Narcotics Anonymous-NA
- 3. از قصه
شروع کجا
شد
اول قدم
دوم قدم
سوم قدم
قدم
چهارم
پنجم قدم
قدم
ششم قدم
هفتم
قدم
هشتم
نهم قدم
دهم قدم
قدم
یازدهم
قدم
دوازدهم
فهرست
- 7. ها نشست در شرکت قوانین
باز های نشست
•میکنند شرکت همه
بسته های نشست
•کن می شرکت بیماران فقطند
- 8. کار اساس
محل در
های
عمومی
اشتراک
گذاری
و عقاید
تجربیات
اهدای
مدال
تراشه
برگزاری
سالگرد
تولد
دعاهای
گروهی
شکستن
تابوی
اعتیاد
هرکس
دوست
دیگری
است
بر تکیه
قدرت
برتر
وابسته
هیچ به
ارگانی
نیست
ها هویت
ناشناخته
می باقی
مانند
- 9. ،نبود یزسوادآمو نهضت مردمی وحدت و عمومی یهمیار اگر که ندرباو این بر یبسیارهرگز
گرفتنمی ترصو انرای سواد وضعیت در سرعتی چنین با پیشرفتی چنین.
”یزسوادآمو نهضت“الوصسهل ار نوشتن و خواندن امکان که بود ایچهریکپا حرکتو لو
داد اررق همگان اختیار در واسطهبی.
یبسیاربودندپیشین هایهردو شاگردهای همان ،انرگازآمو از.ب کالس یک که هرکساالتر
شزآمومسئولیت داوطلبانه ،فترمیدینروا هزتاگرفتمی برعهده ار.
التین حرفدو با آبی دایره این چه گرAوNدستی که سیاهی تخته آن به شباهتی هیچ ،با
پ ـ ب ـ الف آن یور منقطع خطوط...ولی درندا ،نوشتمی”انجمنگمنام معتادان“
(Narcotics Anonymous)است عمومی یهمیار همان ازیدیگر نمونه.
موفق های تجربه یک از الهام
- 13. سنتهایهوگر
منافع
ما مشترک
جمع در
قراردارد
هدف یک
از رهایی
بیماری
اسرار حفظ
جای به جاذبه
تبلیغ
های کمک
خارج از مالی
دریافت
نمیکنیم
رهبران
خدمتگزارانند
حکومتنمی
کنند
گمنام اعضا
می باقی
مانند
عضویت=
قطع به تمایل
مصرف
و شهرت
سیاسی
بازی
ممنوع
- 16. وابستمخدرمواد به یروزکردیدمی فکرهرگز آیاگی
کنید؟ پیدا
5بزنیدرمخدمواد مقابل در عجز از ندهزمثال.
ر اولین ،مکان اولین ،یچیز اولین، ادیراف اولینابطه
کودکی درکه یفکر یالگو اولین، فتارر اولین،آنهابه
بودندکسانی چه شدیدوابسته.
ر تاثیربیشترین هاوابستگی این ازکدامیکشما روی ا
اند گذاشته.
5امور اختیار دادندست ازمورد در ندهزمثال
بنویسید؟ ندگیز
؟ ایدپذیرفته ار خود ندگیز ابعاد آیا
؟ یدزبپردا ار خود بهبودیبهایهستید حاضر آیا
اول قدم
- 19. والدینیبه و مزالموقع درکه
تن ار خود ندزفر مناسب شیوهبیه
نمیبا انگارسهلار اوو کنندر
میندوآر.
والدینیتمام ندردا سعیکه
دهرآورب لپو طریق ازار هازنیا
کنند.
