SlideShare a Scribd company logo
1 of 5
Download to read offline
‫‪sco‬‬
        ‫كانــون آرمــان شــريعتـي‬
                                    ‫انقالبِ فرهنگی نرم‬
                                        ‫ِ‬




           ‫‪Sco1385@Gmail.com‬‬




                                                                    ‫رضــا عليجاني‬



          ‫4101‬    ‫شماره مقالـه :‬

             ‫5‬   ‫تعـداد صفحـه :‬

        ‫50/78‬    ‫آخرين بررسی :‬

         ‫0000‬    ‫تاريــخ تحـرير :‬

                                                                   ‫‪www.shandel.org‬‬




                                           ‫موضـوع : ـــــ‬


‫‪Print‬‬   ‫‪search‬‬                      ‫‪Prev‬‬         ‫1‬          ‫‪Next‬‬           ‫‪Full‬‬      ‫‪Exit‬‬
‫ِ‬
                                                                ‫انقالب فرهنگی نرم‬
                                                                    ‫ِ‬

                                      ‫ٔ ِ‬                                      ‫ِ ِ‬         ‫ِ‬
‫در چالشهای سیاسی اَوان انقالب واقعهای در محیط آموزشی عالی ما رخ داد که، شاید به تأسی از مشابه چینی آن، نامِ " انقالب فرهنگی" بر آن نهاده‬
                     ‫ِ‬                                                                                            ‫ِ ِ‬
‫شد. این واقعه که منجر به حدودِ 5 سال تعطیلی سراسری تمامی دانشگاههای ایران شد، از نگرش و روش خاصی نشأت میگرفت؛ نگرش دو قطبی به‬
              ‫ِ‬                             ‫ِ‬                                      ‫ِ ِ‬          ‫ِ‬
                                               ‫ِ ِ‬                               ‫ِ‬
‫جامعه و سیاه و سفید دیدن مسائل، خود محوری و خود حقپنداری مطلق، و سیاه و باطل دیدن تمامی "دیگران" و غیرِ خودیها. اما این نگرش از روش‬
                                                                                                                    ‫ِ‬
‫( یا روشهای خاصی ) نیز بهره میگرفت که به آن واقعه، و در واقع "فاجعه"، و آسیب رسانی جدی به سیرِ آموزشی و فرهنگی کشور، منجر گردید؛ روش‬
 ‫ِ‬                          ‫ِ‬                             ‫ِ‬
‫ِ‬
‫کم طاقتی، عدمِ تسامح، سیاه نمایی و نهایتاً خشونت و حذف. هر چند رفتارِ برخی گروههای سیاسی، که در آن هنگام نیز در بین گروههای منتقد و مخالف‬
                          ‫ِ‬
‫دولت و حاکمیت، گروههای کوچکتری نیز به شمار میرفتند؛ ناصحیح بود ( و از نگرش و روشی مشابهِ جریان سنتی اقتدارگرا بهره میگرفت )، اما، جریانات‬
‫ِ‬                                      ‫ِ ِ‬
‫اقتدارگرا نیز به شدت اغراق و سیاه نمایی میکردند و با شایعه سازی در رابطه با برخی فعالیتها در دانشگاه ( که هیچگاه اثبات نشد و کوچکترین دلیل و‬
‫مُدعایی برای آن ارائه نگردید ) سعی در ترسیم سیمایی فاجعهآمیز از دانشگاه ارائه گردید. همان دانشگاهی که یکی از مهم ترین سنگرهای انقالبی بود که‬
                                                                                                   ‫ِ‬
 ‫هنوز شعارهایش بر در و دیوار باقی بود، و همان دانشجویی که بیشترین آمارِ فعاالن سیاسی، زندانیان و شهدای اعدامی و مبارزِ قبل از انقالب را داشت.‬
                                                                  ‫ِ‬
‫بزرگ نمایی و اغراق، شایعه سازی و جو سازی، در کنارِ شورِ انقالبی که در همه جناحها وجود داشت و همراه با نگرشهای تنگ نظرانه و رویکردهای‬
                                                             ‫ٔ‬
                                            ‫ِ ٔ‬          ‫ِ‬              ‫ِ‬
‫حذفی، پدیدهای را به وجود آورد که نه تنها هواداران گروههای کوچک سیاسی، بلکه کل طرفداران همه گروههای سیاسی، و نه تنها دانشجویان، بلکه کل‬
‫ِ‬                                                                                        ‫ِ‬
‫اساتیدِ مخالف و حتی منتقد را نشانه گرفت. این رخداد و ایجادِ رکودِ کامل در سیرِ آموزش عالی کشور چنان اثری برجای گذاشت که تا سالیان و بلکه‬
                                                ‫ِ ِ‬
                                                                                                         ‫دههها آثارِ آن پابرجا بوده و هست.‬
                                                             ‫ِ‬                 ‫ِ‬                                           ‫ِ‬
‫یادآوری این واقعه، اما، نه برای تحلیل و کالبد شکافی رخدادی است که ربع قرن از آن گذشته است بلکه برای توجه به پدیدهای است که هم اینک‬
                                                                                             ‫ِ‬
                                                                                 ‫در سیمای مُبَدلی در جریان است : انقالب فرهنگی نرم.‬
                                                                                      ‫ِ‬

