takhasus fil hadith ki zaroorat
 
Chehal Hadees by Mujaddid Alf Sani Sheikh Ahmed Sir Hindi R.A
Chehal Hadees by Mujaddid Alf Sani Sheikh Ahmed Sir Hindi R.AChehal Hadees by Mujaddid Alf Sani Sheikh Ahmed Sir Hindi R.A
Chehal Hadees by Mujaddid Alf Sani Sheikh Ahmed Sir Hindi R.A
 
Reinvent yourself - Self help book by Yameen ud Din Ahmed || Australian Islam...
Reinvent yourself - Self help book by Yameen ud Din Ahmed || Australian Islam...Reinvent yourself - Self help book by Yameen ud Din Ahmed || Australian Islam...
Reinvent yourself - Self help book by Yameen ud Din Ahmed || Australian Islam...
 
مستشرقین اور تحقیقات اسلامی || Orientalists and Islamic Research
مستشرقین اور تحقیقات اسلامی || Orientalists and Islamic Researchمستشرقین اور تحقیقات اسلامی || Orientalists and Islamic Research
مستشرقین اور تحقیقات اسلامی || Orientalists and Islamic Research
 
The qadiani problem - Syed Abul Aala Maududi
The qadiani problem - Syed Abul Aala MaududiThe qadiani problem - Syed Abul Aala Maududi
The qadiani problem - Syed Abul Aala Maududi
 
Four key concepts from the Quran - Syed Abul Aala Maududi (New design) || Aus...
Four key concepts from the Quran - Syed Abul Aala Maududi (New design) || Aus...Four key concepts from the Quran - Syed Abul Aala Maududi (New design) || Aus...
Four key concepts from the Quran - Syed Abul Aala Maududi (New design) || Aus...
 
Hidayat (Maulana Syed Abul Aala Maududi) - Australian Islamic Library ھدایات ...
Hidayat (Maulana Syed Abul Aala Maududi) - Australian Islamic Library ھدایات ...Hidayat (Maulana Syed Abul Aala Maududi) - Australian Islamic Library ھدایات ...
Hidayat (Maulana Syed Abul Aala Maududi) - Australian Islamic Library ھدایات ...
 
Misbah ul hadith (Dr. Hameed ullah - Punjab University, Lahore) || Australian...
Misbah ul hadith (Dr. Hameed ullah - Punjab University, Lahore) || Australian...Misbah ul hadith (Dr. Hameed ullah - Punjab University, Lahore) || Australian...
Misbah ul hadith (Dr. Hameed ullah - Punjab University, Lahore) || Australian...
 
Arab-o-hind eahd nabvi main
Arab-o-hind eahd nabvi mainArab-o-hind eahd nabvi main
Arab-o-hind eahd nabvi main
 
Islamic Education - Inside Vs. Outside Perspective (download ppt to read note...
Islamic Education - Inside Vs. Outside Perspective (download ppt to read note...Islamic Education - Inside Vs. Outside Perspective (download ppt to read note...
Islamic Education - Inside Vs. Outside Perspective (download ppt to read note...
 
ISLAMIC STUDIES-THE INSIDE AND OUTSIDE PERSPECTIVE
ISLAMIC STUDIES-THE INSIDE AND OUTSIDE PERSPECTIVEISLAMIC STUDIES-THE INSIDE AND OUTSIDE PERSPECTIVE
ISLAMIC STUDIES-THE INSIDE AND OUTSIDE PERSPECTIVE
 
Kutub e hadith ki iqsaam (کتبِ حدیث کی اقسام) muhammad nabeel musharraf
Kutub e hadith ki iqsaam  (کتبِ حدیث کی اقسام)  muhammad nabeel musharrafKutub e hadith ki iqsaam  (کتبِ حدیث کی اقسام)  muhammad nabeel musharraf
Kutub e hadith ki iqsaam (کتبِ حدیث کی اقسام) muhammad nabeel musharraf
 
Tarjuma ke usool
Tarjuma ke usoolTarjuma ke usool
Tarjuma ke usool
 
109580737 introduction-darul-uloom-karachi
109580737 introduction-darul-uloom-karachi109580737 introduction-darul-uloom-karachi
109580737 introduction-darul-uloom-karachi
 