- 23. ترسه شناسایی ازرتا
که کنم چهنترسم
ترسکردنمخفیفتارر
ترسبرابر در منواکنش
ترسممی چرا
ترسممی ی کسچه یایچیزچهاز
- 24. شناسایی ازرتاحساسات
در احساسی چه
شد برانگیخته من
• درچهدر و شرایط
موقعیت چه
را احساسات چگونه
کنم شناسایی
• چه احساس آن
بود
کردن احساس برای
محدداحساسی چه
را مشکل بیشترین
دارم
با که هنگامی
می روبرو احساس
رفتاری چه شوم
دارم
- 25. ی آمیزش تباطاترا ازرت
دراینرابطه
یا کسی چه
آزار کسانی
دیدهاند
عمل این از
چه
احساسی
ام داشته
رابطه در آیا
و خودخواه
مالحظه بی
ایم بوده
رابطه نام
- 29. انکار(ناآگ یا آگاهانهار گذشته احتیرنا شودمی باعثبه اهانه
کنیم حمل خود)
واقعیت نپذیرفتن
نیافتاده اتفاق هرگز
نداشته بدیتاثیرمندرافتاده اتفاق
نبود بدهم یادز ولی گذاشت اثر من یور
شده تمامچیز همه دیگر حاال ولی شدم می متاثر قبال
باشد می یسازآشکار وارراقانکارز ا جوخرحلاهر
پنجم قدم
- 30. خود نشزسر
خویش نشزسر کردن متوقف
نودر کودک به نامه نوشتن
ام کرده تنبیهار خود کافیهزاندا بهمن
مشکالت از خود سهم یافتن
پنجم قدم
- 31. بودن قربانی
باشدمی بودن قربانی بخشودن مرحله تریندناکرد
قتاثیر تحتار هوشیار نیمهذهن آنازحاصل ماندگیرد وعجز و بودن قربانیمی ارر
دهد
یرو غوطه:جمعدر رحضوازیدار خود
یکاراطراف:یرپرخو–ناسالم ی جنسهایرفتار–وسواس–ب بی خریدهایرنامه
–تلفنکردناشغال
یپرخاشگر:مشاجرهآماده–یاررق بی–منتقد–ظن سوءاز پر–جستیزهویی
–دفاع بی هدفهایفتنر نشانه(یارزآ کودک)
پنجم قدم
- 33. قربانی مرحلهزاجوخر ایرب تمرین
تجسممثبت:
حالتیرداررقبگیریدکهنودریکبالنبهسمتمینزدرحرکتهستیدبهنزدیکی
مینزکهسیدیدرباالییکسطلبالهزهستیدتمامافکارواندیشههایمنفی
خوداردرنودرسطلبالهزبریزیددرآخربرچسبقربانیوچشمبندهایخودار
نیزداخلسطلیدزبیاندانوبالواربهسمتآسمانهارکنیدحاالسبکبالازوپر
میکنید.
بهدفعاتبگویید”منازنجشرهامادزآشدم“
هرزوراینتمریناراررتککنید
پنجم قدم
- 34. قربانی مرحلهزا جوخر ایرب تمرین
ینرتمیارزسپاسگ
بهتکتکاعضایبدنخودتوجهکنیدوبایریادآوهرجزءآنیارزسپاسگکنید
رمجبونیستیدزهنواحساسخوبیداشتهباشیدوقتییارزسپاسگمیکنیدایطیرشاراهمرفمی
یدرآوتابهامشرآواحساسضایتربرسید
حالبهاغرسمتعلقاتخودیدوبروازداشتن،خانه،ماشینخانوادهودوستانخودتشکرکنید
ازخودتانبهخاطرهایرکامثبتیکهدر24ساعتگذشتهانجامدادهایدتشکرکنیدوهرزور
چیزجدیدیبهآناضافهکنید.
پنجم قدم
- 37. خشم تخلیه سالم اههایر
تندیور پیاده
یسواردوچرخه
برکه بهکردن پرتاب سنگ
چوبکردنخرد وشکستن
بالشبهدنز مشت
گریستن
بلندصدای باخواندنزآوا
کشیدنفریادو بستهدرمحلبهفتنر
کردنشزروودویدن
نوشتن اینامهر دار خودخشم
پنجم قدم
- 38. بخشیدن ایرب آمادگی
من ی جمله تکمیلبا خود مثبت نکات دیدن....هستم.
هستم سالم من
هستمشکارزرومن
هستم امداد هوگر لمسئو عضو من
هستمهنرمنداناجتماعندهزسا من
قدمپنجم
- 39. است یدیگرکردن ادزآ، ادیزآ بهسیدنر
اینردمرحلهتصدیقمیکنیمیهرکارایرباتزمجاانردیگترصودادهایمبهبهبودیماکمکنکرده
است
بینمانیزکهمی،بخشیموقفهمانیزقابلمالحظهایوجوددردا،پرکردناینخالءیعنیاموشرف
کردندردوبخشیدنکسانیکهاسبابتألمماشدهاندمحتاجفهم،درک،پذیرفتنوداشتن
اعتقاداست.
oبخششمایکاقدامنیستیککشفاستوبخشودنهدفنیست،هدیهایاستکهارآنبخاطر
پییگیرهدفهایدیگروازجملهتالشایربسیدنربهسالمتیجسمی،انیورعزتنفس،دوستیو
ابطورانسانیعمیقتربهدستدهرآوایم.