‫‪Print‬‬    ‫‪search‬‬                                          ‫‪Prev‬‬          ‫2‬            ‫‪Next‬‬                          ‫‪Home‬‬        ‫‪Full‬‬       ‫‪Exit‬‬
‫ِ‬
‫در چند سال اخیر چند بار صدا هایی مبنی بر لزومِ یک انقالب فرهنگی جدید به گوش رسید که معموالً از سوی افراطیترین افراد، به لحاظ تفکر و‬
                                                                           ‫ِ‬      ‫ِ‬                                            ‫ِ‬
 ‫ِ‬
‫شیوهٔ رفتار، مطرح میشد. اما این ندا ها هیچگاه از سوی بزرگان همان طیف نیز دنبال نشد. ولی چند ماهی است که به نظر میرسد آن پروژه به صورت‬
                                                                                      ‫ِ‬
‫نرم و بیصدا، و به طورِ پنهانی، در حال عملی شدن است. اما این انقالب فرهنگی نرم با مشابهاش در اَوان انقالب دو تفاوت نیز دارد. یکی آنکه بیسر و صدا‬
                                              ‫ِ‬                       ‫ِ‬       ‫ِ‬                             ‫ِ‬
‫و جار و جنجال است و در "نظر" و "حرف" هیچ سخنی از آن نیست، اما در "عمل" اجرا میشود، و دوم آنکه با تجربهتر از مشابهِ قبلی صورت میگیرد،‬
‫بدان قصد که هزینه کمتری داشته باشد. بنابراین نیاز نیست کُل روال و سیرِ آموزش عالی متوقف شود و کلیه دانشجویان آسیب ببینند و ناراضی شوند‬
                                       ‫ٔ‬                         ‫ِ‬                  ‫ِ‬                                       ‫ٔ‬
                                                                         ‫ِ‬
‫بلکه سعی میشود مستقیماً افراد ( اعم از دانشجو و استاد ) و نهادها ( نشریات دانشجویی و نهادهای فعالی چون انجمنهای اسالمی فعلی ) و فعالیتهایی‬
                     ‫ِ‬
                                                                 ‫که سعی در متوقف کردن آنها وجود دارد، نشانه گرفته شوند؛ تک تیر به جای رگبار.‬
                                                                                                                        ‫ِ‬
‫امروزه شاید دیگر گوش و چشم مان به شنیدن و خواندن اخبارِ این واقعه عادت کرده است و متأسفانه گویا احساس اخالقی و سیاسی و وجدان کسی‬
    ‫ِ‬                      ‫ِ‬                                                    ‫ِ‬                     ‫ِ‬
                                                                                                              ‫را نیز تحریک نمیکند.‬
                                                                                                                  ‫ِ‬
‫دانشجویی پس از ثبت نام از ادامه تحصیل بازداشته میشود ( با این تصور و ادعای مطرح شده که شما ها فردا استاد میشوید و دانشجویان را منحرف‬
                                                                                                      ‫ٔ‬
‫میکنید )، دانشجو و دانشجویانی اخراج و تعلیق میشوند، احکامِ قضایی بدوی مسلسل وار صادر میشود که حبسهای تعلیقی و تعزیری را برای دانشجویان‬
                                                                        ‫ِ‬
                                                                  ‫ِ‬
                                 ‫رقم میزند، برخی احکامِ قطعی نیز به دنبال میآید، احکامِ مشابهی نیز توسط کمیتههای انضباطی صادر میشود و...‬
                                                       ‫ِ‬                                                                  ‫ِ‬
‫موجودیت انجمنهای اسالمی، تنها نهادهای رسمی و قانونی و تحملشده در محیط دانشگاهها که دیگر حاضر نیستند بر همان سبک و سیاق مألوف‬
      ‫ِ‬
           ‫ِ‬
‫حرکت کنند، نشانه گرفته میشود. بهانهگیریهای گوناگونی صورت میگیرد و اختاللهای مسلسل واری به وجود میآید تا موجودیت و رسمیت هر انجمنی‬
                                                                                 ‫ْ‬
‫را که بتوان، به زیر سؤال برد و آنها را به فروپاشی و حداقل انشعاب کشاند. اما همین بهانهگیریها در رابطه با دیگر تشکلهایی که سعی میشود برای‬
                                      ‫ِ‬
‫نهادهای اصلی، نمونههای بدلی باشند، هیچگاه به کار نمیآید. از هر انتخاباتی که با رأی فراوان موجودیت انجمنی را رسمیت میبخشد بهانهای گرفته‬