Fa sharh reyaz_al_salehin_01

  • 1. امام ابوزکریا یحیی بن شرف نووي/ 676-631 هـ) ) شرح ریاض الصالحین (1) شرح و توضیح: علامه محمد بن صالح العثیمین/ با مقدمه و تعلیقاتی از: علامه محمد ناصرالدین آلبانی/ ترجمه و نگارش: محمد ابراهیم کیانی
  • 2.
  • 3. فهرست مطالب درآمدي بر کتاب ....................................................................................... 3 مختصري از زندگانی امام نووي .............................................................. 27 استادان او. .................................................................................................. 28 شاگردان او. ................................................................................................ 29 اخلاق و ویژگی هاي او ............................................................................... 29 تألیفات او .................................................................................................. 29 وفات او ..................................................................................................... 32 مختصري از زندگانی علامه محمد بن صالح العثیمین/ .......................... 35 میلاد و زندگی خانوادگی او ....................................................................... 35 تحصیل علم و اساتید وي ........................................................................... 35 شاگردان شیخ ............................................................................................. 36 اخلاق شیخ ................................................................................................ 36 مذهب و روش علمی شیخ ......................................................................... 37 روش آموزشی وي ..................................................................................... 37 دریافت جایزه ي جهانی ملک فیصل. ........................................................... 37 بیماري شیخ. ............................................................................................... 37 وفات شیخ ................................................................................................. 38 مقدمه ي مؤلف ....................................................................................... 39 -1 باب: اخلاص و داشتن نیت در همه ي کارها و سخنان، و احوال پنهان و آشکار ................................................................................................... 43 -2 باب: توبه ...................................................................................... 103
  • 4. 2 شرح ریاض الصالحین -3 باب: صبر ...................................................................................... 151 -4 باب: صدق و راستی ...................................................................... 249 و رسیدگی به اعمال خویش) .......... 311  -5 باب: مراقبت (توجه به خداوند -6 باب: تقوا ....................................................................................... 493 -7 باب: یقین و توکل .......................................................................... 519 -8 باب: استقامت ............................................................................... 553 -9 باب: تفکر در عظمت آفرینش و آفریده هاي خداوندي؛ و ناپایداري دنیا و سختی هاي وحشت انگیز قیامت و خودسازي و تهذیب نفس و پرورش آن بر استقامت ............................................................................................. 563 -10 باب: تعجیل در انجام کارهاي نیک و تشویق به این که باید تصمیم هاي نیک را هرچه زودتر و با جدیت و بدون دودلی عملی ساخت ................... 579
  • 5.  درآمدي بر کتاب ستغفرُهُ ونعوذ باللهِ مِنْ ﺷﺮور أنفسِنا ومِن سي ئِّاتِ Ⱥ ستعينُهُ و Ⱥ مَدُهُ و Ĵ إنّ اﻟﺤمدَ للهِ إلاّ اللهُ وحده ę أعماﻟِﻨا مَن يهدِهِ اللهُ فلاَ مُضِلَّ ﻟَﻪُ وَمَن يضُْلِلْ فلا هاديَ ﻟَﻪُ وأشهدُ أن لا مّدا عبدُهُ ورسوﻟﻪُ Ņ كَ ﻟﻪُ وأشهدُ أنَّ ɋ لا ﺷﺮ از آن دست کتاب هایی ست که در حال حاضر رواج و « ریاض الصالحین » کتاب جایگاه ویژه اي نزد عموم مسلمانان یافته است؛ از این رو علما و دانشمندان علوم اسلامی، توجه خاصی به آن نموده اند که در رأسشان می توان به علامه محمد ناصرالدین آلبانی/ محدث برجسته و یاریگر کتاب و سنت بر اساس فهم سلف صالح اشاره کرد که تخریج و تحقیق بسیاري از احادیث کتاب یادشده را در کارنامه ي علمی خود دارد؛ چنان که توضیحات و پانوشت هاي مهمی بر این کتاب نگاشته است. البته آن بزرگوار، همه ي احادیث کتاب را تخریج نکرده و خود، در نشست هایی که ضبط شده، به پاره اي از اسباب و عوامل عدم تخریج همه ي احادیث اشاره نموده است. به دنبال این کار ارزشمند، علامه ي « ریاض الصالحین » کتاب اصولی و فقیه بزرگوار، استاد محمد بن صالح العثیمین/ نیز با روش علمیِ متمایز، آسان و روان خویش به شرح بخش فراوانی از احادیث این کتاب پرداخته است؛ به گونه اي که امکان استفاده از آن براي عموم مسلمانان وجود دارد و در عین حال هیچ دانش پژوهی از آن بی نیاز نیست. در کتابی که پیش رو دارید، تلاش علمی این دو عالم بزرگوار را در کنار متن اصلی گردآورنده- امام نووي/- با هم جمع کرده ایم تا خواننده ي گرامی بتواند با
  • 6. 4 شرح ریاض الصالحین خاطري آسوده، به طور هم زمان و بدون این که ناگزیر شود چندین نسخه از کتاب ریاض الصالحین را پیش رویش قرار دهد، از متن، تخریج و شرح این کتاب بهره ببرد. هم چنین براي افزایش میزان بهره بري خواننده ي کتاب، مقدمه ي شیخ آلبانی/ ر ا ک ه حاو ي نکات مفیدي ست، د ر ای ن مقدم ه گنجانده ایم و از پروردگار متعال مسألت داریم که به این عالم بزرگوار پاداش نیک عنایت فرماید. شیخ آلبانی/ می گوید: هنگام تحقیق ریاض الصالحین چندین نکته برایم روشن شد که در پانوشت ها به پاره اي از آن ها اشاره کرده ام و در این مقدمه به نکات باقی مانده می پردازم: نکته ي اول از این رو تصمیم گرفتم ...» : -1 امام نووي/ در پایان مقدمه ي کتاب می گوید .« مختصري از احادیث صحیح را جمع آوري کنم بنده درباره ي این سخن نووي/ به بیان دو نکته می پردازم: اول این که منظورش از حدیث صحیح، حدیث قوي ست که شامل حسن و فراتر از آن می شود؛ بر اساس همان تعریفی که در گذشته از سوي نخستین علماي حدیث درباره ي حدیث صحیح ارائه شده است و این، پیش از آن صورت گرفته که ترمذي/ به پیروي از استادش بخاري/ حدیث مورد قبول را به صحیح و حسن تقسیم بندي نماید. البته تعریف نخست که نووي/ به کار برده، درست است و و « ادته ɋ وز Ʒ صحيح اﻟﺠامع الصغ » اشکالی ندارد؛ و بنده در بسیاري از تألیفاتم هم چون سلسلة » و « صحيح أﺑﻰداود » که ب ه چاپ رسید ه و نی ز د ر « صحيح الﻜﻠم الطيب » و... به همین منوال عمل کرده ام. البته ناگفته نماند که « الأحاديث الصحيحة تقسیم بندي ترمذي، صحیح تر و دقیق تر می باشد. و اما نکته ي دیگر، این که منظور نووي/ از گردآوري احادیث صحیح، این بوده که بیشتر، احادیث صحیح را جمع آوري نموده، نه این که همه ي احادیث موجود در ریاض الصالحین صحیح است. بنده، از گذشته هاي دور می دانستم که در آن، احادیث ضعیفی وجود دارد و چون به تحقیق و بررسی دقیق کتاب پرداختم، دریافتم که تعداد احادیث ضعیف موجود در آن، بیش از تعدادي ست که گمانش را داشتم؛ چنان که
  • 7. درآمدي بر کتاب 5 می توانید در پانوشت ها مشاهده کنید و در این مقدمه نیز احادیث ضعیف ریاض ،347 ،292 ،201 ، الصالحین را برمی شماریم و به شماره ي آن ها اشاره می کنیم: ( 67 717 که تکرار حدیث 378 ، 601 ، 589 ،583 ، 524 ،490 ،486 ، 413 ، 378 ، 363 ،1067 ،1007 ،954 ،951 ،917 ،896 ،895 ،894 ،834 ،802 ،794 ، می باشد، 736 ،1731 ، 1686 ، 1679 ، 1654 ، 1649 ، 1585 ، 1577 ، 1547 ، 1501 ، 1402 ، 1393 .(1882 ،1863 به گمان بنده عذر مؤلف را باید پذیرفت که با وجود اشتیاق وافرش به گردآوري احادیث صحیح، به احادیث ضعیف دچار شده است؛ زیرابیشتر به تصحیح و تحسین ترمذي/ و سکوت ابوداود/ درباره ي احادیث اعتماد کرده و خود، در مقدمه ي و روایت سنن أبی داود را ...» : بدین نکته تصریح نموده و گفته است « الأذکار » کتابش این در حالی ست .« آورده ایم که با اسناد جید نقل کرده و آن را ضعیف ندانسته است که امام نووي/، خود به تحقیق و بررسی این روایات نپرداخته و به دیدگاه ترمذي و ابوداود رحمهما الله بسنده نموده است. و این، روشی ست که بیشتر فقهاي متأخر در پرداختن به احادیث در پیش گرفته اند و کمترکسی از آنان، یکایک احادیث را مورد نقد و پردازش قرار داده است؛ مانند ابن حجر/ که در برخی از کتاب هایش چنین رویکردي دارد و به بررسی یکایک احادیث می پردازد. در میان متأخرین و کسانی که پس از ابن حجر/ آمده اند، کمتر کسی یافت می شود که چنین روي کردي داشته باشد. البته نووي در مواردي که به نکته ي خاصی درباره ي سند حدیثی پی برده، به بیان علت و ضعف آن پرداخته است؛ از این رو امکان دارد عذر دیگري داشته و اما » : به آن تصریح نموده و گفته است « الأذﻛﺎر » است؛ چنان که خود، در مقدمه ي و امثال آن « سن » روایاتی را که در صحیحین (بخاري و مسلم) نیامده، به کتاب هاي پیوست می دهم و در بیشتر موارد به بیان صحت و حسن یا ضعف آن- در صورتی که ضعیف باشد- می پردازم و در پاره اي از موارد از بیان صحت، حسن و ضعف آن .« خودداري می کنم بنده براي کسی که می خواهد به تحقیق و بررسی در این علم ارزشمند بپردازد، شایسته نمی دانم که به آن چه گفتیم، بسنده نماید؛ بلکه:
  • 8. 6 شرح ریاض الصالحین چه خوبست به مفهوم سکوت ابوداود درباره ي پاره اي از احادیث توجه نماید؛ زیرا روایاتی که شخص ابوداود/ نقل کرده و درباره اش سکوت نموده، گوناگون است؛ چنان که با مقداري تأمل و دقت نظر و نیز تطبیق چنین روایاتی با سنن ابی داود، این نکته واضح و روشن می شود که هر روایتی که او درباره اش سکوت نموده، لزوماً نزدش حسن نبوده و سکوتش از آن رو و بدین معناست که شدت ضعف روایت، زیاد نیست. و این، تنها نکته اي ست که می توان پیرامون این موضوع مطرح کرد. آن را مورد نقد و پردازش قرار « ضعيف أﺑﻰداود » همان طور که در مقدمه ي کتابم داده ام و حافظ ابن حجر عسقلانی/ نی ز همی ن گرایش ر ا دار د و این ، ب ه سبب سن » فراوانی احادیث ضعیفی ست که در مقایسه با مجموع احادیث موجود در سن » آمده، تعداد احادیث موجود در « بɋ اﻟﺘدر » یافت می شود؛ و چنان که در « أﺑﻰداود ضعيف » به 4800 حدیث می رسد. شمار احادیث ضعیفی که در کتابم « أﺑﻰداود به بیان ضعف آن پرداخته ام، بیش از 300 حدیث است و این، مربوط به ثلث « أﺑﻰداود می باشد که تا کتاب المناسک بررسی کرده ام و « سن أﺑﻰداود » (یک سوم) کتاب مجموع احادیث ضعیف کتاب یادشده به حدود 1000 حدیث می رسد. به همین علت ابوداود به ضعف این روایت، تصریح » : است که نووي در پاره اي از موارد می گوید .« نکرده است؛ زیرا کاملاً واضح و روشن می باشد بدین نکته اشاره کرده و از تساهل « الترغيب والترهيب » منذري/ نیز در کتاب ابوداود/ در زمینه ي بیان ضعف بسیاري از روایت ها سخن گفته است. این جاست که روشن می شود برخی، درباره ي سکوت ابوداود یا تحسین وي اﻟﺘاج اﻟﺠامع » دچار اشتباه می گردند؛ چنان که بسیاري از متأخران مانند صاحب دچار اشتباه شده اند. « للأصول -2 در تحسین و تصحیح ترمذي/ نیز تساهل فراوانی صورت گرفته است. از « جامع الﺘﺮمذی » ذهبی گوید: رتبه و جایگاه » : می گوید « بɋ اﻟﺘدر » سیوطی در أبی داود و نسائی کمتر و پایین تر است؛ زیرا ترمذي، حدیث مصلوب و کلبی و « سن » یعنی این ها به کذب و دروغ گویی متهم اند و کثیر بن ؛« امثال آن دو را آورده است
  • 9. درآمدي بر کتاب 7 عبدالله بن عمرو بن عوف مزنی نیز جزو متهمان به کذب و دروغ گویی ست؛ شافعی و ولی با ؛« یکی از ارکان و پایه هاي کذب به شمار می رود » : ابوداود درباره اش گفته اند این حال نه تنها ترمذي از او حدیث، روایت کرده، بلکه روایتش را صحیح دانسته ترمذي/ این » : در بخشی از شرح حال وي می گوید « ان LJ اﻟﻤ » است. ذهبی در "ǐ حدیثش را روایت کرده که: مُسْلِمَِالْ ǐَْȨ زٌ َحُ جَائِ"الصُّلْ و آن را صحیح دانسته است؛ .« از این رو علما، تصحیح ترمذي را معتبر نمی دانند بنابراین هر پژوهش گري باید آن چه را که ابوداود، درباره اش سکوت نموده یا ترمذي آن را صحیح و حسن دانسته است، مورد بررسی قرار دهد؛ زیرا در روایات هر دو، راویان ضعیف به کثرت مشاهده می شوند. بنده در تخریج و تحقیق این کتاب و نگارش پانوشت هاي آن ، همی ن رویکرد را داشته ام و این، نزد من از مهم ترین کارهایی ست که باید مورد توجه قرار گیرد. درباره ي بیشتر احادیث کتاب، به صورت مختصر در جایش سخن گفته ام و در اندکی از موارد سخنی به میان نیاورده و اظهار نظر نکرده ام؛ از این رو مناسب دیدم که در مقدمه، جهت جبران مافات و تکمیل فایده به توضیح چند نکته بپردازم: -1 نگارنده درباره ي حدیث شماره ي 201 که در موضوع برحذرداشتن از ابوداود و ترمذي، آن را روایت کرده اند و » : هم نشینی با بدکاران است، می گوید .« ترمذي، آن را حسن دانسته است می گویم: در این روایت، اشکال روشنی وجود دارد؛ زیرا مدارش بر ابوعبیده بن عبدالله بن مسعود استوار است و او، همان طور که ترمذي/ بارها گفته است، از پدرش حدیث نشنیده و از این رو روایت مذکور، منقطع می باشد. بنده در کتابم شماره ي 1105 به تفصیل ، « الأحاديث الضعيفة واﻟﻤوضوعة وأثرها السیء ﻓﻲ الأمة » پیرامون این موضوع سخن گفته ام. ترمذي، آن را روایت کرده و گفته است: حدیث » : -2 حدیث شماره ي 486 .« صحیحی ست بنده می گویم: بلکه حدیث ضعیفی ست. در سندش دو راوي ضعیف وجود دارد. شماره ي 1063 بیان کرده ام. « الأحاديث الضعيفة واﻟﻤوضوعة » چنان که در
  • 10. 8 شرح ریاض الصالحین می باشد؛  -3 حدیث شماره ي 894 که در موضوع بوسیدن دست و پاي پیامبر .« ترمذي و دیگران با سند هاي صحیح، روایتش کرده اند » می گویم: ترمذي و دیگران، تنها یک سند دارند که در ادامه ي بحث (در نکته ي دوم) به تفصیل، پیرامون این گفتار مؤلف/ سخن خواهیم گفت. ضمن این که در سند این روایت، شخصی به نام عبدالله بن سلمه- به کسر لام- وجود دارد که درباره ي  درباره اش اختلاف است. عبدالله بن سلمه ي مرادي، راوي حدیث علی ممنوعیت تلاوت قرآن در حال جنابت است و بسیاري از حفاظ و محققان حدیث از جمله: احمد و شافعی و بخاري و... او را ضعیف دانسته اند؛ چنان که شخص مؤلف نیز به تضعیف وي از سوي محققان حدیث تصریح کرده است. می توانید بحث به شماره ي 30 مشاهده کنید. زیلعی در « ضعيف أﺑﻰداود » تفصیلی این موضوع را در 258/4 ) از نسائی نقل کرده که درباره ي حدیث ترمذي گفته است: ) « نصب الراية » منذري، گفته است: وي، آن را از ناحیه ي عبدالله » : و می گوید .« حدیث منکرَي ست » .« بن سلمه منکَر دانسته که درباره اش اشکال ها و سخنانی گفته شده است نا يَدَهُ ِّ فدَ نَونَْا منِ اﻟﻨﺒﻲَّ » ؛ -4 حدیث شماره ي 895« قَبَّلْ ȯَ به پیامبر » : ؛ یعنی روایت ابوداود] ] .« نزدیک شدیم و دستش را بوسیدیم می گویم: در سند این روایت، یزید بن ابی زیاد هاشمی ست که حافظ درباره اش ضعیف است؛ و چون پا به سن گذاشت، دچار دگرگونی و تغییر حال شد » : می گوید .« و به او سخنان را تلقین می کردند هَُ Ɋ رُُّ ثوْ ĥَ  قَام إﻟﻴْهِ اﻟﻨَّﺒِﻲُّ ȯَ» : -5 حدیث شماره ي 896 ؛ در این روایت آمده است در حالی که جامه اش را می کشید، به سویش  پیامبر » : یعنی ؛ «َ بَلَّه Ȱ تْنقََهَ وَȭ فاَ ترمذي، روایتش کرده و آن را ] .« برخاست، او را در آغوش گرفت و او را بوسید حسن دانسته است.] می گویم: در سند این روایت، محمد بن اسحاق است که به تدلیس مشهور می باشد.
  • 11. درآمدي بر کتاب 9 لَ » ؛ -6 حدیث شماره ي 1103«َ وَسِّطُوا الإمَامَ، وَسُدُّوا اﻟﺨلَ امام را وسط » : ؛ یعنی روایت ابوداود] ] .« قرار دهید و فاصله ها را پر کنید شماره ي 105 بیان کرده ام، در سند « ضعيف أﺑﻰداود » می گویم: همان طور که در این روایت دو راوي ناشناخته هستند؛ ولی نیمه ي دوم روایت مذکور، شاهدي از حدیث ابن عمر$ دارد. این روایت نز د مؤلف، صحیح است. به حدیث شماره ي 1098 همین کتاب رجوع کنید. َ حدیث 1028 سُورَةِ شماره ي مَنْ حَفِظَ عَﺸْﺮَ آياَتٍ مِنْ أ وَّلِ الكَ» ؛ هْفِ -7 عُصِمَ مِنَ کسی که ده آیه از » : روایت مسلم] یعنی ] « رواية: مِنْ آخِرِ سُورَةِ الكَهْفِ ș اﻟﺪَّجَّالِ؛ و و در روایت .« ابتداي سوره ي کهف حفظ کند، از فتنه ي "دجال" درامان می ماند .«... کسی که ده آیه ي پایانی سوره ي کهف را حفظ کند » : دیگري آمده است می گویم: روایت دیگر که به فضیلت حفظ ده آیه ي پایانی سوره ي کهف اشاره دارد، روایت شاذ و غریبی ست و روایت ثابت، همان روایت نخست می باشد که در آن، به فضیلت حفظ ده آیه از ابتداي سوره ي کهف اشاره شده است؛ چنان که در شماره ي 582 تحقیق و بررسی نموده ام. و حدیث « سلسلة الأحاديث الصحيحة » به شماره ي 1817 در همین کتاب، شاهد و دلیلی بر ثبوت روایت  نواس بن سمعان » : نخست می باشد. همان طور که در حدیث نواس آمده است ْ م، فَلْيَقْرَأ Ȳ ه مِنُْȠ مَنْ أدْرََȯَ هرکس از شما دجال را ببیند، نخستین آیه هاي » : یعنی ؛« عَلَيْهِ فَوَاتِحَ سُورةِ الْكَهْف .« سوره ي کهف را بر او بخواند ǐ عَتَِْ...» ؛ -8 حدیث شماره ي 1128Ƞ رَِْ  پیامبر » : یعنی ؛« قبَلَ العَﺼْﺮ Ƨ ﻛﺎَنَ يصَُِّ این روایت را ابوداود با سند صحیح ] .« پیش از عصر، دو رکعت نماز به جا می آورد نقل کرده است.] ǐ عتََْ» می گویم: بلکه این روایت با لفظ«ْ Ƞ رَ ، روایت شاذ و غریبی است و با لفظ . شماره ي 235 « ضعيف أﺑﻰداود » : ثابت شده است. نگا « عات Ƞ ع ر Ɋ أر » ونَ ﻋَﻠﻰَ » :& -9 حدیث شماره ي 1101 ؛ روایت عایشهتَهُ يصَُلُّ Ȳ إنَّ اللهَ وَمَلاَئَِ الله و فرشتگانش بر کسانی که در سمت راست صف ها » : یعنی ؛« ميَاَمنِ الصفُّوُف
  • 12. 10 شرح ریاض الصالحین نووي گوید: روایت ابوداود با اسنادي که مطابق شرط ] .« هستند، درود می فرستند مسلم است و در سندش شخصی وجود دارد که درباره ي ثقه بودنش اختلاف نظر است.] می گویم: آن شخص، اسامه بن زید لیثی ست و دیدگاه نهایی عالمان و محققان و ناقدان حدیث بر این است که اگر در روایتش مخالفت نکند، حدیثش، حسن است و از این رو گروهی از حفاظ حدیث، روایتش را حسن دانسته اند. البته این روایت، شاذ یا منکرَ می باشد؛ زیرا تنها ثقه اي که روایتش کرده، معاویه بن هشام است و او از لحاظ حفظ، ضعیف می باشد و روایت ثابت، همان روایتی ست که بیهقی با این لفظ « ﻋَﻠﻰَ اﻟَّﺬ الله و فرشتگانش بر کسانی که » : ؛ یعنی « مشﻜﺎة » چنان که در تعلیقی که بر .« صف ها را به هم وصل می کنند، درود می فرستند ونَ الصُّفُوفَ ...» : آورده استيِنَ يصَِلُ ضعيف » : شماره ي 1096 ؛ و نیز ،« اﻟﻤشﻜﺎة » : نوشته ام، این نکته را یادآوري کرده ام. نگا . شماره ي 680 ،« صحيح أﺑﻰداود » شماره ي 153 و ،« أﺑﻰداود قْﻀَﻰ الصَّلاةُ ȩ أنْ ُ » ؛ -10 حدیث شماره ي 1164ﻟَﻰلِْسَ الإمَامُ إِ؛« ĥ أنْ َǐَْȨ مَا َƭَِ ساعت اجابت دعا در روز جمعه) در فاصله ي نشستن امام - بر منبر- تا پایان )» : یعنی روایت مسلم] ] .« نماز است  می گویم: امامان حدیث از جمله امام دارقطنی، ارجاع آن را به ابوموسی اشعري شماره ي 193 شرح داده ام. « ضعيف أﺑﻰداود » صحیح دانسته اند. این نکته را در ة ب » ؛ -11 حدیث شماره ي 1187 الصَّلاَيفَْتتَحِِفلَ رَْ روایت مسلم] ] ؛ِ«ǐ خفَيِفتََْǐ عْتََْȠ .« هرگاه یکی از شما براي نماز شب برخاست، نماز را با دو رکعت کوتاه آغاز کند » : یعنی شماره ي 240 آورده ام، روایتی که چنین « ضعيف أﺑﻰداود » می گویم: همان طور که در مطرح می کند، روایت شاذ و غریبی ست؛  عملی را در قالب گفتار و فرموده ي پیامبر بلکه روایت درست، همان روایتی ست که سایر امامان حدیث غیر از مسلم/ به صورت نقل کرده اند، نه گفتارش.  به عنوان عمل پیامبر  مرفوع از ابوهریره