قدمپنجم
- 41. پنجم قدم
بخشش
•کردن اموشرف–اغماض–شزآمر–خودزاکذشتگی–
ادراف کردنتحمل–سیدنر بنظر مهربان–گرفتنادیدهنجهار ن
–همیشه ایرب یکبار–کردنخرج–دیگ بخشش تالفیانر
بخشش
•الهی آیندرفیک بخشش-نیودر آیندرفیک-اعتم نشانهادبنفس
-خودمان های نجر و دهارد کردن متوقف ایرب اخالقی حق یک-
هاشدنرگذشته های نجشر و حوادث به که ردآورد احساسات
چسبیدهاند.-بخشودناحاترج التیام-م در جلو به حرکتسیر
بقاست-ماست خودنفع به و خود ایرب-شد گم امشرآ همانه
به سالها که است ایدنبالشایمبوده-پذ امکان ترصوردیر
کنیم خالی خدا غیر از خداست خانه که ار خود قلب که است
- 43. واقعی بخشش
است الهی بخششولی است انسانیآیندرفکردناشتباه
استنیودرآیندرف یکبخشودن
است بنفساعتماد نشانهبخشودن
استخودمانهاینجر ودهاردکردنمتوقف ایرباخالقیحق یکبخشودن
اندچسبیدهگذشتههاینجشرو حوادثبهکهردآورداحساساتهاشدنربخشودن.حادثهوقوعاز
دور میبینازآندردولیدور نمییاد.
استاحاترجالتیامبخشودن
بقاست مسیردر جلوبهحرکتبخشودن
ماستخودنفعبهوخود ایرباربخشودن
ایمبوده دنبالش بهسالهاکه است ایشدهگم امشرآهمانبخشودن
کنیمخالیخداغیرازخداستخانهکهارخودقلبکه استپذیرامکانترصوردبخشودن
میکنیمهارشدنقضاوت وکردنقضاوت ازارخودیعنیبخشودن
پنجم قدم
- 44. نجاتیافته
گوییممی افتخار و روغر با مرحله ایندر:
ام یافته نجات و هستم اینجا ، شدم موفق من.
انکار احلرم های سختی شزار یافته نجات مرحله-خود نشزسر–بودن قربانیو
دردا ار خشم.
پنجم قدم
- 45. یافته نجات
سرزندلیلهمینبه اند کردهارخودتالش بیشترین گذشتهازلحظه هردری هرکسکهشویم می متوجهکس هیچ ش
نیست سرزنشاوارزس ماخودجمله از
کشیم می دست تاسفو شرم، گناه احساس از
بزنیم لبخند ندگیز نامالیمات تمام به توانیم می
کنیم می یبازخود سرنوشتدرفعالی نقش
میکنیمشروعار سالم هایفتارر(کردن شزرو–عبادت–احتراست–تفریح)
نمیکنیم اییرگمانرآ ،گیریمنمی ارتفریط و اطراف جانب.دهیم می تغییر ایتردوعقلبا ارخود ندگیزکه یابیم می و
است یجیرتد تغییر
میکنیم آغاز اراجتماعی ندگیز(خانواده–دوستان-انرهمکا)میکنندحمایت ماازو ندردا اعتماد مابه
عض،خیریه هایانجمن درکردن خدمت مثل بدهد تعلق وضایتر احساس مابه که یمزبپردا های فعالیت بهدر یت
اجتماعی فرهنگی باشگاههای–یوگا کالسهایدر شرکت، ی شزرو–موسیقی–و تاتر..
ندگیزناتمام هایرکا تمامی اتمام
بهوهایمانزآربرسم
پنجم قدم
- 46. وهازآر
آرزوهوس
افزود و ما شدندار معنیایربخداوندلطف وودیعهن
بهاییرازاب ما استعدادهای و هستی جهانبه یچیزایر
وهاستزآربه ی دسترس
نفس شدن معنی هایارزاباست ما
ساندر نمیآسیبانردیگ ویستزمحیطبه.کباائنات
استنتواز در–ت ندرکا درطبیعت نیروهایتمامارآن ا
دهرآوربکنند.