‫‪Print‬‬    ‫‪search‬‬                                           ‫‪Prev‬‬        ‫3‬         ‫‪Next‬‬                                ‫‪Home‬‬        ‫‪Full‬‬       ‫‪Exit‬‬
‫ِ‬                           ‫ِ‬
                                    ‫میشود و رسمیت آن انکار میگردد. از برگزاری برخی مراسمها و سمینارها به طورِ فیزیکی جلوگیری میشود و...‬
‫نشریات دانشجویی نیز جدا از ایجادِ تضییقات و قطع حمایتهای مرسوم و قانونی، زیرِ ذره بینهای ویژه میروند و مجوزِ آنها لغو شده و یا عمالً جلوی‬
                                                                                           ‫ِ‬                                       ‫ِ‬
                                            ‫ِ‬      ‫ِ‬              ‫ِ‬                      ‫ِ‬
  ‫انتشارِشان گرفته میشود، نویسندگان مقاالت در نشریات کم تیراژِ دانشجویی بسان روزنامه نگاران نشریات سراسری به محاکمه کشانده میشوند و...‬
                                                                                                          ‫ِ‬
   ‫ٔ‬                   ‫ٔ‬                                                                 ‫ِ‬
‫و باالخره مسئله فراتر از دانشجو و نهادها و نشریات دانشجویی میرود و اساتید نیز زیرِ ذره بین میروند. با این تصور که ریشه هر انحراف و نطفه هر‬
‫سرکشی از ریشه و بنیاد خشک و نابود شود. اساتیدی به صورت گزینشی بازنشسته میشوند، درهمان حال که اساتیدِ ( البته محترم و معنون ) دیگری‬
                                                                                 ‫ِ‬
‫که باید زیرِ بغل شان گرفته شود تا به کالس برسند نیازی به بازنشستگی ندارند!، پروندهٔ اداری برخی اساتیدی که حدودِ ده سال سابقه دارند نیز به علت‬
‫ِ‬                                                    ‫ِ‬                                                                          ‫ِ‬
                ‫"مسئله دار" بودن زیرِ ذرهبین میرود تا از ابتدا سیرِ گزینش را طی کنند، افرادِ غیرِ خودی نباید هیچ مسئولیت کلیدی داشته باشند و...‬
                                       ‫ِ‬
                                                                                                          ‫ِ‬
‫راستی این سیر به کجا میرود؟ و انقالب فرهنگی نرم چه غایتی را هدف گرفته است؟ اما آنچه که برای هر دو سوی ماجرا ( تصفیه کننده و تصفیه شده )‬
                                                                                                 ‫ِ‬
                                            ‫ِ‬                                                          ‫ِ‬
‫دانستناش ضروری است این است که واقعیت کنونی جامعه و بسترِ اجتماعی در دو واقعه یادشده تفاوت جدی با یکدیگر دارند. روزی متفکرِ بزرگی‬
                                                              ‫ٔ‬                                ‫ِ‬
‫گفته بود تاریخ تکرار میشود. یکبار تراژدی و دیگری کمدی. در یک قضاوت کالن تاریخی و نگاه از باال و بیرون این نظرْ صائب است. اما از نگاهِ روزمرهتر‬
                                                                       ‫ِ ِ‬
                                                                                  ‫نمیتوان وجهِ تراژیک و یا مصیبت بارِ واقعه دوم را نیز نادیده گرفت.‬
                                                                                                          ‫ٔ‬
‫به نظر میرسد دنبالکنندگان واقعه دوم، همانندِ بسیاری از اعمال و رفتارهایشان در سالیان اخیر، تنها به دنبال اهداف کوتاه مدتاند. اما آیا آنها‬
                           ‫ِ ِ‬                       ‫ِ‬                                                      ‫ِ ٔ‬
                                     ‫ِ‬                                                                           ‫ِ‬             ‫ِ‬
‫در تحقق همین اهداف کوتاه مدت شان نباید تأمل کنند؟ بسترِ کنونی دانشگاهها و جامعه، سمت و سوی تحوالت اجتماعی درونی و داخلی و بیرونی و‬
                            ‫ِ‬                                                 ‫ِ‬                                                          ‫ِ‬
                                                                               ‫بینالمللی چگونه است و آیا اصالً با رخدادِ اول قابل مقایسه است؟ و...‬
                                                                                                                ‫ِ‬
‫به نظر نمیرسد که رعایت ظواهر و سعی در بهداشتی نمایاندن اتفاقات نیز تأثیرِ چندانی در قضاوتها و پیامدهای این گونه اَعمال داشته باشد. اما‬
                                                                                ‫ِ‬