  • 13. درآمدي بر کتاب 11 » ؛ -12 حدیث شماره ي 1243« أحَبُّ عِبَادِي إﻟَﻲَّ أعْجَلُهُمْ فِطْراً . [ترمذي، روایتش محبوب ترین بندگانم ...» : کرده و آن را حدیثی حسن دانسته است.] ترجمه ي حدیث .« نزد من کسانی هستند که زودتر از دیگران- در ابتداي وقت- افطار می کنند می گویم: حسن دانستن این روایت، خالی از اشکال نیست؛ زیرا مدار سند این حدیث، بر قره بن عبدالرحمن استوار است و او به سبب ضعف حافظه در شمار حدیث ،« ج أحاديث منار السبيل ɋ إرواء الغليل ﻓﻰ ﺗﺨر » راویان ضعیف قرار دارد. بنده در شماره ي 2 به تفصیل اقوال علما را درباره ي جرح وي آورده ام. .« مجیبه ي باهلی » -13 حدیث شماره ي 1256 به نقل از اﻟﺘعليق الرغيب ﻋﻠﻰ الﺘﺮغيب » می گویم: سندش، ضعیف است؛ همان طور که در 82/2 ) بیان کرده ام. ) « والﺘﺮغيب -14 حدیث شماره ي 1450 ؛ ترمذي، روایتش کرده و آن را حسن دانسته است. می گویم: در سندش راوي ناشناخته اي است؛ چنان که در تعلیق و پانوشتی که بر ص 27 نوشته ام ، و نیز در ردي که بر شیخ حبشی نگاشته ام، به توضیح « الﻜﻠم الطيب » علت ضعف حدیث پرداخته ام. البته اصل حدیث بی آن که ذکري از هسته هاي خرما (النوي) یا دانه هاي ریگ (الحصی) در میان باشد، صحیح است و امام مسلم/ در صحیح خویش از ام المؤمنین، جویریه& روایتش کرده است. -15 حدیث شماره ي 1495 ؛ [ترمذي، روایتش نموده و آن را حسن دانسته است.] آري! در برخی از نسخه هاي ترمذي همین طور آمده، ولی در نسخه ي بولاق 261/2 ) از روایت مذکور به عنوان حدیثی غریب یعنی حدیثی ضعیف یاد شده ) است و با توجه به سند روایت، درست همین است که این حدیث، ضعیف می باشد؛ 444 ) از / زیرا در سندش، انقطاع و ضعف وجود دارد. ابن حبان ( 2431 ) و احمد ( 4 َ فْﺴِﻲ، وَاعْزِمْ ﻟِﻲ ﻋَﻠﻰَ أ ȫ ﺷَﺮَّ َũ اللَّهُمَّ قِِ رْشَدِ » : طریقی دیگر بدین لفظ روایت کرده اند که َ 217 / 4 1أ )« مْرِي ) که سندش بنا بر شرط شیخین، صحیح است. و احمد/ ( ) از پیامبر یا الله! مرا از بدي نفسم مصون بدار و مرا بر استوارترین و راست ترین رفتارم، استوار » : 1) یعنی ) .« بگردان
  • 14. 12 شرح ریاض الصالحین Śȭ اکرمروایت نموده که فرموده است » ِّ:  اللَّهُمَّ اغْفِرْ ﻟِﻲ ذَنْ ﺒِﻲخَطَﺌِﻲوََمْدِي اللَّ هُمَّ إَِ َ َ أ س ȫ تْ عُوذُ بكَِ مِنْ ﺷَﺮِّ َ فْﺴِﻲ هْدِيكَ لِأ مْرِي وَأ 1) سند این روایت، جید ).است. « َ رْشَدِ أ که ترمذي نقل کرده و آن را  -16 حدیث شماره ي 1498 ؛ روایت ابوالدرداء حسن دانسته است. می گویم: در این روایت اشکال روشنی وجود دارد. همان طور که حافظ گفته، در سندش عبدالله بن ربیعه ي دمشقی ست که مجهول می باشد. -17 حدیث شماره ي 1526 ؛ روایت ترمذي از ابن عمر$. می گویم: ترمذي، روایتش کرده و آن را حسن غریب دانسته است. در سندش ابراهیم بن عبدالله بن حاطب می باشد که مجهول الحال است؛ اگرچه ابن حبان/ بر اساس ضوابط خویش او را ثقه دانسته و به پیروي از او، شیخ احمد شاکر/ نیز مطابق روش خویش، دچار اشتباه شده و حدیث را صحیح دانسته است. و مالک/، سلسلة » روایت نموده و ما، درباره اش در  این سخن را به عنوان سخن عیسی به تفصیل سخن گفته ایم. « الأحاديث الضعيفة عن ابن عمرَ $ أن ... » ؛ -18 حدیث شماره ي 1626« نَاساً . در متن چنین آمده که ابن عمر$ می گوید؛ یعنی این سخن، به شخص ابن عمر$ نسبت داده شد ه که او گفتاري را که مردم برایش گفته اند، بازگو کرده است؛ حال آن که این، خطایی ست که به سبب روایت به معنا به وجود آمده و اصل گفتار، به نوه ي ابن عمر، یعنی محمد بن زید بن عبدالله بن عمر باز می گردد. به عبارتی محمد بن زید گفته است: عده اي از مردم به ابن عمر$ گفتند:.... بدین ترتیب 149 ) بدین صورت است که ذکر شد. / این روایت، نزد بخاري (نگا: فتح الباري 13 ضمن این که شخص مؤلف- نووي/- نیز روایت مذکور را به صورت صحیح به شماره ي 1549 آورده است. یا الله! گناهم اعم از خطا و عمد را بیامرز؛ اي الله! از تو درخواست می کنم که مرا به » : 1) یعنی ) .« استوارترین کارم رهنمون گردي و از بدي نفس خویش به تو پناه می برم
  • 15. درآمدي بر کتاب 13 همچنین در نسبت دادن این حدیث با الفاظ مذکور در متن به بخاري/، دو اشکال وجود دارد: جزو الفاظ بخاري نیست؛ بلکه لفظ طیالسی می باشد. « هْدِ رسول الله ȭ ﻋَﻠﻰَ َ» اول این که ط يِنناَ » و دوم این که در روایت بخاري به جاي«َ سلاَ آمده و این « سُلطاننِا » ، واژه ي ط يِنناَ » واژه به صورت جمع، یعنی«َ سلاَ لفظی ست که طیالسی آورده است؛ همان طور گفته است. « فتح اﻟﺒاری » که حافظ ابن حجر/ در که ترمذي/ روایتش کرده و آن  -19 حدیث شماره ي 1765 ؛ حدیث انس را حسن صحیح دانسته است. در متن چنین آمده است که شاید برگرفته از یکی از نسخه هاي ترمذي باشد؛ 116 ) آمد ه ک ه ای ن حدیث ، حسن می باشد و در / وگرنه در نسخه ي بولاق ( 1 حاشیه اش به جاي حسن، غریب آمده است. می گویم: یعنی ضعیف است و وضعیت سندش، همین را می رساند؛ چراکه در 997 ) و ، 465، 172) « اﻟﺘعليق ﻋﻠﻰ اﻟﻤشﻜﺎة » : آن، ضعف و انقطاع وجود دارد. نگا .(191/1) « الﺘﺮغيب » -20 حدیث شماره ي 1841 ؛ روایت دارقطنی و دیگران از ابی ثعلبه ي خشنی، در متن آمده است که این حدیث، حسن می باشد. . جرثوم بن ناشر (1)« ج أحاديث اﻟﺤلال و اﻟﺤرام ɋ ﻏﺎية اﻟﻤرام ﻓﻰ ﺗﺨر » می گویم: همان طور که در کتابم آورده ام، سند این روایت، منقطع است. ضمن این که درباره ي اسم ابوثعلبه ي خشنی اختلاف نظر شدیدي وجود دارد و حافظ ابن حجر با وجود علم و دانش وافرش نتوانسته قول راجح در این زمینه را از میان انبوه دیدگاه هاي دیگر برگزیند و از بیان دیدگاه خود در این باره خودداري کرده است؛ ولی جاي بسی شگفت است که با ،« ریاض الصالحین » وجود این همه اختلاف نظر درباره ي نام ابوثعلبه، چگونه مؤلف قاطعانه و بدون هیچ اشاره اي به اختلافات مذکور، درباره ي نام ابوثعلبه اظهار نظر کرده است؟! استاد یوسف قرضاوي است. « الحلال و الحرام » 1) این کتاب، تخریج احادیث کتاب )
  • 16. 14 شرح ریاض الصالحین نکته ي دوم باید دانست که امام نووي/ در تخریج برخی از احادیث، در پاره ي از موارد به روش خاصی عمل کرده که با روش سایر علما متفاوت است؛ بدین سان که وي، فلانی و فلانی، با سندهاي » : روایت حدیثی ر ا ا ز صحاب ه آغا ز می کن د و می گوید صحیح روایت کرده اند و گاهی می گوید با سندهاي حسن تنها .« » : .« برداشت خوانندگان از این گفتار، این است که حدیث داراي چندین سند است که به صحابی حدیث می رسد و این، بدان معناست که او، فرد غریبی نیست. مناسب می دانم در این مقدمه، نمونه اي ذکر کنم و به شرح و بیان این نکته بپردازم که نمونه ي مورد بحث، تنها یک 83 ُ سند دارد. به عنوان مثال، حدیث شماره ي را بررسی می کنیم: ( مِّ حدیث ] («...ȥ سم اَِّȷ» : ﻛﺎنَ إذَا خَرجَ مِنْ بيْتِهِ قال  نْ أ سلَمَةَ & أنّ اﻟﻨﺒﻲَّ ȭَ صحیحی است که ابوداود و ترمذي و... با سندهاي صحیح روایت کرده اند] عبارت داخل [ ] نوشتار مؤلف ریاض الصالحین است. از شعبه نقل نموده و ترمذي « الأدب » میگویم: این روایت را ابوداود در پایان از سفیان روایتش کرده و هر دو، آن را از منصور، از عامر شعبی از « الدعوات » نیز در ام سلمه& نقل نموده اند. نیز این روایت را آورده اند؛ چنان که نسائی/ در « سنن » سایر اصحاب « اﻟﺪﻋﺎء » از جریر و از سفیان این روایت را ذکر کرده و نیز ابن ماجه/ در « الاستعاذة » از عبیده بن حمید که سند همه ي آنان به منصور می رسد. 322 ) از طریق شعبه و سفیان، روایت مذکور ،321 ،318 ،306/ همچنین احمد ( 6 را آورده و ابن السنی ( 172 ) نی ز آ ن ر ا ا ز سفیا ن نق ل نمود ه و حدیث مذکور در به شماره ي 2442 موجود است. بدین ترتیب واضح می شود که حدیث « اﻟﻤشﻜﺎة » شماره ي 83 ریاض الصالحین نزد ابوداود و ترمذي و سایر محدثان و صاحبان سنن به نقل از ام سلمه& تنها یک سند دارد؛ زیرا مدار همه ي این راه ها بر منصور از عامر با سندهاي صحیح » شعبی از ام سلمه& استوار است؛ از این رو این سخن مؤلف که ایهام و اشتباه برداشت ایجاد می کند و بر خلاف واقعیت است. ،« روایت کرده اند
  • 17. درآمدي بر کتاب 15 در شمار دیگري از احادیث کتاب، مؤلف/ همین سخن را درباره ي آن ها بیان کرده است؛ حال آن که هر یک از این احادیث فقط داراي یک سند از صحابی حدیث 825 که ،811 ،476 ، می باشد. شماره ي این دسته از احادیث از این قرار است: ( 201 سلسلة » 973 ک ه د ر ، به شماره ي 1171 موجود است، 891 « صحیح أبی داود » در به « اﻟﻤشﻜﺎة » 1655 که در ،1210 ، 23/1 ) وجود دارد؛ 1119 ) « الأحاديث الصحيحة شماره ي 4458 آمده است). نووي/ این عبارت یا این شیوه را در دیگر کتاب هایش نیز به کار برده است؛ به عنوان مثال: حدیث ابی حمید یا ابی اسید در صفحه ي 25 و .« الأذﻛﺎر » مانند کتاب 43 ؛ و نیز حدیث عبدالرحمن بن عبدالقاري، - حدیث عوف بن مالک، صفحه ي 42  صفحه ي 52 ؛ همچنین حدیث عبدالله بن خبیب، صفحه ي 63 ؛ حدیث ابوهریره صفحه ي 65 ؛ حدیث ابن عمر$ صفحه ي 66 و حدیث  صفحه ي 63 ؛ حدیث ثوبان ابی عیاش، صفحه ي 67 و بسیاري از احادیث دیگر. می باشد، به بررسی « الأذﻛﺎر » که تخریج احادیث « نتائج اﻟﺪفﻜﺎر » حافظ/ در کتاب این نکته در دو حدیث پایانی، یعنی حدیث ابن عمر و حدیث ابی عیاش پرداخته و این که شیخ –نووي/- می گوید: با سندهاي » : درباره ي حدیث ابن عمر$ گفته است صحیح روایت شده، این برداشت و تصور نادرست را ایجاد می کند که این حدیث، به .« چندین طریق از ابن عمر$ روایت شده است؛ حال آن که چنین نیست این سخن شیخ که با چند سند » : حافظ/ درباره ي حدیث دیگر می گوید روای ت شده ، اشکا ل دارد ؛ زیر ا تنها سن د ای ن روای ت نز د ابوداود و ابن ماجه .« رحمهماالله، سند حماد تا پایان آن است اینک این پرسش مطرح می شود که منظور نووي/ از این عبارت چیست؟ میگویم: به نظر بنده، نووي/ با به کار بردن این عبارت بدین نکته اشاره می کند که حدیث، داراي شهرتی نسبی ست که به چندین طریق از یکی از راویانش، روایت شده است؛ چنان که در مثال گذشته، مدار همه ي طرق بر منصور، یعنی ابن المعتمر استوار بود.