سنگینبهکمک وکندنمیاضافه دنیابه یچیزوی
فضای مسمومیتمادی–مدنیا اقتصادی و یمعنوی
شوند می مردمنجر و دردبه منجرکهشوند
در سندر نمیوهایشانزآربهکهانسانهاییسانردن
ب آنها سیدنر واز کرده کمک خود وهایزآربهانردیگه
برند میلذتوهایشانزآر
میاندازسنگوهایشانزآربهانردیگ سیدنر اهر دری
آنها سیدنراز وکنندش میاحترناوهایشانزآربهوند.
پنجم قدم
- 47. مرحله به که شویم میمتوجه موقع چه
چهریکپاایمسیدهر گی
نمابرخار خود زور ،شنویم می مطلبی دهزآسیبما بهکه ی کس یهربارد وقتیوکنیم ی
گوییم نمیاهربی و بداوهربارد
تجاین ، دور می بیناز گذشته دناکرد برتجا به مربوط شدید منفیاحساساتار ها ربه
شوند نمیغالب برمااحساسات ایناما میکنیم احساس.مانده ها تجربهسهایرداما
دهد نمیمانرازآ.
شود نمیخارجلکنتر حدازمان خشم.
پنجم قدم
- 48. ماكامالایمشدهآمادهكهبرطرفار ما شخصیتی نواقصاین تمام خداوندكند.
درونماگنجینهایازطالیناباست.اینگوهرروحماستکهپاک،باشکوهوخشانرداست.
الکیسختنشاتگرفتهازترس،ترمزهایذهنی،هایرباوغلطاجتماعیرویاینطالرومیپوشاند
مااجتماعردنقاببهچهرهمینیمزوخودارباصورتکبهدنیامعرفیمیکنیم.
ایربنشاندادنچهرهواقعیوطالینابکافیاستکهشجاعانهالیهالیههایایننقابارکناربزنیم.
ازانردیگاجعربهمعایبمحاسنمانسئوالکنیموازصداقتآنهانرنجیم
نیمهیکرتامامخزنیایربهمهجنبههایپذیرفتهنشدهاست.همهآنچهکهموجبشرمندگیمامیشودوماوانمود
میکنیمکهنیستیم
اینجنبههایپنهانومطروددرترینردومکاننهفتهاستومجبوریمایربردونگهداشتنومخفیکردنآنهاانرژیروانی
یادیزارصرفکنیم
ویژگیهایمتضاددرنردوماانرژیمفیدماارازبینبردهوماارباخوددرگیرمیکنند.
آنهنگامکهدرککنیدآنچهرهدرانردیگمیبینیدخودردیدرداکلدنیایشماندگرگوخواهدشد.بهمحضاینکهبا
خودبهصلحبرسیمباکلدنیابهصلحخواهیمسیدر.
قدمششم
- 49. ماخواستیم اواز تنیوفر باكهكمبودهایبرطرف ارما اخالقیكند.
یمرتمنادا ،مربسپا تو بهار وجودم بد و خوب تمام امآماده ناکنو خدایاک
برطاستمن همنوعان و تو به خدمتاهر سد کهار نمودر های ی نقص یکرف
کنی
بندم کمر تو خدمت بهپس ایناز تاعطافرمایی تیرقد
قدمهفتم
- 50. اخالقیهایضعف وها نقصحسنه اخالق
پرستیتکامل(همیشهخواستنباهم ار چیزهم و هابهترین)پیشرفتبهمیل(کنواگذار ارنتیجه و بدهانجامار کار)
نارضایتی ویناشکر(نیستی اضرموجود وضعیتاز وقت هیچ)شودمیآغاز درونازرضایت(هستی اضربخواهدایمرب خداوند هرچه)
ی ناسپاس(بودنطلبکار–نبدهکارمن به انردیگ)باشیمقدردانانردیگمحبت و لطف تمامبخاطر
جانببه حق(نکردن درک ار انردیگ موقعیت)همسانی(آفریده پاک گوهریکاز خداوندقمخلو همه)
شمردنمهم ار خود(اطیرافکنیمبزرگ ارمثبت نکات)ی نفسشکسته(تواضع–غرورشکستن-نفسمهار)
افکندن فردابهارامروز کار(مسئولیتاز کردن خالیشانهها)اولویتاساسرب آنهاانجام و اموربندی اولویتمسئولیپذیرفتنوعواقبت