‫‪Print‬‬     ‫‪search‬‬                                           ‫‪Prev‬‬         ‫4‬          ‫‪Next‬‬                                ‫‪Home‬‬         ‫‪Full‬‬       ‫‪Exit‬‬
‫مدتی است که همه وقایع از نوعِ دوم سعی میشود با ظاهرسازی دیگر نمایی شود. یک مثال ساده، داعیه برچیدن سلولهای انفرادی است. به نظر نمیرسد‬
                                     ‫ِ‬        ‫ٔ‬            ‫ِ‬                                                         ‫ٔ ِ‬
‫متصدی هیچ گورستان عمومی با بزرگ کردن ابعادِ قبرها بتواند بگوید گورستان برچیده شده است. انفرادی یک "وضعیت" است، تنهایی و بیارتباطی‬
‫ِ‬                                                                                              ‫ِ‬                       ‫ِ‬           ‫ِ‬
                                                             ‫ِ‬                   ‫ِ‬
‫زندانی با هیچکس دیگر – حتی وکیل – بجز کسانی که در صف قدرت و مقابل و مدعی او هستند. آیا در این نمونه، تغییرِ برخی روشها و الفاظ تغییری‬
                                                                                                                            ‫ِ‬
                                                                 ‫ِ‬                                                               ‫ِ‬
‫در قضاوت جمعی (داخلی و بینالمللی) از این امر گذاشته است؟ در رابطه با انقالب فرهنگی نرم نیز همین حکایت وجود دارد. تعلیق یا تصفیه و استخراج‬
‫ِ‬                                                        ‫ِ‬
‫ِ‬              ‫ِ‬                         ‫ِ‬                       ‫ِ‬
‫دانشجو و استاد چه همراه با تعطیل کلی دانشگاه باشد و چه نباشد و چه به صورت اخراج باشد چه به شکل بازنشستگی، تغییری در اصل ماجرا و قضاوت‬
                                                                                                      ‫ِ ِ‬
                                                                                                                 ‫پیرامون آن صورت نمیدهد.‬
                                                                                                                                   ‫ِ‬
‫اما مهمترین موضوع، پیامدهای این گونه وقایع از نوعِ دوم است. به نظر نمیرسد نارضایتی و خشم تدریجاً انباشته شوندهٔ این نوع وقایع نیز پیامدهایی‬
                                                    ‫ِ‬                                             ‫ِ‬
‫متفاوت داشته باشد. مرورِ پیامدهای وقایع از نوعِ اول، مثالً در دهه 06 و سپس "نهِ" بزرگی که در ذهن و وجودِ ملتی شکل میگیرد، میتواند برای مدیران‬
‫ِ‬                                                                                  ‫ٔ‬
‫احساساتی و نزدیکبین وقایع نوعِ دوم درسآموز باشد. ایرانیان ملتی صبور، اما با هوشاند. و هیچکس، چه در ابعادِ داخلی و چه در ابعادِ بینالمللی، نباید‬
                                                                                                                      ‫ِ ِ‬
                                          ‫ِ‬                        ‫ِ‬                                               ‫ِ ٔ‬
‫از این دو خصیصه بنیادی جامعه ایرانی غفلت کند، چون آسیب خواهد دید. جوان ایرانی که اینک دو سومِ کل این جامعه را تشکیل میدهد نیز همین‬‫ٔ‬
                                                                                                            ‫خصایص را دارد. فاعتبرو یا اولیاالبصار.‬




‫‪Print‬‬     ‫‪search‬‬                                           ‫‪Prev‬‬         ‫5‬         ‫‪Next‬‬                                ‫‪Home‬‬         ‫‪Full‬‬       ‫‪Exit‬‬

More Related Content

Viewers also liked (10)

مصاحبه با ویژه‌نامه آکادمیِ آزاد
مصاحبه با ویژه‌نامه آکادمیِ آزادمصاحبه با ویژه‌نامه آکادمیِ آزاد
مصاحبه با ویژه‌نامه آکادمیِ آزاد
 
هاله‌گرایی و هاله‌زدایی
هاله‌گرایی و هاله‌زداییهاله‌گرایی و هاله‌زدایی
هاله‌گرایی و هاله‌زدایی
 
سرچشمه را نمي‌توان آلود
سرچشمه را نمي‌توان آلودسرچشمه را نمي‌توان آلود
سرچشمه را نمي‌توان آلود
 
آگاهي‌هاي موازي و روشنفکرِ آواره
آگاهي‌هاي موازي و روشنفکرِ آوارهآگاهي‌هاي موازي و روشنفکرِ آواره
آگاهي‌هاي موازي و روشنفکرِ آواره
 
زنان در پروژه شريعتي
زنان در پروژه شريعتيزنان در پروژه شريعتي
زنان در پروژه شريعتي
 
افزایشِ حضوزِ زنان در آموزش عالی
افزایشِ حضوزِ زنان در آموزش عالیافزایشِ حضوزِ زنان در آموزش عالی
افزایشِ حضوزِ زنان در آموزش عالی
 
گسست از ديالکتيک تا هرمنوتيک
گسست از ديالکتيک تا هرمنوتيکگسست از ديالکتيک تا هرمنوتيک
گسست از ديالکتيک تا هرمنوتيک
 
چگونگي تعامل تاويل با هرمنوتيک
چگونگي تعامل تاويل با هرمنوتيکچگونگي تعامل تاويل با هرمنوتيک
چگونگي تعامل تاويل با هرمنوتيک
 
ویژگی‌های یک اندیشه
ویژگی‌های یک اندیشهویژگی‌های یک اندیشه
ویژگی‌های یک اندیشه
 
اصلاحِ دینی به مثابهٔ اصلاحِ اجتماعی
اصلاحِ دینی به مثابهٔ اصلاحِ اجتماعیاصلاحِ دینی به مثابهٔ اصلاحِ اجتماعی
اصلاحِ دینی به مثابهٔ اصلاحِ اجتماعی
 