  • 18. 16 شرح ریاض الصالحین این، پاسخی ست که بنده درباره ي پرسش یادشده دارم و آن را بی اشکال می دانم، و را « الأذﻛﺎر » مؤلف ،« نتائج الأفﻜﺎر » نه خرده گیري بر مؤلف. ضمن این که حافظ در کتاب در مواردي که عبارت مورد بحث ما را به کار برده، مورد انتقاد قرار داده است. نکاتی دیگر  رةْ ɋ نْ أﺑﻲهُ ر ȭ -1 حدیث شماره ي 8: (وََﻟﻰ » :  قال: قالَ رَسُولُاللهنظُْرُ إِ Ȭ إنَِّ الله لا َ َ مْ وَأ ȲُِɊ نظُْرُ إﻟِﻰَ قلُوُ Ȭ نْ َȲ م، وَلَِȠ م، وَلا إﻟِﻰ صُوَرُِȲ جْسامِْ Ȳ عمالُِ َ روایت مسلم] ] (.« أ مْ .« همانا الله به جسم ها و چهره هاي شما نگاه نمی کند؛ بلکه به دل هایتان می نگرد » : یعنی میگویم: مسلم/ و دیگر محدثان افزوده اند: در روایتی آمده است: َ مْ Ȳ عمالُِ» می توانید تخریج این .« بلکه به دل ها و اعمال شما می نگرد » : یعنی ؛« وَأ . صفحه ي 410 ،« ج اﻟﺤلال واﻟﺤرام ɋ ﻏﺎية اﻟﻤرام ﻓﻲ ﺗﺨر » : روایت را بنگرید در گفتنی ست: این بخشِ روایت، خیلی مهم است؛ زیرا بسیاري از مردم، بدون در نظر گرفتن این بخش حدیث، برداشت نادرستی از آن می کنند؛ بدین سان که هرگاه آنان را به سوي یکی از اوامر و دستورهاي دینی همچون گذاشتن ریش و خودداري از همانندي به کافران و یا به سوي دیگر وظایف دینی فرا می خوانی، می گویند: مهم این است که قلب، پاك باشد! و به همین حدیث استناد می کنند. بی آن که بدانند بخش ناگفته ي حدیث که ذکر شد، صحیح و بیانگر این نکته است که پروردگار متعال به اعمالشان نیز نگاه می کند؛ اگر کردارشان نیک باشد، می پذیرد و در غیر این صورت کردارشان را به خودشان باز می گرداند؛ چنان که در بسیاري از نصوص و متون دینی َ َ مَنْ أ بدین نکته تصریح شده است. مانند این فرموده ي رسول الله که حْدثَ ﻓﻲ أ » : مْرِناَ  کسی که در دینمان، چیزي ایجاد کند که از آن » : یعنی ؛« هَذَا مَا لَيْسَ مِنْهُ فهُو رَدٌّ .« نیست، بداند که عملش مردود است در حقیقت نمی توان از نیکی و پاکی دل ها، تصوري جز اعمال نیک و شایسته داشت و یا چنین تصور نمود که درستی و شایستگی کردار، جدا از نیکی و پاکی روایت کرده، با بیانی  در حدیثی که نعمان بن بشیر  دل هاست. چنان که رسول الله
  • 19. درآمدي بر کتاب 17 َ أ نَِّ ﻓﻲ اﻟﺠسَدِ مُضغَةً إذا ɉ و » : زیبا و شیوا این نکته را روشن نموده و فرموده استلاَ َ صلحََت ] .« صَلحََ اﻟﺠسَدُ ﻛﻠُهُّ، وَ ƭ ɉ ذِا فسََدَتْ فَسدَ اﻟﺠسََدُ ﻛﻠُهُّ: أ لاَ وَِ القَلبُْ حدیث بدانید که در بدن، پاره گوشتی ست که صلاح و » : شماره ي 593 همین کتاب] یعنی .« فساد همه ي بدن وابسته به آن است. بدانید که آن عضو، قلب است َ مْ Ȳ وُجُوهِ ǐَْȨ َȥ خَُالِفَنَّ اَّ» : و در حدیث دیگري آمده استوْ ﻟﻴَ .« مْ أ Ȳ لتَسَُوُّنَّ صُفُوفَُ صف هایتان را (هنگام نماز) راست کنید؛ وگرنه، بیم آن » : [حدیث شماره ي 1096 ] یعنی .«( می رود که الله چهره هایتان را مسخ کند (یا در میان شما اختلاف و کینه بیندازد » : همچنین فرموده استبُّ اﻟﺠمَالَ ĵ ﺟﻤَِيلٌ ُِȥ نَّ اََّحدیث شماره ي 617 ] یعنی: ] ؛«ِ إ این حدیث، بر خلاف پندار بسیاري از مردم، .« همانا الله زیباست و زیبایی را دوست دارد » درباره ي جمال و زیبایی ظاهري و مادي در چارچوب شریعت و آموزه هاي دینی ست. حال که این نکته روشن شد، باید بگویم از بزرگ ترین اشتباه هایی که بنده در کتاب ریاض الصالحین اعم از نسخه هاي خطی و چاپی اي که در دست داشتم، َ مْ Ȳ عمالُِ» مشاهده کردم، این بود که مؤلف/ واژه ي را که در حدیث شماره ي 8 « أ از قلم افتاده، در حدیث شماره ي 1578 آورده است، ولی متأسفانه قلم وي یا کاتبش به اشتباه آن را در قسمتی از حدیث آورده که معنا را به کلی نادرست می کند؛ بدین سان Ȳ مَالُِȭ مْ وأْ...» : که نوشته استȠُصُوَرِﻟَﻰبر این اساس، مفهوم ؛«... نْظُرُ Ȭ نْ َȲ وَلا إِ مْ وَلِ پروردگار، به جسم ها و » حدیث به کلی نادرست می شود و چنین معنا می گردد که متأسفانه این نکته بر همه ي کسانی که .«... چهره ها و عمل هایتان نگاه نمی کند؛ بلکه به چاپ، تصحیح و شرح ریاض الصالحین پرداخته اند، پوشیده مانده است؛ حتی بر شارح ریاض الصالحین؛ از این رو در شرح این حدیث گفته است: ،« ابن علان » پروردگار متعال، اجر و پاداش را بر اساس بزرگی جسم، زیبایی چهره و فراوانی » ناگفته پیداست که چنین شرحی از حدیث، .« عمل، استوار و فراهم نکرده است نادرست و بلکه بر خلاف متن صحیح حدیث مذکور می باشد و با بسیاري از آموزه ها و نصوص کتاب و سنت در تعارض است؛ زیرا نصوص کتاب و سنت نشان می دهد که بندگان خدا مطابق اعمالشان، درجات و جایگاه هاي متفاوتی دارند:
  • 20. 18 شرح ریاض الصالحین ﴿ [ ٞت مِّمَّا عمَلِوُ ا…ْ﴾ [الأنعام: ١٣٢ ɕ دَرََȂ وَلُِّ .« براي همه مطابق اعمالشان درجاتی وجود دارد » ُ مْ أ Ȳ مَالُُȭ أْƭ ياَ عِباَدِي إنمَّا َِ مَّ Ȫ مْ، ُȲُ» : و در حدیثی قدسی آمده استيهَا لَحْصِ اي بندگان » : حدیث شماره ي 113 ] یعنی ] ؛«...ȥ ا فلَيْحَْمدِ اَّƷ مَنْ وَجَدَ خَْȯ مْ إياَّهَا، َȲ أوَفيُِّ من! این، اعمال شماست که آن را براي شما محاسبه می کنم و نتایج آن را به طور کامل .«... به شما می دهم؛ لذا هرکس، عمل و نتیجه ي نیکی یافت، الله را ستایش نماید بنابراین آیا عاقلانه است که الله همان طور که به جسم ها و چهره ها نمی نگرد، به اعمال بندگانش نیز نگاه نکند، حال آن که پایه و اساس ورود به بهشت، پس از ایمان، می فرماید:  اعمال و کردار نیکوست؟! الله [ عۡ ملَوُن ٣٢َ﴾ [النحل: ٣٢ ȩ نَّةَ بِمَا كُنتُمۡ َƠ ﴿… ٱدۡ خ لُوُ ٱ ا .« به پاداش کردارتان، وارد بهشت شوید » لذا باید در این نکته تأمل و درنگ نمود که به راستی تقلید، چه همه باعث دوري مقلدان از راه و اندیشه ي درست می گردد و آنان را در وادي اشتباه می افکند. آري! سببش، تنها رویگردانی آنان از بررسی سنت در کتاب هاي صحیح و اصلیِ روایی ست. به شماره ي 364 و 457 به روایت مسلم،  اشتباهی شبیه به این در حدیث انس » : صورت گرفته که در آن آمده است َ بِْ ي Ś إَِِّ لأ Ȳمن نمی گریم؛ » : یعنی ؛«... لاَ أ عْلَمُ Ś إِِّ 145 )، صحیحش بدین / حال آن که مطابق روایت مسلم ( 7 .«... بلکه من می دانم که َ ُ َ ونَ أ Ɉَ دلیل گریه ام این نیست که » : یعنی ؛« مَا أ صورت است کهبِْ ي أن لاَ أ عْلَ Ȳ» مُ... : َ لأ » : در روایت ابن ماجه ( 1635 ) چنین آمده است .«... ندانمŚِّقالت: إِ مُ مَا عْلَ و این، مطابق همان الفاظی ست که در ریاض الصالحین آمده است؛ البته به ؛«... عنْدَاللهِ َ که معنا و مفهوم نادرستی از روایت، ایجاد می کند. « لاَ أ Ś إِِّ يȲبِْ» استثناي عبارت عبارتی که در روایت مرسل عکرمه توسط دارمی نقل شده، به الفاظ و عبارت مسلم ق » : نزدیک استن هُ قد ذَ هَ بَ Ɇ ون أعلم Ɉ أن لا أ  ي ﻋﻠﻰ رسولالله Ȳ والله ما أب Ś الَت: إّ ام ایمن&) گفت: سبب گریه ام )» : یعنی ؛«... يȲ أب ũ ﻟَﻪُ من اﻟﺪّنيا، ولكّƷ إﻟﻰ ما هو خٌ
  • 21. درآمدي بر کتاب 19 این نیست که ندانم که او به آن جا رفته که برایش از دنیا بهتر است؛ ، بر رسول الله .«... بلکه من از این جهت می گریم که شگفت آوراست که این اشتباه در همه ي نسخه هاي خطی و چاپی ریاض الصالحین، 223 ) تکرار شده است! ولی در نسخه ي جدیدي که / از جمله در شرح ابن علان ( 2 توسط دار المأمون دمشق به چاپ رسیده، این اشتباه، از لحاظ معنایی، البته بدون مراجعه به اصل روایت، یعنی روایت صحیح مسلم و بدون اشاره به وجود و تکرار این خطا در نسخه هاي مختلف ریاض الصالحین، تصحیح شده است. شماره ي 259 و 620 به روایت مسلم/: ، -2 حدیث ابوسعید خدري میگویم: مسلم/ همه ي حدیث را نیاورده؛ بلکه تنها بخش اول و بخش پایانی حدیث یادشده را نقل کرده است و در مورد سایر بخش هاي حدیث به روایت که قبل از این حدیث قرار دارد و به همان معناست، حواله داده و الفاظ و  ابوهریره عباراتش، با الفاظ و عباراتی که در حدیث 259 ریاض الصالحین آمده، متفاوت است. 79 ) عیناً به همین شکل آورده و چنین به نظر / آري؛ این روایت را امام احمد ( 3 می رسد که نووي/ آن را از امام احمد/ نقل کرده و به امام مسلم/ نسبت داده  به روایت ابوهریره «Ʒ اﻟﺘفس » است! ضمن این که حدیث مذکور نزد بخاري/ در است که اگر مؤلف - نووي- روایت بخاري را ذکر  کامل تر از روایت ابوسعید می کرد، بهتر بود. -3 مؤلف، برخی از احادیث را به بخاري/ نسبت داده است؛ در صورتی که .(1032 ،608 ، همان احادیث، نزد بخاري/، معلّق است؛ مانند احادیث ( 374 بدین سان این تصور نادرست شکل می گیرد که این احادیث، نزد بخاري/، متصل می باشد؛ در صورتی که چنین نیست. چه خوب بود مؤلف ضمن نسبت دادن این روایات به بخاري، قید می کرد که بخاري/ آن را معلّقاً یا تعلیقاً روایت کرده است. علما اتفاق نظر دارند که احادیث معلّق بخاري، خارج از چارچوب نقد و بررسی نیست و پاره اي از آن ها ضعیف است. از این رو همان طور که در رد خود بر شیخ محمد المنتصر الکتانی صفحه ي 6 شرح داده ام، این جا نیز قابل یادآوري ست که علما بر ضرورت نسبت دادنِ مقید چنین روایاتی -یعنی بیان معلّق بودن چنین احادیثی به
  • 22. 20 شرح ریاض الصالحین هنگام نسبت دادن آن ها به بخاري- اتفاق نظر دارند؛ هرچند بسیاري از متأخران به این اصل عمل نمی کنند. بنده گمان نمی کردم که نووي/ چنین رویکردي در رابطه تفاوت روایت هاي متصل « بɋ اﻟﺘقر » با این اصل داشته باشد؛ چنان که شخص وي، در ب ɋ تدر » و معلّق بخاري را از لحاظ صحت و عدم صحت، ذکر کرده و سیوطی در 63 به حد کافی به شرح این موضوع پرداخته است. - صفحه هاي 60 ،« الراوی شافعی/ گوید: مستحب است که » : -4 مؤلف، پس از ذکر حدیث 954 می گوید .« پس از دفن میت، بخشی از قرآن تلاوت شود و اگر همه ي قرآن ختم گردد، خوبست میگویم: نمی دانم شافعی/ کجا چنین سخنی گفته است؛ بلکه از نظر من در ثبوت این سخن از امام شافعی، شک و تردید زیادي وجود دارد؛ چراکه دیدگاه شافعی، ای ن است ک ه ایصال ثواب قرائت قرآن به مردگان، بی معناست و ثوابش به آن ها نمی رسد؛ همان طور که حافظ ابن کثیر/ در تفسیر آیه ي 39 سوره ي النجم، این به عدم ثبوت « إقتضاء الﺼﺮاط اﻟﻤستقيم » دیدگاه امام شافعی/ را ذکر کرده، و صاحب درباره ي این مسأله ، سخنی از امام » : اشاره کرده و گفته است  این گفتار از امام شافعی شافعی/ به ثبوت نرسیده است؛ زیرا چنین عملی، از دیدگاه وي بدعت بوده، و امام نیز گفته است: هیچ کس را سراغ ندارم که این عمل را انجام داده باشد. از  مالک .« این رو پرواضح است که صحابه و تابعین، چنین عملی را انجام نداده اند میگویم: دیدگاه امام احمد/ نیز همین است که نباید بر سرِ قبر، قرآن خواند؛ مورد بررسی قرار داده ام؛ در کتاب « احکام جنایز » چنان که این موضوع را در کتابم یادشده به بررسی دیدگاه امام ابوالعباس حرانی/ نیز پرداخته ام. « صدق ه داد ن ا ز سو ي میت و دعا براي او » -5 مؤلف/ بابی تحت عنوان گشوده و ذیل آن، دو حدیث آورده که نه به صراحت و نه به اشاره، بیانگر صدقه دادن از سوي میت نیست و تنها بیانگر صدقه دادن فرزند براي والدینش می باشد که هیچ اختلافی در این باره وجود ندارد؛ ولی از ظاهر نصوص، چنین برمی آید که ثواب صدقه ي افراد بیگانه و کسانی که با میت، نسبت فرزندي ندارند، به میت نمی رسد و ، جلد 8 ،« المنار » صفحه ي 177 و تفسیر ،« احکام جنایز » : نفعی به او نمی رساند. [نگا [. صفحه ي 254
  • 23. درآمدي بر کتاب 21 َ ȥ اَّ  عن سهلِ بنِ سعدٍ » : -6 حدیث 574نَّ رسولَ ُ أ بَِ مِنهُ وَعَن  أ ِﺸَﺮَابٍ، فَﺸَﺮ ȷ ﺗِﻲَ نوشیدنی  روایت است که براي رسول الله  از سهل بن سعد » : یعنی ؛« يَمِينِهِ غُلامٌ .« از آن نوشید و سمت راستش پسربچه اي بود  آوردند؛ پیامبر آن نوشیدنی را  میگویم: بنا بر روایت بخاري/ دلیل این که ابتدا رسول الله نوشید، این بود که خود، آن را درخواست کرده بود. پس بر خلاف آن چه نزد متأخرین مشهور شده، دلیلی وجود ندارد که آغاز کردن پذیرایی از بزرگ تر محفل را سنت بدانیم. همان طور که مؤلف/ در باب شماره ي 111 بدین نکته اشاره نموده یعنی ،« بعد اﻟﻤبتدئ » است؛ اگرچه آغاز کردن پذیرایی را از سمت راست، با عبارت مقید کرده، ولی صحیح، این است ک ه این عبارت ی ا این قید، « پس از آغازکننده » ترتیب پذیرایی از ، حذف شود و جهت پیروي از فرموده ي مطلق و عامِ رسول الله َ الأ مَنَ Ȭْ» : سمت راست رعایت گردد. همان طور که در حدیث ابن عباس$ آمده است يْمنَ َ این حدیث، مفهوم رعایت ترتیب پذیرایی از سمت راست را می رساند. ؛« فالأ به شماره ي 203 گشوده است. « سنت جمعه » -7 مؤلف، بابی به نام میگویم: گویا منظورش، سنت پس از جمعه است؛ زیرا احادیثی که در این باب آورده، درباره ي نماز سنت پس از جمعه می باشد؛ ولی در رابطه با سنت پیش از جمعه، بر خلاف میل و کوشش برخی از متعصبان حنفی، هیچ حدیث صحیحی وجود ندارد؛ البته نووي/ با خودداري از ذکر هرگونه حدیثی در باب سنت پیش از « سنن ابن ماجه » جمعه، بدین نکته اشاره کرده است؛ اگرچه در این باره احادیثی در بیان کرده ام، به شدت ضعیف « ة اﻟﻨافعة Ɋ الأجو » یافت می شود، ولی همان طور که در است؛ اما آیا مقلدان از این رویکرد نووي که هیچ حدیثی درباره ي سنت پیش از نماز جمعه نیاورده، عبرت نمی گیرند؟ مؤلف در کتاب هاي دیگرش به حدیث دیگري .« هیچ دلیلی در آن وجود ندارد » : استدلال نموده که حافظ/ در رد بر او گفته است ص 27 نقل کرده ام که ،« ة اﻟﻨافعة Ɋ الأجو » و بنده، سخن حافظ را در این باره در می توانید به آن مراجعه کنید.
  • 24. 22 شرح ریاض الصالحین ţ مَثَْţ يلِْ مَثَْ» : -8 حدیث 1176« صَلاةُ اللَّ نماز شب، دو رکعت دو » : ؛ یعنی .« رکعت خوانده می شود میگویم: تفسیرش، در روایت مسلم/ بدین لفظ آمده است که: از ابن عمر$ بدین شکل که در هر دو » : پاسخ داد «؟ دو رکعت دو رکعت چگونه است » : سؤال شد ناگفته پیداست که راوي، بیش از دیگران به آن چه روایت می کند، .« رکعت، سلام دهد د ر ه ر دو  داناست؛ در این باره احادیثی وجود دارد که بیانگر سلام دادن پیامبر صلاة » رکعت در نماز شب می باشد و می توانید برخی از این احادیث را در کتابم ببینید. « حɋ الﺘﺮاو افزون بر « وَجَدَّ » -9 حدیث 1231 که به شماره ي 1201 نیز آمده و در آن، لفظ الفاظ حدیث 1231 وجود دارد و فقط روایت مسلم/ می باشد. َ طَُّ ĵ وْ ُ» این حدیث در کتاب مسلم با لفظ ...» : -10 حدیث 1439 : مؤلف می گوید « أ آمده است؛ برقانی می گوید: شعبه و ابوعوانه و یحیی القطان، آن را از موسی که مسلم/ .« بدون الف ،« طَُّĵ وَ ُ» آن را از ناحیه ي وي روایت کرده، نقل نموده اند؛ البته با لفظ 180/1 ) این روایت را از یحیی القطان با ) « المسند » میگویم: ولی احمد/ در َ طُّ ĵ وْ َُ» لفظ ابن نمیر و یعلی » : هم چو ن روایت مسل م آورد ه و سپس گفت ه است « أ َ طُّ ĵ گفته اند: وْ َُ یعنی ابن نمیر و یعلی به نقل از موسی در این لفظ از یحیی القطان ؛« أ روایتش کرده « طُّĵ وَ َُ» 258 ) از طریق یحیی با لفظ / پیروي کرده اند. ترمذي/ ( 2 است؛ ولی از آن جا که ابن نمیر و یعلی، از یحیی پیروي کرده و مطابق او روایت نموده اند و مسلم نیز روایت او را برگزیده، بنابراین لفظ نخست، نزد من راجح است؛ اگرچه در معنا یکی ست. والله اعلم. روایت شده که:  از پیامبر » : -11 مؤلف/ پس از ذکر حدیث 1720 می گوید .« ریا، شرك است بدین نکته اشاره کرده ،« روایت شده » میگویم: نووي/ با به کار بردن عبارت که سند حدیث مذکور، ضعیف است. و همین طور نیز می باشد. بنده، این حدیث را
  • 25. درآمدي بر کتاب 23 1850 ) تخریج کرده و سبب ) « الأحاديث الضعيفة واﻟﻤوضوعة و أثرهاالسيئ ﻓﻲ الأمة » در ضعفش را بیان نموده ام. -12 مؤلف در باب شماره ي 334 که پیرامون ناپسندبودن گفتگو پس از نماز عشاءست، می گوید: اما در گفتگوهایی که خیر است، همچون پرداختن به مباحث .« علمی و... کراهیتی نیست؛ بلکه مستحب نیز می باشد میگویم: چه خوب بود این نکته ي مهم را هم قید می کرد که بیدار ماندن و گفتگوهاي پس از نماز عشاء در صورتی درست است که سبب تباهی و ضایع شدن واجبات عینی نگردد؛ مانند برخی از جوانان که شب امتحان تا نیمه هاي شب بیدار می مانند و از شدت خستگی به خواب می روند و نماز صبح را از دست می دهند. این شب زنده داري و بیدار ماندن اگرچه براي کسب علم است، ولی جایز نیست و بیش تر به عمل کسی می ماند که کاخی بنا می نهد و در عوض، شهري را ویران می کند؛ بلکه باید بلافاصله پس از نماز عشاء بخوابد تا بتواند براي نماز صبح برخیزد راست و درست  و پس از نماز صبح به مرور درس هایش بپردازد. آري! رسول الله ُ ورِهَا Ȳ مَّﺘِﻲ ﻓِﻲ بُُ» : فرموده است که براي امتم در صبح گاهانشان خیر و » : یعنی ؛« بوُرِكَ لأِ اینک که بسیاري از جوانان از این برکت غافل اند، چه خوبست که به .« برکت است این رهنمود نبوي عمل نماییم.  پیامبر » : نقل شده که  -13 در حدیث 1870 از ابی زید عمرو بن اخطب .« آن چه را که اتفاق افتاده و آن چه را که اتفاق خواهد افتاد، به ما گفت میگویم: یعنی: ما را از فتنه هاي گذشته و فتنه هایی که اتفاق خواهد افتاد، آگاه روایت شده، بیان گر همین نکته  ساخت؛ چنان که حدیث دیگري که از حذیفه صحیح خویش « کتاب الفتن » را در  است. مسلم/ نیز حدیث عمرو بن اخطب روایت نموده است. منظور از صلاة بر کشته شدگان » : -14 مؤلف پس از ذکر حدیث 1869 می گوید .« احد، دعا براي آنان است؛ نه نماز معروف یا نماز جنازه بر شهداي احد را به دعا  میگویم: نووي با این عبارت، نماز خواندن رسول الله کردن براي آنان معنا کرده و تصریح نموده که منظور از این روایت، خواندن نماز
  • 26. 24 شرح ریاض الصالحین جنازه بر آنان نیست؛ این، گفتار اشتباه و نادرستی ست؛ زیرا در صحیح بخاري آمده است: ... بر شهداي احد آن گونه نماز خواند که بر مردگان نماز می خوانند. می توانید ببینید « احکام جنایز » تخریج این حدیث را به پیوست عبارت تفسیري آن، در کتابم که از کتاب هاي شش گانه ي حدیث و دیگر کتاب ها تخریج کرده ام.  روایت شده که رسول الله  از ابن مسعود » : -15 در حدیث 1883 می گوید روایت ابوداود، ترمذي و حاکم که آن را » : و سپس در پایان می گوید .«...: فرمود .« صحیح دانسته است میگویم: گفتار مؤلف، این تصور نادرست را ایجاد می کند که ابوداود و ترمذي، روایت کرده اند؛ حال آن که چنین نیست؛ بلکه فقط  این حدیث را از ابن مسعود با سند قوي روایت کرده است و ابوداود و  حاکم/ این حدیث را از ابن مسعود نقل نموده اند که در سندش، راوي مجهولی ست؛  ترمذي، چنین حدیثی را از زید ولی شواهد دیگري جز روایت ابن مسعود براي این حدیث وجود دارد که آن را 269/2 ) به شواهد این حدیث اشاره ) « اﻟﺘعليق الرغيب » بی اشکال می کند و بنده در کرده ام. [پایان گفتار آلبانی/] را تخریج نکرده «ǐ اضالصاﻟﺤ ɋ ر» از آن جا که علامه آلبانی/ همه ي احادیث است، ما با تکیه بر اقوال و دیدگاه هاي او در سایر کتاب هایش به تکمیل این عمل، یعنی تخریج احادیث ریاض الصالحین پرداختیم تا بدین سان همه ي تخریج انجام شده، منسوب به علامه آلبانی/ و برگرفته از پژوهش هاي رواییِ وي باشد و هم چنین اﻟﻤكتب » متن اصلی کتاب را با نسخه اي که مورد توجه علامه آلبانی/ بوده و توسط به چاپ رسیده، مقایسه نمودیم و در این میان از نسخه ي خطی آن نیز بهره «Ʃ الإسلا بردیم. گفتنی ست: این نسخه ي چاپی، دقیق ترین نسخه می باشد؛ هرچند اشتباه هاي چاپی اندکی در آن وجود داشت که تصحیح کردیم. و اما در رابطه با شرح علامه ابن عثیمین/ بدین شکل عمل نموده ایم که به تخریج احادیث موجود در شرح پرداخته ایم و در این میان دامنه ي تخریج خود را نسبت به شیوه ي خویش در تخریج احادیث متن، توسعه ي بیش تري داده ایم؛ بدین سان که در بیش تر موارد، در جمع آوري طرق حدیث و ذکر منابع روایی و نیز
  • 27. درآمدي بر کتاب 25 بیان علل روایت ها و احوال راویان، روش مذکور را دنبال کرده ایم و سپس خلاصه ي بحث و بررسی خویش را به گونه اي که خللی در پژوهش انجام شده ایجاد نگردد، مختصر و ذکر نموده ایم و در پاره اي از موارد نیز به اقوال آلبانی/ بسنده کرده ایم. این، شیوه و رویکرد ما درباره ي احادیث و آثاري ست که در صحیحین نیست؛ ولی در رابطه با احادیث و آثار موجود در صحیحین، ضمن ذکر صحابی حدیث، روایت را به صحیحین نسبت داده ایم و از بررسی و جمع آوري سایر طرق حدیث، خارج از روایات بخاري و مسلم رحمهما الله خودداري کرده ایم تا پانوشت کتاب، سنگین و طولانی نشود. ضمن این که انجام چنین عملی زمانی طولانی می طلبید. خود می دانید که شیخ محمد صالح العثیمین/ این شرح را به دست خویش ننوشته است؛ بلکه شرحی که از شیخ تقدیمتان می گردد، درس هایی ست که براي شاگردانش ایراد نموده و آن ها، این درس ها را از روي نوارهاي موجود، به روي کاغذ آورده اند. شیخ/، خود اجازه داد که این درس ها را جمع آوري و چاپ کنند. ما، یکی از نسخه هاي چاپ شده را براي مقایسه با شرح، انتخاب کردیم و هر جا که دچار مشکل شدیم، از نوارها و لوح هاي فشرده ي موجود کمک گرفتیم و در مواردي که احساس کردیم چیزي از قلم افتاده، همان جا به آن اشاره نمودیم. در مواردي که در سخن شیخ، اجمال و کلی گویی یا پوشیدگی و ابهامی وجود داشت که معمولاً کج اندیشان به آن علاقه و گرایش دارند، توضیح داده ایم و مطابق عقیده و منهج آن بزرگوار، یعنی بر اساس عقیده و منهج سلف صالح، به رفع ابهام و بیان منظور وي پرداخته ایم. گاهی شیخ در پاره اي از مسایل فقهی، دیدگاهی را ترجیح می دهد که بر خلاف قول راجح نزد سایر علماست و چون دیدگاه سایر علما را مطابق دلیل می بینیم، بدور از تقلید و به پیروي از دلیل، به تبیین موضوع می پردازیم و بر این باوریم که در هر دو صورت، چه پذیرش دیدگاه شیخ و چه رد آن، با شیخ/ مخالفت نکرده ایم؛ زیرا ما، پیرو دلیل هستیم. و الله رحمت کند یکی از گذشتگان .« کسی که مطابق دلیل عمل کند، با ما مخالفت نکرده است » : نیک را که گفته است ان شاءالله که شیخ در هر صورت، مأجور و سزاوار اجر و پاداش است؛ چون او از امامان و علماي مجتهد بوده و ما از او یاد گرفته ایم که در حد توان و بدون تقلید از
  • 28. 26 شرح ریاض الصالحین هیچ کس، کمال تلاش خود را در مباحث علمی به کار بندیم. همان طور که ازبیشتر .« هرگاه حدیثی صحیح باشد، مذهب ما همان است » : امامان ثابت شده که گفته اند شیخ محمد صالح عثیمین/ شرح ریاض الصالحین را در ششم ماه صفر سال 1411 هجري قمري آغاز کرد و این کلاس، همه روزه پس از نماز عصر ادامه داشت. این شرح، چه در بیان مفاهیم احادیث و چه در بیان پاره اي از اصول و ضوابط اهل حق در زمینه ي نام هاي الله و صفات و افعالش، نکات ارزشمند و مفیدي در خود دارد و حاوي مطالبی پیرامون منهج اهل سنت و جماعت در مورد پاره اي از مسایل و فهم علماي  اختلافی ست که به سبب ناآگاهی و دوري امت از قرآن و سنت پیامبر ربانی – صحابه، تابعین و پیروان نیکشان- در میان امت اسلامی رواج یافته است. شایسته است که در رابطه با سایر احادیث نیز شیوه ي عمومی شیخ/ به ویژه در زمینه ي نام هاي الله و صفات و افعالش مورد توجه قرار گیرد؛ زیرا امام نووي/ پیرامون پاره اي از مسایل به خطا رفته و مانند اشعري ها به تأویل روي آورده است؛ حال آن که مذهب اهل سنت و جماعت، بر پذیرش اسماء و صفات ثابت شده براي الله، بدور از تأویل، تعطیل، تشبیه و تمثیل می باشد و این روش، به صورت مفصل در کتاب هایشان آمده و بیان شده است. ǐ مد وﻋﻠﻰ آﻟﻪ وصحبه أﺟﻤع Ņ ارك ﻋﻠﻰ نبينا Ɋ الله و Ʀ وص ǐ و اﻟﺤمد لله رب العاﻟﻤ محـمود بـن الجمـیـل خالد بن محمد عثـمان
  • 29. مختصري از زندگانی امام نووي 1277 م) - 676-631 ه .ق برابر با 1233 ) امام، علامه، شیخ الاسلام، فقیه، زاهد، حافظ محیی الدین ابوزکریا یحیی بن شرف بن مري بن حسن بن حسین بن محمد بن جمعه بن حزام نووي یا نواوي. وي در ماه محرم سال 631 هجري به دنیا آمد و پیش از بلوغ، فراگیري قرآن و در کشور سوریه چشم « حران » از روستاهاي « نوي » حفظ آن را به پایان رساند. او در به جهان گشود و بر اساس نام زادگاهش] نووي نامیده می شود. نووي، فراگیري قرآن ساکن « الرواحية » رفت و در مدرسه ي « دمشق » را در روستایش آغاز کرد و سپس به شد. فقه و اصول فقه، حدیث و علوم حدیث، صرف و نحو، توحید و منطق آموخت اقامت نمود و « مدینه ي منوره » و همراه پدرش رهسپار حج شد و یک و نیم ماه در امام شافعی ها در دوران خویش گشت؛ او در زمینه ي تحقیق، تهذیب، ویرایش و پیرایش مذهب، سرآمد دوران خود بود؛ به طوري که یاد و نامش در همه جا پیچید و بلندآوازه شد. از امام نووي/ کتاب هاي مشهور، سودمند و خجسته اي برجاي مانده است. پدرِ ،« حزام » نووي، خود می گوید: یکی از اجدادم بر این باور بود که نسبش به می رسد. « حکیم بن حزام » ، صحابی بزرگوار رفت و چنان که پیش تر بیان شد، در « دمشق » وي، نوزده ساله بود که با پدرش به مدسه ي رواحیه سکونت گزید و بی آن که سر بر بالین گذارد، دو سال در آن جا ماند و را حفظ کرد و « المهذب » و ربع « التنبیه » خوراکش، جیره ي مدرسه بود. در همان زمان این، در سال 650 هجري بود. او، نزد استادش کمال الدین اسحاق بن احمد مغربی تلمذ نمود؛ آن چنان که توجه و مهر استاد را به خود جلب کرد و بدین سان همواره با استاد بود و نفع زیادي برد. نووي/ حدود بیست سال به تحصیل و فراگیري علم مشغول بود تا آن که از همه ي دانش آموزان و دانشجویان هم ردیفش پیش افتاد و به
  • 30. 28 شرح ریاض الصالحین فضیلت پیش گامی در علم و عمل دست یافت و تقریباً از سال 660 ، تألیف و تصنیف را آغاز کرد و تا پایان عمر به این کار ارزشمند ادامه داد. هر روز شرح و تصحیح دوازده درس را نزد استادانش می خواند: دو درس از و درسی از الجمع بین صحیحین، یک درس از « المهذب » یک درس از ،« الوسیط » درسی در زمینه ي ،« اصلاح المنطق » یک درس از ،« اللمع » درسی از ،« صحیح مسلم » صرف و درسی دیگر در اصول فقه. ابن سینا را « قانون » وي علاقه مند فراگیري علم طب شد و بدین منظور کتاب خرید و تصمیم گرفت دانش پزشکی را فرابگیرد. خود، می گوید: احساس کردم دلم، تیره و تار شده و چند روزي نمی توانستم دست به کاري ببرم. با خود اندیشیدم و فکر کردم که چرا چنین حالی پیدا کرده ام تا این که پروردگار متعال در دلم انداخت را فروختم؛ آن گاه « قانون » که سببش، مشغول شدن به علم طب است؛ از این رو کتاب دلم روشن شد. به طور قطع فراگیري علوم پزشکی، هیچ ایرادي ندارد؛ ولی الله متعال، زمینه ي فراگیري دانش ارزشمند و شریف حدیث و سایر علوم اسلامی را براي نووي مقدر کرده بود. استادان او ،« مسند احمد » ،« صحیح بخاري » . شنید « رضی بن برهان » را از « صحیح مسلم » سنن » ،« مسند شافعی » ،« جامع ترمذي » ،« سنن ابن ماجه » ،« سنن نسائی » ،« سنن ابی داود » و شرح سنت و علوم دیگر را نزد عالمان زمان خود سماع نمود و آموخت. « دارقطنی از میان استادانش می توان بدین افراد اشاره کرد: ابن عبدالدایم، الزین خالد، شیخ الشیوخ شرف الدین عبدالعزیز، قاضی عمادالدین حرستانی، ابن ابی الیسر، یحیی صیرفی، صدر بکري، شیخ شمس الدین ابن ابی عمر و گروهی دیگر از عالمان آن زمان. وي، علم حدیث را از گروهی از حفاظ حدیث آموخت؛ از جمله: کتاب خواند و شرح مسلم و بیشتر « ابی البقاء خالد نابلسی » حافظ عبدالغنی را نزد « الکمال » آموخت « قاضی ابی علی فتح تفلیسی » فقه (و اصول فقه) را از .« مرادي » بخاري را نزد
  • 31. مختصري از زندگانی امام نووي 29 و « امام شمس الدین عبدالرحمن بن نوح » ، « امام کمال الدین اسحاق مغربی » و نزد نیز به فراگیري فقه پرداخت. « عزالدین عمر بن اسعد اربیلی » شاگردان او قاضی صدرالدین سلیمان، شیخ شهاب الدین بن جعوان، شیخ علاءالدین بن عطار، امین الدین سالم، قاضی شهاب الدین اربدي، ابن العطار، مزي و ابن ابی الفتح و.... اخلاق و ویژگی هاي او امام أسنوي می گوید: نووي/ از عمل و زهد فراوانی برخوردار بود و صبر و شکیبایی زیادي در برابر سختی ها داشت؛ وي به قصد پرهیز از شبهاتی که در میوه هاي دمشق وجود داشت، از آن ها نمی خورد و از خوراك ناچیزي تغذیه می کرد که پدر و مادرش از روستا برایش می فرستادند. در شبانه روز فقط یک بار، پس از نماز عشاء غذاي اندکی می خورد و فقط یک بار در سحر، آب می نوشید و بر خلاف عادت شامی ها، با یخ، آب نمی نوشید. نووي، ازدواج نکرد و شب زنده دار بود و شب ها را در عبادت و تألیف سپري می کرد و توجه ویژه اي به امر به معروف و نهی از منکر داشت و تعاملش با حاکمان و سایر مردم، بر اساس امر به معروف و نهی از منکر بود. او، تألیف و تصنیف را در حدود 660 هجري آغاز کرد. در ریش او، تعدادي موي سفید به چشم می خورد. در همه حال به ویژه در بحث هاي علمی اش با فقها، آرام و متین بود. وي، سفري به منطقه ي خود نمود و « الخلیل » که الله آن را به مسلمانان بازگرداندَ- رفت و نیز از -« به قدس شریف » سپس دیدن کرد و سپس به منطقه ي خویش بازگشت و نزد پدر و مادرش بیمار شد و در شب چهارشنبه، چهاردهم ماه رجب سال شش صد و هفتاد و شش هجري درگذشت و همان جا به خاك سپرده شد. رحمت و رضوان الله بر او باد. تألیفات او الله متعال، عموم مسلمانان را از تألیفات نووي/ بهر ه مند نموده و به سبب اهمیت فراوان تألیفاتش در زمینه ي علوم دینی ست که با استقبال همگانی در همه جاي جهان اسلام، روبه رو شده است.
  • 32. 30 شرح ریاض الصالحین ة، در حدیث. ɋ عون اﻟﻨوو Ɋ 1. الأر 2. الإرشاد ﻓﻲ أصول اﻟﺤديث، يا الإرشاد ﻓﻲ علوم اﻟﺤديث. 3. الإرشادات إﻟﻰ بيان الأسماء اﻟﻤهمات، در متون اسانید. 4. الأصول والضوابط ﻓﻲ اﻟﻤذهب. 5. الإيضاح ﻓﻲ مناسک اﻟﺤج. .ǐ ستان العارف ȷ 6. 7. اﻟﺘبيان ﻓﻲ آداب ﺣﻤلة القرآن. ازی. Ʒ ابواسحاق ش « اﻟﺘنبيهِ » ر، ﺷﺮح ɋ 8. اﻟﺘحر 9. ﺗﺤفة الطالب اﻟﻨبيه ﻓﻰ ﺷﺮح اﻟﺘنبيه. غية الرائد. Ɋ 10 .ﺗﺤفة الواﻟﺪ و 11 . كتاب اﻟﺘحقيق. ة من أهل الإسلام، که الﺘﺮخيص ɋ 12 .الﺘﺮخيص ﻓﻲ الإكرام بالقيام ﻟﺬوي الفضل واﻟﻤز اء والإعظام، ɋ والإحﺘﺮام، لا ﻋﻠﻰ الر Ʒ بالقيام لأهل الإسلام ﻋﻠﻰ جهة الﺒﺮ واﻟﺘوق نامیده می شود. اﻟﻨذير. Ʒ ﻟﻤعرفة سن البش Ʒ ب و اﻟﺘیس ɋ 13 .اﻟﺘقر ب الإرشاد إﻟﻰ علم الإسناد. ɋ 14 .تقر 15 .تهذيب الأسماء واللغات. 16 .الأذﻛﺎر (حلية الأبرار وشعار الأخيار ﻓﻲ ﺗﺨليص اﻟﺪعوات والأذﻛﺎر). 17 .خلاصة الأحﻜﺎم ﻓﻲ مهمات السن وقواعد الإسلام. 18 .روح اﻟﻤسائل ﻓﻲ فروع الفقه. .ǐ وعمدة اﻟﻤتق ǐ 19 .روضة الطاﻟﺒ .ǐ اض الصاﻟﺤ ɋ 20 .ر 21 .ﺷﺮح اﻟﺠامع الصحيح (شرح بخاري تا پایان کتاب الإیمان). 22 .عيون اﻟﻤسائل اﻟﻤهمة (عيون اﻟﻤسائل والفوائد). 23 .غيث اﻟﻨفع ﻓﻲ القراءات السبع.
  • 33. مختصري از زندگانی امام نووي 31 24 .فضل القيام لأهل العلم واﻟﺤديث والزهد والعباد والصلحاء والقراء من أهل الإسلام. 25 .اﻟﻤبهم ﻋﻠﻰ حروف اﻟﻤعجم. ابواسحاق شیرازي ست). «ِ المهذب » 26 .اﻟﻤجموع (که شرح خ الأعيان. ɋ 27 .مرآة الزمان ﻓﻲ تار 28 .اﻟﻤنثورات وعيون اﻟﻤسائل اﻟﻤهمات. 29 .مناسك اﻟﺤج. 30 .اﻟﻤنهاج لﺸﺮح صحيح مسلم بن حجاج. ﻓﻲ الفروع. ǐ 31 .منهاج الطاﻟﺒ 32 .طبقات الفقهاء. 33 .اﻟﺪقائق ﻋﻠﻰ اﻟﻤنهاج. 34 .تصحيح اﻟﺘنبيه. 35 .اﻟﻤبهمات. 36 .اﻟﻤقاصد. 37 .مناقب الشافﻌﻰ. تﺼﺮ اﻟﺘبيان. ņ 38 . د. ɋ 39 .منار اﻟﻬدی ﻓﻲ الوقف والإبتدا، در زمينهی ﺗﺠو را در آن آورده است. « المهذب » 40 .اﻟﺘحقيق که بیش تر مطالب موجود در شرح 41 .ﺷﺮوط الصلاة. رافعی ست. «ِ التهذیب » 42 .اﻟﻤنتخب که گزیده ي 43 .رؤوس اﻟﻤسائل. محمد رافعی. « اﻟﻤحرر » تﺼﺮِ ņ 44 . 45 .مقدمة ﻓﻲ الفقه. تﺼﺮ صحيح مسلم. ņ 46 . ب مسلم. ɋ 47 .تلخيص غر
  • 34. 32 شرح ریاض الصالحین 48 .ﺗﺤصيل اﻟﻤنافع من كتاب اﻟﺪرر اللوامع. خودش. «ِ الإرشاد » تﺼﺮ كتاب ņ 49 . . و .... ǐ 50 .ﺣﻤلة القرآن وعمدة اﻟﻤفت وفات او نووي/ در یک سوم پایانیِ شب چهارشنبه، ماه رجب سال 676 هجري نزد درگذشت و فرداي آن شب به خاك سپرده شد. خبر وفاتش، « نوي » خانواده اش در دمشق و اطرافش را تکان داد و تأسف و تأثر شِدید مسلمانان را برانگیخت. قطب یونینی می گوید: زمانی که خبر وفات نووي به دمشق رسید، قاضی شدند تا « نوي » عزالدین محمد بن صائغ و گروهی از اطرافیان و دوستانش، رهسپار « فلسطین » بر قبر نووي نماز بخوانند. او، همواره آرزو داشت که مرگش در سرزمین باشد، و پروردگار متعال، او را به خواسته اش رساند. بیش از بیست نفر در رثا و یاد آن بزرگوار شعر سرودند؛ از جمله ابن ظهیر که قصیده ي بلندي برایش سرود، با این مطلع که: عز العزاء و عـم اﻟﺤـادث اﻟﺠلــــل و خــاب باﻟﻤوت ﻓﻰ تعميـرک الأمل واستوحشت بعدما كنت الأنيس بها و ساءها فقـدك الأسحار و الأصـل مصیبت بزرگ وفات تو، اتفاق افتاد و آرزوي عمر طولانی برایت، در برابر » مرگ به نتیجه نرسید. سحرگاهان و صبح گاهانی که با آن انس و الفت داشتی، .« در فقدان تو اندوهگین و دل گیر شد امام نووي را رحمت کند و از طرف مسلمانان به او خیر دهد و کتاب ها ، الله و تألیفاتی را که نوشته، در ترازوي نیکی هایش به شمار آورد تا ترازوي اعمالش، سنگین و سنگین تر شود. اللهم آمین. براي کسب اطلاعات بیشتر از زندگانی آن بزرگوار، می توانید به کتاب هاي ذیل مراجعه کنید: كشف الظنون، حاﺟﻰ خليفه.
  • 35. مختصري از زندگانی امام نووي 33 .ƪ خ اﻟﻤدارس، نعي ɋ تار طبقات الشافعية، أسنوی. فوات الوفيات، ابنشاكر الكتﺒﻰ. .Ʒ اﻟﺒداية واﻟﻨهاية، ابنكث حسن اﻟﻤحاﺿﺮة، سيوﻃﻰ. ، بغدادی پاشا. ǐ هدية العارف ، عمر رضا كحاﻟﻪ. ǐ معجم اﻟﻤؤلف ، طه عبدالرؤوف سعد. ǐ اض الصاﻟﺤ ɋ ﺷﺮح ر ǐ الفتح اﻟﻤب .Ʀ شذرات اﻟﺬهب، ابنعماد حنب جوب. Ņ مد Ņ اﻟﻤوسوعة اﻟﺬهبية للعلوم الإسلامية، دكﺘﺮ فاطمه ية اﻟﻤیﺴﺮة. Ɋ اﻟﻤوسوعة العر
  • 36.
  • 37. مختصري از زندگانی علامه محمد بن صالح العثیمین/ میلاد و زندگی خانوادگی او عربستان در « القصیم » یکی از شهرهاي استان « عنیزه » شیخ عثیمین/ در شهر 27 رمضان سال 1347 هجري در خانواده اي متدین چشم به جهان گشود. وي، یک بار ازدواج کرد که ثمره اش، هشت فرزند- پنج پسر و سه دختر- بود. تحصیل علم و اساتید وي شیخ در فراگیري علم و دانش، روش سلف صالح را در پیش گرفت؛ بدین سان که ابتدا به حفظ قرآن کریم- زمانی که کودکی کم سن و سال بود- پرداخت. او، نزد پدربزرگ مادري اش، شیخ عبدالرحمن بن سلیمان آل دامغ/ قرآن آموخت و سپس در مسیر فراگیري علم با علامه ي مفسر، شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدي/ همراهی و مصاحبت نمود که استاد اولش به شمار می رو د و نزدش عل م توحید، تفسیر، حدیث و فقه فراگرفت و حدود یازده سال از او بهره ي علمی جست و از « ریاض » برجسته ترین شاگردان وي بود. زمانی که عثیمین براي ادامه ي تحصیل به رفت، نزد علامه، شیخ عبدالعزیز بن باز/ صحیح بخاري و برخی از کتاب هاي شیخ الاسلام ابوالعباس حرانی/ و تعدادي از کتاب هاي فقه را خواند. هنگامی که شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدي درگذشت، شیخ ابن عثیمین، عهده دار امامت در و نیز در مجمع علمی آن جا به « عنیزه » گردید و در آموزشگاه « عنیزه » مسجد جامع تدریس پرداخت و سپس براي تدریس به دانشکده هاي شریعت و اصول دین- فراخوانده شد و به -« القصیم » شاخه ي دانشگاه اسلامی امام محمد بن سعود در عضویت هیئت کبار علما- مرکز رسمی فتوا در عربستان سعودي- درآمد و تا پایان عمرش، عضو هیأت بود. از دیگر اساتیدش، می توان شیخ محمد امین بن مختار الجکنی الشنقیطی، شیخ علی بن محمد الصالحی و شیخ محمد بن عبدالعزیز المطوع را نام برد.
  • 38. 36 شرح ریاض الصالحین شاگردان شیخ شیخ/ توجه ویژه اي به شاگردانش داشت و دانش دوستان فراوانی از همه جاي دنیا براي فراگیري علم، نزدش می آمدند و این، به سبب اطمینانشان به تبحر و توانایی علمی شیخ و مهارتش در تدریس و نیز به سبب عطوفت آن بزرگوار نسبت به شاگردانش بود؛ به گونه اي که گویا همه، فرزندانش بودند. توجه ویژه ي شیخ به شاگردانش، او را بر آن داشت تا خوابگاه مجهزي برایشان فراهم کند که کتابخانه ي غنی و بزرگی، پر از کتاب هاي خطی و چاپی داشت. همچنین شیخ، وضعیت و سطح درسی شاگردانش را همواره پی گیري و ارزیابی می کرد؛ به طوري که در پاره اي از موارد به جاي اولیاي شاگردان، کارنامه ي ماهیانه ي آنان را امضا می نمود. وي، پیوسته شاگردانش را نصیحت می کرد که در چارچوب اطاعت از الله، از ولی امر اطاعت نمایند و از محبت و دعا براي او دریغ نکنند. این عالم بزرگوار، همواره مطابق شریعت اله ی حک م و قضاوت م ی کر د و شعای ر الهی را به پا می داشت و امر به معروف و نهی از منکر می نمود. اخلاق شیخ آراسته به - شیخ/ تصویر زنده اي از عالمِ عابد و آراسته به اخلاق رسول الله روایت شده که  اخلاق قرآنی- بود؛ همان گونه که در توصیف اخلاق پیامبر اخلاقش، قرآن بود. شیخ عثیمین را همه به سجایا و ارزش هاي نیک اخلاقی، حلم و بردباري ، متانت و وقار ، و سکو ن و آرامش می شناختند و مردم، هرجا که او را می دیدند، پیرامونش جمع می شدند و او را سؤال باران می کردند و حتی با درخواست هاي خود، او را به زحمت می انداختند؛ ولی آن بزرگوار، به گونه اي با آنان برخورد می کر د ک ه ه ر یک ا ز آن ها احساس می کرد تمام توجه و عنایت شیخ،  معطوف به اوست. شیخ، به پیروي از سرور و آقاي انسان ها، محمد مصطفی خویشتن را به تحمل مردم و خواسته ها و مشکلاتشان عادت داده بود و از این رو همواره خشم خود را فرو می برد.
  • 39. مختصري از زندگانی علامه محمد بن صالح العثیمین / 37 مذهب و روش علمی شیخ زاد » محمد صالح عثیمین/ پیوسته پیرو دلیل بود که این امر، در شرح وي بر به خوبی روشن است؛ هرچند بیشتر ترجیحاتش، مطابق دیدگاه هاي « المستقنع شیخ الاسلام و شاگردش ابن القیم است، ولی در پاره اي از موارد به مقتضاي دلیل، با آن دو مخالفت می کند. این سخن ارزشمند که با کوه هاي طلا برابري می نماید، از او پیش از هر عقیده و دیدگاهی، به دنبال دلیل باش و چنین نباشد » : به یادگار مانده است که عقیده یا دیدگاهی را برگزینی (یا پیش داوري کنی) و سپس استدلال بورزي و در .« پی دلیل برآیی که در این صورت، راهت را گم می کنی روش آموزشی وي شیخ، بر حفظ متون تأکید فراوانی داشت و دانش آموزانش را به حفظ متون مکلف می کرد و در هر درسی پی گیر این مسأله بود و در ضمن، تمام تلاش و توانایی اش را در شرح و تحقیق مسایل، و بیان قول راجح از میان دیدگاه هاي علما، به کار می بست و در این راستا به هیچ عنوان پیرو هوا و هوس نبود. همچنین در این میان، به توضیحات، نکات، اعتراض ها و پرسش هاي شاگردانش، خوب گوش می سپرد و در اثناي شرح خویش، پرسش هایی مطرح می نمود و فضاي کلاس را به فضاي گفتگو تبدیل می کرد و پس از شنیدن سخنان و پاسخ هاي دانش پژوهان، خود به پرسش ها و مسایل مورد بحث، پاسخ می گفت. دریافت جایزه ي جهانی ملک فیصل کمیته ي گزینش و انتخاب بهترین ها در ستاد جایزه ي جهانی ملک فیصل، جایزه ي سال 1414 هجري را به پاس تلاش هاي خجسته ي شیخ محد صالح عثیمین در زمینه ي خدمت به اسلام و مسلمانان، تقدیم آن بزرگوار کرد. بیماري شیخ شیخ که درود الله بر او باد، به بیماري سرطان روده مبتلا شد و به درخواست و پافشاري مسؤولان عربستانی، با هواپیماي ویژه- به دستور ولی عهد عربستان- براي درمان بیماري به آمریکا رفت. نزدیکان شیخ می گویند: تیم پزشکی آمریکایی، براي