کارها
یسازظاهر(ریا)نیتخلوص–گفتار ورفتاریسازیکسان
بدقولیسروقتصحیحیریزبرنامه بابودن
اییرگمنفیاییرگمثبت(است خداوند چیزهمهمنشا)
انتقاد(ایربخودمهایضعفپوشاندن)انردیگمثبتنکاتبهتوجه
طمع(حرص–توقع–آزمندی)بخشش–جوانمردی–کرم–سخاوت
اییرگتجمل(نیستدرتوانم وندارم نیازکهچیزهایی)نکنمدرستتکلیف انردیگ و خودمایرب
هفتم قدم
- 51. اخالقی های ضعف و هانقصحسنهاخالق
ترس(هانقصتمام یشهر)ایمان(قمافوترقد بهشدنوصل)
وابستگی(ادیزآضد)ادیزآ
خشم(تحملی کم)محبت(گذشت–لبخند–انردیگبهحق)
باطلاترتصو(نفس بهاعتماد نداشتن)وقایعو ینشرآفهمه دیدن
خودحالبهیزدلسو(و ترحماحساستوجه
انگیزمربار انردیگ)
نچومیارخودمهم من پسبخشیدهارمخداوند
بخشم.مرندایزدلسو و ترحمبهنیاز من
محکومارخودکردن(گناهاحساس–بیرون از
شود میدروا)
وجودگوهر به دادنبها(است خداییانسانها ذات
امراحتقابل)
طلبیتائید(مرنداایمانخودمبهوقتی-تردید)خودم بهامراحت–ایمانگ میکهتصمیماتی بهیرم
قدمهفتم
- 52. ماتهیه بودیمدادهادزآ كه كسانی تمامازفهرستیكردیمشدیم آن خواستار واز كه
كنیمترخساانرجبآنها تمام.
خانرجباز قسمتیخواهی ترمعذ بلکه نیست خواهیترمعذ تنهاترخساانرجبترسا
است
ها اسم
انرجب موضوع شرح
ترخسا
نوع
(ی احساس–جسمی
–عاطفی–
اقتصادی)
قدمهشتم
- 53. ماجا هر در مستقیمرطو بهكهامكانادیراف از داشتكهزآ آنها بهار
در مگر نمودیم ترخسا انرجب بودیم ساندهردیرمواكهام این ایراجبه ر
نمود می دروا یانز انردیگ یا و ایشان.
قدمنهم
مستقیم غیرمستقیم
جبران
خسارت
- 54. ماو دادیم ادامه خودی شخص نامهزتراتهیه بههرگاهنمو ارراق بدانسریعا بودیماشتباه دردیم
A–ماجراشرحهمسرمکردیمدعوا هم بامشاجره ازپس آمدهلمنز بهدیر
مننقش
B-اتوماتیک افکار ونگرش
C-شدهانگیختهربهیجانات
CB-یرفتار پیامد
خیلیشدهرو پر–اندهمینزنهاهمه
خشم–رنجش–امیدی نا–حقارت
کردم حمله اوبه–کوبیدم اردرب–کردم قهر
اخالقینواقص
D–ناسالمباورهای کشمکش
1-خشم2-بینی خودبزرگ3-مالحظگی بی4-غرور5-ناصادقی6-
خودمحوری
E-خواستخداوند(سالمرفتار)
بینانه واقعهای اولویتتعیین
سالمباورهایجایگزینی
هروقتجدایازترس دوبارهآمدمی دیر و کردمی ترک ار خانهمادرمی
والدینمانتظهمسرماز و انمرنگ خیلیاالن ،شد میزندهمن درار
کودکی درکهنیازهایی بهدارمش آوردهربمادرمتوسط بود اررقود
دهد پاسخ
دارم او ازمعقولینا اترانتظانیستمادرمهمسرمن
F-مثبتهایگزینه یجستجوممکناحتمرنااالنج قابلغیر بعداکهدهم بروز اریرفتاراستانرب
کنیمصحبت بعداباشد–می پاسخو میکنممشورتمشاور بادهم
G-حل اهرانتخابدفعهم همسرماز گرفتم اررقموقعیتی چنین درباکهبعدخوامی
احلرم ازتا بدهدزمانمنبهCوBوCBشومرد.محلیعارسیا
نشود بدتروضعتامیکنم ترک ار.