Similar to انقلابِ فرهنگي نرم

بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویيبازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویيکانون آرمان شریعتی
 
مونيسم، پلوراليسم و خشونت انقلابي
مونيسم، پلوراليسم و خشونت انقلابيمونيسم، پلوراليسم و خشونت انقلابي
مونيسم، پلوراليسم و خشونت انقلابيکانون آرمان شریعتی
 
جامعه ـ انسان‌شناسی تخیلِ اجتماعی
جامعه ـ انسان‌شناسی تخیلِ اجتماعیجامعه ـ انسان‌شناسی تخیلِ اجتماعی
جامعه ـ انسان‌شناسی تخیلِ اجتماعیکانون آرمان شریعتی
 
پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
 پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی   پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی کانون آرمان شریعتی
 
مي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شد
مي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شدمي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شد
مي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شدکانون آرمان شریعتی
 

Similar to انقلابِ فرهنگي نرم (20)

انقلاب مرد! زنده باد انقلاب!
انقلاب مرد! زنده باد انقلاب!انقلاب مرد! زنده باد انقلاب!
انقلاب مرد! زنده باد انقلاب!
 
مصاحبه با نشریه چراغ زنبوری
مصاحبه با نشریه چراغ زنبوریمصاحبه با نشریه چراغ زنبوری
مصاحبه با نشریه چراغ زنبوری
 
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویيبازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
 
مونيسم، پلوراليسم و خشونت انقلابي
مونيسم، پلوراليسم و خشونت انقلابيمونيسم، پلوراليسم و خشونت انقلابي
مونيسم، پلوراليسم و خشونت انقلابي
 
کاربردِ فرهنگ
کاربردِ فرهنگکاربردِ فرهنگ
کاربردِ فرهنگ
 
بازی چگونه جدی می شود؟
بازی چگونه جدی می شود؟بازی چگونه جدی می شود؟
بازی چگونه جدی می شود؟
 
شَبحِ چپ
شَبحِ چپشَبحِ چپ
شَبحِ چپ
 
دینِ ما و دینِ آنها
دینِ ما و دینِ آنهادینِ ما و دینِ آنها
دینِ ما و دینِ آنها
 
سال نو، سرفصل نو
سال نو، سرفصل نوسال نو، سرفصل نو
سال نو، سرفصل نو
 
شايعه‌اي به نام شريعتي
شايعه‌اي به نام شريعتيشايعه‌اي به نام شريعتي
شايعه‌اي به نام شريعتي
 
چه بايد کرد؟
چه بايد کرد؟چه بايد کرد؟
چه بايد کرد؟
 
رفرم و ضد رفرم
رفرم و ضد رفرمرفرم و ضد رفرم
رفرم و ضد رفرم
 
دعوت به آندلس
دعوت به آندلسدعوت به آندلس
دعوت به آندلس
 
یک جامعه‌شناسی، یک جهان
یک جامعه‌شناسی، یک جهانیک جامعه‌شناسی، یک جهان
یک جامعه‌شناسی، یک جهان
 
جامعه ـ انسان‌شناسی تخیلِ اجتماعی
جامعه ـ انسان‌شناسی تخیلِ اجتماعیجامعه ـ انسان‌شناسی تخیلِ اجتماعی
جامعه ـ انسان‌شناسی تخیلِ اجتماعی
 
پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
 پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی   پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
 
nf00002507-1
nf00002507-1nf00002507-1
nf00002507-1
 
ديالکتيک حوزه عمومي و دولت
ديالکتيک حوزه عمومي و دولتديالکتيک حوزه عمومي و دولت
ديالکتيک حوزه عمومي و دولت
 
مي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شد
مي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شدمي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شد
مي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شد
 
Tahdidate resaneie
Tahdidate resaneieTahdidate resaneie
Tahdidate resaneie
 

More from کانون آرمان شریعتی

بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحمانيبحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحمانيکانون آرمان شریعتی
 
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحمانيآزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحمانيکانون آرمان شریعتی
 
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحمانيچرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحمانيکانون آرمان شریعتی
 
مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
 مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی   مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی کانون آرمان شریعتی
 
بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
 بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی   بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی کانون آرمان شریعتی
 
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ بانيدورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ بانيکانون آرمان شریعتی
 
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيستنافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيستکانون آرمان شریعتی
 
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلامحقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلامکانون آرمان شریعتی
 
روح و جانِ مشروطه، برابري انسانهاست
روح و جانِ مشروطه، برابري انسانهاستروح و جانِ مشروطه، برابري انسانهاست
روح و جانِ مشروطه، برابري انسانهاستکانون آرمان شریعتی
 

More from کانون آرمان شریعتی (20)

بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحمانيبحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
 
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحمانيآزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
 
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحمانيچرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
 
درمان جاي ديگري است ـ تقي رحماني
درمان جاي ديگري است ـ تقي رحمانيدرمان جاي ديگري است ـ تقي رحماني
درمان جاي ديگري است ـ تقي رحماني
 
مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
 مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی   مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
 
تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی
 تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی   تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی
تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی
 
بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
 بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی   بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
 
تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی
 تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی   تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی
تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی
 
کدام روشنفکر
کدام روشنفکرکدام روشنفکر
کدام روشنفکر
 
من اعتراف می کنم
من اعتراف می کنممن اعتراف می کنم
من اعتراف می کنم
 
پروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زدایی
پروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زداییپروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زدایی
پروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زدایی
 
در میانهٔ دوگانه‌های تراژیک
در میانهٔ دوگانه‌های تراژیکدر میانهٔ دوگانه‌های تراژیک
در میانهٔ دوگانه‌های تراژیک
 
توسعهٔ اُيراني
توسعهٔ اُيرانيتوسعهٔ اُيراني
توسعهٔ اُيراني
 
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ بانيدورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
 
زبانِ سروش، زبانِ تنفر
زبانِ سروش، زبانِ تنفرزبانِ سروش، زبانِ تنفر
زبانِ سروش، زبانِ تنفر
 
قرآن و "مساله" اي به نامِ زن
قرآن و "مساله" اي به نامِ زنقرآن و "مساله" اي به نامِ زن
قرآن و "مساله" اي به نامِ زن
 
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيستنافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
 
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلامحقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
 
معرفت شناسي قرآن
معرفت شناسي قرآنمعرفت شناسي قرآن
معرفت شناسي قرآن
 
روح و جانِ مشروطه، برابري انسانهاست
روح و جانِ مشروطه، برابري انسانهاستروح و جانِ مشروطه، برابري انسانهاست
روح و جانِ مشروطه، برابري انسانهاست
 

انقلابِ فرهنگي نرم

  • 1. ‫‪sco‬‬ ‫كانــون آرمــان شــريعتـي‬ ‫انقالبِ فرهنگی نرم‬ ‫ِ‬ ‫‪Sco1385@Gmail.com‬‬ ‫رضــا عليجاني‬ ‫4101‬ ‫شماره مقالـه :‬ ‫5‬ ‫تعـداد صفحـه :‬ ‫50/78‬ ‫آخرين بررسی :‬ ‫0000‬ ‫تاريــخ تحـرير :‬ ‫‪www.shandel.org‬‬ ‫موضـوع : ـــــ‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫1‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 2. ‫ِ‬ ‫انقالب فرهنگی نرم‬ ‫ِ‬ ‫ٔ ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫در چالشهای سیاسی اَوان انقالب واقعهای در محیط آموزشی عالی ما رخ داد که، شاید به تأسی از مشابه چینی آن، نامِ " انقالب فرهنگی" بر آن نهاده‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫شد. این واقعه که منجر به حدودِ 5 سال تعطیلی سراسری تمامی دانشگاههای ایران شد، از نگرش و روش خاصی نشأت میگرفت؛ نگرش دو قطبی به‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫جامعه و سیاه و سفید دیدن مسائل، خود محوری و خود حقپنداری مطلق، و سیاه و باطل دیدن تمامی "دیگران" و غیرِ خودیها. اما این نگرش از روش‬ ‫ِ‬ ‫( یا روشهای خاصی ) نیز بهره میگرفت که به آن واقعه، و در واقع "فاجعه"، و آسیب رسانی جدی به سیرِ آموزشی و فرهنگی کشور، منجر گردید؛ روش‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫کم طاقتی، عدمِ تسامح، سیاه نمایی و نهایتاً خشونت و حذف. هر چند رفتارِ برخی گروههای سیاسی، که در آن هنگام نیز در بین گروههای منتقد و مخالف‬ ‫ِ‬ ‫دولت و حاکمیت، گروههای کوچکتری نیز به شمار میرفتند؛ ناصحیح بود ( و از نگرش و روشی مشابهِ جریان سنتی اقتدارگرا بهره میگرفت )، اما، جریانات‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫اقتدارگرا نیز به شدت اغراق و سیاه نمایی میکردند و با شایعه سازی در رابطه با برخی فعالیتها در دانشگاه ( که هیچگاه اثبات نشد و کوچکترین دلیل و‬ ‫مُدعایی برای آن ارائه نگردید ) سعی در ترسیم سیمایی فاجعهآمیز از دانشگاه ارائه گردید. همان دانشگاهی که یکی از مهم ترین سنگرهای انقالبی بود که‬ ‫ِ‬ ‫هنوز شعارهایش بر در و دیوار باقی بود، و همان دانشجویی که بیشترین آمارِ فعاالن سیاسی، زندانیان و شهدای اعدامی و مبارزِ قبل از انقالب را داشت.‬ ‫ِ‬ ‫بزرگ نمایی و اغراق، شایعه سازی و جو سازی، در کنارِ شورِ انقالبی که در همه جناحها وجود داشت و همراه با نگرشهای تنگ نظرانه و رویکردهای‬ ‫ٔ‬ ‫ِ ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫حذفی، پدیدهای را به وجود آورد که نه تنها هواداران گروههای کوچک سیاسی، بلکه کل طرفداران همه گروههای سیاسی، و نه تنها دانشجویان، بلکه کل‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫اساتیدِ مخالف و حتی منتقد را نشانه گرفت. این رخداد و ایجادِ رکودِ کامل در سیرِ آموزش عالی کشور چنان اثری برجای گذاشت که تا سالیان و بلکه‬ ‫ِ ِ‬ ‫دههها آثارِ آن پابرجا بوده و هست.‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫یادآوری این واقعه، اما، نه برای تحلیل و کالبد شکافی رخدادی است که ربع قرن از آن گذشته است بلکه برای توجه به پدیدهای است که هم اینک‬ ‫ِ‬ ‫در سیمای مُبَدلی در جریان است : انقالب فرهنگی نرم.‬ ‫ِ‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫2‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 3. ‫ِ‬ ‫در چند سال اخیر چند بار صدا هایی مبنی بر لزومِ یک انقالب فرهنگی جدید به گوش رسید که معموالً از سوی افراطیترین افراد، به لحاظ تفکر و‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫شیوهٔ رفتار، مطرح میشد. اما این ندا ها هیچگاه از سوی بزرگان همان طیف نیز دنبال نشد. ولی چند ماهی است که به نظر میرسد آن پروژه به صورت‬ ‫ِ‬ ‫نرم و بیصدا، و به طورِ پنهانی، در حال عملی شدن است. اما این انقالب فرهنگی نرم با مشابهاش در اَوان انقالب دو تفاوت نیز دارد. یکی آنکه بیسر و صدا‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫و جار و جنجال است و در "نظر" و "حرف" هیچ سخنی از آن نیست، اما در "عمل" اجرا میشود، و دوم آنکه با تجربهتر از مشابهِ قبلی صورت میگیرد،‬ ‫بدان قصد که هزینه کمتری داشته باشد. بنابراین نیاز نیست کُل روال و سیرِ آموزش عالی متوقف شود و کلیه دانشجویان آسیب ببینند و ناراضی شوند‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫بلکه سعی میشود مستقیماً افراد ( اعم از دانشجو و استاد ) و نهادها ( نشریات دانشجویی و نهادهای فعالی چون انجمنهای اسالمی فعلی ) و فعالیتهایی‬ ‫ِ‬ ‫که سعی در متوقف کردن آنها وجود دارد، نشانه گرفته شوند؛ تک تیر به جای رگبار.‬ ‫ِ‬ ‫امروزه شاید دیگر گوش و چشم مان به شنیدن و خواندن اخبارِ این واقعه عادت کرده است و متأسفانه گویا احساس اخالقی و سیاسی و وجدان کسی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫را نیز تحریک نمیکند.‬ ‫ِ‬ ‫دانشجویی پس از ثبت نام از ادامه تحصیل بازداشته میشود ( با این تصور و ادعای مطرح شده که شما ها فردا استاد میشوید و دانشجویان را منحرف‬ ‫ٔ‬ ‫میکنید )، دانشجو و دانشجویانی اخراج و تعلیق میشوند، احکامِ قضایی بدوی مسلسل وار صادر میشود که حبسهای تعلیقی و تعزیری را برای دانشجویان‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫رقم میزند، برخی احکامِ قطعی نیز به دنبال میآید، احکامِ مشابهی نیز توسط کمیتههای انضباطی صادر میشود و...‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫موجودیت انجمنهای اسالمی، تنها نهادهای رسمی و قانونی و تحملشده در محیط دانشگاهها که دیگر حاضر نیستند بر همان سبک و سیاق مألوف‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫حرکت کنند، نشانه گرفته میشود. بهانهگیریهای گوناگونی صورت میگیرد و اختاللهای مسلسل واری به وجود میآید تا موجودیت و رسمیت هر انجمنی‬ ‫ْ‬ ‫را که بتوان، به زیر سؤال برد و آنها را به فروپاشی و حداقل انشعاب کشاند. اما همین بهانهگیریها در رابطه با دیگر تشکلهایی که سعی میشود برای‬ ‫ِ‬ ‫نهادهای اصلی، نمونههای بدلی باشند، هیچگاه به کار نمیآید. از هر انتخاباتی که با رأی فراوان موجودیت انجمنی را رسمیت میبخشد بهانهای گرفته‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫3‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 4. ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫میشود و رسمیت آن انکار میگردد. از برگزاری برخی مراسمها و سمینارها به طورِ فیزیکی جلوگیری میشود و...‬ ‫نشریات دانشجویی نیز جدا از ایجادِ تضییقات و قطع حمایتهای مرسوم و قانونی، زیرِ ذره بینهای ویژه میروند و مجوزِ آنها لغو شده و یا عمالً جلوی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫انتشارِشان گرفته میشود، نویسندگان مقاالت در نشریات کم تیراژِ دانشجویی بسان روزنامه نگاران نشریات سراسری به محاکمه کشانده میشوند و...‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫و باالخره مسئله فراتر از دانشجو و نهادها و نشریات دانشجویی میرود و اساتید نیز زیرِ ذره بین میروند. با این تصور که ریشه هر انحراف و نطفه هر‬ ‫سرکشی از ریشه و بنیاد خشک و نابود شود. اساتیدی به صورت گزینشی بازنشسته میشوند، درهمان حال که اساتیدِ ( البته محترم و معنون ) دیگری‬ ‫ِ‬ ‫که باید زیرِ بغل شان گرفته شود تا به کالس برسند نیازی به بازنشستگی ندارند!، پروندهٔ اداری برخی اساتیدی که حدودِ ده سال سابقه دارند نیز به علت‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫"مسئله دار" بودن زیرِ ذرهبین میرود تا از ابتدا سیرِ گزینش را طی کنند، افرادِ غیرِ خودی نباید هیچ مسئولیت کلیدی داشته باشند و...‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫راستی این سیر به کجا میرود؟ و انقالب فرهنگی نرم چه غایتی را هدف گرفته است؟ اما آنچه که برای هر دو سوی ماجرا ( تصفیه کننده و تصفیه شده )‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫دانستناش ضروری است این است که واقعیت کنونی جامعه و بسترِ اجتماعی در دو واقعه یادشده تفاوت جدی با یکدیگر دارند. روزی متفکرِ بزرگی‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫گفته بود تاریخ تکرار میشود. یکبار تراژدی و دیگری کمدی. در یک قضاوت کالن تاریخی و نگاه از باال و بیرون این نظرْ صائب است. اما از نگاهِ روزمرهتر‬ ‫ِ ِ‬ ‫نمیتوان وجهِ تراژیک و یا مصیبت بارِ واقعه دوم را نیز نادیده گرفت.‬ ‫ٔ‬ ‫به نظر میرسد دنبالکنندگان واقعه دوم، همانندِ بسیاری از اعمال و رفتارهایشان در سالیان اخیر، تنها به دنبال اهداف کوتاه مدتاند. اما آیا آنها‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫در تحقق همین اهداف کوتاه مدت شان نباید تأمل کنند؟ بسترِ کنونی دانشگاهها و جامعه، سمت و سوی تحوالت اجتماعی درونی و داخلی و بیرونی و‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫بینالمللی چگونه است و آیا اصالً با رخدادِ اول قابل مقایسه است؟ و...‬ ‫ِ‬ ‫به نظر نمیرسد که رعایت ظواهر و سعی در بهداشتی نمایاندن اتفاقات نیز تأثیرِ چندانی در قضاوتها و پیامدهای این گونه اَعمال داشته باشد. اما‬ ‫ِ‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫4‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 5. ‫مدتی است که همه وقایع از نوعِ دوم سعی میشود با ظاهرسازی دیگر نمایی شود. یک مثال ساده، داعیه برچیدن سلولهای انفرادی است. به نظر نمیرسد‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ ِ‬ ‫متصدی هیچ گورستان عمومی با بزرگ کردن ابعادِ قبرها بتواند بگوید گورستان برچیده شده است. انفرادی یک "وضعیت" است، تنهایی و بیارتباطی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫زندانی با هیچکس دیگر – حتی وکیل – بجز کسانی که در صف قدرت و مقابل و مدعی او هستند. آیا در این نمونه، تغییرِ برخی روشها و الفاظ تغییری‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫در قضاوت جمعی (داخلی و بینالمللی) از این امر گذاشته است؟ در رابطه با انقالب فرهنگی نرم نیز همین حکایت وجود دارد. تعلیق یا تصفیه و استخراج‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫دانشجو و استاد چه همراه با تعطیل کلی دانشگاه باشد و چه نباشد و چه به صورت اخراج باشد چه به شکل بازنشستگی، تغییری در اصل ماجرا و قضاوت‬ ‫ِ ِ‬ ‫پیرامون آن صورت نمیدهد.‬ ‫ِ‬ ‫اما مهمترین موضوع، پیامدهای این گونه وقایع از نوعِ دوم است. به نظر نمیرسد نارضایتی و خشم تدریجاً انباشته شوندهٔ این نوع وقایع نیز پیامدهایی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫متفاوت داشته باشد. مرورِ پیامدهای وقایع از نوعِ اول، مثالً در دهه 06 و سپس "نهِ" بزرگی که در ذهن و وجودِ ملتی شکل میگیرد، میتواند برای مدیران‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫احساساتی و نزدیکبین وقایع نوعِ دوم درسآموز باشد. ایرانیان ملتی صبور، اما با هوشاند. و هیچکس، چه در ابعادِ داخلی و چه در ابعادِ بینالمللی، نباید‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ٔ‬ ‫از این دو خصیصه بنیادی جامعه ایرانی غفلت کند، چون آسیب خواهد دید. جوان ایرانی که اینک دو سومِ کل این جامعه را تشکیل میدهد نیز همین‬‫ٔ‬ ‫خصایص را دارد. فاعتبرو یا اولیاالبصار.‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫5‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