کسانی چهبهزدمخسارتخودم–همسرم–ام خانواده–همسرم خانواده-فرزندانم
قدمدهم
- 56. دعا ترقد
ایدی جینبتی"بنامکتابش ترینپرفروش در"نور آغوشدر"سال درکهنویسد می1973ومرگبین حالتکه مدتی طی در
آیند میاو یسوبه دعاهایشبه پاسخایرب فرشتگانکهدید کرد میتجربه ارندگیز.
بودند شادی و عشق از سرشار شانرکا در آنها.
گوید میادامه دراو:
«شود می داده پاسخ وشنیده ،عالقه سراز دعاهاتمامکهگفتند منبه روشنایگونهبه.»
دهد یمانریاتا ماست خواسترد منتظرفقط وداند میاوقاتتمام در ار ما هایزنیااو.تا دردا ار هاتوانایی تماماوار دعاها
کند مستجاب.درآو خواهیم دستبه کنیم تقاضاصادقانه خواستیبا ماکهوقتی."
- 57. ماایحانیور یبیدارداشتنباكهایننتیجه درقدمهاستسعی ،بهارپیام این نمودیمكسانیكههنونجرزمیكشند
(معتادان)یمرآودراراجبهندگیمانزراموتمامدرارلاصو اینو برسانیم.
وظایفمنبعنواناهنمار:
بعنواناهنمایرتوسعیخواهمکردکمککنمکهبهمفهومیبیمارخودپییببراهروهاییرارپیداکنی.
بهییار،خداسعیخواهمکردکمککنمکهشدرکنیوبهبهترینیکهمیتوانیی باشتبدیلیشو.
سعیخواهمکردکمککنمدیدگاههایناسالمتوتباطراردباخداوندمهربانبرطرفشودوبتوانیاز،بخشش،درکمهربانیو
عشقخالقیکههمیشهویشزآربودهبرخوداری باش.
اگرخداوندبخواهددردهاردونجرهاوتنهائیهایتاهترهمخواهمبود.
تووعملکردتارموردقضاوتاررقنمیدهمودرموردترافکا،احساساتخطاهاییکهدرلطوندگیزکردهاییرداونخواهم
کرد.بهآنچهکهبرقلبتوروحتسنگینیمیکندگوشمیدهمتاشایددرپرتومشارکت،بارسنگینتیقدرسبکترشود.
سعیمیکنمخودارباتوبهمشارکتمربگذاتاشایدوهایزآرخوداردرآنهابیابیوامکانتحققوهاییزآرکهحتیمحالتصورمی
کنی،اهمرفگردد.
قدمدوازدهم:
- 58. ماایحانیور یبیدارداشتنباكهایننتیجه درقدمهاستبهارپیام این نمودیمسعی،كسانیكههنونجرزمیكشند
(معتادان)یمرآودراراجبهندگیمانزراموتمامدرارلاصو اینو برسانیم.
مننمیتوانمزندگیتوارایتربترسیمکنم.اهدافتاریابیزارکنمیاایترببرنامهیریزوتکلیفکنم.امادرکلیهایناحلرمهاهترمخواهمبود.
چگونگیرشدخودارچهدرسختیوبدحالیوچهدرخوبیوخوشحالیباتودرمیانمیگذارمتاشایدبتوانیبهشخصیتیکهخودتانتخابمیکنی
آییرد.
اگرزمانیبرسدکهمننتوانموسیلهیهدایتنسیمعشقخداوندبهیسوتوباشم.اینتوهستیکهبایدازمنجدا،یشواریزکهدآنرصورتنمی
توانمتواردرمسیرکهآنرد،هستیاهنماییرکنم.
همانطورکهتورشد،میکنیمنهمرشدمی،کنمارزیاینمشارکتاستکههریدوماباانجامآنرشدمیکنیم.یآررشدکردندرمشارکتاست.
عشقوکمکمنبهتوبالعوضاستومادامیکهتوبخواهیاهترهمخواهمبود.
اگرطالبآنچهکهدارمنیستیومیخواهیدرجهنمیکهآنیردباقیبمانی،بایدآناربهتنهاییانجامدهی.منبهی کسکمکمیکنمکهمیخواهدبه
یسوبهشتیکهحتیدرخوابهمآنارندیدهاستهدایتشودارزیاگرانچهارکهدارمباطالبانآندرمیاننگذارم،آنارازدستمیدهم.
منبایدهدیهرهاییارباطالبانآندرمیان،بگذارمتاقادربهحفظآنباشم.
قدمدوازدهم: